eitaa logo
نشر خوبی ها محمد مهدی
311 دنبال‌کننده
449 عکس
385 ویدیو
78 فایل
نشر خوبی ها
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم عصر علیه السلام بود، يكى از شيعيان بود و در درياى بحرين به غواصى و صيد اشتغال داشت ، يكسال چهارصد هزار درهم استفاده كرد، آن را كه 80 هزار درهم بود، جدا كرد و به مدينه رفت و به حضور امام صادق علیه السلام رسيد، و آن 80 هزار درهم را تقديم كرد عرض كرد: (اين وجه ، حق شما است كه خداوند در اموال ما قرار داده است ، نخواستيم در آن تصرف كنم و شما را از حقتان باز دارم ). امام صادق علیه السلام فرمود : مگر ما از و محصولات زمين ، جز خمس حق ديگرى نداريم ؟ اى ابوسيار همه زمين از آن ما است ، بنابراين محصولات و بهره هاى زمين نيز از آن ما مى باشد. ابوسيار گفت : اكنون كه چنين است ، من همه آن اموال (چهارصد هزار درهم ) را كه از غواصى بدست آورده ام به حضور شما مى آورم و تقديم مى كنم . امام صادق علیه السلام فرمود : اى ابوسيار! اين پول (خمس ) را بردار، ما اين را و همه آن اموال را براى تو حلال كرديم ، و نيز هر زمينى كه در دست شيعيان ما است براى آنان حلال است ، تا زمانى كه قائم ما، ظهور كند، آنحضرت قسط (يكنوع ماليات سهم بندى شده بر اراضى كشاورزى ) را از آنها مى گيرد و زمين را در اختيار آنها باقى مى گذارد، ولى زمين هايى كه در دست غير شيعيان ما است ، بر آنها حرام است ، تا زمانى كه قائم ما بيايد و آن زمين ها را از دست آنها بيرون بياورد کافی باب ان الارض كلها للامام (ع )، حديث 3، ص 408- ج 1. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیکما یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم🌹💐 پادشاهی را مأموران بسیاری بود که آنان را به ولایات برای ستاندن خراج، می فرستاد. روزی سه خراج گزار به شهری فرستاد. یکی از خراج گزاران را دامداری ثروتمند خدمت کرد و گوسفندی هر روز ذبح می کرد و سه شب سه خراج گزار به جگر و گوشت تازه گوسفندان کرد. یکی از آن خراج گزاران، خراج آن دامدار را کمتر حساب کرد و چون نزد آمدند یکی از آن دو نفر به پادشاه پنهانی رسانید و پادشاه خراج گزار شلاق زد و دارایی اش به جریمه ستاند و از کار بیکارش ساخت. مدتی گذشت و او دو رفیق سابق خود را در شهر در استحمام یافت. زبان به گشود و گفت: من نمی دانستم که یکی و شاید هردو شما آدم فروش بودید. خطا کردم و از دشمن نشناختم..... یکی از آن دو که صاحب خرد بود روی به او کرد و گفت: هیچ یک از ما آدم فروش نیستیم و این تو بودی که قیمت کمی بر خود نهادی و به سه شب شام بره ای خود را فروختی.... پس تو خود تو هستی که به قیمت کمی خود را فروختی! و تا آدمی خود بر خود قیمتی برای فروش تعیین نکند کسی نمی تواند او را بفروشد. پس همیشه باید خود بهای سنگینی بر خود بگذاری تا دیگر کسی نتواند تو را بخرد تا که بفروشد ات...... الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b