eitaa logo
الهادی
24.3هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
50 فایل
🔻 درگاه‌های نشر آثار حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری در شبکه‌های اجتماعی و همچنین لینک دانلود نرم‌افزار الهادی در صفحه زیر موجود است: www.al-hady.ir 📩دریافت نظرات: http://al-hady.ir/page/a
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 عنایت و شفاعت حضرت معصومه سلام الله علیها 🔻در زمان رضاشاه که عمامه برداري بود، پدربزرگ ما به قم مي آيد. ايشان نقل مي‌كرد -در کتاب ها هم به همين مضمون نقل شده است- خشکسالي و قحطي شده بود. علماء به حرم حضرت معصومه سلام الله عليها مي روند بست مي نشينند. 🔸 يکي از آنها، آیت الله ميرزاي قمي را در خواب مي‌بيند. ميرزا مي فرمايد: «اين حوائج را از ما بخواهيد، [اگر] شفاعت عالم را خواستيد، سراغ حضرت معصومه سلام الله عليها برويد.» 🔹 اين مضمون در روايات هم هست، حتي قبل از تولد حضرت معصومه، امام صادق عليه السلام مي فرمايند: «تدخل بشفاعتها شيعتي الجنة بأجمعهم» شيعيان به شفاعت اين بانوي گرامي وارد بهشت مي شوند. 🔸 خدا ما را قدرشناس اين نعمت قرار دهد و فهيم نسبت به عنايات آن بزرگوار، كه‌ باعث توفيق ما مي شود. ما گاهي خلط و خبط در ذهنمان اتفاق مي افتد و اين عنايات و اين دعوتنامه را نمي‌بينيم، از بس که خود محوريم و سعي خودمان را مي‌بينيم. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺شناسه رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری در شبکه‌های اجتماعی: 🔘 @nasery_ir ‌ ‌
* 💠 عنایت و شفاعت حضرت معصومه سلام الله علیها 🔻در زمان رضاشاه که عمامه برداري بود، پدربزرگ ما به قم مي آيد. ايشان نقل مي‌كرد -در کتاب ها هم به همين مضمون نقل شده است- خشکسالي و قحطي شده بود. علماء به حرم حضرت معصومه سلام الله عليها مي روند بست مي نشينند. 🔸 يکي از آنها، آیت الله ميرزاي قمي را در خواب مي‌بيند. ميرزا مي فرمايد: «اين حوائج را از ما بخواهيد، [اگر] شفاعت عالم را خواستيد، سراغ حضرت معصومه سلام الله عليها برويد.» 🔹 اين مضمون در روايات هم هست، حتي قبل از تولد حضرت معصومه، امام صادق عليه السلام مي فرمايند: «تدخل بشفاعتها شيعتي الجنة بأجمعهم» شيعيان به شفاعت اين بانوي گرامي وارد بهشت مي شوند. 🔸 خدا ما را قدرشناس اين نعمت قرار دهد و فهيم نسبت به عنايات آن بزرگوار، كه‌ باعث توفيق ما مي شود. ما گاهي خلط و خبط در ذهنمان اتفاق مي افتد و اين عنايات و اين دعوتنامه را نمي‌بينيم، از بس که خود محوريم و سعي خودمان را مي‌بينيم. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉 @nasery_ir ‌ ‌
🔻 راجع به امامزاده اسماعیل قم از میرزای قمی نقل‌شده که فرموده بودند: ما سندی برای این امامزاده پیدا نکردیم. 🔸 از همین رو به مردم می‌گفتند: که بی‌خود برای زیارت ایشان خود را به‌زحمت نیندازید؛ چون راه طولانی و سنگلاخی و وسیله هم مثل الآن نبود؛ لذا مرحوم میرزا مردم را از زیارت امامزاده اسماعیل منع می‌کردند و می‌گفتند این امام‌زاده سند ندارد؛ 🔹 تا اینکه یک‌بار دیدند ایشان خودشان دارند به زیارت آن امامزاده می‌روند؛ از ایشان می‌پرسند شما که می‌گفتید اینجا سند ندارد؟! 🔸 گفته بودند قبلاً نظرم همین بود تا این‌که شبی پیرمرد سیدی را در خواب دیدم که به من گفت: آشیخ! تو خودت به زیارت ما نمی‌آیی، چرا مردم را از زیارت ما، نهی می‌کنی؟! 🔹 این امامزاده اسماعیل بعد از شهر کهک و قبل از روستای وشنوه قرار دارد و معروف به امامزاده اسماعیل است. مردم برای ایشان قبلاً زیاد گوسفند نذر می‌کردند و سابقاً مردم با دُرشکه زیاد به آنجا می‌رفتند.‌ ‌ ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🔺کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 🔹 تلگرام و ایتا: @Nasery_ir 🔸 واتساپ: www.al-hady.ir ‌ ‌
🔻 فتحعلی شاه در قزوین بود اما با میرزای قمی خیلی دوست بود. هر گاه به قم می آمد، ابتدا به دیدن میرزا می‌رفت. در اطراف حرم حمام شخصی داشت، او با میرزا به حمام می‌رفتند و غسل زیارت می‌کردند و با هم به حرم می‌رفتند. اینطور به هم علاقه‌مند بودند. 🔸 وزیر فتحعلی شاه می‌گوید: یک روز نزد او ایستاده بودم که دیدم نامه‌ای به دست فتحعلی شاه آمد، خواند و یک‌دفعه متأثر و متحیّر شد. معمولا نامه ها را به یک کنیزی می‌داد. رفتم به کنیز التماس کردم و گفتم: امروز فتحعلی شاه از خواندن این نامه خیلی متأثر شد؛ من باید از مضمون این نامه مطلع شوم. هر طوری هست شما یک ساعت این نامه را به من باید بدهی. 🔹 وقتی نامه را دیدم، متوجه شدم میرزای قمی به فتحعلی شاه نوشته است که «رفتن من نزدیک است. من شرم دارم خدا را ملاقات کنم در حالی که محبت شما در دل من باشد؛ از خدا خواستم که هنگام رفتن محبت شما را از دل من بیرون ببرد و دیگر شما من را نخواهی دید، خداحافظ». 🔸 فردا صبح فتحعلی شاه آمد و گفت: دُرشکه‌ها را آماده کنید، می‌خواهیم به مسافرت برویم. وزیر می‌گفت: من در جریان بودم که می‌خواهد به قم بیاید. آماده کردیم و به طرف قم راه افتادیم. وقتی به قم رسیدیم، جنازه‌ی میرزای قمی را تشییع کرده بودند و در صحن نگه داشته بودند. دولتی‌ها وارد صحن شدند و فتحعلی شاه گفت: چهارپایه بیاورید می‌خواهم صحبت کنم. 🔹 چهارپایه آوردند و ایشان بالا رفت و گفت: آقایان! شما نمی‌دانید چه کسی را از دست داده‌اید. این، نامه‌ی میرزا است که نوشته دیگر من را نخواهی دید، من خیلی سعی کردم که در اولین فرصت خودم را برسانم که با ایشان ملاقات کنم، اما نشد؛ اما من به شما اعلام می‌کنم با اینکه میرزا نوشته که از خدا خواسته‌‌ام که موقع ملاقات با او، محبت شما در دل من نباشد، اما من شما را شاهد می‌گیرم که می‌خواهم خدا را ملاقات کنم در حالی که دلم مملو از محبت میرزا باشد.‌ ‌ ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🔺کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 🔹 تلگرام و ایتا: @Nasery_ir 🔸 واتساپ: www.al-hady.ir ‌ ‌
🔻 در مورد میرزای قمی مشهور است پیرمردی که اهل مشهد بوده، باری را بر می‌دارد و با کشتی به تجارت می‌رود و بارش را می‌فروشد و طلا می‌گیرد و در برگشت کشتی متلاطم می‌شود و هر چه بوده از جمله همه دارایی این پیرمرد در دریا می افتد. 🔸 این سفر هم آخرین سفر تجاری او بوده و می‌خواسته بیاید و به زندگی‌اش برسد. بعد به نجف می‌رود و می‌گوید: من دیگر با چه رویی به مشهد بروم؟! هیچی ندارم و به گدایی می‌افتم. 🔹 مدتی به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام متوسّل می‌شود که من اموالم را از شما می‌خواهم؛ تا اینکه یک شب حضرت را در خواب می‌بیند و حضرت می‌فرمایند: برو کیسه طلایت را از میرزای قمی بگیر. او میرزا را نمی‌شناسد. به قم می‌آید و به دنبال میرزا ابوالقاسم می‌گردد. 🔸 پیرمرد نقل می‌کردند که خدمت میرزای قمی می‌آید و می‌گوید: چنین بلایی بر سر من آمده است. ایشان می‌گوید: مرد حسابی! عقلت کجا رفته است؟ طلاهایت را در دریا انداختی و حالا از من می‌خواهی؟ 🔹 می گوید: آقا من خودم نیامدم، به نجف رفتم و متوسّل شدم و آقا را در خواب دیدم و آقا گفت به سراغ شما بیایم. می‌گوید: فردا نزد من بیا. فردا می‌رود و میرزا به او می گوید بیا این را بگیر و برو. کیسه‌ی طلا را می‌گیرد و به مشهد می‌رود. 🔸 به زنش می‌گوید: ما جریانی داشتیم و چنین و چنان شد و جریان را نقل می کند. زن فهمیده بوده لذا می‌گوید: عقلت کجا رفته است؟ تو طلایت را در دریا گم کردی، به قم و نزدی میرزا ابوالقاسم آمدی و طلا را به تو داده است! پس تو چطور این مرد را رها کردی؟ 🔹 گفته بود: چه کنم؟ زنش گفت: بلند شو. اثاث‌ها را جمع می ‌کنیم و به قم می‌رویم. ما باید تا آخر عمر خادم این مرد باشیم. به قم می‌رسد و وقتی می‌رسد که میرزا را دفن کرده‌اند و آن پیرمرد در کنار قبر میرزا اتاقی را می‌سازد و تا آخر هم خادم آنجا می‌شود. نوه‌ی میرزا می‌گوید: من این پیرمردی که ناقل این جریان است را در کودکی دیده بودم.‌ ‌ ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🔺کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 🔹 تلگرام و ایتا: @Nasery_ir 🔸 واتساپ: www.al-hady.ir ‌ ‌
* 💠 عنایت و شفاعت حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها 🔻در زمان رضاشاه که عمامه برداري بود، پدربزرگ ما به قم مي آيد. ايشان نقل مي‌كرد -در کتاب ها هم به همين مضمون نقل شده است- خشکسالي و قحطي شده بود. علماء به حرم حضرت معصومه سلام الله عليها مي روند بست مي نشينند. 🔸 يکي از آنها، آیت الله ميرزاي قمي را در خواب مي‌بيند. ميرزا مي فرمايد: «اين حوائج را از ما بخواهيد، [اگر] شفاعت عالم را خواستيد، سراغ حضرت معصومه سلام الله عليها برويد.» 🔹 اين مضمون در روايات هم هست، حتي قبل از تولد حضرت معصومه، امام صادق عليه السلام مي فرمايند: «تدخل بشفاعتها شيعتي الجنة بأجمعهم» شيعيان به شفاعت اين بانوي گرامي وارد بهشت مي شوند. 🔸 خدا ما را قدرشناس اين نعمت قرار دهد و فهيم نسبت به عنايات آن بزرگوار، كه‌ باعث توفيق ما مي شود. ما گاهي خلط و خبط در ذهنمان اتفاق مي افتد و اين عنايات و اين دعوتنامه را نمي‌بينيم، از بس که خود محوريم و سعي خودمان را مي‌بينيم. ‌ ‌ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: @nasery_ir ‌ ‌ ‌ ‌