#شب_قدر
#امیرالمومنین_ع_غربت
و امّا و امّا و امّا علی
غریب است و مظلوم و تنها علی
سحر شد - منادی - شنیدم که گفت
دریغا دریغا دریغا علی
به یک ضربه ارکان دین شد خراب
جدا شد به یک لحظه از ما علی
شب قدر، آیا چه باید سرود؟
به جز یاعلی یاعلی یاعلی؟
کجا میتوان رفت غیر از نجف؟
مگر میتوان بود جز با علی؟
مناجات، دیدی به جز ذکر او؟
غزل خواندهای شاعر! الّا علی؟
علی گفتم و خواندم از فاطمه
که مولاست زهرا و زهرا علی
گرفتهست قرآن به سر مصطفی
حسن گفته در حال احیا علی
الهی! الهی! الهی! حسین
خدایا! خدایا! خدایا! علی
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بهمناسبت #سالروز_تخریب_بقیع؛ #قبرستان_بقیع
چارتا گنبد کنار هم، عجب قابی! که نیست
خیرهام شبها به سمت چار مهتابی که نیست
چارتا اذن دخول از چارتا باب المراد
میروم سمت بهشت از چارتا بابی که نیست
گوشهی صحن حسن میایستم با احترام
دلخوشم در آرزوهایم به آدابی که نیست
در میان زائران گاهی به کنجی قانعم
گرم قرآن خواندنم در کنج سردابی که نیست
با دو رکعت عاشقی بالای سر، حالم خوشست
سجده کردم بارها در بین محرابی که نیست
میروم نزدیک سقّاخانهی ام البنین
تشنهام، باید بنوشم جامی از آبی که نیست
خادمی میبیندم هرگاه پلکم بسته ماند
با پر قو میشوم بیدار از خوابی که نیست
::
صحن و ایوان و رواقی نیست شاید، من ولی
حاجتی دارم که میگیرم از اربابی که هست
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#ازدواج_حضرت_زهرا_و_امیرالمومنین_ع
صدای به هم خوردن بال و پر بود
گمانم که جبریل آن دور و بر بود
نگاهش به در بود مهمان بیاید
صدای در آمد، علی پشت در بود
علی بود امّا نه مثل همیشه
که رخسارش از شبنم شرم، تر بود
گُل افتاد بر گونۀ حیدر امّا
مگر خواستگاری از او خوبتر بود؟!
علی خواست لب وا کند، لب فرو بست
نگفت و محمّد خودش باخبر بود
«فداها ابوها»، نگاهش به زهراست
به نوری که در خانهاش جلوهگر بود
به زهرا که قالوا بلی خواند و خندید
به زهرا که شاد از قضا و قدر بود
علی رفت و زهرا جهیزیّه میخواست
علی مردِ میدان و جنگ و خطر بود
زره داشت، شمشیر و اسب و دگر هیچ
که داراییِ او همین مختصر بود
زره شد جهیزیّۀ عشق اما
از آن روز زهرا برایش سپر بود
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#زبان_حال_حضرت_رقیه_س
روضه خوان! از غصهام از ماتمم از غم بخوان
رحم کن بر گریهکنها، روضه را نم نم بخوان
سیلیِ محکم نخوردی و نمیفهمی مرا
سینه زن میفهمدم، این روضه را محکم بخوان
روضه خوان! من از تو ممنونم ولی پیش عمو
لطف کن از روضههای معجر من کم بخوان
دم به دم با سینهزنهایم، خودت هم دم بگیر
روضههای کوفه تا شام مرا از دم بخوان
داغهایم را شمردی یک به یک، یک داغ ماند
روضهی از اربعین جا ماندنم را هم بخوان
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
غیر از تو را زبان من املا نمیکند
جز گفتن از تو را، قلم انشا نمیکند
شاعر تو را نوشته و حاشا نمیکند
جز در سرودن از تو زبان وا نمیکند
جز نام دلربای تو بر لب نمیرود
هر کس نگفته از تو، حسینی نمیشود
آدم ابوالبشر شده اما حسین نیست
از او خلیل سر شده اما حسین نیست
موسی پیامبر شده اما حسین نیست
عیسی به عرش بر شده اما حسین نیست
در جانْ محمد است که با او برابر است
آری حسین بوده که جانِ پیمبر است
گیرم پیمبر است که فرقی نمیکنند
همتای حیدرست که فرقی نمیکنند
زهرای اطهر است که فرقی نمیکنند
مثل برادر است که فرقی نمیکنند
فرقی نمیکنند و مرا شور در سر است
آخر حسین فاطمه یک چیز دیگر است...
در دین ما خدا یکی و مصطفی یکیست
احمد یکیست؛ پس به یقین مرتضی یکیست
حیدر یکی و حضرت خیرالنسا یکیست
زهرا یکیست پس حسن مجتبی یکیست
این جمع، بی حسین که معنا نمیگرفت
یعنی اگر نبود، کسا پا نمیگرفت
بی اشک، خاکِ خلقتمان گِل نمیشود
تنها مجسمهست دل و دل نمیشود
دلْ بی حسین، این همه قابل نمیشود
انسانِ بی حسین که کامل نمیشود
غیر از "حسین" را به دل خویش حک نکن
ما از اضافهی گِل اوییم، شک نکن
تاریکم و حسین چراغ هدایت است
وقتی حسین هست، به کشتی چه حاجت است!
درس من از حسین، همین یک عبارت است
عزت برای شیعهی او در "شهادت" است
ما شیعهایم و پای ستم را شکستهایم
در سایهی "سُیُوفُ خُذِینی" نشستهایم
ای معنی نهفتهی در هل اتی، حسین!
إِنَّ الَّذينَ آمَنویِ سورهها، حسین!
تنها خدا برای تو شد خونبها، حسین!
ماییم و حسرت حرم کربلا، حسین!
از ما بگیر این همه درد فراق را
اما نگیر از دل ما اشتیاق را
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح
پیمبر میزند رخسارش اما نه پیمبر نیست
پیمبر نیست اما از پیمبر نیز کمتر نیست
به شک افتادهام یارب! شباهت اینقدر آیا؟
یقین دارم پس از احمد پیمبرهای دیگر نیست
زمین میلرزد از طرز قدمهایش، نمیدانم
چه باید گفت نامش را اگر این مرد، حیدر نیست
زبان مانده است از گفتن؛ قلم عاجز شد از رفتن
دریغا وصف او در بیتهای ما میسر نیست
شگفتا ! ماندهام باید به جز اکبر چه گفت او را
که از اوصاف او گفتن کم از الله اکبر نیست
الا شاعر! نمیجویی برای وصف او حرفی
فقط یک بیت را در خور اگر داری بیاور، نیست!
علیهای حسین بن علی مانند هم هستند
که فرقی این برادر را کنار آن برادر نیست
::
همین یک بیت را یک روضه میخوانم؛ عبا پهن است
علیِ اکبر است این ارباً اربا، آه اصغر نیست!
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#مناجات_با_خدا
در بسته بود اما، در را کریم وا کرد
از بس گدا بر این در، هرشب خدا خدا کرد
با یاکریم و یارب، حاجت گرفت سائل
از بس نشست اینجا، از بسکه پا به پا کرد
مولا به عبد رو داد، تا بنده رو نگیرد
بنده فقط جفا و، مولا فقط وفا کرد
دست مرا گرفت و، با خود به خانهاش بُرد
او این غریبه را هم، با خویش آشنا کرد
رو راست باشم اصلاً، خیلی به ما بها داد
بی قیمتیم و ما را، با اشک پُر بها کرد
از او مدام دعوت، از ما نشد اجابت
بی اعتنا شدیم و، او باز اعتنا کرد
با او وفا نکردیم، او را صدا نکردیم
با این وجود ما را، راهی به کربلا کرد
ما را به هیأت آورد، بین رعیت آورد
ارباب دید ما را، در را دوباره وا کرد...
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا
پر از اندوه هجران است اوقاتی که من دارم
چه سنگین است این بار مجازاتی که من دارم
طلای قلب من آخر بدل از آب در آمد
عوض شد عاقبت با هر گنه، ذاتی که من دارم
الهی لا تودّبنی، مرا رسوا نکن در شهر
که میخندند مردم بر مکافاتی که من دارم
به من گفتی بیا شبها چراغ اشک روشن کن
دلم روشن شده حالا ز مشکاتی که من دارم
مرا آوردهای پای دعاهای شبانگاهت
خودت دادی به من حال مناجاتی که من دارم
مناجات امیرالمومنین، ایوان طلا و من
ندارد عالم این کنج خراباتی که من دارم
نجف! هر سال من با تو قرار آشتی دارم
نگیری از دلم ای عشق! میقاتی که من دارم
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امیرالمومنین_ع_عید_غدیر
میهمان داشتم شبی که گذشت
نمک سفرهمان محبت بود
تا سحر بحث و گفتگو کردیم
بحث دربارهی ولایت بود
وارد خطبهی غدیر شدیم
بحث بالا گرفت روی "ولی"
من به معنای پیشوا دیدم
او به معنای دوستی علی
گفتم اصلاً بیا مرور کنیم:
همه را جمع کرد پیغمبر
بعد هم آن همه جهاز شتر
روی هم ریختند و شد منبر
با علی رفت روی منبر و گفت
این علی است و من پیمبر دین
پس اگر دوستدار من هستید
با علی دوستی کنید، همین؟!
::
خسته بودیم هر دو، از طرفی
آن همه بحث هم نتیجه نداد
میهمانم که راه دوری داشت
صبح، بعد از نماز، راه افتاد
صبر کردم، دوساعتی که گذشت
خواستم از میانهی جاده
بازگردد به سمت من، گفتم:
اتفاق مهمی افتاده!
هرچه اصرار کرد مسئله چیست؟
من به برگشت بود اصرارم
تا که برگشت گفت جریان چیست؟
گفتم این است: "دوستت دارم"!
گفت با خشم: " از میانهی راه
بازگرداندیام برای همین؟!
نکند واقعاً زده به سرت؟!"
گفتم: آرام! لحظهای بنشین
خواستم این قرار بیهوده
به تو ثابت کند رسول الله
حاجیان را برای گفتن این
برنگرداند از میانهی راه!
تازه گیرم که گفته پیغمبر
با علی دوستی کنید، ولی
برو تاریخ را بخوان و ببین
چه گذشتهست بعد او به علی!
این که بعدش چه شد نپرس از من
ماجرا جانگداز خواهد شد
سفرهی دل اگر که باز کنم
سفرهی روضه باز خواهد شد
حال دیگر برو برادرجان
راه دور است و جاده ناهموار
باز اگر آمدی علی آباد
قدمی هم به چشم ما بگذار
حال دیگر برو برادرجان
راستی! قبر حضرت زهرا
بعد عمری هنوز هم مخفیست
از بزرگانتان بپرس چرا؟!
✍ #محمدحسین_ملکیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
نزد ما خوب است شادی، نزد ما غم بهتر است
غرق بارانیم اما اشک نم نم بهتر است
هرکه یکجا کاسهاش پُر شد، گدایی کرد و رفت
رزقِ ما را گر رساند یار کم کم، بهتر است
روز و هفته، ماه و سال اهل مناجاتیم ما
ماههای سال خوبند و محرّم بهتر است
شعرها خواندیم و خیلی گریهها کردیم، باز
از میان نوحهها -باز این چه ماتم- بهتر است
هرکسی را کار و باری هست و بین کارها
نوکری کردن برای شاه عالم بهتر است
زندگی بی کربلا یعنی عذاب اندر عذاب
از بهشت بی حسین اصلاً جهنّم بهتر است
تِکیه با هم، روضه با هم، راه با هم رفتهایم
عشق، ما را میخرد یک روز، با هم بهتر است
زندگی را جستجو کردیم در هرجا که شد
زندگی هرجا که باشد زیر پرچم بهتر است
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ @hosseinieh_net
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
شب پنجم که می رسد از راه
روضه را غرق آه باید خواند
از یتیم حسن که میگوییم
روضهی قتلگاه باید خواند
روز آخر نیامده است اما
روضه رفته است داخل گودال
مثل مرغی که بال او کنده است
حسنیزاده میزند پر و بال
لحظهی آخر است و این میدان
گرچه مرد نبرد میخواهد
حسنی زاده! پیش عمه بمان
بعد از این، خیمه مرد میخواهد
حیف از آن دست، حیف از آن بازو
دست خود را به تیغ نسپاری
پیش زینب بمان که بعد عمو
علم و مشک را تو برداری
پیش زینب بمان که میترسم
روضهی پشت در شود تکرار
مادرم بازوی کبودی داشت
دست خود را به تیغها نسپار
شیر اگر بچه، باز هم شیر است
آن شغال زبون نفهمیده
اینکه دست تو را ز تن انداخت
دست عباس دیده ترسیده
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e