✳️ برای استفاده از فرصت طلایی تعطیلات برنامه ریزی کنیم!
در فرهنگ دینی چیزی به معنای تعطیلی مطلق و بیکاری محض نداریم.
مثلا روز جمعه که به ظاهر روز تعطیل و استراحت است، برای مومنان کلی برنامه دینی و معنوی پیش بینی شده که حضور در نماز جمعه یکی از آنها است.
برنامه آموزشی کشورهای مختلف را مرور فرمایید.
عموما چیزی به معنای تابستان و تعطیلی مراکز آموزشی ندارند.
میان دو نیمسال دو هفته تعطیل می شود؛ آن هم برای اجرای برنامه امتحان.
گرمای مناطق حاره برنامه جاری کنونی را رقم زده است که به جای خود می تواند بسترساز انجام امور مختلف و تدراک کننده کارهای زمین مانده باشد.
روی سخن با طلاب، فاضلان حوزه، دانشجویان و فرهیختگان دانشگاه است.
امروزه آشنایی و بلکه تسلط به دو زبان عربی و انگلیسی برای یک طلبه و دانشجو از نان شب لازم تر است.
در دنیای پر از ارتباطات و عصر انفجار اطلاعات نمی توان با زبان جهانی آشنایی نداشت.
فرصت هایی مثل تابستان بهترین فرصت برای تدارک این دست از امور است.
عموما در ایام تحصیل مجال تحقیق و پژوهش در زمینه مورد علاقه تحصیلی رخ نمی دهد، اینک که فصل بسته شدن پرونده درس و بحث متعارف است، بهترین فرصت است تا تحقیقات را توسعه بدهید.
گاه زندگی در عرصه معاش و تمشیت امور جاری دچار چین و شکن است.
گاه درب و دیوار خانه فرسوده شده و طی تعطیلات فرصت مرمت امور معاش است؛ زیرا خانواده حق دارند در فضایی خوش آب و رنگ نفس کشند!
برای کسانی که به دنبال سیر و سلوک معنوی و اخلاقی اند، باز تعطیلات فرصت ماهی است.
هر چند در این عرصه به قحطی و خشکسالی دردآوری دچار هستیم، اما به هر روی باید عارف و سالکی را پیدا کرد و دور او چنبره زد و از او راه و رسم عارفانه زیستن را آموخت.
خدا رحمت کند مرحوم مطهری را که می فرمود تابستان در مجلس درس و وعظ مرحوم میرزا علی آقا شیرازی حاضر می شده و چه تعریف ها از آن مرد الهی دارد!
باری، وحی و عقل به یکصدا تاکید دارند که بدون برخورداری از عشق به نیل به کمال در کارگاه هستی رشد و رشادی به کف نمی آید و ناخوانده نقش مقصود از این خاکدان خواهیم رفت با زاد و توشه ای بس بی مایه و نحیف!
و کنتم قوما بورا!
عاشق شو ارنه روزی کار جهان سرآید
ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی
باید برای بهره جستن از آنات و لحظات عمر ملحانه به محضر الهی حاجت خواهی کرد و مصرانه از ساحت او طلبید که حتی یک ثانیه از سرمایه بی بازگشت عمر ما برباد نرود!
@nasirigilani_ir
خوب است حاجیان در صحرای عرفات بدانند که صاحب الحاج همه ساله حضرت حجت (سلام الله تعالی علیه) است.
دعای آنان با دعای همه مومنان در دیگر نقاط عالم تفاوت دارد؛ زیرا نفس نفیس حجت الهی با آنان همنوا و همصدا است.
خوشا به حال چنین جمعی!
#عشق_و_عرفان_در_دعای_عرفه
عشق و عرفان در دعاها و برخى از سخنان امام حسين (ع) به ويژه در لحظات پيش از شهادت به صورت تام تبلور يافته است. از نمونههاي آن دعاي عرفه است که از زيباترين دعاهاى شناخته شده است كه آموزهها ومعارف فراوان را در خود جاى داده است.
اين دعا به دو بخش اساسى تقسيم ميشود: در بخش نخست كه بخش عمده دعا را تشكيل ميدهد، امام بسيارى از نعمتهاى مادى و معنوى انسان از آغاز آفرينش و در مسير زندگىاش را برميشمرد و پيوسته بر عدم امكان سپاس اين همه نعمت خداوند پاى ميفشارد.
در بخش دومِ دعا ناگهان لحن سخن امام تغيير ميكند و از مرحله حكمت پا را فراتر گذاشته با زبان عرفان با خداوند به گفتگو ميپردازد و صراحتاً راه نخست يعني رهنمون شدن به خداوند از رهگذر آيات و آثار را ناکارآمد و كم لطفى دربرابر خداوند ميانگارد.
در بخشي از اين دعا چنين آمده است:
الاهي أنا الفقير فى غناى فكيف لا أكون فقيراً فى فقرى... الاهي من كان محاسنه مساوى فكيف لا تكون مساويه مساوى و من كانت حقائقه دعاوى فكيف لا تكون دعاويه دعاوى؛ خدايا! من در غناى خود فقيرم پس چگونه در فقرم فقير نباشم. خدايا! آنكه خوبىهايش زشتى باشد چگونه زشتىهايش زشتى نباشد. و آن كه حقيقت او ادعا باشد چگونه ادعاهاى او ادّعا نباشد.
امام در بخشي ديگر از دعاي عرفه اعلام ميکند که چگونه ميتوان از هستي اي که همه چيز خود را وامدار خداوند است، براي اثبات وجود و توحيد او کمک گرفت:
الهى تردّدى فى الآثار يوجب بعد المزار فاجمعنى عليك بخدمة توصلنى اليك. كيف يستدل عليك بما هو فى وجوده مفتقر اليك أيكون لغيرك من الظهور ما ليس لك حتى يكون هو المظهر لك، متى بعدت حتى تحتاج الى دليل يدلّ اليك و متى بعدت حتى تكون الآثار هى التى توصل اليك. عميت عين لا تراك عليها رقيباً و خسرت صفقة عبد لم تجعل له من حبّك نصيباً؛ خدايا تفكرم در آثار و نشانههاى تو باعث دورى از ديدارت شده است. پس مرا چنان به خدمتت بارده كه مرا به تو برساند. چگونه به چيزى كه در هستى خود محتاج توست براى وجودت استدلال ميشود. آيا غير تو ظهورى دارد كه تو ندارى تا آن آشكار كننده تو باشد. تو چه زمان غايب و پنهان بودهاى تا نيازمند دليل باشى تا بر تو رهنمون شود و چه زمانى دور بودهاى تا آثار و نشانهها ما را به تو برساند. كور است چشمى كه تو را بر خود نگاهبان وحاضر نبيند و زيانبخش است معامله بندهاى كه از محبت تو برايش بهرهاى مقرر نفرموده باشى.
امام در فقره ديگر از اين دعا از خداوند ميخواهد که او را به حقايق اهل قرب و اهل جذبه که ناظر به مقامات عالي سير و سلوک است، برساند و اعلام ميکند که اين خداوند است که انوار را در دلهاي اولياء خود ميافکند و محبت اغيار را از دلهاي آنان ميزدايد:
الاهي حقّقنى بحقائق اهل القرب و اسلك بى مسالك اهل الجذب... الهى... انت الذى اشرقت الانوار فى قلوب اوليائك حتى عرفوك و وحّدوك و انت الذى أزلت الاغيار عن قلوب احبائك حتى لم يحبوا سواك و لم يلجئوا الى غيرك، انت المونس لهم حيث أوحشتهم العوالم؛ خدايا مرا به حقائق اهل قرب واصل كن و به راه راهپيان جذبهات رهمنمون باش... خدايا... اين تو هستى كه انوار محبت را در دلهاى دوستانت افكندى تا تو را شناختند و يكتايت دانستند و اين تو هستى كه اغيار را از دلهاى دوستانت زايل كردى تا جز تو كسى را دوست ندارند و به غير تو پناه نگيرند، تويى مونس و يار آنان هر جا كه در تنهايى هستى گرفتار آيند.
يادكرد اين فقرات از دعاى عرفه به رغم التزام به گزيدهگويى در اين نوشتار، بدان جهت است تا مشخص گردد كه آموزههاى عرفان در مناجات امام منعكس شده و عشق و عرفانى كه در كربلا نمايان شد به صورت ناگهانى ظاهر نشده، بلكه در تمام عمر، سرتاسر وجود امام متاثر از آن بوده است.
برگرفته از کتاب امام حسین (ع) پیشوای روشنایی ها اثر #استاد علی نصیری
@nasirigilani_ir
✳️ تفسیر آیه ابتلای ابراهیم خلیل الرحمان (ع) (بخش اول)
وَإِذْ ابْتَلَی إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُک لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّیتِی قَالَ لَا ینَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ (بقره، 124)
اگر آیات ناظر به حضرت ابراهیم (ع) در قرآن را مورد بررسی قرار دهیم، در خواهیم یافت که خداوند به طرزی بسیار دقیق و حساب شده، مسایل لازم و گفتنی در باره این پیامبر آسمانی را در آیات و سوره مختلف توزیع کرده است.
آن چه در این آیات بازتاب یافته کاملاٌ بدیع است و تنها بخشی از رخدادهای زندگی ابراهیم را پوشش می دهد که در دیگر آیات قرآن بازتاب نیافته است.
آیه مورد بحث از جمله غرر آیات است که تنها یک بار در قرآن انعکاس یافته و در آن راز به فعلیت رسیدن مقام ابراهیم ترسیم شده است و از این جهت جزو بنیادی ترین آیاتی به شمار می رود که به زندگی ابراهیم (ع) می پردازد.
به استناد این آیه خداوند ابراهیم (ع) را با کلماتی آزمود و ابراهیم آنها را کامل کرد؛ آن گاه به او فرمود: من تو را پیشوای مردم قرار دادم. ابراهیم از خداوند درخواست کرد که آیا امامت به فرزندان او هم می رسد که خداوند پاسخ داد پیمان من شامل ستمکاران نمی شود.
افزون بر ابهام در باره کلمات مورد نظر خداوند و چگونگی اتمام آن و نیز مفهوم امامت و رابطه آن با نبوت و رسالت، گفت و شنودهای زیادی در میان مفسران در تحلیل و تفسیر این آیه ارایه شده است.
از درنگریستن در آیه مورد بحث نکات ذیل بدست می آید:
یک؛ قرآن بارها از سنت گریز ناپذیر ابتلای افراد و امت ها با تعابیری همچون ابتلاء یا فتنه برای نیل به کمال سخن به میان آورده است. نظیر آیات:
«وَلَنَبْلُوَنَّکمْ بِشَی مِنْ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنْ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرْ الصَّابِرِینَ» (بقره، 155)؛
«وَلَنَبْلُوَنَّکمْ حَتَّی نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنْکمْ وَالصَّابِرِینَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَکمْ» (محمد، 31)
«أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یتْرَکوا أَنْ یقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یفْتَنُونَ وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیعْلَمَنَّ الْکاذِبِینَ» (عنکبوت، 2 -3) در همین آیات تصریح شده که هدف از ابتلای مردم بازشناسی صابران و صادقان است.
در حقیقت آدمیان از لابلای امتحان های مختلف گوهر حقیقی خود را آشکار می سازند و نشان می دهند که وجود آنان از نوع طلا، نقره یا فلز معمولی است.
پیداست حقیقت و ماهیت وجود انسان و هر آن چه در نهاد او می گذرد از آغاز نزد خداوند معلوم و آشکار است، از این جهت هدف از ابتلاء آشکار شدن صبر و صدق برای خداوند نیست، بلکه هدف آشکار شدن ارزش درونی افراد در مرحله نخست برای خود آنان و در مرحله دوم برای دیگران است؛ زیرا اگر چنین امتحانی نباشد، بسیاری مدعی خواهند شد که شایسته کسب مقامات عالی بودند و بی دلیل از آنها محروم شدند؛ چنان که اگر امتحان و پیروزی در آن نباشد، مردم از شایستگی های پنهان افراد آگاهی نمی یابند تا آنان را به عنوان پیشوایان خود بشناسند.
دو؛ از کاربست تعبیر «ربه» که اضافه به ابراهیم در آن ملحوظ است، می توان نوعی لطف و عنایت خاص الهی نسبت به ابراهیم در این فرآیند آزمایش را دریافت؛ گویا تلویحاً اعلام می شود که مدیریت از سر حکمت، مصلحت و خیرخواهی الهی اقتضا دارد تا او را در بوته چنین امتحاناتی ببرد.
سه؛ قرآن کریم افزون بر این آیه، یک بار دیگر واژه «کلمات» را بکار بسته است: «فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ» (بقره، 37) چنان که پیداست قرآن در باره آن که کلمات چه بود که ابراهیم با آن مورد امتحان قرار گرفت، سکوت کرده است، اما بر اساس آن چه که در روایات و در آراء بسیاری از مفسران آمده است آن کلمات سه امتحان بزرگی بود که ابراهیم از همه آنها سربلند بیرون آمد.
به استناد شماری از روایات مراد از «کلمات» مورد اشاره در این آیه سه امتحان سختی بود که ابراهیم (ع) توانست با سربلندی از عهده آنها برآید:
1. بت شکنی و درافتادن در آتش عظیمی که مشرکان فراهم آورده بودند؛
2. تنها گزاردن همسر و فرزند خردسال در سرزمین بی آب و علف حجاز؛
3. اقدام به ذبح اسماعیل.
چهار؛ زمان مورد نظر برای امتحان ابراهیم پس از نبوت یا رسالت او است به دو دلیل:
1. بر اساس روش رایج قرآن، هیچ گاه نام فردی پیش از رسالت را نمی برد تا پس از آن از امتحان او و رسیدن به مقام رسالت خبر دهد.
2. در همین آیه تصریح شده است که این امتحان برای آن انجام شد تا ابراهیم به مقام امامت برسد نه رسالت. از این جهت معلوم می شود مقام امامت مقامی فراتر از پیامبری است.
برگرفته از کتاب «تفسیر برگزیده قرآن» جلد اول اثر در دست انتشار استاد علی نصیری
@nasirigilani_ir
✳️ چرا اهل بیت (ع) در روزهای شاد؛ همچون عید قربان محزون بودند؟
باید توجه داشت که هیچ یک از اهل بیت (ع) در تمام دوران حیات و امامت خود اجازه اقامه نماز جماعت در یک مسجد یا امامت جمعه در یک مکان یا اجازه برپایی نماز عید فطر یا عید قربان را نداشتند.
دلایل ذیل برای مدعا وجود دارد:
یک؛ در طول دوران حکومت تاریک بنی امیه و بنی عباس که همزمان با حضور اهل بیت (ع) بود؛ تمام حاکمان این دو تبار پلید با ائمه اطهار (ع)، دوستان و شیعیان آنان دشمنی بی پایان داشتند و در راه عناد و دشمنی از هیچ جرم جنایتی دریغ نکردند. به شهادت رساندن پیشوایان دینی و شمار زیادی از شاگردان و دوستان آنان از جمله شواهد مدعا است.
دو؛ دستگاه حکومت امویان و عباسیان از تمام توشه و توان خود بهره گرفتند تا نام و یاد اهل بیت (ع) از دل ها و ذهن ها برود و کسی در گستره جهان اسلام آنان را به درجات، مقامات و فضایل نشناسد. از سویی دیگر، اجازه برقراری جماعت و جمعه به اهل بیت (ع)، بستر لازم برای معرفی آنان به مردم را فراهم می آورد.
داستان اقامه نصف و نیمه نماز عید فطر توسط ثامن الحجج (ع) و مخالفت مامون با اجرای آن، از جمله بهترین شاهد مدعا به حساب می آید.
مجموع این عوامل تلخ باعث شد تا اهل بیت (ع) حتی در روزهایی که همه مردم شاد بودند، از شادی لازم بهره نداشتند؛ چنان که از امام باقر (ع) نقل شده که فرمود:
«عَنْ عَبْدِ اللَّه بْنِ دِينَارٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ يَا عَبْدَ اللَّه ما مِنْ عِيْدٍ لِلْمُسْلِمِينَ؛ أَضْحى وَ لا فِطْرٍ، اِلاَّ وَ هُوَ يُجَدِّدُ لاِلِ مُحَمَّدٍ (ع) فيهِ حُزْنا، قُلْتُ: وَ لِمَ ذلِكَ؟ قالَ: لِأَنَّهُمْ يَرَوْنَ حَقَّهُمْ فِى يَدِ غَيْرِهِمْ.»
راز تجدید حزن اهل بیت (ع) در روزهای لبریز از شادی؛ همچون عید قربان و عید فطر، آن جهت است که در این اعیاد، مسلمانان بیشتر ظهور و بروز اجتماعی دارند و از سویی دیگر، دستگاه حاکم بیشترین مجال برای خودنمایی و به رخ کشیدن قدرت، شوکت و هیمنه خود می یابد.
در حقیقت درست در روزهایی که باید شوکت و عظمت اهل بیت (ع) در برابر مردم به تصویر کشیده شود، دشمنان آنان از این فرصت های طلایی برای به رخ کشیدن شوکت دنیایی خود بهره می گرفتند.
در این بین تنها دوران کوتاه حکومت حضرت امیر (ع) استثناء بود که آن حضرت خود نماز جمعه بر پا می داشت و خود برای مردم خطبه می خواند.
آیا برای مظلومیت اهل بیت (ع) می توان حد و اندازه ای تعیین کرد؟!
برگرفته از کتاب «روش شناسی فهم احادیث» اثر در دست تدوین استاد علی نصیری
@nasirigilani_ir
✳️ تکمیل تدوین موسوعه حدیثی در ده جلد
پس از انتشار کتاب «حدیث شناسی» در آغاز دهه هشتاد، پیوسته انتظار فرصت مناسبی در بین بود تا فصول این کتاب و سایر مباحث مفید علوم حدیث به صورت کتابی مستقل و در قالب یک موسوعه حدیثی درآید.
طی چند سال گذشته پیوسته این دغدغه دنبال شد و در لابلای سایر امور علمی جاری تکمیل این کار دنبال شد. به لطف و مرحمت بی پایان الهی تدوین آغازین این موسوعه که مجموعا و به صورت پراکنده حدود ده سال زمان برد، به فرجام رسید.
مجلدات این موسوعه بدین شرح است:
1. کلیات علوم حدیث (انتشار یافت)
2. تاریخ حدیث شیعه
3. جوامع حدیثی شیعه
4. درایة الحدیث (انتشار یافت)
5. رجال الحدیث
6. نظریه تصحیح (انتشار یافت)
7. جایگاه و کارکرد روایات تفسیری
8. مبانی و قواعد فهم احادیث
9. روش شناسی فهم احادیث
10. روش شناسی نقد احادیث (انتشار یافت)
همان گونه که اشاره شد، تا کنون چهار جلد از این مجلدات انتشار یافته است.
امید است با عنایت حضرت حق، ویرایش نهایی و سایر مراحل و مقدمات انتشار سایر مجلدات پایان یافته و این موسوعه در زمان نه چندان دور در اختیار جامعه علمی قرار گیرد.
@nasirigilani_ir
✳️ نگاهی به وضعیت دروس خارج حوزه
دروس خارج، آخرین حلقهای است که اتصال آن به سایر حلقات پیشین، برای تکمیل تحصیلات حوزوی لازم است. طلبهای که در درس خارج حضور پیدا میکند، حداقل ده سال از عمر خود را وقف تحصیل در حوزه کرده و با علوم مقدماتی پیشین آشنا شده است. آن همه کاوشها در ادبیات، منطق، فقه و اصول برای آن است که در دروس خارج، توانمندی لازم را برای دریافت مباحث و نقد و بررسی آنها پیدا کند.
در مقابل، استادی که بر کرسی دروس خارج تکیه میدهد، علی القاعده استادی مبرّز و صاحب نظری است که سالها تحصیل و تدریس را در کارنامه خود دارد. او سالها است که از ابتداییترین تا نهاییترین کتب حوزه را تدریس کرده و در دروس اساتید بزرگ، حضور یافته و تجربه و دانش گران اندوخته است که اینک با تعهد و اخلاصی تمام، همه آن سرمایهها را بدون کمترین چشمداشتی، نثار فضلای درس خود مینماید تا این سرمایهها نسل به نسل باقی بمانند.
استاد پیش از درس، به کتب و منابع مختلف رجوع کرده و طلاب نیز بر حسب ذوق و علاقه خود برخی از منابع را پیشاپیش دیدهاند. عموم جلسات درس خارج از گرمترین جلسات درس حوزه به شمار میروند. گاه شرکت کنندگان در درس خارج به چند صد تن میرسند. بازار اشکال و پاسخ نیز داغ است. از میان همین دروس خارج پس از گذر سالیان، مراجع تقلید امروز و نیز مجتهدان فردا ظهور مینمایند.
با این حال، دروس خارج حوزه با کاستیهایی همراه است که برخی از آنها مشخص نبودن زمان آغاز و پایان آن است. به عنوان مثال با مقایسه میان دو کتاب «تهذیب الاصول» از امام خمینی و کتاب «محاضرات» و «مصباح الاصول» از آیت الله خویی، میتوان به میزان قبض و بسط مباحث طرح شده در درسهای خارج اصول پی برد.
این امر بیشتر به سبک و سلیقه و میزان دقت استاد در کندوکاو مسائل و نیز باورداشت میزان نقش مباحث اصول در استنباط بستگی دارد.
ضعف دیگر دروس خارج، سهم اندک پژوهشی بودن آن است. مثَلی است معروف میان چینیان که میگویند اگر کسی را دوست نداری، ماهی برایش بگیر و اگر کسی را دوست داری به او ماهیگیری بیاموز و اگر بسیار دوستش داری به او توربافی بیاموز.! این مَثل با همه سادگیاش، دنیایی از معنا و مفهوم را با خود دارد.
از سویی دیگر، عموم درسهای خارج که اینک در حوزههای علمیه رایج استخارج، جز در مواردی نادر، به ماهیگیری شباهت دارند، تا آموختن ماهیگیری یا توربافی. البته با این تفاوت که دوست نداشتن یا کممهری در کار نیست. استاد درس خارج آیینه تمامنمای تلاش، تعهد و اخلاص است. اشکال در سیستم آموزشی این دوره است.
گفته میشود برای تربیت پزشک دو سیستم در دنیا وجود دارد: 1. سیستم آموزشی به سبک آلمان؛ 2. سیستم آموزشی به سبک آمریکا.
در سیستم آموزشی از نوع آلمان، دانشجو ابتدا تمام واحدهای نظری دوره پزشکی را تمام میکند، آنگاه با دستی پر از نظریهپردازی پزشکی به سراغ بیمار میرود، اما در سیستم آموزشی از نوع آمریکا، دانشجو با گذراندن هر واحد درسی با همراه استاد خود بر سر بالین بیمار میآید تا عملاً با درد و درمان آشنایی پیدا کند.
مراکز دانشگاهی در بیشتر دنیا سیستم آموزشی از نوع آمریکا را پذیرفته و به کار بستهاند. به هرحال، هر دو سیستم بر این اصل تکیه دارند که نظریهپردازی صِرف و تکیه شاگرد به صِرف گفتههای استاد، راه به جایی نمیبرد و تا شاگرد به همراه استاد، بر بالین بیمار حاضر نشود، هرگز فنّ پزشکی را نمیآموزد.
متأسفانه روش جاری در دروس خارج که مرحله نهایی فقهپروری است، شاگرد را درمقام عمل به پای آیه، روایت و سند نمیکشاند، بلکه بیشتر نظریهپردازی است که از سوی استاد انجام میپذیرد و شاگرد مدام تمام گفتههای استاد را مینگارد.
این نقص بزرگی است که عموم دروس خارج بدان مبتلا هستند و نتایج آن هم روشن است! عدهای سالیان متمادی در جلسات درس خارج حاضر میشوند و همه وقت افتخارشان این است که در درس فلان استاد مشهور حاضر شدهاند، اما دانش آنان تنها در محدودهای که استاد بیان داشته و در دفتر ثبت شده است، خلاصه میگردد.
از این جهت، لازم است به جای آنکه به نوشته شاگرد و تنظیم آن تکیه شود، به تحقیق همهجانبه و عمیق او تکیه گردد. باری، اگر هر فصلی از مباحث ارایه شده توسط استاد، با تحقیق شاگرد و آنگاه نظارت استاد همراه باشد، در فرصتی کمتر از آنچه رایج است، نتیجه حاصل میگردد.
از سویی دیگر، ارایه درس به نحوی که همراه با تحقیق و ارایه نظر استاد باشد، نیازمند آن است که درسهای خارج را از سبک فعلی که ازدحام جمعیت در یک درس و قلّت شاگرد در درس دیگران را سبب شده، خارج ساخته و برای هر استاد بین ده تا بیست شاگرد منظور گردد تا هدایت لازم علمی به نحوی مطلوب انجام پذیرد.
👇👇👇
برای همراه ساختن نظریهپردازی با روش عملی اجتهاد و استنباط، شیوة علامه بجنوردی که در کتاب «القواعد الفقهیه» دنبال شده، پیشنهاد میگردد. براساس این روش که آن فقیه گرانمایه به اجرای آن در دروس خارج اصرار داشت، به جای تبیین صغرویات قیاسهای فقهی و جزئیات احکام، کبرویات قیاس مورد بحث قرار گرفته و از رهگذر آنها، موارد و مصادیق جزیی مورد بحث و بررسی قرار میگیرند.
از دیگر سو، هر آموزهای از پژوهش و تحقیق مایه میگیرد و تحقیق نیز در سایه تعلیم بالنده میشود. بدین لحاظ، ترغیب و تشویق دانشپژوهان به ارایه مقالات تحقیقی در راستای حضور در درس، در بالندگی علمی آنان بسیار موثر است.
برگرفته از کتاب سازمان روحانیت، کاستی ها و بایستگی ها اثر در دست انتشار استاد علی نصیری
@nasirigilani_ir
#اطلاع_رسانی
#کارگاه
🔸فراخوان شرکت در کارگاه تبیین غدیر و پاسخ به پرسش ها
⏰زمان:
شنبه ۲. ۴. ۱۴۰۳، ساعت ۸ تا ۱۲
یک شنبه ۳. ۴. ۱۴۰۳، ساعت ۱۰ تا ۱۲
دوشنبه ۴. ۴. ۱۴۰۳، ساعت ۱۰ تا ۱۲
🏢مکان: قم، میدان جهاد، مجتمع جامع امام خمینی (ره)، سالن شهید صدر
📝همراه با صدور گواهی.
🔗لینک ورود به جلسه:
vce.miu.ac.ir/mhekmat
#جامعة_المصطفی
#مجتمععالیحکمتومطالعاتادیان
🌐کانال روابط عمومی/مرکز خبر المصطفی/ برای اطلاع از آخرین اخبار المصطفی هم اکنون عضو شوید
👇👇👇
🆔http://eitaa.com/newsmiu
✳️ مجاهدت های درس آموز میرحامد حسین و علامه امینی (قدس سرهما)
میدانیم که میرحامد حسین (م 1306 ق) کتاب «عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار» را در ردّ کتاب «تحفه اثنا عشریه» نوشتة عبدالعزیز دهلوی (م 1239ق) که در آن باورهای شیعه را مورد نقد قرار داد، به رشته تحریر درآورد.
او برای این هدف مرارتهای زیادی به جان خرید؛ به عنوان نمونه در قالب یک خدمتکار در یكی از روستاهای دور افتاده شهر مكّه، به خانه عالمی سنّی وارد شد تا در كتابخانه او به كتابی كه دنبالش میگشت، دست یابد و موفق هم شد. هنگامی که فرزند جوانش از دنیا رفت، مراسم كفن، دفن، تشییع و مجلس سوگواری را به دیگران واگذار کرد تا یك ساعت هم از کار تدوین این کتاب بازنماند.
معروف است که میرحامد حسین برای دستیابی به یکی از منابع اصیل، به مصر رفت. در راه بازگشت هنگامی که در كشتی مشغول مطالعه آن كتاب بود، باد تندی وزید و كتاب را به دریا افكند؛ سید خود را به دریا زد و كتاب را از آب گرفت. همسفرانش او را از آب بیرون کشیدند و از او پرسیدند که چرا جان خود را به خطر انداخته است؟ او کتاب را به آنان نشان داد و گفت: به خاطر این كتاب. اینک كتاب مذکور در كتابخانه ناصری نگهداری میشود.
گفته میشود که میرحامد حسین بخشی از کتاب عبقات را در حالی به نگارش درآورد که دوران طولانی بیماری را میگذراند و از اطرافیانش خواسته بود تا تخته چوبی بر سینه او گذارند و کاغذ و دفتر بر آن میگذاشت و در حالی که به پشت دراز کشیده بود، مباحثی از کتاب را مینگاشت. از او نقل شده که گاه در طول دوران تدوین کتاب حتی یک روپیه نداشت تا برای جابجایی کتابها به کسی بدهد!
نیز علامه امینی (م1349 ش) کتاب گرانسنگ الغدیر را در دفاع از حدیث غدیر و اثبات ولایت و امامت حضرت امیر×، در پی چهل سال کوشش طاقتفرسا به رشته تحریر درآورد و به اذعان خود، برای این کار رنج سفر به کشورهای مختلف؛ همچون ترکمنستان، تاجیکستان، یمن و هند و استنساخ منابع فراوان را بر خود هموار نمود، ده هزار کتاب را با دقت مطالعه کرد و صد هزار رساله را به صورت مکرر مورد مراجعه قرار داد.
گفته شده که علامه امینی به خاطر فرصت کم در این مسافرتها، گاه ناگزیر بود چند روز پشت دربهای بسته کتابخانهها اتراق کند و با اندکی قوت و غذا بسازد تا بتواند در آن فرصت کوتاه، کار مطالعه و استنساخ منابع مرتبط را دنبال نماید.
بخشی از کتاب سازمان روحانیت، کاستی ها و بایستگی ها اثر استاد علی نصیری
@nasirigilani_ir
گفتاری در باره انتخابات ریاست جمهوری.mp3
5.69M
✳️ چند نکته قابل توجه در باره انتخابات ریاست جمهوری
عطف به درخواست برخی از دوستان مکرم همراه چند نکته در باره انتخابات ریاست جمهوری تقدیم می گردد.
امیدواریم استماع این مبحث به انتخاب شایسته فرهیختگان کمک رساند.
@nasirigilani_ir
May 11
سلام علیکم خدمت استاد عزیز
سوالی داشتم مبنی براینکه اگر از دعایی چند نقل وجود داشته باشه که یکی نسبت به دیگری اضافاتی داشته باشد اصل بر زیاده است یا نقیصه و
کدام را میتوان بردیگری برتری داد؟
نمونه آن دعای عرفه
زیارت عاشورا و...
باتشكر از زحمات شما استاد عزیز
علیکم السلام
معیار اصلی در تعامل با متون دعا، اعتبار منبع، سند و متن آنها است.
در عین حال در چنین مواردی، خواندن بخش های اختلافی در متون دعا از باب قصد رجاء ترجیح دارد.
موفق باشید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حال خونین دلان که گوید باز
🤲 صلوات خاصه امام هادی علیه السلام
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَصِيِّ الْأَوْصِيَاءِ وَ إِمَامِ الْأَتْقِيَاءِ وَ خَلَفِ أَئِمَّةِ الدِّينِ وَ الْحُجَّةِ عَلَى الْخَلائِقِ أَجْمَعِينَ اللَّهُمَّ كَمَا جَعَلْتَهُ نُورا يَسْتَضِيءُ بِهِ الْمُؤْمِنُونَ فَبَشَّرَ بِالْجَزِيلِ مِنْ ثَوَابِكَ وَ أَنْذَرَ بِالْأَلِيمِ مِنْ عِقَابِكَ وَ حَذَّرَ بَأْسَكَ وَ ذَكَّرَ بِآيَاتِكَ وَ أَحَلَّ حَلالَكَ وَ حَرَّمَ حَرَامَكَ وَ بَيَّنَ شَرَائِعَكَ وَ فَرَائِضَكَ وَ حَضَّ عَلَى عِبَادَتِكَ وَ أَمَرَ بِطَاعَتِكَ وَ نَهَى عَنْ مَعْصِيَتِكَ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ وَ ذُرِّيَّةِ أَنْبِيَائِكَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ.
خدایا درود فرست بر علی بن محمد، جانشین اوصیا و پیشوای پرهیزگاران و یادگار امامان دین و حجّت بر همه آفریدگان. خدایا چنانکه او را نوری قرار دادی که مؤمنان به وسیله او روشنی جویند، پس به پاداش شایانت مژده داد و به کیفر دردناکت بیم داد و از توانمندیات بر حذر داشت و آیاتت را به یاد مردم انداخت و حلالت را حلال نمود و حرامت را حرام کرد و قوانین و واجباتت را بیان فرمود و مردم را به بندگیات ترغیب نمود و به طاعتت فرمان داد و از نافرمانیات بازداشت، پس بر او درود فرست، برترین درودی که بر یکی از اولیایت و نسل پیامبرانت فرستادی، ای معبود جهانیان.
@nasirigilani_ir
✳️ جایگاه اخلاص در انگیزه تحصیل در حوزه
در کنار تاکید بر ضرورت اهتمام به انگیزه تحصیل در حوزه، باید بر اهمیت اخلاص در انگیزه نیز پای فشرد. باری، اخلاص را باید روح و جان هر کاری دانست که به آن هویت و ارزش میبخشد؛ چنان که قرآن خلاصه فرامین الهی را در عبادت خالصانه دانسته است:
وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفَاءَ؛ و فرمان نیافته بودند جز اینکه خدا را بپرستند، و در حالی که به توحید گراییدهاند، دین [خود] را برای او خالص گردانند.
چنان که در سوره کهف تاکید میکند تنها از طریق اخلاص در عبادت، میتوان به ملاقات با پروردگار امید داشت:
فَمَنْ کانَ یرْجُوا لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یشْرِک بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا؛ پس هر کس به لقای پروردگار خود امید دارد باید به کار شایسته بپردازد، و هیچ کس را در پرستش پروردگارش شریک نسازد.
تاکید بر ضرورت اخلاص در عمل در آموزههای روایی نیز مورد تاکید قرار گرفته است؛ به عنوان نمونه در روایت معروف نبوی چنین آمده است:
إنما الأعمال بالنیات ولكل امرى ما نوى؛ ارزش اعمال با نیتهای آن است و هر شخص به آن چه نیت میکند، بهره خواهد داشت.
نیز حضرت امیر× در گفتاری نغز فرمود: «قیمة کل امری ما یحسنه؛ ارزش انسان به آن چیزی است که آن را نیکو میشمارد.»
مفاد این گفتار امام در این شعر انعکاس یافته است:
گر در طلب گوهر کانی کانی
ور زنده ببوی وصل جانی جانی
القصه حدیث مطلق از من بشنو
هر چیز که در جستن آنی آنی
نقش نیت در هویتبخشی به عمل چنان است که در روایات گفته شده که آدمیان بر اساس نیاتشان محشور میشوند؛ چنان که علت جاودانه ماندن اهل جهنم در عذاب و اهل بهشت در بهشت به رغم کوتاه بودن گناه یا ثواب آنان نیت آنان بر استمرار گناه و عمل صالح دانسته شده است.
افزون بر آموزههای دینی، شماری از عالمان شیعه نیز بر ضرورت رعایت و پایبندی بر اخلاص به هنگام ورود به حوزه و نیز در سراسر زمان تحصیل پای فشردهاند؛ به عنوان نمونه شهید ثانی با اختصاص فصلی مستقل از کتاب ارزشمند منیة المرید به مسأله «اخلاص در نیت»، پس از ذکر حدیث «انما الاعمال بالنیات» چنین آورده است:
وهذا الخبر من أصول الاسلام، وأحد قواعده وأول دعائمه. قیل: وهو ثلث العلم... وكان السلف وجماعة من تابعیهم یستحبون استفتاح المصنفات بهذا الحدیث تنبیها للمطلع على حسن النیة وتصحیحها، واهتمامه بذلك واعتنائه به؛ این روایت از اصول اسلام، یکی از ارکان و نخستین پایه آن به حساب میآید و گفته شده که برابر با یک سوم علم است... عالمان گذشته و نیز گروهی دیگر به پیروی از آنان، ترجیح میدادند که نگاشتههای خود را با این حدیث آغاز کنند تا در آغاز کتاب بر نیت صحیح و درست خود تاکید ورزند و نیز نشان دهند تا چه میزان بر رعایت پاکی انگیزه اهتمام دارند.
صاحب حدائق در باره اهمیت و ضرورت اخلاص نیت برای طالبان علم و حوزویان چنین آورده است:
فیجب على الطالب أن یقصد بطلبه الاخلاص لوجه الله تعالى وامتثال أمره، واصلاح نفسه وارشاد عباده إلى معالم دینه، ولا یقصد بذلك شیئا من الأعمال الدنیویة من تحصیل مال، وجاه، ورفعة وشهرة بین الناس، أو المباهاة والمفاخرة للأقران، والترفع على الإخوان ونحو ذلك مما یوجب البعد منه سبحانه وتعالى، والخذلان، مضافا إلى ذلك التوكل علیه سبحانه فی جمیع الأمور، والقیام بأوامره ونواهیه فی الورود والصدور.
اگر نیت در هویت و ارزشبخشی به همه اعمال نقش اساسی بازی میکند، چگونه میتوان از نقش آن در ورود به عرصهای همچون طلبگی که مفهوم آن اختصاص همه عمر به رسالت پیامبران و هدایت مردم است، غافل شد؟!
برگرفته از کتاب راهنمای تحصیل در حوزه
@nasirigilani_ir
✳️ عید سعید غدیر را به محضر صاحب کنونی غدیر حضرت حجت (روحی فداه)، همه همراهان مکرم و عزیزانی که افتخار سیادت دارند، تبریک و تهنیت می گوییم.
امیدواریم خداوند سهمی در خور از جام ولایت به ما نیز ارزانی فرماید و افتخار همراهی در کاروان نورانی اهل بیت (ع) را پیوسته روزی ما سازد!
بمنه و کرمه
@nasirigilani_ir
✳️ چرا خطبه غدیر در منابع اصیل روایی شیعه نیامده است؟
سلام علیکم؛ خدمت استاد عزیز
سوالی پیرامون خطبه غدیر داشتم
ظاهرا اولین بار این خطبه در روضه الواعظین آمده است و بعد احتجاج مرحوم طبرسی
سوالی که وجود دارد خطبه با این اهمیت چرا در کتاب کافی که کتاب الحجة را به این موضوع اختصاص داده نیامده است. در امالی شیخ مفید که روایات فضایل حضرت علی علیه السلام فراوان است نیامده است. در بصائر الدرجات هم در همین موضوع بوده نیامده است. در امالی شیخ طوسی و شیخ صدوق هم نیامده است و بطور کلی خطبه به این مهمی در هیچکدام از کتب قبل آن موجود نیست و این واقعا تعجب برانگیز است که خطبه با این اهمیت مغفول واقع شده است.
می خواستم علت این امر را از شما سوال کنم که خیلی ذهن من را مشغول کرده است چون ایام غدیر هست خوشحال می شوم که جواب سوال من را بدهید.
علیکم السلام
خطبه غدیر افزون بر بسیاری از منابع اهل سنت، در شماری از منابع شیعه بازتاب یافته است؛ نظیر اثبات الهداة،الاحتجاج، الاختصاص، البرهان، المناقب، بحار الانوار، معانی الاخبار العمده، علل الشرایع، عیون اخبار الرضا(ع)، تفسیر قمی، تفسیر عیاشی و تفسیر تبیان
افزون بر این منابع در عموم کتاب های مورد اشاره شما جریان غدیر به صورت ضمنی آمده است:
نظیر دو روایت ذیل که در کافی شریف بازتاب یافته است:
🔹یک؛ « وأَنْزَلَ فِي حَجَّةِ الْوَدَاعِ وهِيَ آخِرُ عُمُرِه ص * ( الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي ورَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ دِيناً * وأَمْرُ الإِمَامَةِ مِنْ تَمَامِ الدِّينِ ولَمْ يَمْضِ ص حَتَّى بَيَّنَ لأُمَّتِه مَعَالِمَ دِينِهِمْ وأَوْضَحَ لَهُمْ سَبِيلَهُمْ وتَرَكَهُمْ عَلَى قَصْدِ سَبِيلِ الْحَقِّ وأَقَامَ لَهُمْ عَلِيّاً ع عَلَماً وإِمَاماً..» (کافیی، ج 1، ص 199)
🔹دو؛ «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيه عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ والْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ وبُكَيْرِ بْنِ أَعْيَنَ ومُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وبُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ وأَبِي الْجَارُودِ جَمِيعاً عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ أَمَرَ اللَّه عَزَّ وجَلَّ رَسُولَه بِوَلَايَةِ عَلِيٍّ وأَنْزَلَ عَلَيْه : * ( إِنَّما وَلِيُّكُمُ الله ورَسُولُه والَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ ويُؤْتُونَ الزَّكاةَ ) * وفَرَضَ وَلَايَةَ أُولِي الأَمْرِ فَلَمْ يَدْرُوا مَا هِيَ فَأَمَرَ اللَّه مُحَمَّداً ص أَنْ يُفَسِّرَ لَهُمُ الْوَلَايَةَ كَمَا فَسَّرَ لَهُمُ الصَّلَاةَ والزَّكَاةَ والصَّوْمَ والْحَجَّ فَلَمَّا أَتَاه ذَلِكَ مِنَ اللَّه ضَاقَ بِذَلِكَ صَدْرُ رَسُولِ اللَّه ص وتَخَوَّفَ أَنْ يَرْتَدُّوا عَنْ دِينِهِمْ وأَنْ يُكَذِّبُوه فَضَاقَ صَدْرُه ورَاجَعَ رَبَّه عَزَّ وجَلَّ فَأَوْحَى اللَّه عَزَّ وجَلَّ إِلَيْه : * ( يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه وا لله يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ * فَصَدَعَ بِأَمْرِ اللَّه تَعَالَى ذِكْرُه فَقَامَ بِوَلَايَةِ عَلِيٍّ ع يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ فَنَادَى الصَّلَاةَ جَامِعَةً وأَمَرَ النَّاسَ أَنْ يُبَلِّغَ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ قَالَ عُمَرُ بْنُ أُذَيْنَةَ قَالُوا جَمِيعاً غَيْرَ أَبِي الْجَارُودِ وقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع وكَانَتِ الْفَرِيضَةُ تَنْزِلُ بَعْدَ الْفَرِيضَةِ الأُخْرَى وكَانَتِ الْوَلَايَةُ آخِرَ الْفَرَائِضِ فَأَنْزَلَ اللَّه عَزَّ وجَلَّ * ( الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي ) * قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع يَقُولُ اللَّه عَزَّ وجَلَّ لَا أُنْزِلُ عَلَيْكُمْ بَعْدَ هَذِه فَرِيضَةً قَدْ أَكْمَلْتُ لَكُمُ الْفَرَائِضَ» (کافی، ج 1، ص 289)
به نظر می رسد یکی از دلایل عدم انعکاس متن کامل خطبه در منابع مورد اشاره شما، اشتهار این خطبه و انعکاس وسیع آن در منابع فریقین و آگاهی عالمان فریقین از مضمون آن بوده است.
موفق باشید.
@nasirigilani_ir
✳️ قرائن داخلی دالّ بر اراده معنای امامت از واژه «مولی» از نگاه علامه امینی (علیه الرحمة)
1. گفتار پیامبر اکرم (ص) در آغاز حدیث غدیر
پیامبر اکرم (ص) در آغاز سخن خود فرمود: «آلست اولی بکم من انفسکم» این فقره از سوی بسیاری از بزرگان اهل سنت و شیعه نقل شده و جایی برای انکار آن وجود ندارد. از سویی دیگر، مفاد این بخش از گفتار رسول اکرم (ص) که دلالت بر اولویت در تصرف دارد، آشکار است و از آن جا که آن حضرت در پی آن و به عنوان نتیجه ای از آن فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه»، نتیجه می گیریم که مقصود از واژه «مولی» در این حدیث اولی در تصرف است.
2. گفتار رسول اکرم (ص) در ذیل حدیث
همان گونه که حفاظ حدیث غدیر ذکر کرده اند، رسول اکرم (ص) پس از معرفی حضرت امیر (ع) به عنوان ولی مؤمنان فرمود: «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله»
علامه امینی معتقد است این دعا خود از سه جهت دلالت بر این مدعا دارد که مراد آن حضرت از مولا بودن حضرت امیر (ع) امامت و ولایت ایشان است:
یکم: از آن جا که رسول اکرم (ص) حضرت امیر (ع) را به عنوان امام و ریاست عامه مسلمانان برگزید، می دانست که چنین جایگاهی به حمایت مردم و همگان نیاز دارد؛ به ویژه آن که به اذعان قرآن و به گواهی تاریخ، شماری از روی حسادت با حضرت امیر (ع) دشمنی داشتند. بنابر این منطقی بود که رسول اکرم برای آن حضرت این چنین دعا کند.
دوم: چنین دعایی با عموم افرادی، عموم ازمانی و عموم احوالی و با توجه به حذف متعلق آن و دلالتی که وجوب یاری حضرت امیر (ع) دارد، دلالت بر عصمت امام دارد. از سویی دیگر، کسی که دارای صفت عصمت است شایسته مقام امامت است.
سوم: از ظاهر دعا چنین بر می آید که مراد رسول اکرم (ع) بیان تکلیف مردم در اطاعت و موالات در برابر حضرت امیر است. در این صورت تنها با پذیرش معنای «اولویت در تصرف» سازگار است. زیرا مفهوم محبت و یاری رسانی عام و فراگیر بوده و نیازی به مکلف ساختن مردم به آن نیست.
3. ذکر ولایت در سیاق شهادت بر توحید و رسالت
در برخی از نقل ها که در منابع معتبر آمده چنین آمده است: « يا أيها الناس بم تشهدون؟ قالوا: نشهد أن لا إله إلا الله ، قال: ثم مه؟ قالوا: وأن محمدا عبده ورسوله، قال: فمن وليكم؟ قالوا : الله ورسوله مولانا . ثم ضرب بيده إلى عضد علي فأقامه فقال : من يكن الله ورسوله مولاه فإن هذا مولاه.»
علامه امینی می گوید که این عبارت در نقل جرير، حضرت أمير (ع)، زين بن أرقم، عامر بن ليلى، حذيفة بن أسيد آمده است. از سویی دیگر، وقوع ولایت در سیاق شهادت به توحید و رسالت و ذکر مولویت مطلق الهی و رسول در پی آن، گواه آن است که از آن تنها باید معنای امامت اراده شده باشد: « فإن وقوع الولاية في سياق الشهادة بالتوحيد والرسالة وسردها عقيب المولوية المطلقة لله سبحانه ولرسوله من بعده لا يمكن إلا أن يراد بها معنى الإمامة الملازمة للأولوية على الناس منهم بأنفسهم.»
4. گفتار رسول اکرم (ص) در ادامه حدیث غدیر
بر اساس برخی از نقل ها رسول اکرم (ص) در ادامه حدیر غدیر چنین فرمود: « الله أكبر على إكمال الدين ، وإتمام النعمة ، ورضى الرب برسالتي ، والولاية لعلي بن أبي طالب.» از سویی دیگر، اکمال دین، کامل کردن نعمت و رضایت الهی تنها با امامت و ولایت حضرت امیر (ع) سازگار است:
« فأي معنى تراه يكمل به الدين ، ويتم النعمة ، ويرضي الرب في عداد الرسالة غير الإمامة التي بها تمام أمرها وكمال نشرها وتوطيد دعايمها ؟ إذن فالناهض بذلك العبء المقدس أولى الناس منهم بأنفسهم.»
5. اشاره رسول اکرم (ص) به پایان پذیرفتن حیات ایشان
در عموم نقل های حدیث غدیر از زبان رسول اکرم (ص) عباراتی همچون«كأني دعيت فأجبت» یا « أنه يوشك أن أدعى فأجيب» یا « ألا وإني أوشك أن أفارقكم » یا «يوشك أن يأتي رسول ربي فأجيب» آمده که دلالت بر پایان پذیرفتن حیات رسول خدا دارد. در چنین حالتی آن چه که باید مورد تاکید قرار گیرد امامت و ولایت بر مؤمنان است و نه چیز دیگر.
6. بیان تهنیت به حضرت امیر (ع)
به استناد برخی از روایات غدیر، رسول اکرم (ص) پس از معرفی حضرت امیر فومود که به من تهنیت بگویید که مقام رسالت را به من و مقام امامت به اهل بیت من داده شده است. چنان که ابوبکر و عمر نیز نزد آن حضرت آمدند و به ایشان به خاطر نیل به مقام مولویت مؤمنان تبریک و تهنیت گفتند. چنین برخوردی بدون اراده معنای امامت و خلافت از واژه «مولی» معنا ندارد.
7. تاکید بر ابلاغ ولایت حضرت امیر (ع) به غائبان
همان گونه که در همه منابع آمده رسول اکرم (ص) با عبارت « فليبلغ الشاهد الغايب» از همه حاضران و مخاطبان حدیث غدیر خواست تا آن را به همه غائبان ابلاغ کنند. پیداست چنین تاکیدی با اراده معنای محبت و یاری از واژه «مولی» که پیش از این همه مؤمان از آن آگاهی داشتند، معنا نخواهد داشت: « يؤكد هذا التأكيد في تبليغ الغائبين أمرا علمه كل فرد منهم بالكتاب والسنة من الموالاة والمحبة والنصرة بين أفراد المسلمين مشفوعا بذلك الاهتمام والحرص على بيانه.»
8. تعابیری دال بر برخورداری حضرت امیر از مقامات رسول اکرم در مرتبه ای فروتر
در برخی از نقل های حدیث غدیر تعابیری آمده که نشان می دهد حضرت امیر واجد مقامات رسول اکرم (ص) البته در مرتبه ای فروتر بوده است؛ نظیر آن که در نقل ابو سعيد وجابر چنین آمده است: «الله أكبر على إكمال الدين ، وإتمام النعمة ، ورضى الرب برسالتي ، والولاية لعلي بن بعدي.» و در نقل وهب چنین آمده است: «إنه وليكم بعدي» این تعابیر گواه آن است که مراد از «مولی» همان امات و ولایت حضرت امیر (ع) است.
9. تاکید رسول اکرم (ص) بر ابلاغ پیام الهی
در تمام نقل های حدیث غدیر چنین آمده که رسول اکرم (ص) پس از بلاغ ولایت فرمود: «اللهم أنت شهيد عليهم إني قد بلغت ونصحت.» از سویی دیگر، چنین اشهادی تنها با اراده مفهوم امامت و ولایت از واژه «مولی» سازگار است. زیرا محبت و یاری رساندن پیش از این به صورت های گوناگون به مردم ابلاغ شده بود.
10. اشاره رسول اکرم (ص) به بقاء آثار جاهلیت در دلهای مردم
در عموم نقل های حدیث غدیر بر این نکته تاکید شده که آن حضرت از وجود ریشه های جاهلیت در دل های مردم اظهار نگرانی کرده و از این که مردم در برابر ابلاغ امامت حضرت امیر (ع) ایشان را تکذیب کنند، نگران بوده است. پیداست چنین نگرانی ای تنها با اراده معنای امامت و ولایت از واژه «مولی» سازگار است.
چنان که پیداست علامه امینی با دقت علمی و تتبع قابل تحسین به درستی از همه قرائن بیرونی و درونی برای اثبات آن که مفهوم و معنای «ولی» در حدیث غدیر خم نمی تواند غیر از امامت و ولایت باشد، بهره جسته و جایی برای هیچ گونه شبهه و تردیدی در این باره باقی نگذاشته است.
از نکات قابل توجه در مباحث ایشان توجه به شبهات برخی از عالمان اهل سنت در زمینه صحت صدور و صراحت دلالت این حدیث است که در کتاب الغدیر ضمن رعایت امانت در نقل آراء آنان، شبهات آنان مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. ردّ تهمت قرطبی و قسطلانی در باره شیعه، نقد شبهه سیوطی و آلوسی در باره سند حدیث، نقد تفصیلی شبهه ابن حزم اندلسی و نقد شبهه رازی در باره مفهوم «ولی» از جمله این نقدهاست.
برگرفته از مقاله «روش شناسی علامه امینی در کتاب الغدیر» اثر استاد علی نصیری
@nasirigilani_ir
🔹 انتخاب اصلح انتخاب مدیری کارآمد و با تجربه است!
کشور بیش از هر چیز دیگر به کسی نیاز دارد که بیش از عرصه های سیاست، فرهنگ، مشورت دهی و ... سابقه کار اجرایی بیشتر و موفق تر دارد و بتواند از نیروهای انسانی زبده و کار آزموده برای رشد و تعالی افزون تر بهره گیرد.
هزاران طرح نیمه کاره پیش روی ما است!
معیشت دشوار مردم!
تورم لجام گسیخته!
ضعف فاحش پول ملی!
تحریم های شکننده جهانی!
و ...
در تمام ادوار گذشته پیوسته بر ضرورت انتخاب مدیری پر کار، پر انرژی، خطر پذیر، خستگی ناپذیر، سد شکن و ... تاکید کرده ام.
امروز بیش از هر زمان دیگر به کسی نیاز است که بسان مرحوم شهید حاج قاسم سلیمانی به رغم همه تنگناها و مرارت ها لختی آرام نداشته باشد و بسان شهید رئیسی برای تعالی کشور خود را به هر آب و آتشی بزند.
به امید فرداهایی بس روشن و تابناک برای کشور!
@nasirigilani_ir
✳️ عدالت در ساحت داوری (بخش اول)
به اذعان مردمشناسان و جامعهشناسان انسان از روی طبع و غریزه یا از روی سرشت و فطرت مدنی است؛ یعنی به زندگی جمعی و گروهی وابسته است. تحقیقات باستانشناسی درباره انسانهای نخستین نیز بهخوبی نشان میدهد که انسانها حتی در شکل بدوی و در زندگی غارنشینی، به صورت گروهی زندگی میکردند.
بعدها گروههای مختلف انسانی بر اساس رویکرد نیازهای جدید به آب، خاک، شرایط مناسب محیطی به مناطق مختلف زمین کوچ کرده و آرام آرام جوامع مختلف انسانی شکل گرفت.
قرآن پدید آمدن گروههای مختلف انسانی بهصورت تیره، طایفه و قبیله را از نشانههای قدرت خداوند دانسته و آن را ناشی از اراده تکوینی الهی میداند؛ آنجا که آورده است: «یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکمْ مِنْ ذَکرٍ وَأُنثَی وَجَعَلْنَاکمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکرَمَکمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ؛ ای مردم، ما شما را از مرد و زنی آفریدیم، و شما را ملّت ملّت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایی متقابل حاصل کنید. در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. بیتردید، خداوند دانای آگاه است.»
زندگی گروهی و اجتماعی در کنار همه امتیازات و خوبیها، خود زمینهساز چند مشکل اساسی میشود که اختلاف و ستیزها از اهم آنها بهشمار میرود؛ زیرا وقتی قرار باشد چند نفر به صورت ساده در قالب یک خانواده خُرد وکلان یا به صورت چند خانواده و تبار یا در قالب پیچیدهتری بهصورت گروههای مختلف اجتماعی امروزین، زندگی جمعی روستایی، یا کلان شهری را تشکیل دهند و با ضمیمهشدن چند شهر، کشور و از ضمیمه شدن چند کشور، نظام کنونی جهانی شکل گیرد، طبیعت زندگیِ گروهی زمینه تنازع بر سر تصاحب امکانات و امتیازات بیشتر را فراهم میسازد.
مگر آنکه افراد از چنان تقوا، خداترسی و معنویتی برخوردار باشند که از دنیا رسته و به خدا پیوسته باشند. چنانکه سعدی میگوید: «ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند» راز خوابیدن بیدغدغه و بی سر و صدای ده درویش بر روی یک گلیم که نماد سادگی و بیپیرایگی است، عدم دلبستگی آنان به دنیاست و سرّ جنگ و ستیز دو پادشاه در یک سرزمین که میتواند بس پهناور باشد، دلبستگی و محبت آنان به دنیاست. چنان که امام سجاد× فرمود: «حب الدنیا رأس کل خطیئة»
پیداست که عموم آدمیان در رشد و تعالی روحی و انسانی به پای عارفان درویشمآب نمیرسند و به تعبیر قرآن شیطان از بیرون و هواهای نفسانی از درون، زمینه اختلاف و منازعات را فراهم میسازد. بر این اساس، در فرهنگ قرآن، اختلاف هماره ریشه شیطانی دارد و شیطان در هر دو طرف مشاجره یا در یکی از دو طرف حضور دارد.
باری، وقتی قرار باشد ده فرزند یعقوب× که در دامن آن پیامبر آسمانی بزرگ شده و رشد یافته بودند، تنها به این خاطر که پدرشان به یوسف و برادرش بیش از آنان محبت میورزد، به کشتن او راضی شده و سرانجام به چاه انداختن او و دوری چهل سالهاش از پدر و نابینایی او تن دهند، تکلیف انسانها که عموماً با یکدیگر نسبت برادری یا هر نسبت دور و نزدیک ندارند و گاه حلقۀ ایمان آنان را به هم پیوند نزده است، روشنتر است.
از سویی دیگر، کسانیکه کار داوری در منارعات به آنان سپرده میشود؛ اعم از آنکه بسان قضاتِ دستگاه قضایی دارای قدرت بوده و حکمشان الزامآور باشد، یا بسان داور تحکیم که به رغم فقدان قدرت، حکم آنان تکلیف اختلاف را به نفع یا ضرر یک طرف دعوا یکسره میکند، بار مسئولیت سنگینی را بر دوش خود میگذارند.
از سویی دیگر، بخش گستردهای از داوریها، ارتباطی با اختلاف و مشاجره ندارد، بلکه به نوعی به ارزشگزاری و امتیازدهی باز میگردد. این نوع از داوریها عموماً یا در حوزه انسانی انجام میگیرد یا در حوزه کالاها و اشیاء؛ اعم از مادی و معنوی.
برگرفته از کتاب معارف اخلاقی قرآن اثر استاد علی نصیری
@nasirigilani_ir
بوی بهشت.mp3
949.1K
فضای کشور آکنده از مساله انتخابات است که البته موضوع بسیار مهم و سرنوشت ساز است.
با این حال امید است که از مهیا شدن برای ابراز عشق و ارادت به ساحت سالار شهیدان (سلام الله علیه) غافل نباشیم.
کمتر از یک هفته تا محرم مانده است.
@nasirigilani_ir
✳️ پیام هشدار آمیز انتخاب چهاردهمین دوره ریاست جمهوری
مشارکت نه چندان مطلوب مردم ایران در انتخابات چهاردمین دوره ریاست جمهوری، برغم همه کوشش ها و توصیه ها و انتخاب از سر نه گفتن به گفتمان رایج انقلابی و نه از سر مصلحت اندیشی و عاقبت نگری، همه نشان از پیام های خفته در جان و ذهن خسته یک جامعه دارد.
همان گونه که انتخاب احمدی نژاد انتخاب از روی آگاهی نسبت به شخصیت، کارآیی و کارنامه شخص او نبود، بلکه اعتراضی بود به مشی و ممشای مدیریتی و اقتصادی مرحوم هاشمی رفسنجانی، حضور کمتر از پنجاه درصد در پای صندوق آراء در جمعه پیشین و انتخاب بدون امعان توجه به کارآیی و کارآمدی، از نوعی اعتراض به مشی و ممشای جاری در مدیریت کلان کشور در عرصه داخل و خارج حکایت دارد.
باید هم جمعیت انبوه اشکبار زیر تابوت مرحوم رئیسی را دید و هم حرکت معنا دار مردم در پای صندوق آراء را!
بارها تاکید شد که باید رفتارهای اجتماعی را شناخت و هشدار آنها را جدی گرفت؛ پیش از آن که دیر شود!
حکومت چین پیام خونین جوانان دانشجو در دهه هشتاد در میدان تیان آن من پکن را شنید و تغییرات بنیادی در سیاست های خود را پی گرفت و به دومین اقتصاد دنیا تبدیل شد، اما ما بنا نداریم به حقایق گاه تلخ جاری در متن جامعه خود گوش سپاریم!
@nasirigilani_ir