eitaa logo
انتشارات شهید کاظمی
12.4هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
84 فایل
«شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب» آدرس:👇 قم، بلوار معلم، مجتمع ناشران، طبقه همکف واحد36 02533551818 خرید سریع و آسان کتاب ها👇 Manvaketab.com مشاوره،پشتیبانی و نظرات👇 @manvaketab_admin سامانه پیامکی ۴۰۰۰۱۴۱۴۴۱
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ویدیو👈🏼 . 🔸مراسم محرم الحرام ۱۴۴۱ دوشنبه ۱۱ شهریور ماه ۹۸ 💭 شناسنامه : توسط برادر فاضل فروتن از گروه فرهنگی فؤاد @foad_jahadi_group . . . . 🔸عنوان:  🔸نویسنده: / 🔸ناشر: 🔸تعداد صفحات: 390 صفحه 🔸قیمت پشت جلد: ۴۰۰۰۰تومان همراه با . 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 . 🛍لینک خرید آسان http://yon.ir/cVuuf 📲مرکز پخش 02537840844 . 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 . 🆔 @nashreshahidkazemi
41.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥ویدیو👈🏼 . 🔸مراسم محرم الحرام ۱۴۴۱ سه شنبه ۱۲ شهریور ماه ۹۸ 💭 شناسنامه : توسط برادر فاضل فروتن از گروه فرهنگی فؤاد @foad_jahadi_group . . . 🔸عنوان:  زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان امیری 🔸پدیدآورنده: 🔸ناشر: 🔸تعداد صفحات : 296 صفحه 🔸قیمت: ۲۸۰۰۰تومان‌همراه با . 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 . 🛍لینک خرید آسان http://yon.ir/n9Vf5 📲مرکزپخش 02537840844 . 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 . 🆔 @nashreshahidkazemi
انتشارات شهید کاظمی
﷽ . 🎥ویدیو👈🏼 . 🔸مراسم محرم الحرام ۱۴۴۱ سه شنبه ۱۲ شهریور ماه ۹۸ 💭 شناسنامه : توسط برادر فاضل فروتن از گروه فرهنگی فؤاد @foad_jahadi_group . 🔹عنوان: مجموعه خاطرات شهید مدافع حرم، رسول خلیلی 🔹پدیدآورنده: 🔹ناشر: 🔹تعداد صفحات: 192 صفحه 🔹قیمت: ۲۰۰۰۰تومان همراه با . . 📚برشی از کتاب : با بچه‌ها به این نتیجه رسیده بودیم که باید تابع مسئول یا فرمانده گروه باشیم. با فاصله کمی از هم حرکت می کردیم. جمعیت روبه روی ما حداقل پنج برابر ما بود . کم کم کار از شعار و آتش زدن گذشت .به خاطر برتری تعداد جرأت را پیدا کردند که به سمت ما هجوم بیاورند.سنگ و چوبی بود که در آسمان بلند می شد و به سروتن ما می خورد . گاهی ما به سمت آن ها می دویدیم و گاهی هم آن ها به سمت ما .کار به درگیری تن به تن رسید .سعی می کردیم هردو نفر پشت به پشت هم باشیم که حواسمان به اطراف هم باشد .من و علی ماندیم وسط ,هم می زدیم و هم می خوردیم . . قبل از اینکه بخواهم حرفی به علی بزنم درد شدیدی توی سرم پیچید.از شدت درد چشمهام را برای چند لحظه نتوانستم بازکنم.به قول قدیمی‌ترها درد تا مغز استخوانم پیچید.علی هم مانده بود بین دو سه نفر.یکی از بچه‌ها من را کشاند تا کنار خیابان یکم روی لبه باریک جدول نشستم.دستی به سرم کشیدم. شکستگی در کار نبود.برای همین سریع سرپا شدم و مجدد خودم را به علی رساندم. یکی از بچه‌ها بازویم را کشید و گفت:«رسول برو کنار،بدجور زدن توی سرت»با خنده گفتم:«هر چه از دوست رسد نیکوست.بخصوص که از همشهری‌ات چوب بخوری»... . 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 . 🌐لینک خرید آسان http://yon.ir/jLiRE 📲مرکز پخش 02537840844 . 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 . 🆔 @nashreshahidkazemi