eitaa logo
نسیم ادب
296 دنبال‌کننده
3هزار عکس
315 ویدیو
1 فایل
گلستانی از شعر و ادب و حکمت برای ساختن لحظاتی زیبا تفرجی برای روح و خلوتی برای آرامش پرسه ای در کوچه پس کوچه های ادب و هنر و حکمت و اندرز ارتباط با ادمین: @bigharar9
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 همی گذشت و نظر کردمش به گوشه‌ی چشم که یک نظر برُبایم، مرا ز من برُبود. 🔺 🔻 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 معنیِ واژه ی دل بردن و بستن بلدی؟ بدهم دل به دلت، دل نشِکستن بلدی؟ بلدم با شبِ چشمانِ تو دیوانه شوم پای این شاعر دیوانه نشستن بلدی؟ 🔹 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 ‏أما ترى اليومَ ما أحلى شمائلهُ ‏صحْوٌ وغيْمٌ وإبراقٌ وإرعادُ كأنه أنت.. يا من لا نظير له ‌‏وعْدٌ وخُلْفٌ وتقريبٌ وإبعادُ! امروز را نمی‌بینی چه صفات زیبایی دارد صاف است و ابری، رعدی دارد و برقی «همچو تو در وعده دادن، و بی‌وفایی، نزدیک شدن و دور کردن امروز شبیه توست... تویی که نظیر نداری.» 🔺 🔸این شعر لف و نشر مرتب دارد یعنی: صاف بودن هوا به وعده دادن معشوق که دل عاشق را روشن می کند و ابری شدن هوا به بی وفایی معشوق که دل عاشق را تیره می کند و برق که از آسمان به زمین می زند به نزدیک شدن معشوق به عاشق و رعد که مانند صدا زدن از دور است به دور شدن معشوق تشبیه شده است در بیت اول مشبه ها ذکر شده اند و در بیت دوم مشبهٌ به ها به ترتیبی که مشبه ها در بیت اول آمده اند منظم شده اند که اصطلاحا ً به این کار لف و نشر مرتب گفته می شود و چون وجه شبه را مخاطب در می بابد در کلام آورده نشده است. در ادبیات فارسی لف و نشر مرتب و مشوش فراوان استعمال می شده اما شاید هیچکدام از مرتب ها به زیبایی لف و نشر مرتب زیر از حکیم طوس نرسد: به روز نبرد آن یل ارجمند به شمشیر و خنجر به گرز و کمند برید و درید و شکست و ببست یلان را سر و سینه و پا و دست ملاحظه بفرمایید به ترتیب آلات جنگ سپس فعل های مربوط به هر کدام و سپس مفعول هر فعل به ترتیب ذکر شده است. دقت کنید: با شمشیر برید سر را با با خنجر درید سینه را با گرز شکست پا را با کمند بست دست را 🔸 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 وقتی آهنگ مورد علاقه ام را می گفت، وقتی بهترین شعر مورد علاقه ام را حدس می زد، وقتی می گفت به چه چیزهایی علاقمندم، به چه چیزهایی عشق می ورزم، وقتی عدد دلخواهم را ، رنگ دوست داشتنی ام را ، حدس می زد، و وقتی حدس می زد ویژگی های دلخواه من چیست، می دیدم که همه را بی کم کاست درست می گوید. فقط بعد ها خوب که دقت کردم دیدم در واقع او حدس نمی زد پیشگویی می کرد نه ،پیشگویی هم نمی کرد بلکه انشاء می نمود می گفت و می شد چون از همان لحظه که لب های او چیزی را می گفت علاقه ی بی نهایت من به آن آغاز می شد و در طول زمان گسترش پیدا می کرد به گونه ای که عشق را برخلاف قوانین دیگر، عطف بما سبق می کرد و گذشته را هم از آن مستغرق می نمود برای همین من به خطا، گفته های او را حدس گمان می کردم و یا بعد پیشگویی و آخر سر دانستم که او انشاء می کرد. چرا که به واقع می دیدم تمام عمر، آنچه را بر لبانش جاری کرده به شیرینی لب هایش دوست می داشته ام و همین تنها باگ ماجرا بود که من شیرینی لب هایش را در گذشته از کجا می چشیدم؟! 🔺 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 امام رضا عليه السلام : مَن فَرَّجَ مِن مُؤمِنٍ ، فَرَّجَ اللّه ُ عَن قَلبِهِ يَومَ القِيامَةِ هر كس اندوه مؤمنى را بزدايد ، خداوند در روز قيامت ، غم از دلش مى زدايد . 🔹 🔸 جلد ۲ صفحه ۲۰۰ 💐 با سعادت حضرت علیه السلام مبارک باد. ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 جای طواف وسجده برای فریب خلق یک کار خیر محض رضای خدا کنیم ♦️ ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 غم انگیز بود که خیابان پر بود از قرارهایی که یکی نیامده بود... یکی بی قرار و دلشکسته برگشته بود! اندوه من اما از جنس سوم بود... من با هیچ کس هیچ کجای این همه شهر در هیچ کجای این همه خیابان هیچ قراری نداشتم… 🔺 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 سرسبز دل از شاخه بریدم، تو چه کردی؟ افتادم و بر خاک رسیدم، تو چه کردی؟ من شور و شر موج و تو سر سختی ساحل روزی که به سوی تو دویدم، تو چه کردی؟ هر کس به تو از شوق فرستاد پیامی من قاصد خود بودم و دیدم تو چه کردی مغرور، ولی دست به دامان رقیبان رسوا شدم و طعنه شنیدم، تو چه کردی؟ «تنهایی و رسوایی»، «بی مهری و آزار» ای عشق، ببین من چه کشیدم تو چه کردی 🔸 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 صُبح یعنی وسط قصه ی تردیدِ شما.. کسی از در برسد،            نور تعارف بکند..! 🔹 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖
صبح یک روز نوبهاری بود
روزی از روزهای اول سال

بچّه‌ها در کلاس جنگل سبز
جمع بودند دور هم، خوش‌حال

بچّه‌ها گرم گفت‌وگو بودند
باز هم در کلاس، غوغا بود

هر یکی برگ کوچکی در دست
باز انگار، زنگِ انشا بود.


شبنم از روی برگِ گل، برخاست
گفت: می‌خواهم 
ذرّه ذرّه به آسمان بروم
ابر باشم، دوباره آب شوم

دانه آرام بر زمین غلتید
رفت و انشای کوچکش را خواند

گفت: باغی بزرگ خواهم شد
تا ابد سبزِ سبز خواهم ماند

غنچه هم گفت: گر چه دلتنگم
مثل لبخند، باز خواهم شد

با نسیم بهار و بلبل باغ
گرم راز و نیاز خواهم شد

جوجه گنجشک گفت: می‌خواهم
فارغ از سنگِ بچّه‌ها باشم

روی هر شاخه جیک‌جیک کنم
در دلِ آسمان، رها باشم

جوجه‌ی کوچک پرستو گفت:
کاش با باد رهسپار شوم

تا افق‌های دور، کوچ کنم
باز پیغمبر بهار شوم

جوجه‌های کبوتران گفتند:
کاش می‌شد کنار هم باشیم

توی گلدسته‌های یک گنبد
روز و شب، زائرِ حرم باشیم

زنگ تفریح را که زنجره زد
از هم در کلاس غوغا شد

هر یک از بچّه‌ها به سویی رفت
و معلّم دوباره تنها شد

با خودش زیر لب، چنین می‌گفت:
آرزوهایتان چه رنگین است!

کاش روزی به کام خود برسید،
بچّه‌ها، آرزوی من این است!
🔺 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 دلم را کرده ای امشب روان سوی خراسانت دخیلم بسته ای با شال غم در کنج ایوانت تو آن کردی به جان ما که ابراهیم با آتش کویر خشک با مهر و تولا شد گلستانت مس دل را طلا کردی به قدر طرفه العینی بنازم قدرت جادوی بی مانند چشمانت تمام انبیا خدمتگزاران سرِ کویت گروهی در رواق و عده ای هم نیز دربانت ملائک صف به صف در نوبت فرًاشی صحنت چه صحنی کاش میگفتم که خورشید درخشانت چه داری در حریمت ای مسیح عترت زهرا مسیحی ها شدند اینجا ز اعجازت مسلمانت گناه خلق میپوشد قنوت دستهایت ؟ نه غلط گفتم ، قنوت زائران یاران محبانت تمام هستی ام را میدهم همواره در راهی که پایانش شوم یکشب به کنج صحن ، مهمانت به پابوسی کس عادت ندارم جز خودت ، سلطان به سودایی که نامم حک شود بین غلامانت الا ای ضامن آهوی صحرا گوشهء چشمی جهان تشنه است بر خیر کثیر طعم احسانت میان ذره ذره عالم هستی اثر داری تمام خلقِ عالم تحت هر عنوان ثناخوانت ندارم وحشت از روزی که وانفساست عنوانش به یمن دیده ای کز روز آغاز است گریانت مرا عهدیست با جانان که عهدم را ز پیمانت نگیرم تا زمانی که کنم جان را به قربانت 🔸 🔹 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 آنچه در چشم من از دوریِ تو محبوس‌ است قطره‌هایی‌ست که در حسرت اقیانوس‌ است آمدن سمت حریمت همه رؤیای من‌ است دوری از صحن و سرای تو خودِ کابوس است لحظه‌ها در حرم از عُمْر کسی کم نکند حرکت ثانیه‌ها در حرمت معکوس است تو برای دل من خوب رفیقی هستی از ازل نام تو با جان و دلم مأنوس است آن بهشتی که خدا وعده به انسان داده به خداوند قسم مرقد تو در توس است گنبدت جلوه‌ای از چشمه‌ی نور ازلی‌ست پیش خورشید تو، خورشید چنان فانوس است دوری‌ات قلب مرا سخت بدرد آورده‌ست التیام دل بیچاره فقط پابوس است به امید کرمت آمده با دست تهی زائری که ز همه غیر خدا مأیوس است خادمیِ حرمت حسرت یک عُمْر من است ای که در دست غلام تو پَرِ طاووس است قلم از وصف کمالات تو قاصر باشد لُکنتم در همه جای غزلم محسوس است 🔸 🔹 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 یک گردشگر فرانسوی با انتشار این ویدئوی زیبا با صدای همایون شجریان خبرساز شده است. این بانوی فرانسوی در به سفر ایران مبهوت زیبایی خیره کننده بناهای تاریخی و طبیعت بی مثال ایران زمین شده است و تصمیم گرفته تا این ویدئوی زیبا را با صدای زیبا و دلنشین همایون شجریان منتشر کند. 🔻 🔺 🔹🔸🔹♦️🔹🔸🔹 🔺 یکی از دوستان عزیزتر از جان این آواز رو خیلی دوست داره این ویدئو رو به ایشون تقدیم می کنم. زنگ زیبای صدای ایشون وقتی همراهی می کرد با صدای همایون و همراه او می خواند: در آن گلوله ی آتش گرفته ای که دل است... هنوز هم توی گوشمه. 🔻 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 امام رضا عليه السلام: فى قَوْلِهِ تَعالى: (فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَميلَ) ـ: عَفْوٌ مِنْ غَيْرِ عُقوبَةٍ وَ لا تَعْنيفٍ وَ لا عَتْبٍ درباره آيه «…پس گذشت كن، گذشتى زيبا» فرمودند: مقصود، گذشت بدون مجازات و تندى و سرزنش است 🔹 🔸 ، صفحه307 🔹 💐ولادت با سعادت حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام مبارک. ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 هرکسی احساسِ تنهایی و غربت می‌کند می‌رود شاهِ خراسان را زیارت می‌کند چون خبر دارد که با یک تکه نانِ حضرتی روح درمان می‌شود ، حسِ طراوت می‌کند زائرش خیلی سعادت دارد ، آخر گفته است او سه جا از زائرانِ خود حمایت می‌کند پیشِ نورِ گنبدِ نورانی‌اش ، خورشید هم با تمام نورش احساسِ حقارت می‌کند زائرِ سلطان، کنار پنجره فولاد از او هر چه می‌خواهی بخواه حتما ، عنایت می‌کند شیعیان که جایِ خود ، دیدم درِ باب الجواد که مسیحی هم به اون عرضِ ارادت می‌کند فتنه‌های دشمنان خاکِ ایران ابتر است چون علی موسی الرضا از آن حفاظت می‌کند خاکِ ایران و خراسانش به جای خود ، رضا بر تمام عالم و آدم امامت می‌کند هر که در دنیا امامش بوده مولایِ رئوف روزِ محشر ، عالمی بر او حسادت می‌کند بی شک و تردید بر زوار شاه تشنه لب کربلا را ضامن آهو کرامت می‌کند روضه‌دارِ روضه‌های غربتِ کرب و بلاست گریه‌هایش را "عیون" دارد روایت می‌کند روضه‌ی ظهر عطش را هم از او ابن الشبیب با دو چشم خیس و بارانی روایت می‌کند 🔸 🔹 🔸 💐ولادت با سعادت حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام مبارک. ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 دلم شاعر، دلم عاشق، دلم رسوای عالم شد! دلش سنگ و دلش سنگ و دلش از سنگ بدتر شد! 🔺 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 مارکو : از بوسه من خوشت نیومد؟ ورونیکا : کاش گناه نبود تا کاملاً لذت می‌بردم ... مارکو : ما گناه می‌کنیم تا خدا بخشنده بمونه ... 📕 ✍🏻 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 حالشو خریدارم😊 قربونش برم😘 🔸 🔹 🔸 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 در عشق تو پای، کس ندارد جز من در شوره کسی ،تخم نکارد جز من با دشمن و با دوست، بدت می گویم تا هیچ کَست دوست ندارد جز من 🔺 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 پل هایی که بر نهرهای کوچک آب زلال و روان بسته می‌شوند، می‌دانند که ما نه از ترس غرق شدن، بلکه از سر غرور و یا تنبلی، دل به آب زلال نهر نمی زنیم شنا نمی‌کنیم، آب بازی نمی کنیم و حتی پاهای‌مان را اجازه‌ی خیس شدن در نهر آب نمی دهیم، برای همین همیشه اخم کرده ساخته می شوند و با اخم، ما را به دوش می کشند. در حالیکه اگر خوب دقت کنیم لبخندی در کف هر نهر آبی نهفته است که فقط وقتی پا توی آب می گذاریم و از آن طرف بیرون می آییم حسش می کنیم. 🔸 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 امیرالمؤمنین عليه السلام: أرجَى النّاسِ صَلاحا مَن إذا وَقَفَ على مَساويهِ سارَعَ إلَى التَّحَوُّلِ عَنها اميدوارترين مردم به اصلاح نفْس كسى است كه هرگاه بر بدى هاى خود آگاه شود، در برطرف ساختن آنها شتاب ورزد 🔺 🔻 جلد12 صفحه335 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 خورشیدِ عشق سر زده از رد پای تو مهتاب، آشنا شده با چشم‌های تو پیچیده بانگ حَیِّ عَلیَ الشاعرانگی!! ای خواستگاهِ شعرِ ترم، از صدای تو 🔸 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 گیسوانِ تو شبیه است به شب؛ امّا نه شب که اینقدر نباید به درازا بکشد... 🔹 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 همین که خواستم از آخرین قفس بپرم  رسید نامه ی سنگت چه ناگهان به پرم  هنوز چشم به راهم که باز لطف کنی هنوز منتظر نامه های سنگ ترم  بهار آمد ماندم ، پرنده ها رفتند  پرنده ها که بیایند راهی سفرم  بلا که همیشه بد نیست راستی دیدی  تو آن بلای قشنگی که آمدی به سرم  من و تو ما شده بودیم اگر نفهمیدیم  منم که می گذری یا تویی که می گذرم   🔸  🔹 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛