📌دکتر شریعتی در بیان و خاطرات دکتر فراستخواه :
(کتابهای دکتر شریعتی نوعی خوانش تحسینبرانگیز اجتماعی از دین بود.)
یواش یواش فهمیدیم که چسبیدن دگم به اسلام و آیات قرآن بدون ولایت محصولش ابن ملجم می شود.
اینها را می رفتیم و می پرسیدیم و بیشتر مطالعه می کردیم. در مسجد استادی داشتیم به نام آقای توتون کاشت .او طلبه بود که به ما عربی می گفت.
میگفتیم این جامعه از نظر حکومتی و اجتماعی باید پاک شود. به اینکه حالا برای حل مشکلات امروز باید چه کنیم مسئله داشتیم و نگران جامعه بودیم.
در همین حال و هوا با کتاب اسلام شناسی دکتر شریعتی آشنا شدم. می گفتند درسهای او در مشهد است و در این کتاب با شرح فنی و نمودار تاریخ اسلام را توضیح میدهد. از قابیل و هابیل و تضادهای تاریخی تحویل می کند و توصیفی از جامعه بر اساس توحید و عدالت میدهد. میگفتن خودش متن کتابهایش را تایپ می کند.جلد مقوایی ساده داشت که در کنار آنها آرم حسینیه ارشاد نقش بسته بود. در بین همه مطالعات کتاب های دکتر علی شریعتی در من تاثیر دیگری داشت. نوعی خوانش تحسینبرانگیز اجتماعی از دین بود. مخصوصاً وقتی شنیدیم دکتر شریعتی قبل از ورود به دانشگاه مشهد انواع آزار ها را دیده و هنگام بازگشت از خارج او را دستگیر کردند .
در فرهنگ ایران مظلومیت برای افراد توجه ایجاد می کند. بعد از آن کویر دومین کتابی بود که از دکتر شریعتی خواندم. بیشترین تاثیر نوشته های دکتر شریعتی همان جادوی قلمش بود. بیان سحاری داشت کلمات فقط واژه هایی برای انتقال پیام نبودند خودشان هدف بودند به طاعت و جذاب بود با همه تفاوت داشت. مهندس بازرگان حرفش را میزند و از محتوای اصلی پیامش خوشم می آمد ولی شریعتی صور خیال ما را تصرف می کرد مثل حافظ بود ادبیاتش تاثیر می گذاشت. این هوس و عشق را باهم داشت و میتوانست منشی مشکلات معرفتی بشود که می شد یعنی بدون اینکه استدلال کافی در میان باشد به سبب عناصر بدیع در مخاطب نفوذ میکرد.
سخنرانی هایش در حسینیه ارشاد تهران شروع شده بود که به صورت کتاب منتشر میشد و ما از کتاب فروشی واقع در بازار شیشه گرخانه تبریز به شکل مخفیانه این کتابهای چاپ ممنوع را می خریدیم و به این ترتیب با دو چهره دکتر شریعتی آشنا شدم. چهرهای که میخواهد نوعی ایدئولوژی اجتماعی و دینی را بیان کند و دیگری تنش های وجودی انسان و معنوی را تصور کند. برعکس امروز که دوست داریم ابعاد معنوی دین را برایمان بگوید آن زمان بیان اجتماعی دین برای ما اهمیت داشت و در کنار آن نسبت به مواضع وجودی و انسانی نیز عطش داشتیم. همانطور که کویر را جلوس می کشید این مباحث اجتماعی برایم جذابیت داشت شاید رقابتی با مارکسیسم ناسیونالیسم در گرفته بود و احساس میکردیم که سنت تاریخی و دینی جامعه ما نیز مضامین اجتماعی ارزشمندی دارد.
مدتی هم در روزنامه یادداشتهایی از دکتر چاپ میشد که علیه مارکسیسم بود. بعدها میگفتن همین یادداشت ها بهانه به دست ساواک داده است. تازه وارد خواندن کتابهای شریعتی شده بودم که تابستان سال ۱۳۵۲ او را دستگیر کردند و این اتفاق به ماجرا های ذهنی ما برای خواندن مجدد و گسترده آثار او دامن زد.
دانشجویی الکترونیک بودم که خبر آزادی اش رسید و چندی بعد خبر درگذشت و اوایل تیرماه سال ۵۶ از کنار دکه روزنامه فروشی می گذاشتم که تیتر روزنامه ی کیهان را دیدم و دقایقی جلوی کیوسک میخکوب شدم. بعد به صرافت افتادم که روزنامه را بخر و بخوان. نمیدانم کجا میرفتم که منصرف شدم روزنامه را خریدم رفتم به دوستانم خبر دادم که دکتر شریعتی در گذشته است .
برای ما یک امر نابهنگام بود. قهرمان تیزتک چابکسوار نوجوانی و جوانی ما بود که در من گم شد. چند سال بعد از او فاصله گرفتیم و از نو او را تماشا کردیم. ملاحظات و نقدهایی داشتیم و داریم اما همواره تلاشش در دل ماند و بیرون نمی رود .چند سال پیش یکی از روزنامهنگاران از من خواست قهرمان های زندگی ام را بشمارم صمد بهرنگی، جلال آل احمد، آیت الله طالقانی، مهندس مهدی بازرگان و دکتر علی شریعتی نمونههایی اصلی بودند که نام بردم و شرح دادم.
📗آرامش طوفان (زندگی و زمانه مقصود فراستخواه)، ص ۷۵-۸۰
#شریعتی
#فراستخواه
@narrative_1443
📌معرفی کتاب
▪️نقش دکتر شریعتی در تحولات فکری و اجتماعی جهان معاصر در بیان و دیدگاه اندیشمندان خارجی
#شریعتی
#معرفی_کتاب
@narrative_1443
📌رویکرد مهندس بازرگان در فهم و تبیین مکتب اسلام، مبنای فلسفی_عقلانی نداشت
▪️تفاوت استاد مطهری، مهندس بازرگان و دکتر شریعتی در نگاه دکتر علی لاریجانی
📗هوای تازه، ص ۳۵۱-۳۵۳
#شهید_مطهری
#بازرگان
#شریعتی
@narrative_1443