eitaa logo
💌نامه ای برای پدر بنویسیم😢✏📄
270 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
647 ویدیو
43 فایل
🌻السلام آقا،می دونی واجبه جواب #سلام🌻 فقط یک #جمله به امام زمانت بنویس💕 کانالهای دیگر ما @alafvalafv👈 @leilajafarabadi_teb ارسال نامه به 👈 @Armita7 #تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🏴🏴 دلنوشته فاطمی 🏴🏴🏴 فاطمیه که می‌آید زخم‌های کهنه سر باز می‌کنند. آرام آرام صدای مادر مادر از خانه علی علیه السلام به گوش می‌رسد و آستین پیراهن‌ها قفلی می‌شوند بر دهان کودکان یتیم. فاطمیه که می‌آید هرگاه که درب خانه را می‌زنند داغ دل بچه‌ها تازه می‌شود. یک نگاهشان به درب خونین است و نیمه دیگر نگاهشان به پدر. آخر آنها از به در کوبیدن خاطرات خوبی ندارند. فاطمیه که می‌آید کوچه‌ها نیز جز برای یاس‌های کبود راه باز نمی‌کنند و بوی غریبی و غربت علی علیه السلام از کوچه‌های مدینه بیشتر به مشام می‌رسد. فاطمیه که می‌آید اگر گوش‌هایت را بر خاک تفتیده مدینه بگذاری صدای زمین خوردن ابرمردی به گوشَت می‌رسد که قلعه خیبر با آن همه عظمتش در پیشگاهش سر تعظیم فرودآورد. فاطمیه که می‌آید لهیب سوخته شدنِ در،آتشی در دل مولا می‌اندازد که دودش تا ابد به چشم جهانیان میرود. فاطمیه که می‌آید دیگر صحبت از آتش و درب سوخته و طفل سقط شده نیست صحبت از کربلاست. فاطمیه که می‌آید یک کاروان دلِ عاشق به دنبال ندای حی علی العزاء ملکوتیان راهی خیمه ای میشوند که در آن مجلس عزای مادر برپاست تا شاید تسلایی شوند بر غم فرزند منتقمی که با شال عزا بر در این غمخانه میزبانی میکند. فاطمیه که میاید انسان نمیداند که در غم از دست دادن فاطمه سلام الله علیهاگریه کند یا بر غم غربت علی علیه السلام. فاطمیه که میاید...😭😭😭 به قلم : ز. سعیدی سلام الله علیها 🖋
🏴🏴🏴 دلنوشتهٔ فاطمی 🏴🏴🏴 سنگهای لحد را که یکی یکی روی قبرقرار میداد گویی ذره ذره وجودش هم زیر خاک دفن میشد.انگار تکه های قلبش فرو می ریختند وتمام دنیا برسرش آوار میشد. «مُذَبذَب بَینَ ذلک» شده بود،نه میتوانست فرزندانش را درخانه رها کند و تا همیشه کناریاس کبودش بماند ونه توان رفتن به خانهٔ بی فاطمه سلام الله علیهارا داشت.😭 بالاخره از یگانه یادگار پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم دل می کند. دل که نه... ، انگار جان می دهدتا عزیزش را بگذارد وتنها به خانه رود. کوچه پس کوچه های مدینه را یکی پس از دیگری پشت سر می گذارد.انگار پس از زهرا(س) کوچه های مدینه هم غربت و مظلومیت مولا را فریاد می زنند. به زحمت به خانه می رسد. خانه ای که دیگرنوای ناله های نیمه شب بانوی خود را ندارد. حالا او مانده بود و چهار غنچه ای که نشکفته از ریشهٔ وجودیشان جداشده بودند... اومانده بود ودرب نیم سوخته ای که هنوز صدای دق الباب پیامبر صلی الله علیه وآله از آن به گوش می رسید... او مانده بود و چادر خاکی ای که تنها همدم زینبش شده بود... او مانده بود ویاد بازوی ورم کرده ای که هنوز بوی بوسه های پیامبر صلی الله علیه وآله را می داد... اومانده بود و ردّ خونی که بردر ودیوار وزمین خاکی خانه سند مظلومیت محسنش شده بود. دیگر پاهایش توان ایستادن نداشتند.به دیوار غریبی تکیه کردوآرام برزمین نشست. سرش را بین دو زانویش گذاشت واینچنین با یاس کبودش درد ودل کرد: زهرا قرار این بود پیش من بمانی پشت وپناهم باشی و از غم برانی زهرا بیا از بهر طفلان مادری کن بهر علی،هم یاوری هم سروری کن بی تو شده این خانه ماتمخانه امشب زینب شده بانوی این غمخانه امشب روزم به سان شب شده ظلمانی وتار از هجررویت گشته ام بیمار و تبدار برخیز وشمع خانهٔ ویرانه ام باش آرام جان و مرهم کاشانه ام باش پ. ن: مذبذب بین ذلک : متردد بین آن دو به قلم🖋ز. سعیدی سلام الله علیها 🖋 @namebepedar
🍃🖤🍃🖤🍃🖤🍃🖤 🖤 🖤 حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🏴 اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدّیقَةِ فاطِمَةَ الزَّکِیَّةِ حَبیبَةِ حَبیبِکَ وَنَبِیِّکَ وَاُمِّ اَحِبّآئِکَ وَاَصْفِیآئِکَ الَّتِى انْتَجَبْتَها وَفَضَّلْتَها وَاخْتَرْتَها عَلى نِسآءِ الْعالَمینَ 🏴 اللّهُمَّ کُنِ الطّالِبَ لَها مِمَّنْ ظَلَمَها وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّها وَکُنِ الثّائِرَ اَللّهُمَّ بِدَمِ اَوْلادِها 🏴 اَللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَها اُمَّ اَئِمَّةِ الْهُدى وَحَلیلَةَ صاحِبِ اللِّوآءِ وَالْکَریمَةَ عِنْدَ الْمَلاَءِ الاَْعْلى فَصَلِّ عَلَیْها وَعَلى اُمِّها صَلوةً تُکْرِمُ بِها وَجْهَ اَبیها مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ 🏴 وَتُقِرُّ بِها اَعْیُنَ ذُرِّیَّتِها وَاَبْلِغْهُمْ عَنّى فى هذِهِ السّاعَةِ اَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَالسَّلامِ 🏴اللّٰهُمَّ عَجِّـلْ لِوَلیـّـِـــڪَ الْفَرَّج🏴 سلام الله علیها 🖋 ْ @namebepedar 🍃🖤🍃🖤🍃🖤🍃🖤