May 11
سلام بزرگوار
نفس انسان همینطوری به خودی خود ضعیف و تنبل هست و یه سری عوامل دیگه مثل شیطان های انسانی و جنی، بها دادن به شهوت، بها دادن و گوش دادن بیشتر به اینها باعث میشه شما بیشتر و بیشتر نفستون تنبل تر بشه...
و خب طبیعیه نفسی هم که با یه سری عادات همراه شده شما بیای بهش بگی از این جدا شو و دیگه نمی تونی تنبل باشی و استمنا نکنی!
نفس انقد پیچیده هست و سریع با یه سری چیز ها خو می گیره که جدا شدن از اونها براش خیلی سخته!
وقتی کنترل وجودمون بیوفته دستِ نفس، حتی به حدی می رسه که نمی خوایم ترک کنیم
چون دیگه مدیریت تمامِ وجودتون دست این نفس افتاده به خاطر همین هست که احساس ضعف می کنید
دوست خوبم؛
اول از اینکه ناامید نشید!
آدم توی همین سیاهی ها، تو سقوط، سعود می کنه و نور رو می بینه
و بعد عجله نکنید!
همه ی اینا کم کم با مبارزه با نفس حل میشه دوست خوبم
فقط صبر و تلاش و توکل به خدای مهربان حرف اول رو می زنه
تا می تونید باید تمرین کنید... مبارزه نفس انجام بدین
تمرین و تمرین و تمرین و حتی آماده ی شکست هم باشید، چون اگر می خواید مسیر نور رو انتخاب کنید محاله بدونِ شکست جلو برید
پیشنهادم اینه سخنرانی تنها مسیر استاد پناهیان رو گوش بدین، کمکتون می کنه
یاعلی.
سلام
از مدل نوشتنتون مشخصه که مغزتون داره از یه سری افکار منفجر میشه!
من پیشنهاد می کنم همینطور بنویسید برای خودتون و ادامه بدین... اینکه نوشتین خیلی کمک کنندس
یه مدت فقط خودتون رو با نوشتن تخلیه کنید
البته نه فقط شرح حال
راه حلشم بنویس.. چجوری؟ قلبت بهت میگه
و اینکه دوست خوبم؛
مسیر پاکی، نور، خودسازی و هرچیزی که مدنظر شماست سختی داره... حاضری کدوم سختیرو تحمل کنی؟
سختی نرسیدن یا سختی مسیر نور رو؟؟؟
کدومش؟
تو باید بتونی به خودت مسلط باشی تا بتونی سمت پاکی بیای، باید خودت رو درک کنی و آروم آروم قلب درد کشیدت رو ترمیمش کنی...
تو وقتی اینجایی یعنی می تونی به امیدخدا ترک کنی
یادت باشه
اون کسی که خواسته تو ترک کنی خداست! نه خودت
حتما در وجود تو تواناییش بوده که دعوت شدی..
سلام
عامل چی؟
مسلط باشید به خودتون... امتحانات همیشه هستن خودتون رو الکی درگیر نکنید... بهترین راهی که می تونم بهتون پیشنهاد بدم اینه که اون جایی که درس می خونید رو یه محیط خداییش کنید چجوری؟
اولا از اینکه برید کتابخونه خیلی بهتره
اگر نمی تونید حتما عکس حرم، عکس کسی که دوسش دارید، می تونه شهدا باشن، می تونه مادرتون باشه و کلا عکس هرکسی که با نگاه کردن بهش شرم کنید از گناه
مثلا یه آقایی بود که خارج از شهر بود کارش، همراهش عکس دخترش رو می برد هروقت فکر گناه میومد سرش به اون نگاه می کرد و آروم می شد..
سلام و ادب
دوست خوبم یه موضوع کلی که پرسیدین انتظار نداشته باشید با جزئیات بتونم بگم
هیچ راه جدید و قدیمی نیست همه چیز در ی کلمه خلاصه میشه:
روانشناسا بهش میگن اراده
مذهبیا میگن مبارزه با نفس
حالا چی میشه اراده ی شما بالا میره؟؟؟
اینکه یه سری چیزارو قربانی کنید
ما وقتی خودارضایی رو می خوایم ترک کنیم، خیلی چیزا هم باید کنارش تغییر کنه ...
برای خودتون، باید اول خودتون رو قربانی کنید
و البته شاید اینکه می گید خسته شدید به خاطر این هست که به خدا توکل نکردید... همه چی رو از خودش بخواید و متوسل بشید به اهل بیت انشاالله حل میشه
ما تنهایی و با قدرت خودمون نمی تونیم پیش بریم... چون ما اصلا قدرتی نداریم... بیش تر و بیشتر توکل کنید و تلاشتون رو صدبرابر کنید
صدت رو آیا گذاشتی؟
دوستای خوبم
اکثر سوال هایی که می پرسید این هست که چجور من خ. ا رو ترک کنم؟؟
بنظر شما میشه بدون اینکه بدونم ریشه ی اصلی گرفتاریتون چیه
چند سالتونه
پسرین، دخترین
عامل تحریکتون چیه
و خصوصیات اخلاقی و روحیات شما
دلیل ترک شما!
وووو
ندونسته از من انتظار دارین که نسخه بپیچم..
این کار واقعا نشدنیه؛ من دوست دارم کمک کنما ولی واقعا نمیشه😔
ولی سوال پرسیدن فقط کافی نیست... کانال پر هست از راهکار ترک
جزوه #درمانرادیکالی پین کانال هست می تونید بخونید اگر نیاز به علم دارید
ولی همیشه که به علم و دانش نیست...
منتظر معجزه هم نباشید...
چحوری وقتی حق الناس داریم باید از مردم حلالیت می گیریم؟
اون فرد هم باید از خودش از صمیم قلب حلالیت بگیره...
این شدتِ خشم فقط وقتی می خوابه که شما به صلح درونی برسید و به حرفایی که می دونید و فقطططط می دونید نه چیز اضافه عمل کنید
می دونم خیلی هاتون دل شکسته هستید... دلتون داره می ترکه..
بگو آ خدا
می بینی؟
من باز برگشتما... رو سیاه تر از همیشه..
خودم خودمو بخشید، ولی دیگه نایی ندارم... جوونی ندارم
نمی تونم اون وجهِ وحشیمو تحمل کنم..
این وجود سرکش رو خودت تحویل بگیر...
سپردم دست خودت ..
هرجا خواست خطاا بره، تسلیم بشه خودت دستشو بگیر... بزن رو صورتم ولی نذار ازت دور شم
اگر خواستم ازت دور شم، اگر خودم هم خواستم باز تو منو تحویل بگیریا
حواست بهم باشه ها!؟
من داغونم اصن بدونِ تو...
تو کسی بودی که وقتی تو سیاهی داشتم له می شدم نور رو نشونم دادی...
خودت گفتی بیام سمتت
خودت بغلم کردی و اشکامو پاک کردی.. حالا می خوای قبولم نکنی؟
می خوای منو از یادم ببری؟
می دونم تو که اهل این حرفا نیستی..
ولی آخ خدا💔
چون نیستی می خوام برم زیرِ زمین... چون مثل من بی معرفت نیستی می خوام آب بشم ...
چرا انقد مهربونی و همیشه منتظرمی؟