#عشق_و_عرفان_در_دعای_عرفه
عشق و عرفان در دعاها و برخى از سخنان امام حسين (ع) به ويژه در لحظات پيش از شهادت به صورت تام تبلور يافته است. از نمونههاي آن دعاي عرفه است که از زيباترين دعاهاى شناخته شده است كه آموزهها ومعارف فراوان را در خود جاى داده است.
اين دعا به دو بخش اساسى تقسيم ميشود: در بخش نخست كه بخش عمده دعا را تشكيل ميدهد، امام بسيارى از نعمتهاى مادى و معنوى انسان از آغاز آفرينش و در مسير زندگىاش را برميشمرد و پيوسته بر عدم امكان سپاس اين همه نعمت خداوند پاى ميفشارد.
در بخش دومِ دعا ناگهان لحن سخن امام تغيير ميكند و از مرحله حكمت پا را فراتر گذاشته با زبان عرفان با خداوند به گفتگو ميپردازد و صراحتاً راه نخست يعني رهنمون شدن به خداوند از رهگذر آيات و آثار را ناکارآمد و كم لطفى دربرابر خداوند ميانگارد.
در بخشي از اين دعا چنين آمده است:
الاهي أنا الفقير فى غناى فكيف لا أكون فقيراً فى فقرى... الاهي من كان محاسنه مساوى فكيف لا تكون مساويه مساوى و من كانت حقائقه دعاوى فكيف لا تكون دعاويه دعاوى؛ خدايا! من در غناى خود فقيرم پس چگونه در فقرم فقير نباشم. خدايا! آنكه خوبىهايش زشتى باشد چگونه زشتىهايش زشتى نباشد. و آن كه حقيقت او ادعا باشد چگونه ادعاهاى او ادّعا نباشد.
امام در بخشي ديگر از دعاي عرفه اعلام ميکند که چگونه ميتوان از هستي اي که همه چيز خود را وامدار خداوند است، براي اثبات وجود و توحيد او کمک گرفت:
الهى تردّدى فى الآثار يوجب بعد المزار فاجمعنى عليك بخدمة توصلنى اليك. كيف يستدل عليك بما هو فى وجوده مفتقر اليك أيكون لغيرك من الظهور ما ليس لك حتى يكون هو المظهر لك، متى بعدت حتى تحتاج الى دليل يدلّ اليك و متى بعدت حتى تكون الآثار هى التى توصل اليك. عميت عين لا تراك عليها رقيباً و خسرت صفقة عبد لم تجعل له من حبّك نصيباً؛ خدايا تفكرم در آثار و نشانههاى تو باعث دورى از ديدارت شده است. پس مرا چنان به خدمتت بارده كه مرا به تو برساند. چگونه به چيزى كه در هستى خود محتاج توست براى وجودت استدلال ميشود. آيا غير تو ظهورى دارد كه تو ندارى تا آن آشكار كننده تو باشد. تو چه زمان غايب و پنهان بودهاى تا نيازمند دليل باشى تا بر تو رهنمون شود و چه زمانى دور بودهاى تا آثار و نشانهها ما را به تو برساند. كور است چشمى كه تو را بر خود نگاهبان وحاضر نبيند و زيانبخش است معامله بندهاى كه از محبت تو برايش بهرهاى مقرر نفرموده باشى.
امام در فقره ديگر از اين دعا از خداوند ميخواهد که او را به حقايق اهل قرب و اهل جذبه که ناظر به مقامات عالي سير و سلوک است، برساند و اعلام ميکند که اين خداوند است که انوار را در دلهاي اولياء خود ميافکند و محبت اغيار را از دلهاي آنان ميزدايد:
الاهي حقّقنى بحقائق اهل القرب و اسلك بى مسالك اهل الجذب... الهى... انت الذى اشرقت الانوار فى قلوب اوليائك حتى عرفوك و وحّدوك و انت الذى أزلت الاغيار عن قلوب احبائك حتى لم يحبوا سواك و لم يلجئوا الى غيرك، انت المونس لهم حيث أوحشتهم العوالم؛ خدايا مرا به حقائق اهل قرب واصل كن و به راه راهپيان جذبهات رهمنمون باش... خدايا... اين تو هستى كه انوار محبت را در دلهاى دوستانت افكندى تا تو را شناختند و يكتايت دانستند و اين تو هستى كه اغيار را از دلهاى دوستانت زايل كردى تا جز تو كسى را دوست ندارند و به غير تو پناه نگيرند، تويى مونس و يار آنان هر جا كه در تنهايى هستى گرفتار آيند.
يادكرد اين فقرات از دعاى عرفه به رغم التزام به گزيدهگويى در اين نوشتار، بدان جهت است تا مشخص گردد كه آموزههاى عرفان در مناجات امام منعكس شده و عشق و عرفانى كه در كربلا نمايان شد به صورت ناگهانى ظاهر نشده، بلكه در تمام عمر، سرتاسر وجود امام متاثر از آن بوده است.
برگرفته از کتاب امام حسین (ع) پیشوای روشنایی ها اثر #استاد علی نصیری
@nasirigilani_ir