بسماللهالرحمنالرحیم
سلام علیکم
السلام علیک یاامیرالمومنین و یا زهراء علیهما السلام
فاطمه عليها السلام جزئى از :
لولاك لما #خلقت الا فلاك
اى احمد !
اگر تو نبودى موجودات را نمى آفريدم و اگر على نبود تو را نمى آفريدم
و اگر فاطمه نبود شما دو نفر را نمى آفريدم .
هر چه هست به #افتخار #وجود فاطمه عليها السلام و پدرش و همسرش و فرزندان اوست . (۲)
۲- رنجها و فريادهاى ، ترجمه بيت الاحزان ، ص 8
به نقل از: عوالم العوم ، ص 26
الحمدللهربالعالمین
کانالنشرخوبیها🌹
https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
#فاطمیه علیه السلام
#نشر_خوبیها_محمدمهدی
بسماللهالرحمنالرحیم
سلام علیکم
السلام علیک یاامیرالمومنین و یا زهراء علیهما السلام
ازدواج دو نور
#ابوبكر و #عمر و چند تن از ثروتمندان بزرگ ، حضرت فاطمه عليها السلام را از پيامبر خواستگارى كردند، ولى پيامبر عليه السلام به همه آنها جواب رد داد و فرمود:
تعيين همسر او با خداست ، من نيز منتظر فرمان خدايم .
اصحاب رسول خدا عليه السلام احساس كرده بودند كه پيغمبر ميل دارند فاطمه را به على كابين ببندد. يعنى #نور را بانور.
يك روز ابوبكر، عمر، #سعدبن معاذ و گروهى ديگر در مسجد نشسته بودند و با هم در مورد خواستگارى از حضرت فاطمه عليها السلام صحبت مى كردند و مى گفتند: علت خواستگارى نكردن حضرت على از حضرت فاطمه تهديستى او مى باشد.
سپس با هم به سراغ على رفته و حضرت را در نخلستان يكى از انصار كه با شتر آبكش ، درختان خرما را آبيارى مى كرد پيدا كردند.
به او گفتند: يا على !
اشراف و بزرگان قريش براى خواستگارى از فاطمه عليها السلام رفتند ولى پيامبر دست رد به سينه آنها زد، گمان مى كنيم شخصى ديگرغیر از شما قابليت اين #افتخار را ندارد.
على عليه السلام فرمود: اى ابابكر ! از مال دنيا چيزى ندارم ،
ابوبكر عرض كرد: يا على ! تو مى دانى كه اموال دنيا در نظر خدا و رسول او ارزشى ندارد.
پيشنهاد ابوبكر روح على عليه السلام را تكان داد و عشق درونى او را شعله ور ساخت .
به منزل آمد، بدنش را شستشو داد و عباى تميزى بر تن كرد و به خدمت رسول خدا شتافت .
پيامبر در منزل ام #سلمه تشريف داشت . على عليه السلام در زد. پيغمبر به ام سلمه فرمود:
در را باز كن .
على عليه السلام وارد منزل شد، سلام كرد و در حضور پيامبر نشست و از خجالت سرش را به زير انداخت . پيامبر عليه السلام سكوت را شكست و فرمود:
يا على ! گويا براى حاجتى نزد من آمده اى كه از اظهار آن خجالت مى كشى ؟
عرض كرد: يا رسول الله ! پدر و مادرم فداى تو باد، من در خانه شما بزرگ شدم و از الطاف شما برخوردار گشتم و به بركت وجود شما #هدايت شدم . يا رسول الله ! اگر صلاح مى دانيد كه دخترت فاطمه عليها السلام را به عقد من در آورى سعادت بزرگى نصيب من شده است .
رسول خدا عليه السلام كه در انتظار چنين پيشنهادى بود، صورتش از سرور و شادمانى بر افروخته شد و فرمود:
صبر كن تا از فاطمه اجازه بگيرم . پيامبر عليه السلام نزد فاطمه عليها السلام رفت و فرمود:
دخترم ! على را به خوبى مى شناسى ، براى خواستگارى تو آمده است ، آيا اجازه مى دهى تو را به عقدش در آورم ؟ خدا از آسمان اجازه عقد فرموده است .
فاطمه عليها السلام از خجالت سكوت كرد و چيزى نگفت . (۱) پيامبر عليه السلام سكوت او را علامت #رضايت دانست (۲)
۱- بنابر روايتى ديگر فرمود: خشنودم به آنچه كه خدا و پيامبر او براى من رضايت دادند. باز بنابر روايتى ديگر فرمود: اى رسول خدا تو از من سزاوارترى كه اظهار نظرى كنى .
۲- بحارالانوار، ج 43 ص 127
الحمدللهربالعالمین
کانالنشرخوبیها🌹
https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
#فاطمیه علیه السلام
#نشر_خوبیها_محمدمهدی
بسماللهالرحمنالرحیم
سلام علیکم
السلام علیک یاامیرالمومنین و یا زهراء علیهما السلام
عقد فاطمه عليها السلام در #بهشت
خوارزمى در مناقب مى نويسد:
قبل از عقد على عليه السلام و حضرت فاطمه عليها السلام در زمين ، #جبرئيل خدمت پيامبر رسيد و عرض كرد:
خداوند، تو وزير و دامادى اختيار فرمود (اراده كرده ) دخترت فاطمه را به عقد او در آورد.
پيغمبر عليه السلام پرسيد او كيست ؟
عرض كرد: پسر عم تو در نسب و برادر تو در دنيا.
نامش على بن ابيطالب است .
سپس جبرئيل عرض كرد:
يا رسول الله ! خداوند امر فرمود: #بهشت را زينت كنند،
درختان آن ميوه آورند
و حوريان بهشتى جمال خود را به زيورها آرايش نمايند
#ملائكه در حوالى #بيت المعمور جمع شدند و منبرى از نور كه #آدم در روز عرض اسماء (48) بر آن بالا رفت نصب نموند.
آنگاه جبرئيل گفت :
بر من چنين وحى شد:
من عقد بستم کنيزك خود فاطمه را به على بن ابيطالب و تو نيز براى ملائكه عقد نكاح را بخوان .
من عقد نكاح را بر فراز منبر نور خواندم و ملائكه را #شاهد اين ازدواج گرفتم .
پس از اتمام عقد، به درخت #طوبى امر شد كه ميوه خود را بر ملائكه نثار كند.
او با حركتى ميوه هايش را ريخت و ملائكه و #حورالعين از آن جمع نموده و از اين نصيب به خود #افتخار كردند.
من (#جبرئيل ) اينك ماءمور شدم كه به تو ابلاغ كنم تا در زمين نيز عقد ازدواج ميان آن دور را منعقد گرانى (49)
الحمدللهربالعالمین
کانالنشرخوبیها🌹
https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan
#فاطمیه علیه السلام
#نشر_خوبیها_محمدمهدی
بسماللهالرحمنالرحیم
﷽🕊♥️ 🕊﷽
السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام
سلام علیکم
#خواستگارى معاويه
# امام_على (ع ) به شهادت رسيد،
#معاويه بر نقاط اسلامى مسلط شد، #مروان فرماندار مدينه شد،
معاويه در نامه اى براى مروان نوشت :
دختر #عبدالله_بن_جعفر
(برادرزاده على (ع ) را براى پسرم خواستگارى كن
هر قدر پدرش مهريه خواست ، مى پذيرم
و هر قدر او قرض داشته باشد مى پردازم ،
و اين وصلت موجب صلح بين بنى اميه و بنى هاشم خواهد شد.
#مروان ، پس از دريافت #نامه با عبدالله بن جعفر، ملاقات كرد،
و دختر او را براى يزيد، خواستگارى نمود.
#عبدالله گفت :
اختيار زنان ما با #حسن بن على (ع ) است ،
دخترم را از او خواستگارى كن .
مروان به حضور #امام_حسن (ع ) آمد و دختر عبدالله را، خواستگار كرد،
امام حسن (ع ) فرمود:
(هر كس را كه در نظر دارى دعوت كن ، تا اجتماع كنند و من نظرم را بگويم )
مروان ، بزرگان دو طايفه بنى هاشم و بنى اميه را دعوت كرد و همه آنها به گرد هم آمدند،
امام حسن (ع ) نيز حاضر شد.
مروان برخاست و پس از حمد وثناى الهى ، گفت :
(اميرمؤمنان معاويه ، به من فرمان داده تا زينب دختر عبدالله بن جعفر( ۱ ) را براى #يزيد بن معاويه ، خواستگارى كنم ،
به اين ترتيب كه :
1 - هر قدر پدرش خواست مهريه تعيین كند مى پذيريم .
2 - هرقدر، پدرش مقروض باشد، قرض او را ادا مى كنيم .
3 - و اين وصلت موجب صلح بين دو طايفه بنى اميه و بنى هاشم گردد.
4 - يزيد پسر معاويه همتايى است كه نظيرندارد،
به جانم سوگند حسرت و افتخار شما به يزيد، بيشتر از حسرت و افتخار يزيد به شما است .
5 - يزيد كسى است كه به بركت چهره او از ابرها طلب باران مى شود.
آنگاه سكوت كرد و كنار نشست .
امام حسن (ع ) پس از حمد و ثناى الهى فرمود:
1 - اما در مورد #مهريه ، ما از سن پيامبر (ص ) در مورد #مهريه_دختران و بستگانش تجاز نمى كنيم (كه 840 درهم است )
2 - در مورد قرضهاى پدرش ، چه وقتى زنهاى ما، قرض هاى پدرانشان را داده اند؟(تا چنين مطلبى عنوان شود)
3 - و در مورد #صلح بين دو طايفه ، فانا عاديناكم لله و فى الله فلا نصالحكم للدنيا :
(دشمنى ما با شما، براى خدا و در راه خداست ، بنابراين براى #دنيا با شما صلح نمى كنيم ).
4 - و در مورد اينكه : افتخار ما به وجود يزيد، بيشتر از #افتخار يزيد به ما است ، اگر مقام #خلافت بالاتر از #مقام_نبوت است ، ما بايد بر يزيد افتخار كنيم ، ولى اگر #مقام نبوت بالاتر از #مقام_خلافت است ، او بايد به وجود ما افتخار كند.
5 - اما اينكه گفتى : به بركت چهره يزيد، از ابرها طلب باران مى شود چنين چيزى درست نيست ، مگر در مورد #محمد و آل محمد (ص ) (كه از بركت چهره نورانى آنها طلب #باران مى شود)
نظر ما اين است كه :
دختر عبدالله را به #ازدواج پسر عمويش ، ( #قاسم بن محمد بن جعفر) درآوريم ،
و من هم اكنون او را همسر قاسم قرار دادم و مهريه اش را زمين مزروعى كه در مدينه دارم تعيين كردم ... و همين زمين مزروعى ، زندگى آنها را تاءمين مى كند، و ديگر نيازى به ديگران نيست .
مروان گفت :
اى بنى هاشم !آيا اين گونه با ما ناصاف روبرو مى شويد؟(و به يك يك سخنان ما پاسخ مى دهيد)
امام حسن (ع ) فرمود:
آرى ،
هر يك از اين پاسخها، در برابر هر يك از مواد سخنان شما است ، يك در برابر يك .
مروان ازجواب مثبت ماءيوس شد و ماجرا را براى معاويه ، در ضمن نامه اى نوشت .
معاويه گفت :
(ما از آنها خواستگارى كرديم ، جواب منفى به ما دادند، ولى اگر آنها از ما خواستگارى كنند، جواب مثبت خواهیم داد .( ۲ )
۱ - طبق بعضى از روايات ، نام اين دختر، ام كلثوم بود،
و به جاى امام حسن (ع )، امام حسين (ع ) ذكر شده است
(بحار، ج 44، ص 207 - 208)
۲ - بحارالانوار، ج 44، ص 119 - 120
الحمدللهربالعالمین🌹
@nashrekhobyhakashan
گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه
https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b