eitaa logo
نردبان صعود
220 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1هزار ویدیو
48 فایل
😎🌦طلبه مشهدی و خادم القرآن با جمعی از رفقای دانشگاهی ایم که طلبه شدیم... ✔️خاطراتم از تبلیغ ✔️روایات ناب و خواندنی ✔️نکات زیبا و کاربردی از قرآن و ... ♨️در قالب های متنوع ⭕️ انتقاد، پیشنهاد، سوال در خدمتیم. 👇 @velayat_1
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ 🗣اثر زخم زبان آیت الله محمد شاه آبادی رحمت الله علیه نقل می کنند : 🔹در زمان قدیم، حمام ها عمومی و دارای خزینه بود. روزی مرحوم شاه آبادی به حمام رفته بودند و پس از شست و شوی خود، وارد خزینه شدند و بعد از آب کشیدن بدن، بیرون آمدند و چون می خواستند از سطح حمام بگذرند، احتیاط می کردند که آب های کثیف بر بدنشان نریزد. 👮‍♀️سرهنگی که اونیز در حمام بود، چون احتیاط ایشان را دید، زبان به طعن و تمسخر گشود و به ایشان اهانت کرد. ایشان از این تمسخر و طعن او خیلی ناراحت شدند، اما چیزی نگفتند و به راه خود ادامه دادند.👏 🔸فردای آن روز مشغول تدریس بودند که صدای عده ای که جنازه ای را حمل می کردند، شنیدند.😭 پرسیدند چه خبر شده؟ 🔹 اطرافیان جواب دادند که آن سرهنگی که دیروز در حمام به شما اهانت کرد، وقتی از حمام بیرون آمد، سر زبانش تاول زد و درد آن هر لحظه بیشتر شد و معالجه ی دکترها هم سودی نبخشید و در کمتر از 24 ساعت، از دنیا رفت...😱 😔 بعدها، هر وقت که آیت الله شاه آبادی از این قضیه یاد می کردند، متأثر و ناراحت می شدند و می فرمودند: « ای کاش آن روز در حمام به او پرخاش کرده و ناراحتی خود را بروز می دادم تا گرفتار نشود». 📚 کتاب عارف کامل آیت الله 📡 ما را دنبال کنید در👈👇: 🆔https://eitaa.com/joinchat/1948975268C5a01eb164a
🔸مستند دیدنی و دقیق «به بهانه آزادی» - پخش شده از شبکه ٣ 🔍(بررسی ریشه‌های جنگ هیبریدی فتنه اخیر، بهمراه نقد رفتاهای علی کریمی- ابی- امینی- علینژاد و...) 👇👇 🌐https://www.aparat.com/v/S0uJw 🔻کنکاشی در زوایای پنهان رخدادها و ناآرامی های بعد از فوت مهسا امینی است. این مستند روایتی است از آنچه که در کشور اتفاق افتاد و با عنوان " اتفاقی که می خواست اسم رمزی باشد" ساخته شده است. 🔻 مستند «به بهانه آزادی» تازه ترین اثر مهدی نقویان است، که از زاویه دوربین مستند نگار خود به واکاوی اتفاقات و حوادث اخیر کشور پرداخته است؛ و پیش از این مجموعه آثار خارج از دید را کارگردانی و ساخته است. ما را دنبال کنید در 👈👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1948975268C5a01eb164a
💠زندگی در لحظه 💠 🌹﷽ قال مولانا امیرالمومنین علیه‌السلام: 🔹ماضي يَومِكَ فائتٌ، وآتيهِ مُتَّهَمٌ، ووَقتُكَ مُغتَنَمٌ 🔅گذشته ی امروزت سپرى شد 🔅و آينده ‏اش مورد ترديد است 🔅و زمان حال غنیمت است 📚غررالحكم، حدیث 9840 علیه‌السلام 📡 ما را دنبال کنید در👈👇: 🆔https://eitaa.com/joinchat/1948975268C5a01eb164a
⭕️ برو بالاتر ♨️ بسیار تکان دهنده و عبرت آموز (در توضیح آیه 16 از سوره لقمان): 🌻 يٰا بُنَيَّ إِنَّهٰا إِنْ تَكُ مِثْقٰالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي اَلسَّمٰاوٰاتِ أَوْ فِي اَلْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اَللّٰهُ إِنَّ اَللّٰهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ . 🎋 اى پسرک من، اگر[عمل تو] هم وزن دانه ی خردلى و در تخته سنگى یا در آسمان ها یا در زمین باشد، خدا آن را مى آورد، که خدا بس دقیق و آگاه است. 🔹توی بیمارستان فیروز آبادی، دستیار دکتر مظفری بودم. روزی از روزها دکتر مظفری ناغافل صدایم کرد اتاق عمل و پیرمردی را نشان ‌دادن که باید پایش را بعلت عفونت می بریدیم.  🔸دکتر گفت که اینبار من نظارت می کنم و شما عمل می کنید. 🔹به مچ پای بیمار اشاره کردم که یعنی از اینجا قطع کنم و دکتر گفت: برو بالاتر!  بالای مچ را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر!  بالای زانو را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر!  تا اینکه وقتی به بالای ران رسیدم دکتر گفت که از اینجا ببر. عفونت از این جا بالاتر نرفته. 😔لحن و عبارت «برو بالاتر» خاطره بسیار تلخی را در من زنده می كرد... خیلی تلخ.  🔹دوران کودکی همزمان با اشغال ایران توسط متفقین در محله پامنار زندگی می کردیم. قحطی شده بود و گندم نایاب بود و نانوایی ها تعطیل. مردم ایران و تهران بشدت عذاب و گرسنگی می کشیدند.  که داستانش را همه می دانند...  🔸عده ای هم بودند که به هر قیمتی بود ارزاق شان را تهیه می کردند و عده ای از خدا بی خبر هم بودند که با احتکار از گرسنگی مردم سودجویی می کردند. 🔹شبی پدرم دستم را گرفت تا در خانه همسایه مان که دلال بود و گندم و جو می فروخت برویم و کمی از او گندم یا جو بخریم تا از گرسنگی نمیریم.  🔸پدرم هر قیمتی که می گفت همسایه دلال ما با لحن خاصی می گفت: برو بالاتر... برو بالاتر... 🔹بعد از به هوش آمدن پیرمرد برای دیدنش رفتم.  چقدر آشنا بود. وقتی از حال و روزش پرسیدم گفت: بچه پامنار بودم. گندم و جو می فروختم. خیلی سال پیش. قبل از اینکه در شاه عبدالعظیم ساکن بشم.. 😱دیگر تحمل بقیه صحبت‌هایش را نداشتم. 👌👌خود را به حیاط بیمارستان رساندم. من باور داشتم که از مکافات عمل غافل مشو، گندم از گندم بروید جو ز جو. اما به هیچ وجه انتظار نداشتم که چنین مکافاتی را به چشمم ببینم. ✍ دکترمرتضی عبدالوهابی، استاد آناتومی دانشگاه تهران 📡 ما را دنبال کنید در👈👇: 🆔https://eitaa.com/joinchat/1948975268C5a01eb164a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌀 لحظه ای با شهداء 💢در سحرگاه یکشنبه 27 دی ماه 1324 در یک شب سرد زمستانی چهار جوخه‏ ی اعدام در میدان بزرگ یک پادگان نظامی در تهران بر پا شد و شهید بزرگوار سید مجتبی نواب صفوی و سه تن از همرزمان و یارانش یعنی خلیل طهماسبی ، سید محمد واحدی و مظفر ذوالقدر مظلومانه اعدام شدند و خون پاکشان به زمین ریخته شد 🔸شاه در سال 1332 برای به کنترل در آوردن نواب صفوی پیشنهاد تولیت آستان قدس رضوی را به او داد ولی نواب با شنیدن این پیشنهاد به امام جمعه‏ منصوب شاه گفت: شما مکلف هستید که اینکه به شما می‏گویم را عیناً به این توله سگ پهلوی برسانید! 🔸 به او بگویید تو می‏خواهی مرا با دادن پست و مقام و پول فریب دهی و خودت آزادانه هر کاری که می‏خواهی با دین خدا و مملکت اسلامی انجام دهی؟! این محال است و من یا تو را می کشم و به جهنم می‏‌فرستمت و خودم به بهشت می‏‌روم و یا تو مرا می‌‏کشی و با این جنایت ، باز هم به جهنم رفته و من به بهشت می‏‌روم و در آغوش اجدادم قرار می‌‏گیرم، در هر حال تا زنده‏ ام امکان ندارد ساکت باشم! 🌹 یادش گرامی و راهش پر رهرو 📡 ما را دنبال کنید در👈👇: 🆔https://eitaa.com/joinchat/1948975268C5a01eb164a
6.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 توصیف مرحوم از زبان مقام معظم حفظه الله 💠 اثر هنرمند: موسوی آوندین 💐 دیروز سالگرد شهادت این شهید برجسته بود، برای شادی ایشان و همه شهداء میهن عزیزمان، شاخه گل صلواتی هدیه کنیم. 📡 ما را دنبال کنید در👈👇: 🆔https://eitaa.com/joinchat/1948975268C5a01eb164a
کلام استاد شهید ✨ ⁉️ از کجا بفهمیم که عبادت ما، «عبادت» است نه «عادت»؟ ✅ اخلاق معنایش این است که انسان اراده خودش را بر عادات و بر طبایع خود غلبه بدهد؛ یعنی اراده را تقویت کند به طوری که اراده بر آنها حاکم باشد. ✅ حتی اراده باید بر عادات خوب هم غالب باشد، چون کار خوب اگر کسی به آن عادت پیدا کرد خوب نیست. ❌ مثلا ما باید نماز بخوانیم اما نباید نماز خواندن ما شکل عادت داشته باشد. از کجا بفهمیم که نماز خواندن ما عادت است یا نه؟ 👌👌 باید ببینیم آیا همه دستورات خدا را مثل نماز خواندن انجام می‌دهیم؟ اگر این‌طور است، معلوم می‌شود که کار ما به خاطر امر خداست. اما اگر ربا را می‌خوریم و در عین حال، نماز را هم با نافله‌هایش می‌خوانیم، یا اگر خیانت به امانت مردم می‌کنیم ولی زیارت عاشورایمان هم ترک نمی‌شود، می‌فهمیم که اینها عبادت نیست، عادت است. 📚 استاد رحمه الله علیه ، اسلام و نیازهای زمان، ج1، ص211 📡 ما را دنبال کنید در👈👇: 🆔https://eitaa.com/joinchat/1948975268C5a01eb164a
✨ «مرا یاد کنید» ✨ 🌹 فَاذْكُرُوني‏ أَذْكُرْكُمْ‏ وَ اشْكُرُوا لي‏ وَ لا تَكْفُرُون‏(بقره، ۱۵۲) ☘ پس به ياد من باشيد، تا به ياد شما باشم! و شكر مرا گوييد و (در برابر نعمتهايم) كفران نكنيد 🤔 منظور از اینکه «خدا را یاد کنیم» چیست؟ منظور از یاد خدا با توجه به احادیث و تفاسیر اطاعت، عبادت و عمل به دستورات الهی است، که نتیجه اش «یاد کردن ما» توسط خداست و مصداقش نزول رحمت و مغفرت از جانب خداوند متعال می باشد. ↔️ در مقابل این «فاذکرونی اذکرکم» تعبیر «نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُم‏» قرار دارد؛ یعنی اگر خداوند را با اطاعت و عبادت یاد نکردید، وارد وادی نسیان خداوند متعال می شوید، که نتیجه اش «نسیان خداوند» نسبت به شماست که همان دور ماندن از رحمت او خواهد بود. ❇️ نکته: ذکر سه مرتبه دارد: 1⃣ ذکر لفظی: مانند تسبیح و تهلیل و ... 2⃣ ذکر عملی: مانند عبادت، اطاعت، تشییع اموات، تلاش برای برطرف کردن حاجات مومنین و... 3⃣ ذکر قلبی: مانند توجه، خلوص و تقرب الی الله تعالی. 🌷 چون خداوند متعال به طور مطلق فرموده است «مرا یاد کنید» و قیدی و حدود و ثغوری برای آن تعیین نکرده است، شامل جمیع مراتب ذکر می شود و مختص به بعضی از مراتب نیست. 📚مواهب الرحمن فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۱۴۷‌. . . . ما را دنبال کنید در 👈👇 🆔https://eitaa.com/joinchat/1948975268C5a01eb164a
😱خلاصی از نا امنی ✍️مرحوم سید ابوالقاسم هندی، نقل کرد که: « در خدمت حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی به کوه « معجونی» از کوهپایه های مشهد رفته بودیم. در آن هنگام مردی یاغی به نام « محمد قوش آبادی» که موجب ناامنی آن نواحی گردیده بود از کناره کوه پدیدار شد و اخطار کرد که: اگر حرکت کنید، کشته خواهید شد.😨 🌸مرحوم حاج شیخ به من فرمودند: وضو داری؟ عرض کردم: آری. دست مرا گرفتند و گفتند: که چشم خود را ببند. 🔹پس از چند ثانیه که بیش از دو سه قدم راه نرفته بودیم، فرمودند: باز کن، چون چشم گشودم، دیدم، که نزدیک دروازه شهریم.😳 🔸بعد از ظهر آن روز، به خدمتش رفتم، کاسه بزرگی پر از گیاه، در کنار اطاق بود. از من پرسیدند: در این کاسه چیست؟ 🔹عرض کردم: نمیدانم و در جواب دیگر پرسشهایشان نیز اظهار بی اطلاعی کردم. آنگاه فرمودند: قضیه صبح را با کسی در میان نگذاشتی؟ 🔸 گفتم: خیر، فرمودند: خوبست تو زبانت را در اختیار داری بدان که تا من زنده ام، از آن ماجرا سخنی مگو و گرنه موجب مرگ خود خواهی شد. » 📡 ما را دنبال کنید در👈👇: 🆔https://eitaa.com/joinchat/1948975268C5a01eb164a