آقا اجازه هست از #مــادر بگویم
از مـادرت از لشکـر #حیدر بگویم
از کوچه ای تنگ و دل سنگ مغیره
از دختـری با چشمـهـای تر بگویم
آقا زبانـم لال دستـی رفت بالا
خون میچکد از گوش اگر بهتر بگویم
آقا نمی آیی؟ ببین #در شعله ور شد
از آتش و موی سر و معجر بگویم
آقا زبانم سوخت، مـادر سوخت آقا
می خواستم در پشت در مادر بگویم
از ازدحـام و چِـل نفـر نامرد و مـادر
از سینه ی #زهـرا و میخ در بگویم
#نـوكــر_نـوشــت:
#مـادر_جــان
روضه ها را خواندم اما ماجرایی بدتر از
درد پهلو باعث اندوه بسیارم نشد
یک پسر در بین کوچه ناله میزد آمدم
گوشوار مادرم از خاک بردارم نشد
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #خامس_آل_عبا
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_اسحاق_حسنی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
خواستم دست تو را باز نمایم که نشد
پا به پای تو در آن کوچه بیایم که نشد
همه همدست شدند دست خدا را بستند
خواستم این گره کور گشایم که نشد
ریختند بر سر من، دست زتو بردارم
هر چه کردم نکنند از تو جدایم که نشد
سعی کردم که به پیش تو نیفتم به زمین
قنفذ آنقدر زد، انداخت زپایم که نشد
دست خود را به در سوخته حائل کردم
جان شش ماهه خود حفظ نمایم که نشد
حیف شد بعد سه ماهی گل من وا می شد
می شد امروز بخوابد روی پایم که نشد
خواستم زودتر از این بروم نزد پدر
زینب اینقدر دعا کرد برایم که نشد
دست بشکسته اگر یاری زهرا می کرد
میشد این قطره اشک تو شفایم که نشد
به همین پهلوی بشکسته حلالم کن علی
خواستم دست تو را باز نمایم که نشد
#نـوكــر_نـوشــت:
#مـادر_جــان
یک کوچه و یک نگاه تار و کم سو
مسمـارِ در و غـلاف و تیغ و بازو
حق دارد، اگر که مـادرم میگیرد
یک دست به دیوار و یکی بر پهلو
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #خامس_آل_عبا
#به_یاد_شهید_مقاومة_عباس_نیلفروشان
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
بیمار عشق تکیه به دارو نمیزند
شیعه به جز علی به کسی رو نمیزند
آدم هبوط کرد که همسایه اش شود
یعنی بهشت با نجفش مو نمیزند
حق با علی ست در همه احوال پس خدا
هر جا علی ست حرف ترازو نمیزند
تعظیم می کنم به نجف صبح و ظهر و شام
قلبم خدا گواست که بی او نمیزند
آیینه دار غیرت هر کس که مرتضاست
از تنگنای حـادثه زانـو نمیزند
یک تن نگفت در وسط کوچه ها کسی
در پیش مـرد لطمه به بانـو نمیزند
این روزها پرستوی مجروح مرتضی
از درد شـانه، شـانه به گیسو نمیزند
#نوكـر_نـوشـت:
#مـادر_جــان
اینکه ما تا به ابد، بنده ی مولا هستیم
چون مسلمان شده ی چادر زهرا هستیم
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #خامس_آل_عبا
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_عباس_کردانی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
شاخه ی یاسی که هجده ساله پرپر می شود
حرفهایش با اشاره یا که با سر می شود
هرکسی شد وارد حجره، زهــرا را ندید
مادری که مشت خورده زود لاغر میشود
موقع پهلو به پهلو کردنش را که نگو
استخوان دردی که دارد صد برابر می شود
دست پختش شور یا که بی نمک، خیر است خیر
بَعدِ چندی لااقل خـانه معطـر می شود
درد زن وقتی که از یک سیلی نامحرم است
بیشتر شرمنده از این درد شوهر می شود
چه بلایی بر سر این خــانه آوردن که
هر که می آید به کوچه خیره بر در می شود
یک تنه با چهل نفر درگیر شد در کوچه ها
با کبودی غلاف اوضاع بدتر می شود
#نـوكـر_نـوشـت:
#مــادر_جـان
خشتی از خانهی سبزت به جنان میارزد
نخی از چـادر تو بر دو جهان می ارزد
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،دصبحتون بخير، روزتون معطر بنام #خامس_آل_عبا
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_سعید_انصاری
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
تا نشستم با ادب هر بار٬ پای سفره ات
شد کرَم پشتِ کرَم تکرار٬ پای سفره ات
راه دادی و چه تحویلم گرفتی باز هم
چشم پوشی کردی از بدکار٬ پای سفره ات
همنشینِ زائران و دوستدارانت شدم
تازه شد با أغنیا دیدار٬ پای سفره ات
با جُزامی هم غذا شد دستهایِ گرم تو
قاسِمت نان خورد با بیمار٬ پای سفره ات
شیوه ی نقلِ حدیثت در عمل بود و نشست
جمله ی «ألجّار ثمّ ٱلدّار»٬ پای سفره ات
نانخورِ عهد قدیمِ خانه ات هستم٬ اگر
پرورش دادم برایت یار٬ پایِ سفره ات
روزیِ بی منّتِ فرزندهایم را نگیر
با همان پیمانه ی سرشار٬ پای سفره ات
من گدایی نابلد، أنت کریم إبن کریم
روی چشمانم قدم بگذار٬ پای سفره ات
#نـوكــر_نـوشـت:
#مــادر_جـان💔
من به هر کوچه ی خاکی که قدم بگذارم
ناخـودآگاه به یاد تـو میافتم مـادر...😭
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_سیدعلی_حسینی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.