eitaa logo
الهادی
21.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
971 ویدیو
46 فایل
🔻 درگاه‌های نشر آثار حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری در شبکه‌های اجتماعی و همچنین لینک دانلود نرم‌افزار الهادی در صفحه زیر موجود است: www.al-hady.ir 📩دریافت نظرات: http://al-hady.ir/page/a
مشاهده در ایتا
دانلود
الهادی
🔻دوستی داشتیم به نام مرحوم آقای طیّاره، خدا رحمتشان كند. ایشان خادمی را دیده بود كه به آخوند كاشی خدمت كرده بود. از قول این خادم نقل میكرد كه فلان آقا برایم گفت: یک روز خدمت آخوند كاشی رسیدم، ایشان بیمار بود. مقداری آش برای ایشان بردم، چون سینهشان درد میكرد. سؤال كردم: «آقا! گاهی در نماز یک حركتی ناخودآگاه به شما دست میدهد. این چیست؟» قبلا سه‌چهار بار این سؤال را پرسیده بودم و ایشان جواب نداده بودند و فرموده بودند: «در این كارها دخالت نكن.» می‌گفت: آن روزی كه آش بردم، نشستم. ایشان آش را خوردند و سینهشان کمی گرم شد. فرمودند: «تو سه‌چهار بار این سؤال را پرسیدهای. حالا هم پرسیدی، بگذار جوابت را بدهم. من نماز خودم را اول وقت میخوانم؛ امّا در نمازهای مستحبی، گاهی حالت جذبهای به من دست میدهد که در اختیار خودم نیستم و این حرکت‌ها در نماز به‌خاطر همین حالت است.» ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: @nasery_ir ‌ ‌
🔻خدا مرحوم آخوند كاشی را رحمت كند، ایشان در اصفهان بودند، پدربزرگ ما، مرحوم حاج ملاباقر، خدمتشان رسیده بودند و چیزهای عجیبی درباره‌ی ایشان نقل میكردند. مرحوم آخوند كاشی، فقیه و حكیم بود، راه‌رفته و روشن و آگاه هم بود. واقعاً اهل زهد و تقوا بود. بزرگ‌مردی بوده. مرحوم حاج آقا رحیم ارباب كه خودش از زهاد و علمای درجه‌یک است، شاگرد ایشان بوده است. مرحوم حاج آقا رحیم ارباب در شرح حال خود نوشتهاند که روزی مرحوم آخوند كاشی به من فرمود: «رحیم! امشب برای افطار برو بادمجان بگیر.» ایشان می‌گوید: رفتم مقداری بادمجان گرفتم، پوست كندم و در صندوق‌خانه رفتم (انتهای حجرههای مدارس اصفهان، غیر از حجره، یک صندوق‌خانه یک متر در دو متر هست) و مشغول سرخ‌کردن آن‌ها شدم. مرحوم آخوند كاشی مشغول تعقیبات نماز بودند. تا چشم من به ایشان افتاد، از خودم غافل شدم و حالی به من دست داد؛ یعنی نشسته بودم؛ امّا متوجّه نبودم. این حالت، طول كشید تا اینکه متوجّه صدای مرحوم آخوند كاشی شدم كه گفت: «رحیم! رحیم! رحیم!» ناگهان به خود آمدم؛ دیدم بادمجان‌ها سوخته و صندوق‌خانه را دود گرفته است. بعد فرمودند: «رحیم! بلند شو. امشب هم قسمت نبود ما غذای پختنی بخوریم.» این بزرگان عمری به‌سختی و زهد همانند حضرات معصومین علیهم السلام زندگی می‌کردند. ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: @nasery_ir ‌ ‌ ┈•• گپ •• سروش •• ایتا ••┈ ‌ ‌
💠 رحمت الهی در گرو بندگی 🔻 شخصی بود به نام «ملاحبيب»، دولت آبادي بود. من ايشان را نديده بودم؛ ولي ابوي و پدربزرگمان ایشان را دیده بودند؛ گفته بود: «من گاهي غذا مي بردم براي آخوند کاشي. نان در منزل مي پختیم و همراه با ماست يا چيزي دیگر برای ایشان مي بردم. چون آخوند مجرد زندگي مي کرد. يک بار سفره نان و ظرف غذایی را برایشان بردم وقتی در حجره را زدم، آخوند کاشي از داخل حجره گفت: چه کسي است؟ گفتم منم. تا گفتم منم؛ آخوند يک دفعه ناراحت شد. گفت: منم و زهر مار... من از غضب ایشان ترسيدم غذا را گذاشتم و فرار کردم. بعد از سه چهار روز رفتم سلام کردم و گفتم: آقا آمدم آن ظرف غذا را بگيرم. فرمود: حبيب تو بودي؟! گفتم بله آقا. گفت پس چرا مي گويي منم؟ منم براي خداست. اينطور درس مي دادند! گام به گام... ادامه دارد... ‌ ‌‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉 @nasery_ir ‌ ‌
ادامه مطلب قبل... 🔻 از قول مرحوم حاج‌آقا رحيم ارباب نوشته ‏شده که مرحوم آخوند کاشي مشغول عبادت و نماز بود که حال جذبه‌اي به ایشان دست داد، من (مرحوم ارباب) که در حال ‏پختن غذا بودم، چشمم به آخوند کاشي بود، حال او مرا هم تحت تأثير قرار داد، حال جذبه‌اي به من دست داد و مرا از خود و ‏از کاري که انجام مي‌دادم، فارغ و غافل کرد؛ به طوري که غذا سوخت، دود تمام اتاق را فرا گرفت و من اصلاً متوجه نشدم. 🔸 نوع اين ‏حالات معنوي از نماز شروع مي‌شده است. البته بيان اين مطالب ‏براي عامّه مردم يا بعضي افراد صحيح نيست؛ چون گاهي برخي نفوس کپي‌برداري مي‌کنند و حالاتي مصنوعي و ‏تقليدي در ايشان ايجاد مي‌شود. تنها چيزي که بايد بدانيم، اين است که اينها حالات اولياي خداست و باید بدانیم چنين قضايايي ممکن است باشد.‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉 @nasery_ir ‌ ‌
🔻 با فاصله کمی از قبر مرحوم آخوند کاشی، سید بزرگواری از شاگردهای حاج محمدتقی مسجدشاهی دفن است که معاصر آخوند کاشی و از نوادگان مرحوم کاشف الغطاء بوده به نام سیدفانی؛ خیلی اهل معنا بوده است، 🔸 اول آخوند کاشی فوت می‌کند، بعد مدتی سیدفانی فوت می‌کند. الان قبرهایشان هم نزدیک همدیگر است. سیدفانی که فوت می‌کند یکی از شاگردهای آخوند کاشی که به ایشان هم ارادت داشته است خواب استادش، آخوند کاشی را می‌بیند. 🔹 به آخوند کاشی عرض می‌کند که سید فانی هم بعد از شما فوت کرد. آخوند در خواب می‌گوید: متوجه شدم. شاگرد می‌گوید: آقا! آن طرف در عالم برزخ تفاوت مرتبه ایشان و مرتبه شما چقدر است؟ کدام بالاتر هستید؟ 🔸 آخوند کاشی می‌گوید: "مرتبه او به سه درجه بیشتر از من است؛ یکی اینکه او سید بود و من نبودم. دوم اینکه، او ازدواج کرده بود و من نکرده بودم. سوم اینکه او منبری امام حسین علیه‌السلام بود و من نبودم." 🔹 گاهی شب‌های احیا، در اصفهان احیا می‌گرفتند. این سیدفانی روی منبر همین که بسم‌الله را می‌گفت، خودش و جمعیت شروع به گریه کردن می‌کردند. اصلاً مسجد بی‌قرار می‌شده است. 🔸 در گذشته گاهی برخی مساجد در اصفهان موقع دعا و توسل نورباران می‌شد و همه ذرات نوری مثل باران را می‌دیدند که بر جمعیت می‌بارد. این قضیه یک وقتی تکرار می‌شده است؛ 🔹 الان هم تکیه نورباران و مسجد نورباران در اصفهان داریم. از بس که مردم خالص بودند، شب احیا که می‌آمدند، منبریشان هم همین‌ها بودند، اگر آخوند کاشی هم نبوده شبیه به ایشان بوده است لذا اینجور نتیجه می‌گرفتند.‌ ‌ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 🔹 تلگرام و ایتا: @nasery_ir 🔸 واتساپ: wa.me/989338010649 ‌ ‌ ‌ ‌
🔻 مرحوم آیت الله کشمیری می‌فرمودند من سفر اولی که از عراق آمده بودم، به اصفهان رفتم تا قبرستان تخت فولاد را ببینم. 🔸 در قبرستان تخت فولاد داشتیم قدم می‌زدیم. مرحوم آشیخ مرتضی طالقانی برای من راجع به استادش آخوند کاشی زیاد صحبت کرده بود و می‌گفت اخلاقش یک خرده تند بود. من روی حساب مواردی و خُلقیات ایشان باطناً خیلی مایل نبودم که سر قبر ایشان بروم. 🔹 ایشان می‌فرمود: آنجا داشتم می‌گشتم، دیدم از یک قبری پیوسته نور به سمت آسمان، بالا می‌رود. (مرحوم آیت الله کشمیری این حال را دائماً داشت، داشته‌هایش در ارتباط با مشاهداتش نقد بود.) این نور توجه مرا جلب کرد. 🔸 به مجرد اینکه توجهم جلب شد دیدم به سرعت مرا دارد سمت خودش می‌کشاند و مانند اینکه زانوهایم دارد خودش به سمت این قبر می‌رود. گفتم صاحب این قبر هر که هست از اولیاست بلکه از کُمَّلین از اولیا است. این آقا، خیلی بزرگ است. 🔹 رفتم سر قبر نشستم. دیدم نوشته است وفات فقیه بحق، آخوند ملامحمد کاشی. گفت آنجا بود که در مقابل مراتب این بزرگوار تسلیم شدم. ‌ ‌ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 🔹 تلگرام و ایتا: @nasery_ir 🔸 واتساپ: wa.me/989338010649 ‌ ‌ ‌ ‌
*‍ 🔻اگر انسان یک کم در انجام اذكارِ مداوم و اعمال صالح سماجت كرد و پيش رفت و اسقامت كرد، صفحه ذهن و دل اشتغال به اسماء واذكار پيدا مى‏ كند و کم کم حالت جذبه پدید مى‌آورد؛ يعنى هر وقتى كه فراغتى پيدا بشود نفس و قلب خودش به سمت تذكر مى‏ رود. 🔸زياد بوده‏ اند افرادى كه حالت جذبه بر آنها غلبه مى‏ كرده است. مرحوم آخوند كاشى از آن افراد بوده است. گاهی آن قدر جذبه قوى است كه خودش را بايد نگه دارد. ادامه دارد... ‌ ‌ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: @nasery_ir ‌ ‌ ‌ ‌