eitaa logo
نسیم ادب
284 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
297 ویدیو
1 فایل
گلستانی از شعر و ادب و حکمت برای ساختن لحظاتی زیبا تفرجی برای روح و خلوتی برای آرامش پرسه ای در کوچه پس کوچه های ادب و هنر و حکمت و اندرز ارتباط با ادمین: @bigharar9
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران... 🔺 🔻 🔸 🔹 🔸 🔹 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ 🔸@NasimeAdab 🔸 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
📖 آرام نيست در همه عالم به اتفاق ور هست در مجاورت يار مَحرم‌ست.. 🔺 🔻 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ 🔸@NasimeAdab 🔸 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
arabi--2.mp3
18.78M
🎼 «بین العصر و المغرب» 🔹از محبوب ترین آهنگ های خاورمیانه این آهنگ عراقی است که قدمتش به سال ۱۹۷۱ برمی گردد. 🔸در این پست خود ترانه رو گذاشتم و بخاطر محدودیت متن در هر پست در دو پست بعدی به ترتیب متن و ترجمه آواز و متن و ترجمه ترانه رو گذاشتم. 🔹 تا ضمن گوش دادن به این ترانه‌ی زیبای عراقی بتونید هم در خوندن ترانه همراهی کنید هم ترجمه ی اونو ببینید. 🔸 دوستانی که عربی بلدند اگر در متن یا ترجمه ایرادی دیدند تذکر بدن تا اصلاح کنم. خواننده و صاحب اصلی اثر: نوع موسیقی: آهنگساز: شاعر: سال ساخت اثر: ۱۹۷۱ م اما این اثری که می شنوید با صدای خواننده‌ی عراقی است. 🔸 🔹نام ترانه: بین العصر و المغرب 🔸خواننده: 🔹 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ 🔹@NasimeAdab 🔹 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
متن و ترجمه‌ی آواز: اصد عنک؟! از تو دست بکشم؟! امل منک؟! از تو دلزده بشم؟! چذب من گال اعوفنک دروغ گفت هر کی گفت: رهات می کنم و لو حطو بدربی النار ابدمع عینی اطفیهه و اگر بر سر راهم آتش بذارن با اشک چشمم خاموشش می کنم. و ادگ بابک و اشوفنک و درت رو می کوبم و می بینمت و افلش حاجز المبنی و احیله عنک و عنی و دیوار حائل بنا شده رو منهدم می کنم و اون رو از بین منو و خودت دور می کنم. و احاچیک و تحاچینی و اسمعنک و باتو حرف بزنم و بام حرف بزنی و صداتو گوش بدم اشترید اتصیر؟! می خوای چی بشی؟! طیر اطیر انا اطیر ویاک پرنده بشی و پرواز کنی با تو به پرواز می کنم یبه هم اتحط و الزمنک بابا بالاخره هم فرود میای و گیرت میندازم شترید اتصیر؟! سمچ بالمای؟! می خوای چی بشی؟! ماهی بشی بری تو آب؟! یا عمی هم تطفح و اصیدنک عموجان هم روی آب میای و صیدت می‌کنم. ولک شترید اتصیر؟! شترید اتصیر؟! هی می خواهی چیکار کنی چی بشی؟! می خوای چی بشی؟! نجم بالسمای؟! یعمیهم تلمع و اشوفنک می خوای ستاره‌ی تو آسمونم بشی هم چشمک می زنی و پیدات می کنم و می بینمت. اشترید اتصیر؟! می خوای چی بشی؟! ترید اتموت؟! اموت ویاک می خوای بمیری بات می میرم و گبل ما موت اصیحن حیل: «احبنک» و قبل از اینکه بمیرم بلند فریاد می زنم «دوستت دارم» اصیحن حیل: «حیل احبنک» بلند فریاد می زنم: «خیلی دوسنت دارم» ولک ترید اتموت والله اموت اویاک هی می خوای بمیری ؟! بخدا بات می میرم و گبل ما موت اصیحن: «موت احبنک» و قبل از مردنم فریاد می زنم: «تا سر حد مرگ دوستت دارم» 🔸 🔹نام ترانه: بین العصر و المغرب 🔸خواننده: 🔹 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ 🔹@NasimeAdab 🔹 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
متن و ترجمه ترانه: بین العصر و المغرب مرت لمة خیاله بین عصر و مغرب یه گروه اسب سوار گذشتند و عرفت فرس ولیفی لانها شگرة و میالة و اسب مونسم رو شناختم چون بور بود و به من میل داشت هذا الهوا من عدهم یحمل الضیوف احبابی والگلب ما ینساهم و العشگ مو چذابی این نسیم اونهاست که با خودش مهمان های عزیزانم رو حمل می کنه و دل هیچگاه فراموششون نمی کنه عشق که چیزی دروغین نیست. بین العصر و المغرب مرت لمة خیاله بین عصر و مغرب یه گروه اسب سوار گذشتند و عرفت فرس ولیفی لانها شگرة و میالة و اسب مونسم رو شناختم چون بور بود و به من میل داشت لا تضربنی لاتضرب کسرت الخیزرانه مرا نزن نزن عصای خیزران را ( از بس زدی ) شکستی صار لی سنة و ست اشهر من ضربتک وجعانه الان یک ساله و نیمه که از ضربه ات درد دارم بین العصر و المغرب مرت لمة خیاله بین عصر و مغرب یه گروه اسب سوار گذشتند و عرفت فرس ولیفی لانها شگرة و میالة و اسب مونسم رو شناختم چون بور بود و به من میل داشت والله لانصب مرجوحه من اسطوحی لاسطوحه بخدا تابی می بندم از پشت بام خانه ام تا پشت بام خانه اش خلی ایگولو حرامی روحی متعلگه ابروحه بزار بگن که دزده آخه جونم به جونش بسته است بین العصر و المغرب مرت لمة خیاله بین عصر و مغرب یه گروه اسب سوار گذشتند و عرفت فرس ولیفی لانها شگرة و میالة و اسب مونسم رو شناختم چون بور بود و به من میل داشت 🔸 🔹نام ترانه: بین العصر و المغرب 🔸خواننده: 🔹 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ 🔹@NasimeAdab 🔹 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 از روز من و بخت من ای‌ دوست! چه پرسی؟ بی ‌روی تو و موی تو، این تیره شد آن تار... 🔸 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ 🔹@NasimeAdab 🔹 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
📖 لحظۀ واپسين مُهرِ شكست، تا ابد حک شده بر جبينتان كوچ كنيد غاصبان! جانبِ سرزمينتان كودک غزه را اگر در دل خواب كشته‌ايد خورده تَرَک ز آهِ او، گنبد آهنينتان كوچ كنيد صف به صف، چون كه نشسته هر طرف مرگ در انتظارتان، حادثه در كمينتان رو به ديار خود كنيد ای به عبث نشستگان! تا سر پاست اسبتان تا نشكسته زينتان خيره‌سری‌ست كارتان دربه‌دری‌ست بارتان حيله‌گری‌ست يارتان بدگهری‌ست دینتان.. مرد ظفر كه نيستيد اهل خطر كه نيستيد هست حريف طفل و زن، غيرت آتشينتان؟!.. دل بكنيد زين سرا وَرنه به روزِ ماجرا نيست به خاکِ قدس جز فاجعهْ هم‌نشينتان.. يا به همين زبانِ خوش، پس بدهيد قدس را يا كه رسد دمی دگر لحظه‌ی واپسينتان! 🔸 🔹 🔸 🔹 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ 🔹@NasimeAdab 🔹 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
📖 دستم به تو هرگز نرسد ماه بلندم اندوه بزرگی است چه باشی چه نباشی 🔹 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ 🔸@NasimeAdab 🔸 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
📖
اگر عشق نمی‌بود 
علف‌های بهاری در آن سردِ سحرگاه
سر از خاک نمی‌زد
اگرعشق نمی‌بود
ز سنگ سیـه، آن چشمه ی جوشان
گریبانِ زمین‌ را به جنون چاک نمی‌زد
اگر عشق نمی‌بود 
بر آن شاخه ی انجیر تک افتاده
چکاوک، چنین پرده عشاق، طربناک نمی‌زد

اگرعشق نمی‌بود
اگر عشق نمی‌بود
🔹 🔸 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ 🔸@NasimeAdab 🔸 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
📖 امام صادق عليه ‏السلام:  إنَّ اللّه‏َ جَلَّ ذِكرُهُ لَيَحفَظُ مَن يَحفَظُ صَديقَهُ  امام صادق علیه السلام فرمودند: خداوندِ والا نام، حافظِ كسى است كه دوست خود را حفظ كند. 🔸 🔹 جلد ۸ صفحه ۱۶۲ ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ 🔸@NasimeAdab 🔸 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
📖 بیا وداع کنیم اگر بنا باشد کسی از ما بماند، همان بهتر که تو بمانی کینه‌ی تو بیشتر به کار این دنیا می‌آید تا عشقِ من ... 📕 ✍🏻 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ 🔸@NasimeAdab 🔸 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
📖 ادوارد: میدونی فرق بین درد و رنج چیه؟ آنا: چه فرقی میکنه؟ وقتی دوتاشون بَدَن ادوارد: وقتایی که باهات حرف میزنم و حواست پیش یکی دیگه س این میشه رنج. آنا: خب درد چیه اون‌وقت ؟ ادوارد: که با این حال باز دوستت دارم ... 📕 ✍🏻 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ 🔸@NasimeAdab 🔸 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
📖این دل، اگر کم است بگو سر بیاوَرم... یا امر کن که یک دلِ دیگر بیاورم... خیلی خلاصه عرض کنم دوست دارمَت... دیگر نشد عبارت بهتر بیاورم..! 🔹 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ 🔸@NasimeAdab 🔸 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
📖 گر هَمه دشمنی کُنی از هَمه دوستان بِهی 🔺 🔻 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ 🔸@NasimeAdab 🔸 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
📖 سختی، ولی سنجیدنت را دوست دارم فلسفه ای، فهمیدنت را دوست دارم آرامشی، مثلِ هوایِ بعدِ باران حسِ خوشِ بوییدنت را دوست دارم مغرور و سنگینی، ولی با لحن شیرین من را "شما" نامیدَنت را دوست دارم صدبار گفتم دوستت دارم، ولی تو... حتی همین نشنیدنت را دوست دارم گاهی بپرس از دوستانت حال من را گاهی همین پرسیدنت را دوست دارم 🔸 🔹 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ 🔸@NasimeAdab 🔸 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
📖 تیغِ دو دَم را در دهانت دیده بودم. 🔺 🔸 🔹 🔸 🔹 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ 🔸@NasimeAdab 🔸 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
📖 من از فنجان قهوه‌ات به لب‌هایت سزاوارترم...! 🔸 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ 🔹@NasimeAdab 🔹 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
📖 نه مرا طاقت غربت*۱ نه تو را خاطر قربت*۲ دل نهادم به صبوری، که جز این چاره ندانم 🔺*غربت: دور بودن 🔻*قربت: نزدیک شدن 🔺 🔻 🔹 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ 🔸@NasimeAdab 🔸 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
📖 من داستان آن گل سرخم که عاقبت دلسوزی نسیم سرش را به باد داد... 🔹 🔸 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ 🔹@NasimeAdab 🔹 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
📖 اهل مسجد شده ام جام پیاپی بفروشم ایستگاه صلواتی بزنم، مِی  بفروشم اهل مسجد شده ام  گرمیِ مردادیِ خود را به تنِ لاغر و سرمازده‌ی دی بفروشم چشم در چشم خدا یک دهن آواز بخوانم به شبانان برانگیخته اش نی بفروشم هان! به آن پیرزن مست بگو پیش بیاید آمدم یوسف خود را به زر ِ وی بفروشم اربعین است خُمَم را سر بازار بیارم اگر امروز تقلا نکنم کِی بفروشم؟! بد به حال من اگر تشنگی کرب و بلا را به سرافکندگیِ سلطنتِ ری بفروشم... 🔸 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ 🔹@NasimeAdab 🔹 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
📖 مثلا ببوسمت.... و در دفترم بنویسم : "امروز جانم به لب رسید"... 🔸 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ 🔹@NasimeAdab 🔹 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
📖 قدر من باری بدان و شعر من گاهی بخوان نام من روزی بپرس و کام من وقتی برآر 🔸 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ 🔹@NasimeAdab 🔹 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
📖 در دلم چیزی است مثل یک بیشه‌ی نور، مثل خواب دم صبح و چنان بی‌تابم، که دلم می خواهد بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه دورها آوایی است، که مرا می خواند 🔹 🔸 دوستان ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ 🔸@NasimeAdab 🔸 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
📖
ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﻨﺪﻡ ...
ﺣﺎﻓﻆ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ . ﺣﺎﻓﻆ ﺭﺍ
ﻣﯽ ﺑﻨﺪﻡ ...
ﻓﻨﺠﺎﻥ ﻗﻬﻮﻩﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﺮﻣﯽ ﮔﺮﺩﺍﻧﻢ .
ﻓﻨﺠﺎﻥ
ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﻡ ...
ﻭﺭﻕﻫﺎ ﺭﺍ ﺭﺩﯾﻒ ﻣﯿﮑﻨﻢ.
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﻬﺎ 
ﺑﺎﯾﺪ ﻗﻮﻝ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪهد..
. 🔹 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ 🔸@NasimeAdab 🔸 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
📖 ایمان لحظه لحظه! گمان را بریز دور! این شعرهای دل نگران را بریز دور! از روزهای بی رمق خستگی نگو تقویم های بی هیجان را بریز دور در جستجوی معنی یک فصل تازه تر این شاخه شاخه فصل خزان را بریز دور! تصویرهای شادی و تصویرهای غم هم خاطرات این چمدان را بریز دور! یعنی مرا از آب و گل تازه ای بساز! یعنی کتیبه های جهان را بریز دور! بگذار واژه ها خودشان زندگی کنند دل را بریز دور و زبان را بریز دور! در خود شکوفه کن من ترسیده از گناه! خود شو! خدا شو! نام و نشان را بریز دور... 🔹 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ 🔸@NasimeAdab 🔸 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾