eitaa logo
علی نصیری
1.2هزار دنبال‌کننده
962 عکس
337 ویدیو
139 فایل
پایگاه اطلاع‌رسانی استاد علی نصیری nasirigilani.ir ارتباط با ما: @NasiroddinAlavi
مشاهده در ایتا
دانلود
انا لله و انا الیه راجعون عالمی الهی و کم نظیر، بقیه سلف صالح، ستاره علم و عمل در استان گیلان پس از عمری خدمات علمی، معنوی، اخلاقی، اجتماعی و تربیت و تاثیرگذاری در رشد و تعالی دبن داران؛ آیت الله سید مجتبی رودباری به رحمت الهی پیوست. خداوند ایشان را با انبیاء و اولیای برگزیده خود محشور فرماید و به ازای همه خدمات و مجاهدت های چند ده ساله بهترین و ماناترین پاداش را برای آن مرحوم مقرر فرماید! ان شاء الله در مجال مناسب از سجایای اخلاقی آن عالم ذوب شده در ولایت اهل بیت (ع) سخن خواهیم گفت. http://eitaa.com/alinasirigilani
✳️ آیت الله سید مجتبی رودباری آفتاب درخشان معنا و معنویت در استان گیلان خداوند به استناد آیه نفر از مشتاقان علم و معنا خواسته است تا پس از کوچ به مراکز علمی و کسب فقاهت به منظور انذار خلایق به شهرهای خود بازگردند. به عبارت روشن تر؛ از طالبان علوم الهی سه گام اساسی خواسته شده است: 1. کوچیدن به مراکز علمی برای تحصیل؛ 2. کسب فقاهت و دین شناسی در عالی ترین سطح؛ 3. بازگشت به وطن و بر عهده گرفتن مسئولیت هدایت امت. یکی از عالمان دوران معاصر ما که به گمان این ناچیز به صورتی بسیار شایسته و بایسته این سه نقش را به انجام و فرجام رساند، مرحوم آیت الله سید مجتبی رودباری بود. ایشان به عنوان سلف صالح پدر عالم خود؛ مرحوم آیت الله سید حسین رودباری در سال 1326 دروس حوزوی خود را آغاز کرد، اما به عکس کسانی که با کسب دانشی اندک از حوزه بازار کسب و کار به راه می اندازند، برای کسب تفقه در دین راهی دو حوزه علمیه درخشان شیعه؛ یعنی حوزه علمیه قم و سپس حوزه علمیه نجف شد و پیداست که در این راه چه رنج ها و آلامی را به جان خرید. آیت الله رودباری آن گاه که از خرمن دانش اساتید بزرگی همچون امام خمینی، آیت الله حکیم و آیت الله خویی طی سی سال خوشه ها برگرفت، باز به عکس بسیاری که بدون عذر موجه در حوزه ها مانده و فسیل می شوند، در سال 1358 راهی دیار خود؛ شهر رشت شد و در متن بازار در یکی از مهم ترین مساجد این شهر که یادگار عصر صفویه است؛ یعنی مسجد صفی جای نورانی پدر را پر کرد. اینک نوبت به گام سوم حیات علمی و معنوی آن عالم الهی؛ یعنی انذار می رسد. ایشان از سال ورود به شهر رشت تا سال جاری که چشم از خاکدان فروبست؛ یعنی طی چهل و سه سال، نورانی ترین کارنامه را در عرصه تعلیم و تربیت دینی و به تعبیر قرآن «انذار مردم» از خود به یادگار گذاشت. به رغم آن که ارادت ویژه ای به امام خمینی داشت و در تمام این سال ها از همراهی و همدلی کریمانه با انقلاب اسلامی دریغ نکرد، اما هیچ مسئولیت رسمی را نپذیرفت و تمام همت و تلاش خود را معطوف اداره مدرسه علمیه جامع بازار، مدیریت حوزه علمیه گیلان در برخی از سال ها، امامت جماعت مسجد حاج صفی و تاسیس و اداره کتابخانه امیر المومنین (ع) ساخت. عمده دلیل ایشان که بارها مسموع شد آن بود که تعلیم و تربیت و در یک کلمه ساختن انسان کاری بسیار سخت و دشوار و در مرحله اولیّت و اولویت قرار دارد. بر اساس همین نگاه بود که ایشان مدرسه علمیه جامع را نه به عنوان یک مدیر بلکه به عنوان پدری دلسوز و غمخوار اداره می کرد. بسیاری از اوقات را با طلاب می گذراند؛ گاه لحاف و تشک آنان را جمع می کرد، در کنار سفره آنان حاضر می شد، با آنان به مباحثه علمی می پرداخت و خود شخصاً از درس و بحث آنان پیجویی داشت. چنین اهتمام، غمخواری و شاگرد نوازی تا این حد برای طلابی چه بسا در مراحل آغازین طلبگی آن هم از سوی عالمی نجف دیده و فقاهت چشیده را کجا سراغ داریم؟! این ناچیز بارها خدمت ایشان رسیدم و توفیق همنشینی با آن عالم نورانی را یافتم. آن چه را در توصیف منش ایشان می نگارم خود شاهد آن بودم و خداوند را بر صحت آن گواه می گیرم: سلوک اخلاقی، صفا، پاکی، مردمی بودن، خاکی زیستن، بدور از هر گونه آلایش بودن و ماندن، تواضع و ده ها صفت و سجیه اخلاقی دیگر در سرتاسر رفتار و رویه آن عالم الهی مشهود بود. ایشان در منزلی بسیار کهنه و فرسوده که گویا قدمت بیش از صد سال دارد، ساکن بودند که مراسم معنوی و مذهبی و جلسات روضه در آن منعقد می شد. دأب مستمر آن مرحوم آن بود که در آستانه درب خانه می نشست و برای هر تازه واردی از جا برمی خاست و خود شخصاً به رتق و فتق امور می پرداخت و ساعت ها با مردم به گفت و شنود می نشست و به پرسش های آنان و درخواست های مختلف پاسخ می داد. عموم اوقات مراجعه کنندگانی از داخل و بیرون استان خدمت ایشان می رسیدند و در کنار تمشیت امور مالی و شرعی، بهره های علمی، معنوی و اخلاقی فراوان از ایشان می بردند. به رغم خلوت عموم مساجد که از تلخی های عصر ماست، مسجد ایشان همواره آکنده از جمعیت بود به حدی که عموماً در بیرون مسجد جای می یافتند. خود بارها شاهد بودم که به هنگام ورود مردم به عنوان تبرک دست به عبای ایشان می کشیدند و با شوری وصف ناپذیر عشق و ارادت خود را به ایشان ابراز می کردند. این امر همواره مایه اعجاب و شگفتی این ناچیز می شد که در روزگار وانفسا که از هر طرف عالمان حوزه مورد هجوم تبلیغات سوء قرار دارند، این عشق و شیدایی چه مفهومی دارد؟! البته باور داشته و دارم که اگر سلوک عالمان حوزوی منطبق با آن چیزی باشد که قرآن و اهل بیت (ع) فرمودند، اگر بدخواهان همه دنیا را پر از دشمنی و عداوت علیه دین و عالمان دین سازند، نفوذ دین و عالمان ربانی در ذهن و جان مردم هیچ گاه فروکاسته نخواهد شد. 👇👇👇
بارها نفوذ آن عالم الهی در قلب ها را برای دوستان فاضل حوزوی مثال زدم که درنگرید پاک وشی، صفا، بی رنگی، عمل صالح و در یک کلمه درست رایی و درست منشی در کنار علم و فضل چه چهره مانا و تاثیرگذاری از انسان در ذهن و خاطر مردم می سازد! عمیقاً معتقدم که آیت الله سید مجتبی رودباری با صرف نظر از دوران چهل ساله تحصیل، در طول دوران چهل و چند ساله خود در گیلان بسان خورشیدی پر فروغ؛ نور دین، اخلاق و معنویت را بر تمام کوی و برزن این استان به نیکی تاباند و سیره جاودان پیامبران و اهل بیت (ع) را برای مردم زنده کرد و به زیبایی هر چه تمام تر بار سنگین نمایندگی از سیرت علمی و عملی حضرت حجت (ع) در این استان را به انجام و فرجام رساند. در این جهت تردید ندارم که حضرت حجت (روحی فداه) بر کارنامه پر نور و سرور آن عالم ربانی بارها مهر تایید و رضایت زده است و برای فزونی توفیقات آن سنگربان گمنام دعا فرموده است. چه پاداشی از این بالاتر و برتر که حضرت حجت (روحی فداه)؛ بقیه الهی و سلف صالح همه پیامبران و اوصیای گذشته؛ همانان که آرزوی خدمت گذاری در رکاب آن حضرت را داشته و دارند، مهر رضا و خشنودی بر کارنامه یک عمر خدمت و تلاش عالمی بنشاند! «وَسَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا» (مریم، 15) البته از این جهت بسیار متالم و متاثر هستم که حسب ظاهر کسی را نمی شاسم که در استان گیلان و به ویژه مرکز آن؛ یعنی شهر رشت، پرچم ایشان را برافرازد و چون ایشان از سنگرهای اعتقادی و اخلاقی دین سنگربانی کند و قلب مطهر حضرت حجت روحی فداه را شادمان سازد! این ناچیز ضمن تسلیت ارتحال آیت الله رودباری به محضر حضرت حجت (ع)، بازماندگان ایشان، حوزه علمیه و نماینده محترم ولی فقیه در استان گیلان به ویژه فرزند فاضل و فرهیخته ایشان حجت الاسلام و المسلمین سید صالح رودباری که ان شاء الله جای خالی والد مرحوم خود را پر خواهد کرد، حضور در تشییع جنازه آن عالم ربانی را خود فرض می دانم و از همه طلاب و فضلای گیلانی می خواهم که همصدا با گیلانیانِ عاشق آن مرحوم برای پاسداشت یک عمر خدمت خالصانه ایشان از تجلیل و تبجیل آن عالم الهی غفلت نفرمایند. خداوند آن مرحوم را با پیامبران و اوصیای الهی محشور فرماید و آثار و برکات معنوی ایشان را مانا سازد و به ما توفیق دهد که همان رفتار و رویه نورانی را همواره پیجو باشیم! بمنه و کرمه علی نصیری گیلانی صبح صادق چهارشنبه سوم فروردین 1401 🆔 eitaa.com/alinasirigilani 🌐 www.maref.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیارت قبر مادر توسط مرحوم آیت الله رودباری یک روز قبل از ارتحال
منزل بسیار ساده مرحوم آیت الله رودباری دیدار استاندار گیلان با آن مرحوم
ما چای روضه را سر مجلس گذاشتیم او طعم روضه را ته مجلس چشید و رفت # عالم عامل اسوه تقوى و فضیلت رضوان الله علیه
✳️ تایید مکرر حضرت حجت (ع) افتخاری است بی پایان دیروز که به تایید الهی متنی در ستایش از سلوک معنوی و اخلاقی مرحوم آیت الله رودباری می نگاشتم و به لطف حضرت حق بازتاب گسترده ای یافت، فقره «مهر تایید مکرر حضرت حجت (ع) و دعای ایشان برای مزید توفیقات آن مرحوم» با اشک مستمر همراه شد. در بین راه که برای شرکت در مراسم تشییع آن مرحوم به شهر رشت رهسپار شدم، با دوستی فاضل و خوش نفس حضرت حجت الاسلام آشیخ رضا کامیاب فر که در عموم این سال ها مسئول رتق و فتق امور دفتری مرحوم آیت الله رودباری بودند، تماس گرفتم و گفتم که این ناچیز الهاما این فقره را نگاشتم. آیا ایشان به شاهدی دال بر صحت این مدعا برخورد کردند؟ پاسخ رفیق با صفای ما حقا شنیدنی بود. رفیق ما فرمود: آری؛ آن مرحوم خصوصی به من فرمود: دو بار حضرت حجت (ع) را در عالم رؤیا دیدم که به منزل این ناچیز تشریف آوردند و دفتر وجوهات را تورق کرده و هر دو بار فرمودند: ما از این دفتر و تصرفات مالی رضایت کامل داریم. آن گاه مرحوم آیت الله رودباری افزودند: تفسیر من از این رؤیا آن است که آن حضرت در جریان کامل اند که ما هیچ گونه تصرف ناروایی حتی به اندازه یک ریال در اموال آن حضرت نداریم. سهم مراجع به دقت برای آنان ارسال می گردد و میزان مجاز در امور خیر و خدمت به مردم و مستمندان مصروف می گردد. رفیق ما افزود: مکررا از صدا و سیما پیجو شدند که در برنامه حدیث سرو ایشان را معرفی کنند، ولی آن مرحوم نپذیرفتند. کتاب خاطرات ایشان را خواستیم منتشر کنیم، فرمودند چون در باره خودم هست، اجازه نمی دهم. و به نقل از فرزند فاضل و فرهیخته آن مرحوم حجت الاسلام و المسلمین آسید صالح رودباری افزودند که سلوک اخلاقی ایشان در میان خانواده به همان پاکی و صفای سلوک بیرونی ایشان بوده است و تاکید مکرر آن مرحوم در خانه این جمله بود: خدا را در نظر بگیرید و دیگر هیچ! باری، اینک که سوگمندانه آن عالم الهی از میان ما رخت بربسته است، بسیار رواست تا این دست از اسرار منتشر گردد تا مردم بدانند چه عالمان پاک و پیراسته ای در کنار آنان می زیستند و آنان چه بسا قدر شناس آنان نبودند! به گمان این ناچیز سبک و سیاق زیست و منش مرحوم آیت الله رودباری به گونه ای نورانی و بدون کوچک ترین چین و شکن بود که سعادت درک حضرت حجت (ع) به صورت حضوری و چه بسا به صورت مکرر برای ایشان فراهم شد، اما از جا آن که «هر که را اسرار حق آموختند مهر کردند و دهانش دوختند»، تمایلی نشان نداد که پرده از آنها بردارد و تنها به ذکر رؤیا اکتفا کرد. حتی اگر ملاقاتی رخ نداده باشد، همین دو رؤیا که از زبان خود آن مرحوم بیان شد، کافی است که نشان دهد حضرت حجت (روحی فداه) تا چه میزان از فراز و فرود رفتار و رویه همه ما آگاهی دارند و نیز آشکار شد که آن حضرت حداقل دوبار به صراحت رضایت خود از سلوک مرحوم آیت الله رودباری را اعلام فرمود. خوش به سعادت عالمی که اعلام رضا و رضایت ولی الهی این چنین مکرر به او اعلام گردد. خداوند به درجات آن مرحوم بیافزاید و به ما هم توفیق دهد که اندیشه و منش ما در جهت رضایت الهی در سریان و جریان قرار گیرد و از فیض رضایت حجت الهی بهره مند باشیم! بمنه و کرمه علی نصیری گیلانی صبح صادق پنجشنبه چهارم فروردین ۱۴۰۱ همزمان با روز تشییع جنازه آن مرحوم http://eitaa.com/alinasirigilani
✳️ اعمال شب های جمعه را مغتنم بدانیم! 🔹 زیارت سالار شهیدان (ع) 🔹 زیارت حضرت حجت (ع) 🔹 دعای پر نور کمیل 🔹 استغفار از همه گناهان و لغرش ها 🔹 طلب بخشش برای گذشتگان 🔹 تلاوت سوره مبارکه یس 🔸 حضرت امیر (ع) فرمود: «اعْمَلُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ عَلَى أَعْلَامٍ بَيِّنَةٍ، فَالطَّرِيقُ نَهْجٌ‏ يَدْعُوا إِلى‏ دارِ السَّلامِ وَ أَنْتُمْ فِي دَارِ مُسْتَعْتَبٍ، عَلَى مَهَلٍ وَ فَرَاغٍ، وَ الصُّحُفُ مَنْشُورَةٌ وَ الْأَقْلَامُ جَارِيَةٌ وَ الْأَبْدَانُ صَحِيحَةٌ وَ الْأَلْسُنُ مُطْلَقَةٌ وَ التَّوْبَةُ مَسْمُوعَةٌ وَ الْأَعْمَالُ مَقْبُولَة» http://eitaa.com/alinasirigilani
صدا ۰۰۲.m4a
4.47M
بخشی از مراسم تشییع جنازه مرحوم آیت الله رودباری (اعلی الله مقامه) آفرین بر مردم استان گیلان به ویژه دین داران شهر رشت که با تشییع جنازه با شکوه از یک عمر خدمات خالصانه و مجاهدانه آن مرحوم تجلیل و تبجیل شایسته کردند! به گمان این ناچیز چنین حضور گسترده ای از مردم در تشییع جنازه هیچ عالمی در چند دهه گذشته در گیلان سابقه نداشته است. ان شاء الله تعالی امشب از نماز لیله الدفن آن مرحوم غفلت نشود. http://eitaa.com/alinasirigilani
✳️ امام رضا (ع) از خداوند می خواهد تا ایشان را جزو یاران حضرت حجت (ع) قرار دهد! مقاتل بن مقاتل قال : قال أبو الحسن الرضا عليه السلام : أي شئ تقول في قنوت صلاة الجمعة قال : قلت : ما يقول الناس قال : لا تقل كما يقولون ، ولكن قل : اللهم أصلح عبدك وخليفتك بما أصلحت به أنبياءك ورسلك ، وحفه بملائكتك ، وأيده بروح القدس من عندك ، واسلكه من بين يديه ومن خلفه رصدا يحفظونه من كل سوء ، وأبد له من بعد خوفه أمنا يعبدك لا يشرك بك شيئا ، ولا تجعل لاحد من خلقك على وليك سلطانا ، واذن له في جهاد عدوك وعدوه ، واجعلني من أنصاره إنك على كل شئ قدير (مصباح المتهجد، ص 3567) از این روایت که از نظر مضمون و محتوا واجد اعتبار است، دو نکته قابل استفاده است: یک؛ امام رضا (ع) به اعتبار آن که روز جمعه روز ظهور حضرت حجت (ع) است، دعایی نغز در باره آن حضرت را در قنوت نماز توصیه فرمود. این امر از اهتمام اهل بیت (ع) نسبت به جایگاه حضرت حجت (روحی فداه) حکایت دارد. دو؛ فقره «واجعلني من أنصاره» در این دعا بسیار قابل توجه است که امام رضا (ع) به عنوان امام و برگزیده الهی و جدّ اعلای حضرت حجت (ع)، این گونه از خداوند می خواهد تا ایشان را جزو یاران ولی عصر (ع) قرار دهد. در این صورت باید پرسید که تکلیف امثال ما در این باره چیست؟ آیا در یاری رسانی به آن حضرت جدّی و کوشا هستیم؟! 🆔 eitaa.com/alinasirigilani 🌐 www.maref.ir
✳️ پاسخ به پرسش ها مدتی بود که دوستان و همراهان معزز پرسش هایی در زمینه های مختلف: تفسیری، حدیثی، کلامی و تاریخی ارسال کرده بودند و مجال مناسب برای پاسخ به آنها فراهم نمی شد. به لطف الهی در هفته جاری مجال مناسب برای پاسخ به پرسش ها به اندازه دانش اندک فراهم شد. ان شاء الله تعالی از فردا پرسش ها و پاسخ آنها در کانال بازتاب داده خواهند شد. http://eitaa.com/alinasirigilani
✳️ پرسشی در باره علت اعلام برتری زیارت سالار شهیدان (ع) بر حج و عمره سلام علیکم خدمت استاد عزیز سوالی برام پیش آمده است که دوست دارم جواب شما را بشنوم ما در ثواب بسیاری از اعمال می بینم که از حج به عنوان ثواب آن عمل نام برده می شود مثل روایت امام صادق علیه السلام نسبت به فردی که نوزده حج انجام داده بود و فرمودند که یک حج دیگر بجا بیاور تا معادل یک زیارت امام حسین علیه السلام باشد از این روایات زیاد داریم سوال من این است که این روایات کم کم باعث کم توجهی به حج می شود و طرف با خود‌ش می گوید چرا من پول خرج کنم با این گرانی و وجود وهابیت به مکه برم پس یک اربعین سفر کربلا می روم و ثواب بیست حج را می گیرم یا انجام سایر اعمالی که قطعا از انجام حج آسانتر است و ثواب چندین برابری نسبت به آن دارد با این روایات و این دید مردم نسبت به این روایات چکار کنیم با تشکر از استاد عزیز علیکم السلام 🔹 نخست مناسب است شماری از روایات مورد اشاره شما را مرور کنیم: یک؛ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْمُخْتَارِ قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ الله علیه السلام عَنْ زِیَارَةِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَقَالَ فِیهَا حِجَّةٌ وَ عُمْرَةٌ (ابن قولویه، 1356ش، ص160). دو؛ عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ قَالَ: . . . فَقُلْتُ لَهُ (أَبی عَبْدِ الله علیه السلام): بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی رُوِیَ عَنْ أَبِیکَ الْحَجُّ وَ الْعُمْرَةُ قَالَ نَعَمْ حِجَّةٌ وَ عُمْرَةٌ حَتَّی عَدَّ عَشَرَةً (همان، 1356ش، ص158). سه؛ عَنْ صَالِحٍ النِّیلِیِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ الله علیه السلام مَنْ أَتَی قَبْرَ الْحُسَیْنِ علیه السلام عَارِفاً بِحَقِّهِ کَانَ کَمَنْ حَجَّ مِائَةَ حِجَّةٍ مَعَ رَسُولِ الله (ص) (همان، 1356ش، ص162). چهار؛ عَنْ عَبْدِ الله بْنِ الْعَبَّاسِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی النَّبِیِّ وَ الْحَسَنُ عَلَی عَاتِقِهِ وَ الْحُسَیْنُ عَلَی فَخِذِهِ یَلْثِمُهُمَا وَ یُقَبِّلُهُمَا وَ یَقُولُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُمَا وَ عَادِ مَا [مَنْ] عَادَاهُمَا ثُمَّ قَالَ یَا ابْنَ عَبَّاسٍ کَأَنِّی بِهِ وَ قَدْ خُضِبَتْ شَیْبَتُهُ مِنْ دَمِهِ یَدْعُو فَلَا یُجَابُ وَ یَسْتَنْصِرُ فَلَا یُنْصَرُ قُلْتُ مَنْ یَفْعَلُ ذَلِکَ یَا رَسُولَ الله قَالَ شِرَارُ أُمَّتِی مَا لَهُمْ لَا أَنَالَهُمُ اللهُ شَفَاعَتِی ثُمَّ قَالَ یَا ابْنَ عَبَّاسٍ مَنْ زَارَهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ کُتِبَ لَهُ ثَوَابُ أَلْفِ حَجَّةٍ وَ أَلْفِ عُمْرَةٍ أَلَا وَ مَنْ زَارَهُ فَکَأَنَّمَا زَارَنِی وَ مَنْ زَارَنِی فَکَأَنَّمَا زَارَ اللَّهَ وَ حَقُّ الزَّائِرِ عَلَی الله أَنْ لَا یُعَذِّبَهُ بِالنَّار عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ الله علیه السلام قَالَ: کَانَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ(ع) ذَاتَ یَوْمٍ فِی حَجْرِ النَّبِیِّ (ص) یُلَاعِبُهُ وَ یُضَاحِکُهُ فَقَالَتْ عَائِشَةُ یَا رَسُولَ الله مَا أَشَدَّ إِعْجَابَکَ بِهَذَا الصَّبِیِّ فَقَالَ لَهَا وَیْلَکِ وَ کَیْفَ لَا أُحِبُّهُ وَ لَا أُعْجَبُ بِهِ وَ هُوَ ثَمَرَةُ فُؤَادِی وَ قُرَّةُ عَیْنِی أَمَا إِنَّ أُمَّتِی سَتَقْتُلُهُ فَمَنْ زَارَهُ بَعْدَ وَفَاتِهِ کَتَبَ اللهُ لَهُ حِجَّةً مِنْ حِجَجِی قَالَتْ یَا رَسُولَ الله حِجَّةً مِنْ حِجَجِکَ قَالَ نَعَمْ حِجَّتَیْنِ مِنْ حِجَجِی قَالَتْ یَا رَسُولَ الله حِجَّتَیْنِ مِنْ حِجَجِکَ قَالَ نَعَمْ وَ أَرْبَعَةً قَالَ فَلَمْ تَزَلْ تزاده [تُرَادُّهُ] وَ یَزِیدُ وَ یُضْعِفُ حَتَّی بَلَغَ تِسْعِینَ حِجَّةً مِنْ حِجَجِ رَسُولِ الله (ص) بِأَعْمَارِهَا» (همان، 1356ش، ص68). پنج؛ همچنین وقتی عبدالکریم بن حسان از امام صادق علیه السلام در مورد برابری زیارت مزار امام حسین علیه السلام با حج عمره می پرسد، امام چنین پاسخ می فرماید: إِنَّمَا الْحَجُّ وَ الْعُمْرَةُ هَاهُنَا وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا أَرَادَ الْحَجَّ وَ لَمْ یَتَهَیَّأْ لَهُ فَأَتَاهُ کَتَبَ اللهُ لَهُ حِجَّةً وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا أَرَادَ الْعُمْرَةَ وَ لَمْ یَتَهَیَّأْ لَهُ فَأَتَاهُ کَتَبَ اللهُ لَهُ عُمْرَةً» (همان، 1356ش، ص158). 👇👇👇
🔹 مقایسه زیارت اهل بیت (ع) با حج و عمره تنها اختصاص به سالار شهیدان ندارد و در باره سایر ائمه (ع) نیز وارد شده است؛ نظیر روایت: «مَنْ زَارَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام مَاشِیاً کَتَبَ اللهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَجَّةً وَ عُمْرَةً فَإِنْ رَجَعَ مَاشِیاً کَتَبَ اللهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَجَّتَیْنِ وَ عُمْرَتَیْنِ» (طوسی، 1407ق، ج6، ص20). و روایت امام کاظم در باره امام رضا (ع): «مَنْ زَارَ قَبْرَ وَلَدِی عَلِیٍّ کَانَ لَهُ عِنْدَ الله کَسَبْعِینَ حَجَّةً مَبْرُورَةً قَالَ قُلْتُ سَبْعِینَ حَجَّةً قَالَ نَعَمْ وَ سَبْعِینَ أَلْفَ حَجَّةٍ قَالَ قُلْتُ سَبْعِینَ أَلْفَ حَجَّةٍ قَالَ رُبَّ حَجَّةٍ لَا تُقْبَلُ مَنْ زَارَهُ وَ بَاتَ عِنْدَهُ لَیْلَةً کَانَ کَمَنْ زَارَ اللهَ فِی عَرْشِهِ» (کلینی، 1407ق، ج4، ص585). نیز دانستنی است که برخی از معاندان شیعه همین امر را بهانه ای برای حمله به باورهای شیعه قرار داده اند؛ به عنوان نمونه ابن تیمیه در این باره چنین می گوید: وَحَدَّثَنِی الثِّقَاتُ أَنَّ فِیهِمْ مَنْ یَرَوْنَ الْحَجَّ إِلَیْهَا أَعْظَمَ مِنَ الْحَجِّ إِلَی الْبَیْتِ الْعَتِیقِ، فَیَرَوْنَ الْإِشْرَاکَ بِالله أَعْظَمَ مِنْ عِبَادَةِ الله، وَهَذَا مِنْ أَعْظَمِ الْإِیمَانِ بِالطَّاغُوتِ (ابن تیمیه، 1406ق، ج3، ص451)؛ افراد مورد اعتماد به من گفتند در میان آنها (شیعیان) کسانی هستند که رفتن به زیارت را بزرگ تر از رفتن به حج می دانند. پس شریک قرار دادن به خداوند را بزرگ تر از بندگی خداوند می دانند و این از بزرگ ترین باور داشتن ها به طاغوت است. قفاری در توضیح سخن ابن تیمیه می نویسد: «انّها روایات الهدف منها صرف الناس عن عبادة الواحد القهار إلی عبادة المخالیق الضعفاء، وغایتها التحلل من تکالیف الإسلام وشرائع الدین إلی مجرد نقل القدم إلی قبر لیحصل بذلک علی کل الأجر، حتی تنتهی بمعتقدها إلی ضرب من الإباحیة، والإعراض عن أوامر الله وشرائعه، والتعدی علی محارمه» (قفاری، 1414ق، ج2، ص45 علیه السلام). در پاسخ به این پرسش و شبهه باید به سه نکته توجه کرد: 🔹 نکته اول: ولایت اهل بیت (ع) رکن، بن مایه و روح ساری همه عبادات است؛ چنان که در برخی از روایات به آن تصریح شده است؛ نظیر روایت: «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَی خَمْسٍ عَلَی الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایَةِ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ» (کلینی، 1407ق، ج2، ص18). الْوَلَایَةُ أَفْضَلُ لِأَنَّهَا مِفْتَاحُهُنَّ وَ الْوَالِی هُوَ الدَّلِیلُ عَلَیْهِن (همانجا). بر همین اساس است که امام باقر علیه السلام فرمودند: «تَمَامُ الْحَجِ لِقَاءُ الْإِمَامِ» (کلینی، 1407ق، ج4، ص549)؛ چنان که در روایت دیگر از آن حضرت چنین آمده است: «نَظَرَ إِلَی النَّاسِ یَطُوفُونَ حَوْلَ الْکَعْبَةِ فَقَالَ هَکَذَا کَانُوا یَطُوفُونَ فِی الْجَاهِلِیَّةِ إِنَّمَا أُمِرُوا أَنْ یَطُوفُوا بِهَا ثُمَّ یَنْفِرُوا إِلَیْنَا فَیُعْلِمُونَا وَلَایَتَهُمْ وَ مَوَدَّتَهُمْ وَ یَعْرِضُوا عَلَیْنَا نُصْرَتَهُمْ ثُمَّ قَرَأَ هَذِهِ الْآیَةَ: (فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ)» (کلینی، 1407ق، ج1، ص392). 🔹 نکته دوم؛ روح و جان حجو عمره بریدن از همه تعلقات دنیوی و پیوستن به خداوند است. از جمله شواهد مدعا پایه گذاری کعبه و تنظیم مراسم آن از سوی ابراهیم (ع) است که در قرآن نماد اخلاص معرفی شده است. حال باید پرسید که آیا کاری که سالار شهیدان (ع) در کربلا انجام داد جز انقطاع کامل از دنیا و ما فیها و پیوستن به خداوند معنایی دارد؟! از این جهت در منطق ارزش گزاری اعمال جا دارد که زیارت آن حضرت با حج و عمره گذاردن مقایسه شود. 🔹 نکته سوم: اعلام این که زیارت اهل بیت (ع) برابر یا به مراتب برتر از حج و عمره است، به معنای ارزش گزاری اعمال است نه جایگزینی میان آنها. آیا به کسی که به زیارت سالار شهیدان یا سایر اهل بیت (ع) برود، اعلام شده و تضمین داده شده که زیارت شما در چنین مرتبه ای پذیرفته شده است تا برابر یا برتر از حج و عمره باشد. نگاهی به تاریخ زیارت سالار شهیدان (ع) شیعیان در گذشته و حال نشان می دهد که هیچ گاه چنین نبوده و نیست که کسی از آنان به رغم اطلاع از ثواب عظیم زیارت امام حسین (ع) حج و عمره را ترک کرده باشد. 👇👇👇
جا دارد به نکته ظریف علامه مجلسی در اینجا اشاره شود. ایشان می گوید: یک دلیل برتری عملی نسبت به عمل دیگر، می تواند مقایسه به لحاظ تأثیر روحی عمل باشد، نه خود عمل؛ یعنی شارع در مقام بیان برتری خود زیارت بر خود حج و عمره نیست؛ بلکه سخن در خاصیت آن عمل است. ایشان مثالی از خاصیت در بدن می زند تا مطلب روشن گردد: برای نمونه در مورد کسی که تشنه است و بدنش آب نیاز دارد، اگر گفته شود جرعه ای آب بهتر از هزار کیلو نان است، سخن گزافی نیست؛ چنان که اگر در مورد کسی که گرسنه است گفته شود لقمه ای نان برتر از یک رودخانه آب است، سخن درستی خواهد بود. پس سخن در مقایسه ارزش خاصیت و عمل کرد است، نه مقایسه ارزش خود نان و آب. اعمال عبادی نیز غذای روح است. بنابراین عملی می تواند برای روح انسان خاصیت بسیار حیاتی و تأثیرگذاری داشته باشد و از این جهت بر اعمال دیگر برتری یابد نه آنکه خود عمل بر عمل دیگر برتری داشته باشد (ر. ک: مجلسی، 1403ق، ج84، ص10). موفق باشید. 🆔 eitaa.com/alinasirigilani 🌐 www.maref.ir
✳️ پرسشی در باره ازدواج پیامبر اکرم (ص) با صفیه سلام استاد گرامی؛ چندروز پیش کلیپی دیدم که در اون شبهه‌ای در مورد پیامبر مطرح کرد که به نظرم رسید از شما بپرسم. شبهه در مورد ازدواج صفیه با پیامبر بعداز جنگ خیبر بود که چرا باید پیامبر بلافاصله بعد از جنگ با همسر یکی از کشته شدگان که داغدار شوهرش هست هم‌بستر بشود. لطفا اگر ممکن هست توضیح بفرمایید. علیکم السلام برای آن که پاسخ این پرسش آشکار گردد، نخست بخشی از متن تاریخی در باره صفیه را مرور می کنیم: «در سال چهارم هجرت و در پی جنگی که بین یهودیان بنی‌نضیر و مسلمانان به رهبری پیامبر اکرم (ص) پیش آمد یهودیان بنی‌نضیر شکست خورده و ملزم به ترک مدینه شدند. پس از تبعید از مدینه عده‌ای از سران بنی‌نضیر از جمله حیی بن اخطب و کنانه بن ربیع و دیگران به خیبر پناه بردند و در قلعه‌های آنجا ساکن شدند. پس از صلح حدیبیه، در اوایل سال هفتم هجرت پیامبر با یهودیان خیبر دوباره وارد جنگ شد و این منطقه را که به صورت مرکزی برای آشوب‌های نظامی و تحریکات و جنگ‌افروزی‌ها علیه مسلمانان درآمده بود فتح کرد. در این جنگ کنان ابن ربیع شوهر صفیه به دستور محمد به دست زبیر بن عوام تعزیر و به دست محمد بن مسلمه کشته شدو غنائم بسیاری نصیب مسلمانان گشت. در جریان فتح قلعه قموص که یکی از قلاع هفتگانه خیبر و دژ فرزندان ابی‌الحقیق بود، زنان به اسارت گرفته شدند که از جملهٔ آنان صفیه دختر حیی بن اخطب و یکی از دختر عموهایش بودند. پیامبر اکرم (ص) به بلال حبشی فرمان داد، صفیه و دختر عمویش را کنار بارها و جایگاه خود ببرد. «بلال»، این دو نفر را از کنار کشتگان یهود عبور داد و خدمت پیامبر آورد. پیامبر از جریان آگاه گردید، از جای برخاست و عبا بر سر «صفیه» افکند و به او احترام کرد و برای استراحت او نقطه‌ای را در لشکرگاه معین کرد، سپس با لحن تند به بلال گفت: «مگر مهر و عاطفه از دل تو رخت بربسته که این دو زن را از کنار اجساد عزیزان خود عبور دادی»؟ یکی از مسلمانان به نام دحیه کلبی در نظر داشت تا از محمد صفیه را بخواهد. خود محمد ردای خویش را بر او افکند. محمد به صفیه گفت: «اگر بخواهی به دین خودت باشی تو را مجبور به ترک آن نمی‌کنم؛ ولی اگر خدا و رسول او را برگزینی تو را به همسری خود برمی‌گزینم». صفیه گفت: «حتماً خدا و پیامبر او را برمی‌گزینم». صفیه هفده ساله بود که به ازدواج محمد درآمد. پیامبر اکرم (ص) چادری سراسری یا چیزی شبیه آن بر سر صفیه افکند و بر ترک شتری نشاند و او را به مدینه آورد و در خانه یکی از انصار منزل داد. به گفته طبقات‌الکبری پیامبر اسلام به صفیه گفت: «از این پیشنهادهای من یکی را برگزین، اگر اسلام را برگزینی تو را برای خود نگه می‌دارم و اگر یهودی بودن را برگزینی، شاید آزادت کنم و به قوم خود بپیوندی». پیامبر در چهره صفیه و نزدیک چشم او نشانه کبودشده گی که به سبزی می‌زد دید و از او پرسیدکه این چیست؟ صفیه گفت ای رسول خدا درخواب چنان دیدم که ماهی ازسوی آسمان یثرب آمد و در دامنم قرارگرفت، این موضوع را به شوهرخویش گفتم، کنانه گفت گویا دوست داری که همسر این پادشاه یشوی که از مدینه می‌آید؟ وچنان برچهره ام زد که از اثر آن گرفتار عادت ماهیانه شدم. پیامبر (ص) تا صفیه پاک شد همچنان درخیبر ماند و بدون اینکه با او زفاف کند از خیبر بیرون آمد.» از این گزارش تاریخی چند نکته قابل استفاده است: 1. صفیه چندان از همسر سابق خود؛ یعنی کنان ابن ربیع رضایت قلبی نداشت. شاهد مدعا ضرب و شتم شدید او توسط کنان ابن ربیع است که از این ماجرا نزد پیامبر اکرم (ص) شکایت برد. 2. پیامبر اکرم (ص) آن چنان به حال صفیه و سایر اسیران جنگی اهتمام داشت که وقتی بلال آنان را از کنار کشته شدگانشان عبور داد، او را مورد عتاب و نکوهش قرار داد و برای استمالت حال صفیه عبای خود را بر سر او کشید و به او احترام کرد و برای استراحت او نقطه‌ای را در لشکرگاه معین کرد. 3. پیامبر اکرم (ص) صفیه را در ماندگاری بر یهود یا پذیرش اسلام آزاد گذاشت و به هیچ وجه او را به پذیرش اسلام مجبور نکرد؛ چنان که ازدواج با صفیه را به صورت پیشنهاد مطرح کرد و او نیز پذیرفت. 4. چنان که در همین متن آمده است، چنان نبود که بلافاصله پس از جنگ زفافی میان پیامبر اکرم (ص) و صفیه اتفاق افتاده باشد، بلکه این امر تا زمان بازگشت به مدینه و مدتی پس از آن اتفاق افتاد. موفق باشید. 🆔 eitaa.com/alinasirigilani 🌐 www.maref.ir
✳️ چیزی به ماه ضیافت الهی نمانده است! کمتر از یک هفته به ماه مبارک رمضان؛ ماه ضیافت الهی باقی مانده است. بناست ما را در زیر آبشار زلال رحمت الهی شستشو دهند و چرک و چروک روحی ما را پاک و پیراسته سازند. قرار است در کنار همنشینی با فرشتگان الهی در این ماه از دنیای کوچک و غم و غوغای کودکانه که عموما اسیر آنها هستیم، آزاد شویم. دغدغه های خودمان را در نگرید: خانه، دانه، نام، نان، آوازه، پایه، رتبه و ... هفت شهر عشق را عطار گشت ما هم چنان اندر خم یک کوچه ایم! بیاییم این ماه رمضان پیش رو آن هم در قرن جدید را ماه پایان دغدغه های کودکانه خود قرار دهیم! بیاییم تا بزرگ شویم! تا همنشین بزرگان شویم! شاید چندان از عمر من و شما نمانده باشد! شاید دیری نپاید که نام من و شما به عنوان شادروانی دیگر را در بر دیوار محله و شهر حک کنند! سحر هفتم فروردین ۱۴۰۱ بیست و چهارم شعبان المعظم ۱۴۴۳ http://eitaa.com/alinasirigilani
✳️ سخنرانی به مناسبت تجلیل از عالمان درگذشته اخیر بنا به دعوت سازمان تبلیغات اسلامی شهر انزلی و به مناسبت تجلیل از عالمان درگذشته اخیر حضرات آیات: علوی گرگانی، رودباری و ری شهری، آیت الله علی نصیری استاد حوزه و دانشگاه سخنرانی خواهند داشت. زمان: امروز یکشنبه هفتم فروردین ۱۴۰۱ ساعت یازده صبح مکان: انزلی مسجد پیامبر اعظم (ع) http://eitaa.com/alinasirigilani
ویژگی های اخلاقی آیت الله رودباری.mp3
9.41M
✳️ ویژگی های اخلاقی آیت الله رودباری (اعلی الله مقامه) این سخنرانی در روز یکشنبه هفتم فروردین ۱۴۰۱ در مسجد پیامبر اعظم (ع) شهرستان انزلی ارایه شد. http://eitaa.com/alinasirigilani
✳️ پرسشی در باره چگونگی تقسیم دانش های حدیثی خدمت استاد معزز عرض سلام و ارادت دارم؛ در مورد اقسام علوم حدیثی با عده‌ای از فضلای عرب‌زبان در حال گفتگو هستم. کلیاتی نوشتم که میخوام ملاحظه بفرمایید و نظرتون رو بفرمایید که کجاش دقیق نیست یا نیاز به اصلاح و تکمیل دارد؟ مطالب کم هستند در حد فهرست کلی و توضیح مختصر. «فيما يخص علوم الحديث يُذكر عادةً أنها تشتمل على ستّة علوم؛ هي: ١- *رجال الحديث* ٢- *دراية الحديث* (يبحث عن أحوال السند وصفاته وعوارض المتن، ويسمّى أيضاً بمصطلح الحديث؛ ومنه الوجيزة والرواشح والمقباس) ٣- *فقه الحديث* (يتناول شرح الأحاديث بشكل شامل؛ ومنه مرآة العقول وروضة المتقين) ٤- *غريب الحديث* (يشرح مفردات الحديث؛ لاسيما الأكثر غموضاً؛ ومنه الفائق والنهاية والطراز) ٥- *علاج الحديث* (يُعنى برفع التعارض البدوي أو الاختلاف الظاهري بين الأحاديث؛ ومنه الاستبصار) ٦- *علل الحديث* (يدرس العوامل المؤدية للقدح في الحديث) في تقسيم آخر البعض يذكر الستة بهذه العناوين: ۱ـ علم الجرح والتعدیل؛ ۲ـ علم رجال الحدیث؛ ۳ـ علم مختلف الحدیث؛ ٤ـ علم علل الحدیث؛ ٥ـ علم غریب الحدیث؛ ٦ـ علم ناسخ الحدیث ومنسوخه. ينبغي المقارنة مع الستة الأولى والتمييز بينها علیکم السلام در مقدمه کتاب حدیث شناسی و نیز در مباحث مقدماتی کتاب جدید درآمدی بر علوم حدیث اشاره ای به این بحث شده است. از نظر این ناچیز علوم حدیث به چهار دسته است: تاریخ حدیث، درایه الحدیث، رجال الحدیث و فقه الحدیث مباحثی همچون ناسخ و منسوخ حدیث، علل الحدیث، مختلف الحدیث و غریب الحدیث زیر مجموعه درایه الحدیث قرار می گیرد. چون همه اینها به نوعی به حالات سند یا متن ناظر اند. موفق باشید. 🆔 eitaa.com/alinasirigilani 🌐 www.maref.ir
✳️ پرسش در باره اعتبار و مفهوم روایت: «وَ إِيَّاكُمْ وَ أَهْلَ اَلدَّفَاتِرِ وَ لاَ يَغُرَّنَّكُمُ اَلصَّحَفِيُّونَ» سلام بر استاد عزیز و گرامی پیام امروز حضرتعالی در باره محجوریت احادیث واقعا بجا و حرف دل بسیاری از دلدادگان و سرسپردگان قرآن و حدیث است. سوالی از محضر حضرتعالی داشتم پیرامون این حدیث نبوی: قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: وَ إِيَّاكُمْ وَ أَهْلَ اَلدَّفَاتِرِ وَ لاَ يَغُرَّنَّكُمُ اَلصَّحَفِيُّونَ. (بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ج ۲، ص ۱۰۵) بنظر حضرتعالی این حدیث در مقام بیان چه مطلبی می باشد و این تحذیر چه چیزی را در بر می‌گیرد؟ تشکر وافر دارم. علیکم السلام این روایت را نخستین بار ابن ابی جمهور احسائی در کتاب عوالی الئالی آورده است. پس از ایشان علامه مجلسی، محدث نوری و دیگران آن را در کتب حدیثی خود آورده اند. علامه حلی در کتاب تحریر الاحکام با استناد به این حدیث چنین آورده است: « ولكلّ علم أسرار لا يطلع عليها من الكتب ، فيجب أخذه من العلماء ، ولهذا قال ( صلى الله عليه وآله وسلم ) : « خذ العلم من أفواه الرجال » ونهى عن الأخذ ممّن أخذ علمه من الدفاتر ، فقال: « لا يغرّنكم الصحفيون » وأمر بالمحادثة في العلم والمباحثة فأنها تفيد النفس استعداداً تامّاً لتحصيل المطالب واستخراج المجهولات.» شهید ثانی در کتاب حقایق الایمان در باره شرایط تقلید از یک مجتهد چنین آورده است: «والسابع : المشافهة منه ، أو رواية عدل عنه ، وهل يجوز العمل بالكتابة؟ جوزه الشهيد رحمه الله متمسكا بالعمل بكتب النبي صلى الله عليه وآله والأئمة عليهم السلام . وهو محل نظر ، إذ عدم اعتبار الخط كاد يكون إجماعيا عندنا ، والتمسك المذكور قياس ، والقول بأنه من باب اتحاد الدليلين غير واضح . والظاهر من قوله تعالى " فاسألوا أهل الذكر إن كنتم لا تعلمون " وللخبر المشهور " خذوا العلم من أفواه الرجال " ولقوله عليه السلام " ولا يغرنكم الصحفيون " . ولا شك أنه على طريق التجوز لا بد من اشتراط الامن من التزوير والتصحيف معا والجزم بالمدلول ، أو الظن الذي يصلح أن يكون مناطا لحكم شرعي .» با توجه به آن که کتاب عوالی الئالی از اعتبار چندانی برخوردار نیست و روایت فاقد سند است و از سویی دیگر صاحبان کتب اربعه و مشایخ بزرگ حدیثی این حدیث را ذکر نکرده اند، نمی توان به صدور آن از پیامبر اکرم (ص) رأی داد. با فرض پذیرش صدور روایت، معنای آن این است علم را باید به صورت مشافهتی و رو در رو از استاد فراگرفت و چنان نیست که به صِرف مراجعه و باز خوانی چند کتاب می توان به دانش آن دست یافت؛ چنان که کسی با خواندن کتاب های خودآموز پزشکی، مهندسی، آشپزی، و ... پزشک، مهندس یا آشپز نخواهد شد. موفق باشید. 🆔 eitaa.com/alinasirigilani 🌐 www.maref.ir
✳️ پیام یکی از همراهان مکرم فاضل محضر مبارک حضرت آیت الله دکتر نصیری؛ تغمدکم الله تعالی برحمته الواسعه ان شاءالله تعالی؛ عذر ما را پذیرا باشید که هر از چندگاهی مزاحم اوقات با ارزش حضرتعالی می شوم. از آنجایی که پیام رسان داخلی ایتا این قابلیت را ندارد که صوتهای بار گزاری شده را تا مدتهای مدیدی حفظ نماید و به تعبیر فنی از fieldشدن صوت ها جلوگیری کند لذا بعد از گذشت زمان محدودی صوت ها از حیز انتفاع خارج و کان لم یکن می شوند؛ از آن استاد معظم تقاضا میکنم تا صوت ها را در سایت مورد نظر بار گزاری نمائید تا این ذخائر ارزشمند علمی که بر پایه سنت شکل گرفته مورد استفاده مشتاقان قرار گیرد؛ خصوصا تاکید این کمترین درسهای صلات مسافر می باشد که حضرتعالی با استدلال متقنتان روایات مسیره یوم را ترجیح دادید؛ که متاسفانه صوت شما از کانال ایتا قابل دسترسی نیست. متشکر از شما که افقهای جدیدی از مباحث حدیثی را به روی ما گشودید. و در پایان عرض میکنم؛قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِمَاءٍ مَعِينٍ(ملک آیه ۳۰) ... مدرس سطوح عالی و خارج حوزه علمیه علیکم السلام تشکر از بذل لطف و محبت به لطف الهی و به همت مدیر سایت فرزند فاضل این ناچیز آقای محمد مهدی نصیری صوت دروس خارج فقه، خارج تفسیر، خارج حدیث و ... در سایت موسسه معارف وحی و خرد بارگذاری شده است. ان شاء الله تعالی صوت مبحث مورد اشاره جنابعالی در باره نماز مسافر هم بارگذاری خواهد شد. خداوند به توفیقات شما بیافزاید! http://eitaa.com/alinasirigilani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️ بیان دو خاطره درس آموز در باره مرحوم شیخ رجبعلی خیاط از زبان فرزند ایشان. خاطره اول جریان شهود اهل بیت (ع) به هنگام مرگ از سوی صالحان را تایید می کند. یا حار همدان من یمت یرنی ... http://eitaa.com/alinasirigilani
✳️ پرسشی در باره مفهوم شرک در روایت «کل ریاء شرك» سلام علیکم عرض ادب و احترام خدمت استاد گرامی🌹🌹 🔹حضرت استاد شرک در روایت "کل ریاء شرك "به معناي لغوي است؟ با شرك مصطلح کلامی چه تفاوتی دارد؟ 🔹 آیا می‌توان گفت شرک یک معنا بیشتر ندارد و آن شریک گرفتن است، اما در مصادیق تفاوت وجود دارد در مواردی حکم خیلی شدیدی دارد مثل شریک گرفتن برای خدا در اعتقاد و در مواردی مثل ریاء از شدت کمی برخوردار است؟ 🔹آیا شرک حقیقت شرعیه پیدا کرده؟ با سپاس🌹🌹 علیکم السلام حدیث مورد اشاره شما در کافی شریف به صورت ذیل آمده است: «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيه عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي الْمَغْرَاءِ عَنْ يَزِيدَ بْنِ خَلِيفَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّه ع كُلُّ رِيَاءٍ شِرْكٌ إِنَّه مَنْ عَمِلَ لِلنَّاسِ كَانَ ثَوَابُه عَلَى النَّاسِ ومَنْ عَمِلَ لِلَّه كَانَ ثَوَابُه عَلَى اللَّه» ( کافی، ج 2، ص 293 «باب الرياء») پاسخ: درنگریستن در موارد کارکرد واژه ها در متون وحیانی و نیز متون بشری به ویژه در زبان عربی که از آن به عنوان زبانی استوار و با مبنا یاد می شود، نشان می دهد که مبنای تکثر و تنوع واژگان «واژه بن» است که عموماً از آن به عنوان مصدر یاد می کنند. این همان بن یا مصدر هر واژه است که به مناسبات مختلف و به هدف تفیهم مدالیل و مفاهیم مختلف به صورت های مختلف زمانی، مکانی، فاعلی، مفعولی و ... ظاهر می شود. جالب آن که عموماً آن واژه بن دارای یک معنای اصلی و اصیل است که پس از توزیع در ساختارهای مختلف دارای تکثر معنایی می شود. از این پدیده با عنوان «گوهر معنایی» و در مباحث اصول با عنوان «اشتراک معنوی» یاد می شود. از نمونه های آن واژه ميزان به معناى «ما يوزن به; آنچه بدان سنجش انجام مى گيرد» است كه در دنيا بر ترازوهاى كفه دار و ديجيتالى و در قيامت بر انسان كامل اطلاق مى شود كه به عنوان معيار سنجش انسان ها و ارزش كارهاى آنان بكار مى رود. بنابراين اگر در روايتى آمده باشد كه پيامبر اکرم و اهل بيت (ع) ميزان اعمال مردم اند، واژه ميزان به همين معنا بكار رفته است. بر همين اساس اگر به آيه اى برخورديم كه در آن از وجود خزينه الهى سخن به ميان آمده باشد، نبايد آن را به معناى گنج هاى پر از طلا و جواهرات پادشاهان تفسير كنيم. واژه «شرک» نیز از همین نوع است که می توان آن را به معنای شریک و انباز گرفتن معنا کرد و آن گاه به تناسب کارکردهای مختلف معنای مورد نظر را برای آن در نظر گرفت. از جمله برآیندهای اشتراک معنوی آن است که هر معنا می تواند از باب مفهوم متواطی درای مراتب وجودی و معنایی باشد؛ نظیر نور که در عالی ترین مرتبه بر خداوند و در نازل ترین مرتبه بر نور یک شمع قابل اطلاق است. موفق باشید. 🆔 eitaa.com/alinasirigilani 🌐 www.maref.ir
✳️ توصیه های امام هشتم(ع) برای روزهای آخر ماه شعبان المعظم 🔸اباصلت می‌گوید: در آخرین جمعه شعبان خدمت امام رضا علیه‌السلام رسیدم. فرمود: ای اباصلت، بیشترِ ماه شعبان سپری شده و امروز آخرین جمعه شعبان است، پس در روزهای باقیمانده کوتاهی‌های روزهای گذشته را جبران بکن و باید به آنچه برایت مهم است اقدام کنی: ۱. زیاد دعا کن. ۲. زیاد استغفار کن. ۳. زیاد قرآن تلاوت کن. ۴. از گناهانت به درگاه خدا توبه کن تا خالصانه به ماه خدا وارد شوی. ۵. هر امانتی که گردنت هست ادا کن. ۶. تمام کینه‌هایی که در دلت نسبت به مؤمنان داری، از دل بیرون کن. ۷. هر گناهی که به آن مبتلا هستی از آن دست بکش و تقوای خدا پیشه کن و در آشکار و پنهان بر خدا توکل کن. ۸. و در روزهای باقیمانده این ماه بسیار بگو: اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنَا فِیمَا مَضَی مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِیَ مِنْهُ؛ خداوندا اگر در روزهای گذشته شعبان ما را نیامرزیدی، پس در روزهای باقیمانده بیامرز... عیون اخبار الرضا علیه السلام ج۲ ص۵۱ http://eitaa.com/alinasirigilani