در شرافتش همین بس که نامش علی ابن حسین ابن علیست
میلاد حضرت علی اکبر بر مولانا امیرالمومنین و حضرت اباعبدالله الحسین و اعلیحضرت ولیعصر علیهم السلام مبارکباد.
اَللّٰهُمَّ الْعَنِ الْجِبْتَ وَالطّٰاغُوتَ
💚اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج💚
@Nashrefatehann
📚کتاب #سبزهای_خاکی
🖌 نویسنده #اصغر_فکور
📙 موضوع : اقتباسی از زندگی شهید حسن آباد
من شهید شدم. دایی قربانعلی هم با من بود... خدایی اول خوف کردم. ولی وقتی آتش و دود را دیدم، فهمیدم چه خبر شده. کامیون شده بود یک تکه آهن مچاله. دایی هم داشت می رفت. صدایش زدم: خالو جان کجا؟... گفت : بیا برویم خالو جان. ما شهید شدیم.
فکرکردم شوخی می کند؛ ولی دایی که شوخ باز نبود.
نگاهی به اطراف انداختم. با خودم فکر کردم: پس ما هم شهید شده ایم؟! دست هایم را به آسمان بلند کردم و گفتم : الهی شکرت. بالاخره یک نگاهی هم به این بنده ی محتاجت کردی.
@Nashrefatehan
برای سفارش به ایدی ادمین پیام دهید
@ad_fatehan
#فاتحان #عند_ربهم_یرزقون #داستان #رمان #غرور #تعصب #شهیدان #روایتگری #دفاع_مقدس #جنگ #ایثار #فداکاری #شجاعت #دلاوری #مجاهد #ررزمنده #سرباز #میهن #دفاع
📚کتاب #کاکا_صبح_شده
🖌 نویسنده #اصغر_فکور
📙 موضوع : اقتباسی از زندگی شهید علی اکبر حبشی
علی اکبر اسلحه اش را از روی شانه پایین آورد و آن را محکم توی دست گرفت. صدای برخورد گلوله های توپ مثل دَمام به سینه ی زمین می کوبید... در آن سوی خاکریز، دشمن پی در پی مخزن های گلوله را پر می کرد و ماشه ها را می فشرد. علی اکبر سینه به جلو داد و پیشتر از گروهان به طرف خاکریز دوید... و در میان سیاهی شب و خاکریز گم شد.
هادی و محسن دستوری را که فرماندهی عملیات صادر کرد شنیدند... با این فرمان، نیروها در موقعیت هایی که به دست آورده بودند به حفاظت از دستاوردها می پرداختند. اما کیلومترها دورتر، جوانی بسیجی با چشمان اشک آلود خود را به اسکندر رساند و گفت:...
@Nashrefatehan
برای سفارش به ایدی ادمین پیام دهید
@ad_fatehan
#فاتحان #عند_ربهم_یرزقون #داستان #رمان #غرور #تعصب #شهیدان #روایتگری #دفاع_مقدس #جنگ #ایثار #فداکاری #شجاعت #دلاوری #مجاهد #ررزمنده #سرباز #میهن #دفاع
📚کتاب #شهسوار_بران
🖌 نویسنده #پری_آخته
📙 موضوع : اقتباسی از زندگی شهید میرلطف الله (لطیف) موسوی
نزدیک غروب بود و انتهای دشت رو به زردی و سرخی می زد.
میر لطف الله محرم را بغل کردو گریه اش شدت گرفت. دو رفیق که از هم جدا می شدند، میر لطف الله مشتی بابونه خشک را کف دست محرم ریخت : «بوکن و سمت خدا پرواز کن.»
محرم سوار جیب شد و راه افتادند. ناگهان از عقب صدای آتشپاره و توپ فرانسوی منطقه را فرا گرفت. جیب را نگه داشتند و دقیق نگاه کردند. دشمن درست جایی که میر لطف الله بود را با توپ زده بود. خون و خاک و پیکر نیروها در هم قاطی شده بود و هیچ کس را نمی شد از هم تشخیص داد...
@Nashrefatehan
برای سفارش به ایدی ادمین پیام دهید
@ad_fatehan
#فاتحان #عند_ربهم_یرزقون #داستان #رمان #غرور #تعصب #شهیدان #روایتگری #دفاع_مقدس #جنگ #ایثار #فداکاری #شجاعت #دلاوری #مجاهد #ررزمنده #سرباز #میهن #دفاع
📌 ندای "الله اکبر"
🔹 حضرت آیتالله خامنهای: «الله اکبر ملت ایران لحن و نواى خاصى دارد. چون الله اکبر پیغمبر است، الله اکبر بت شکن است، چون به معناى ناچیز و بىمقدار داشتن بتهاى زور و زر است، چون به معناى رشادت و شجاعت یک ملّت در مقابل استکبار جهانى است.»
۱۳۶۴/۰۶/۰۶
✔️@Nashrefatehan
💠 جملات کلیدی رهبر انقلاب، با موضوع "دهه فجر و ۲۲بهمن":
در کشورهای انقلابی، سالگرد انقلاب را گرامی میدارند؛ یک عدّهای آنجا روی آن ایوان میایستند، یک عدّه هم میآیند جلویشان رژه میروند؛ این میشود سالگرد انقلاب؛ مردم هم مشغول کار خودشان هستند. در اینجا سالگرد انقلاب بهوسیلهی مردم اساساً بزرگداشت میشود و نگاهداشت میشود، گرامی داشته میشود. مردم هستند که میآیند در هوای سرد، مشکلات، یخبندان، باران، برف، همهجور وارد این میدان میشوند و خودشان را نشان میدهند؛ حضور مردمی. این سلسله تمامنشدنی است. شاید نیمی از کسانی که در بیستودوّم بهمن شرکت میکنند، کسانی هستند که بیستودوّم بهمن [۵۷] را اصلاً ندیدهاند و سنّ آنها اقتضا نمیکند؛ مال بعد از بیستودوّم بهمن [۵۷] هستند امّا شرکت میکنند. در واقع این بازآفرینی انقلاب است؛ چون انقلاب ما با تیر و تفنگ و این چیزها نبود، با حضور تنِ مردم در خیابانها بود؛ مردم نه فقط با میلشان، نه [فقط] با ارادهشان، نه [فقط] با احساس و عاطفهشان، بلکه با جسمشان در عرصه و در صحنه آمدند. ۱۹/۱۱/۱۳۹۴