eitaa logo
کانال رسمی آیت الله ناصری
9.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
319 ویدیو
3 فایل
تنها کانال رسمی انتشار بیانات حضرت آیت الله ناصری اصفهانی (قدس سره) در ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستانی در مورد دقت حسابرسی در قیامت 🔸حدود پنجاه سال قبل، ریاست و زعامت حوزه علمیه نجف که حدود چهارده هزار طلبه داشت بعد از آسید ابوالحسن مدیسه‌ای، به عهده آشیخ محمد علی کاظمینی بود. من آن زمان را خوب خاطرم هست. در درس ایشان که نبودم چون بچه بودم اما می‌دیدم بزرگان به درس ایشان می¬رفتند و چقدر جمعیت زیاد بود. خیلی فوق العاده بود. این بزرگوار قبول نکرد جایی نماز جماعت بخواند. با وجود اینکه اعلم و افضل از همه علما بود رساله هم ننوشت. ایشان مریض می‌شوند، در مریضی شان می‌گویند: این مرض، مرض فوت من است. عرض می‌کنند آقا تازه زمان خدمت کردن شما به حوزه و شیعه است. ایشان می‌گویند: من رویای صادقه¬ای دیدم و می‌دانم که باید بروم. از ایشان می‌پرسند مگر چه خوابی دیدید؟ تعریف می‌کنند: من در خواب دیدم که مریض شدم و دیدم که من را به بیمارستان بغداد بردند و در آنجا حضرت عزرائیلعلیه السلام تشریف آوردند و من را قبض روح کردند و آیت الله شاهرودی هم نماز من را خواند و من را دفن کردند و نکیر و منکر آمدند سوالاتشان را پرسیدند و رفتند. بنا شد ما را برای حساب و کتاب ببرند. برای حساب و کتاب که رفتیم دیدیم عجب معرکه‌ای است! خیلی وضع خراب است. گفتیم: چه خبر است؟ گفتند: شما هم باید حساب و کتاب پس بدهی. گفتیم باشد. یکی از ناراحتی‌های آنجا این بود که جا تنگ بود. از کثرت تنگی به هم فشرده بودیم و عرقها تا نرمه گوش بالا آمده بود. روایت هم دارد. خوف و وحشت عظیمی‌بر مردم غالب شده بود. بعد دیدیم منبری گذاشته شد و پیغمبر صلی الله علیه و آله بر بالای منبر نشستند و بنا شد امیرالمؤمنینعلیه السلام از طرف حضرت از امت حساب‌رسی‌ کند. نبی اکرم 9 کلیدهای بهشت و جهنم را که جبرئیل به ایشان داده بود، به امیرالمؤمنین علیه السلام دادند. حضرت شروع به حسابرسی کردند. من کمی‌دور بودم، خودم را به زحمت به ایشان رساندم. پهلوی منبر، خدمت ایشان بودم. دیدم حساب های یک نفر را دارند می‌کنند و به او می‌گویند تو فلان موقعی که غذا خوردی ته کاسه اضافه آمد چرا ریختی؟ خرماهایی که خوردی، هسته هایش را چرا ریختی؟ چرا جمع نکردی؟ دیدم اگر حسابرسی به این دقت باشد وضعمان خراب است. خیلی ناراحت شدم اگر این طوری‌ها باشد نجات ما بعید است. 🔹ایشان می‌گوید: من وقتی این حالت را دیدم بند از بندم جدا شد و گفتم: وای بر من اگر حضرت اینطور بخواهند از من سوال بکنند، اوضاع من چه می‌شود؟ رفتم و دامن حضرت را گرفتم، حضرت نگاه کردند، عرض کردم یا امیرالمؤمنین! من چند سالی است در جوار شما هستم، و حوزه های علمیه را به پا داشتم، تدریس کردم، نگهبانی کردم؛ دست من و دامن شما، اگر این رقم بخواهید حساب بکشید، که کلاه من پس معرکه است! حضرت یک تبسمی‌کردند و فرمودند: حساب تو را خودم درست می‌کنم ناراحت نباش! وقتی این را فرمودند مثل اینکه دیگر خیلی راحت شدم و یک دفعه از خواب بیدار شدم. خلاصه برادر من! ارتباطت با حضرت علی علیه السلام بیشتر باشد. یک مقدار حواست را بیشتر جمع کن. نه اینکه فقط علی علی بگویی. هزار مرتبه علی علی بگو لکن عملت را هم طبق رفتار علی قرار بده. شیعه واقعی باش. نه شیعه اسمی. خدا انشاءالله حفظت کند. ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🔻کانال رسمی آیت الله ناصری 👉 @naseri_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹از امام باقر علیه السلام روایت شده که روز قیامت خداوند پیامبر صلی الله علیه و آله و امیرالمومنین علیه السلام را می‌خواند و لباس سبزی به آنها می‌پوشاند که شرق و غرب قیامت را منور می‌کند، سپس ما را می‌خواند و حساب مردم را به ما واگذار می‌کند، بخدا قسم ما بهشتی‌ها را داخل بهشت می‌کنیم و اهل جهنم را داخل جهنم می‌کنیم! پس موقعی که از حساب خلائق فارغ شدیم خداوند امیر المومنین علیه السلام را به منازل بهشتی¬ها می‌فرستد و حضرت بین بهشتی‌ها و حور العین‌هایشان عقد ازدواج جاری می‌کند و این کرامت و فضل و منتی از طرف خداست. بخدا قسم، ابواب بهشت و جهنم بدست علی است! (بحارالأنوار ج : 7 ص : 338) ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🔻کانال رسمی آیت الله ناصری 👉 @naseri_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 موضوع: امام زمان علیه السلام ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🔻کانال رسمی آیت الله ناصری 👉@naseri_ir
🔹یک خرده انسان دست به عصا راه برود. این روایت معروف و مشهور است که مَن بَلَغَ اَربعین سَنَه وَ لَم یَتَعَصی فَقَد عَصی یعنی کسی که چهل سالش بشود اگر عصا دست نگیرد، گناه کرده است. واقعا اگر عصا دست نگیرد، گناه کرده؟ چه کسی در چهل سالگی عصا دست می‌گیرد آقا؟ مردم به او می‌خندند. من که هفتاد سالم است خجالت می‌کشم با عصا راه بروم، آنوقت یک جوان چهل ساله که منتهی درجه قدرت و نیرو و شخصیت را دارد با عصا راه برود؟ پس معنای حدیث چیست؟ تا بیست، سی سالگی ملائکه اجازه دارند که یک مقداری با انسان مماشات بکنند و آسان بگیرند. اما چهل ساله که شد، با او شدید رفتار می‌کنند. به آنها دستور می‌دهند چون عقلش کامل شد، برای او تشدید بکنید. جزیئات و کلیات را بنویسید. معنای حدیث این است که حالا که چهل سالت شد و جزیئات و کلیات را قرار است بنویسند دست به عصا راه برو. یعنی احتیاط و مواظبت بیشتری بکن. ببین با خودت چه می‌کنی؟ معنای حدیث، این است. ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🔻کانال رسمی آیت الله ناصری 👉 @naseri_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از الهادی
🔻ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها بر امام زمان عجل‌الله‌فرجه و همه محبین ایشان مبارک باد. 🔺 @nasery_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*🔻حضرت زهرا علیها السلام ام‌‌العلوم هستند و دوش به دوش پدرشان و امیرالمؤمنین علیه السلام قدم می‌گذارند. بزرگان -مخصوصاً مرحوم مجلسی در بحارالانوار- روایاتی نقل کرده‌اند که نخستین نوری که در عالم وجود تابید، نور حضرت زهرا علیها السلام بود و به همین سبب به ایشان زهرا علیها السلام می‌گویند(بحارالأنوار، ج 25، ص 17.) و تابش حضرت همیشه باقی بود. از امام صادق علیه السلام پرسیدند: «چرا به مادرتان زهرا می‌گویند؟» فرمودند: لِأَنَّهَا كَانَتْ إِذَا قَامَتْ فِي مِحْرَابِهَا زَهَرَ نُورُهَا لِأهْلِ السَّمَاءِ كَمَا يَزْهَرُ نُورُ الْكَوَاكِبِ لِأهْلِ الْأرْضِ؛(بحارالأنوار، ، ج 43، ص 12.) به این سبب که هر گاه در محراب عبادتش می‌ایستاد، نور او برای اهل آسمان می‌تابید؛ همان‌طور که نور ستارگان برای اهل زمین می‌تابد. در روایات دارد که نور آسمان و زمین از نور حضرت زهرا علیها السلام می باشد.(بحارالأنوار، ، ج 25، ص 16.) ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔻 کانال رسمی آیت الله ناصری @naseri_ir
🔹چه طور شد که این لقب قسیم الجنه و النار از طرف خدا برای حضرت امیر نازل شد؟ موقعی که جعفر بن ابی طالب به حبشه رفت، مسلمانها به نجاشی، سلطان حبشه پناهنده شدند. داستان آن مفصل است که در مکه مسلمان‌ها را اذیت می‌کردند لذا عده‌ای از مسلمان‌ها به همراه جعفر بن ابی طالب به حبشه رفتند. جعفر با صحبت‌هایی که با سلطان حبشه کرد او مسلمان شد و مسلمان‌ها یکی یکی طرف حبشه رفتند. بعد بزرگان مکه جمع شدند و چند نفر را سراغ نجاشی فرستادند و در خواست کردند که مسلمانان را از حبشه بیرون کند، که موفق نشدند. موقعی که حضرت رسول صلی الله علیه و آله به مدینه هجرت کردند و اسلام یک مقداری رونق گرفت. جعفر با مسلمان‌هایی که در حبشه بودند به مدینه آمدند. موقعی که می‌خواستند بیایند، سلطان حبشه یک هدایای مفصلی به ایشان داد. یک دُرّ خیلی قیمتی برای پیغمبر 9داد و یک سری هدایا هم برای مسلمان‌ها داد. یک کنیز بسیار فوق العاده¬ای هم بود که به جعفر داد. 🔸حضرت جعفر با خودش گفت با این سفر طولانی که کردیم باید یک سوغاتی هم برای برادرم علی ببرم! این کنیز را که از هر جهتی خیلی فوق العاده است، را به برادرم علی علیه السلام می‌دهم. این سوغات ایشان باشد آقا. وقتی به مدینه رسید کنیز را به ایشان داد. و آن درّ را هم به پیغمبر صلی الله علیه و آله داد که حالا خود آن هم قصه‌ای دارد که بماند برای بعد. این کنیز در منزل حضرت امیر بود و خدمت می‌کرد، بعد از مدت کوتاهی حضرت امیر علیه السلام آن کنیز را آزاد کردند. بعد از این قضیه پیامبر صلی الله علیه و آله بشارت دادند که یا علی! حقت سلامت می‌رساند و می‌فرماید: ما به خاطر گذشتی که نمودی منصب را به تو عنایت کردیم. این شان نزول رسیدن این منصب به امیرالمؤمنین است. ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🔻کانال رسمی آیت الله ناصری 👉 @naseri_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا