eitaa logo
نسیم ادب
290 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
262 ویدیو
1 فایل
گلستانی از شعر و ادب و حکمت برای ساختن لحظاتی زیبا تفرجی برای روح و خلوتی برای آرامش پرسه ای در کوچه پس کوچه های ادب و هنر و حکمت و اندرز ارتباط با ادمین: @bigharar9
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 گویند که: هر چیز، به هنگام بُوَد خوش. ای عشق! چه چیزی؟ که خوشی در همه هنگام 🔺 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 قاصد بگیر نامه و دستِ مرا ببوس آگاه نیستی که کجا می‌فرستمت... 🔸 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 شیداتر از این شدن چگونه؟ رسواتر از این شدن چگونه؟ بیهوده به سرمه چشم داری زیباتر از این شدن چگونه؟ من پلک به دیدن تو بستم بیناتر از این شدن چگونه؟ پنهان شده در تمام ذرات پیداتر از این شدن چگونه؟ ای با همه، مثل سایه همراه تنهاتر از این شدن چگونه؟ عاشق شدم و کسی نفهمید رسواتر از این شدن چگونه؟ 🔸 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 این قلب ترک خورده ی من بند به مو بود من عاشق او بودم و او عاشق "او" بود 🔸 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 من أعطاك عذراً زائفاً للرحيل... أعطه ألف شكر لعدم البقاء... «هر کس برایِ رفتن بهانه‌ای واهی برایت تراشید تو برایِ نماندنش هزار بار از او تشکر کن.» 🔸 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 از خواب چو برخیزم، اول تو به یاد آیی 🔸 🔸 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 لب او بر لب من؟! این چه خیال است و تمنا! مگر آن گه که کند کوزه‌گر از خاک، سبویم. 🔺 🔻 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 عند ما تتيقن بأن اهدافك باتت مستحيلة التحقيق لا تغير اهدافك فقط غير طريقتك في الوصول اليها وقتی مطمئن شدی که  غیر ممکن است اهدافت محقق شوند اهداف خود را تغییر نده فقط روش خود در رسیدن به آن را عوض کن. 🔸 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 گم كرده‌ام بدون تو، راهِ نجات را خضرم كه داده‌ام ز كف آبِ حيات را درد است اين كه با همه‌ی پادشاهی‌ام مجبورم انتخاب كنم كيش و مات را پشتِ بهانه‌های تو هر بار نكته‌ای ست حفظم تمام زير و بمِ اين نكات را رحمت به روزگار كه پستی-بلندی‌اش رو كرده دستِ زندگیِ بی‌ثبات را ای عشق! اين سكوت، به معنایِ عجز نيست حرمت نگاه داشته‌ام، خاطرات را... 🔹 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 چون طفل نی‌سوار به میدان اختیار در چشم خود سوار، ولیکن پیاده‌ایم 🔹 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 آمد و گفت: روحِ بادم و رفت عطرِ او ماند روی یادم و رفت خود نفهمید در چه حالی بود گریه می‌کرد و گفت:شادم و رفت تکه‌های دلی که عاریه بود شعر کردم، به عشق دادم و رفت قبله ام را که چشم او کردم چشمکی زد به اعتقادم و رفت باز حوا گذاشت سیبش را روی بارِ گناهِ آدم و رفت کم نیاورده بودم اما گفت: از سرِ تو کمی زیادم و رفت 🔺 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 ﻣﯽ ﺭﻭﻡ ﻭﺯ ﺳﺮ ﺣﺴﺮﺕ ﺑﻪ ﻗﻔﺎ ﻣﯽ ﻧﮕﺮﻡ ﺧﺒﺮ ﺍﺯ ﭘﺎﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﻣﯽ ﺳﭙﺮﻡ ﻣﯽ ﺭﻭﻡ ﺑﯽ ﺩﻝ ﻭ ﺑﯽ ﻳﺎﺭ ﻭ ﻳﻘﻴﻦ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺑﯽ ﺩﻝِ ﺑﯽ ﻳﺎﺭ، ﻧﻪ ﻣﺮﺩ ﺳﻔﺮﻡ ﭼﻪ ﮐﻨﻢ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺑﻪ ﮔﺮﻳﺒﺎﻥ ﺍﺟﻞ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺗﻦ ﺩﺭ ﺯ ﻏﻤﺖ ﭘﻴﺮﻫﻦ ﺟﺎﻥ ﺑﺪﺭﻡ ﺧﺎﮎ ﻣﻦ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻫﻮﺍﯼ ﻟﺐ ﺗﻮﺳﺖ ﺳﺎﺯﮔﺎﺭﯼ ﻧﮑﻨﺪ ﺁﺏ ﻭ ﻫﻮﺍﯼ ﺩﮔﺮﻡ ﻭﻩ ﮐﻪ ﮔﺮ ﺑﺮ ﺳﺮ ﮐﻮﯼ ﺗﻮ ﺷﺒﯽ ﺭﻭﺯ ﮐﻨﻢ ﻏﻠﻐﻞ ﺍﻧﺪﺭ ﻣﻠﮑﻮﺕ ﺍﻓﺘﺪ ﺍﺯ ﺁﻩ ﺳﺤﺮﻡ ﭘﺎﯼ ﻣﯽ ﭘﻴﭽﻢ ﻭ ﭼﻮﻥ ﭘﺎﯼ، ﺩﻟﻢ ﻣﯽ ﭘﻴﭽﺪ ﺑﺎﺭ ﻣﯽ ﺑﻨﺪﻡ ﻭ ﺍﺯ ﺑﺎﺭ ﻓﺮﻭﺑﺴﺘﻪ ﺗﺮﻡ... 🔺 🔻 🔺 🔻 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 سلامم را جوابی ده که در شهر تو مهمانم                غبارم را بیفشان تا به پایت جان بیفشانم بپرس از خود کجا بودی ، کجا هستی ، چه می جویی      نگاهم کن چه می گویم ، سخن بشنو چه می خوانم 🔸 🔹 🔸 🔹 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 ویعانقني الموت حینما اشتاقُ لکما! ومرگ مرا در آغوش می‌گیرد، آن زمانی که دلتنگتان شوم! 🔸 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 «نام حبیب هست و نشان حبیب نیست» زین گونه ام که در غم غربت شکیب نیست گر سر کنم شکایت هجران ، غریب نیست جانم بگیر و صحبت جانانه ام ببخش کزجان شکیب هست و زجانان شکیب نیست گم گشته ی دیار محبت کجا رود نام حبیب هست و نشان حبیب نیست عاشق منم که یار به حالم نظر نکرد ای خواجه درد هست ولیکن طبیب نیست در کار عشق او که جهانیش مدعی است این شکر چون کنیم که مارا رقیب نیست جانا نصاب حسن تو حد کمال یافت وین بخت بین که از تو هنوزم نصیب نیست گلبانگ «سایه» گوش کن ای سرو خوش خرام کاین سوز دل به ناله ی هر عندلیب نیست 🔺 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖
ای آنکه دوست دارمت، اما ندارمت
بر سینه می‌فشارمت، اما ندارمت... 

ای آسمان من که سراسر ستاره ای
تا صبح می‌شمارمت، اما ندارمت
! 🔸 🔹 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 مانده‌ام لحظه‌ی پیچیدن عطر تو به شهر ملک‌الموت پی چند نفر می آید؟ 🔸 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 آیینه‌ای طلب کن تا روی خود ببینی وز حُسنِ خود، بماند انگشت در دهانت 🔺 🔻 🔸 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 الهی ! این بنده چه داند که چه می باید جُست؟ داننده تویی! هر آنچه دانی ، آن دِه ... 🔸 🔹 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 به دوری تو شبی روز کرده‌ام که غمت چو صبح بر سرم آمد، نمی‌شناخت مرا... 🔸 🔹 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 درین شهرِ پر از جنجالِ و غوغایی از آن شادم که با خیلِ غمش خلوت‌سرای دیگری دارم... 🔸 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 فاصله‌ها هیچ‌وقت دوست داشتن را کمرنگ نمی‌کند بلکه دلتنگی را بیشتر می‌کند ... 📕 ✍🏻 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 روزی تولستوی در خیابانی راه می‌رفت که ناآگاهانه به زنی تنه زد : زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد و بیراه گفتن کرد! بعد از مدتی که از فحاشی زن گذشت تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و محترمانه معذرت خواهی کرد و در پایان گفت : مادمازل من لئون تولستوی هستم زن که بسیار شرمگین شده بود عذر خواهی کرد و گفت : چرا شما خودتان را زودتر معرفی نکردید ؟ تولستوی در جواب گفت: شما آنچنان غرق معرفی خودتان بودید که به من مجال این کار را ندادید! 📕 ✍🏻 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 شبی زِ قدِ تو افتاد سایه بر دیوار هنوز عاشقِ بیچاره رو به دیوار است! 🔺 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 الذی إبتکر العناق، کان أخرساً. أراد أن یقول کل شیء دفعة واحدة. آن‌ که آغوش را کشف کرد، لال بود. می‌خواست همه‌چیز را یک‌‌باره بیان کند. 🔸 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛