📌شهید مطهری : برخی متلون المزاج هستند، یکی شیخ علی تهرانی، دیگری شیخ محمد تقی شریعتمداری.
▪️دکتر حسین غفاری :
[۱] با اینکه از سال ۱۳۵۲ [در سن هجده سالگی] تا روز شهادت استاد مطهری در درسهای ایشان شرکت میکردم، آقای محمدتقی شریعتمداری را نمیشناختم. حتی اسمش را هم نشنیده بودم. حوالی سالهای ۱۳۵۶-۱۳۵۵ در ضمن واقعهای مرتبط با شیخ علی تهرانی [۱۴۰۱-۱۳۰۵] برای نخستین بار نام محمدتقی شریعتمداری را از زبان استاد شنیدم.استاد مطهری جملهای گفت که عین آن را به خاطر دارم: «برخی متلوّن المزاج هستند، یکی شیخ علی تهرانی، دیگری شیخ محمدتقی شریعتمداری.» این نخستین باری بود که اسم شریعتمداری را میشنیدم. بعد استاد مطهری داستان وی را برایم به این صورت تعریف کرد:
«شیخ محمدتقی شریعتمداری شاگرد من در فلسفه بود. تا اینکه کتاب «مسئلۀ حجاب» را منتشر کردم. وی با مضامین آن مخالف بود. یک روز به من گفت دیگر نمیخواهم رابطهای با شما داشته باشم. نسخهای از [چاپ سوم] کتاب حجاب را که به وی داده بودم با حواشی انتقادیاش به من پس داد. سپس گفت: نمیخواهم تقریرهای دروس فلسفۀ شما پیش من باشد. همان جلسه یا بعداً (تردید از من است) همۀ دفاتر تقریرات فلسفی را به من برگرداند و گفت: همگی را به شما تملیک میکنم. بعد هم با ناراحتی مرا ترک کرد. مدتی گذشت. شنیدم شریعتمداری بیماری سختی پیدا کرده است و در بیمارستان بستری شده است. به عیادتش رفتم. از دیدن من منفعل و خجالتزده شد.» شهادت میدهم که اینها را عیناً از استاد مطهری شنیدم. ضمناً از استاد چیزی دربارۀ بریدن شریعتمداری از فلسفه نشنیدم.
[۲] من حوالی سالهای ۱۳۶۰-۱۳۵۹ به مدت یک سال در دروس آقای شریعتمداری در مسجد پامنار شرکت کردم. علتش هم این بود که ساعت ۹ تا ۱۰ و نیم که من وقت خالی داشتم درس میداد. سه درس پشت سر هم لمعه، کفایه و مکاسب. هر کدام حدود ۲۰ تا ۲۵ دقیقه. یک سالی به درس وی رفتم. دقیق النظر بود، ولی عمقی ندیدم. در ادبیات قوی بود، اما در فقه و أصول متوسط معمولی بود.
[۳] [اوایل دهۀ شصت] علامه سید محمدحسین [حسینی] تهرانی (۱۳۷۴-۱۳۰۵) به من گفت از جلد دوم معادشناسی بهبعد را قبل از چاپ آقای شریعتمداری ببیند. فهمیدم شریعتمداری نیمچه رابطۀ سلوکی خدمت علامه تهرانی دارد. وقتی کتاب را برایش بردم با علامه تهرانی با احترام برخورد کرد. از همان یک سالی که من درس آقای شریعتمداری رفته بودم مرا میشناخت. چون ادبیاتش خوب بود و نیز با روایات مأنوس بود، قرار بود کتابها را از این حیث ویرایش کند. هر جلد را ۱۵ روز بعد از تحویل پس میداد. تا جلد پنجم معادشناسی همکاری وی خوب پیش میرفت. ویرایش جلد ششم [معاد جسمانی و حشر] خیلی طول کشید. من هر دو هفته خدمت علامه تهرانی در مشهد میرسیدم و ایشان هر بار پیگیر جلد ششم بود. بعد از چهار پنج ماه – در جواب پیگیری من – شریعتمداری گفت سرم شلوغ است. اگر بفرمایند کارهایم را کنار بگذارم و به این کتاب بپردازم اطاعت میکنم. آقای تهرانی که این پیغام را شنید، به من گفت نسخه را از وی بگیرم. شریعتمداری نامهای روی دستنویس جلد ششم معادشناسی گذاشت. کتاب را هم ویرایش نکرده بود.نامه را به علامه تهرانی دادم. ایشان بعد از قرائت نامه آن را به من نشان دادند. شریعتمداری به این مضمون نوشته بود: «این مطالب “هدم اسلام” است. من حاضر به ویرایش نیستم، چرا که آنها را قبول ندارم.» در حالی که کتابهای علامه تهرانی آکنده از آیات و روایات البته با تفسیر عرفانی و فلسفی بود. آنجا بود که معنی عبارت «متلوّن المزاج» که استاد مطهری برایش به کار برده بود را بهتر درک کردم. خوب شما که با عرفان مشکل داشتی چرا خدمت علامه تهرانی میرفتی؟!
[۴] قبل از سال ۱۳۷۰ آیةالله محمدرضا مهدوی کنی تولیت مدرسۀ مروی از من خواست درس فلسفهای در آن مدرسه بگویم. شروع به تدریس اسفار کردم. درس که با استقبال مواجه شده بود بعد از یک هفته دفعتاً به یکدهم کاهش یافت. افراد معدود باقیمانده هم طلبۀ مدرسۀ مروی نبودند. ریزش شرکتکنندگان درس آن هم دفعتاً طبیعی نبود. درس را ادامه دادم. آقای شریعتمداری مدرس راتب منقول (مکاسب) آن مدرسه بود. متوجه شدم که وی درس مرا تحریم کرده بود! او ضد فلسفه بود و تحمل رقیب را نداشت.
ادامه 👇
📗مصاحبه با دکتر غفاری توسط محسن کدیور صورت گرفته و در سایت شخصی وی منتشر شده است.
#شهید_مطهری
#شریعتمداری
@narrative_1443
👆
[۵] در زمان تنظیم آثار فلسفی استاد [حدود دو دهه بعد از شهادت] نوبت به بررسی تقریرات عربی شرح منظومه به قلم آقای شریعتمداری رسید. یادداشتی به شرح ذیل با سنجاق به جلد دفتر اول الصاق شده بود، در کاغذی باریک تقریبا ۵ در۱۰-۱۲ سانتیمتر با خودنویس با جوهر سبز رنگ به قلم محمدتقی شریعتمداری نوشته شده بود. مضمون نوشته: برای سالیان سال در دستیابی به حقایق معارف دچار سرگردانی بودم و به تعبیر خود ایشان که دقیقاً در خاطرم هست «در تیه ضلالت» به سر میبردم تا اینکه خداوند به من عنایت کرده و استاد صاحب درجات عالی در خرد و معرفت را در سر راهم قرار داد؛ و چند جمله در تجلیل استاد مطهری و شکر خداوند که جزئیات آن در خاطرم نیست. بعد از تنظیم کتاب “مقالات فلسفی” [۱۳۷۳] و تدوین برخی نوارهای پیاده شدۀ دروس فلسفه تصمیم به انتشار تقریرات عربی منظومه گرفتم. نیاز به ویرایش داشت. چه کسی بهتر از خود مقرر؟ با آقای شریعتمداری صحبت کردم. قبول کرد.
از جلد اول کپی گرفتم و متن اصلی جلد اول را با همان یادداشت با قلم سبز برای ویرایش به او دادم. مدتی طول کشید و خبری از ویرایش نشد. از طریق حسین استادولی (ویراستار انتشارات حکمت) که در درس فقه آقای شریعتمداری شرکت میکرد پیگیری کردم. آقای شریعتمداری به همین طریق پیغام داد که ویرایش میکنم اما حواشی انتقادی خود را هم باید بنویسم. به پیغام او از همین طریق پاسخ دادم: حواشی انتقادی اشکالی ندارد، اما من هم بر حواشی شما حواشی انتقادی خواهم نوشت و هر دو را با کتاب منتشر خواهم کرد. ایشان نپذیرفت.
پیغام فرستادم لطفاً یکی از این سه شق را انتخاب کنید: ۱) کتاب را بدون حواشی انتقادی شما و من منتشر میکنم، ۲) حواشی انتقادی شما را مستقلاً اما همزمان با نقد من بر آن به صورت دو کتاب مستقل بعد از انتشار متن کتاب منتشر خواهم کرد، ۳) کتاب با حواشی انتقادی شما و حواشی انتقادی من بر حواشی شما منتشر شود. شق اخیر را به شرطی که او بر جوابهای من نقد آخر را بنویسد پذیرفت! میگفت مردم حرف کسی را قبول میکنند که آخر بنویسد! این درخواست غیرعملی بود.
غیر از استادولی نزدیک ده نفر را واسطه کرد با این دو مطالبه: یکی اینکه بقیۀ مجلدات تقریرات را به من بدهید. دیگر اینکه بگذارید همۀ تقریرات را خودم منتشر کنم. پیغام دادم: یادتان رفته که اینها را به استاد «تملیک» کردید؟ این تقریرات مِلک استاد است و من نمایندۀ رسمی بازماندگان ایشان هستم. از او خواستم جلد اول را برگرداند. برگرداند، اما آن یادداشت به قلم سبز الصاقی را برنگرداند. متأسفانه من از آن کپی نگرفته بودم. باور نمیکردم که فردی متشرع مِلک غیر را برنگرداند. بالأخره جلد اول تقریرات منظومه را آقای شریعتمداری با مقدمه و حواشی انتقادی [در سال ۱۳۸۳] منتشر کرد. انتقاداتش سخیف و پیش پا افتاده بود.
اصولاً بنای بنده بر انتشار شرح منظومۀ عربی با تصحیح خود مقرر بود و به همین جهت هم بنده چند جزوۀ اول را توسط آقای حسین استادولی برای ایشان فرستاده بودم. ولی پس از اینکه ایشان شرط گذاشت که باید تعلیقات انتقادی ایشان ذیل متن بیاید به شرحی که گذشت، ایشان در غیر این صورت از آوردن نامش و حتی چاپ کتاب راضی نبود. برای ما مقصود اصلی چاپ کتاب استاد بود، و آوردن نام مقرر موضوعیت نداشت، لذا چارۀ دیگری جز انتشار کتاب به صورت فعلی نبود.»
📗مصاحبه با دکتر غفاری توسط محسن کدیور صورت گرفته و در سایت شخصی وی منتشر شده است.
#شهید_مطهری
#شریعتمداری
@narrative_1443
📌معرفی چهره ها
- دکتر محمد اسعد نظامی تالشی متولد ۱۳۱۰ در منطقه تالش می باشد. پدر ایشان مرحوم تاج الدین افندی از جمله روحانیون اهل تسنن سرشناس منطقه تالش است.
-دکتر نظامی دارای تحصیلات عالیه در رشته علوم دینی در مدارس علمیه اهل سنت هستند. در کنار تحصیلات دینی، تا مقطع دیپلم نیز در آموزش و پرورش به علم آموزی اشتغال داشته و پس از آن وارد دانشگاه تهران شده و در رشته الهیات با رتبه ممتاز در مقطع لیسانس فارغ التحصیل شدند.
- پس از آن با بورس دولتی وارد دانشگاه کلمبیا در آمریکا شده و توانستند مقطع فوق لیسانس خود را با نگارش رساله علمی
با عنوان <ابن خلدون و اندیشه های اجتماعی اش> تحت نظارت دکتر رابرت مرتن، باموفقیت پشت سر بگذارند .
-استاد نظامی مقطع دکتری خود را در دانشگاه شیکاگو ادامه داده و با راهنمایی دکتر شیلز پایان نامه ای با <موضوع نخبگان سیاسی در ایران> نگاشته و مدرک دکتری خود را دریافت کردند.
-از جمله سوابق اجرایی و علمی ایشان میتوان به موارد زیر اشاره کرد :
* ریاست دانشکده علوم اجتماعی در دانشگاه تهران
* تدریس در دانشگاه شیکاگو و ساندیاگو
* تدریس در دانشگاه ملک سعود در ریاض
- دکتر نظامی در سال ۱۳۹۷ پس از عمری تلاش علمی در رشته علوم اجتماعی، رحلت یافته و در منطقه تالش به خاک سپرده شدند.
- مرحوم استاد نظامی تالشی دارای آثار متعدد در حوزه علوم اجتماعی میباشند.
<موسوعه علم الاجتماع> آخرین اثر علمی ایشان است که به تازگی توسط دکتر مسعود انصاری با عنوان دانشنامه جامعه شناسی در سه جلد به چاپ و نشر رسیده است .
#چهره_ها
#نظامی_تالشی
@narrative_1443
گفتگو با آیت الله آصف محسنی.pdf
1.6M
مرحوم آیت الله آصف محسنی از علمای مطرح حوزه علمیه و از رهبران مبارز افغانستان است.
فایل تقدیم شده گفتگویی کوتاه با مرحوم آصف محسنی پیرامون زندگی و احوالات ایشان می باشد.
#چهره_ها
#آصف_محسنی
@narrative_1443
📌دکتر نصر برخلاف احسان نراقی خاکی نبود.
▪️دکتر نصرالله پور جوادی :
- دکتر نصر همیشه دوست داشت در فرست کلاس پرواز کند. او به خلاف احسان نراقی خاکی نبود و از این رو ما آنطور با او همسفر نمیشدیم. اما تا جایی که به یاد دارم در دو سفر با دکتر نصر همراه بودم.
- ۱) یکی در فستیوالی بود که فرقه مریمیه در لندن برگزار کرده بود و نمایشگاههای بزرگی را برای معرفی جهان اسلام در بریتانیا تدارک دیده بود .
- نمایشگاه عظیمی برپا شده بود که بخشی از بودجه آن از سوی فرح پهلوی تامین شده بود و بخش دیگری از آن از سوی محمد السویدی که وزیر امارت متحده عربی بود.
-همچنین با بودجه این نمایشگاه کتابهایی منتشر شد که از جمله آن میتوان به کتاب (مارتین لینگز) در مورد قرآن، کتاب (بورکهارت) در مورد هنر اسلامی و کتاب دکتر نصر در مورد علم در اسلام اشاره کرد .
- دکتر نصر رئیس گروه تاریخ علم این فستیوال نیز بود و دکتر حداد عادل به عنوان دستیار به او کمک میکرد. حتی حداد عادل به خاطر سر و سامان دادن به بخش تاریخ علم این نمایشگاه چندین بار با هزینه دبیرخانه به لندن رفت و چند ماه در آنجا ماند. پس از پایان جشنواره و انتشار کتابهای آن دکتر نصر در کتاب تاریخ علم از حداد عادل هم تشکر کرد.
- وقتی جشنواره افتتاح شد بنا به پیشنهاد احسان نراقی و پذیرش فرح پهلوی، هواپیمایی اجاره شد و بسیاری از چهرههای فعال فرهنگی و ادبی برای شرکت در فستیوال به لندن عزیمت کردند که من و حداد عادل هم جز آنها بودیم.اکثر اعضای هیئت علمی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در این سفر حاضر بودند که مجتبی مینوی، محیط طباطبایی، حبیب یغمایی، احسان اشراقی و مجتبوی هم جز آنها بودند .
- ۲) به جز این سفر لندن یک سفر دیگر نیز به همراه دکتر نصر به نیویورک رفتم و در کنفرانسی که در مورد فلسفه اسلامی بود شرکت کردم. البته من بعدها فهمیدم نصر در همان ایام و پیش از آن که انجمن شاهنشاهی فلسفه تاسیس شود، کلاس خصوصی برگزار میکرد که در آن ویلیام چیتیک، لاله بختیار، غلامرضا اعوانی، حداد عادل شرکت میکردند و در آن جلسات که شرح گلشن راز بود، به صورت سنتی برگزار میشد و همه بر روی زمین مینشستند و از دکتر نصر درس میگرفتند و مثل اینکه یک رابطه مرید و مرادی بین حاضران در آن جلسه برقرار بود .
#نصر
#پور_جوادی
#حداد_عادل
#نراقی
📗آفاق عرفان در سپهر ایران، ص۴۲-۴۳
@narrative_1443
حجت الاسلام و المسلمین سید مرتضی هاشمی
جهت آشنایی با ایشان به پیام زیر مراجعه بفرمایید.👇
#چهره_ها
#مرتضی_هاشمی
@narrative_1443
📌معرفی چهره ها
- حجت الاسلام و المسلمین سید مرتضی هاشمی
▪️معرفی کوتاه :
- متولد تهران و از مدرسین خارج فقه در مدرسه گلپایگانی هستند که نزد اساتیدی همچون آقایان : احمد سبط انصاری، مرعشی نجفی، حسن سعیدی تهرانی و وحید خراسانی تلمذ کرده و با فضلایی همچون سید محمد کاهانی و اسعدی هم بحث بوده اند. در نوجوانی نیز جلسات مرحوم سید احمد خوانساری در تهران را شرکت میکردند.
- ایشان علاوه بر تدریس، امام جماعت مسجد بازار و مسجد خرمی در باجک را نیز برعهده دارند. البته قرار نبوده امامت مسجد بازار را قبول کنند. پس از گرفتن استخاره و دیدن مرحوم خوانساری در خواب به اقامه نماز در مسجد بازار می پردازند. مدتی نیز بنابر توصیه مرحوم صافی گلپایگانی نماز صبح را در مسجد امام حسن عسگری اقامه میکردند که در ایام کرونا تعطیل شد.
- سالهای طولانی نیز علاوه بر تدریس و اقامه نماز جماعت، به ارائه بحث های معرفتی در جلسات هفتگی برای عموم علاقه مندان در محله عباس آباد در منزل آقای خادم الحسینی قم، اهتمام داشتند.
- دو کتاب علاوه بر مخطوطات جنابشان تاکنون به چاپ رسیده است که عبارتند از :
۱- الترتب (تقریر بحث هایی از اصول فقه مرحوم شیخ احمد سبط انصاری)
۲- غنیه المرید فی مختصر منیه المرید ( خلاصه ای از کتاب شهید ثانی در دسته بندی محتوایی متفاوت)
▫️توصیه ها :
توفیقی شد تا در ۱۵ آذر ۱۴۰۲ به همراه جمعی از بزرگواران خدمت ایشان برسیم و از توصیه هایشان بهرهمند گردیم. برخی از نکات مطرح شده تقدیم شما :
۱- خیلی وقت ها بدلیل ارتکاب برخی گناهان سلب توفیق میشویم و اصلا از آن هم آگاه نمی شویم ودر غفلت به سر میبریم. سلب توفیق هم شکل های مختلفی دارد.
۲- طلبه سه کار باید انجام بدهد :
- توسل مستمر به اهل بیت <س> خصوصا امام زمان <عج>
- تقوا از گناه و غفلت
- اخلاص
۳- ریاضت کشیدن برای طلبه تحصیل علم است. مرحوم فشارکی توصیه فرموده بودند : اگر خیلی دغدغه ریاضت نفس دارید، هر شب قبل از خواب تسبیح به دست بگیرید و گناهان آن روزتان را بشمارید و هر روز مراقبت کنید تا انجام ندهید. آنقدر اینکار را ادامه بدهید تا در نهایت شبی فرا برسد و دیگر گناهای مرتکب نشده باشید که بخواهید بابتش دانه های تسبیح را بشمارید.
۴- به عنوان طلبه حتما آداب شرعی و سنن را رعایت کنید. هم بلد باشید و پایبند. چه آداب مربوط به عبادات یومیه، چه زیارات و ... .
۵- مردم چه عوام و چه غیر آنها به تمام رفتارها و گفته های شما اشراف دارند. لذا سعی کنید همیشه نمونه باشید.
#چهره_ها
#مرتضی_هاشمی
@narrative_1443
تقریظ مرحوم آیت الله شیخ احمد سبط انصاری به تقریرات بحث ترتب به قلم حجت الاسلام و المسلمین سید مرتضی هاشمی
#چهره_ها
#مرتضی_هاشمی
@narrative_1443
📌علامه عسکری و خشکه مقدس ها
▪️حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی :
علامه سید مرتضی عسکری آمد.گزارشی از وضع دانشکدههایش داد و از من به خاطر دادن اجازه تاسیس آنها با کمک ۵ میلیون تومانی در زمان ریاست جمهوری قدردانی نمود و از برنامه سازندگی دولت من به عنوان مهمترین خدمات در تاریخ ایران یاد کرد .
و گله کرد از انتقاداتی که بعضی از #خشک_مقدسها در مورد او دارند که حاضر نیست به #اهل_سنت اهانت کند و یا افکار آقای سید محمد حسین فضل الله را رد نماید. کتابهایش را در مورد رد روایات تحریف قرآن آورد .
#علامه_عسکری
#خشکه_مقدس
📗یادداشت های روزانه ۱۳۷۹،خاطرات،ضمیمه شرق ۱۴۰۱
@narrative_1443
📌چاپ مجدد کتاب سوانح عمر در احوالات میرزا حسن رشدیه.
▪️تالیف شمس الدین رشدیه.
▫️انگیزه مؤلف از نگارش کتاب :
روزى متصديان راديو در برنامه «خدمتگزاران و بزرگان كشور»، گفتارى به عنوان «بنيانگذار فرهنگ نوين و تربيت جديد در ايران»، شرح حال پدرم را پخش مىكرد.
گذشته از اشتباهاتى كه در بيان مطلب شده بود، نام پدرم را ميرزا حسنخان ذكر كرد، در صورتى كه تمام عمر معمم و چند صباحى مكلا به كلاه پهلوى، و باز تا آخر حيات معمم و حاج ميرزا حسن رشديه معروف بود.
بالاخره مقتضى چنين ديدم، شرح خدمات و زحمات پدرم را در اين راه از يادداشتهاى آن شادروان و آن چه خود ديده يا از حضرتش شنيده بودم، دفترى تهيه و تقديم حضور مشتاقان كنم. باشد كه در صحيفه ايام اين اقدام من هم خدمت فرهنگى به قلم آيد.
#معرفی_کتاب
#رشدیه
@narrative_1443