#اسرار_حج ۲۲
💠 *«سعی»*
🔸 بعد از طواف و نماز طواف و نوشيدن آب زمزم بايد قدم در سعی صفا و مروه نهاد.
🕋 طواف و نماز طواف به مقام فنا رسيدن است و سعی، بقای بعد از فناست.
☘️ امام صادق علیهالسلام فرمود:
🔆 «چون به صفا میايستی روح خود را برای ديدار او در روز موعود صفا ده و چون در مروه قرار گرفتی اوصاف خود را در ديدگاه خدا از هر زشتي پاكيزه كن. از هوسهای خود هروله كن و از نيرو و توان خويش بيزاری بجوی.»
📗 مصباح الشريعه
✍️ حاج ملاهادی سبزواری میگويد:
🌀 «سعي، حركت ميان دو كفۀ سيئات و حسنات است.
🌀 «صفا»، نشان تصفيه روح و «مَروه»، رمز مُروّت است.
🌀 «صفا»، آغاز راه و «مروه» پايان راه است.
🌀 «صفا»، عالم باطن و «مروه» عالم ظاهر است.
✳️ در صفا بايد مصفا شوی تا برگزيدۀ خدا شوی، و در مروه اهل مروت تا بتوانی با خلق جوانمردی پيشه كنی.
✅ سعی، حركت از عالم باطن به سوی عالم ظاهر است. ابتدا بايد روح و جنبۀ روحانی تغذيه شود بعد جسم، مَركب روح گردد.
🔹 عبد در سعی، رفت و آمد میكند؛ ازصفا به مروه، از مروه به صفا.
🔸 در رفتن نااميد از لطف حق است و در بازگشت اميد بر او غالب میشود.
میرود و باز میگردد؛ اما در هر رفت و برگشتی نگران پذيرفتهنشدن حضور خويش است. او يكبار خائفاً فاصله اين دو كوه را طی میكند و بار ديگر راجياً باز میگردد.
🕋 سعی مانند طواف در قالب عدد ٧ انجام میشود. اين عدد حاكی از بینهايتی و پايانناپذيری دارد. ظاهراً ساعی هفت مرتبه فاصله صفا و مروه را طی میكند؛ اما باطناً تمام عمرش در اين خوف و رجا سپری میشود.
📚 «كتاب جرعهای از بيكرانههای حج، استاد زهره بروجردی»
🇮🇷🇮🇷
https://eitaa.com/nasimeasr
#اسرار_حج ۲۳
💠 *«ادامۀ بحث سعی»*
✍️ ملا احمد نراقی میگويد: كلّ حج، وقوف در صحنۀ قيامت است و عبد در يكی از صحنههای آن ميان دو كفۀ حسنات و سيئات در حركت است.
✳️ سعی ميان صفا و مروه در مسجدالحرام شبيه رفتوآمد پياپی بنده در دربار پادشاه است تا اخلاص خود را به او اظهار كند شايد كه مورد عنايت و رحمت سلطان قرار گيرد.
🔹 سعی از صفا آغاز میشود تا نگاه از حسنات و خيرات و مبرّات برداشته شود، فاعل حسنات خداست و بنده فقط مجری ارادۀ حضرت حق است.
✍️ اهل دل میگويند: صفا كفۀ پُرِ ترازو و مروه، كفۀ خالی آن است.
ساعی ابتدا به سوی كفۀ پُر حسنات خويش میرود. او گمان میكند خيرات و حسنات بيشماری در كارنامۀ زندگی اوست؛ اما چون خوب نظر میكند درمیيابد آنچه در چشم او عظيم است در مقابل عظمت خدای عظيم هيچ هيچ است؛ زيرا هيچكس نمیتواند حق بندگی خدای سبحان را به جا آورد.
✅ *چنين نگاهی تنها وابسته به سعی نيست بلكه سعی، سمبل زندگی روزمرۀ بشر است.*
⬅️ سعی، حركت در فراز و نشيبهای زندگی است،حركت از جسم مادی است تا سير به افلاك روح.
💠 هركس در كل عمر بايد برای عاقبت بخيری و سعادت خود سعی كند و در انجام امور مادی و معنوی بر خدا تكيه كند.
📚 كتاب جرعهای از بيكرانههای حج، اثر استاد زهره بروجردی
🇮🇷🇮🇷
https://eitaa.com/nasimeasr
#اسرار_حج۲۴
💠 *ادامۀ بحث سعي*
🌀 سعي حركتي مِناللّه،الياللّه ،معاللّه و باللّه است. سعي از خدا به خدا و با خداست.
بنابراين ساعي نيست كه سعي ميكند بلكه وجود خدايي اوست كه فاصله اين دوكوه را طي ميكند.
🔶🔸 در اذكار مربوط به سعي آمده است: *هفت بار «اللّه اكبر» بگوييد تا اعلام كنيد*:
🔸خداوند سبحان بزرگتر از آن است كه در توصيفات جا گيرد. خدابزرگتر از آن است كه كمك خويش را از سائل دريغ كند.
🔸 خدا بزرگتر از آن است كه به سعي و طواف بندگان محتاج باشد.
🔸 خدا بزرگتر از آن است كه درخواستها را ناديده بگيرد.
حاجی سعي را سمبل زندگي بعد از حجش ميداند، به سعي آمده تا باقيماندۀ منيتهايش را به اذن حق درهم شكند و تمام خصايل نيكو را از اينجا به زندگي روزانهاش بازگرداند.
❇️ *حاجي از خداوند ميخواهد* تا به او اجازه دهد به رسم جوانمردان قيام كند و به مروه بازگردد تا دراصطفاء باقي بماند.
✅ *آنكس كه ازسوي محبوب انتخاب شد*، در امر بندگي راكد و ساكن نميماند؛ زيرا برگزيدۀ خداي سبحان، لحظهاي ازعبوديت شانه خالي نميكند و هميشه در رفت و آمد ميان صفا و مروۀ بندگي است و سيركمالياش متوقف نميشود.
📚«كتاب جرعهاي از بيكرانههاي حج، اثر استاد زهره بروجردی»
🇮🇷🇮🇷
https://eitaa.com/nasimeasr
#اسرار_حج ۲۵
💠 *تقصير*
✍🏼 «تقصير»، در لغت به معنای اختصار و در اعمال حج به معنای کوتاه کردن مقداری از موی سر یا موی پشت لب یا چیدن ناخن است.
✅ *در نگاه عرفانی «تقصیر»، نماد جدایی از عالم ماده است و حاجی کوچکترین باقیماندۀ تعلقات را از خود دور میکند*.
◀️ ناخن و مو، سمبل زواید دنیایی اعم از رذائل اخلاقی یا امور مادی است.
🌀 در تقصیر، نفس محاسبه میشود. در ظاهر عمل عبادی خاصی انجام نمیشود، بلکه *حاجی از خداوند میخواهد که موانع رشد وکمال را مرتفع کند تا چون از حج برمیگردد به فطرت اولیه و پاکش بازگشته باشد*.
🕋 اینک، حاجی از احرام عمرۀ تمتع درآمده و از تمام مُحرّمات، مُحِلّ میشود و تا شروع مناسک حج تمتع، فرصت و مهلتی مناسب برای آمادگی وصال دارد.
📚«كتاب جرعهاي از بيكرانههاي حج، اثر استاد زهره بروجردی»
🇮🇷🇮🇷
https://eitaa.com/nasimeasr
#اسرار_حج۲۶
💠 *عرفات*
🕋 براي ورود به عرفات بايد در ميقات نيّت حج تمتع كرد؛ اما ميان اين دو نيّت فاصلۀ عجيبي است. بار اول نيت عمرۀ تمتع و بار ديگر نيت حج تمتع.
🔷 براي احرام عمره بايد بيرون از بيت العتيق مُحرم شد؛ اما براي احرام حج تمتع ميتوان از بيت العتيق مُحرم شد.
◀️ *در عمرۀ تمتع هنوز طعم وصال چشيده نشده است و درحج تمتع بوي وصال يار استشمام ميشود. گويا درعمره همه چيز گذراست و در حج تمتع پايدار و جاودان*.
🔷 حاجي درعمرۀ تمتع هنوز رهايي از وجود نفساني را تجربه نكرده است و در حج تمتع آزاد و رها از هر تعلقي مُحرم ميشود.
❇️ سرزمين عرفات به قدوم مبارك حضرت وليّعصر متبرك شده است و *اگر چشمي پاك باشد، پرتو نور وجود حضرتش را در عرفه ادراك ميكند*.
بسياري از حجاج يافتند آنچه را كه بايد مييافتند وديدند آن كس را كه بايد ميديدند؛ اما زبان حال من درعرفات اين است:
🍃 من كه باشم كه برآن خاطر عاطر گذرم
لطفها ميكني اي خاك درت تاج سرم
☘️🍃 روز نهم ذيالحجه روز تجلي وجهالله ،روز معرفت و شناخت امام زمان است، *در اين روز جلوۀ تامه خداي سبحان حضرت وليّاللهالاعظم تجلي كامل دارند*. سرزمين عرفات معطر از عطر يوسف گمشده است. در اين صحرا همه درپي معرفة الاماماند.
🍃☘️ در روايت آمده است : حضرت وليّعصر خطاب به علي بن مهزيار ميفرمايد:
اي پسر مهزيار! پدرم امام حسن عسگري به من دستور داد كه براي اقامت، كوههاي سخت وسرزمین خشك و دوردست را برگزينم،عرفات يكي از همين سرزمينهاست.
◽️ *عرفات مجلس معارفهاي است كه در بيابان برگزار ميشود. وسعت صحراي عرفات نشان از معرفت بيانتهايي است كه همه طالب آناند. معارفهاي در خلوت؛ اما خلوتي در عين كثرت. همه هستند؛ اما هيچكس به ديگري مشغول نيست*.
◽️ *همه در خلوت خويش ميانديشند*، فكر ميكنند، عبادت ميكنند، گريه ميكنند، نماز ميخوانند و گروهي بيصدا با مولايشان نجوا ميكنند.
📚 «كتاب جرعهاي از بيكرانههاي حج، اثر استاد زهره بروجردی»
🇮🇷🇮🇷
https://eitaa.com/nasimeasr
#اسرار_حج۲۷
💠 *ادامۀ بحث عرفات*
❇️ وقوف در این سرزمین از اذان ظهر تا غروب آفتاب واجب است.
*زمان* بهانهای است که هیچ چیز پنهان و ناپیدا نباشد. *تابش مستقیم خورشید نمادی از تابش وجود حضرت حجت است*.
❇️ سِرّ اعظم حج، اجتماع در عرفات است که *هیچ صاحب معرفتی از وصال به امام ناامید نیست*، گرچه چشمانش از دیدن امام محروم است؛ اما چشمان حضرت به سوی اوست. امام آب گوارا بر تشنهلبان و راهنمای گمشدگان است. امام امانتداری همراه، پدری خیرخواه و برادری مهربان است.
✴️ چه سعادتمند چشمانی که به پرتو نور او در عرفات روشن میشوند و چه خسارت دیدهاند چشمانی که از برکت وجودش غافلاند.
🔷🔹 اهل دل معتقدند عرفات از دو جهت پایگاه و مرکز شناخت است:
🔹 اول آنکه زائر در عرفات به عجز کامل خویش در مقابل مولا اقرار میکند و این سرزمین برای او نشان صحرای قیامت است؛
🔹 دوم آنکه حاضرین در عرفات جلوهگریهای محبوب را چنان بهوضوح احساس میکنند که دلیلی برای ناامیدی باقی نمیماند.
✴️ خداوند به برکت امیرالحاج و وجود ولیّالله، میبخشد و بنده به واسطۀ او طلب میکند. در این سرزمین و فضای ملکوتی، *تنها گناه ناامیدی، پروندۀ حاضرین را سیاه میکند*.
✅ *حاجی باید یقین کند که مورد عنایت خاص خدای خویش است*.
❇️ *عرفات کلاس فشرده ای است که از ظهر شاگرد میپذیرد وغروب آنها را با گنجینهای از علوم و معارف الهی به مشعر میفرستد*.
📚 «كتاب جرعهاي از بيكرانههاي حج، اثر استاد زهره بروجری»
🇮🇷🇮🇷
https://eitaa.com/nasimeasr
#اسرار_حج۲۸
""ادامه بحث عرفات""
زائر در عرفه با علم به اين مطلب دعا مي كند كه هر دعايي مستجاب است زيرا يكي از القاب اميرالحاج حضرت بقيه الله الاعظم ، يدالباسط است يعني دست باز خدا .
در عرفه ما سراغ دست باز خدا مي رويم ايشان هرچه عطا كند از خزانه كرم خدا كم نمي شود . خدا براي يدالله اش محدوديتي قرار نداده است كه تا چه اندازه عطا كند ، سفره رحمت خدا در عرفات چنان گسترده است كه به هيچكس اجازه نمي دهند از رحمت خدا نا اميد برگردد و نا اميدي را بالاترين گناه انسان در عرفات مي دانند
حاجي بايد در نهايت اميد قدم به اين سرزمين بگذارد .
عرفات سرزمين اعتراف به تقصير هاست .
در آن سرزمين هركس به قصور خود پي ميبرد گويا روشنايي و وضوح عرفات تا عمق جان نفوذ مي كند و انسان بيشتر از هميشه بر نواقص و كاستي هاي خود واقف مي شود.
همه آمده اند تا در اين صحرا بگويند:خدايا از كاستي ها و نواقصمان به تو پناه مي اوريم .
سركشي هاي ما در مقابل تو فقط به جهت كوتاهي و كم كاري هاي خود ماست ، ناتواني هاي ما در امر بندگي زائيده ظلمتهاي نفساني ماست .
چنين شناختي در فضاي نوراني عرفات بر زائر حاكم مي شود ، او در آن صحرا، آرام و بي صدا و گاه با گريه و ناله در محضر حق اعتراف مي كند.
خدايا منيت هايم موجب تاريكي درونم شده و سبب گمراهي در مسير بندگي ام گشته ، اگر تو مرا تحت حمايت خويش قرار ندهي و از رذايل نفساني رهايم نسازي ، تمام موجودي ام از دست مي رود.
گويا در عرفات، آتش عشقي در ني فتاده است . اين آتش بيش از هر زمان شعله مي كشد و منيت ها را مي سوزاند و خاكستر مي كند .
طعم تلخ هجرانها در عرفات بيشتر احساس مي شود ، حضور در آنجا معنايي ديگر به خود مي گيرد و چون حضور آن غايبِ هميشهِ حاضر در عرفات احساس مي شود بايد دست در دامنش زد و اعلام كرد:
اين تطاول كه كشيد از غم هجران بلبل/
تا سرا پرده گل نعره زنان خواهد شد/
مولاي من ! غم هجران تو تنها درد زندگي من است .
يعقوب وار وا اسفا همي زنم/
ديد خوب يوسف كنعانم آرزوست /
هريك از ما براي درمان غم فراق مولي ، به عرفات اميد بسته ايم.
از ظهر تا غروب در كوره عشق اين سرزمين مي سوزيم تا در اين كوره گداخته شويم و بسوزيم شايد خروج از عرفات تولد و آغازي دوباره باشد ، آغازي بدون منيت هاي گذشته و تولدي بدون خطاهاي پيشين .
حافظ شكايت از غم هجران چه مي كني/
در هجر وصل باشد و در ظلمت است نور/
استاد بروجردی
«كتاب جرعه ایی از بيكرانه های حج»
🇮🇷🇮🇷
https://eitaa.com/nasimeasr
#اسرار_حج۲۹
""مشعرالحرام ""
مشعر را هم خانواده با شَعر و شعور دانسته اند.
شعر به فتح شین به معنای مو است و شاید مشعر از آن رو مشعر نامیده شده که تمام معارف در آنجا چون مو ظریف و دقیق اند.در مشعر باید دقت داشت مبادا در محل شعور قرار گیریم اما در زمره "لا یشعرون" باشیم.
تمام بخشیده شدگان و به معرفت روزانه رسیده های عرفات، در بیابانی به نام مشعر یا مزدلفه وارد می شوند تا بر سفره معرفت دیگری که خداوند در شب تدارک دیده، بنشینند.
مزدلفه از زلف به معنی نزدیک بودن است زیرا قلوب مومنین در عرفات چنان به هم گره خورده که فاصله و تفرقه ایی در میان نیست و به لطف حضرت ولیعصر، آرامش و نزدیکی قلوب به یکدیگر تداوم میابد.
ابن عربی می گوید: اگر کسی در چنین فضایی توفیق قرب را نیابد در حقیقت حج نکرده است زیرا حج هجرت از تمام رذایل به سوی کمال است.
مشعر، کلاس شبانه و تکرار درس عاشقی است.
در مشعر تمام حجابها و تعلقاتی که میان من ومولایم فاصله انداخته و سبب شده در غیبت او بمانم را به سنگریزه ایی بدل می کنم وآنرا بر شیطان نفس می زنم تا از اسارتش آزاد شوم.
همه در مشعر و در آن تاریکی نورانی ، سنگریزه جمع می کنند تا در سرزمین منی بدون اسلحه حضور نیابند، اسلحه ایی علیه نفس اماره.
عرفات و مشعر دو مهمان سرای محبوب اند یکی در روز برپا می شود ودیگری در شب ، مهمان می پذیرد. اما در هردو مقصد یکی است در هردو باید دست به دامن مولی زد و بندگی کرد و در هر دو ضیافت باید از زمین مادی به سوی آسمان عقل و عشق پرواز کرد.
سید حیدر آملی می گوید: در مشعر، مشاعر تحت سلطه حق قرار می گیرند و زبان و تمام اعضاء و جوارح خدایی می شوند.
مشعر داستان بیداری شبانه عاشق در محضر معشوق است او در شب آمده تا بگوید اگر همه عالمیان به خواب روند ، اما من از شوق دیدار چشم برهم نمی گذارم.
مشعر را از کلمه شعور واز کلمه اشعار نیز مشتق کرده اند.
شعور همان معرفتی است که در مشعر از سوی محبوب به مهمان عطا می شود و اشعار به معنای علامت و نشانه است. چشم حقیقت بین درمشعر، علایم و نشانه هایی می بیند که از آن بی نشان عالم خبر میدهد.خبری از عَلَم المنصوب، خبری از رکن عالم هستی ، خبری از مهدی فاطمه، گویا آنها در شب مشعر ندبه میخوانند و فرازهای آن را با چشم دل می بینند.
وقوف در مشعر به دو نیّت نیاز دارد: نیت با شعور شدن و نیت با شعار ماندن.
در مشعر حاجی خود به جمع آوری سنگریزه می پردازد که مستحب است سنگریزه در رنگهای مختلف و بکر و دست نخورده باشد یعنی هرکس خود واقف بر عیوب خویش است و خود باید آنرا شناسایی کند و به قصد نابود کردنشان مسلح شود.
و تغییر رنگ به این دلیل است که هرکس گرفتار عیوب و رذیله های متفاوت است.
و بکر و دست نخورده بودن سنگ به این دلیل است که هرکس ترفندهای مختلفی را نسبت به دشمن بکار برد تا دشمن را با ترفند بکر و مخصوص به خود نابود کند.
ادامه دارد
استاد بروجردی
كتاب جرعه ای از بيكرانه های حج
🇮🇷🇮🇷
https://eitaa.com/nasimeasr
#اسرار_حج۳۰
""ادامه آداب مشعرالحرام""
نكته قابل توجه ديگر در اين سنگ ريزه ها آنست كه حاجي در حج بايد تأمل داشته باشد اگر مال دنيا به اندازه سنگ ريزه هم باشد حساب و كتاب دارد ، محدوده دارد همچنين متوجه مي شود اگر كسي عاشق سنگ ريزه ها باشد يعني عاشق دنيا است و مردم حق دارند او را غير عاقل خطاب كنند و در شمار لا يعقلون قران قرار دهند.
اگر كسي ببيند كه من با سنگ ريزه ها بازي مي كنم حق دارد بگويد هنوز بچه ايي و بزرگ نشده ايي
بزرگترها كه دل به سنگ ريزه نمي بازند ، بچه ها دلشان به اين بازيچه ها خوش است .
در واقع مشعر محل دقت و ريز بين بودن است و اين دقت به تلاش و توجه مضاعف نياز دارد يعني حقيقتا در مشعر تلاشگر بودن را آموزش مي دهند بايد تلاشگر باشي براي خدا تا بتواني دنيايت را به اندازه سنگريزه كوچك كني و آنرا با تمام توان براي نابودي نفس اماره پرتاب كني و عليه نفس اماره خرج كني
اللهم اخرج حب الدنيا من قلوبنا
ادامه دارد
استاد بروجردی
كتاب جرعه ای از بيكرانه های حج
🇮🇷🇮🇷
https://eitaa.com/nasimeasr
٣١
#اسرار_حج
""اسرار مِنی""
اهل لغت برای مِنی معانی آزمایش کردن، اندازه گرفتن، خون ریختن را ذکر کرده اند. و در معنای دیگر به آرزوها هم منی گفته میشود یعنی آرزوهایی که دست یابی و رسیدن به آن نه تنها سازنده نیست بلکه حجابی میان بنده و مولا ایجاد می کند ، باید در این سرزمین قربانی کرد.
رمی جمره به معنای پرتاب کردن تعداد مشخصی سنگ به ستونهای معین، كه از اعمال منی میباشد تا باقیمانده وساوس شیطان از حاجی دور شود.
در رمی جمرات ظاهرا شیطان سنگباران می شود اما باطنا هرکس نفس اماره خویش را سنگباران می کند.حاجی در رمی می آموزد که نباید با دشمن، آهسته و گام به گام برخورد نمود بلکه باید محکم، کوبنده ومتوالی جنگید.زیرا شیطان خناس است و رفت و آمد پنهانی و آشکارا دارد. و همین تردد و رفت و آمد شیطان سبب تکرار رمی در سه زمان می شود.
ابن عربی می گوید :جمرات همان جماعات است و هر جمره ایی جماعتی است از این رو مستحب است که بیش از یک سنگ باشد تا در آن معنی جماعت پدید آید.
در رمی، معجزه ایی آشکار است که هرکس با چشم سر میتوان آنرا دید و با گوش ظاهری می توان شنید . معجزه ایی ملکوتی که در عالم خلق احساس می شود یعنی هرکس در ازدحام جمعیت پرتاب سنگ خود را می بیند و صدای آنرا می شنود
در رمی ، قدرت خدا تجلی عینی به خود می گیرد گویا چشم وگوش به توانی مضاعف وغیر قابل تصور دست می یابند و حاجی جلوه نام سمیع و علیم خدای سبحان می شود.
اهل دل می گویند هریک از جمرات سمبل یکی از نفوس است که باید جدا جدا و تک تک نابود شود یکبار نفس اماره که به خطا وسوء امر می کند ، نابود شود بار دیگر نفس مسوله که بدیها را، زیبا جلوه می دهد و سبب فریب می شود، هلاک گردد و در سومین رمی، تکلیف نفس لوامه روشن می شود. این نفس سرزنش کننده است اما گاهی وظیفه خود را از یاد می برد و خاموش و ساکت است.در این زمان است که باید با سنگریزه جمرات نابود شود والا حضور این نفس، به عنوان وجدان بیدار بشر خوب است.
حاجی با سنگباران این نفوس به نفس مطمئنه دست می یابد.و با قصد قربت مشغول بندگی میشود
ادامه دارد
استاد بروجردی
كتاب جرعه ای از بيكرانه های حج
🇮🇷🇮🇷
https://eitaa.com/nasimeasr
٣٢
#اسرار_حج
"" اسرار قربانی كردن ""
در روز دهم ذی الحجه واجب دیگری که قربانی کردن شتر گاو یا گوسفند است ، انجام می گیرد.
عید قربان یاد آور حکایتی عجیب و تکان دهنده از پدر وپسری است که غرق در جلال و جمال محبوب شدند و از ما سوی الله چشم فرو بستند. ابن عربی در فتوحات می گوید : قربانی ذبح نفوس است، نفوسی که در طواف وعرفات و مشعر از میان نرفته اند.نفسی که اگر باقی بماند، رشد می کند و مانع حرکت کمالی می گردد. این نفس در منی ذبح می شود.در واقع حال که روح توانست به عالم بالا بپیوندد، باید به شکرانه آن روح یک حیوان را آزاد کرد. حال که منازل حج برای حاجی سیر صعودی وکمالی ایجاد نمود، حیوانی نیز باید به کمال برسد و در خدمت نفع رسانی به انسان قرار گیرد.در حدیث شبلی آمده که در قربانی ظاهرا گوسفند قربانی می شود اما حقیقتا گلوی طمع و حرص قطع می شود.بعضی قربانی را نوعی پرداخت صدقه می دانند که در پاسخ ،خدای سبحان رذایل اخلاقی حاجی را از میان می برد.
سوالی در پایان مطرح می شود که اگر حاجی در سیر اعمال حج تحت نام جواد وکریم حضرت حق قرار گرفته و لطافت و روحانیتی خاص جان او را به آرامش رسانده ، چگونه می تواند حیوانی را ذبح کند؟
اهل دل می گویند:حضور در مناسک حج چنان بر ساختار شخصیتی حاجی اثر می کند که او از افراط وتفریط مصون می ماند .یعنی انسان باید هم تحت نام جمال حق قرار گیرد و هم تحت نام جلال او وفرمانبرداری از دستور ذبح، تا دشمن گمان نکند که اگر کسی درمناسک حج در سایه نام رئوف خدای سبحان قرار گرفته، در برابر رذایل اخلاقی سکوت می کند و مسامحه می نماید.خیر از هیچ خطایی چشم پوشی نخواهد کرد و هوشیار و آگاه قدم در حیطه مقابله می گذارد و باطل را بطور کامل ذبح می کند.
ادامه دارد
استاد بروجردی
كتاب جرعه ای از بيكرانه های حج
🇮🇷🇮🇷
https://eitaa.com/nasimeasr
#اسرار_حج۳۳
"" تقصير ""
حاجی بعداز قربانی ،حلق و تقصير می كند .
حلق به معنای تراشيدن موی سر است و تقصير به معنای كوتاه كردن مقداری از مو يا ناخن ، زنان تقصير می كنند و مردان ، حلق .
انجام اين امر الهی ظاهری دارد و باطنی .
ظاهرش آنست كه رذايل و آلودگی ها از فاعل دور شود
قران می فرمايد:
ثم ليقضوا تفثهم
سپس بايدآلودگيهايشان را برطرف سازند.
و اما باطن حلق ، جدايی از انواع موانع و تعلقات كمالی است.
سيد حيدر آملی مي گويد : وقتی از همه چيز جدا شدم تازه دينم كامل و حجت بر من تمام شده است .
در هر قسمت از مناسك بايد كوشيد تا موانع و حجب ميان بنده و امام زمان (عج) مرتفع شود .
با چشم منی ، جمال او نتوان ديد /
با گوش تويی، مايه كوری و كری است /
اين ما و تويی ، مايه كوری و كری است /
اين بت بشكن تا شَوَدَت دوست پديد/
ابن عربی می گويد: در تقصير موانع دريافت شعور از ميان برداشته می شود .
حاجی قبل از تقصير رذايل را ذبح كرده و حال در اين مرحله بايد موانع پذيرش كنار رود .
سَر ، پايگاه دريافت آگاهی و شعور است ، اگر مو تراشيده ميشود اين عمل سمبليك ،
نمايانگر آنست كه موانع دريافت شعور و آگاهی كنار می رود .
🔸پايان مباحث اسرار حج
استاد بروجردی
كتاب جرعه ای از بيكرانه های حج
🇮🇷🇮🇷
https://eitaa.com/nasimeasr