eitaa logo
احادیث ناب و نصایح بزرگان
1.2هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
12هزار ویدیو
23 فایل
#ایران_در_کنار_غزه #نشانی_احادیث_ناب_و_نصایح_بزرگان https://eitaa.com/nasaye ایتا https://splus.ir/ahadisnabvnasayh سروش
مشاهده در ایتا
دانلود
هوا هنوز گرگ و ميش بود. پس از سپرى كردن يك شب سخت عملياتى، آتش شديد دشمن حكايت از يك پاتك سنگين داشت. رزمنده عارف و دلاور حسن توكلى كنار من آمد ، تيربارش را به من داد گفت:‌ با اين سر عراقى‌ها را گرم كن تا من نماز بخوانم. شروع به تير اندازى كردم و با گوشه ى چشم مراقب احوال و خضوع و خشوع او بودم. بر روى خاكريز تيمم كرد و در حالت نشسته به نماز عشق پرداخت. كمى تيراندازى كردم و باز متوجه توكلى شدم. ركعت دوم بود دستهايش را بالا آورده بود قنوت مى خواند. از شدت گريه شانه‌هايش را كه به خود مى‌لرزيد به خوبى مى‌ديدم. تيراندازى را قطع كردم ببينم چه دعايى مى‌خواند شنيدم كه مى‌گفت: اللهم ارزقنى شهاده فى سبيلك. 🌷به حال خوشش افسوس خوردم دوباره به دشمن پردختم. باز نگاهى به توكلى كردم جلوى لباسش خونى بود و به آرامى جوى خون از زير لباسش روى زمين جارى و او در حال خواندن تشهد و سلام بود. مترصد شدم سلام بدهد و به كمكش بروم. در حاليكه مى‌گفت:‌ السلام عليكم و رحمه الله... و بركاته به حالت سجده بر زمين افتاد. 🌷....پيكر آغشته به خون اين شهيد عاشق را كنارى خواباندم در حاليكه از اين دعاى سريع الاجابه متحير بودم. . . https://eitaa.com/nasaye ایتا sapp.ir/ahadisnabvnasayh سروش
ماجراي خواندني از زبان پدرش مي‌خواستم برم كربلا زيارت امام حسين . همسرم سه ماهه حامله بود. التماس و اصرار كه منوهم ببر، مشكلي پيش نمي‌آيد. هر جوري بود راضيم كرد. با خودم بردمش. اما سختي سفر به شدت مريضش كرد. وقتي رسيديم كربلا، اول بردمش دكتر. دكتر گفت: احتمالا جنين مرده. اگر هم هنوز زنده باشه، اميدي نيست. چون علايم حيات نداره. وقتي برگشتيم مسافرخونه، خانم گفت: من اين داروها رو نمي‌خورم! بريم حرم. هرجوري كه مي‌توان منو برسون به ضريح آقا. زير بغل هایش رو گرفتم و بردمش كنار ضريح. تنهاش گذاشتم و رفتم يه گوشه‌اي واسه زيارت.✨ با حال عجيبي شروع كرد به زيارت. بعد هم خودش بلند شد و رفت تا دم در حرم. صبح كه براي نماز بيدارش كردم. با خوشحالي بلند شد و گفت: چه خواب شيريني بود. الان ديگه مريضي ندارم. بعد هم گفت: توي خواب خانمي رو ديدم كه نقاب به صورتش بود، و فرمودند:کودک تو از دنیا رفت ولی اینکه دست خالی برنگردی یک کودک از خودمان به تو امانت میدهیم و باید اسمش را بگذاری بردمش پيش همون پزشك. ۲۰ دقيقه‌اي معاينه كرد. آخرش هم با تعجب گفت: يعني چه؟ موضوع چيه؟ ديروز اين بچه مرده بود. ولي امروز كاملا زنده و سالمه! اونو كجا برديد؟ كي اين خانم رو معالجه كرده؟ باور كردني نيست، امكان نداره!؟ خانم كه جريان رو براش تعريف كرد، ساكت شد و رفت توي فكر. وقتي بچه به دنيا اومد، اسمش رو گذاشتيم. .🌹 راوی:پدرشهید شهیدمحمدابراهیم‌همت فرزند علی اکبر متولد ۱۳فروردین ۱۳۳۴ در شهرضا است🌸 🌹🍃 💐 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ....🌹🍃 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/nasaye ایتا sapp.ir/ahadisnabvnasayh سروش
اول وقت سیره ! 🌷توپ را در دستش گرفت. آمد بزند که صدائی آمد. الله اکبر.... ندای اذان ظهر بود. توپ را روی زمین گذاشت. رو به قبله ایستاد و بلند بلند اذان گفت. در فضای دبیرستان صدایش پیچید. بچه ها رفتند. عده ای برای وضو، عده ای هم برای خانه. او مشغول نماز شد. همانجا داخل حیاط. بچه ها پشت سرش ایستادند. جماعتی شد داخل حیاط. همه به او اقتدا کردیم. 🌹خاطره اى به ياد ابراهیم هادی ╭┅──────────••• وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ