eitaa logo
نشر خوبی ها محمد مهدی
311 دنبال‌کننده
449 عکس
385 ویدیو
78 فایل
نشر خوبی ها
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام علیکم السلام علیک یاامیرالمومنین و یا زهراء علیهما السلام فاطمه عليها السلام جزئى از : لولاك لما الا فلاك اى احمد ! اگر تو نبودى موجودات را نمى آفريدم و اگر على نبود تو را نمى آفريدم و اگر فاطمه نبود شما دو نفر را نمى آفريدم . هر چه هست به فاطمه عليها السلام و پدرش و همسرش و فرزندان اوست . (۲) ۲- رنجها و فريادهاى ، ترجمه بيت الاحزان ، ص 8 به نقل از: عوالم العوم ، ص 26 الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan علیه السلام
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام علیکم السلام علیک یاامیرالمومنین و یا زهراء علیهما السلام ازدواج دو نور و و چند تن از ثروتمندان بزرگ ، حضرت فاطمه عليها السلام را از پيامبر خواستگارى كردند، ولى پيامبر عليه السلام به همه آنها جواب رد داد و فرمود: تعيين همسر او با خداست ، من نيز منتظر فرمان خدايم . اصحاب رسول خدا عليه السلام احساس كرده بودند كه پيغمبر ميل دارند فاطمه را به على كابين ببندد. يعنى را بانور. يك روز ابوبكر، عمر، معاذ و گروهى ديگر در مسجد نشسته بودند و با هم در مورد خواستگارى از حضرت فاطمه عليها السلام صحبت مى كردند و مى گفتند: علت خواستگارى نكردن حضرت على از حضرت فاطمه تهديستى او مى باشد. سپس با هم به سراغ على رفته و حضرت را در نخلستان يكى از انصار كه با شتر آبكش ، درختان خرما را آبيارى مى كرد پيدا كردند. به او گفتند: يا على ! اشراف و بزرگان قريش براى خواستگارى از فاطمه عليها السلام رفتند ولى پيامبر دست رد به سينه آنها زد، گمان مى كنيم شخصى ديگرغیر از شما قابليت اين را ندارد. على عليه السلام فرمود: اى ابابكر ! از مال دنيا چيزى ندارم ، ابوبكر عرض كرد: يا على ! تو مى دانى كه اموال دنيا در نظر خدا و رسول او ارزشى ندارد. پيشنهاد ابوبكر روح على عليه السلام را تكان داد و عشق درونى او را شعله ور ساخت . به منزل آمد، بدنش را شستشو داد و عباى تميزى بر تن كرد و به خدمت رسول خدا شتافت . پيامبر در منزل ام تشريف داشت . على عليه السلام در زد. پيغمبر به ام سلمه فرمود: در را باز كن . على عليه السلام وارد منزل شد، سلام كرد و در حضور پيامبر نشست و از خجالت سرش را به زير انداخت . پيامبر عليه السلام سكوت را شكست و فرمود: يا على ! گويا براى حاجتى نزد من آمده اى كه از اظهار آن خجالت مى كشى ؟ عرض كرد: يا رسول الله ! پدر و مادرم فداى تو باد، من در خانه شما بزرگ شدم و از الطاف شما برخوردار گشتم و به بركت وجود شما شدم . يا رسول الله ! اگر صلاح مى دانيد كه دخترت فاطمه عليها السلام را به عقد من در آورى سعادت بزرگى نصيب من شده است . رسول خدا عليه السلام كه در انتظار چنين پيشنهادى بود، صورتش از سرور و شادمانى بر افروخته شد و فرمود: صبر كن تا از فاطمه اجازه بگيرم . پيامبر عليه السلام نزد فاطمه عليها السلام رفت و فرمود: دخترم ! على را به خوبى مى شناسى ، براى خواستگارى تو آمده است ، آيا اجازه مى دهى تو را به عقدش در آورم ؟ خدا از آسمان اجازه عقد فرموده است . فاطمه عليها السلام از خجالت سكوت كرد و چيزى نگفت . (۱) پيامبر عليه السلام سكوت او را علامت دانست (۲) ۱- بنابر روايتى ديگر فرمود: خشنودم به آنچه كه خدا و پيامبر او براى من رضايت دادند. باز بنابر روايتى ديگر فرمود: اى رسول خدا تو از من سزاوارترى كه اظهار نظرى كنى . ۲- بحارالانوار، ج 43 ص 127 الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan علیه السلام
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سلام علیکم السلام علیک یاامیرالمومنین و یا زهراء علیهما السلام عقد فاطمه عليها السلام در خوارزمى در مناقب مى نويسد: قبل از عقد على عليه السلام و حضرت فاطمه عليها السلام در زمين ، خدمت پيامبر رسيد و عرض كرد: خداوند، تو وزير و دامادى اختيار فرمود (اراده كرده ) دخترت فاطمه را به عقد او در آورد. پيغمبر عليه السلام پرسيد او كيست ؟ عرض كرد: پسر عم تو در نسب و برادر تو در دنيا. نامش على بن ابيطالب است . سپس جبرئيل عرض كرد: يا رسول الله ! خداوند امر فرمود: را زينت كنند، درختان آن ميوه آورند و حوريان بهشتى جمال خود را به زيورها آرايش نمايند در حوالى المعمور جمع شدند و منبرى از نور كه در روز عرض اسماء (48) بر آن بالا رفت نصب نموند. آنگاه جبرئيل گفت : بر من چنين وحى شد: من عقد بستم کنيزك خود فاطمه را به على بن ابيطالب و تو نيز براى ملائكه عقد نكاح را بخوان . من عقد نكاح را بر فراز منبر نور خواندم و ملائكه را اين ازدواج گرفتم . پس از اتمام عقد، به درخت امر شد كه ميوه خود را بر ملائكه نثار كند. او با حركتى ميوه هايش را ريخت و ملائكه و از آن جمع نموده و از اين نصيب به خود كردند. من ( ) اينك ماءمور شدم كه به تو ابلاغ كنم تا در زمين نيز عقد ازدواج ميان آن دور را منعقد گرانى (49) الحمدلله‌رب‌العالمین کانال‌نشرخوبی‌ها🌹 https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan علیه السلام
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم معاويه # امام_على (ع ) به شهادت رسيد، بر نقاط اسلامى مسلط شد، فرماندار مدينه شد، معاويه در نامه اى براى مروان نوشت : دختر (برادرزاده على (ع ) را براى پسرم خواستگارى كن هر قدر پدرش مهريه خواست ، مى پذيرم و هر قدر او قرض داشته باشد مى پردازم ، و اين وصلت موجب صلح بين بنى اميه و بنى هاشم خواهد شد. ، پس از دريافت با عبدالله بن جعفر، ملاقات كرد، و دختر او را براى يزيد، خواستگارى نمود. گفت : اختيار زنان ما با بن على (ع ) است ، دخترم را از او خواستگارى كن . مروان به حضور (ع ) آمد و دختر عبدالله را، خواستگار كرد، امام حسن (ع ) فرمود: (هر كس را كه در نظر دارى دعوت كن ، تا اجتماع كنند و من نظرم را بگويم ) مروان ، بزرگان دو طايفه بنى هاشم و بنى اميه را دعوت كرد و همه آنها به گرد هم آمدند، امام حسن (ع ) نيز حاضر شد. مروان برخاست و پس از حمد وثناى الهى ، گفت : (اميرمؤمنان معاويه ، به من فرمان داده تا زينب دختر عبدالله بن جعفر( ۱ ) را براى بن معاويه ، خواستگارى كنم ، به اين ترتيب كه : 1 - هر قدر پدرش خواست مهريه تعيین كند مى پذيريم . 2 - هرقدر، پدرش مقروض باشد، قرض او را ادا مى كنيم . 3 - و اين وصلت موجب صلح بين دو طايفه بنى اميه و بنى هاشم گردد. 4 - يزيد پسر معاويه همتايى است كه نظيرندارد، به جانم سوگند حسرت و افتخار شما به يزيد، بيشتر از حسرت و افتخار يزيد به شما است . 5 - يزيد كسى است كه به بركت چهره او از ابرها طلب باران مى شود. آنگاه سكوت كرد و كنار نشست . امام حسن (ع ) پس از حمد و ثناى الهى فرمود: 1 - اما در مورد ، ما از سن پيامبر (ص ) در مورد و بستگانش تجاز نمى كنيم (كه 840 درهم است ) 2 - در مورد قرضهاى پدرش ، چه وقتى زنهاى ما، قرض هاى پدرانشان را داده اند؟(تا چنين مطلبى عنوان شود) 3 - و در مورد بين دو طايفه ، فانا عاديناكم لله و فى الله فلا نصالحكم للدنيا : (دشمنى ما با شما، براى خدا و در راه خداست ، بنابراين براى با شما صلح نمى كنيم ). 4 - و در مورد اينكه : افتخار ما به وجود يزيد، بيشتر از يزيد به ما است ، اگر مقام بالاتر از است ، ما بايد بر يزيد افتخار كنيم ، ولى اگر نبوت بالاتر از است ، او بايد به وجود ما افتخار كند. 5 - اما اينكه گفتى : به بركت چهره يزيد، از ابرها طلب باران مى شود چنين چيزى درست نيست ، مگر در مورد و آل محمد (ص ) (كه از بركت چهره نورانى آنها طلب مى شود) نظر ما اين است كه : دختر عبدالله را به پسر عمويش ، ( بن محمد بن جعفر) درآوريم ، و من هم اكنون او را همسر قاسم قرار دادم و مهريه اش را زمين مزروعى كه در مدينه دارم تعيين كردم ... و همين زمين مزروعى ، زندگى آنها را تاءمين مى كند، و ديگر نيازى به ديگران نيست . مروان گفت : اى بنى هاشم !آيا اين گونه با ما ناصاف روبرو مى شويد؟(و به يك يك سخنان ما پاسخ مى دهيد) امام حسن (ع ) فرمود: آرى ، هر يك از اين پاسخها، در برابر هر يك از مواد سخنان شما است ، يك در برابر يك . مروان ازجواب مثبت ماءيوس شد و ماجرا را براى معاويه ، در ضمن نامه اى نوشت . معاويه گفت : (ما از آنها خواستگارى كرديم ، جواب منفى به ما دادند، ولى اگر آنها از ما خواستگارى كنند، جواب مثبت خواهیم داد .( ۲ ) ۱ - طبق بعضى از روايات ، نام اين دختر، ام كلثوم بود، و به جاى امام حسن (ع )، امام حسين (ع ) ذكر شده است (بحار، ج 44، ص 207 - 208) ۲ - بحارالانوار، ج 44، ص 119 - 120 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b