لــبـیکیانـاصـح
🌹به نام خدا🌹 #گنجینه_مخفی_در_اطلس #قسمت_اول 💠 کلاس نشسته بودم و فکر میکردم🤔یه دفعه حواسم به در کلاس
#رمان_گنجینه_مخفی_در_اطلس
#قسمت_دوم
💠خدایا ممنونم🤲☺️ ازت آخیش رفت دیگه نزدیک بود خونشو بریزم💦از بس روی اعصابم🤬بود بهتره پاشم تا قبل اینکه زنگ🔔رو نزدن برم تو حیاط پیش مهسا و فاطی ببینم اونا دارن چیکار میکنن🤔 و بشینم پیششون 🚶♀
+: سلام به به مهسا گلی🌹و فاطی گلی🌹
مهسا:علیک سلام نرجس گلی🌹 از این طرفا؟
فاطمه:علیک سلام ما گل🌹باشیم تو بلبلی🕊
+:والا حوصلم سر رفته بود😒 توی کلاس گفتم بیام بیرون
--: حوصله ات سر رفته بود😒یا چون عاطفه اومد توی کلاس اومدی بیرون🤔❗️؟
×: دقیقا 👌این رو بگو راستی چرا عاطفه اومده بود توی کلاس❗️اون که هیچ وقت نمیومد تو کلاس چیزی بهت نگفت🤔؟
+:والا وقتی اومد داخل و از کنارم رد میشد🚶♀بهش گفتم:از این طرفا کلاس اومدی چرا❗️؟گفت:که دفتر📒و خودکار🖊 میخوام بردارم کار دارم گفتم:چه کاری❗️؟ گفت: میخواد واسه کارهای آخر هفته اش📃 برنامه ریزی کنه
مهسا و فاطمه‼️: برنامه ریزی؟مگه چه کاری داره که میخواد برنامه ریزی کنه🤔؟نکنه میخواد فیل هوا کنه؟
+:منم بهش اینو گفتم گفت: میخوام کارهام منظم انجام بدم تا وقت آزاد هم داشته باشم
--:وقت آزاد داشته باشه❗️؟...
#ادامه_دارد
#گنجینه_مخفی_در_اطلس
#لبیک_یا_مهدی
#رمان
✍: #محمدرضا_بدخشان
✅هرشب یک قسمت با ما همراه باشید در ایتا و لبیک یا مهدی را در ایتا دنبال کنید:
🆔http://eitaa.com/joinchat/2494627883C8bd4806938
لــبـیکیانـاصـح
#رمان_گنجینه_مخفی_در_اطلس #قسمت_دوم 💠خدایا ممنونم🤲☺️ ازت آخیش رفت دیگه نزدیک بود خونشو بریزم💦از بس
#رمان_گنجینه_مخفی_در_اطلس
#قسمت_سوم
+:آره وقت آزاد داشته باشه
×:من فکر میکنم🤔 اون اینو گفته تا فقط تو از کلاس بری بیرون
--:منم با فاطمه موافقم👌بیاین تا قبل از اینکه زنگ🔔بزنند بریم از پنجره🏙کلاس ببینیم داره چیکار میکنه😎
🔔🔔🔔🔔🔔🔔🔔🔊🔊🔊
+:اه☹️چه بدشانسی شد زنگ زدن بعد از زنگ تعطیلی کنار در🚪 مدرسه بیاین کارتون دارم
مهسا و فاطمه:باشه فقط بیاین زود بریم سر کلاس تا دیر نشده
+:باشه بریم
🏃♀🏃♀🏃♀🏃♀🏃♀🏃♀🏃♀🏢
مهسا:وای چه بدشانسی😱خانم معلم🧕اومده سر کلاس
--:چجوری با این سرعت اومده کلاس؟بیاین بریم داخل کلاس
+:من نمیدونم😕ولی هرچی باشه اومده کلاس
فاطمه:نرجس چی میگی واسه خودت😳چرا جوری رفتار میکنی انگار اخلاقش رو نمیدونی اگه بریم کلاس بعد اون جریمه میشیم
--:اتفاقا خوب میدونم🤗شما فقط بیاین بریم کلاس اگه چیزی گفت با من
--:باشه بریم🚶♀🚶♀🚶♀🚶♀
مهسا و فاطمه و نرجس:خانم منذری👩🏫اجازه هست بیایم داخل؟
--:اشکالی نداره😊بیاید داخل نگران😞هم نباشید این بار تقصیر ناظم👩💼بود که زنگ رو دیر زد
+:خیلی ممنونیم🤩😍خانم با اجازه ما میریم سر جامون بشینیم
خانم منذری: خب دخترا حالا همگی آروم🤫و ساکت🤐باشیدو فقط گوش کنید
#ادامه_دارد
✍: #محمدرضا_بدخشان
#رمان
#رمان_گنجینه_مخفی_در_اطلس
#لبیک_یا_مهدی
✅ لبیک یا مهدی را در ایتا دنبال کنید:
🆔http://eitaa.com/joinchat/2494627883C8bd4806938
لــبـیکیانـاصـح
#گنجینه_مخفی_در_اطلس #قسمت_چهارم #پارت4 امروز نمیخوام درس📚 بگم ولی،بجاش میخوام بهتون تکلیف📝 بگم که
#گنجینه_مخفی_در_اطلس
#قسمت_پنجم
خب چون 21نفر هستین در کلاس هفت گروه تقسیم شدید تقسیم بندی رو روی تابلو بنویسم یا بهتون بگم بنویسید؟
عاطفه:خانم لطفا بهمون بگید مینویسیم
+: خب پس بنویسید گروه اول:خانم مرسلاتی خانم نورزاده و خانم ارسلان زاده
گروه دوم خانم میهن نژاد اهرمی نیا و گوهری و سوم خانم سوری ازهدی و افخمی
چهارم پارسا زاده حمیدی و جباری
پنجم نورنژادی پولادی و نادری و ششم خانم
--:خانم اجازه؟
+:بفرمایید خانم جباری
--:خانم چرا نرجس و فاطمه و مهسا با هم افتادن؟ ولی من با رعنا و فهمیمه افتادم
+:چون اونا با هم دوست هستن و خلق و خوی هم رو بهتر میدونن
--:آها ممنون خانم
+گروه ششم و هفتم هم 6 نفر آخر لیست کلاسی هستند حالا دیگه میتونید جمع کنید برید خونه چون کلاس نداریم همونطور که گفتم
فاطمه:ممنون خانم😍واقعا لطف کردید که ما سه تا را با هم گذاشتید🙏و الا دق میکردیم از رقابت😮
--:من دیگه میرم خداحافظ تا شنبه دخترا🌹👋
+:مهسا و نرجس بیاین سریع جمع کنیم بریم خونه ما شروع کنیم نوشتن
--باشه بریم💼🎒🚶♀🚶♀🚶♀
#ادامه_دارد
#رمان_گنجینه_مخفی_در_اطلس
✍: #محمدرضا_بدخشان
✅رمان گنجینه مخفی در اطلس را در کانال لبیک یا مهدی در ایتا دنبال کنید:
🆔http://eitaa.com/joinchat/2494627883C8bd4806938
لــبـیکیانـاصـح
#گنجینه_مخفی_در_اطلس #قسمت_پنجم خب چون 21نفر هستین در کلاس هفت گروه تقسیم شدید تقسیم بندی رو روی تاب
#رمان_گنجینه_مخفی_در_اطلس
#قسمت_ششم
مهسا: چرا انقد لفتش میدی بیا دیگه🤨
--:اومدم راستی نرجس چی میخواستی بهمون بگی🤔 که گفتی دم در بیایم بعد تعطیلی
×:خوب شد یادم انداختی اول بگین ببینم کار خاصی واسه انجام دادن دارید یا نه؟
+:من نه کار خاصی ندارم چطور مگه⁉️
--:منم همینطور کار خاصی ندارم
×: خب😏پس بیاین بریم خونه ما تو راه خونه🚶♀🚶♀🚶♀هم بهتون میگم چی میخواستم بگم
+:باشه بریم👌
×:اوکی بزن بریم👌
🚶♀🚶♀🚶♀نرجس: من میخوام هر طور شده عاطفه رو بیارم تو خط خودمون نظرتون چیه؟
--:خخخخخ😂 مگه الکیه من موافقم ولی از الان میگم امکان نداره😂😂😂😂
فاطمه:مهسا شاید عملی بشه یادت میاد من و تو و نرجس هم قبلا مثل عاطفه بودیم⁉️ بعد اون دختره بود اسمش یادم نمیاد🤔 ما رو آورد تو این خط که از قبل خیلی بهتره😍❤️
--:منظورت سهیلا است که موهاش زرد بود👱♀🤔⁉️
+:آره آفرین دقیقا😘همین بود اسمش🌹
نرجس: خخخخخخخخخ😂
--:چرا میخندی؟چیز خنده داری مگه گفتم؟
+:ببخشید😥🤭آخه به نظر میاد از دنیا عقبی و ......
#ادامه_دارد
#رمان
✍: #محمدرضا_بدخشان
✅با ما همراه باشید:
http://eitaa.com/joinchat/2494627883C8bd4806938
لــبـیکیانـاصـح
#رمان_گنجینه_مخفی_در_اطلس #قسمت_ششم مهسا: چرا انقد لفتش میدی بیا دیگه🤨 --:اومدم راستی نرجس چی میخوا
#رمان_گنجینه_مخفی_در_اطلس #قسمت_هفتم
--:منظورت چیه؟درست بگو ببینم چه اتفاقی افتاده🤔 که داری مسخره میکنی😂
+:مگه خبر نداری❗️؟
--:از چی خبر ندارم❗️؟🤔
+:یه مدت بعد اینکه ما را جذب خودش کرد پدر و مادرش عصبانی شدند ازش و دردسر درست شد واسش و مجبور شد خواسته پدر و مادرش انجام بده
--:چه دردسری از چی حرف میزنی؟
+:دردسرش این بود که بیچاره😓 مجبور شد دوباره مثلا قبلا سر و وضعش و رفتارش عوض کنه
--:نه😱این غیر ممکنه مگه میشه❗️؟
مهسا: من چند روز پیش بازار بودم وقتی داشتم میرفتم داخل مغازه دیدم سهیلا تنها اومده بازار با سر و وضع مثل خودمون و داره خرید میکنه
--:عه😳نرجس پس با این حساب تو از دنیا عقبی مهسا بعدش چی شد؟
+:وقتی دیدمش گفتم سلام به به سهیلا خانم اینجا چیکار میکنی؟
--: علیکم السلام اومدم لباس واسه خودم بخرم
+:تنها اومدی؟
--:آره و الا اگه با مادرم میخواستم بیام نمیذاشت با این وضع از خونه بیام بیرون و الانم بدون اجازه اومدم
+:مگه چه عیبی داره تیپ بزنی بیای بیرون عیبی نداره که
--:والا از نظر مادر من که مخالف اینجور تیپ هستش پر از اشکاله و همش میگه اینو بپوش اونو بپوش .....
✍: #محمدرضا_بدخشان
✅ همراه با رمان گنجینه مخفی در اطلس در کانال لبیک یا مهدی باشید:
http://eitaa.com/joinchat/2494627883C8bd4806938
لــبـیکیانـاصـح
#رمان_گنجینه_مخفی_در_اطلس #قسمت_هفتم --:منظورت چیه؟درست بگو ببینم چه اتفاقی افتاده🤔 که داری مسخره م
رمان#رمان_گنجینه_مخفی_در_اطلس
#قسمت_هشتم
+:خب مخ مامانتو بزن دیگه
--:دارم روش کار میکنم اتفاقا چندروز دیگه تولدشه🎂دارم لباس براش کادو🎁 میگیرم ولی نمیدونم چی بگیرم🤔
--:میخوای بهت کمک کنم هدیه بگیری؟
+:اینجور که مزاحمت میشم و به کارت نمیرسی
--:دیگه نبینم این حرف به من بزنیا😠 من خیلی بهت مدیونم بابت کارهایی که کردی و باید جبران کنم😏
--:لطف داری☺️ ببین اون لباس آبی🎽چطوره بگیرمش؟
+:کدوم میگی؟
--:اون گوشه سمت راست بالا سومی ردیف اولی
+:عالیه😍من که خوشم میاد و دوسش دارم😘
سهیلا:خانوم میشه اون لباس آبی رو ردیف اول گوشه سمت راست رو حساب کنید
--: حتما عزیزم😌 بفرما خدمت شما
+:چند قیمته💶؟
--:قابلی نداره عزیزم 130تومن ولی چون بار اول میای مغازه من 100
تومن حساب میکنم براتون
+:خیلی ممنونم لطف کردید
--:ممنون عزیزم خوش اومدی مبارکت باشه
مهسا:خب سهیلا من دیگه میرم کاری نداری؟
--:نه آجی دستت درد نکنه الان کجا میری؟
+:یه شارژر بخرم واسه گوشیم و برم خونه
✅همراه با رمان گنجینه مخفی در اطلس در کانال لبیک یا مهدی باشید:
http://eitaa.com/joinchat/2494627883C8bd4806938
لــبـیکیانـاصـح
رمان#رمان_گنجینه_مخفی_در_اطلس #قسمت_هشتم +:خب مخ مامانتو بزن دیگه --:دارم روش کار میکنم اتفاقا چندر
#رمان_گنجینه_مخفی_در_اطلس
#قسمت_نهم
--:اوکی پس فعلا خدافظ برو بسلامت👋
نرجس:آها پس اینجور شده قضیه ولی فکر نکنم🤔تونسته باشه😒 حالا به هرحال حاضرین کمک کنید بهم بیارمش توی این خط یا نه؟
--چندبار میپرسی🤔اول هم که گفتیم باهاتیم
+:ایول🤩 پس پیش به سوی مرکز فرماندهی👩⚖
--:کجا؟ مرکز فرماندهی چیه؟
مهسا:آی کیو هنوز نفهمیدی منظورش خونشونه🤔؟
--:عه🤦♀اها الآن حالیم شد خب اینو از اول میگفتی😄
نرجس:آخه از کجا میفهمیدم که تو تا این حد آی کیوت پایینه😳❗️
--:عیبی نداره حالا گروه ضربت رازیانه پیش به سوی مقر
+:چی ضربت رازیانه چیه دیگه️؟
--:اسمی که واسه گروه انتخاب کردم
+:آخه رازیانه هم شد اسم؟ من میگم گل رز وحشی بزاریم
--:عالیه من موافقم👌❤️
×:منم موافقم عالیه❤️🌹
+:من اسم مستعار از این به بعد گل رز قرمزه🌹
--:منم گل نرگس وحشی هستم😡🌹
×:منم گل حسن یوسف هستم
+:خیلی خب پس ضربت گل رز وحشی🌹 به پیش
#ادامه_دارد
✍: #محمدرضا_بدخشان
✅همراه با رمان گنجینه مخفی در اطلس در کانال لبیک یا مهدی باشید :
http://eitaa.com/joinchat/2494627883C8bd4806938
لــبـیکیانـاصـح
#رمان_گنجینه_مخفی_در_اطلس #قسمت_نهم --:اوکی پس فعلا خدافظ برو بسلامت👋 نرجس:آها پس اینجور شده قضیه ول
#رمان_گنجینه_مخفی_در_اطلس
#قسمت_دهم
فاطمه: گلای وحشی🌹😡خب بگید الان با چی بریم مرکز🤔؟
_:خب با ماشین تاکسی🚕 میریم مرکز این که سوال نداره خودمم حساب💶 میکنم بیاین بریم سر خط ماشین🚕بگیریم و بریم
مهسا: فقط یادتون باشه سوار ماشین شدیم حرفی از عملیات نزنید
--:چرا؟😳❗️اون که ما رو نمیشناسه و چیزی هم نمیدونه
+:آی کیو چون احتمال داره یه دفعه برگرده مدرسه و به خانم مدیر همه چیو بگه
--:آها باشه من چیزی نمیگم🤐فاطمه تو هم چیزی نگو🤫
فاطمه: باشه منم چیزی نمیگم عه نگاه اونجارو یه تاکسی وایساده
--:هی تاکسی وایسا ما بیایم......
راننده: بله کجا میرید؟
نرجس:خیلی خب زود باشید بریم🏃♀🏃♀🏃♀🏃♀🏃♀🏃♀🏃♀🏃♀🚕
فاطمه: خیلی ممنون آقای راننده خیابون سلطانی❤️🌹
--: خیلی خب راستی کلاس چندم هستید دختر خانوما🤔
+:دوم دبیرستانی هستیم
--:شما هم دبیرستان طاهری درس میخونید؟
+:بله چطور مگه؟
--:دختر منم دوم دبیرستانیه و تو مدرسه ی طاهری فکر کنم تو کلاس شما باشه؟
+:ببخشید میپرسم اسمش چیه؟
--:عاطفه نورنژادی
#ادامه_دارد
✍: #محمدرضا_بدخشان
✅همراه با رمان گنجینه مخفی در اطلس در کانال لبیک یا مهدی باشید:
http://eitaa.com/joinchat/2494627883C8bd4806938
لــبـیکیانـاصـح
#رمان_گنجینه_مخفی_در_اطلس #قسمت_دهم فاطمه: گلای وحشی🌹😡خب بگید الان با چی بریم مرکز🤔؟ _:خب با ماشین
#رمان_گنجینه_مخفی_در_اطلس
#قسمت_یازدهم
نرجس: ببخشید میپرسم گفتید کی؟
--: عاطفه نورنژادی
+:آها عاطفه😊 به به ماشالله چه دختری تربیت کردید خدا حفظش کنه
--:خیلی ممنون دختر گلم🌹 همچنین ان شاءالله خب
مهسا:آقای نورنژادی خیلی ممنون🌹 که ما رو رسوندید دیگه مزاحم نمیشیم🙏
--:عه😳اصلا حواسم نبود رد شدیم خیلی ببخشید😞الان دور میزنم
+:نه ممنون نیازی نیست کمی پیاده میریم تا هم خریدمون کنیم و هم پیاده بریم میشه بگید چقدر شد؟
--: هر جور راحتید نیازی نیست عزیزم مهمون من باشید
فاطمه: باشه ممنون😌بچهها بریم تا وقت بابای عاطفه رو نگیریم واسه رفتن به دنبال عاطفه
--:راستی دخترا یادم رفت بپرسم چرا امروز زود مرخص شدید؟
+: چون معلممون بهمون تکلیف سخت داده
--:آها ممنون باز هم دخترا برید بسلامت
+:همچنین خواهش میکنیم بسلامت
نرجس: من میخوام برم یه بستنی🍦 شکلاتی🍫 بگیرم تا کمی آروم بشم شما چیزی نمیخواین بگیرم واستون؟
--:باز چی شده که ناراحت شدی؟
+:چی میخواستی دیگه بشه نزدیک بود سر باباش غر بزنم بس از دست اون دختر رو مخیش.
#ادامه_دارد
✍: #محمدرضا_بدخشان
✅همراه با رمان گنجینه مخفی در اطلس در کانال لبیک یا مهدی باشید:
http://eitaa.com/joinchat/2494627883C8bd4806938