📢📢📢📢📢📢📢
سلام علیکم
به حول و قوه الهی دروس استاد یزدانپناه از روز شنبه ۱۲ بهمن ماه برگزار خواهد شد.
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 لوح | انقلاب زنده است
🔺 رهبر انقلاب: شهادت حاج قاسم سلیمانی، زنده بودن انقلاب در کشور ما را به رخ همهی دنیا کشید. عدّهای میخواستند وانمود کنند که انقلاب در ایران از بین رفته است، مرده است، تمام شده امّا شهادت او نشان داد که انقلاب زنده است.
27/10/98
📥 نسخه چاپ:
http://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=44807
📢 بیانات مهم #استاد_یزدان_پناه در درس تفسیر امروز پیرامون #بستر_اجتماعی ((بسم اللّه الرّحمن الرّحیم)) 🔰🔰🔰
200204_002-Segment 1.mp3
14.11M
📢 بیانات مهم #استاد_یزدان_پناه در درس تفسیر امروز(1398/11/15) پیرامون بستر اجتماعی ((بسم الله الرّحمن الرّحیم))
📚 اکثر معارف بارِ #اجتماعی دارد ولی برخی فقط بار معرفتی آن را می بینند.
💠 کل قرآن بستر اجتماعی دارد...
❇️ بسم الله الرحمن الرحیم را باید به شکل اجتماعی فهمید.
🔴 بسم اللّه یعنی شکستن #منطق و #فرهنگ جاهلیّت
✅ بسم اللّه شعار و موضع گیری در برابر #غرب است
✳️ بسم اللّه، اجتماعی است یعنی قرار است عده ای را بشکند و خدا محور شود...
#استاد_یزدان_پناه
#تفسیر
#بستر_اجتماعی_قرآن
🌐🌐 خانه طلاب جوان 🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
https://eitaa.com/nasimehekmat
با سلام
دروس این هفته در کانال های مربوطه بارگزاری شد.
صوت های درس «خارج نهایه» در کانال «درس حکمت» 👇👇👇
https://eitaa.com/nasimehekmat_KharejNehayeh
صوت های درس «شرح تفسیر المیزان» در کانال «نسیم تفسیر» 👇👇👇
https://eitaa.com/Nasimehekmat_Tafsir
صوت های درس «عرفان در وادی عمل» در کانال «نسیم عرفان» 👇👇👇
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
هدایت شده از نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۲۱ (۱۲ بهمن ۱۳۹۸)
🔴 بخش اول
🔵 اسم شریف الرزاق
✅ در مورد اسم رزاق توضیح دادیم که چگونه این اسم به هر موجودی مدد میرساند. خدا هم فرموده است که بر عهدۀ من است که به هر موجودِ نیازمندِ روزی، روزی بدهم. همچنین گفتیم خداوند، حصرِ در رازقیت دارد؛ رزّاق اصلی او است. اگر این رزّاق اصلی را جدی بگیریم، خیلی از مسائل تغییر میکند.
❇️ رزاقیت خداوند به این معنا نیست که ما طلب روزی نکنیم. مبنای عرفانیِ اینکه چرا باید طلب صورت بگیرد، بیان شد. بیان کردیم که چگونه میتوانیم افزون بر این طلبِ رسمی، کارهایی انجام دهیم تا رزویِ ما افزوده شود.
🔵 اتصاف به اسم رزاق
✳️ اساساً هر اسمی وجود دارد، میتواند در انسان پیاده شود و انسان عبد آن اسم شود. «عبدالاسم» را توضیح دادیم.
در باب روزی عرض شد که همه داریم روزی میخوریم، ولی میشود به شکلی زندگی کرد که در عین اینکه روزی میخوریم، برای خود توحید جمع کنیم.
✅ ما میدانیم که دین حق است و میدانیم که هر آنچه دین راجع به واقعیات میگوید، حق است؛ این را بر حسب اعتقاد میپذیریم. مؤمن در سطح اول این کار را میکند: هرکس به او روزی میدهد، میگوید خدا روزی داده است. با کمی توجه میبینیم که این فرهنگ در زبان عمومی آمده است؛ این امر برای عموم افراد حتی در حد به دل رساندن هم نیست. این خیلی مغتنم است که در فرهنگ این موضوع اشباع شود. فرهنگ همیشه یک لایه اولیه دارد و وقتی به جانها میخورد، آهستهآهسته به عمق میرود و اثر میگذارد. این مرحلۀ اول عمومی است. مؤمن از این فرهنگ عمومی بالاتر میرود.
✳️ مؤمن وقتی عمق پیدا کند، بهتدریج میگوید: درست است که من در آن معامله سود کردم، ولی خدا خواست که من بهره ببرم. این را باور دارد. این باور خیلی ارزشمند است. به تعبیر دیگر، دین یک دستگاه تبیینی حقیقی را در اختیار همه مؤمنان گذاشته است. ولی مؤمنانی که نرسیدهاند، این دستگاه تبیینی خیلی کمک میکند. درست مثل اینکه برخی تحقیقات در فیزیک و شیمی وجود دارد، ولی ما انجام ندادهایم. ولی چون آنها گفتهاند، ما هم آن اندیشهها را قبول داریم. حتی ما اگر درسش را هم نمیخواندیم، قبول میکردیم. مثلاً میکروب را که ما تحقیق نکردهایم، ولی چون شنیدهایم و در عرف هم گفته میشود، ما هم میگوییم و قبول میکنیم. مثلاً میگوییم فیزک و شیمی یک دستگاه تبیینی دارد و ما هم در تحلیلهای خود به کار میبریم. این یک چیز است. اما وقتی به دین میرسیم، یک دستگاه تبیینیِ واقعی است.
🔵 قرآن یک دستگاه تبیینی ناب
✅ تقاضا میکنم قرآن زیاد بخوانید. چرا؟ چون قرآن یک دستگاه تبیینیِ ناب است. یعنی، آدم همیشه باید بداند با چه روبرو است و چگونه باید تعامل کند. معمولاً قرآن مباحث اصلیِ هستیشناختی و تعاملاتی را چه در سطح و چه در عمق، به درستی تبیین کرده است.
✳️ برخی تا حرف میزنند من میفهمم که قرآن زیاد خواندهاند. ولی برخی دیگر تا حرف میزنند، در مییابم که یا قرآن نخواندهاند یا به جانشان ننشسته است. قرآن که زیاد بخوانید، دستگاه تبیینی شما را تغییر میدهد. یکی از اینها، مسئله رزق و روزی است.
✳️ مؤمن یک دستگاه تبیینیِ خاصی دارد که قرآن به او داده است و با آن زیست میکند. به تعبیر دیگر، میفهمد که اینجا خدا داده است، ولو اینکه از طریق این مشتری به دست آورده است.
✅ اگر قرار شد کسی صادقانه بیاید دین را مراعات کند و جانب خدا را رعایت کند، خداوند سبحان میگوید: هرجوری که باشد من روزیاش را می رسانم از ورایِ تجارتِ کلِ تاجر. متن حدیث را قبلاً خواندم.
✳️ گاهی مؤمن میبیند که خدا بر او سخت گرفته است. سؤال میکند که چه شده است که خدا بر من سخت گرفته است؟ خدا که سخت نمیگیرد. چرا سخت گرفته است؟ این بیدلیل نیست. یعنی، با توجه به آن دستگاه تبیینی که دارد، این را میفهمد. بیدلیل نیست که این فرد با اینکه مؤمن است و هیچ خطایی نمیکند، خدا بر او سخت گرفته است.
✅ در مورد مرحوم قاضی نقل میکنند که هروقت وضعیتِ مالیاش ضیقتر بود، حال معنویاش بهتر و قویتر بود. یکی از اساتید ما هم می فرمود: هروقت مصیبتهایم زیاد بود، حال معنویام خوشتر بود.
❇️ به هر حال مؤمن در ابتدا تبیین و تحلیل دارد و پس از مدتی بر مبنای این تحلیل، تجربیاتی پیدا میکند و بعد القاهای خوش و چیزهای جدیدتری درست میشود.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
هدایت شده از نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۲۱ (۱۲ بهمن ۱۳۹۸)
🔴 بخش دوم
✅ مؤمن در ابتدا این را میفهمد که خدا روزی میدهد.کمی که جلوتر رفت این خاصیت قویتر میشود و میبیند که دست خدا روزی را چگونه تقسیم میکند. میبیند که فلان شخص چون بینالطلوعین نشسته است، خدا روزیاش را زیاد کرده است؛ یا فلان خطا را کرد، خدا روزیاش را کم کرد. در اینجا خیلی از اسرار دین را میفهمد.
❇️ برخی هم آنقدر قوی میشوند که به مبداء اصلی رزاقیتِ الهی وصل میشوند و تمام تقدیرات را میبینند که از اسم اصلی رزاق چطور میآید و تعاملات جرح و تعدیلی با اسمای دیگر چگونه کار را پیش میبرد. این سطح اول میشود که مؤمن نگاه توحیدی پیدا میکند.
این نگاه توحیدی که قوی شد، مناسبت ایجاد میکند؛ مناسبت که ایجاد شد، آدم به جایی میرسد که احساس میکند که این صفت حق، صفت زیبایی است؛ تا جایی که میرسد به اینکه ما هم مظهر آن اسم باشیم. این میشود «عبدالاسم» و در بحث ما میشود «عبدالرزاق».
✳️ به بنده خدایی نشان دادند که احسان و رحمت حقتعالی است که دارد عالم را اداره میکند. این را که دید، خودش هم از جنس رحمت الهی شد. در مورد رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم در قرآن آمده است: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُم» (آل عمران ۱۵۹)؛ یعنی، آن رحمت در دل انسان مینشیند، بهدلیل اینکه رحمت خدا را دیده است.
❇️ دلیل چیست؟ نفس ما خوپذیر است. ما با هرکس بنشینیم، وقتی خصلت خوب داشته باشد، تأثیر میپذیریم.
✅ اگر کسی خصلتی را ندارد و دوست دارد آن خصلت را داشته باشد، با کسی بنشیند که او این خصلت را داشته باشد تا بهتدریج آن خلقوخو را پیدا کند. ناخودآگاه این خصلتها را پیدا میکند. بسیاری از خلقوخویِ پدر و مادرها که به فرزندان منتقل میشود، غیر از مباحث وراثتی، به دلیل همین ارتباط نفس با نفس است که نفس تأثیر میپذیرد.
✳️ اگر نفس انسان زیاد با خدا بنشیند، خدایی میشود؛ متخلق به اسمای الهی میشود. اینکه در روایات آمده است: «تخلقوا باسماء الله» چندگونه معنی میشود. مرتبۀ پایینش این است که رنگ او را گرفته؛ با او بوده؛ لمسش کرده؛ تمایل پیدا کرده و ادامه داده است. لذا این وصف در او نشسته است. این مرحله اول است که نفس انسان خوپذیر است و دوست دارد مثل خدا شود: چه در رزق؛ چه در حکمت؛ چه در حلم؛ چه در علم؛ چه در رحمت.
✅ معمولاً تخلق به اخلاق الهی، برای مراحل اولیه، حتی در آن مؤمنِ دارایِ دستگاه تبیینی که با تجربیاتی همراه شده و لطف رزاقیت را چشیده است، دوست دارد، در رزاق بودن مثل خدا باشد. چون میبیند که رزق الهی بیمنّت و از سر رحمت و لطف است، کمکم از سر رحمت الهی اینها در او مینشیند و خودش هم واسطه رزق الهی میشود.
❇️ از باب نمونه، خداوند «علیم» است؛ یکی مانند علامه طباطبایی واسطه علم الهی میشود تا این اسم «علیم» خودش را نشان بدهد.
✳️ در مورد رزق هم همینطور است. مؤمن میگوید خدا رزّاق است و من هم (دوست دارم) واسطۀ رزق شَوم تا خدا رزقش را از کانال من به دیگران برساند. اگر من هم نباشم، خدا از کانال دیگری رزقش را به دیگران میرساند؛ ولی من دوست دارم مجرایِ فیض حقتعالی شَوم. این را میگویند «عبدالاسم».
✅ این مرحله اول «عبدالاسم» شدن است که در خصوص رزاقیت پیاده میکنیم. اگرچه میدانم عرفا «عبدالاسم» را خیلی بالا میبرند.
❇️ چنین کسی با چنین نگاهی، در مورد میهمانش چگونه میشود؟ نگاهش در مورد فرزندان و همسرش که برای آنها روزی میبرد، چگونه است؟ قبلاً به عنوان واجب این امور را انجام میداد. هیچ اشکالی هم نداشت. الان چگونه نگاه میکند؟
✅ چنین کسی، خوشش میآید که دیگران سر سفره اش نشسته اند و روزی میخورند. دوست دارد، همان خُلق خدایی را در خود ایجاد کند.
✳️ خرقانی میگوید: «آنکه در این سرا درآید، نانش دهید و از ایمانش مپرسید؛ چه آنکس که نزد باریتعالی به جان ارزد، البته بر خوانِ بوالحسن به نان ارزد»؛ هرکسی که بر در خانه ما آمده است به او نان بدهید. خدا به او جان داده است، من به او نان ندهم؟ در این سخن چه چیزی وجود دارد؟ آن لطف الهی در آن هست.
✅ چنین کسی کسب و کار برایش معنا دارد؛ انفاق معنا دارد؛ میهمانی دادن معنا دارد؛ و اینکه اهل و عیالش سر سفرۀ او روزی میخورند، معنا دارد.
❇️ شخص دارد کسب و کار خودش را انجام میدهد، ولی نوع نگاه و تعاملش تغییر میکند. کسیکه دوست دارد مجرایِ فیض الهی باشد، به مردم سخت میگیرد و مو را از ماست میکشد یا دوست دارد به مردم خیر بیشتری برساند و به اندازهای هم که خودش لازم دارد استفاده کند؟
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
هدایت شده از نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۲۱ (۱۲ بهمن ۱۳۹۸)
🔴 بخش سوم
✅ بعضیها را دیدهام با اینکه خودشان نیاز مالی ندارند، ولی کار میکنند تا دهها هزار نفر را کمک کنند و زندگیشان بگذرد و از کانال آنها روزی بخورند. مؤمن اگر به اینجا برسد، مظهر اسم «رزاق» شده است. با اینکه میدانیم: «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ» (ذاریات ۵۸)؛ خدا در روزی بیحدّ و حصر و بیشریک دارد کار میکند. کسی در کنارش نیست.
❇️ کار خدا اینگونه است که اگر تو هم نباشی روزی میدهد؛ ولی اگر دوست داری، تو میتوانی واسطه فیض الهی باشی.
✳️ «هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ» یعنی، در کنار خداوند رازقهای دیگری هم وجود دارد. انسانی هم که معامله میکند رازق است. خدا از سر جود میدهد، ولی این شخص در معامله عِوَض میگیرد، ولی رازق است و خدا «خَيْرُ الرَّازِقِينَ» است. چون هیچیک از اینها در او نیست.
✅ اگر کسی «عبدالاسمی» شد، نه تنها سبب میشود که خدایی ببیند، بلکه خدایی هم زیست میکند. درست مانند اوصاف حقتعالی که همهاش نور است، این نور را میخواهد در خود محقق کند که یکی از آنها رازق است. اگر اینگونه شد، آدم از اینکه به اهل و عیال خود روزی میرساند، لذت میبرد. آیا لذت نمیبرد؟ اصلاً خوشش میآید که اینگونه باشد. چرا؟ چون مجرای فیض حقتعالی شده است. از میهمان لذت میبرد. هرکس به حد تواناییاش، با این منطق که بِسان حضرت حق عمل کند، لذت میبرد. این میشود «عبدالاسم». در حد خودش خوب است و خیلی هم شیرین است. وقتی چنین شود، آدم احساس میکند که به خدا نزدیکتر شده است. این در مؤمن عادی است.
❇️ برخی از نیکان و مردان پاک، خیلی در این زمینه از قیودات مادی آزاد هستند و نوع نگاه الهی دارند. بنده خدایی در منطقه ما، قبل از اینکه جاده هراز ساخته شود، با چرم کفش درست میکرد. از تهران به آمل چرم میآوردند. او چرم یک سالش را قبل از زمستان میآورد. یک سال بهمن آمد و دوسه هفتهای راه بسته بود. همکاران او چرمشان تمام شده بود. این شخص با اینکه میتوانست از این فرصت بیشترین درآمد را کسب کند، این کار را نکرد. او چرمها را بین همکارانش تقسیم کرد تا آنها هم کار کنند و بیکار نمانند. بعد از اینکه راه باز شد، چرمهای او را دادند. این را میگویند واسطۀ رزق شدن برای دیگران. این یک سطح است و خیلی عالی است.
✳️ ما میتوانیم منطق انفاق خود را هم اینگونه کنیم. ممکن است از سر دلسوزی انفاق کنیم که در شریعت این نوع انفاق کردن بیجواب نمیماند. این درست است، ولی در انفاق یک نوع منطق توحیدی بالاتری هم وجود دارد که من به دیگران انفاق میکنم و به دیگران خیر میرسانم تا مجرای فیض حقتعالی بشوم.
✅ عمقِ عمل و قوتش به نیت نهفته در آن بر میگردد. کارهای انسان به صورت مکانیکی نیست، بلکه با نیت و معنا است.
❇️ گاهی منطق انفاق، ترحم و دلسوزی و مهربانی است که شریعت این عمل را خیلی دوست دارد. این یک منطق است؛ ولی منطق بالاتر این است که مجرای فیض حقتعالی بشویم. حقتعالی میخواهد فیض برساند، من دوست دارم یک جوری واسطه شَوم تا از طریق من این فیض به دیگران برسد. در این صورت، من متصف به اسم «رزّاق» میشوم. دوست دارم مانند خدا عمل کنم؛ دوست دارم خدایی باشم. چون همه صفات نیک و پاک در او هست و من میخواهم این صفات را در خود داشته باشم. این یک اندیشه است. اگر کسی این منطق را اجرا کند، خیلی عمق پیدا میکند. این مرحله اول ایمانی تبیینی است که تجربه رزقی داشته و رزق حقتعالی را فهمیده است و موفق شده است که مظهری از این اسم شود.
🔵 اما مرحله بالاتر
✅ در مرحلۀ بالاتر، شخص آنقدر بالا میرود که مظهر اسم رزاق در صُقع ربوبی میشود که تجلی اسمائی است از وصول الی الله. این عمق اینگونه است و اصلاً اسم «رزاق» آنجا پیاده میشود.
❇️ اینکه حضرت حجت، که واسطه فیض است، چگونه است؟ همۀ اسماءالله در اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین محقق شده است، جز ربوبیت و الله بودن. از هفتاد و سه اسم، هفتاد و دو اسم را اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین دارند. یعنی، حضرت حجت، الان مظهر تام اسم «رزاق» است. اصلاً، او روزی را تقسیم میکند. این میشود اوج مظهر اسم شدن که اصلش در حضرت حجت است. عقل بالمستفاد وصل به عقل فعال است و خودش کنش عقلی دارد بِسان عقل فعال. در روایت آمده است که اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین محالّ مشیة الله هستند. که خود مشیت او میشود اجرا و امضای در عالم. راجع به اسم «رزاق»، همین حرف در مورد حضرت حجت برقرار است و به جدّ توجه به او روزی میآورد.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
هدایت شده از نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۲۱ (۱۲ بهمن ۱۳۹۸)
🔴 بخش چهارم
✅ ما الان سر سفره آیتالله العظمی حائری یزدی نشستهایم که حوزه علمیه قم را آباد کردهاند. در مورد ایشان بنگرید که حضرت حجت چه عنایتی به ایشان کرد که ایشان اینگونه شد. یا ببینید که صدوق پدر نسبت به صدوق پسر چه دعایی کرد که چنین فرزندی نصیبش شد؛ و حضرت حجت چه عنایتی کرد که اینچنین شد. اینها مظهر اسم رزاق میشود. حضرت حجت به اصل اسم رسیده است؛ به مشیت او و به خواست او این اسم (رزق) محقق میشود. پس مظهر اسم و عبدالاسم میتوان شد.
❇️ اشخاصی هستند که خیلی به آن نهایت (صقع ربوبی) نرسیدهاند، بلکه به عوالم وسط (مثلاً عالم مثال) راه پیدا کردند، ببینید که چگونه مظهر اسم «رزاق» شدهاند! میشود به اینجاها رسید.
❇️ برخی هستند که جزء ملایکه عُمّاره به حساب میآیند و بسان آنها عمل میکنند؛ به عالم مثال میروند و بِسان عالم مثال میکنند؛ یا به نشئه عقلی میروند و بِسان عالم عقل عمل میکنند. در آنجا او دست می برد، نه اینکه تقاضایی کند تا آن عالم در تصمیم خودش تغییراتی دهد تا آن کار صورت بگیرد. بلکه انسان خودش دعا شده است و در مرحلهای میرود که در آسمان به شکل آسمانی عمل میکند.
✳️ در مورد معجزه، علامه طباطبایی در جلد اول المیزان توضیح میدهد که فکر نکیند که اعجاز یک کاری در سطح است، بلکه عمق عالم تغییر میکند. «وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»(حجر ۲۱)؛ از آن خزاین آهستهآهسته تنزل میکند. آنها به آنجا رسیدهاند و جزء آن خزاین شدهاند و اثر میگذارند. اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین به باطن آن خزائن یعنی موطن اسماءالله رسیدهاند. اما برخی از اولیاءالله که به وسایطِ وسط رسیدهاند، اثر میگذارند و به آنها هم میگوییم: «عبدالرزاق».
✳️ صورت مسئله که اینجا میبینیم این است که به حسب ظاهر تغییراتی صورت گرفته است، ولی باطنش آنجا است. در اصلش آنجا تغییری صورت میگیرد که در اینجا به صورت ظاهری اصلاح میشود.
❇️ متصف به اسم شدن، حتی این عوالم واسطه را هم در بر میگیرد. بعضیها که اولین مراحل رزاقیت را پیدا میکنند، ابتدا متوجه نیستند که مثلاً میل او تأثیر دارد. بعد از مدتی بهتدریج میفهمند که اثر دارد.
✅ تاکنون سه سطح را گفتیم:
1️⃣ «عبدالاسم» مؤمنان عادی که در حد ظاهر به دیگران روزی میرسانند.
2️⃣«عبدالاسمی» که در وسط واسطه میشود.
3️⃣ «عبدالاسم» کسانی که صاحب آن اسم هستند مانند حضرت حجت علیهالسلام.
✅ انشاالله ما بتوانیم هر اسمی از اسمای الهی که با آن ارتباط برقرار میکنیم و کمکم ادامه میدهیم، صاحب آن اسم بشویم و بتوانیم مظهر آن گردیم و عبدِ آن بشویم. «عبدالرزاق» هم از آنها است.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
هدایت شده از حبیباله بابائی
استاد یزدانپناه: شهید سلیمانی اَبَرشهیدی بود در تراز تمدنی
در سمینار "شهید امت، انسان تراز تمدنی" پنل تخصصی "عرفان تمدنی" با دو ارائه استاد یزدانپناه و استاد امینینژاد و با دبیری حجه الاسلام عباس حیدریپور برگزار شد.
گزارش تفصیلی ارائه استاد یزدانپناه با عنوان "شهادت و امتداد اجتماعی آن"👇👇
https://eitaa.com/Habibollah_Babai