#برش_کوتاه 🎥 توصیف #آیت_الله_بهجت 👤 حجت‌الاسلام والمسلمین ناصری ⏱ یک دقیقه 🔺 @nasery_ir ‌ ‌

#امام_زمان 🔻 خدا آیة الله بهجت قدس سره را رحمت کند. ایشان نقل می‌کردند که جعفر عموی حضرت، مُدعیِ خانه امام حسن عسگری بود [و می‌گفت خانه برادرم به عنوان ارث، به من می‌رسد]، به حسب اینکه حضرت وارث ندارند و ارث، به طبقه ثانی یا ثالثِ ایشان می‌رسد. اگر میت فرزندی نداشته باشد، ارث به طبقه دوم می‌رسد. 🔸 جعفر خودش را مدعیِ میراث و خانۀ امام عسگری می‌دانست و دربارۀ زمان مرگ نرجس خاتون هم اختلاف است، که قبل از شهادت امام بوده یا بعد از آن بوده است؟ بعضی از افراد نقل می‌کنند: هنگامی که می‌خواستند حضرت نرجس سلام اللّه علیها را در همان جایی که الان مدفون هستند، دفن کنند، جعفر آمده بود و اجازه دفنش را نمی‌داد؛ زیرا او را به عنوان یکی از کنیزان امام عسگری می‌شناخت و خبر نداشت که ایشان مادر امام زمان علیه السلام هستند. 🔹 آیت الله بهجت می‌گفتند که او یک روز زمانی از خانه‌اش آمده بود و می‌خواست داخل خانه حضرت شود، که یک نوجوانی، پنج، شش ساله [که در واقع حضرت بقیه الله ارواحنا فداه بودند] جلو آمدند و سه بار فرمودند: «أَ هی دارُک»؟ یعنی آیا این خانه واقعا خانه توست؟ آن‌وقت جعفر منصرف شد. 🔸 حضرت فقط یک سؤال کردند که «أَ هی دارُک»؟ - حالا حضرت با این سوال، با او چه کردند، خدا می‌داند! و جعفر سرش را پایین انداخته و رفت. 🔹 ارزش انسان به سن و ذکوریت و انوثیت نیست. برای بعضی از نفوس، یک پشتوانه‌هایی پیدا می‌شود که اگر کوچک هم باشند، بزرگ هستند؛ سن‌شان هم که کم باشد، [ارزششان] بالا است. حضرت بقیّة اللّه روحی له الفداء این‌گونه بودند؛ یعنی [هنگامی که] امام رضا علیه السّلام تصورِ این بزرگوار را می‌کردند عظمتش را می‌یافتند و به خاطر عظمت ایشان می‌ایستادند و دست روی سر می گذاشتند و احترام می‌کردند. او بود که می‌دانست پشت این صحنه چه خبر است. سه نسل قبل از تولّد عظمتش را می‌دانستند. کد ۸۵۳ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 🔘 @nasery_ir ‌ ‌ ‌ ‌

#امام_زمان #سامرا #میرزای_شیرازی 🔻 یکی از دلایلی که هیچ مرجع تقلیدی مانند میرزای شیرازی بزرگ، محبوب و منحصر نشد که هم عوام شیعه مقلدین او بودند و هم علما ایشان را پذیرفته بودند؛ به دلیل گذشتی بود که ایشان کرد و به سامرا رفت. دوستان خود را هم به آنجا برد که همه اطراف سامرا بودند و در آنجا خدمت می‌کردند لذا بعد از فوت جنازۀ ایشان را از سامرا تا نجف، روی دوشِ مردم آوردن؛ کار آسانی نیست. 🔸 حالا انسان با ماشین می‌رود و روی صندلی می‌نشیند، باز خسته می‌شود. جنازۀ مرحوم میرزا را عرب‌ها از سامرا تا نجف با سرعت آوردند؛ امّا برنامه‌ریزی کرده بودند که هر دَه، دوازده کیلومتر را یک قبیله بیاید و ایشان را تحویل گرفته و به قبیلۀ دیگری تحویل دهد. 🔹 ولی علّت این محبوبیت این بود که حضرت بقیه الله روحی له الفداء به سامرا عنایت دارند [و میرزا هم چون گذشت کرده بود و به سامرا آمده بود؛ لذا مورد عنایت حضرت واقع شد.] 🔸 اشتباه می‌کنند کسانی که در آنجا حتّی برای کار خود سرمایه‌گذاری نمی‌کنند. حضرت [از توجه افراد به سامرا و حرمشان] خوشحال می‌شوند و آنجا خانۀ شخصی حضرت است و ایشان به آنجا عنایت داشتند. کد ۸۵۳ ‌ ‌ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 🔘 @nasery_ir ‌ ‌ ‌ ‌

🔻ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها بر امام زمان عجل‌الله‌فرجه و همه محبین ایشان مبارک باد. 🔺 @nasery_ir ‌

* #سخنرانی_صوتی #مادر #زن #اربعین_موسوی 🎧 اهمیت و جایگاه مادر 🎙 حجت‌الاسلام والمسلمین ناصری ⏱ زمان: ۱۹ دقیقه 🗓 تاریخ: ۱۴۰۳/۲/۱۹ 📍 در مجلس یادبود یکی از خواهران فعال فرهنگی 🔺 @nasery_ir ‌ ‌ ‌ ‌

* #سخنرانی_تصویری #مادر #زن #اربعین_موسوی 🎧 اهمیت و جایگاه مادر 🎙 حجت‌الاسلام والمسلمین ناصری ⏱ زمان: ۱۹ دقیقه 🗓 تاریخ: ۱۴۰۳/۲/۱۹ 📍 در مجلس یادبود یکی از خواهران فعال فرهنگی 🔺 @nasery_ir ‌ ‌ ‌ ‌

👆🏻بازنشر به‌مناسبت روز مادر

#طبع #زکریای_رازی 🔻 الان خیلی قائل به طبع نیستند [درحالی که] هر عضوی برای خود طبعی دارد. 🔸 جایگاه قلب با کلیه از حیث طبع متفاوت است، احیاناً [قدما] کلیدهای صحیح‌تری برای درمان و برای شناخت حالاتی که بر انسان عارض می‌شود داشتند. 🔹 شناخت این حالات و بیماری‌ها و درمانشان با روش قدما مؤثرتر بوده است. از خودشان بیشتر استفاده می‌کردند، چون که شناخت بیشتری داشتند و ساعات خودشان، شب، اوقات، بهره‌وری بیشتر در اختیارشان قرار می‌گرفته است. 🔸 الان احیاناً گره‌ها و قیودی به پای انسان‌ها است که نمی‌توانند [باز کنند] و نمی‌دانند که چرا نمی‌توانند. این قیود هم جسمی و هم روحی است؛ گاهی جمع همه آنها و گاهی یکی از آنها است. ولی چون این قواعد درست تعریف نشده است مثلا تفاوتی بین بهار و پاییز قائل نیستند. 🔹 کلّ بشر طبع را گم کرده‌ و ارتباطاتشان با خودشان ناقص شده است، در حد همان آثار حیوانی گرسنه می‌شود می‌خورد، خوابش می‌آید می‌خوابد، ولی علل و عوامل این چرخش، کیفیت و بهره‌برداری آن به دست انسان‌ها نیست، مگر عده‌ای نادر. 🔸 زکریا رازی می‌خواست در شهری بیمارستانی ایجاد کند. گفت گوسفندی را سر بریدند، پنج قسمت از گوشت این گوسفند را برده و بر پنج زاویه‌ی شهر با فاصله بزنند. رفتند و زدند. پس از چند روز گفت بروید و آنها را بیاورید، رفتند آوردند و دیدند که گوشت‌ها بو گرفته بودند ولی یکی از آنها خراب نشده است. گفت اینجایی که این گوشت سالم مانده برای تاسیس بیمارستان خوب است. الان تأثیر مکان تا مکان را باید چقدر آزمایش کنند که آیا جواب دهد یا خیر؟ کد ۸۵۱ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 🔘 @nasery_ir ‌ ‌ ‌ ‌

#تواضع #امام_خمینی 🔻 آقای فخاری که الان دیگر در خانه، پیرمرد منزوی است اما در جوانی همیشه همراه امام بود. در عکس‌های قبل از سال۴۲ امام، گاهی همراه ایشان است. 🔸 اوایل انقلاب با دوچرخه خانه‌ی امام می‌آمد و به ایشان خدمت می‌کرد. او می‌گفت که زمانی مرحوم امام هنگام عصر در اتاقشان نشسته بودند و زن و مرد جوانی از اطراف اراک آمده بودند که امام برای آن‌ها خطبه عقد بخواند. عروس خانم به خاطر سنت خودشان یا عدم اطلاع، وقتی که به کنار در رسید، بر آستانه‌ی ورودی در افتاد که آن را ببوسد و پیشانی خود را بر آن بگذارد، 🔹 امام مانند شخصی که مار گزیده شده باشد از جا پرید و فریاد می‌کشید که چرا این کار را انجام می‌دهید. این‌قدر مواظب بودند و مراعات می‌کردند. 🔸 او می‌گفت من ندیده بودم که ایشان چنین فاصله‌ای را به این سرعت پشت سر بگذارد و از جا بپرد، ایشان بسیار ناراحت شدند. کد ۸۵۱ ‌ ‌ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 🔘 @nasery_ir ‌ ‌ ‌ ‌

#برش_کوتاه 🎥 #طبع جوامع 👤 حجت‌الاسلام والمسلمین ناصری ⏱ دو دقیقه 🔺 @nasery_ir ‌ ‌

#آیت_الله_بهاءالدینی 🔻 آیت اللّه بهاءالدینی از همان اوایل با شهید صدوقی رحمت الله علیه خیلی دوست بودند. فرمود: روزی که ایشان را آنجا شهید کرده بودند، [روحش] از شب تا صبح به اینجا آمده بود و ما فکر می‌کردیم که دیگر نمی‌خواهد برود. 🔸 ایّام جنگ نیروهای سپاه بسیار خدمت ایشان می‌آمدند. بعضی از این طلبه‌ها که الان در حوزه هستند از کسانی بودند که به ایشان اقبال می‌کردند سپس به حوزه آمدند. شب‌های جمعه و بعضی از شب‌های دیگر به مناسبتی حسینیه پر می‌شد و ایشان خیلی آزاد و راحت بودند. 🔹 برنامه‌ی ایشان هم این بود که بعد از نماز عشاء نافله‌ای می‌خواندند و برمی‌گشتند. حاضرین دور ایشان را می‌گرفتند. ایشان وقتی می‌خواستند راحت باشند، عمامه‌ی خود را برداشته و بر زمین می‌گذاشتند. شبی به ایشان گفتند که می‌خواهیم فیلمبرداری کنیم هم عمامه بر سرتان باشد و هم بیشتر مراعات بفرمایید. ایشان خیلی راحت گفتند که ما نمی‌توانیم برای شما زندگی کنیم و ما همین هستیم. کد ۸۵۱ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 🔘 @nasery_ir ‌ ‌ ‌ ‌