eitaa logo
✅ محسن ناصحی
820 دنبال‌کننده
185 عکس
109 ویدیو
2 فایل
شعر آیینی
مشاهده در ایتا
دانلود
در زیر آفتاب تو ماندی حسین هم ای تشنه ! دور از آب تو ماندی حسین هم پیرو جوان نداشت که یک نور واحدید در قلب شیخ و شاب تو ماندی حسین هم کم یا زیاد مرثیه فرقی نمی کند در روضه در کتاب ، تو ماندی حسین هم گودال و بام ، مرز قبول شهادتند راضی از انتخاب ، تو ماندی حسین هم شمشیر و زهر هردو جگر پاره می کنند دل خون و دل کباب ، تو ماندی حسین هم در روضه های کرببلا جانگدازتر داغ از غم رباب ، تو ماندی حسین هم هرگز نمیرد آنکه از او زنده ایم ما پس با همین حساب ، تو ماندی حسین هم
هدایت شده از شبکه رضوان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥١٣٧ ثانیه 💠 شعرخوانی محسن ناصحی در شب شعر رستاخیز 🌟 اولین شب شعر معاد در کشور |عضو شوید 👇 @aramestan_esf 🌍 راه‌های ارتباط با ما👇 zil.ink/shabakerezvan
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
صدای به هم خوردن بال و پر بود گمانم که جبریل آن دور و بر بود نگاهش به در بود مهمان بیاید صدای در آمد، علی پشت در بود علی بود امّا نه مثل همیشه که رخسارش از شبنم شرم، تر بود گُل افتاد بر گونۀ حیدر امّا مگر خواستگاری از او خوبتر بود؟! علی خواست لب وا کند، لب فرو بست نگفت و محمّد خودش باخبر بود «فداها ابوها»، نگاهش به زهراست به نوری که در خانه‌اش جلوه‌گر بود به زهرا که قالوا بلی خواند و خندید به زهرا که شاد از قضا و قدر بود علی رفت و زهرا جهیزیّه می‌خواست علی مردِ میدان و جنگ و خطر بود زره داشت، شمشیر و اسب و دگر هیچ که داراییِ او همین مختصر بود زره شد جهیزیّۀ عشق اما از آن روز زهرا برایش سپر بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از ✅ محسن ناصحی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا امام باقر ای بقیع غم تو کرببلایی دیگر کربلا بود برای تو منایی دیکر کوفه تا شام ، تو را سعی صفایی دیگر در غریبان ، تو غریب الغربایی دیگر غربتت را نسرودم من شاعر آری راستی تو چقدر شاعر و ذاکر داری؟! شده آزرده تو را از عمل ما ، خاطر بی سبب نیست اگر شد حرمت بی زائر از حدیث تو نگفتیم ولو در ظاهر گرچه محتاج ترینیم به قال الباقر همه ی سال پی یک شب تقویم توایم ما فقط مرثیه خوان شب ترحیم توایم دست بر دامن مهرت نرساندیم چرا گاهگاهی که رسیدیم ، نماندیم چرا پایمان را به بقیعت نکشاندیم چرا باقرالعلم ! ز علم تو نخواندیم چرا بگذر از ما که برای تو موثر نشدیم نه که بی صحن و رواقی تو ، مسافر نشدیم کودکی های تو در اوج مصیبت طی شد کودکی های تو همراه شهادت طی شد پای آن خیمه که می رفت به غارت طی شد زیر شلاق ستم وقت اسارت طی شد طی شده کودکیت گوشه بین الحرمین گه در آغوش پدر گاه در آغوش حسین کربلا جلوه غم بود برایت مادام کربلا کشت تو را ، کشت تو را بدتر شام کربلا بود و حسین و تو و سجاد ، تمام کربلا بود و امام بن امام بن امام من تو را یک تنه یک کرببلا می بینم من تو را در همه مرثیه ها می بینم داغ بی آبی و فقدان عمو را تو بگو روضه‌خوان باش خودت ، روضه او را تو بگو پرده بردار ، بیا راز مگو را تو بگو بوسه ی تیغ به رگهای گلو را تو بگو تو بنا بود بمانی به امامت برسی روضه خوان باشی و هر شب به شهادت برسی
با شما عاقبت شیعه به عزّت ختم است آخر و عاقبت ما به سیادت ختم است از ازل چشم جهان سمت شما بوده و هست مقصد عالم امکان به امامت ختم است همه نورید ، همه هادی أمّت هستید پس سرانجام بشر هم به هدایت ختم است ما گرفتار گناهیم ولی اهل رجا جاده ی جامعه ی ما به شفاعت ختم است از گناهان کبیره است دل جامعه پُر کار این جامعه اما به زیارت ختم است « مَن أتاکُم » ، چه نجاتی است سر راه بشر ! با تو پایان حوائج به سعادت ختم است چیست در حکمت « فَالرّاغبُ عَنکم مارق »؟! راه ، جز راه تو باشد به هلاکت ختم است ولی آنکس که در این سِیر ، « لَکُم لاحِق » شد راه او - گرچه گنهکار - به جنّت ختم است تو دعا کن که من از معصیت آزاد شوم که دعای تو یقیناً به اجابت ختم است یا علیِ بنِ محمّد ! چه غریبی ! اصلاً قسمت هرکه علی گشته به غربت ختم است چه به شمشیر چه مسموم ، جهان می داند که سرانجامِ امامت به شهادت ختم است آه شش گوشه نشین ! مثل حسینی چقدر جمله ی من به همین ذکر مصیبت ختم است ؛ که حسین از نفس افتاد و حرم تنها ماند روضه ی زینب کبری به اسارت ختم است
نیتی داری اگر سربسته در سر ، نذر کن در بساطت هرچه شد با خود بیاور ، نذر کن دست خالی پیش‌ ارباب کرم رفتن خطاست شاعری؟ باشد ، مداد و چند دفتر نذر کن می روی مشهد دل از بند زمینی ها بکن آسمانی باش ، گاهی هم کبوتر نذر کن هرکجا کارت به مشکل خورد اهل روضه باش بعد هم یک سفره ی موسی بن جعفر نذر کن ده برابر ده برابر عشق جبران می کند بر در این خانه سائل ! ده برابر نذر کن مادرم را که خدا رحمت کند ، در کاظمین گفت : مادر ، حاجتی داری؟ بر این در نذر کن
ما هرجا حرف کار و بار بوده ما هرجا جبهه پیکار بوده ما پای امنیت ، پای سلامت همیشه کارمون ایثار بوده رفیق ما لباس رزم پوشید میخواس آرامش خاطر بیاره برا امنیت ما رفت میدون کی پای کشورش تردید داره؟! یکی انگشت روی ماشه برد و یکی زد جوهر آبی به انگشت به دشمن میزنیم هرجور باشه چه با انگشت رنگیمون چه با مشت همه دنیای استکبار امروز از این انگشت آبی ترس داره ببین دشمن کجا میریزه آتیش عزیزم ! کار دشمن درس داره خدا رو شکر توی جبهه هامون علم از دست سربازی نیفتاد سلاح تو یه خودکاره یه انگشت خدا پشت و پناهت ، دس مریزاد
این کانال به منظور نشر آثار کارگروه نوحه "گوشه عشاق اصفهان" ایجاد شده است. 👇👇👇 https://eitaa.com/goosheye_oshagh
معرفی کانال اشعار آیینی شاعر اهل بیت جناب آقای علیرضا خاکساری که تازه ایجاد شده https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
💢 درد دل مردم درد دل مردم فشار اقتصادی‌ست بازارهای راکدِ رو به کسادی‌ست درد دل مردم جناح و دسته بازی ست دعوت به وحدت کردن و بی‌اتحادی‌ست! ایراد کار از فکرهای خشک و خسته است ایراد کار اندیشه‌های انجمادی‌ست اِشکال، دکّان‌داری و مردم‌فریبی‌ست اِشکال، بی‌برنامگی و بی‌سوادی‌ست مشکل، مسلمان‌های در ظاهر مسلمان! مشکل، تظاهر کردن و بی‌اعتقادی‌ست! مردم به رنگ سفره‌ی خود چشم دارند آمارها، ارقام‌ها، حرف زیادی‌ست! بیچاره بابایی که فرزندش سرِ سال دلواپس خودکار و کیف و جامدادی‌ست از دردِ مردم گفتن و بی‌درد بودن شوخی ندارد، حاصلش بی‌اعتمادی‌ست دوران پشت میز آسودن گذشته است دوران خاکی بودن و کار جهادی‌ست حلّال مشکل، "می‌توانیم" است و اخلاص حلّال مشکل، مردم و مردم‌نژادی‌ست راهی که خرّمشهرها در پیش دارد در امتداد جاده‌ی بی‌امتدادی‌ست..... @mehdi_jahandar
بسم الله الرحمن الرحیم سخنی با شما در باب جهاد ، جوهر مرد است ، مرد مکتب باش جهاد ، زن طلبیده است ، یار زینب باش جهاد ، مثل نماز است و فرعی از دین است جهاد ، نام تو را برده وقت تبیین است برادرم ! خواهرم ! هم شهری ! هم وطن ! حالا که میهن عزیزمان ایران در تب و تاب چهاردهمین دوره ریاست جمهوری است ، قطعا نمی توان نسبت به سرنوشت و فردای این مرز و بوم بی توجه بود . لذا اینجانب به عنوان عضوی کوچک از خانواده اهل قلم و شاعران آئینی - اگر بپذیرند - از شما عزیزان درخواست دارم ؛ اولا ، بی تفاوت نباشید و مپندارید گوشه ای نشستن ، نظاره کردن و خود را به بی خیالی زدن راه کاری مناسب برای دورماندن از هیجانات و اتفاقات جامعه است. در هر حال دیگران - ولو اندک - انتخاب می کنند و نتیجه ، خوب یا بد ، متوجه من و شما خواهد بود . بی تفاوتی ، اگر ما را در زمره شایعت و تابعت قرار ندهد ، روزنه نفوذ نامطلوب به عرصه مطلوب جامعه است . پس برادرانه از شما می خواهم در انتخابات شرکت کنید و دیگران را هم به این امر مهم ترغیب نمایید . ثانیا ، در انتخابتان بنا به مقتضای حال خود ، رجوع کنید به ؛ * اگر به رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اعتماد و اطمینان دارید ، ببینید معظم له شاخصهای نامزد اصلح را در چه نکاتی دیده اند . ایمان ، کفایت ، فساد ستیز ، عدالت خواه ، و عدم اتکا به غرب مهمترین ویژگیهای برشمرده توسط ایشان است . * اگر با هر دلیل به رهبری نظام اعتمادی ندارید و چارگوش دلتان دنبال دریافت حقایق از آموزه های حضرات آل الله است ، بگردید در روایات و احادیث و پرس و جو کنید از راویان صادق و منصف و مطمئن باشید که اگر با تمسک همزمان به عقل و انصاف ، دست به انتخاب زدید به وظیفه عمل و فردای قیامت انشاالله سربه زیر نخواهید بود . در آخر خودم و شما را متذکر می شوم به آیات ۷ و ۸ سوره مبارکه زلزال : فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره و من یعمل مثقال ذرة شرا یره نتیجه انتخاب ما - خیر یا شر - به خود ما بر می گردد. اینجانب با نگاه به آنچه گفته شد ، از بین دو نامزد محترم انتخابات ریاست جمهوری ، جناب آقای را اصلح و توصیه می نمایم . والله اعلم بالصواب برادر کوچکتان محسن ناصحی
در خودم مانده بودم و ناگاه تا به خود آمدم محرم شد... هیأت فاطمه الزهراء شهدای انتظامی از شنبه ۱۶ تیر ماه به مدت ۱۱ شب بعد از نماز مغرب و عشا اصفهان خیابان خواجه عمید جنب مجتمع مسکونی فاطمیه
مباد ساکن و مرداب و بی هدف باشم بخواه رود بمانم ، پر از شعف باشم زمان ، زمانه ماندن به پای معشوق است مباد ساکت و بی عار و بی طرف باشم میان باطل و حق انتخاب باید کرد بگو بناست میان کدام صف باشم ؟ دو راه مانده ، یکی کج یکی به سمت علی نخواه راهی جایی به جز نجف باشم به عرش می شود از فرش پر کشید آری به شرط آنکه علی خواه با شرف باشم همیشه گنج ، نهان است در کف دریا عمیق کاش بمانم ، نخواه کف باشم نگاه دار مرا از گناه و اهل خلاف نخواه بنده نا اهل و ناخلف باشم به طعم نان و نمک پیش خود نگاهم دار روا مدار پی آب یا علف باشم
حیِ علی مردم ! که صبح آمد حیِ علی ، شد وقت بیداری حیِ علی ، نزدیک دریاییم شکر خدا ما چشمه ایم آری ای مردم دریا ! به یاد آرید روزی که ساحل را عوض کردند محض فریب ذهن ما ، جای مقتول و قاتل را عوض کردند مردم ! به یاد آرید ؛ افعی ها با هم به جان کشور افتادند گنجشک برجامی که آوردند جای قناری دستمان دادند ما پیرو عدل علی هستیم با اشعری سازش مباد از ما همپای ابراهیم می مانیم امر از علی باشد جهاد از ما انگشت ما یعنی سلاح امروز ایرانیان مرد میدانیم خون شهیدان را به رگ داریم ما مردم ملک سلیمانیم حی علی خیر العمل یعنی یک انتخاب از روی بیداری یک ساحل بارانی و آرام یک رود تا دریا فقط جاری
32.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عشق است مرا که در عزایت رنگ بدنم سیاه باشد از لطمه ی روضه ی غم تو، عشق است تنم سیاه باشد از بسکه مرا همیشه مادر از کودکیم سیاه پوشاند پایان وصیتم نوشته م ؛ حتی کفنم سیاه باشد من کیسه ای از گناه دارم در سینه دلی سیاه دارم گفتی که بیا ، چه عیب دارد؟ گر سینه زنم سیاه باشد انگشتر تو بلای جان شد انگشت تو سهم ساربان شد پس حق بده روی دست از این پس سنگ یمنم سیاه باشد در روضه ی چوب خیزرانت از بسکه گزیده ام لب از غم دیگر چه تعجب است اگر من دور دهنم سیاه باشد.
شور.mp3
4.57M
🎙 🔹پیرهنای مشکیمونو... 🔻حاج محمد یزدخواستی ... 🔺هیئت انصارالحسین(ع) 🔻موسسه فرهنگی شهید مظلوم آیت‌الله دکتر بهشتی (ره) لینک کانال ایتا ‌╔═💎💫═══╗ @hajmohammadyazdekhasti ╚═══💫💎═╝ لینک سایت ╭┅─────┅╮ https://yazdekhasti.ir/ ╰┅─────┅╯
روضه خوان‌! از غصه‌ام از ماتمم از غم بخوان رحم کن بر گریه‌کن‌ها، روضه را نم نم بخوان سیلیِ محکم نخوردی و نمی‌فهمی مرا سینه زن می‌فهمدم، این روضه را محکم بخوان روضه خوان! من از تو ممنونم ولی پیش عمو لطف کن از روضه‌های معجر من کم بخوان دم به دم با سینه‌زن‌هایم، خودت هم دم بگیر روضه‌های کوفه تا شام مرا از دم بخوان داغ‌هایم را شمردی یک به یک، یک داغ ماند روضه‌ی از اربعین جا ماندنم را هم بخوان 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادرم پیراهن مشکی برایم دوخته با تو بودن را به من از کودکی آموخته چشم وا کردم ، از اول گفت ؛ این مال حسین نوکرت را جز به بزم روضه ات نفروخته هرکجا نام تو آمد گریه کرد اما ببین بیشتر با گریه های من برایت سوخته مادر من مادرت را دوست دارد ، اشک را مادرت زهرا برایم از ازل اندوخته کاش روشن تر کنی در لحظه های آخرم آتشی را که غمت در سینه ام افروخته سوختم با روضه هایت چون شنیدم سوختی ز آتش تیری که اصغر را به دستت دوخته
نزد ما خوب است شادی ، نزد ما غم بهتر است غرق بارانیم اما اشک نم نم بهتر است هرکه یکجا کاسه اش پُر شد ، گدایی کرد و رفت رزقِ ما را گر رساند یار کم کم ، بهتر است روز و هفته ، ماه و سال اهل مناجاتیم ما ماههای سال خوبند و محرّم بهتر است شعرها خواندیم و خیلی گریه ها کردیم ، باز از میان نوحه ها -باز این چه ماتم- بهتر است هرکسی را کار و باری هست و بین کارها نوکری کردن برای شاه عالم بهتر است زندگی بی کربلا یعنی عذاب اندر عذاب از بهشت بی حسین اصلاٌ جهنّم بهتر است تِکیه با هم ،روضه با هم ، راه با هم رفته ایم عشق ، ما را می خرد یک روز ، با هم بهتر است زندگی را جستجو کردیم در هرجا که شد زندگی هرجا که باشد زیر پرچم بهتر است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من از اون شب که دل عاشقم و بت دادم من از اون روزی که پای غم تو افتادم من از اون لحظه گرفتارتم و آزادم وقتی / پیشت یه گنهکار و را بدی یعنی / میشه به منم کربلا بدی اربابم نوکرت رسیده تا حرم خودت در وا کن دریابم آخه گم شدم ولی خودت من و پیدا کن مردابم من و با اشک چشام جاری کن و دریا کن @@@ چجوری قسم بدم ، من بخدا دلتنگم به همین پرچم و این رخت عزا ، دلتنگم واسه مشّایه برا تاول پا ، دلتنگم کاشکی / هر روز به غمت مبتلا باشم هر ماه / هر سال زائر کربلا باشم این دنیا به چه دردی میخوره وقتی ببنده پامو این چشما ارزشی نداره وقتی نبینن آقامو ایشالا که به پای تو میریزم همه ی دنیامو @@@ من به خوش قولی تو عمریه عادت کردم پای روضه هات نشستم با تو بیعت کردم من توو این اشک چشام غسل شهادت کردم حتماً / میشه مث حر یا مث ظهیر من هم / باشم با دعات عاقبت بخیر تنهامو تو برام نعم الامیری من ازت ممنونم دستامو چه بگیری چه نگیری من ازت ممنونم حرفامو بپذیری نپذیری من ازت ممنونم 🆔@goosheye_oshagh
47.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌀نماهنــــگ قِبلِـــــــه دِلَــــ❤️ــــم محمــدمهــدی ربانـــی تنظیم: نیما قائدی شاعر: محسن ناصحی محرم الحرام ۱۴۴۶ تیــرمـــــــــــــــاه ۱۴۰۳
رباب بود و غمی که سرش خراب شده صدای گریه ی اصغر غم رباب شده خراب کودک او عالم است و یک‌ لحظه رباب خیر ندید از همین خراب شده زن است و دلخوشیش نغمه نغمه لالایی رباب نغمه ی لالاییش عذاب شده حسین کودک خود را گرفت از مادر شتافت سمت فراتی که خود سراب شده برای قطره ی آبی به دشمنش رو زد گرفت آب ؟ نه اما حسین آب شده حسین ماند و غمی نونهال در آغوش چه غنچه ای است درآغوش گل گلاب شده کدام صفحه تاریخ را رقم زد تیر کدام پرسش تاریخ را جواب شده حسین یاد غم داغ پشت در افتاد دویاره کشتن شش ماهه فتح باب شده‌
یک جرعه نور از چشمه ی مهتاب بردار اشکی بیفشان ، جرعه ای آداب بردار در روضه وقتی آمدی نیت کن و بعد از قطره های اشک درّ ناب بردار جز اشکِ ما زخم تنش مرهم ندارد با اشک ، زخمی از دل ارباب بردار سهم خودت را از ثواب اشک ،وقتی در روضه ی اصغر شدی بیتاب ، بردار یک بیت هم کافی است تا اشکت در آید یک روضه می خوانم سر از محراب بردار مادر که باشی کودکت هم شیرخواره وقت سفر تا می توانی آب بردار