eitaa logo
نشر خوبی ها محمد مهدی
311 دنبال‌کننده
449 عکس
385 ویدیو
78 فایل
نشر خوبی ها
مشاهده در ایتا
دانلود
امام علی علیه السلام می فرماید: أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اكْتِسَابِ الْإِخْوَانِ وَ أَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَيَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ. ناتوان ترين مردم كسى است كه در دوست يابى ناتوان است، و از او ناتوان تر آن كه دوستان خود را از دست بدهد. نهج البلاغه، حکمت ۱۲ کانال نشرخوبی‌ها 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @nashrekhobyhakashan🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام علیکم السلام علیک یا امیرالمومنین علیه السلام حقوق مـن ، در برابر خدا است و كارهايش با عقربه به سـوى خـدا جـهت گيرى مى شود در این مراحل رعايت حقوقى كه خدا و خرد تعيين مى كنند الزامى است : 1- در مرحله اجراى فـرمان خدا 2- در مرحله مرزبندى 3- در مرحله جداسازى از بيراهه 4- در مرحله پرهيز از و بيهوده كارى ، حقوق به سه دسته تـقـسيم مى شود: 1- اللّه ، 2-حقّ 3- حـقّ ما به قسم سوم حق الناس اشاره می کنیم، اداى حقوق : رعايت حقوق ديگران ، لازم است اداى حقوق مردم در همه زمينه ها از اصول شريعت اسلامى است ، از آن جمله : 1 ـ ركـن است : مـراعـات حقوق مردم ، با تديّن ، رابطه اى مستقيم دارد، امام صادق (ع ) مى فرمايد: (اَلُْمـحـَمَّدِيَّةُ السَّمـْحـَةُ اِقـامُ الصَّلاةِ وَ ايـتاءُ الزَّكاةِ وَ صِيامُ شَهْرِ رَمَضانَ وَ حَجُّ الْبَيْتِ وَالطّاعَةُ لِلاِْمامِ وَ اَداءُ حُقُوقِ الْمُؤْمِنِ...)1 ديـن آسـان مـحـمـّدى ، عـبارت است از: بر پا داشتن ، دادن ، ماه رمضان ، خانه خدا، از امام و اداى حقوق مؤ من . 1- بحارالانوار، ج 68، ص 377. الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام علیکم السلام علیک یاامیرالمومنین علیه السلام انواع مـؤ مـن ، در برابر خدا مسؤ ول است حقوق به سه دسته تـقـسيم مى شود: 1- اللّه ، 2-حقّ 3- حـقّ ما به قسم سوم حق الناس اشاره می کنیم، اداى حقوق مردم در همه زمينه ها از اصول شريعت اسلامى است ، از آن جمله : 1 ـ ركـن است 2 ـ زمـيـنه ساز حقّ اللّه است : مراعات حقوق مردم ، انسان را براى اداى حقوق الهى مهيا مى سازد، امير مؤ منان (ع ) مى فرمايد: (جـَعـَلَ اللّهُ سـُبـْحانَهُ حُقُوقَ عِبادِهِ مُقَدِّمَةً لِحُقُوقِهِ؛ فَمَنْ قامَ بِحُقُوقِ عِبادِاللّهِ كانَ ذلِكَ مُؤَدِّياً اِلَى الْقِيامِ بِحُقُوقِ اللّهِ) ( ۱) خداوند سبحان ، (اداى ) حقوق بندگانش را زمينه ساز (اداى ) حقوق خويش ، قرار داده است ؛ هركس به [رعايت ] حقوق بندگان خدا قيام كند، چنين كارى به رعايت حقوق الهى منجر مى گردد. 3 ـ برترين است : امام صادق (ع ) مى فرمايد: (ما عُبِدَ اللّهُ بِشَىْءٍ مِنْ اَداءِ حَقِّ الْمُؤْمِنِ) (۲) خداوند، با چيزى برتر از اداى حق مؤ من ، پرستش نشده است . 4 ـ ثمره و توحيد است : امام صادق (ع ) مى فرمايد: (اِنَّ اللّهَ... شَدَّ بِالاِْخْلاصِ وَالتَّوْحيدِ حُقُوقَ الْمُسْلِمينَ) (۳) خداوند به سبب اخلاص و توحيد، حقوق مسلمانان را محكم كرده است . 5 ـ يـكـى از درجـات است : امير مؤ منان (ع ) براى توبه شش مرتبه ذكر مى كند كه يك مرتبه آن پرداخت حقوق مردم است .(۴) 6 ـ سـبب ورود به است : اداى حقوق يكى از اسباب ورود مؤ من به بهشت است رسول اكرم (ص ) مى فرمايد: (... فـَاَيُّهـُمْ كـانَ اَشَدَّ لِلشّيعَةِ حُبّاً وَ لِحُقُوقِ اِخْوانِهِمُ الْمُؤْمِنينَ اَشَدَّ قَضاءً كانَتْ دَرَجاتُهُ فِى الْجِنانِ اَعْلى ...) (۵) هـر يـك از مـؤ مـنـان ، كه بيشتر به شيعيان بورزد و حقوق برادران مؤ منش را بهتر ادا كند، درجاتش در بهشت ، بالاتر خواهد بود. ۱- شرح غررالحكم ، ج 3، ص 370. ۲- اصول كافى ، ج 2، ص 170. ۳- بحارالانوار، ج 32، ص 9. ۴- بحارالانوار، ج 6، ص 27. ۵- همان ، ج 8، ص 57. الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم حجاب و چادر سیاه https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️ سالروز وفات ام‌الشهدا و مادر گرامی حضرت عباس علیه السلام حضرت ام البنین علیها‌السلام را بر شیعیان تسلیت عرض میکنیم. ⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
کسی که غم به دلش کرده آشیانه منم شرارِ درد به جانش کشد زبانه منم   کسی که در دل دریای غم فتاده و نیست ره نجاتش از این بحر بی‌کرانه منم   کسی که مادر خوشبخت روزگاران است ولیک تیر بلا را بُوَد نشانه منم   کسی که همسریِ با علی بُوَد فخرش ولیک غم زده بر هستی‌اش زبانه منم   کسی که سیده امّ‌البنین بُوَد نامش ولیک مانده از این نام بی‌نشانه منم   به یاد قبر عزیزان خویشتن هر روز کسی که ساخته اندر بقیع لانه منم   شدم غریب پس از عون و جعفر و عباس کسی که بار غریبی کشد به شانه منم   کسی که چار پسر بوده حاصل عمرش که از شهادتشان خورده تازیانه منم   شنیده‌ام که جدا شد دو دست عباسم کسی که دست به سر زد در این میانه منم   شنیده‌ام که به چشمش نشست تیر جفا کسی که سوزد از این داغ جاودانه منم   غریبِ دشت بلا را دریغ مادر نیست کسی که گریه بر او کرده مادرانه منم   دو نازدانه ز عباس من به جا مانده کسی که سوخته با این دو شمعِ خانه منم   قلم زده است «مؤید» چو در مصیبت من کسی که شافع او شد به این بهانه منم https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
ای امیرالمؤنین را یار، یا امّ البنین ای سَراپا پاکی و ایثار، یا امّ البنین مکتب تو مهربانی، اسوه‌ی تو فاطمه داری از او همچنان آثار، یا امّ البنین دامنت عبّاس‌پرور، همسرت مولا علی مرتضی خو، فاطمه رفتار، یا امّ البنین بهر فرزندان زهرا بعد زهرا مادری از تو آید ای علی را یار، یا امّ البنین از تو بُرد عبّاس میراث وفا و عشق را تا که شد سقّا و پرچمدار، یا امّ البنین بوده‌ای چون حضرت زهرا غریب شهر خویش غربت قبرت کند اقرار، یا امّ البنین چار فرزند تو در صحرای سرخ کربلا چار شیر بیشۀ پیکار، یا امّ البنین جعفر و عثمان و عونت اختر و، عبّاسْ ماه بین آل احمد مختار، یا امّ البنین خویش را پیوسته می‌خواندی کنیز فاطمه در حضور عترت اطهار، یا امّ البنین چار فرزند شهیدت گشت تقدیم حسین در زمین کربلا هر چار، یا امّ البنین چار داغت بود بر دل، باز بود اشکت روان بر حسین آن رهبر احرار، یا امّ البنین بود نامت فاطمه! دردا که همچون فاطمه گریه کردی روز و شب بسیار، یا امّ البنین فاطمه از داغ پیغمبر، تو از داغ حسین سینه پُر از ناله‌های زار، یا امّ البنین می‌کشیدی با سرِ انگشت، نقشِ چار قبر می‌زدی آتش به دل صد بار، یا امّ البنین گریه کن یا فاطمه در ماتم آن فاطمه کز عدو پیوسته دید آزار، یا امّ البنین تو نخوردی سیلی از دشمن میان خانه‌ات تو ندیدی صَدْمه از مسمار، یا امّ البنین دست تو سالم و لیکن بازوی زهرا شکست پیش چشم حیدر کرّار، یا امّ البنین گریه کن ای مادر عبّاس بهر فاطمه ای روان اشک تو بر رخسار، یا امّ البنین چشم «میثم» در غم تو در عزای فاطمه گشته از خون جگر سرشار، یا امّ البنین ✍استاد https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
ای بــه بنیــن تــو درود همـه فاطمـه یا فاطمـه یا فاطمـه بانوی دین، مظهر عشق و وفا ام بنین، مادر صدق و صفا بــاغ گــل یــاس! سـلامٌ علیک مـــادر عبــاس! ســلام‌ٌ عـلیک سُفره‌ی جود و کرمت با حسین اذن دخـول حــرمت یا حسین فـــاطمه‌ی دوم حیــدر شــدی مادر یک ماه و سه اختر شدی ماه تو از ماهِ فلک خوب‌تر پیش علی از همه محبوب‌تر ستارگانت همه خورشیدِ نور چشم بد از جمالشان باد دور جز تو کـه بـر شیـرخدا شیـر زاد؟ جز تو کـه بـر شیـر علی شیر داد؟ جز تو که در کرب و بلای حسین چـار پسـر کــرده فـدای حسین؟ تو بانوی بیت ولی گشته‌ای دور حسین ابن علی گشته‌ای تا که در آن بیت مقرّب شدی از دل و جان عاشق زینب شدی حق به تو یک بهشت احساس داد دسته گلی به نام عبّاس داد سزد که ناموس خدا خوانمت مادر کلّ شهدا خوانمت معرفتت زبانزد عالَم است مِدحت عالَم به ثنایت کم است در بغلت بُوَد گل یاس تو یعنی قندانۀ عبّاس تو بود چو خورشید رخش منجلی خواستی‌اش دهی به دست علی مشام تو شنید بوی حسین چشم تو افتاد به روی حسین فدایی خون خدا خواندی‌اش دور سر حسین گرداندی‌اش... دلم گرفته ذکر امّن یجیب زیارت مدینه‌ام کن نصیب که گریم از برای تو در بقیع به یاد گریه‌های تو در بقیع بقیع از اشک تو آمد به جوش صدای گریۀ تو آید به گوش کرده به داغ چار فرزند صبر کشیده‌ای چهار تصویر قبر اشک مصیبت ز بصر ریختی به یادشان خونِ جگر ریختی چشم تو از بس که فراوان گریست به گریۀ تو چشم مروان گریست تو نالۀ وا ولدا می‌زدی اهل مدینه را صدا می‌زدی بدین سخن فکند آهت طنین که کس نگوید به من امّ البنین چار گلم به تیغ، پرپر شدند چار مَه‌ام به خون شناور شدند امّ بنین باغ گل یاس داشت دسته گلی سرخ چو عبّاس داشت * * ای ثمر دل، گل احساس من ساقی اهل بیت، عبّاس من شنیده‌ام دست تو از تن زدند به فرق تو عمود آهن زدند شنیده‌ام تا تنت از هم گسست پشت حسین ابن علی هم شکست شنیده‌ام که جای من فاطمه به دیدنت آمده در علقمه شنیده‌ام شعله به خشمت زدند شنیده‌ام تیر به چشمت زدند شنیده‌ام سکینه بی تاب بود به خیمه‌ها منتظر آب بود شنیده‌ام که دشمنان صف زدند کنار جسم بی سرت کف زدند شنیده‌ام که شد ز شمشیر تیز پیکر تو، چو برگِ گل ریز ریز گریه کنم روز و شب ای نور عین بر تو نه، بلکه در عزای حسین تو در مدینه مادری داشتی مادر خونین‌جگری داشتی اگر که پاره پاره شد پیکرت بود به دامانِ برادر سرت حسین فاطمه برادر نداشت کشته شد و مثل تو مادر نداشت... * * چار پسر دادی و زین افتخار شــد حرم چار امامت مزار پــاسخ آن وفــا و احســاس تـو فاطمــه شــد مادر عباس تـو تو را فراق اشجع النّاس کشت داغ حسین و داغ عبّاس کشت گریه‌ی تو به جز عبادت نبود وفات تو غیر شهادت نبود دگر تنت دفن نشد شبانه تنت نداشت جای تازیانه بـر در بیـت تـو شـرارت نشد بر گل روی تـو جسـارت نشد ضربــه بـه بـازوت نزد هیچکس لگـد بـه پهلـوت نـزد هیچکس.... ✍استاد https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
گرچه فرقی هست از این فاطمه تا فاطمه ذکرِ یا اُم‌ُالبَنین یعنی همان یا فاطمه خانه‌ی بی فاطمه هرگز نمی‌خواهد علی هست شیرینیِ مولا در دو دنیا فاطمه حضرتِ اُم‌ُالبَنین از جلوه‌های فاطمه‌است گرچه زهرا رفت اما هست اینجا فاطمه بچه‌های فاطمه بر دامنِ اُم‌ُالبَنین خواب می‌رفتند و می‌دیدند رویا: فاطمه از همان اول همه گفتند مادرجان به او چشمشان می‌دید در این خانه تنها فاطمه با ادب فرمود : آقاجان بگو اُم‌ُالبَنین وَرنه نامش را صدا می‌کرد مولا  فاطمه او کنیزی آمد و زهرا عزیزِ خویش کرد او زمین بوسید و زینب گفت اُمّا فاطمه مریم و آسیه و حوا و هاجر کیستند مادرِ عباس وقتی می‌رسد با فاطمه روزِ محشر چادر او هم شفاعت می‌کند تا که می‌آید به محشر پشتِ زهرا فاطمه بچه‌های او هم آری بچه‌های فاطمه‌اند نیست او در کربلا و هست اما فاطمه بسکه یا اُم‌ُالبَنین از ما گره وا می‌کند هست بر لبهای ما یافاطمه یافاطمه دورِ زهرا بچه‌ها بودند و مولا بود حیف وای از اُم‌ُالبَنین این‌بار تنها بود حیف https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan شاعر:
روضه ی کربلاست تقدیرش مثل زینب شکسته تصویرش داغ شرمندگیِ عباس است علت قد و قامت پیرش کربلا را ندید، اما ماند روی قلبش همیشه تأثیر‌ش داغ عباس ها نه، داغ حسین کرد با موج غم زمین گیرش با سکینه همیشه می فرمود: بگذرد از عمو و تقصیرش آب می شد رباب را می دید آتش شرم کرده تبخیرش از لبِ تشنه ی علی می گفت اشک هر روز و آه دلگیرش: حرمله در نبودِ عباسم با سه شعبه گرفته از شیرش روزگارش تمام روضه شده کار او صبح و شام روضه شده اشک و خون نقش چشم هایش بود کربلای بقیع جایش بود گرچه ام البنینِ تنها شد داغدار غم پسرها شد گرچه قطع الیمین شد عباسش روی نیزه نگین شد عباسش چار فرزند او شدند شهید نخل او را تبر اگر چه برید کم نشد از محبتش به حسین بیشتر شد ارادتش به حسین همه فکرش حسین بود حسین فکر و ذکرش حسین بود حسین شاعر: https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
من اگر گریه برایت نکنم پس چه کنم روضه خوانی به عزایت نکنم پس چه کنم چه کنم مادرم و داغ جوان سنگین است تا دمِ مرگ صدایت نکنم پس چه کنم من که از قبر تو و کرببلا دورم دور شهر را کرببلایت نکنم پس چه کنم باز هم سائل هرساله تو پشت در است یادِ آن دست عطایت نکنم پس چه کنم ماهِ من ، بعد تو چشمم که می افتد بر ماه تو بگو باز هوایت نکنم پس چه کنم پسرم دست تو را دست خدا می بوسید گریه بر دست جدایت نکنم پس چه کنم تو سرت خورد عمود و سر من درد گرفت گریه بر فرق دوتایت نکنم پس چه کنم تیر بر مشک تو خورد و جگرم تیر کشید من از آن تیر شکایت نکنم پس چه کنم میرسید آب اگر خیمه نمی سوخت دلم من به جای تو سِقایت نکنم پس چه کنم رفت بر نیزه سرت زودتر از راس حسین همه عمر دعایت نکنم پس چه کنم ..... پسر فاطمه عالم به فدای سر تو پسرم را که فدایت نکنم پس چه کنم غم بی مادری از بی کفنی سخت تر است جای او گریه برایت نکنم پس چه کنم شاعر: https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
عباسِ من ماهِ منیرِ عالمین است عبدِ حسن، میر و علمدار حسین است ماهِ حرم، پشت و پناه زینبین است اِبنُ الرشیدِ من شفیعِ نَشاَتین است باشد امیدِ احمدِ مختار عباس دارد نسب از حیدر کرار عباس عباس من شیرِ یلِ هر کارزاریست مرد شجاعت، مرد غیرت، مرد یاریست از بس مطیع محضِ حق با بیقراریست شاگرد ممتاز کلاس دینمداریست محو جمالِ بی مثالِ مجتبا اوست از ابتدا سرمایه ی کرب و بلا اوست اصلاً وجودِ چار فرزندِ رشیدم نذرِ بَنی الزهراست، وَرنه کِی مفیدم بود از ازل این خواسته، تنها امیدم نسلم شود قربانیِ شاهِ شهیدم من خود کنیز زینب و نسلم غلامش در خانه ی زهرا شدم محوِ مقامش روزیکه زینب در حرم تاج سرم شد زینب نگو زهرای ثانی سرورم شد اوصافِ او چون ترجمانِ کوثرم شد بانوی بی همتای عالم رهبرم شد زینب بحق آئینه ی یکتای زهراست جانِ پیمبر، زینتِ والای مولاست هر روز دردِ دل، چو با عباس میکرد صحبت ز رخسارِ کبودِ یاس میکرد وقتی سخن از هجمه ی خناس میکرد عباسم آن هنگامه را احساس میکرد وانگه به گریه، سخت می کوشید عباس با مُشتِ خود بر سینه می کوبید عباس عباس من شاگرد رزمِ مجتبا بود درسِ حسن، همراه با آه و نوا بود گاهی اشاراتش به ضربی بی هوا بود گاهی میان صحبتش حرف عصا بود وقتی حسن قرآن تلاوت داشت، انگار در سینه ی خود داشت، درد و داغِ مسمار این حرفها را از حسینم هم شنیده از قصه ی کوچه، غمِ عالم شنیده وز ماجرای پشتِ در ، هر غم شنیده حتی ز مولا وصفِ آن ماتم شنیده اینها همه در سینه ی عباس شد جمع با من بیان میکرد و خود میسوخت چون شمع این غصه ها همراهِ او تا کربلا رفت با آرزوی انتقام از اشقیا رفت فرصت ولی از دستِ او در نینوا رفت عباسِ من سقا شد و با مشک ها رفت رفت از شریعه مشک را پر آب سازد شاید که اهل خیمه را سیراب سازد ناگه میانِ نخل ها، شد تیرباران از هر طرف شد صیدِ بغضِ نیزه داران زینب برایم گفته از آن ماهِ تابان مشک و تن و دست و سر و رخسار و چشمان شد خونفشان و بر زمین، غمناک افتاد بی دست، با صورت بروی خاک افتاد اما همه اینها بقربان حسینم ایکاش میشد در امان، جان حسینم عباس قربانِ جوانانِ حسینم هستیِ من وقفِ یتیمان حسینم عباسِ من! پشتِ حسینم را شکستی زهرای اطهر را که دیدی، دیده بستی!... شاعر: https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan