✳️ درک سال و بهاری نو شکر و سپاس بی نهایت می طلبد!
لطف و عنایت مستمر الهی شامل حال ما و شما شده و باری دیگر بهاری دیگر را درک می کنیم.
هم چنان چشم ما از زیبایی های عالم هستی نوازش ها خواهد داشت و جان ما از روح رحمت الهی بهره ها خواهد گرفت.
هم چنان شکوفه گل های بهاری، چهچهه مرغان غزل خوان الهی و جوش و خروش رودها و رودخانه ها ما را از شادمانی سرمست خواهند کرد.
هم چنان پرونده نمازها، روزه ها و مناجات در شب های دیجور و روزهای تفتیده باز است.
هم چنان می توان دست نوازش بر سر یتیمی کشید و با احسان و انفاق گرد غم از جان رنجور مستمندان تکاند.
هم چنان می توان ترنم تلاوت قرآن داشت و زیارت مراقد شریف اولیای الهی را در کارنامه عمل خود ثبت کرد.
خدا را بر همه این نعمت ها و مرحمت ها هزاران هزار بار شکر و سپاس!
چگونه می توانیم شاکر این همه لطف و لطافت الهی باشیم؟!
باری، عمری با همه فرازها و فرودها از ما و شما صرف شد و اینک با گذار از سالی، سالی دیگر را شهود خواهیم کرد.
نمی دانیم در ایام و سالیان باقی مانده از عمر چه سعادت ها یا محرومیت ها نصیب ما می گردد.
مهم آن است که برای فزایش بندگی خداوند و فزونی خدمت به بندگان او دست از پا نشناسیم.
از خداوند مهر گستر می طلبیم که بهترین و برترین تحفه ها و توشه ها را برای شما و ما رقم زند و تمام لحظات عمر باقی مانده شما و ما را از فیض و فوز خود لبریز و لبالب سازد و نورانی ترین فرجام را برای شما و ما رقم زند!
بمنه و کرمه
@nasirigilani_ir
✳️ افق های روشن کشور پیام آور تلاش مضاعف است! (بخش اول)
نگاهی به وضعیت کشور از جهات و جنبه های مختلف حکایت از گشوده شدن افق های روشن بسیاری دارد.
از این منظر نکات ذیل قابل ملاحظه است:
🔹یک؛ کشور در چند سال اخیر به ویژه بعد از ماجرای خانم مهسا امینی، با التهاب بسیار مواجه شد و امواج نارضایتی، بریدن از انقلاب، مهاجرت از کشور، همصدایی همه معاندان و بدخواهان کشور علیه نظام در ورای مرزها، خسارت های مادی و معنوی سنگینی را در پی آورد که به لطف الهی وضعیت داخلی و خارجی تا حدود زیاد آرام شده و به حالت عادی بازگشته است.
🔹دو؛ کشف فسادهای بزرگ و اختلاس های بسیار سنگین، به اعتماد عمومی جامعه به مدیران خرد و کلان کشور صدمات جبران ناپذیری زد. در برابر، قاطعیت دستگاه قضایی در برخورد با سرشاخه های فساد؛ حتی اگر فرزندان معاون رئیس قضا باشند و اقدامات دولت در جهت شفاف سازی دخل و خرج ها، زمینه بازگشت اعتماد عمومی را هر چند نه بسان گذشته، فراهم کرده است.
🔹 سه؛ به رغم ناکامی دولت آقای رئیسی در مهار تورم و تقویت ارزش پول ملی، تلاش مضاعف شخص ایشان و دولت مردان همراه وی، برای آحاد ملت مشهود است؛ چنان که به فرجام رساندن شماری از طرح های کلان ملی و محلی بارها شعف و شادمانی مردم را فراهم کرده است.
🔹 چهار؛ با عملیات وعده صادق، عملا توان نظامی کشور در عرصه دفاع و احیانا تهاجم بر همه دنیا آشکار شد و خط بطلان بر هر توطئه و طرحی خیانت بار در جهت تحمیل جنگ بر کشور و تبعات تلخ آن کشیده شد. از این جهت به لطف الهی و البته با توقع درایت اندیشی و مصلحت گرایی مدیران کشور، برای سال ها آرامشی در بیرون مرزها برقرار خواهد بود.
🔹 پنج؛ بر همه لطف ها و نعمت های گذشته، باید سریان بارش رحمت الهی را بر کشور افزود که نگرانی های مکرر از قلت نزولات آسمانی را پایان داد؛ به گونه ای که شماری از سدها سرریز کردند و مناطق خشک و تفتیده همچون سیستان و یزد و ... سیراب شدند.
خدای منان و فیض گستر را بر همه این نعمت ها و لطف ها هزاران هزار بار شکر و سپاس!
حال باید پرسید:
چشم انداز آتی کشور را چگونه باید رقم زد؟
ظهر یکشنبه
دوم اردیبهشت ۱۴۰۳
@nasirigilani_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خارج_فقه (سال سیزدهم)
🔸 #وسائل الشیعه #کتاب_الحدود_و_التعزیرات:
أَبْوَابُ حَدِّ الزِّنَا
🔹 جلسه: 1235
🗓 شنبه 1 اردیبهشت 1403
🔻مـبـاحـث ایـن جـلسـه:
بررسی فقهی روایات «بابُ ثُبُوتِ التَّعْزِيرِ بِحَسَبِ مَا يَرَاهُ الْإِمَامُ عَلَى الرَّجُلَيْنِ وَ الْمَرْأَتَيْنِ وَ الرَّجُلِ وَ الْمَرْأَةِ إِذَا وُجِدَا فِي لِحَافٍ وَاحِدٍ أَوْ ثَوْبٍ وَاحِدٍ مُجَرَّدَيْنِ مِنْ غَيْرِ ضَرُورَةٍ وَ لَا قَرَابَةٍ وَ يُقْتَلَانِ فِي الرَّابِعَةِ»
@nasirigilani_lectures
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚 #خارج_تفسیر (سال چهارم)
🔹 جلسه: 185
🗓 شنبه 1 اردیبهشت 1403
🔻مـبـاحـث ایـن جـلسـه:
تفسیر آیه شریفه « أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآَخِرَةِ فَلَا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ يُنْصَرُونَ» (بقره، 86)
@nasirigilani_lectures
✳️ همه درس ها و بحث ها را با مایه های توحیدی و اخلاقی عجین کنیم!
سال ها در دروس حوزوی از مقدمات و ادبیات گرفته تا فقه و اصولش تجربه اندوخته شد.
همه یا بیشتر مباحث صرفا علمی و انباشت اطلاعات و اصطلاحات بود!
دریغ از یک نکته اخلاقی و تربیتی!
خاطرتان نیست در جامع المقدمات به مناسبتی برای تبیین تثنیه، این بیت بود:
الهی عبدک العاصی اتاکا
مقرا بالذنوب فقد دعاکا
اقرار به گناه و التجاء به محضر الهی که در این بیت آمده، هیچ پیام اخلاقی نداشت؟!
جا نداشت همان روزهای اول طلبگی اساتید ما به بهانه این شعر بابی را برای توصیه به مناجات با خداوند و توبه طلبی می گشودند؟!
در جایی دیگر برای بیان چگونگی عملکرد «ما» نافیه این بیت را می خواندیم:
و مهفهف کالبدر قلت له انتسب
فاجاب ما قتل المحب علی المحب حرام!
کشتن و کشته شدن در پای عشق و محبت پیامی نداشت؟!
بد نبود می گفتند که پای عقل به پای عشق نمی رسد و کربلا بر مدار عشق شکل گرفت.
گاه طی چند سال در مبحث اصول فقه، در تبیین اختلاف میان اصولیان و اخباریان در شبهات حکمیه، روایاتی همچون: «اخوک دینک فاحتط لدینک»، «الامور ثلاثه: حلال بین و حرام بین و شبهات بین ذلک فمن ترک الشبهات نجی من الهلکات» و ... بحث و بررسی می شد.
آیا این روایات در ترسیم مرامنامه زندگی مومنانه پیام نافذ نداشت که بدون التزام به ترک شبهات نمی توان به دربار فیض الهی راه یافت؟!
فقط باید مباحث صرف نظری و تحلیل دیدگاه ها ارایه می شد؟!
از این نمونه ها بسیار است.
اگر دروس حوزوی که پایه و بنیاد آنها بر مدار تعلیم و تربیت دینی گذاشته شده تا این حد از اخلاق و اخلاقیات دور افتاده است، حال و وضع سایر دروس و علوم آن هم در محیط های غیر حوزوی چه خواهد بود؟!
بیاییم ما چنین نباشیم.
هر کسی که کرسی درس و بحث در اختیار دارد، از موقعیت طلایی تربیت انسان که به او ارزانی شده است، بهره لازم را ببرد.
برای تاثیر گذاری در دروس ملحانه دعا کنیم.
در همه درس ها با وضو شرکت کنیم.
درس ها را با دعا آغاز و با دعا پایان دهیم.
افزون بر دعوت گفتاری از دعوت عملی غفلت نکنیم.
در لابلای مباحث حتی اگر ریاضی و فیزیک باشد، به مناسبتی، از تذکر و تذکار اخلاقی غفلت نکنیم.
دعوت به توحید و تقوا با همه علوم آمیخته است.
همه علوم در ذات خود به دنبال حق نمایی اند و با قوانین الهی حاکم بر هستی همراهی دارند.
از این جهت هیچ علمی نمی تواند رو به توحید و معنویت نداشته باشد.
تمام قوانین کشف شده در همه علوم آشکار و پنهان، سریان علم و رحمت الهی بر سراسر هستی را اثبات می کنند.
باید این زبان را شناخت و نشانه ها را یافت و از آنها به منظور دعوت مخاطبان به دین و دین داری بهره گرفت.
گاهی تاثیر یک تذکر اخلاقی معلم فیزیک و شیمی و ریاضی از ده ها کتاب و خطاب بیشتر و ماندگارتر است.
حیف نیست تجارت بی بدیل هدایت و تربیت بندگان خداوند را با گره زدن اندیشه و انگیزه با چند عدد و رقم ریال و دلار و چند رتبه و پایه برباد دهیم؟!
علی نصیری
صبح صادق روز سه شنبه
چهارم اردیبهشت ۱۴۰۳
@nasirigilani_ir
✳️ سه رویکرد رایج در تعامل با گذار سریع دنیا
گذر و گذار سریع دنیا و از کف دادن همه لذت ها و نعمت های آن چنان واضح، شائع و آشکار است که همگان به آن اذعان دارند و آدمی خود با چشم خویش در همان اوان زندگی به نیکی آن را در می یابد.
همه می دانند و می دانیم که نهایت عمر ما در بهترین حالت حدود یکصد سال است و هنگامی که مرگ ما می رسد، نمی توانیم مانع مرگ شویم؛ چنان که قادر نیستیم ذره ای از اندوخته های علمی، مالی، اعتباری و اجتماعی را با خود ببریم.
بر اساس اختلاف ادیان در باره چگونگی تعامل با اجساد مردگان؛ همه ما را با یک کفن یا یک کت و شلوار روانه خواهند کرد و آن را در خاک یا به آتش و کرکس خواهند سپرد!!
در برابر این حقیقت آفتاب گونه سه تعامل وجود دارد:
🔹یک؛ تعامل دنیا دوستان
آنان می گویند که باید دم را دریافت و خوش، مست و مخمور بود؛ زیرا دیگر این لذات و خوشی ها تکرار نخواهد شد!
تمام آن چه در دنیای مادی و نیز در بخشی از ادبیات ما مشهود است، از این تفکر نمایندگی می کنند:
خیام اگر ز باده مستی خوش باش
با ماهرخی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت کار جهان نیستی است
انگار که نیستی چو هستی، خوش باش
🔹دو؛ تعامل پوچ گرایان
شماری با اذعان به فنای زود هنگام جهان معتقداند که پیام حیات جز پوچی و نهلیسیم هیچ نیست.
وقتی جهان پوچ است، باید پوچ انگار بود و پوچ مدارانه زیست.
دیگر سخن از امید، کار و تلاش برای آنان از اساس باطل خواهد بود.
پوچ گرایان یا با پوچ مداری محض به حیات خود ادامه می دهند یا بسان صادق هدایت به حیات خود پایان می دهند.
ای کاش بدانمی که من کیستمی
سرگشته درین جهان پی چیستمی
گر مقبلم آزاده و خوش زیستمی
ور نی به هزار دیده بگریستمی
🔹سه؛ تعامل دین باوران
دین داران افزون بر تجربه مشترک گذار سریع دنیا، بارها در متون دینی می بییند و می خوانند که گذار از دنیا سریع و حتمی است.
با این تفاوت که آنان این گذار را از هر جهت معنا دار می دانند؛ زیرا معتقداند که مثال آنان مثال میهمان محترمی است که قرار است در یک جایگاه ابدی پر از ناز و نعمت در جایگاهی کریم و فردوسی برین پذیرایی شوند و دنیا مزرعه و مقدمه آن است.
دین داران هم با این نگاه معتقداند که باید دم را غنیمت شمرند، اما نه از نوع غنیمت شمردن دنیا طلبان که در لغو و لغزش غرق شوند، بلکه باور دارند که نباید لختی به بطالت بگذرانند تا چه رسد به لغزش.
دین داران می دانند که دنیا جای تن آسایی نیست و باید شب را چون روز جهان افروز به عبادت گذراند:
ایهاالناس جهان جای تن آسانی نیست
مرد دانا، به جهان داشتن ارزانی نیست
خفتگان را چه خبر زمزمهٔ مرغ سحر؟
حیوان را خبر از عالم انسانی نیست
شب مردان خدا روز جهان افروزست
روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست
انتخاب یکی از سه رویکرد پیشگفته به خود انسان واگذار شده است.
صبح صادق چهارشنبه
پنجم اردیبهشت ۱۴۰۳
@nasirigilani_ir
🔸از اعمال شب و روز جمعه غافل نشویم🔸
🔹 زیارت سالار شهیدان علیه السلام
🔸 زیارت حضرت حجت علیه السلام
🔹 دعای پر نور کمیل
🔸 تلاوت سوره مبارکه یس
🔹 کثرت صلوات بر محمد و آل ایشان
🔸 صدقات و مبرات به مستمندان
🔹 استغفار از همه گناهان و لغرشها
🔸 طلب بخشش برای گذشتگان
🔹 زیارت مضاجع شریف و قبور مومنان
🔸 دعای ندبه و غسل جمعه
🔹 اهتمام به شرکت در نماز جمعه
از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل شده است که: فرشتهاى از ابتدا تا انتهاى شب جمعه (از سوى پروردگار) ندا مىدهد: «آیا تقاضا کنندهاى هست تا عطایش کنم؟ آیا توبه کنندهاى هست تا توبهاش را بپذیرم؟ آیا استغفار کنندهاى هست تا مورد مغفرتش قرار دهم؟ اى کسى که طالب خیرى! به سوى من آى، و اى کسى که طالب شرى! دست نگهدار» پیوسته این ندا را مىدهد تا این که صبح طلوع کند، زمانى که صبح طلوع کرد به جایگاه خودش در ملکوت آسمان برمىگردد. (فقیه، جلد ۱، صفحه ۴۲۱، حدیث ۱۲۴۰)
🏷 #شب_جمعه
@nasirigilani_ir
مرحوم آیت الله ممدوحی
ما در مدرسهٔ حجّتیه خیلی صدمه خوردیم، فوقالعاده! وضعیّت مدرسه یک جوری بود که الآن من فکر میکنم که ما راستیراستی چرا نمردیم یا مثلاً چهطور شد که ما از آنجا سالم دررفتیم؟!
مدرسه صاحب نداشت. مرحوم آقای حجّت که به رحمت خدا رفته بود، پسری داشت که صلاحیت برای تولیت مدرسه نداشت. مراجع آن وقت هم مدرسه را رها کرده بودند. سیمهای برقش همه خراب بود، آب نداشت، در زمستان آبِ کاسه در داخل حجره تا ته یخ زده بود، یعنی حجرهٔ ما مثل فریزر بود، واقعاً میگویم، درهای حجره وضعیّتی نداشت، پا که میگذاشتیم روی زیلو، پاهایمان یخ میکرد، دستهای ما از سرما ورم میکرد. تنها خدمتی که حوزه به ما آن وقت میکرد، اوّل عرض کنم که، آخرهای آذر یا اوایل دی پنج مَن زغال میخریدند میریختند پشت درِ حجره که این برای زمستانتان. خلاصه مصیبتی بود.
مدرسهٔ حجّتیه خیلی بزرگ است، شاید مثلاً دو سه هکتار است. دستشویی مدرسهٔ حجّتیه هم آن طرفِ مدرسه بود و ما هم این ضلع مدرسه بودیم. کسی که میخواست تا دستشویی برود و بیاید، بیست دقیقه طول میکشید تا بخواهد برود آنجا یک آفتابه بردارد، از آنجا بیاورد لب حوض، با آب پر کند و با خود ببرد. بعد، حوضش هم پر از این کرمریزهها بود. اصلاً نمیشد. من هم چشمم تراخم گرفت در آنجا، که دو سه دفعه هم رفتیم تهران پشت چشم ما را تراشیدند، عمل کردم. یک دفعه هم تو مطبّ دکتر ضعف کردم، نمیتوانستیم وضو بگیریم.
میرفتیم خدمت آقای زنجانی، آقای زنجانی متصدّی مدرسه شده بود، آیةالله سید احمد زنجانی، پدر بزرگوار آیةالله حاج آقا موسی. خُب ایشان هم بسیار مرد شایسته و محتاطی بودند. گفتیم: آقا، ما شبها که مطالعه میکنیم، چراغی که روشن است کشش ندارد برای مطالعه کردن. گفتند که: کسی نیست که پول بدهد شما یک مقوّا ببرید بندازید روی لامپ؟! ما این کار را هم کردیم. رفتیم گفتیم: آقا، ما این کار را هم کردیم، فایده ندارد. اینقدر التماس کردیم تا اجازه دادند لامپ ٦٠ را تبدیل بکنیم به لامپ ١٠٠ و مشغول مطالعه میشدیم. این وضع این مدرسه بود.
یک رخشورخانهای داشت که شما شاید از چند متریاش رد میشدی بوی رخشورخانه آدم را اذیّت میکرد. آن وقت مجبور بودند طلبهها بروند آنجا. یک آبِ حوضی داشت معلوم نبود مضاف [است] یا مطلق؛ آن وقت لباسها را آنجا میشستند، بعد بوی گند میداد.
آن سال هم سالی برفی بود. خیلی برف میآمد. مدرسهٔ حجّتیه آب انبارش بیستوسه پلّه میخورد میرفت پایین. ما هم اجازه گرفته بودیم که با آبِ آبانبار وضو بگیریم. آقای زنجانی گفت: به شرطی که شما بروید یک آفتابه آب از آبانبار بیاورید بیرون، لب باغچه وضو بگیرید! خب ما هم گاهی از اوقات آب خوردنمان هم همان بود. با همان هم غذا میپختیم. یک کوزهای دستمان بود، یک آفتابه هم دست دیگرمان، برویم پایین بیستوسهتا پلّه. چراغ هم نداشت. شبِ تاریک برف که میآمد، این برفها، کسی نبود این برفها را پارو کند. یخ میکرد قلمبه قلمبه. اینجوری شب تاریک بیستوسه پلّه غرق یخ، میخواست ما برویم، یک دستمان کوزه، یک دستمان آفتابه، که برویم آب بیاوریم بالا! من یادم هست آن وقت آمدند به ما گفتند که: کوهنوردها قلّهٔ فلانجا را فتح کردند. گفتم: خدا پدرت را بیامرزد، بگو اگر راست میگویی بیا از این پلّهها برو پایین. وضعیّت اینجور بود.
..ما در منزلمان دو نفر مستخدم داشتیم. خلاصه خیلی راحت زندگی میکردیم. ولی من این زندگی را رها کرده بودم و طلبگی را انتخاب کرده بودم.
..شبهای جمعه حاج آقا حسین فاطمی بود، از شاگردهای مرحوم آقا میرزا آقا جواد [ملکی] تبریزی بود، درس اخلاق داشت شبهای جمعه. ما میرفتیم آنجا. ایشان درس اخلاق برای طلبهها میگفت. بعد بالای منبر میگفت: آقا تو طلبهای؟ تو بطلهای! تو چه کار میکنی؟ با آن وضعمان گریه میکردیم!
..من یادم است در مدرسه حجتیه که ما ساکن بودیم مدرسه حجتیه دو طبقه هست اگر شب بعد از نماز مغرب و عشا کسی میان این راهرو کفشش صدا میداد یا بلند حرف میزد تا ته سالن که میرسید در چند تا از حجرهها باز شده بود اعتراض میکردند؛ آقا شب تحصیلی است، چه خبره؟! تو مدرسه حجتیهای که در آن زمان شاید صدها، بلکه شاید پانصد طلبه داشت صدای کمترینی نمیآمد.
کتابخانه آنوقت، چهار از شب رفته، باز بود و کتاب گیر طلبهها نمیآمد. بعد مثلاً طلبه مکاسب میخواند دور تا دورش حاشیه بود، حاشیه آخوند بود، حاشیه آشیخ محمد حسین بود، مکاسب میخواند و تمام حواشی دورش را، کفایه میخواندند تمام حواشی کفایه را هم مطالعه میکردند پیش مطالعه میکردند. من در فقه با هم مباحثهیمان پیش مباحثه میکردیم یعنی درسی را که هنوز نرفته بودیم مباحثه میکردیم. طلبه هیچ همّی نداشت الاّ اینکه درست بخواند.
نقل از مجله «حاشیه» ش۱۳
این مطلب توسط یکی از دوستان فاضل ارسال شده بود و از آن جا که تولید آن توسط مجموعه و عزیزانی دیگر انجام گرفت، همان گونه که سبک رایج کانال است، آدرس مربوط ذکر و از ذکر آدرس کانال استاد در پایان مطلب اجتناب شد.
البته گویا تلخیصی از مصاحبه ایشان توسط فاضلی محترم انجام گرفت که نام ایشان در پایان نقل مطلب در این کانال نیامد.
شاید از این رهگذر، حقوق صاحبان اصلی مطالب رعایت و بر حق امانت تحفظ شود.
عریزانی که مطالب کانال استاد را احیانا با حذف آدرس بازتاب می دهند، گر چه کارشان کریمانه و منطبق با رعایت امانت نیست، اما با این حال از ناحیه استاد ذمه ای متوجه آنها نیست و از باب قصد انتشار معارف الهیه ان شاء الله ماجور خواهند بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 مرحوم علامه جعفری و پیام میرزای نائینی از برزخ...
#خارج_فقه (سال سیزدهم)
🔸 #وسائل الشیعه #کتاب_الحدود_و_التعزیرات:
أَبْوَابُ حَدِّ الزِّنَا
🔹 جلسه: 1236
🗓 یکشنبه 2 اردیبهشت 1403
🔻مـبـاحـث ایـن جـلسـه:
ادامه بررسی فقهی روایات « بابُ ثُبُوتِ التَّعْزِيرِ بِحَسَبِ مَا يَرَاهُ الْإِمَامُ عَلَى الرَّجُلَيْنِ وَ الْمَرْأَتَيْنِ وَ الرَّجُلِ وَ الْمَرْأَةِ إِذَا وُجِدَا فِي لِحَافٍ وَاحِدٍ أَوْ ثَوْبٍ وَاحِدٍ مُجَرَّدَيْنِ مِنْ غَيْرِ ضَرُورَةٍ وَ لَا قَرَابَةٍ وَ يُقْتَلَانِ فِي الرَّابِعَةِ»
👈 صوت این جلسه
📚 #خارج_تفسیر (سال چهارم)
🔹 جلسه: 186
🗓 یکشنبه 2 اردیبهشت 1403
🔻مـبـاحـث ایـن جـلسـه:
تفسیر آیه شریفه «وَلَقَدْ آَتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآَتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ» (بقره، 86)
👈 صوت این جلسه
@nasirigilani_ir