eitaa logo
نسیم ادب
297 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
320 ویدیو
1 فایل
گلستانی از شعر و ادب و حکمت برای ساختن لحظاتی زیبا تفرجی برای روح و خلوتی برای آرامش پرسه ای در کوچه پس کوچه های ادب و هنر و حکمت و اندرز ارتباط با ادمین: @bigharar9
مشاهده در ایتا
دانلود
Mohammad Reza Shajarian - 07 - Yade Ayaam.mp3
17.81M
🎼 ياد ايامی… ياد ايامی… ياد ايامی… ياد ايامی… ياد ايامی که در گلشن، فغانی داشتـم در ميان لاله و گُل، آشيانی داشتـم آشيانی داشتـم آشيانی داشتم ياد ايامی… ياد ايامی… ياد ايامی که در گلشن، فغانی داشتـم… در ميان لاله و گُل، آشيانی داشتـم آشيانی داشتـم آشيانی داشتم گِرد آن شمع طرب ميسوختم پروانه وار گِـرد آن شـمع طرب ميسوختــم پروانـه‌وار پای آن سرو روان، اشک روانی داشتم اشک روانی داشتم اشک روانی داشتم ────┤ ♩♪♫♩♫♪♩ ├──── آتشـم بر جان آتشـم بر جان آتشم بر جان ولی از شکوه لب، خاموش بود خاموش بود عشق را از اشک حسرت، ترجمانی داشتم ترجمانی داشتم ترجمانی داشتم ────┤ ♩♪♫♩♫♪♩ ├──── ( درد بی عشقی زِ جانم بُرده طاقت! بُرده طاقت! ) ۳بار وَرنه من داشتم آرام، تا آرام جانی داشتم ────┤ ♩♪♫♩♫♪♩ ├──── چون سرشک از شوق بودم، خاکبوس درگهی چون سرشک از شوق بودم، خاکبوس درگهــی چون غبار از شکر، سر به آستانی داشتــم گِـرد آن شمـع طرب مي‌سوختــم پروانه وار پای آن سرو روان، اشک روانی داشتم اشک روانی داشتم اشک روانی داشتم ────┤ ♩♪♫♩♫♪♩ ├──── بلبل طبعم کنون باشد زِ تنهايی خموش بلبل طبعم کنون باشد زِ تنهايی خموش! نغمه‌ها بودی مرا نغمه‌ها بودی مرا، تا همزبانی داشتم ياد ايامی که در گلشن، فغانی داشتم در ميان لاله و گُل، آشيانی داشتـم آشيانی داشتـم آشيانی داشتـم ────┤ ♩♪♫♩♫♪♩ ├──── 🔸 🔹 🔅۱ مهر زادروز استاد شجریان 🔹🔶🔹 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔸@NasimeAdab🔸 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 لبت مرا به غزل‌های نوجوانی برد به عشق‌های زمينی آسمانی برد شکوفه لبِ گلگونِ تو، دوباره مرا به خواب چیدن گل‌های ارغوانی برد کسی که آتش بی‌مهری‌اش مرا سوزاند چه شد که باز دل از من به مهربانی برد؟ به زنده بودن من، نام زندگی مگذار که این غریب فقط رنج زندگانی برد چه زود پیر شدیم و چه دیر فهمیدیم که عشق هرچه ز ما برد، ناگهانی برد 🔹 🔸 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔹@NasimeAdab🔹 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 در شهر خیابان‌ به‌ خیابان گشتم آن‌قدر که آگهی است، آگاهی نیست 🔹 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔹@NasimeAdab🔹 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 طرحی از زلفِ تو دیشب به سرم کرد خطور صبح با هرکه سخن رفت پریشان گفتم 🔹 🔸 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔹@NasimeAdab🔹
5.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📖 پدرم را خدا بیامرزد مَردِ سنگ و زغال و معدن بود سال‌های درازِ عمرش را کارگر بود، اهل معدن بود از میانِ زغال‌ها در کوه عصرها روسفید برمی‌گشت سربلند از نبرد با صخره او که خود قله‌ای فروتن بود پا به پای زغال ها می سوخت سرخ می شد دوباره کُک* می شد کوره‌ای بود شعله‌ور در خود کوره‌ای که همیشه روشن بود بارهایی که نانش آجر شد از زمین و زمان گلایه نکرد دردهایش یکی دوتا که نبود دردهایش هزار خرمن بود از دلِ کوه‌های پابرجا از درونِ مَخُوفِ تونل‌ها هفت خوان را گذشت و نان آورد پدرم که خودش تَهمتَن بود پدرم مثل واگنی خسته از سرازیرِ ریل خارج شد بی خبر رفت او که چندی بود در هوای غریبِ رفتن بود مَردِ دشت و پرنده و باران مَردِ آوازهای کوهستان پدرم را خدا بیامرزد کارگر بود، اهل معدن بود 🔸 ◾️ با سانحه 🔸🔳🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔸@NasimeAdab🔸 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 آن که برگشت و جفا کرد و به هیچم بفروخت به همه عالمش از من نتوانند خرید 🔺 🔻 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔸@NasimeAdab🔸 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 لم يكن الربيع صديقي في يومٍ من الأيام ولا تحمست لطبقات الطلاء الأحمر و الأزرق التي يضعها على وجهه ولا للأشجار التي تقلد راقصات الـ (فولي بيرجير) الخريف وحده؛ هو الذي يشبهني... بهار هیچ‌گاه دوست من نبود! هیچ وقت برای رنگ قرمز و آبی که روی صورتش می‌مالید هیجان‌زده نشدم. حتی برای درختانی که ادای رقاصان «فولی برژر» * را در می‌آوردند. پاییز.. فقط پاییز است که شبیه من است... 🔹 🔸 🔹 🔅* «فولی برژر» یا به فرانسوی Folies Bergère از معروف‌ترین تالارهای موسیقی و رقص در شهر پاریس است. 🏞 عکس: دهکده «صوفر» در لبنان 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔸@NasimeAdab🔸 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 موقوف نسیمی است ز هم ریختن ما آماده‌ی پرواز چو اوراق خزانیم 🔸 🔹🔶🔹 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔸@NasimeAdab🔸 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 دوباره عهد می‌کنی که نشکنی دل مرا‌ ... چه وعده‌ها که می‌دهی به رغم ناتوانی‌ات! جواب کن به جز مرا، صدا بزن شبی مرا وَ جای تازه باز کن میانِ زندگانی‌ات بیا فقط خبر بده مرا قبول کرده ای سپس سرِ مرا بِبُر به جای مژدگانی‌ات 🔹 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔹@NasimeAdab🔹
📖 بخش اول مرحوم چند ماهی بود که جنگ سایه خود را بر سر کشور انداخته بود. جوان خوش صدای بیست و سه ساله‌ای به نام که گاهی نوحه و دعا و مناجات می خواند کم و بیش نامش در بین رزمنده‌های اهواز شنیده می شد. اما یک اتفاق، نه فقط نقطه عطف زندگی آهنگران، بلکه یکی از تاثیرگذارترین اتفاقات فرهنگی در ادامه مسیر دفاع مقدس شد. آشنایی آهنگران با یک کشاورز اهل شعر و ادب و نوحه بود که از رامهرمز به اهواز مهاجرت کرده و در زمینی در کنار رود کارون و در کیانپارس کنونی کشاورزی می‌کرد. را می توان یکی از تاثیرگذارترین شاعران و حماسه سرایان این مرز و وبوم دانست . او شاعری و مدح اهل بیت را از جوانی و به تشویق «حاجی بابا اشتری لرکی» از دوستان پدرش آغاز کرد. آشنایی او از طریق پسرش با صادق آهنگران، آن دو را تبدیل به زوجی بی نظیر در خلق ادبیات حماسه در کوران نبرد این ملت با دشمن متجاوز کرد. 🔹 🔸 🇮🇷 گرامی باد. 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔹@NasimeAdab🔹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 بخش دوم مرحوم اولین نوحه ای که معلمی برای آهنگران نوشت برای شهیدان هویزه بود با مطلع : ای شهیدان به خون غلتان خوزستان، درود لاله‌های سرخ پرپرگشته ایران، درود نوحه ای که چند روز بعد از سرایش آن ، به پیشنهاد حسین علم الهدی ، توسط آهنگران در جماران و در حضور امام خوانده شد و این اولین اجرای رسمی آهنگران بود که صدای او را به گوش ایرانیان رساند. سروده های معلمی صادق آهنگران را تبدیل به بلبل خمینی کرد . لقبی که رژیم بعث به دلیل میزان تاثیرگذاری و ایجاد شور و حماسه در میادین نبرد به آهنگران داده بود. تا جایی که در یکی از عملیات ها برای تضعیف روحیه رزمندگان شایعه اسارت او را نیز مطرح کرد. شعر معلمی علاوه بر عمق معنا از سادگی خاصی بهره مند بود که ریشه در ساده زیستی و خوی روستایی و کشاورز بودن او داشت و همین نکته بود که به راحتی به دل همه اقشار مردم با هر سواد و کسب و پیشه ای می‌نشست و روی لب‌ها زمزمه می‌شد. حبیب الله معلمی در ۴ تیر ۱۳۹۲ در هشتاد و هفت سالگی، در بیمارستان شرکت نفت اهواز درگذشت و پیکرش در محوطه آرامگاه علی ابن مهزیار اهوازی به خاک سپرده شد. 🔹 🔸 🇮🇷 گرامی باد 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔹@NasimeAdab🔹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 درد فراق این روزها بس سخت و جانکاه است «او رفت»  و این قصه همین اندازه کوتاه است پس کوچه‌های شهر را  شب با خیال او می‌گردم و این پرسه‌ها گه تا سحرگاه است در من، طلوعِ صبحِ شورانگیزِ هر روز است در خاطرش یاد من اما گاه و بی گاه است تنها برای عاشق دلخسته در این عشق اندوه و حسرت هدیه‌ی  پایانِ این راه است از چشمِ شورِ حاسدان باید بپرهیزد   آن‌کس که با دلداده‌ای  شیرین و دلخواه است ای هم نفس ، هم راز ،  همدم ، همنشین، همراه جای نفس در سینه‌ی من کوهی از آه است ای آفتابِ قله‌های باورم در عشق یاد تو با من تا ابد همگام و همراه است 🔹 🔸 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔸@NasimeAdab🔸 https://eitaa.com/NasimeAdab