eitaa logo
نشر شهید هادی
19هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
17 فایل
کانال رسمی انتشارات و گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی جهت معرفی آثار و... تبلیغ و تبادل نداریم دفتر نشر جهت خرید کتاب ۰۲۱۳۶۳۰۶۱۹۱ (۹صبح تا ۵عصر) ارتباط با مدیر مجموعه ۰۹۱۲۷۷۶۱۶۴۱ @nashre_hadi
مشاهده در ایتا
دانلود
آن روز همه حسرت می‌خورند! 🔻 در قیامت وقتی شما نگاه می‌کنید این صفحۀ زندگی را، می‌بینید یک فرصت‌هایی بود، [اما] یک خلأهایی باقی مانده؛ امکانات فراوانی وجود داشت، دو قدم دیگر اگر می‌رفتید، می‌رسیدید به یک گنج معنوی؛ همین دو قدم را غفلت کردید، بی‌توجهی کردید، نرفتید، به آن گنج نرسیدید. آن‌وقت انسان حسرت می‌خورد؛ «وَأَنذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ»؛ از روز حسرت بترسان مردم را. همه هم حسرت می‌خورند؛ یعنی بزرگ و کوچک و بالا و پایین ندارد، همه حسرت می‌خورند؛ چون همه می‌بینند که چیزهایی را در دوران زندگی از دست داده‌اند. 👤 📚 از کتاب 📖 ص ۹۳ #⃣
🔴 امام زمانی بودن سخت نیست فقط تلاش میخواد. 🟢 وارد میوه‌فروشی شدم. خلوت بود. قیمت موز و سیب را پرسیدم. فروشنده گفت: موز شانزده تومان و سیب ده تومان. گفتم از هر کدام دو کیلو به من بده. پیرزنی وارد میوه‌فروشی شد و پرسید: محمد آقا سیب چند؟ میوه فروش پاسخ داد: مادر کیلویی سه تومان! نگاه تعجب‌زده‌ام را به سرعت به میوه‌فروش انداختم و او که متوجه تعجب و دلخوری من شده بود، چشمکی زد و با نگاهش مرا به آرامش دعوت کرد. صبر کردم. پیرزن گفت: محمد آقا خدا خیرت بده! چند تا مغازه رفتم، همشون سیب را ده-دوازده تومن میدن! مادر با این قیمتا که نمی‌شه میوه خرید! 🔵محمد آقای میوه‌فروش، یک کیلو سیب برای پیرزن کشید و او را راهی کرد و رو به من کرد و گفت: این پیرزن به تازگی پسرش و عروسش را تو تصادف از دست داده و خودش مونده با دو تا نوه‌ی یتیم! من چند بار خواستم به او کمک کنم و به او میوه‌ی مجانی بدم اما ناراحت شد و قبول نکرد. به همین خاطر هیچ وقت روی میوه‌ها تابلوی قیمت نمی‌زنم تا وقتی این زن به مغازه میاد از قیمت‌ها خبر نداشته باشه و بتونه برای بچه‌هاش میوه بخره. راستش را بخواهی من به هر کسی که نیاز داشته باشه کمک می‌کنم و همیشه با امام زمانم معامله می‌کنم. 🟡دلم مثل آوار ریخته بود پایین و بسیار شرمنده بودم و بغضی سنگین تو گلوم نشسته بود. دلم می‌خواست روی میوه‌فروش را ببوسم، میوه‌ها را خریدم، سوار ماشین شدم و هقی زدم زیر گریه و در حال رانندگی از خودم و از امام زمان علیه السلام خجل بودم و با خودم می‌گفتم؛ ای کاش در طول سالیان دراز عمرم من هم قسمتی از درآمدم را با امام زمانم معامله می‌کردم. 🌹
و لبخند 🎁یک شب مانده به شب تولد عمار در سال ۹۴ وقتی به خانه آمد بسته‌ای همراهش بود، داخل آن کتاب کادو شده‌ای قرار داشت. پرسیدم کتاب چیست؟ گفت: یکی از دوستانم به خاطر تولدم هدیه داده است. 📦کاغذ کادوی کتاب را که باز کرد دیدم برای لحظه‌ای خیره شد به عکس روی آن و چنان صورتش سرخ شد که سرخی چهره اش را تا نزدیکی گوشش دیدم! عمار لبخندی زد. پرسیدم کتاب چی هست؟ چرا خندیدی و سرخ شدی؟ کتاب را برگرداند و عکس روی آن را نشانم داد، دیدم کتاب سلام بر ابراهیم است. پرسید این شهید را می‌شناسی؟ گفتم بله، ابراهیم هادی یکی از شهدای آشنای دفاع مقدس است که خداوند همه صفات خوب را در نهادش قرار داده. همانطور که کتاب دستش بود گفت: این شهید به من لبخند زد! جدی نگرفتم، گفت باور کن بهم لبخند زد، گفتم باباجان اگر به تو لبخند زده پس یعنی از طرف شهید دعوت شدی به بهشت، همانطور که رهبر معظم انقلاب گفت این شهدا ستارگان درخشان آسمان هستند و اگر به آنان تمسک بجویی راه را نشان می‌دهند. خیلی خوشحال شد. چند روزی گذشت که این کتاب را خواند و این مدت برنامه‌ای برای رفتن به سوریه نداشت. یک شب در جمع خانواده عنوان کردم قرار است اگر خدا بخواهد با یکی از دوستانم برویم سوریه. تا این را گفتم عمار دستش را به علامت اعتراض بالا آورد و گفت دیگه نوبت ما جووناست، شما به اندازه کافی در زمان دفاع مقدس به جنگ رفتید، کمی با هم بحث کردیم، گفت امکان ندارد بگذارم بروید. عمار به سوریه اعزام شد و در جمع مدافعین حرم قرار گرفت و با دعوت شهید هادی به کاروان شهدا ملحق شد. 📙یاران ابراهیم. اثر گروه شهید هادی
‍ 🌷نمازجمعه حج فقرا🌷 رفته بودم نمازجمعه در دانشگاه تهران. تعجب کردم که چرا محل نماز اینقدر تغییر کرده‼️ آنجا مسجدالحرام بود و همه گرد کعبه طواف می‌کردند. بلافاصله به یاد حدیث معروف افتادم که می‌فرماید: نمازجمعه حج فقراست. ✳️همین که مشغول طواف بودم ابراهیم را دیدم. شهید ابراهیم هادی را. با خوشحالی به سمت او رفتم. سلام کردم و ابراهیم را در آغوش گرفتم. نمی دانید چقدر لحظات زیبایی بود. ✅طواف ما تمام شد و همینطور محو چهره ابراهیم بودم. گفتم: آقا ابراهیم دیدی کتابی برات چاپ شده⁉️ راستی ی جلد کتاب تو ماشین دارم. بیا بریم کتاب رو بیین. 💐همینطور به چهره اش نگاه میکردم و حرکت کردیم. همان تصویر روی جلد بود. او همینطور به من لبخند می‌زد. یادم افتاد دو روز قبل، کاری را به نیت آقا ابراهیم انجام دادم و خیلی سختی کشیدم. حالا... تو همین افکار بودم که یکباره از خواب پریدم. سحر جمعه بود... 💢نقل از یکی از دوستان شهید. 🙏نماز جمعه فراموش نشود 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیت الله بهجت ره فرمودند: در آخرالزمان همه هلاک می‌شوند، الا کسانی که... ✅در قنوت نمازهاتون بخونید. 🌹امام زمان عجل الله دعاتون می‌کنه.. نشر حداکثری با شهید ابراهیم هادی همراه باشید👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
در فتح المبین مجروح شد. به یک بیمارستان در تهران منتقل شد. روزی که می خواست مرخص شود و به جبهه بازگردد، هیچ پولی نداشت! هیچ آشنایی در تهران پیدا نکرد بجز امام زمان عج الله روز جمعه بود. به آقا متوسل شد‌... جمعیت برای ملاقات با جانبازان و مجروحین از نمازجمعه به بیمارستان آمده بودند. ✅یک سید روحانی از لابه لای جمعیت خودش را به مصطفی رساند و یک کتاب دعا به او هدیه داد و گفت: این شما را تا جبهه می رساند و بلافاصله رفت! مصطفی هرچه تلاش کرد نتوانست آن سید را ببیند. وقتی مردم رفتند، کتاب دعا را باز کرد. چند اسکناس نو داخل آن بود. وقتی به جبهه رسید، پول ها هم تمام شده بود! 📙برگرفته از کتاب مصطفای خدا. خاطرات روحانی شهید مصطفی ردانی پور. اثر گروه شهید هادی 📚 تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
11.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ده توصیه امام رضا علیه السلام به اباصلت برای آخر حجت الاسلام ✔️ به کارهایی بپرداز که به تو مربوط است ✔️ اموری را که به تو مربوط نیست رها کن ✔️زیاد دعا کن ✔️فراوان استغفار کن ✔️قرآن بسیار تلاوت کن ✔️از گناهانت به درگاه خداوند توبه کن تا وقتی ماه رمضان می آید خالص برای خدا باشی ✔️ هر قرض و بدهی داری، بپرداز ✔️ هر کینه ای از مؤمنی در دلت داری بیرون بریز ✔️ و هر گناهی که به آن مبتلایی را ترک کن ✔️تقوای الهی را رعایت کن ✔️در پیدا و پنهان زندگی ات به خداوند توکل کن و [بدان که] هر که به خداوند توکل کند؛ خدا برای او کافی است... ✔️در باقی مانده ی این ماه، این جمله را فراوان بگو: ♦️ اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَکنْ قَدْ غَفَرْتَ لَنَا فِی مَا مَضَی مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِی مِنْهُ. خدایا اگر ما را در این روزهایی که از شعبان رفت نیامرزیده ای، پس ما را در روزهای باقی مانده ی آن بیامرز. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌با شهید ابراهیم هادی همراه باشید👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
ایشان [آیت الله بهجت ره] می فرمود: چقدر حضرت (عج) مهربان است به کسانی که اسمش را می برند و صدایش می زنند و از او استغاثه می کنند. از پدر و مادر هم به آنها مهربان تر است. همچنین می فرمود: آیا حضرت صاحب(عج)که از دست دشمن ها در پشت پرده ی غیبت است ، از دوستانش هم غافل است که هر چه بر سرشان آمد، آمد؟ ... خدا می داند آن حضرت(عج) تا به حال چه کرده و چه می کند! علاوه بر آنچه بیان شد ایشان گاهی با لبخندی پرمعنا می فرمود: بعضی وقت ها انسان می بیند یک حال خوشی دارد؛ حالت نورانی دارد! نمی داند علتش چیست. هر چه فکر می کند، هیچ علتی پیدا نمی کند. نه کار خاصی کرده، نه نماز خاصی خوانده؛ هیچ کاری نکرده است ! نمی داند در کوچه ای ، جایی ، رد می شده و فقط به نحو گذرا حضرت (عج) از کنارش رد شده است. این نورانیت و حال خوش ، به همین جهت در این شخص ایجاد شده است. سپس فرمودند: آخر می شود انسان از کنار کوه ایمان رد شود و در او تأثیر نگذارد؟! 📗 کتاب ( مجموعه بیانات آیت الله بهجت پیرامون حضرت ولی عصر )- صفحه ۵۴ با شهید ابراهیم هادی همراه باشید👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
خداوند خطاب به حضرت داوود (ع) می فرماید : ای داوود! پنج چیز را در پنج چیز نهاده ام و مردم آنها را در پنج چیز دیگری جدای از آنها طلب می کنند که آنها را نمی یابند. 🔹 را در گرسنگی و تلاش نهاده ام و مردم آن را در سیری و آسایش می‌طلبند که آن را نمی یابند. 🔸و را در اطاعت از خود نهاده ام و آنان آن را در خدمت کردن به سلطان می‌طلبند که آن را نمی یابند. 🔹و را در قناعت نهاده ام و آنان آن را در مال فراوان می طلبند که آن را نمی یابند. 🔸 و ام را در ناخشنودی مردم نهاده ام و مردم آن را در خشنودی نفس می طلبند که آن را نمی یابند. 🔹 و را در بهشت نهاده ام و مردم آن را در دنیا می جویند که نمی یابندش. 📗کتاب کلیات احادیث قدسی-شیخ حر عاملی - صفحه ۱۶۵ https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
رفتار عجیب شهید برای فرار از غیبت یک روز قرار شد که من، برادر ابراهیم اصفهانی و یکی از فرماندهان سپاه به محل جلسه برویم. پشت فرمان نشستم. برادر اصفهانی‌کنار من و آن فرمانده در کنار برادر اصفهانی نشست. در طی مسیر این فرمانده شروع به صحبت در مورد یکی از فرماندهان کرد. برادر اصفهانی با مهربانی گفت: برادر، در مورد کسی که در جمع ما نیست حرفی نزن شاید مبتلا به غیبت شویم. اما این بنده خدا بدون توجه به تذکرات به حرفش ادامه داد. دوباره برادر اصفهانی گفت: دوست عزيز غيبت نكن من هم که شنونده غیبت هستم در گناه شما شریک می شوم. این فرمانده باز حرفش را ادامه داد و گفت: مگه دروغ میگم؟ یکباره دیدم شهید اصفهانی فندک جلوی ماشین را در آورد و بدون هیچ حرفی به پشت دست خودش چسباند! من شوکه شدم و زدم روی ترمز... بوی دود و گوشت سوخته توی ماشین پیچید ! آن فرمانده هم مثل من زبانش بند آمده بود. همگی پیاده شدیم. دست‌برادر ابراهیم اصفهانی سوخته بود... او بدون اینکه به ما چیزی بگوید به خودش نهیب زد و گفت: 🔥 می بینی ابراهیم تحمل سوختگی دنیا را نداری، عذاب خدا را چطور میخواهی تحمل کنی؟... ✍ راوی: محمد شریفی همرزم شهید 📙از گود مافیا تا گود قتلگاه. اثر گروه شهید هادی. صفحه ١٠٣ با شهید ابراهیم هادی همراه باشید👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
شهادت مرگ تاجرانه است | رهبر معظم انقلاب: 🔸 «سید عزیز مقاومت پاداش دهها سال جهاد فی سبیل الله و دشواریهای آن ‌را در خلال یک پیکار مقدس دریافت کرد.» ‌۱۴۰۳/۰۷/۰۷ فردا وداع با پیکر سیدمقاومت با شهید ابراهیم هادی همراه باشید👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
در ضاحیه، در آوار خانه «سید»، این سر رسید عربی سردار سلیمانی مشاهده شد. یقینا کله خیر.. https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63