#گزیده_کتاب
#زینب_فریاد_فرمند
📚 یزید که در سریری ابریشمین فرورفته و تاجی مزین به الماس و یاقوت و زبرجد بر سرنهاده بود، پس از مشاهدۀ همسرش که خشمگین و سربرهنه به مجلس او آمده بود، از جا جست و در حالی که چادری بر سر او میانداخت گفت: ای هند، هرچه می خواهی برای نوادۀ پیامبر و کشته شدۀ قریش، ناله و شیون کن، ابنزیاد که لعنت خدا بر او باد، در کشتن او شتاب کرد، خدا او را بکشد.
هند پس از آنکه یزید چادری بر سر او انداخت، خشمگینتر شد و به او گفت: ای یزید، تو برای اینکه من بدون روسری به اینجا آمدهام غیرت نشان می دهی، چرا برای دختران فاطمه زهرا غیرت نمیورزی که آنان را با چهرههای گشاده در ویرانهای جای دادهای؟ به خدا قسم به خانهات برنمیگردم، مگر اینکه آنان را به خانهام بیاوری.
این رویدادها و نیز نگرانی بنی امیه از پیدایش آشوب و نافرمانی در شهر، که پس از آگاهی مردم از حقیقت ماجرای کربلا، وقوع آن حتمی به نظر می رسید، یزید را بر آن داشت که اسیران اهل بیت را به مدینه بازگرداند.
📌 برگرفته از ص ۲۱۹ کتاب «زینب، فریاد فرمند»، تألیف آنتوان بارا، ترجمۀ غلامحسین انصاری، شرکت چاپ و نشر بینالملل، چاپ دوم: تابستان ۱۴۰۰
#گزیده_کتاب
#بصره_و_نقش_آن_در_تحولات_قرن_اول_هجری
✅ شیعیان و محبان بصری اهلِبیت و قیام امامحسین علیهالسلام (۱)
پس از خروج عبیداللهبنزیاد از بصره، گروهی از شیعیان بصره در منزل زنی از قبیلۀ عبدالقیس جمع شدند. نام آن زن، ماریه بنت سعد بود که از شیعیان اهلِبیت بود و خانۀ او مرکز اجتماع، مشورت و گفتوگوی شیعیان محسوب میشد. یزیدبنمسعود (نبیط) که از قبیلۀ عبدالقیس بود، پس از آگاهی از نامۀ امام به زعمای بصره، تصمیم گرفت برای یاری حضرت حرکت کند تا به او ملحق شود. بهگفتۀ سیدبنطاووس در لهوف، یزیدبنمسعود که رئیس و شیخ بنیتمیم و بنیحنظله و بنیسعد بود، آنان را برای یاری امام فراخواند و به ایشان گفت:
«... او (امام حسین) از هر جهت برای ولایت بر مسلمانان شایسته است. او بر امت پیشوایی دارد و خداوند او را برای خلق خویش حجت فرستاده و راه سعادت را به شما نشان داده است. ای مردم، صخربنقیس (احنفبنقیس) شما را در نبرد جمل از یاری و همراهی امیرالمؤمنین بازداشت. پس بیایید تا امروز با یاری نوۀ رسول خدا صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم، آن ننگ را از دامن خویش بشوییم. سوگند به خدا، هر آن کس که از یاری حسینبنعلی سر باز زند، خداوند او را در دنیا خوار و شمار خاندانش را کاهش خواهد داد. اکنون من زره بر تن و آمادۀ نبرد شدهام. بدانید آن کس که کشته نشود، لاجرم خواهد مُرد. هرآنکس هم که از مرگ گریزد، عاقبت در چنگ آن افتد.»
📌برگرفته از ص ۲۲۲ کتاب «بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری»، تألیف سید امیر حسینی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#گزیده_کتاب
#بصره_و_نقش_آن_در_تحولات_قرن_اول_هجری
✅ شیعیان و محبان بصری اهلِبیت و قیام امامحسین علیهالسلام (۲)
یزیدبنمسعود و یارانش برای یاری امام حسین علیهالسلام مجهز و آماده شدند؛ ولی بهعلت تعللی که در حرکت توسط قبایل صورت گرفت، پس از حرکت از بصره خبر شهادت امامحسین را شنید و از این جهت که نتوانست در رکاب حضرت به شهادت برسد، بسیار گریه کرد و بیاندازه متأثر شد.
اما بهنقل از طبری، او تصمیم گرفت که به یاری حضرت بشتابد. او ده پسر داشت. به آنها گفت: کدامتان در این سفر همراه من میشوید؟ دوتن از پسرانش به نام عبدالله و عبیدالله آماده شدند. یزید بههمراه دو فرزندش با شتاب حرکت کرد تا در ابطح به امامحسین رسید. آنگاه سلام گفت و نزد حضرت نشست و دلیل آمدنش را برای امام بازگو کرد و حضرت نیز برای او دعای خیر کرد. پس یزید و دو پسرش همراه امام بودند و در کنار ایشان در کربلا جنگیدند تا اینکه به شهادت رسیدند.
📌برگرفته از ص ۲۲۳ و ۲۲۴ کتاب «بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری»، تألیف سید امیر حسینی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#گزیده_کتاب
#فرهنگ_جامع_سخنان_امام_حسین
📚 منهالبنعمرو گوید: چون سر مطهر امام را به دمشق آورده و بر نی حمل میکردند، من پیش روی او بودم. شخصی سورۀ کهف را میخواند تا رسید به آیۀ شريفۀ «أم حسبت أن أصحاب الكهف و الرقيم كانوا من آياتنا عجبا»؛ آیا پنداشتی که واقعہ اصحاب کهف و رقیم از آیات شگفت ماست؟!
به خدا سوگند ناگاه آن سر مطهر به سخن آمد و با زبان فصیح فرمود: «شگفتتر از اصحاب کهف، واقعۀ شهادت و بردن من بر نی است!»
سلمةبنكهيل گوید: سر مطهر امام را دیدم که بر نی این آیه را میخواند:
«فسيكفيكهم الله وهو السميع العليم»؛ دل قوی دارید که خداوند شما را از شر و آسیب ایشان نگاه میدارد و او شنوای داناست.
📌 برگرفته از کتاب «فرهنگ جامع سخنان امامحسین علیهالسلام»، تآلیف گروه حدیث پژوهشکدۀ باقرالعلوم علیهالسلام، ترجمۀ علی مؤیدی، ص ۵۷۴، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#گزیده_کتاب
#فرزانه_فروزنده
📚 روزی گفتند: شخصی شتری را نحر نموده و گوشت آن را نذر طلبهها کرده است، رفتیم و مقداری از گوشت نذری را گرفتیم، در بین راه، مرحوم قزوینی به بانویی برخورد که سرهای دو فرزندش را بر زانوی خویش گذاشته بود و گویا آنان از گرسنگی و بیحالی ناشی از کمبود مواد غذایی در رنج بودند، ایشان به مدرس آمد و آن گوشت نذری را طبخ کرد و بدون اینکه ذرهای از آن را میل کند، به آن زن داد. بعد حاج شیخ گفته بود وقتی دیدم آن کودکان با خوردن این غذا جان گرفتند و چشمان خویش را گشودند، بسیار شادمان گردیدم ولی شب را در اتاق خود، به حالت گرسنگی سر بر بالین نهادم، ناگهان دیدم کسی در میزند بلند شدم و در را گشودم، دیدم پیرمردی است با سیمایی نورانی، بقچهای به دستم داد و گفت این را برای شما فرستادهاند، وقتی آن بقچه را باز کردم دیدم حدود پانزده قرص نان روغنی است، آنها را نیز جز اندکی و در حدّ رفع گرسنگی مصرف نکرده و بین طلبهها توزیع کرد.
📌 برگرفته از ص ۱۲۷ کتاب «فرزانۀ فروزندۀ جانها و دلها» در شرح احوال آیتالله شیخ مجتبی قزوینی، تألیف غلامرضا گلی زواره، شرکت چاپ و نشر بینالملل
رمان «رومی روم»، رمانی است که هم حال و هوای اربعین دارد و هم در چهارچوب ادبیات دفاع مقدس جای میگیرد؛ چرا که بخشی از رمان مربوط به عملیات مرصاد است.
یادداشت خانم سعیده شبرنگ در مورد این رمان را که امروز در خبرگزاری تسنیم منتشر شد، با مراجعه به پیوند زیر مطالعه فرمایید:
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1401/06/28/2776112
#گزیده_کتاب
#فرزانه_فروزنده
📚 از لحاظ خوراک به غذایی بسیار مختصر و اندک قناعت مینمود و کسی ندید ایشان در طول حیات پربرکتشان، بر سر سفرههای رنگین حضور یابد، یکی از طلاب گفته است بارها اتفاق میافتاد برای صرف ناهار به منزل ایشان میرفتم، چند قرص نان و یک سیر پنیر و مقداری گردو، تهیه کرده، با هم میخوردیم، زندگی وی کاملاً زاهدانه بود.
📌 برگرفته از ص ۱۲۵ کتاب «فرزانۀ فروزندۀ جانها و دلها» در شرح احوال آیتالله شیخ مجتبی قزوینی، تألیف غلامرضا گلی زواره، شرکت چاپ و نشر بینالملل
⚠ مسئلۀ مورد ابتلای این روزها
#گزیده_کتاب
#احکام_کاربردی
📚 ... قول بدون علم یا حجت نیز حرام است؛ یعنی انسان حرفی را که بهدرستی آن اطمینان ندارد، با قطعیت بیان کند؛ البته اگر انسان شک داشته باشد که مطلبی درست است یا نه، میتواند به نقل از منبع خبری بازگو کند یا گزاره را به نحو ظنی (نه قطعی) بیان نماید. از مصادیق قول به غیر علم عبارت است از: قرار دادن یک مسئلۀ نظری اجتهادی به عنوان یک امر بدیهی، یک محتمل و مظنونی (مثل شایعه) را قطعی بیان کردن، یک مسئلۀ مستحبی را واجب شمردن بدون آنکه تحت عناوین ثانویه قرار گرفته باشد و ...
📌 برگرفته از ص ۲۴۰ کتاب «احکام کاربردی»، پژوهش علیرضا کریمی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#گزیده_کتاب
#تحریر_اخلاق_ناصری
✅ انواع محبت
📚 محبت در نوع انسان، بر دو گونه است، یکی طبیعی و دیگری ارادی. محبت طبیعی مانند محبت مادران به فرزندان که ا گر این نوع محبت در سرشت مادران نبود، تربیت و ادامۀ حیات برای اطفال و کودکان ممکن نمیشد.
محبت ارادی نیز خود دارای چهار نوع است:
۱- محبتی که بهسرعت شکل میگیرد و بهسرعت از میان میرود؛
۲- محبتی که بهکندی شکل مییابد و بهسرعت زایل میگردد؛
۳- محبتی که بهسرعت شکل گرفته، بهکندی از بین میرود؛
۴- محبتی که دیرهنگام شکل میگیرد و بهکندی از میان میرود.
📌 برگرفته از ص ۲۲۸ و ۲۲۹ کتاب «تحریر اخلاق ناصری»، نوشتۀ خواجه نصیرالدین طوسی و تحریر سید رحیم حسینی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#گزیده_کتاب
#تحریر_اخلاق_ناصری
✅ دلایل شکلگیری محبتهای ارادی
📚 اما لذت علت محبتی است که زود شکل میگیرد و سریع از میان میرود.
اما نفع علت محبتی است که دیرهنگام شکل میگیرد و زود از بین میرود.
اما خیر علت محبتی است که زود شکل میگیرد و دیر از میان میرود.
اما مرکب از این سه مؤلفه (لذت و نفع و خیر) را علت محبتی میتوان دانست که دیر شکل میگیرد و دیر از میان میرود.
📌 برگرفته از ص 229 کتاب «تحریر اخلاق ناصری»، نوشتۀ خواجه نصیرالدین طوسی و تحریر سید رحیم حسینی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#گزیده_کتاب
#تحریر_اخلاق_ناصری
✅ عدالت، موجب پیوند قلبها
📚 محبتی که بین پادشاه و رعیّت و رئیس و مرئوس و غنی و فقیر وجود دارد نیز در معرض شکایت و ملامت است، چراکه هریک از طرفِ خود انتظار چیزی دارد که در اغلب اوقات، حاصل نمیگردد و حاصل نشدن و فقدان توأم با انتظار، موجب فساد نیّت است و فاسدشدن نیّتْ درنگکردن را به دنبال دارد و به دنبال درنگ، ملامت و سرزنش میآید، اما با رعایت شرط عدالت، این فسادها نیز از میان میروند.
📌 برگرفته از ص ۲۳۴ کتاب «تحریر اخلاق ناصری»، نوشتۀ خواجه نصیرالدین طوسی و تحریر سید رحیم حسینی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#گزیده_کتاب
#کوفه_و_نقش_آن_در_قرون_نخستین_اسلامی
📚 امام حسن علیهالسلام با آگاهی از پراکندگی کوفیان و نفاق لشکریان خود به منظور اتمام حجت به آنها فرمود: «میدانم شما در مقام مکر و حیله با من هستید، ولی میخواهم حجت خود را بر شما تمام کنم. فردا در فلان موضع جمع شوید و بیعت خود را نشکنید و از عقوبات الهی بترسید.» سپس ده روز در آن موضع توقف کرد، اما بیش از چهارهزار نفر جمع نشدند. آنگاه به منبر رفت و خطاب به آنها فرمود:
عجب دارم از گروهی که نه دین و نه حیا دارند. وای بر شما! به خدا سوگند، معاویه به آنچه برای شما در کشتن من ضمانت کرده است، وفا نخواهد کرد. من میخواستم برای شما دین حق را برپا دارم، ولی مرا یاری نکردید. من خود بهتنهایی میتوانم خدا را عبادت کنم (و نیازی به شما ندارم)؛ اما به خدا قسم، شما هرگز در حکومت بنیامیه فرح و شادی نخواهید دید و انواع عذابها بر شما وارد خواهد آمد؛ گویا فرزندانتان را میبینم که بر در خانههای فرزندان ایشان ایستادهاند و آب و طعام میخواهند، ولی به آنها نمیدهند. به خدا اگر یاوری میداشتم کار را به معاویه واگذار نمیکردم؛ زیرا به خدا و رسول او سوگند یاد میکنم که خلافت بر بنیامیه حرام است. پس اف بر شما باد ای بندگان دنیا! به زودی وبال اعمال خود را خواهید یافت.
📌 برگرفته از ص 293 و 294 کتاب «کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی»، تألیف محمدحسین رجبی دوانی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
✅ صلوات بر پیامبر اعظم، سایر انبیاء و ائمه علیهمالسلام
#گزیده_کتاب
#احکام_کاربردی
📚 مستحب است هنگام شنیدن نام حضرت خاتم الانبیاء، محمد مصطفی، صلوات فرستاده شود و هنگام نوشتن نام ایشان هم صلوات نوشته شود. همچنین هنگام شنیدن نام سایر انبیاء و ائمه نیز صلوات بر آنها مستحب است؛ اما هنگام صلوات بر سایر انبیاء اول باید (این «باید» به معنای وجوب نیست؛ به معنای استحباب است) بر حضرت خاتم الانبیاء و اهل بیت ایشان صلوات فرستاده شود و بعد بر سایر انبیاء؛ مثلاً گفته شود: حضرت موسی (علی نبینا و آله و علیه السلام). بجز حضرت ابراهیم که جایز است تنها بر ایشان صلوات فرستاده شود: حضرت ابراهیم (علیه السلام).
📌 برگرفته از ص ۱۲۱ کتاب «احکام کاربردی»، پژوهش علیرضا کریمی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
هدایت شده از چاپ و نشر بینالملل
#گزیده_کتاب
#فرهنگ_جامع_سخنان_امام_حسین
📚 ابوالبختری از امامصادق علیهالسلام و [ایشان هم] از امامباقر علیهالسلام نقل میکند که فرمود: «امامحسین علیهالسلام هر شب جمعه، قبر (برادر خود) امامحسن علیهالسلام را زیارت میکرد.»
📌 برگرفته از کتاب «فرهنگ جامع سخنان امامحسین علیهالسلام»، تآلیف گروه حدیث پژوهشکدۀ باقرالعلوم علیهالسلام، ترجمۀ علی مؤیدی، ص ۷۰۸، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#گزیده_کتاب
#کوفه_و_نقش_آن_در_قرون_نخستین_اسلامی
📚 نکتۀ قابل توجه دیگر، پس از انعقاد قرارداد صلح و کنارهگیری امام حسن علیهالسلام از خلافت، به فراموشی سپردن بهانۀ اصلی و ظاهری سرکشی معاویه، یعنی خونخواهی عثمان است. او با اینکه اعلام کرد قرارداد صلح با امام حسن را اجرا نخواهد کرد، از تعقیب باقیماندۀ افرادی که مدعی بود، قاتل عثمان هستند و به هنگام اشغال کوفه در چنگ او گرفتار بودند، صرف نظر کرد و از این بابت مورد بازخواست اهل شام و دیگر هواخواهان عثمان هم واقع نشد!
📌 برگرفته از ص ۲۹۶ و ۲۹۷ کتاب «کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی»، تألیف محمدحسین رجبی دوانی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#گزیده_کتاب
#کوفه_و_نقش_آن_در_قرون_نخستین_اسلامی
📚 حجربنعدی در سخنانی که حاکی از محبت زیاد او به اهل بیت پیغمبر صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم بود ولی لحنی گستاخانه و دور از ادب داشت به امام حسن گفت: به خدا سوگند دوست داشتم در این روز تو مُرده بودی و ما هم با تو مُرده بودیم و چنین روزی را نمیدیدیم که ما از نبرد با معاویه با نارضایتی و رنجیدگی خاطر برگشتیم، ولی دشمنان ما شاد و راضی از صحنۀ نبرد خارج شدند. سخن او بر امام حسن علیهالسلام گران آمد و چهرۀ آن حضرت را دگرگون ساخت. امام حسین علیهالسلام به حجر اشاره نمود، و او را ساکت کرد. در این هنگام امام حسن فرمود: »ای حجر ! همۀ مردم آنچه را تو دوست داری نمیپسندند و عقیدۀ همۀ آنها مثل تو نیست. کاری را که من انجام دادم، جز با هدف نگاه داشتن و بقای تو (و امثال تو) نبود و ارادۀ خدا هر روز بهگونهای است.
📌 برگرفته از ص 299 کتاب «کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی»، تألیف محمدحسین رجبی دوانی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#گزیده_کتاب
#بانوی_آندلس
📚 در ارتباط با لقب «رضا» از احمدبنمحمدبنابینصر بزنطی نقل شده است:
به حضرت جوادالائمه علیهالسلام عرض کردم: گروهی از مخالفین شما میپندارند که چون مأمون پدر شما را برای ولایتعهدی خود برگزید، ایشان را «رضا» نامیدهاند. امام جواد علیهالسلام در پاسخ فرمودند:
به خدا دروغ میگویند، خلاف میگویند، بلکه خداوند –تبارک و تعالی- او را «رضا» نامید؛ زیرا او برای خداوند – عز و جل- در آسمانش، و برای رسولش و ائمۀ بعد از او در زمینش مرضیّ بود.
بزنطی میگوید عرض کردم: مگر سایر پدرانتان برای خدا و رسولش و ائمه علیهمالسلام رضی نبودند؟ حضرت فرمودند: چرا.
عرض کردم: پس برای چه از این میان فقط پدرتان «رضا» نامیده شده است؟
حضرت فرمودند: چون همانطور که دوستان و طرفدارانش به ایشان رضایت داده و ایشان را پذیرفتند، مخالفین نیز ایشان را قبول کرده، به ایشان رضایت داده بودند. این حالت برای پدران و اجداد ایشان اتفاق نیفتاد؛ و لذا از بین آنان فقط ایشان «رضا» نامیده شدهاند.
📌 برگرفته از کتاب «بانوی آندلس»، تألیف سید محمدصادق مصباح موسوی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#گزیده_کتاب
#تحریر_اخلاق_ناصری
📚 از جمله ویژگیهای این نوع محبت، یعنی محبت اهل خیر به یکدیگر، آن است که کاستی و کم شدن به آن راه ندارد، سعایت و بدگویی دیگران بر زوال آن تأثیری ندارد، صاحب چنین محبتی از داشتن آن خسته و دلزده نمیشود و دیگر اینکه اشرار از چنین محبتی بهره و نصیبی ندارند.
در مقابل، محبتی که به منظور منفعت و لذت شکل گرفته است بین اهل شر و اهل خیر مشترک است و ویژگی اصلی آن این است که بهسرعت پایان پذیرفته و از میان میرود، زیرا چیزی که به منظور نفع یا لذت طلب شود، مطلوب بالعرض است نه مطلوب بالذات، مانند دوستیها و محبتهایی که در غربت و مسافرت، به واسطۀ انسی که بین انسانها وجود دارد حاصل میشود.
📌 برگرفته از ص 231 و 232 کتاب «تحریر اخلاق ناصری»، نوشتۀ خواجه نصیرالدین طوسی و تحریر سید رحیم حسینی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#گزیده_کتاب
#تحریر_اخلاق_ناصری
📚 بر مَلِک واجب است دائماً در حال رعیت نظر کرده، از احوال ایشان جویا شود و بر حفظ قوانین عادلانه تأکید فراوان ورزد، چراکه قوام دولت و مملکت به عدالت استوار است.
📌 برگرفته از ص ۲۷۳ کتاب «تحریر اخلاق ناصری»، نوشتۀ خواجه نصیرالدین طوسی و تحریر سید رحیم حسینی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
برای مشاهدۀ فیلم معرفی کتاب #بانوی_آندلس، پیوند زیر را لمس بفرمایید:
https://aparat.com/v/k0suU
#معرفی_کتاب
#سیره_نامه_امیرالمومنین
ترجمۀ جلد دوم «سیرهنامۀ امیرالمؤمنین»، تألیف علی کورانی عاملی و ترجمۀ سید ابوالقاسم حسینی (ژرفا) به تازگی توسط شرکت چاپ و نشر بینالملل روانۀ بازار شد.
این جلد دربردارندۀ حوادث دوران سه حاکم نخست پس از پیامبر و موضعگیریهای حضرت علی علیهالسلام در برابر این حوادث است. همچنین در یکچهارم پایانی کتاب، جریان بیعت مردم با امیرالمؤمنین علی برای حکومت و سیاستهای ایشان در طول دورۀ حاکمیتشان بررسی میشود.
این جلد حاوی 20 فصل است که از فصول جذاب آن میتوان به این دو فصل اشاره کرد: «نمونههایی از مراجعۀ ابوبکر و عمر به علی» و «مقایسۀ ثروتمندی علی با ابوبکر و عمر و عثمان»
ترجمۀ جلد دوم سیرنامۀ امیرالمؤمنین در 868 صفحه و با شمارگان 1000 نسخه منتشر شده است.
#گزیده_کتاب
#فرهنگ_جامع_شهادت_معصومین
✅ امام حسن عسکری علیهالسلام در میان درندگان
📚 شیخ کلینی از بعضی از اصحاب نقل میکند:
حضرت امام حسن عسکری علیهالسلام را به نحریر سپردند و آن ملعون، اوضاع را برای حضرت سخت کرده بود و ایشان را میآزرد. روزی همسرش به او گفت «وای بر تو! از خدا بترس، مهمان خود را آزمودهای و میدانی که شخص صالحی است، او را آزار نده. من برای آزاری که به او میرسانی، میترسم و نگران تو هستم»؛ نحریر گفت: او را نزد درندگان خواهم انداخت. همین کار را کرد؛ اما با شگفتی دیدند که درندگان، دور او را گرفتهاند و حضرت نماز میخواند.
📌 فرهنگ جامع شهادت معصومین علیهمالسلام، تألیف گروه حدیث پژوهشکدۀ باقرالعلوم، ترجمۀ محمود لطیفی، شرکت چاپ و نشر بینالملل، ۱۳۹۰ش، ج ۳، ص ۳۲۴
#معرفی_کتاب
#اطلس_اندیشه_معاصر_عرب
کتاب «اطلس اندیشۀ معاصر عرب» برای پاسخ به این پرسش اصلی تهیه شده که ماهیت «ابرگفتمانهای معاصر عرب» چیست؟ در سایۀ این سؤال، سؤالات فرعی دیگری نیز طرح و تبیین میشود:
جریانهای فکریِ مؤثر بر جغرافیای اندیشۀ عربی کدامند؟
آیا میتوان هویت واحد فکری، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برای جهان عرب تعریف کرد؟
مؤلفههای عربیت و هویت مشترک عربی چیست؟
مؤثرترین متفکران و رهبرانِ جریان سازِ معاصر عرب کیانند؟
مراکز مطالعاتی و تفکرساز عربی که از سویی برآمده از جریانهای فکریاند و از دیگرسو عقبهای برای آن، از چه قرار است؟
این اثر از چهار اطلس با درونمایههای زیر سامان یافته است:
اول، جریانشناسی فکری جهان معاصر عرب؛
دوم، هویت فکری، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جهان معاصر عرب؛
سوم، مؤثرترین متفکران معاصر عرب؛
چهارم، مراکز فعال فکری و مطالعاتی جهان معاصر عرب.
«اطلس اندیشۀ معاصر عرب؛ جریانشناسی فکری و مطالعاتی جهان معاصر عرب»، حاصل پژوهش حسن علیپوروحید، با همکاری پژوهشکدۀ باقرالعلوم علیهالسلام، توسط شرکت چاپ و نشر بینالملل در 1020 صفحه و با شمارگان 1000 نسخه منتشر شد.
#گزیده_کتاب
#فرهنگ_جامع_شهادت_معصومین
📚 شیخ کلینی از محمد بن اسماعیل نقل می کند:
عدهای از بنیعباس نزد صالحبنوصيف ـ که حضرت ابومحمد (کنیۀ امام عسکری علیهالسلام) در زندان او بود ـ آمدند و گفتند: اوضاع را برای او سخت کن و فرصت هیچ کاری نده. صالح گفت:
دیگر چه کار می توانم بکنم؟ دو نفر از شرورترین افرادم را که مأمور او نمودم؛ اما امروز همان دو نفر در عبادت و نماز و روزه به مقامی بالا رسیدهاند. سپس دستور داد آن دو نفر آمدند و به آنان گفت: نظر شما دربارۀ این شخص زندانی چیست؟ آن دو نفر گفتند:
چه بگوییم دربارۀ شخصی که روزها، روزه میگیرد و تمام شب را بیدار است؟! سخن نمیگوید و فقط به عبادت میپردازد، وقتی به ما نگاه میکند، اعضای بدن ما میلرزد و چنان حالتی به ما دست میدهد که توانایی و اختیار از ما گرفته میشود. عباسیان پس از شنیدن این سخنان، سرشکسته و مأیوس برگشتند.
📌 فرهنگ جامع شهادت معصومین علیهمالسلام، تألیف گروه حدیث پژوهشکدۀ باقرالعلوم، ترجمۀ محمود لطیفی، شرکت چاپ و نشر بینالملل، ۱۳۹۰ش، ج ۳، ص ۳۲۶