هدایت شده از نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
بسم الله الرحمن الرحیم
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۲۰ (۲۸ دی ۱۳۹۸)
🔴 بخش اول
🔵 شرایط کسب روزی
✅ در مورد اسم «رزّاق» گفتیم که روزی دهنده خدا است. لزوم طلب رزق را هم توضیح دادیم.
حال که باید به دنبال روزی برویم، چه شرایطی را باید رعایت کنیم؟
۱. وقتی طلب روزی را آنگونه که شایسته است انجام دادیم، بقیه را باید به خدا بسپاریم و دغدغه نداشته باشیم.
۲. در طلب روزی نه حرص باشد و نه کاهلی.
۳. طلب روزی باید از راه حلال باشد؛ و بر اساس تقوا باشد.
۴. به قدر عفاف و کفاف باشد. به کتاب کافی، باب عفاف و کفاف رجوع شود. این باب منطق خوبی به دست ما میدهد.
🔵 توضیحاتی در باب عفاف و کفاف
✳️ اینکه چقدر بخواهیم و تا کجا بخواهیم؟
مطلوب شریعت، در حد عفاف و کفاف است. عفاف و کفاف، یعنی به اندازهای که نیاز دارم؛ به اندازهای که تقوا مراعات شود. این مسئله یک منطق درستی را به ما یاد میدهد.
❇️ رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم دعا میکردند و خواستهشان از خدا این بوده است که به رسول و آلِ او به قدر عفاف و کفاف روزی بده. مطلوب اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین این است. اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین عفاف و کفاف را طلب میکنند نه بیشتر. به ویژه طلاب و کسانی که در مسیر دین هستند، (باید اینگونه باشند). گاه انفاقها و هدایا برای عُلما زیاد میشود. آن عالم باید چگونه عمل کند؟ باید بر مبنای عفاف و کفاف باشد و حدومرزی رعایت شود.
✅ من بعضیها را دیدهام که وقتی هدایایی به آنها داده میشد، به سَبکِ دیگری استفاده میکردند و میگفتند ما نمیتوانیم بیشتر از یک حدی از این هدایا استفاده کنیم. انسان باید با عزت زندگی کند و در حدّ عفاف وکفاف گذرانِ زندگی کند. بیشتر از عفاف و کفاف، مطلوب شریعت نیست؛ نه اینکه مشروع نباشد؛ مشروع است.
✳️ مردم قم خیلی به آیتالله مرعشی نجفی اعتقاد داشتند. بنده خدایی میدانست ایشان حج نرفتهاند. برای حج، وجهی به ایشان داد. ایشان آن پول را گرفتند و بین فقرا تقسیم کردند!
🔵 پنجم: نگاه توحیدی در طلب روزی
1️⃣ پیشرفتن با نگاه توحیدی
✅ نگاه توحیدی در طلب روزی خیلی ارزشمند است، که به نظرم در بحثهای روحی و معنوی باید به آن توجه کرد.
الحمدلله عموم مردم میدانند که خدا رزاق است؛ فیالجمله این نگاه وجود دارد، ولی باید این نگاه را بالجمله کرد. به این صورت که در بطنِ هر دادن و گرفتنی «ان الله هو الرزاق ذو القوه المتین» (دیده شود، یعنی روزی دادن را در خدا منحصر کند). ولو اینکه برای به دست آوردن بعضی از اموالش، تلاش فراوانی کرده باشد. کار و تلاش فراوان ما معادلِ این روزیهایی که خدا به ما میدهد، نیست. این روزی دادن، اجازۀ رازق و روزی دادنِ رازِق است.
❇️ فقیری خدمت امام صادق علیهالسلام رسید. پس از آنکه کمکی از امام دریافت کرد، گفت: «الحمد لله رب العالمین». امام دوباره به او کمک کرد و او گفت: «الحمد لله رب العالمین». بار سوم هم حضرت به کمک کرد، ولی این بار از امام صادق علیهالسلام تشکر کرد. حضرت فرمود: ای کاش همینطور میگفتی «الحمدلله رب العالمین» و من همینطور به تو انفاق میکردم. این منطق توحیدی است که اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین آن را ترویج میکنند. این سبک خوب است. درست است که امام صادق علیهالسلام داده، ولی خدا داده است.
✅ آدم دارد روزی میخورد، ولی (میتواند) برای خود توحید جمع کند. به این صورت که روزیدهنده را فقط خدا بداند؛ «ان الله هو الرزاق ذو القوة المتین». در این کریمه روزی دادن در خدا منحصر شده است. به تعبیر دیگر، انسان بر سر هر سفرهای مینشیند، بداند که خدا رزّاق است. به این شکل، هر لقمهای که میخورد، توحید شده است و هر اعطایی که به او میشود، توحید شده است.
2️⃣ مصلحت الهی در روزی کم و روزی زیاد
✳️ در طلب روزی، که با نگاه توحیدی است، کم یا زیاد هر چه داده شده است، خداوند مصلحت میداند و آن خیر است. «اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» (عنکبوت ۶۲).
گاهی خدا بر بندهاش سخت میگیرد و گاهی گشایش ایجاد میکند. (که در هر دو صورت به مصلحت بنده است).
3️⃣ نفسِ طلبِ روزی، مطلوب خداوند است
❇️ خداوند دوست دارد که بندهاش برای طلب روزی به زحمت بیفتد و دست به سوی او دراز کند و از او بخواهد. از رسولالله صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم روایت داریم که «إنَّ اللّه َ يُحِبُّ أن يَرى عَبدَهُ تَعِبا في طَلَبِ الحَلالِ»؛ خدا دوست دارد که شما برای طلب حلال، به تعب (و سختی) بیفتید.
✅ در هر عملی، منطقی که آن عمل را اشباع میکنیم، خیلی مهم است.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
هدایت شده از نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۲۰ (۲۸ دی ۱۳۹۸)
🔴 بخش دوم
🔵 منطق توحیدی
✅ گاهی انسان برای گذرانِ زندگی طلب روزی میکند؛ ولی گاهی طلب روزی میکند، چون خدا دوست دارد. در این صورت، خدا در کارش موج میزند. به دنبال روزی رفتن، مهم است، ولی این نگاه توحیدی خیلی مهم است.
✳️ سعی کنید در طلب روزیِ خود، این منطق توحیدی را بیاورید. در این صورت، در درس خواندن و خدمت کردن و کار کردن، به خدا نزدیک میشوید.
🔵 حفظِ حضور مع الله
✳️ سالکی از استادش پرسید: ما گاهی آنقدر در درس خواندن غرق میشویم که نمیتوانیم به آنسو توجه کنیم و حضور مع الله را از دست میدهیم. برای اینکه حضور مع الله را از دست ندهیم چه کنیم؟
استاد پاسخ داد: لله (برای خدا) درس بخوان. یعنی، موقع شروع درس، اینطور شروع کن: چون خدا دستور داده و این کار را خدا دوست دارد، من این کار را انجام میدهم. «قُلْ إِنَّ صَلَاتِي ونُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» (انعام ۱۶۲). اگر نیت تو این باشد، همۀ کارها درست میشود.
❇️ این منطق را یاد بگیریم. این منطق همهجا به ما کمک میکند؛ چه در طلب روزی باشد و چه در درس خواندن باشد و چه در عبادت کردن باشد.
🔵 روزی مقدّر و روزی حتمی
✅ گفته شده است که روزی مقدّر است. اگر مقدّر است، نباید تلاش افزون کرد؟ باید تلاش کرد. گاهی سختیهایی وجود دارد و انسان باید تلاش بیشتری کند. این تلاش فراوان اِشکال ندارد. چگونه این تلاش با قضاوقدر جمع میشود؟
✳️ در روایات باب تقدیر (حتی بحث بداء هم جزء تقدیر است) آمده است که هر شخص چقدر روزی دارد. هر فرد که به دنیا میآید، آن مَلَک که روح را القا میکند، چند چیز مشخص میشود: اینکه اجلش کِی است؛ اینکه روزیاش چقدر است. دو اَجل داریم. اجل مسمّی، یعنی این اجل هشتاد ساله، گاهی میشود هشتاد و پنج سال و گاهی میشود هفتاد و پنج سال. این (کم و زیاد شدن) بحث بداء است که منوط به تغییرات در قضاوقدر است که به خود انسان بر میگردد (به خود انسان بستگی دارد). یعنی ما میتوانیم تقدیر خود را تغییر دهیم. یعنی همان تقدیر مثلاً هشتاد سال را به هشتاد و پنج سال یا هفتاد و پنج سال تبدیل کنیم. مثلاً، کسیکه عاق والدین میشود، عُمرش کم میشود؛ کسیکه صلۀ رحم میکند، عمرش زیاد میشود.
❇️ اجل مسمّی منوط به اَفاعیل (کارهایِ) ما است که چگونه عمل میکنیم؟ آن کاری که ما میکنیم، تأثیر میگذارد؛ مَلَک از اول گفته است که چقدر عمر میکنیم؛ ولی به دست خودِ ما است که با اعمال خود آن را کم یا زیاد میکنیم.
✅ در بحث رزق هم، همینطور است. تا زمان مرگ، هرکس مقداری رزق، باید به او برسد. ولی آیا این روزی تمام شد؟ خیر. همانطور که در بحث اجل، اجل و اجل مسمّی داریم، اینجا هم روزی و روزی مسمّی داریم که میتوان با اعمال و رفتار خود، روزی خود را کم یا زیاد کنیم. این مباحث ذیل بحث اراده و بداء میگنجد.
دو تقدیر داریم: ۱. تقدیر فیالجمله اولیه؛ ۲. تقدیر نهایی که بر حسب اعمال ما رقم میخورد.
🔵 عوامل افزوده شدن روزی
1️⃣ بینالطلوعین
✳️ «عن أبي جعفر ع قال قلت له: جعلت فداك- إنهم يقولون إن النوم بعد الفجر مكروه- لأن الأرزاق يقسم في ذلك الوقت فقال: الأرزاق موظوفة مقسومة، و لله فضل يقسمه من طلوع الفجر إلى طلوع الشمس، و ذلك قوله «وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ» ثم قال: و ذكر الله بعد طلوع الفجر- أبلغ في طلب الرزق من الضرب في الأرض »؛ امام باقر عليهالسلام فرمود: روزىها معيّن و تقسيم شده است. و خداى را زيادتى است كه آن را از طلوع فجر تا طلوع خورشيد تقسيم مىكند و اين فرموده او است كه: «از خدا فضل او را بخواهيد». امام سپس فرمود: ذكر خدا بعد از طلوع فجر در تحصيل روزى، مؤثرتر است از سفر كردن و كوشيدن (ترجمه میزانالحکمه، جلد ۴، صفحه ۴۴۱).
❇️ بیدار بودن در بینالطلوعین، خیلی مؤثر است.
✅ برخی میگویند: میخواهید برکتِ سلوکی و مادی در کارتان بیاید؟ بینالطلوعینِ خود را آباد کنید؛ در آن زمان بیدار باشید. بیدار بودنِ بینالطلوعین، مایۀ آباد شدنِ رزقوروزیِ مادی و معنویِ انسان است.
🔵 قطعهای از بهشت
✅ در روایات آمده است که بینالطلوعین قطعهای از بهشت است.
❇️ از امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه روایت است که نشد روزی آفتاب بر من بتابد و من خواب باشم. در مورد حضرت زهرا سلاماللهعلیها هم چنین روایتی داریم.
✅ در روایتی از ائمه آمده است که پدر ما نمیگذاشت که ما بینالطلوعین بخوابیم.
❇️ بعضی اساتید گفتهاند: خود بیداریِ بینالطلوعین در مسایل سلوکی، راهبرِ انسان است. اصلاً خودش به ما خط میدهد.
✅ بینالطلوعین هم روزیِ معنوی انسان را زیاد میکند و هم روزی مادی را.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
هدایت شده از نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۲۰ (۲۸ دی ۱۳۹۸)
🔴 بخش سوم
🔵 اوقات ویژه
۱. در روز: بین الطلوعین؛
۲. در هفته: شبِ جمعه و روز جمعه؛
۳. در سال: ماه مبارک رمضان.
✅ این اوقات، اوقات ویژهای هستند که در روایات بر آنها تأکید شده است.
✳️ اگر امر دایر شد بین نماز شب و بیداریِ بینالطلوعین، به تصریح روایات، نماز شب مقدم است.
❇️ ابتدا باید نماز صبح را تثبیت کرد. بعد اگر شد، بهتدریج نماز شب را و بعد از آن، بینالطلوعین را هر قدری که توانست بیدار بماند و بهتدریج کل بینالطلوعین را بیدار بماند.
✅ بعضیها چنان شور و اشتیاقی دارند که زندگی میکنند برای سَحرشان؛ اگر سَحر را از آنها بگیری، نمیخواهند زندگی کنند.
🔵 تأثیر بیداریِ بینالطلوعین در روزی
✳️ «عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ: مَنْ صَلَّى الْفَجْرَ وَ تَمَكَّثَ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ كَانَ أَنْجَحَ فِي طَلَبِ الرِّزْقِ مِنَ الضَّرْبِ فِي الْأَرْضِ شَهْراً »؛ کسیکه نماز صبح را بخواند و تا طلوع خورشید صبر کند، این بیداری در بینالطلوعین، از یک ماه سفر برای طلبِ روزی، بیشتر اثر دارد.
🔵 از خدا چه بخواهیم؟
❇️ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: «إِنَّ الرِّزْقَ لَيَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى عَدَدِ قَطْرِ الْمَطَرِ، إِلَى كُلِّ نَفْسٍ بِمَا قُدِّرَ لَهَا، وَ لَكِنْ لِلَّهِ فُضُولٌ فَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ»؛ به تعداد قطرات باران، روزی از آسمان میآید. به سمت هرکس روزی از بالا میآید؛ به اندازهای که برای او از آسمان تقدیر شده است. این آن تقدیر اولیه است. اما افزون بر این هم وجود دارد. اصل روزی از آسمان به سمت شخص میآید و تقدیر شده است. اما افزونتری هم وجود دارد. پس از خدا آن افزونش را بخواهید.
❇️ «عن أبي عبد الله ع قال إن الله قسم الأرزاق بين عباده و أفضل فضلا كثيرا لم يقسمه بين أحد- قال الله «وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ»؛ خدا بین بندگانش روزی را تقسیم کرده است. ولی یک فضلِ کبیری دارد که آن را نداده است. یعنی، «فضل» افزوده بر تقدیر است.
🔵 معادلۀ روزیِ حلال و حرام
✳️ «عن أبي جعفر ع أنه قال ليس من نفس إلا و قد فرض الله لها رزقها حلالا- يأتيها في عافية و عرض لها بالحرام من وجه آخر، فإن هي تناولت من الحرام شيئا- قاصها به من الحلال الذي فرض الله لها، و عند الله سواهما فضل كثير»؛ هیچ نفسی نیست، مگر اینکه خدا روزیاش را که برایش حلال فرض کرده، در عافیت به او داده میشود. از طرفی از راه حرام هم این روزی را به او نشان میدهند. اگر مقداری از راه حرام کسب کرد، به همان اندازه از روزی حلالش کم میشود.
✅ یکی از راههایی افزایش رزوی، بیداریِ بینالطلوعین است. اگرچه اصل بیداری برای ذکر است، این خاصیت را هم دارد.
2️⃣ سورۀ واقعه
✅ به سوره واقعه، سوره غنی هم میگویند.
در روایت داریم که هرکس هر شب سورۀ واقعه را بخواند، دچار فقر نمیشود.
قال رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم: «مَنْ قَرَأَهَا كُلَ لَيْلَةٍ لَمْ تُصِبْهُ فَاقَةٌ أَبَداً».
امام صادق علیهالسلام: «مَنْ قَرَأَ فِي كُلِّ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ الْوَاقِعَةَ أَحَبَّهُ اللَّهُ وَ أَحَبَّهُ إِلَى النَّاسِ أَجْمَعِينَ وَ لَمْ يَرَ فِي الدُّنْيَا بُؤْساً أَبَداً وَ لَا فَقْراً وَ لَا فَاقَةً».
❇️ هر سوره واقعاً یک اثری دارد. در مورد سوره حمد بحث شفاء آمده است. هر سوره یک خاصیتهای ویژهای دارد که گاهی بر ما پوشیده است. رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم و اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین، اسرار سورهها را میدانند.
✅ حتی اگر به صورت ظاهری هم این سورهها قرائت شود، اثر دارد.
3️⃣ خوشخلقی
❇️ هرکس خوشخُلق باشد، خداوند روزیاش را زیاد میکند. یعنی، نفسِ عمل خوشخلقی اثر دارد.
✅ امام صادق علیهالسلام: «وَ مَنْ حَسُنَ بِرُّهُ فِي أَهْلِ بَيْتِهِ زِيدَ فِي رِزْقِه».
❇️ امام صادق علیهالسلام: «حُسنُ الخُلقِ يَزيدُ في الرِّزقِ»؛ خوشخلقی روزی را زیاد میکند.
✳️ امیرالمؤمنین عليهالسلام: «في سَعَةِ الأخلاقِ كُنُوزُ الأرزاقِ»؛ گنجهای روزی در خوشاخلاقی است.
4️⃣ ذکر گفتن و دعا کردن
❇️ طلبهای مشکلی داشت. شروع به خواندن این آیه کرد: «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتينُ» (ذاریات ۵۸). آنقدر این آیه را با جان و دل خواند تا مشکلش حل شد. اینها راههای است که وجود دارد.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
هدایت شده از نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۲۰ (۲۸ دی ۱۳۹۸)
🔴 بخش چهارم
5️⃣ شکر و استغفار
✅ کسیکه شکر میکند، خداوند روزیاش را زیاد میکند.
❇️ شکر، معرفت به نعمت است و بِدانی همۀ نعمتها از سوی خدا است.
اگر شکر فراوان شود، بندۀ شکور مورد توجه خداوند قرار میگیرد.
✅ «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ» (ابراهیم ۷)
❇️ استغفار هم باعث زیاد شدنِ روزی میشود.
✅ «يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ» (هود ۵۲).
❇️ «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا وَيُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ» (نوح ۱۰تا۱۲).
✅ بعضی از بزرگان همیشه میگفتند: هروقت تنگیِ روزی پیش آمد، شما به سرعت شروع کنید به استغفار کردن.
❇️ تنگیِ روزی گاهی نتیجۀ اعمال خود ما است.
✅ بزرگی میفرمود: استغفار، رمز خیلی از کارها است، نه فقط روزی؛ و واقعاً هم همینطور است.
✳️ حضرت امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه فرمودند: «قُلْ عِنْدَ كُلِ نِعْمَةٍ الْحَمْدُ لِلَّهِ تُزَدْ مِنْهَا وَ إِذَا أَبْطَأَتِ الْأَرْزَاقُ عَلَيْكَ فَاسْتَغْفِرِ اللَّهَ يُوَسِّعْ عَلَيْكَ فِيهَا»؛ در ضمن هر نعمتی که خدا به تو میدهد، بگو «الحمد لله»؛ خدا اضافه میکند. اگر روزی بر تو کُند شد (تنگ شد)، استغفار کن، که خدا روزیات را وسعت میدهد.
6️⃣ دوامِ طهارت
✅ یکی دیگر از راهها طهارت است. روایتی در کتب معارفی آمده است که در جوامع روایی ما شیعیان نیامده است. «فقال صلّىاللّهعليهوسلم: دم على الطّهارة يوسّع عليك الرّزق»؛ استمرار و مداومت بر طهارت، موجب زیاد شدنِ روزی است. البته طهارت سطوحی دارد که از وضو شروع میشود.
❇️ دایمُ الطهاره بودن، باعث میشود، انسان در همه زمینهها خیلی پیش برود. ولی ما انسان ها گاهی کوتاهیهایی داریم.
7️⃣ انفاق
✅ کسی که انفاق میکند، یقیناً خداوند چند برابر به او میدهد.
❇️ «مَثَلُ الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ في سَبيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ في كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ» (بقره ۲۶۱)؛ یک انفاق انجام میشود و به او هفتصد برابر داده میشود.
✅ انفاق شدت و ضعف دارد.
✳️ «الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلاً وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليم» (بقره ۲۶۷). فضل یعنی افزونِ بر تقدیر.
❇️ قال رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم: «أَكْثِرُوا مِنَ الصَّدَقَةِ تُرْزَقُوا». تا صدقه را زیاد میکنید، خدا روزیتان را زیاد میکند.
🔵 قاعده کلی
✅ کسانی که این نوع بحثها را میشنوند، میدانند که نظام هستی از باطن به سمت ظاهر هدایت میشود.
❇️ ارتباط و عوامل را از باطن به سطح را انکار نکنیم. بعضیها به سرعت اینها را انکار میکنند. من نمیگویم انسان در سطح (ظاهر) تلاش نکند؛ تلاش بکند.
✅ روزی از بالا به سمت پایین میآید.
همۀ حقایق از بالا به سمت پایین میآید.
❇️ اگر آن عوامل را آدم خبر داشته باشد، تمام این عوامل معنادار است. کسانیکه منکر این عواملاند، دلیلش این است که رابطه از عمق به ظاهر را نمیفهمند. همان رابطهای که خدا با عالم دارد که عمق عالم با سطح عالم دارد، همین در مَجاریِ قضاوقدریِ الهی مؤثر است. واقعاً اینگونه است. و لذا ما دعا را واقعاً مؤثر میدانیم. چرا؟ چون دعا یک حرکت به سمت عمق است و از عمق مدد گرفتن برای سطح است. این موضوع، از نظر فلسفی و وجدانی، یک مسئلۀ آسانی است.
✅ به تعبیر صدرا، ما بالوجدان میبینیم که دعا اثر دارد. چرا ما به باطن میرویم؟ به باطن میرویم و در باطن اثر میگذاریم و این باطن در ظاهر اثر میگذارد.
❇️ اینها واقعی است. فقط به شرطی که به این اندیشه معتقد شویم که تقدیر از بالا میآید و ما میتوانیم در تقدیر یعنی در عمق اثر بگذاریم. متأسفانه برخی در سطح معنا میکنند. لذا ناباوریهای زیادی دارند. وقتش که شده است، گرفتار میشوند و به عمق وصل میشوند، درحالیکه به عمق باور ندارند. کافر خدا را قبول ندارد؛ ولی به وقتش که در حال غرق شدن است، همه را کنار میگذارد و جز خدا برایش باقی نمیماند. چرا به سمت باطن میرود؟ چون اصل عالَم است.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
هدایت شده از نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۲۰ (۲۸ دی ۱۳۹۸)
🔴 بخش پنجم
✳️ روایتی از امام باقر علیهالسلام است که وقتی زنا زیاد میشود، جوانمرگی زیاد میشود. بعضیها میگویند: اینها چه ربطی به هم دارد؟ به عمق عالم که بروند، میفهمند که چه ربطی دارد. (میبینند که) چگونه باطن عالم نسبت به اینها خشم میگیرد. به لحاظ باطن عالم، خیلی چیز صافی است. همهجا این حرف هست.
✅ هر جایی بروید، از باطن به سمت ظاهر آمدن، خیلی مؤثر است.
❇️ اصل عالَم از طریقِ باطن گردانده (تدبیر) میشود، نه از ظاهر. ظواهر گاهی از کار میافتند و تأثیر ندارند. به دلیل اینکه باطن کاری میکند که ظاهر اینگونه عمل نکند و طورِ دیگری عمل کند. این را اگر کسی متوجه شود، معجزه و فلسفۀ تاریخ را هم میتواند بفهمد.
✅ اگر کسی این را قبول کند، ما راههای باطنی داریم که از راه باطن عالَم به سمت ظاهر عالم خیز برداریم و روزیِ خود را زیاد کنیم؛ راههایی مانند بینالطلوعین و سورۀ واقعه و انفاق و غیره که اینها اثر دارد.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
فهرست کلی مباحث طرح شده در درس «شرح تفسیر المیزان»
#مقدمه_شرح_تفسیرالمیزان
از جلسه 1 تا 132
https://eitaa.com/nasimehekmat
هدایت شده از تقریرهای غیر رسمی دروس استاد یزدان پناه
سلام علیکم
به توفیق الهی کانال «تقریرهای غیر رسمی دروس استاد یزدان پناه» در پیام رسان ایتا راه اندازی شد.
https://eitaa.com/Taghrirha
هدایت شده از تقریرهای غیر رسمی دروس استاد یزدان پناه
🍀در این کانال تقریرات برخی از دوستانی که در دروس استاد یزدان پناه شرکت می کنند بارگزاری می شود.
تمام تقریرهایی که به دستمان رسیده، در کانال قرار داده شده است و جلسات ناقص، تقریرشان موجود نیست.
✅ این تقریرها صرفا جهت بهره مندی دوستان و اطلاع از مباحث مطرح شده در دروس استاد یزدان پناه می باشد.
✅ سروران می توانند از مطالب این کانال با حفظ امانت استفاده نمایند و آن ها را برای مشتاقان این دروس به اشتراک بگذارند.
❗️بدیهی است از آنجا که این تقریرها، صرفا نقل کلمات استاد یزدان پناه در کلاس می باشد و بازنگری، تصحیح و ویرایش نشده است، به معنای سخن ها و نظرات رسمی و تایید شده ایشان نمی باشد.
https://eitaa.com/Taghrirha
هدایت شده از تقریرهای غیر رسمی دروس استاد یزدان پناه
📢📢📢📢📢📢
فعلا تقریر این دروس در کانال بارگزاری می شود:
1️⃣ عرفان در وادی عمل
2️⃣ خارج نهایه
3️⃣ شرح تفسیر المیزان
https://eitaa.com/Taghrirha
هدایت شده از تقریرهای غیر رسمی دروس استاد یزدان پناه
🔔 دروس به ترتیب سال های تحصیلی، از سال تحصیلی 93-1392 در کانال بارگزاری می شود.
https://eitaa.com/Taghrirha
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
شهادت بی بی دو عالم فاطمه زهرا سلام الله علیها را به تمامی عاشقان حضرتش تسلیت میگوییم.
عن أبي عبدالله(علیه السلام) أنّه قال: «إِنَّا أَنزَلناهُ فِي لَيلَةِ القَدر»؛
اللّیلة فاطمة(علیهالسلام)
و القدر الله.
فمن عرف فاطمة(علیهالسلام) حقّ معرفتها فقد أدرک لیلة القدر،
و إنّما سمیّت فاطمة(علیهاالسلام) لأنّ الخلق فطموا عن معرفتها.
از حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) نقل است كه فرمودند: در آيه شریفه: «إِنَّـا أَنـزَلـنـاهُ فـِي لـَيـلَـةِ الـقَـدر»
« ليله »: حضرت فاطمه زهراء(عليهاالسلام)
« قدر »: الله(جل جلاله) است.
پس هر كس حضرت فاطمه زهراء(سلام الله عليها ) را به گونه اي كه حق معرفتش است بشناسد بدرستیکه شب قدر را درك كرده است و همانا ناميده شده است فاطمه(سلام الله عليها) چون خلايق از شناختن او عاجزند.
(بحارالانوارج۴۳،ص ۶۵)
https://eitaa.com/nasimehekmat
🏴فاطمه زهرا در کلام امام خمینی🏴
زنی که در حجرهای کوچک و خانهای محقر، انسانهایی تربیت کرد که نورشان از بسیط خاک تا آن سوی افلاک و از عالم ملک تا آن سوی ملکوت اعلی میدرخشد.
صلوات و سلام خداوند تعالی بر این حجره محقری که جلوه گاه نور عظمت الهی و پرورشگاه زندگان اولاد آدم است.۱۳۶۱/۱/۲۵
#حضرت_امام_خمینی_ره
#حضرت_زهرا
https://eitaa.com/madresehbagherain
هدایت شده از سیدحمیدرضا برقعی
کنون نهاده علی سر، به روی شانهی در
و روی گونهی او خاطرات میلرزد
#سید_حمیدرضا_برقعی
@hamidreza_borghei
📢📢📢📢📢📢📢
سلام علیکم
به حول و قوه الهی دروس استاد یزدانپناه از روز شنبه ۱۲ بهمن ماه برگزار خواهد شد.
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 لوح | انقلاب زنده است
🔺 رهبر انقلاب: شهادت حاج قاسم سلیمانی، زنده بودن انقلاب در کشور ما را به رخ همهی دنیا کشید. عدّهای میخواستند وانمود کنند که انقلاب در ایران از بین رفته است، مرده است، تمام شده امّا شهادت او نشان داد که انقلاب زنده است.
27/10/98
📥 نسخه چاپ:
http://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=44807
📢 بیانات مهم #استاد_یزدان_پناه در درس تفسیر امروز پیرامون #بستر_اجتماعی ((بسم اللّه الرّحمن الرّحیم)) 🔰🔰🔰
200204_002-Segment 1.mp3
14.11M
📢 بیانات مهم #استاد_یزدان_پناه در درس تفسیر امروز(1398/11/15) پیرامون بستر اجتماعی ((بسم الله الرّحمن الرّحیم))
📚 اکثر معارف بارِ #اجتماعی دارد ولی برخی فقط بار معرفتی آن را می بینند.
💠 کل قرآن بستر اجتماعی دارد...
❇️ بسم الله الرحمن الرحیم را باید به شکل اجتماعی فهمید.
🔴 بسم اللّه یعنی شکستن #منطق و #فرهنگ جاهلیّت
✅ بسم اللّه شعار و موضع گیری در برابر #غرب است
✳️ بسم اللّه، اجتماعی است یعنی قرار است عده ای را بشکند و خدا محور شود...
#استاد_یزدان_پناه
#تفسیر
#بستر_اجتماعی_قرآن
🌐🌐 خانه طلاب جوان 🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
https://eitaa.com/nasimehekmat
با سلام
دروس این هفته در کانال های مربوطه بارگزاری شد.
صوت های درس «خارج نهایه» در کانال «درس حکمت» 👇👇👇
https://eitaa.com/nasimehekmat_KharejNehayeh
صوت های درس «شرح تفسیر المیزان» در کانال «نسیم تفسیر» 👇👇👇
https://eitaa.com/Nasimehekmat_Tafsir
صوت های درس «عرفان در وادی عمل» در کانال «نسیم عرفان» 👇👇👇
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
هدایت شده از نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۲۱ (۱۲ بهمن ۱۳۹۸)
🔴 بخش اول
🔵 اسم شریف الرزاق
✅ در مورد اسم رزاق توضیح دادیم که چگونه این اسم به هر موجودی مدد میرساند. خدا هم فرموده است که بر عهدۀ من است که به هر موجودِ نیازمندِ روزی، روزی بدهم. همچنین گفتیم خداوند، حصرِ در رازقیت دارد؛ رزّاق اصلی او است. اگر این رزّاق اصلی را جدی بگیریم، خیلی از مسائل تغییر میکند.
❇️ رزاقیت خداوند به این معنا نیست که ما طلب روزی نکنیم. مبنای عرفانیِ اینکه چرا باید طلب صورت بگیرد، بیان شد. بیان کردیم که چگونه میتوانیم افزون بر این طلبِ رسمی، کارهایی انجام دهیم تا رزویِ ما افزوده شود.
🔵 اتصاف به اسم رزاق
✳️ اساساً هر اسمی وجود دارد، میتواند در انسان پیاده شود و انسان عبد آن اسم شود. «عبدالاسم» را توضیح دادیم.
در باب روزی عرض شد که همه داریم روزی میخوریم، ولی میشود به شکلی زندگی کرد که در عین اینکه روزی میخوریم، برای خود توحید جمع کنیم.
✅ ما میدانیم که دین حق است و میدانیم که هر آنچه دین راجع به واقعیات میگوید، حق است؛ این را بر حسب اعتقاد میپذیریم. مؤمن در سطح اول این کار را میکند: هرکس به او روزی میدهد، میگوید خدا روزی داده است. با کمی توجه میبینیم که این فرهنگ در زبان عمومی آمده است؛ این امر برای عموم افراد حتی در حد به دل رساندن هم نیست. این خیلی مغتنم است که در فرهنگ این موضوع اشباع شود. فرهنگ همیشه یک لایه اولیه دارد و وقتی به جانها میخورد، آهستهآهسته به عمق میرود و اثر میگذارد. این مرحلۀ اول عمومی است. مؤمن از این فرهنگ عمومی بالاتر میرود.
✳️ مؤمن وقتی عمق پیدا کند، بهتدریج میگوید: درست است که من در آن معامله سود کردم، ولی خدا خواست که من بهره ببرم. این را باور دارد. این باور خیلی ارزشمند است. به تعبیر دیگر، دین یک دستگاه تبیینی حقیقی را در اختیار همه مؤمنان گذاشته است. ولی مؤمنانی که نرسیدهاند، این دستگاه تبیینی خیلی کمک میکند. درست مثل اینکه برخی تحقیقات در فیزیک و شیمی وجود دارد، ولی ما انجام ندادهایم. ولی چون آنها گفتهاند، ما هم آن اندیشهها را قبول داریم. حتی ما اگر درسش را هم نمیخواندیم، قبول میکردیم. مثلاً میکروب را که ما تحقیق نکردهایم، ولی چون شنیدهایم و در عرف هم گفته میشود، ما هم میگوییم و قبول میکنیم. مثلاً میگوییم فیزک و شیمی یک دستگاه تبیینی دارد و ما هم در تحلیلهای خود به کار میبریم. این یک چیز است. اما وقتی به دین میرسیم، یک دستگاه تبیینیِ واقعی است.
🔵 قرآن یک دستگاه تبیینی ناب
✅ تقاضا میکنم قرآن زیاد بخوانید. چرا؟ چون قرآن یک دستگاه تبیینیِ ناب است. یعنی، آدم همیشه باید بداند با چه روبرو است و چگونه باید تعامل کند. معمولاً قرآن مباحث اصلیِ هستیشناختی و تعاملاتی را چه در سطح و چه در عمق، به درستی تبیین کرده است.
✳️ برخی تا حرف میزنند من میفهمم که قرآن زیاد خواندهاند. ولی برخی دیگر تا حرف میزنند، در مییابم که یا قرآن نخواندهاند یا به جانشان ننشسته است. قرآن که زیاد بخوانید، دستگاه تبیینی شما را تغییر میدهد. یکی از اینها، مسئله رزق و روزی است.
✳️ مؤمن یک دستگاه تبیینیِ خاصی دارد که قرآن به او داده است و با آن زیست میکند. به تعبیر دیگر، میفهمد که اینجا خدا داده است، ولو اینکه از طریق این مشتری به دست آورده است.
✅ اگر قرار شد کسی صادقانه بیاید دین را مراعات کند و جانب خدا را رعایت کند، خداوند سبحان میگوید: هرجوری که باشد من روزیاش را می رسانم از ورایِ تجارتِ کلِ تاجر. متن حدیث را قبلاً خواندم.
✳️ گاهی مؤمن میبیند که خدا بر او سخت گرفته است. سؤال میکند که چه شده است که خدا بر من سخت گرفته است؟ خدا که سخت نمیگیرد. چرا سخت گرفته است؟ این بیدلیل نیست. یعنی، با توجه به آن دستگاه تبیینی که دارد، این را میفهمد. بیدلیل نیست که این فرد با اینکه مؤمن است و هیچ خطایی نمیکند، خدا بر او سخت گرفته است.
✅ در مورد مرحوم قاضی نقل میکنند که هروقت وضعیتِ مالیاش ضیقتر بود، حال معنویاش بهتر و قویتر بود. یکی از اساتید ما هم می فرمود: هروقت مصیبتهایم زیاد بود، حال معنویام خوشتر بود.
❇️ به هر حال مؤمن در ابتدا تبیین و تحلیل دارد و پس از مدتی بر مبنای این تحلیل، تجربیاتی پیدا میکند و بعد القاهای خوش و چیزهای جدیدتری درست میشود.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
هدایت شده از نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۲۱ (۱۲ بهمن ۱۳۹۸)
🔴 بخش دوم
✅ مؤمن در ابتدا این را میفهمد که خدا روزی میدهد.کمی که جلوتر رفت این خاصیت قویتر میشود و میبیند که دست خدا روزی را چگونه تقسیم میکند. میبیند که فلان شخص چون بینالطلوعین نشسته است، خدا روزیاش را زیاد کرده است؛ یا فلان خطا را کرد، خدا روزیاش را کم کرد. در اینجا خیلی از اسرار دین را میفهمد.
❇️ برخی هم آنقدر قوی میشوند که به مبداء اصلی رزاقیتِ الهی وصل میشوند و تمام تقدیرات را میبینند که از اسم اصلی رزاق چطور میآید و تعاملات جرح و تعدیلی با اسمای دیگر چگونه کار را پیش میبرد. این سطح اول میشود که مؤمن نگاه توحیدی پیدا میکند.
این نگاه توحیدی که قوی شد، مناسبت ایجاد میکند؛ مناسبت که ایجاد شد، آدم به جایی میرسد که احساس میکند که این صفت حق، صفت زیبایی است؛ تا جایی که میرسد به اینکه ما هم مظهر آن اسم باشیم. این میشود «عبدالاسم» و در بحث ما میشود «عبدالرزاق».
✳️ به بنده خدایی نشان دادند که احسان و رحمت حقتعالی است که دارد عالم را اداره میکند. این را که دید، خودش هم از جنس رحمت الهی شد. در مورد رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم در قرآن آمده است: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُم» (آل عمران ۱۵۹)؛ یعنی، آن رحمت در دل انسان مینشیند، بهدلیل اینکه رحمت خدا را دیده است.
❇️ دلیل چیست؟ نفس ما خوپذیر است. ما با هرکس بنشینیم، وقتی خصلت خوب داشته باشد، تأثیر میپذیریم.
✅ اگر کسی خصلتی را ندارد و دوست دارد آن خصلت را داشته باشد، با کسی بنشیند که او این خصلت را داشته باشد تا بهتدریج آن خلقوخو را پیدا کند. ناخودآگاه این خصلتها را پیدا میکند. بسیاری از خلقوخویِ پدر و مادرها که به فرزندان منتقل میشود، غیر از مباحث وراثتی، به دلیل همین ارتباط نفس با نفس است که نفس تأثیر میپذیرد.
✳️ اگر نفس انسان زیاد با خدا بنشیند، خدایی میشود؛ متخلق به اسمای الهی میشود. اینکه در روایات آمده است: «تخلقوا باسماء الله» چندگونه معنی میشود. مرتبۀ پایینش این است که رنگ او را گرفته؛ با او بوده؛ لمسش کرده؛ تمایل پیدا کرده و ادامه داده است. لذا این وصف در او نشسته است. این مرحله اول است که نفس انسان خوپذیر است و دوست دارد مثل خدا شود: چه در رزق؛ چه در حکمت؛ چه در حلم؛ چه در علم؛ چه در رحمت.
✅ معمولاً تخلق به اخلاق الهی، برای مراحل اولیه، حتی در آن مؤمنِ دارایِ دستگاه تبیینی که با تجربیاتی همراه شده و لطف رزاقیت را چشیده است، دوست دارد، در رزاق بودن مثل خدا باشد. چون میبیند که رزق الهی بیمنّت و از سر رحمت و لطف است، کمکم از سر رحمت الهی اینها در او مینشیند و خودش هم واسطه رزق الهی میشود.
❇️ از باب نمونه، خداوند «علیم» است؛ یکی مانند علامه طباطبایی واسطه علم الهی میشود تا این اسم «علیم» خودش را نشان بدهد.
✳️ در مورد رزق هم همینطور است. مؤمن میگوید خدا رزّاق است و من هم (دوست دارم) واسطۀ رزق شَوم تا خدا رزقش را از کانال من به دیگران برساند. اگر من هم نباشم، خدا از کانال دیگری رزقش را به دیگران میرساند؛ ولی من دوست دارم مجرایِ فیض حقتعالی شَوم. این را میگویند «عبدالاسم».
✅ این مرحله اول «عبدالاسم» شدن است که در خصوص رزاقیت پیاده میکنیم. اگرچه میدانم عرفا «عبدالاسم» را خیلی بالا میبرند.
❇️ چنین کسی با چنین نگاهی، در مورد میهمانش چگونه میشود؟ نگاهش در مورد فرزندان و همسرش که برای آنها روزی میبرد، چگونه است؟ قبلاً به عنوان واجب این امور را انجام میداد. هیچ اشکالی هم نداشت. الان چگونه نگاه میکند؟
✅ چنین کسی، خوشش میآید که دیگران سر سفره اش نشسته اند و روزی میخورند. دوست دارد، همان خُلق خدایی را در خود ایجاد کند.
✳️ خرقانی میگوید: «آنکه در این سرا درآید، نانش دهید و از ایمانش مپرسید؛ چه آنکس که نزد باریتعالی به جان ارزد، البته بر خوانِ بوالحسن به نان ارزد»؛ هرکسی که بر در خانه ما آمده است به او نان بدهید. خدا به او جان داده است، من به او نان ندهم؟ در این سخن چه چیزی وجود دارد؟ آن لطف الهی در آن هست.
✅ چنین کسی کسب و کار برایش معنا دارد؛ انفاق معنا دارد؛ میهمانی دادن معنا دارد؛ و اینکه اهل و عیالش سر سفرۀ او روزی میخورند، معنا دارد.
❇️ شخص دارد کسب و کار خودش را انجام میدهد، ولی نوع نگاه و تعاملش تغییر میکند. کسیکه دوست دارد مجرایِ فیض الهی باشد، به مردم سخت میگیرد و مو را از ماست میکشد یا دوست دارد به مردم خیر بیشتری برساند و به اندازهای هم که خودش لازم دارد استفاده کند؟
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
هدایت شده از نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۲۱ (۱۲ بهمن ۱۳۹۸)
🔴 بخش سوم
✅ بعضیها را دیدهام با اینکه خودشان نیاز مالی ندارند، ولی کار میکنند تا دهها هزار نفر را کمک کنند و زندگیشان بگذرد و از کانال آنها روزی بخورند. مؤمن اگر به اینجا برسد، مظهر اسم «رزاق» شده است. با اینکه میدانیم: «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ» (ذاریات ۵۸)؛ خدا در روزی بیحدّ و حصر و بیشریک دارد کار میکند. کسی در کنارش نیست.
❇️ کار خدا اینگونه است که اگر تو هم نباشی روزی میدهد؛ ولی اگر دوست داری، تو میتوانی واسطه فیض الهی باشی.
✳️ «هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ» یعنی، در کنار خداوند رازقهای دیگری هم وجود دارد. انسانی هم که معامله میکند رازق است. خدا از سر جود میدهد، ولی این شخص در معامله عِوَض میگیرد، ولی رازق است و خدا «خَيْرُ الرَّازِقِينَ» است. چون هیچیک از اینها در او نیست.
✅ اگر کسی «عبدالاسمی» شد، نه تنها سبب میشود که خدایی ببیند، بلکه خدایی هم زیست میکند. درست مانند اوصاف حقتعالی که همهاش نور است، این نور را میخواهد در خود محقق کند که یکی از آنها رازق است. اگر اینگونه شد، آدم از اینکه به اهل و عیال خود روزی میرساند، لذت میبرد. آیا لذت نمیبرد؟ اصلاً خوشش میآید که اینگونه باشد. چرا؟ چون مجرای فیض حقتعالی شده است. از میهمان لذت میبرد. هرکس به حد تواناییاش، با این منطق که بِسان حضرت حق عمل کند، لذت میبرد. این میشود «عبدالاسم». در حد خودش خوب است و خیلی هم شیرین است. وقتی چنین شود، آدم احساس میکند که به خدا نزدیکتر شده است. این در مؤمن عادی است.
❇️ برخی از نیکان و مردان پاک، خیلی در این زمینه از قیودات مادی آزاد هستند و نوع نگاه الهی دارند. بنده خدایی در منطقه ما، قبل از اینکه جاده هراز ساخته شود، با چرم کفش درست میکرد. از تهران به آمل چرم میآوردند. او چرم یک سالش را قبل از زمستان میآورد. یک سال بهمن آمد و دوسه هفتهای راه بسته بود. همکاران او چرمشان تمام شده بود. این شخص با اینکه میتوانست از این فرصت بیشترین درآمد را کسب کند، این کار را نکرد. او چرمها را بین همکارانش تقسیم کرد تا آنها هم کار کنند و بیکار نمانند. بعد از اینکه راه باز شد، چرمهای او را دادند. این را میگویند واسطۀ رزق شدن برای دیگران. این یک سطح است و خیلی عالی است.
✳️ ما میتوانیم منطق انفاق خود را هم اینگونه کنیم. ممکن است از سر دلسوزی انفاق کنیم که در شریعت این نوع انفاق کردن بیجواب نمیماند. این درست است، ولی در انفاق یک نوع منطق توحیدی بالاتری هم وجود دارد که من به دیگران انفاق میکنم و به دیگران خیر میرسانم تا مجرای فیض حقتعالی بشوم.
✅ عمقِ عمل و قوتش به نیت نهفته در آن بر میگردد. کارهای انسان به صورت مکانیکی نیست، بلکه با نیت و معنا است.
❇️ گاهی منطق انفاق، ترحم و دلسوزی و مهربانی است که شریعت این عمل را خیلی دوست دارد. این یک منطق است؛ ولی منطق بالاتر این است که مجرای فیض حقتعالی بشویم. حقتعالی میخواهد فیض برساند، من دوست دارم یک جوری واسطه شَوم تا از طریق من این فیض به دیگران برسد. در این صورت، من متصف به اسم «رزّاق» میشوم. دوست دارم مانند خدا عمل کنم؛ دوست دارم خدایی باشم. چون همه صفات نیک و پاک در او هست و من میخواهم این صفات را در خود داشته باشم. این یک اندیشه است. اگر کسی این منطق را اجرا کند، خیلی عمق پیدا میکند. این مرحله اول ایمانی تبیینی است که تجربه رزقی داشته و رزق حقتعالی را فهمیده است و موفق شده است که مظهری از این اسم شود.
🔵 اما مرحله بالاتر
✅ در مرحلۀ بالاتر، شخص آنقدر بالا میرود که مظهر اسم رزاق در صُقع ربوبی میشود که تجلی اسمائی است از وصول الی الله. این عمق اینگونه است و اصلاً اسم «رزاق» آنجا پیاده میشود.
❇️ اینکه حضرت حجت، که واسطه فیض است، چگونه است؟ همۀ اسماءالله در اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین محقق شده است، جز ربوبیت و الله بودن. از هفتاد و سه اسم، هفتاد و دو اسم را اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین دارند. یعنی، حضرت حجت، الان مظهر تام اسم «رزاق» است. اصلاً، او روزی را تقسیم میکند. این میشود اوج مظهر اسم شدن که اصلش در حضرت حجت است. عقل بالمستفاد وصل به عقل فعال است و خودش کنش عقلی دارد بِسان عقل فعال. در روایت آمده است که اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین محالّ مشیة الله هستند. که خود مشیت او میشود اجرا و امضای در عالم. راجع به اسم «رزاق»، همین حرف در مورد حضرت حجت برقرار است و به جدّ توجه به او روزی میآورد.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
هدایت شده از نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۲۱ (۱۲ بهمن ۱۳۹۸)
🔴 بخش چهارم
✅ ما الان سر سفره آیتالله العظمی حائری یزدی نشستهایم که حوزه علمیه قم را آباد کردهاند. در مورد ایشان بنگرید که حضرت حجت چه عنایتی به ایشان کرد که ایشان اینگونه شد. یا ببینید که صدوق پدر نسبت به صدوق پسر چه دعایی کرد که چنین فرزندی نصیبش شد؛ و حضرت حجت چه عنایتی کرد که اینچنین شد. اینها مظهر اسم رزاق میشود. حضرت حجت به اصل اسم رسیده است؛ به مشیت او و به خواست او این اسم (رزق) محقق میشود. پس مظهر اسم و عبدالاسم میتوان شد.
❇️ اشخاصی هستند که خیلی به آن نهایت (صقع ربوبی) نرسیدهاند، بلکه به عوالم وسط (مثلاً عالم مثال) راه پیدا کردند، ببینید که چگونه مظهر اسم «رزاق» شدهاند! میشود به اینجاها رسید.
❇️ برخی هستند که جزء ملایکه عُمّاره به حساب میآیند و بسان آنها عمل میکنند؛ به عالم مثال میروند و بِسان عالم مثال میکنند؛ یا به نشئه عقلی میروند و بِسان عالم عقل عمل میکنند. در آنجا او دست می برد، نه اینکه تقاضایی کند تا آن عالم در تصمیم خودش تغییراتی دهد تا آن کار صورت بگیرد. بلکه انسان خودش دعا شده است و در مرحلهای میرود که در آسمان به شکل آسمانی عمل میکند.
✳️ در مورد معجزه، علامه طباطبایی در جلد اول المیزان توضیح میدهد که فکر نکیند که اعجاز یک کاری در سطح است، بلکه عمق عالم تغییر میکند. «وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»(حجر ۲۱)؛ از آن خزاین آهستهآهسته تنزل میکند. آنها به آنجا رسیدهاند و جزء آن خزاین شدهاند و اثر میگذارند. اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین به باطن آن خزائن یعنی موطن اسماءالله رسیدهاند. اما برخی از اولیاءالله که به وسایطِ وسط رسیدهاند، اثر میگذارند و به آنها هم میگوییم: «عبدالرزاق».
✳️ صورت مسئله که اینجا میبینیم این است که به حسب ظاهر تغییراتی صورت گرفته است، ولی باطنش آنجا است. در اصلش آنجا تغییری صورت میگیرد که در اینجا به صورت ظاهری اصلاح میشود.
❇️ متصف به اسم شدن، حتی این عوالم واسطه را هم در بر میگیرد. بعضیها که اولین مراحل رزاقیت را پیدا میکنند، ابتدا متوجه نیستند که مثلاً میل او تأثیر دارد. بعد از مدتی بهتدریج میفهمند که اثر دارد.
✅ تاکنون سه سطح را گفتیم:
1️⃣ «عبدالاسم» مؤمنان عادی که در حد ظاهر به دیگران روزی میرسانند.
2️⃣«عبدالاسمی» که در وسط واسطه میشود.
3️⃣ «عبدالاسم» کسانی که صاحب آن اسم هستند مانند حضرت حجت علیهالسلام.
✅ انشاالله ما بتوانیم هر اسمی از اسمای الهی که با آن ارتباط برقرار میکنیم و کمکم ادامه میدهیم، صاحب آن اسم بشویم و بتوانیم مظهر آن گردیم و عبدِ آن بشویم. «عبدالرزاق» هم از آنها است.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
هدایت شده از حبیباله بابائی
استاد یزدانپناه: شهید سلیمانی اَبَرشهیدی بود در تراز تمدنی
در سمینار "شهید امت، انسان تراز تمدنی" پنل تخصصی "عرفان تمدنی" با دو ارائه استاد یزدانپناه و استاد امینینژاد و با دبیری حجه الاسلام عباس حیدریپور برگزار شد.
گزارش تفصیلی ارائه استاد یزدانپناه با عنوان "شهادت و امتداد اجتماعی آن"👇👇
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
هدایت شده از حبیباله بابائی
قسمت اول:
ما شاید در کار قاسم سلیمانی عظمت او را ببینیم ولی از ظرفیتی که در انقلاب اسلامی برای پرورش این شخصیت روی داده است هم باید سخن گفته شود. در عین حال که باید این شخصیت شناخته بشود مکتبی که برآمده از آن است باید به آن مکتب هم توجه کرد. انقلاب اسلامی همراه با خودش دسته ای از پدیده های متناسب با خود را فراهم کرده است. و این نمایی است از تمدن اسلامی که ما درصدد آن هستیم. به عنوان یک مقدمه کوتاه که جای البته تفصیل دارد باید اشاره کنم؛
ما وقتی فضای تمدن اسلامی را مطرح می کنیم چه تصویری داریم و چه مؤلفه هایی را دنبال می کنیم. گفته ام بنده در بحث های قبلی که مغز تمدن اسلامی معنویت و عرفان و توحید است بدون اینکه سهم سایر موارد را کم کنیم. این بحثی که الان می خواهیم وارد شویم نمونه ای است از نشان دادن اینکه چگونه معنویت مغز است. همین مسئله را در سایر مسئله های اجتماعی باید پی بگیریم.
من دیده ام برخی می گویند تمدن اسلامی جمع دنیا و آخرت. اما مسئله بیش از این است. مغز تمدن اسلامی می شود فوق آخرت که خداوند متعال است.
خودم تلقی ام نسبت به حاج قاسم سلیمانی این است که ایشان اندیشه شهادت را به عمق ویژه ای رسانده است در فضای سلوکی شان خیلی عمق داده اند. من به عنوان ابرشهید و شهید متعالی در تراز تمدن اسلامی از ایشان یاد کنیم. هرچند باز می توان بالاتر ترسیم کرد مثل امام حسین ع و سایر ائمه ع ولی خوب ایشان هم شاگردان آن مکتب هستند.
ابرشهید و شهید متعالی در تراز تمدن اسلامی چگونه شخصیتی است؟ گاهی ما این را در لابلای شخصیت ها و برخی شهداء می دیدیم اما در مورد ایشان خیلی به چشم آمده است. ملت با لطف الهی با این شهادت برکت یافت. خود ایشان که البته نیاز نداشت.
چه اضلاعی است که ایشان را به اینجا می کشاند و تبدیلش می کند به این شخصیت. بدانید کنش اجتماعی و فردی خالی از معنی نیست. با معنی کنش قابل فهم می شود. فهم کنش با معنی درون آن است. معنی اجتماعی کنش همان فرهنگ می شود. هر کنشی شدت و قوتش به معنی های پشت صحنه آن باز می گردد. کنش های اجتماعی عمدهای که شهید سلیمانی انجام داد مقاومت و جهاد بود.
پس وقتی عنوان می دهیم اضلاع، مرادمان آن معانی نهفته پشت صحنه است که البته بحث را معطوف می کنیم به شهادت.
واقعیت این است که ما چند زاویه کار داریم که در مکتب امام ره به نحو واضح وجود دارد. یکی از آن ها سه گانه ای است به عنوان معنویت، عقلانیت و عبودیت. این سه گانه پایه انقلاب ماست. برخی متوجه نیستند. برخی عقلانیت را برمی دارند و می بینند برخی پایه های اندیشه ای با خلل مواجه می شود و ما تعبیر می توانیم بکنیم به اخباری گری صرف که این بروزات خاصی دارد و می شود به این بروزات اشاره کرد که ما نمی خواهیم الان به این نتایج و بروزات اشاره کنیم.
معنویت و عرفان هم جایگاه جدی دارد یعنی همه کار برای خدا باشد و قیام لله باشد و برای خدا باشد. من مأمور به وظیفه ام که حالا در سخنان امام ره است، همین است. مامور به وظیفه بودن تعبد است ولی پشت صحنه آن معنویت است و آن خدا و خدامحوری است و لا غیر که حتی حضرت امام ره در بسیاری از جوان های پیرو خودش بنیاد کرد. و حتی در تحلیل ها هم خرمشهر را هم خدا آزاد کرد فرمودند و مشابه این موارد زیاد است؛ یک وقتی متکلمی گفت که متکلم هم این را می گوید که از او پرسیدم وقتی امام ره این را فرمود شما بار متکلمانه در غنای آن دیدید که اعتراف کرد خیر و در واقع این سخنهایی غنایی بیش از سطح متکلمانه دارد.
در قصه عقلانیت که حضرت امام ره حاضر بود خودش را بشکند ولی این عقلانیت را نگه دارد. مثالش خوب پیام قطعنامه است. با اینکه آن مخالف خواست ایشان بود ولی خود را شکست.
شریعت محوری هم جدی است. که در کار حضرت امام ره است و در کنش های شاگردان مکتب امام ره می بینیم.
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
هدایت شده از حبیباله بابائی
قسمت دوم:
آیا در شهادت شهید سلیمانی هم این سه ضلع هست؟
برخی می خواهند کورکورانه بروند شهید بشوند ولی ما در کار شهید سلیمانی با اینکه شجاعت و تمنای شهادت می بینیم ولی حرکت کورکورانه نمی بینیم. قبلا هم داشته ایم. نوع قلم شهید چمران را هم دیدیم. جوانی که در صدر اسلام مکاشفات داشت و گزارش داشته ایم که سخنان و ناله های اهل جهنم را می شنید و پیامبر ص تأیید فرمودند و خوب درخواست دعای شهادت کردند و شهادت ایشان با چنین عمق خداخواهی ای محقق شد. اینکه در قصه شهید سلیمانی ایشان می خواهد محل دفنش در کنار شهید یوسف الهی باشد به خاطر همین است. این را حضرت امام ره تزریق می کند که شهید نظر می کند به وجه الله. که حدیث داریم خون شهید هفت خاصیت دارد و خاصیت هفتمش این است.
گاهی شهادت فی سبیل الله است و گاهی لله و فی الله می شود. تمام آنچه که در دین داریم یک سطح بالایی به نام عبادت احراری دارد که در شهادت هم مطرح است. گاهی قد و قامت یک شهید در حد رفتن به بهشت است ولی گاهی شهادت شهادت احراری است.
این دست نوشته آخر شهید سلیمانی است که من خواهان دیدارت هستم...دیداری که موسی ع را ناتوان از ایستادن و نفس کشیدن نمود. این منطق برتر شهادت است که اینجا معنویت عمق پیدا می کند. اینکه خدایی می خواهم بشوم. ما در مورد اباعبدلله ع این را دیدیم که در نهایت وقتی بر زمین افتاده اند لامعبود سواک را سر می دهد. شهادت متعالی شهادت احراری می شود نه شهادت فی سبیل الله. و البته آن هم کم نیست. برخی جوان ها این را می خواهند که بد نیست ولی منطق نهایی نیست. به تعبیر حضرت امام ره این را در اسلام ناب محمدی ص داریم.
عقلانیت را در شهادت و معنویت را خیلی پرتر می شود مطرح کرد حتی اندیشه صبر و جهاد را باید بر همین اساس توضیح داد. ادبیاتی که علامه در المیزان دارد که شهادت فی الله و فی سبیل الله را از هم جدا می کند همین است.
شهادت اگر بخواهد از بعد عبودیت و شریعت هم مطرح بشود، این است که قرار نیست فقط بروم جلو و صف را بشکنم بلکه بندگی کردن است. اگر کسی بتواند توضیح دهد عقل و عرفان و شریعت کنار هم قرار بگیرد چه معجونی را پدید می آورد خیلی عمق پیدا می شود. چیزی که طراوت می دهد جمع این سه گانه است و از اعوجاج ها و خشکی ها جلوگیری می کند. در همان معنویت هم عقلانیت جمع می شود و هم شریعت. این مؤلفه ها در شهید سلیمانی جمع شده است. در نامه آخر شهید چمران هم توضیحاتی دارد که ای دست ها و پاها مبادا کوتاهی کنید که می خواهی به محضر خدا برسی. این هم از همین نوع است.
مؤلفه و جهت دیگر دنیا و آخرت و توحید است، برخی جوری توضیح می دهند که دنیا فقط مهم است که این دیگر خیلی پرت است. اما برخی دیگر توضیح می دهند که دنیا هیچ اصالتی ندارد و هیچ جهت توجهی نیاز ندارد تبدیل می شود به یک زهد خشک بی منطق که این عملا حذف آن عقلانیت است. برخی می گویند معنویت و جوری توضیح می دهند که گویا دنیا حذف می شود. و این خطاست. دنیا مهم است چون سعادت من و اجتماع را رقم می زند.
این توضیح خوشی دارد در اندیشه صدرا؛ سعادت معنوی توحیدی را نمی توانید جوری طرح کنید که دنیا و بدن را حذف کنید. حتی فرض کنید اگر آخرتی نباشد به خاطر عزت مندی به دنبال مقاومت و ظلم ستیزی می بودیم. کسی هم که برای معنویت کار می کند اندیشه ظلم ستیزی را برنمی دارد. رنگ اخروی می دهد چون می خواهد به رنگ اصلی درآید. در مکتب امام و در مکتب شهید سلیمانی دیدیم که یک بغض نسبت به ظالم دارند نه به خاطر اینکه خدا گفته است. بلکه به خاطر اینکه ظلم بد است و این همان جمع متعادل است.
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
هدایت شده از حبیباله بابائی
قسمت سوم:
اندیشه مطرح در آیه ان الله اشتری من المؤمنین در یک جاست ولی تمامش این نیست که فقط جنت به معنای معهود نتیجه باشد.....در کنارش شهید ینظر الی وجه الله است که این خیلی اوج پیدا می کند. برخی این سه گانه ظلم ستیزی، بهشت رفتن و معنویت را جمع می کنند. کسی که خدا رامی خواهد، بهشت را هم می خواهد نه به خاطر خود بهشت بلکه لبخند خداوند را در آن می جوید. او جمع کرده است بین بهشت و منطق توحیدی. برخی گفته اند چرا بهشت را حذف می کنید. بهشت جای توجه حق است به نحو برگ افتخار و جای توجه حق است. در مورد ظلم ستیزی هم معتقدم که این هم حق است چون با حقیقت انسانی سازگار است. ظلم ستیزی به بهشت می برد و محبوب خداست.
یک سه گانه یا چهارگانه دیگر است؛ که این اصل اندیشه شیعی است. شیعه سه اندیشه ممتاز دارد و تقریبا موتور محرکه اوست؛ یکی ولایت است، دیگری شهادت و سومی امید است. این را در سه امام ع دیده است( اولی در حضرت امیر ع دیده است و در فرزندان آن حضرت، شهادت را در امام حسین ع و سومی را در قیام حضرت حجت عج و آینده خوش و رحمت الهی دیده است. این سه معنا ولایت پذیری، شهادت طلبی(شهادت پذیری با همه آثارش) و امید به قیام حضرت حجت ع است. همیشه شیعه با این سه گانه نفس می کشد. و ولایت پذیری محور می شود.
این ولایت پذیری را شهید سلیمانی خیلی خوش پیاده کرد. سه بار قسم می خورد که مهم ترین شرط عاقبت بخیری رابطه قلبی با حکیمی است که سکان دار انقلاب است. ما الان کسانی را داریم که نوعی مستقل می خواهند خدمت بدهند که این نوعا خلل ایجاد می کند.
درباره امید هم صحبت ایشان در جنگ 33 روزه است که می دیدیم امید ما قطع می شود. در آن نقاط خیلی کور نوع شیعه به ائمه و حضرت زهرا س و حضرت ولیعصر عج متوسل می شوند که باز در کار و توسلات ایشان دیده می شود
باید بر فرهنگ شیعه این اندیشه ها مستولی باشد. و بعد از جوان بخواهیم که این مسیر را برود.
شخصیتی مثل ایشان در اوج لطافت قرار دارد. لطافت های انسانی و ولایی. گاهی می گفتیم تضادی است در امیرالمؤمنین ع در اینجا(که هم جمع رحمت و هم غضب الهی است) اینجا هم به مراتبی دیده می شود که سرّش جمع شدن این سه گانه است.
حالا چنین اضلاعی وقتی که کنش درست می کند؛ کنش اجتماعی بی مرز و بی انتها درست می کند. کسی که منطق احدی الحسنین و منطق شهادت فی الله را پذیرفت ،کسی که اندیشه شهادت دارد فعل و کنشش به اتمام نمی رسد به علاوه هر جا شیعه و مسلمان و مظلومی در خطر و ظلم باشد او هست و یک بی مرزی دیگر دارد و آن بی مرزی از حیث عمق است. کسی که می خواهد شهید فی الله بشود پایان ندارد و می داند باز خیلی کار دارد. قد و قامتس اخلاص و کنش اجتماعی اش بی پایان می شود. درباره حضرت امام ره خودشان برای یک عالم ربانی بیان می کنند که من از خودم حسابرسی کردم که برای مردم انجام می دهم یا برای خدا. و دیدم وقتی برای خدا انجام دادم چقدر بی پایان شد. اخلاص آیا می تواند موجب توحد اجتماعی شود یا نه؟ بله پاسخ همین است و می توان تحلیل را انجام داد که چگونه توحد اجتماعی می آفریند. اخلاص است که کار را بی مرز می کند.
https://eitaa.com/Habibollah_Babai