eitaa logo
نامیرا
4.2هزار دنبال‌کننده
597 عکس
300 ویدیو
7 فایل
ما برای انسان،گرد هم آمده‌ایم! ارسال پیام https://abzarek.ir/service-p/msg/2070353 کانال کتاب‌ @vavbook مواد غذایی ژکال https://eitaa.com/zhokal
مشاهده در ایتا
دانلود
🔘 مردَک، کاسه و کوزه ما را در ضِدیت‌مان با علم بهم ریخته و نظریه داروین را اثبات کرده! با چشم غیر مسلحِ برزخی هم می‌شود فهمید، حاصل تکامل بوزینه است که از پستان گوساله سامری شیر خورده و گاز هم گرفته ... مردک هنوز شَلوم نگفته، می‌خواهد جلوی کمانه شدن تاریخ بشر را بگیرد و سرعت آن را کم کند که مبادا فرمان تاریخ بیفتد دست شیربچه‌های حیدرِ خیبر شکن که قوت لایموتشان، ساندیسِ سیب بوده ... هنوز نمی‌داند که با کسانی طرف است که همیشه در لحظه حساس کنونی زندگی کرده‌اند و خواهند کرد تا وقتی که پرچم حق را در آنجا که باید بنشانند و پرچم رنگین‌کمانی حیوانات را به آتش بکشند و میخ اسلام را بکوبند... بوزینه! هنوز نمی‌داند که نقطه‌زنی موشک‌هایمان، با امضای ضامن آهو بود. برای اینکه ما آدمیم، آدم‌هایی از نسل آدم و حوا هستیم که با فریب پدر شما! کمی سیب ممنوعه را گاز زدند! ما حتی دلمان برای توله‌های شما هم می‌سوزد. می‌خواهیم موشک‌ها، صاف بخورد به آنجا که باید! صاف بخورد به دست قابیل و سنگش را از دستانش بیاندازد تا دیگر داستان هابیل تکرار نشود! Namiramag || عضویت در کانال
••• 🔰عفت! برای تو می‌نویسم! عفت جان ... می‌دانم بعد از خواندن این مطلب مخالفان شما مرا توصیه به ادب خواهند داد! من خیلی ناراحتم! عفت جان ... قریب به هفت سال از مرگِ میمون همسر شما با مایو می‌گذرد! زمانی که شوهر سرکار عِلیه، قبل از آنکه مانند کوسه غرق شود(با اورانیوم‌های غنی‌شده‌ی فردو) نوشته بود دنیای فردا، دنیای موشک نیست و دنیای گفتمان است که البته از سر بی‌سوادی‌ و توأمان از سر نادانی‌اش بود که ننوشت گفتگو! رِ به رِ دارد جنگ می‌شود و در جنگلِ بنی‌بشر، به قول محمود! دِ بُکش! این بکش اون بکش ... عفت! میبینی طالبان را! آنکه به ما نپریده بود، کلاغ پوست‌دریده بود! می‌بینی در دنیای گفتمان‌ها، این بنگی‌ها هم به شیشه‌ای ها گفته‌اند زِکی و چنان توهم زده‌اند که می‌خواهند ایران را فتح کنند! شازده هم همین را می‌خواست که البته با آن صفِ طویل از توله‌هایِ فرار کرده‌ی ساواکیِ خود نتوانست و جای دیگر را فتح کرد، آن هم هفت بار! ... خداوکیلی می‌بینی اثبات شد که دنیا، دنیای موشک است و چیزی که پول‌های ما را از بلوکه درآورد، موشک با کلاسِ فتاح، فتح الفتوح ایرانی‌ها برای هالوهای اسرائیلی، بود و نه انگلیسی حرف زدن جواد ... جوادی که اخم و تَخمش برای ما بود و خنده‌های مریضش برای آن‌‌ها. والله که جواد مامور بود، مامورِ تلخ کردن کام ملت وقتی که اسد آمد و فتاح رونمایی شد ... عفت جان! تَصدُقِ لحظه‌ی شیرین مرگ فرزندانت ... درباره فرزندانت... نگفته هم پیداست! یک پایت را گذاشته‌ای این‌ور و با آن یکی پا زده‌ای وسط تربیت کردن! از هر کدام باید یک تندیس خدمت به ایران، سرِ سه‌راهِ یاسر بسازند... هربار که باید در مناقشه‌ای وارد شد که در آن منافع انگلیس به خطر می‌افتد، نوچه‌هایشان را می‌فرستند، این‌ور و آن‌ور که شل کنید، مهربان باشید، پیامبر مهربان بود، خداوند رحمان است و ... و هر بار که نباید وارد مهلکه‌ای شد، چُو می‌اندازند که جمهوری اسلامی، غیرت ندارد، جرات ندارد و هِر هر و کِر کر ... نوه‌هایت را هم که باید بفرستند سوئد برای مسابقه‌ی جدید التاسیس به کاپیتانیِ علی ابطحی! اردوی آمادگی هم دفتر مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه تهران ... و ما خریم بلانسبت اگر رد پای خانواده‌ی عزیز شما (پیش شیطان) را در جوسازی‌ها نبینیم! ان شالله که خانوادگی خیر نبینید همانطور که هیچ‌کس از آن استوانه‌ی نظام، خیر ندید ... عفت! من خیلی ناراحتم که در بین دیوارنوشته‌ها و شعارها، نامی از شوهرت نیست. تو را به خدا! دیوارها را ببین... دیوار شهرها پر شده از اسپری سیاه و البته چنان مخدوش شده که با کمی دقت می‌شود فهمید برای که درود و برای که مرگ خواسته‌اند ... تمام این مرگْ خواستن‌ها برای کسی است که به ما یاد داد ذلیل نباشیم و دست ما را مانند کودکان گمشده در بازار شرف‌فروشی گرفت تا در این غبارِ خر تو خری، هِر را از بِر تشخیص دهیم و مسیر راست را، راست برویم. شخصی که اگر نبود سال ۷۵، همسرت رئیس جمهور مادام‌العمر می‌شد و باید فاتحه‌ای می‌خواندیم برای جمهوریت، که اگر نبود ۸۸ به خاک سیاه نشسته بودیم، که اگر نبود ... خدا می‌داند که جای این اسپریْ نوشته‌ها باید اسپری فلفل را می‌کردند درون ... هیچی مهم نیست! عفت جان اگر کمی عصبانی بودم، ببخشید و ملالی نیست جز مرگ عزیزانت! 🆔@namiramag 👈 عضویت
🔰 ریشه در کودکی زیباکلام دارد! 🔴 هر شخصیت و بی‌شخصیتی در طول زندگی خود، ممکن است از نقطه الف به ب عزیمت کند یا در نقطه الف درجا بزند! یا مثلا یک نفر تا آخر عمر ممکن است طرفدار پرسپولیس بماند یا از طرفداری از این دست بکشد و به تیم دیگری علاقه‌مند شود! 🔻 اگر یک نفر زمانی که استقلال یا همان تاج! قهرمان آسیا (با چهار تیم) می‌شد و حالا طرفدار پرسپولیس شده باشد و در فصل بعد به سپاهان علاقه‌مند شود، به این فرد موج سوار می‌گویند یا باری به هرجهت یا می‌گویند طرف عقده‌ای است و ... 🔻 در دهه چهل شمسی استاد بزرگوار مانند خیل عظیمی از تحصیلکردگان آن زمان، چپ و بود. عشق مبارزه و انقلاب. نزدیک به انقلاب اسلامی، می‌شود یک اسلام‌گرای پایِ کار و بعد از انقلاب کم کم با افول فضای انقلابی و فروپاشی شوروی، به قول خودش تک تک سلول هایش می‌شود، ! یحتمل فردا یا پس فردا باید او را با کله‌ی کچل، در کوه‌های هیمالیا با لباس مدارس پیدایش کرد و یا رئیس واگنرها! 🔻زیباکلام یک نمونه از بخش زیادی از غرب‌گرایان فعلی است و از نظر روانشناسی که دوزار هم نمی‌ارزد، عقده‌ای بودن فرد را ریشه در کودکی اش می‌داند و باید به نحوه تعامل والدین با فرد توجه نمود. تغییرات یک بار و فوقش دو بار... نه اینکه... مخلص کلام اینکه در نحوه تعامل با کودک خود دقت کنید! 🆔@Namiramag 👈 عضویت
🔰 وقتی در کما بودم... ( با موسیقی بالا، بخوانید) ... تقریبا از بدنم جدا شده بودم بجز چشم‌هایم! با کلی تقلا، کامل جدا شدم و از تونل سفیدِ خال‌خالی بالا رفتم و همه چیز زیر پایم بود. خانه‌ها، خیابان‌ها... هرجا اراده می‌کردم می‌رفتم! آشفتگی می‌دیدم... در خیابان‌ها دیوار کشیده شده بود، دیوارهای کینه! جنگ سردی درگرفته بود، به سردی یخ... جنگِ نگاه‌ها حاکم بود، دوقطبی چشم‌ها! جنگ بنرها با نوارها... انگار روزهای اول جنگ بود! در نگاه اول، مردمانی از طرفین دعوا، در گوشه‌ای از شهر زیلو انداخته بودند و به شکل عجیبی تحصن کرده بودند. ترسیده بودند... ترس‌شان را به شکل یک موجود می‌دیدم، یک موجود تنبل اما نگران که به همه چیز چنگ می‌زد بجز ریسمان محکم عقل! ... بنرهای بزرگ و جالبی تدارک دیده بودند... بنرِ خواهرم نافَت! ... برادرم شکافَت! خلاصه طرح‌های خلاقانه‌ای بود و جنگ ترکیبی دشمن‌شان را خنثی می‌کرد... بعضی از خواهران جبهه مقابل با دیدن بنرها، احساس شرم و نافشان را پنهان می‌کردند، بعضی از برداران هم... دیگر خبری از بنرِ یک مردِ سیب‌زمینی، کنار زنِ بزَک کرده نبود، آخر این ایده برای قبل بود و آن زمان جواب می‌داد! طرف دیگر دعوا، قوی بودند... مجهز آمده بودند. مجهز به هفت گناه کبیره که در گوشه‌ای دیگر اردو زده بودند. زیلو پهن کرده بودند برای تماشای عقد محمدرضا و آیسان و مبتذل‌تر از این نمی‌شد زندگی مضحک خود را پشت ویترین قرار دهند! دین‌شان، دین جالبی، بنام انسانیت بود اما سگ‌ها را بیشتر از انسان‌ها دوست داشتند... با اینکه بادی نمی‌وزید، شمشادها، بیش از حد تکان می‌خوردند، ماشین‌ها بدون اینکه حرکت کنند، بالا و پایین می‌شدند، بوی سوختن علف همه‌جا پیچیده بود، بعضی‌ها عرق می‌کردند و به تماشای ماهی‌های زلال پرست در شب‌نشینیِ خرچنگ‌هایِ مردابی نشسته بودند... هرچه جلوتر می‌رفتیم، هیجان بیشتر می‌شد. نفس‌ها حبس شده بود... لیدر خواهران، عفت بود و دستور داده بود، بریزید بیرون! خواهران هم اطاعت امر کرده بودند! خواهران این جبهه برای پاتک زدن به طرف مقابل، نوار بهداشتی را در پلاستیک شفاف می‌گذاشتند و پریودی‌شان را جار می‌زدند و به این عمل افتخار می‌کردند... هرچند که از افتخار به ماه تولد هم کودکانه‌تر بود اما عجیب کارآمد بود و خشم طرف مقابل را برافروخته می‌کرد و آنها را از آن ریسمان دورتر می‌نمود. دمشان گرم، برداران این جبهه، با اینکه عرق می‌کردند، به شدت غیرتی بودند... غیرت روی زنان و دخترانشان، که مبادا حرف عفت را گوش نکنند! سعی کردم مکالمه دو نفرشان را گوش کنم. می‌گفتند کسی که تلویزیون دارد، سینما نمی‌رود؟!، دوستش پوزخندِ موافقی زد... متوجه نشدم و عبور کردم... حالا فهمیدم چرا چشمانم دوست نداشت، جدا شود! بین گروه اول برگشتم. خیلی عقب بودند و بنرها دیگر جواب نمی‌داد. آن موجود تنبل، هی بزرگ‌تر می‌شد! عقب بودند، کلافه بودند و خلاقیت‌شان ته کشیده بود و از جایی که جلویش تحصن کرده بودند، طلب کمک می‌کردند. بدجور سرکار بودند... ... ادامه دارد [ هشتگ را پیگیری کنید] •🆔 @namiramag 👈 عضویت
• 🔰 آقای قاضی! به ما چه که باید بزاییم؟! آقای قاضی! شما، این‌روزها خیلی مورد خطاب قرار می‌گیرید اما این‌بار بگذارید من هم شما را مورد خطاب قرار دهم... آقای قاضی! کف خیابان‌های همین تهران پوست بچه مردم را با ناخون‌گیر کندند و چنان او را زدند که تکه‌هایی از مغزش را در دهانش یافتند... خون یکی دیگر از بچه‌های مردم را هم ریختند و نعشش را کشیدند و بالای سر جسدش هل‌هله کردند! وضع آنقدر فجیع بود که اجازه پخش فیلم شکنجه‌ی بچه‌های مردم را هم ندادید... ای داد بی‌داد و ای داد بی‌دود! شما بهتر از ما دیدید که چه شد و بهتر از ما لمس کرده‌اید همه مسائلی که روی پوست جامعه هستند که قبلا زیر پوست بوده‌اند! آقا یا خانم قاضی! دادِ بی‌دود خیلی خطرناک‌تر است... آقا یا خانم قاضی! ما و شما در پیچیده‌ترین پیچ تاریخیم و باید امید و ایمان داشته باشیم... ایمان قوی و امید زیاد، تا این پیچ را رد کنیم. نمی‌شود، والله نمی‌شود ما ایمان داشته‌ باشیم و امید نه... نمی‌شود شما امید داشته باشید اما ایمان نه! خدا می‌داند که خودبَراندازی یعنی همین... به جان خودم یعنی همین... به لاک‌ همان زنی که پوست آرمان را کند! طوری نشود که بگوییم حالا که ایمان ندارید، امید هم نداشته باشید و از قول آن پیرمرد خراسانی بگوییم خودتان می‌دانید و مملکتتان... بگوییم اصلا ول کن! اصلا به ما چه! به ما چه که لب مرز چه خبر است، سوریه و لبنان چه خبر است، به ما چه که مملکت کمبود بچه دارد و باید هی بزاییم... به ما چه که واکسن داخلی بزنیم و کالای داخلی بخریم... به ما چه که همیشه در صحنه باشیم و فتنه‌ها را خاموش کنیم و در ایتا و در سروش و اینستاگرام جهاد تبیین کنیم؟ ما هم می‌توانیم عکس شهدا را ببینیم و عکس شهدا عمل کنیم و حتی مثل شما با عملکردتان، عکس شهدا را زیر پا بگذاریم! قاضی جان! ... اصل اول در صفحه اول قانون اساسی انقلابی‌گری، درج شده که او که تخصص ندارد و کاری را می‌پذیرد، بی‌تقواست! طبق این اصل شما فاقد تقوا و شعور و شجاعت هستید و اتفاقا این شما هستید که اول باید مورد جهاد تبیین قرار بگیرید تا شاید دوزاری‌تان بیفتد که بچه‌های مردم با سلاحِ سلاح‌ورزی‌ها، تیکه تیکه شدند و باید برای حفظ خودتان هم که شده، شجاعت به خرج دهید و جلوی این سلاح باستید... قاضی! ما امید داریم که ایمان شما برگردد و آدم شوید... 📌مجله نامیرا؛ هشتگ را پیگیری کنید (آقای قاضی! به ما چه که باید بزاییم؟!) 🆔 @namiramag 👈 عضویت
هدایت شده از نامیرا
🔘 مردَک، کاسه و کوزه ما را در ضِدیت‌مان با علم بهم ریخته و نظریه داروین را اثبات کرده! با چشم غیر مسلحِ برزخی هم می‌شود فهمید، حاصل تکامل بوزینه است که از پستان گوساله سامری شیر خورده و گاز هم گرفته ... مردک هنوز شَلوم نگفته، می‌خواهد جلوی کمانه شدن تاریخ بشر را بگیرد و سرعت آن را کم کند که مبادا فرمان تاریخ بیفتد دست شیربچه‌های حیدرِ خیبر شکن که قوت لایموتشان، ساندیسِ سیب بوده ... هنوز نمی‌داند که با کسانی طرف است که همیشه در لحظه حساس کنونی زندگی کرده‌اند و خواهند کرد تا وقتی که پرچم حق را در آنجا که باید بنشانند و پرچم رنگین‌کمانی حیوانات را به آتش بکشند و میخ اسلام را بکوبند... بوزینه! هنوز نمی‌داند که نقطه‌زنی موشک‌هایمان، با امضای ضامن آهو بود. برای اینکه ما آدمیم، آدم‌هایی از نسل آدم و حوا هستیم که با فریب پدر شما! کمی سیب ممنوعه را گاز زدند! ما حتی دلمان برای توله‌های شما هم می‌سوزد. می‌خواهیم موشک‌ها، صاف بخورد به آنجا که باید! صاف بخورد به دست قابیل و سنگش را از دستانش بیاندازد تا دیگر داستان هابیل تکرار نشود! Namiramag || عضویت در کانال