eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
881 دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
15.2هزار ویدیو
515 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷سلام: از امروز تا چهارشنبه که میلاد با سعادت (ع) است، هر روز با خاطراتی از در خدمت شما دوستان و سروران گرامی هستیم...👇 (۱)👇 ☀️یوسف پشت لبش تازه سبز شده بود. اما کاری که کرد نشون داد که دلش خیلی وقته که سبزه. یوسف یه دایی داشت. دایی هر چند وقتی به فامیل ها سر می زد. آخه نماینده مجلس بود و بیشتر اوقات دنبال کار مردم بود. یوسف دایی رو خیلی دوست داشت ولی تا حالا حتی جرأت نکرده بود یک کلمه باهاش حرف بزنه. اون روز هم دایی اومده بود به فامیل ها سر کشی کنه.دایی رسید به خونه یوسف. ☀️یوسف هیجان زده بود. به سختی آب دهانش رو قورت داد. عرق کرده بود.آروم به دایی گفت دایی سلام. دایی با تعجب از پیشدستی یوسف تو سلام، جواب سلامش رو داد. گفت: چیه چرا تو کوچه ایستادی؟ یوسف مطمئن بود و تصمیمش رو گرفته بود. آهسته به دایی گفت؛ دایی یه کاری باهاتون دارم. دایی به رسم شوخی محکم به پشت یوسف زد و گفت: بفرما در خدمتیم. دایی، می خوام برم جبهه. گفتن باید بابام این رضایت نامه رو امضا کنه، ولی هر چی می گم، میگه “نه؛ تو هنوز خیلی بچه ای”؟ لطفا شما بهش بگین من قول میدم مواظب باشم؛ بزاره برم. نمی دونم دایی برق تو چشمای یوسف رو دیده بود یا نه؟ با مهربونی به یوسف گفت؛ دایی جون باشه من با بابات صحبت می کنم. دایی وارد خونه شد. بعداز نیم ساعت درخونه باز شد. دایی داشت بند کفشهاش رو می بست. پاش رو که بیرون گذاشت یوسف پرید جلو. چی شد!چی شد!!دایی؟ !دایی اما به آرامی گفت: انشاءالله با اولین اعزام توهم میشی یه بسیجی... 🌷فردای اون روز ، بوف ۱۶ ساله داستان ما اعزام شد. یک ماه نشد که خبر رسید یوسف بر اثر اصابت تیر مستقیم شهید شده و جنازه اش هم تو جبهه و در خط مقدم مونده. یعقوب برادر یوسف، به منطقه رفت و مدت ها به دنبال جنازه یوسف گشت ولی پیداش نکرد که، نکرد. انگار آب شده بود رفته بود تو زمین. تا اینکه بعداز سه چهار ماه خبر رسید جنازه یوسف پیدا شده.؟ 🌷”یوسف عاشق امام رضا(ع) بود ولی به خاطر وضع زندگی و فقر مالی تا روز شهادتش که ۱۶ سالش شده بود هنوز نتونسته بود بره زیارت... 🌷 اما عاشقی رسم عجیبی داره و امام رضا (ع) هم رئوف و مهربان است .بچه های مشهد جنازه یوسف رو اشتباهاً به جای یکی از شهدا منتقل کرده بودن مشهد و دور ضریح آقا امام رضا (ع) طواف داده بودن، 👈 بعد که خانواده مشهدی ، شهید رو تحویلش گرفتن دیدن که، این شهید اونها نیست. با پیگیری های یعقوب، یوسف به شهر خودش برگشت، البته، بعداز زیارت امام رضا(ع)... # ناصرکاوه
💐 امام رضا(ع) فرمودند: هرگاه که بندگان، گناهان تازه ای پدید آورند که سابقه نداشته است، خداوند بلای تازه ای برایشان پیش می آورد که قبلا نمی شناختند. وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۷۰ (۴) 🌹شهید روح الله. قربانی برای من هدیہ امام رضا (ع) بود👇 همسری کہ امام هشتم بہ ادم هدیہ بدهد وامام حسین (ع) او رابگیرد وصف نشدنی است. من عروس چنین مردی بودم با بچہ های دانشگاه رفتہ بودیم مشهد انجا برای نخستین بار برای ازدواجم دعا کردم گفتم: یا امام رضا (ع) اگر مردی متدین واهل تقوا به خواستگاری ام بیاید قبول می کنم یک ماه بعداز اینکہ از مشهد برگشتم روح الله امد خواستگاری ام... و شدم عروس امام رضا(ع)... 🌹شهید مهدی صابری توی وصیت نامه اش نوشته بود: رسیدن به سن 30 سال، بعد از علی اکبر (ع) برایم ننگ است.... مادرش می گفت: آخرین بار که از سوریه برگشت ایران، با هم رفتیم مشهد. بعد از زیارت دیدم مهدی کنار سقا خونه ایستاده و می خنده. ازش پرسیدم: چیه مادر؟ چرا می خندی؟...گفت: مادر! امضای شهادتم رو از (ع) 💕 گرفتم... بهش گفتم: اگه تو شهید بشی من دیگه کسی رو ندارم. مهدی دستش رو به سمت آسمون بلند کرد و گفت: مادر خدا هست🌷 🌷امام رضا (ع) به من فرمودند: «من ضامن احمد هستم!»👇 💥 ناگهان انگار کسی در گوشم نجوا کرده باشد، فهمیدم او شاه خراسان و ایران امام رضا(ع) است. خوب توجه کردم، این چشم و چراغ ملک ایران را کجا زیارت کردم، به یادم آمد که ایشان همان کسی است که احمد را در چهار ماهگی در آن بیماری سخت ضمانت کرد و دست راست مبارکش را بر روی سینه نهاده و فرمود: «من ضامن احمد هستم!» از جا بلند شدم تا عرض ادب و ارادتی بکنم، هنوز سخن آغاز نکرده بودم که در دستان مبارکش پرونده‌ای دیدم. رو به من کرد و فرمود: «این پرونده عمر احمد است. عمر احمد در دنیا تمام شد، او 27 سال دارد!»فغان زدم و از آقا خواستم ضمانتی دیگر کند. فرمود: «ناراحت نباش، مدتی بر ضمانت خویش می‌‌افزایم.»... گویا همان روز احمد می‌‌خواست به شهادت برسد، اما نشد و امام هشتم(ع) یک هفته دیگر برای احمد مهلت گرفت. دیدم فردای آن روز احمد به کیاکلا آمد. او را دیدم در آغوشش گرفتم و بوسه‌های مادرانه نثارش کردم. این بار من به مانند آن زمان احمد را کنارم نشاندم و خوابم را برایش گفتم. چون موضوع تمدید عمر را شنید لبخندی زد و به من نگاه کرد و گفت:‌ «مادرجان!ناراحت نباش.!» 💥احمدم آن روز با تک تک اعضای خانواده عکس یادگاری گرفت. حرکاتش برایم اسباب نگرانی و تشویش بود؛ اما او چیزی به ما نگفت تا اینکه هنگام عزیمت به ایلام، به پدرش گفت: «باباجان! این آخرین دیدار است و شما دیگر مرا نمی‌بینید، اگر کوتاهی داشتم مرا ببخشید و حلالم کنید.»... با شنیدن این جملات قطرات اشک از چشمان پدرش سرازیر شد. دست روی کمرش گذاشت و گفت: «پسرم کمر مرا شکستی؟»... احمد چون اشک و حالت پدر را دید دست در گردن پدر انداخت و دست و روی پدر را بوسید و گفت: «بابا شوخی کردم، من که پیش شما هستم.»... بعد خداحافظی کرد و از ما جدا شد. در کوچه نگاهش می‌‌کردیم تا از ما دور شد. یاد آن شعر افتادم که سعدی بزرگ از زبانِ دل بی‌بی زینب سروده بود: ای ساربان آهسته ران کارام جانم می‌‌رود وان دل که با خود داشتم با دلستانم می‌‌رود. و با یاد زینب(س) به خود تسلی می‌‌دادم. دو سه روز مانده به شهادت احمد، پدرش خیلی‌ ‌بی‌تاب بود و بی‌قراری می‌‌کرد. نگران بود و حس پدرانه به او نهیب زده بود که احمدش پر کشیدنی است و دیگر پا به کیاکلا نمی‌گذارد. همان شب در خواب دیدم که خانه پر از نور شده و چهار زن با چهره‌های نورانی آمدند و در اتاق نشستند. دو تن از آنها که با حجاب بودند قیافه‌ای غمگین و محزون داشتند. بانویی که بالای سرم بود، یک پیراهن مشکی به دستم داد و گفت:‌ «بپوش، مگر نمی‌دانی احمدت شهید شده است؟»... شروع کردم به گریه و بی‌قراری کردن و احمد را صدا می‌‌زدم که ناگاه از خواب بیدار شدم. از اینکه همة اینها را در خواب دیده بودم، خیالم راحت شد. اما روز بعد ماجرای خواب را برای روحانی مسجد بازگو کردم و او گفت: «آن چهار زن حضرت آسیه، حضرت خدیجه، حضرت مریم و حضرت فاطمه(س) بودند و برای پسر شما عزاداری می‌‌کردند!»... دو سه روز بعد از آن خواب، گوینده‌ تلویزیون اعلام کرد که یکی از خلبانان دلاور هوانیروز در ایلام به شهادت رسید...ِ برای حفظ روحیه بچه‌های ارتش و نیروهای دیگر نظامی و مردم نامی از احمد نبردند. به همسرم گفتم:‌«این خلبان احمد بوده است. بی‌تابی‌های پدر احمد صد چندان شده بود. دوباره ساعت ده شب تلویزیون خبر شهادت خلبان دلاور هوانیروز را اعلام کرد. من گریه می‌‌کردم تا این که ابراهیمی استاندار ایلام زنگ زد و گفت: «مادر! احمد به سمت کربلا و هدفی که داشت، پر کشید» راوی; مادر .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥استاد : اگر علیه السلام امروز بودند بیشترین خرج را برای رسانه و هنر می‌کردند ، کما این که در عصر خودشون برای شاعران و شعر که هنر یک آن زمان بود به شدت رسیدگی می‌کردند ارادتمند: ناصرکاوه
30.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
علیه السلام 🌷فردا شب ۲۳ ذی القعده ، شب زیارت مخصوصه، آقا جانمان، (ع) است التماس دعا،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👇 👈 یک روز به من گفت: فلانی، خسته هستی من می‌خواهم تو را خوشحال کنم. تهرانی مقدم به من گفت: به روسیه رفته بودم تا موشکی را ببینم. آنها به من گفتند: ‌ما این موشک را به شما نمی‌دهیم چرا‌که موشک فقط ساخت روسیه است؛ اگر می‌توانید خودتان بسازید. من هم آمدم ایران تمرین زیادی کردم، موفق نشدم به‌خاطر همین به مدت سه روز در حرم رضوی به، (ع) متوسل شدم و بعد از سه روز جوابم را گرفتم و طرح خود را در دفتر نقاشی دخترم کشیدم. شهید تهرانی مقدم طرح خود را به من نشان داد. وی واقعاً با تقوا و معرفت کار می‌کرد.کتاب شهدا و اهل بیت ، ناصر کاوه، راوی: دکتر زاکانی، شهردار فعلی تهران 👈 حدود یک ماه قبل از این عملیات ساقط کردن پهباد آمریکایی، به حرم مطهر رضوی مشرف شده بودیم، در آن تشرف از امام رضا(ع) خواستیم که شرایطی را فراهم آورند تا بتوانیم اقتدار نظام را به دشمن نشان دهیم، بنابراین این پیروزی را حاصل (ع) می‌دانیم. راوی:
🚩عنایت (ع) 👇 🌹هیچ گاه فراموش نمی کنم که یک شب بارانی در صحن مسجد گوهرشاد روبروی گنبد امام رضا (ع) پس از مدتی توسل از آقا خواستم که یکی از اولیاء خودت را به من نشان بده، تا شاید بواسطه او گرد معرفتی بر دامن گناهکارم بنشیند و بواسطه دم مسیحایی او شاید زنده شوم، چندثانیه بیشتر نگذشته بود که در آن طرف مسجد دیدم حسن آقا سر به سجده دارد و با خدای خود مشغول به راز و نیاز بود، پیش خودم یاد شعر حافظ افتادم که می فرماید،  "سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد  آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد" رفتم کنارش، در حال و هوای خودش بود، سلام کردم مثل همیشه با تبسم دستهای مهر بانش را بازکرد و مرا درآغوش خودش گرفت. هنوز بوی شهیدان را می داد، خیلی خوشحال به نظر می رسید.. پس از پرس و جو، فهمیدم پس از انجام عملیات بر علیه منافقان (جهت انتقام گرفتن ازخون شهید صیادشیرازی)، برای تجدید بیعت و شکرگزاری خدمت امام رضا (ع) رسیده بودند. به یاد توسل و خواسته ام از امام رضا(ع) افتادم و یقین کردم عملیاتی که ایشان رهبری کرده مورد قبول خدا واقع گشته و به واسطه انجام خالصانه این عمل به مقام اولیاء الله و مقربین رسیده است...روایتی از   👈 🌹روزی با هم ازنماز جماعت برمی گشتیم و از هر دری صحبت می کردیم؛ به ناگاه ایشان از سفر خویش به روسیه به اتفاق هیاتی برای خرید یکی از سیستم های موشکی دقیق روسی که سامانه ای با برد 300 کیلومتر و ضریب اطمینان بالا بود؛ سخن گفت. این موشک می توانست با کمترین اختلاف و انحرافی به هدف خود برخورد کند و این فناوری تنها در انحصار روسیه قرار داشت... 🌹مذاکرات برای خرید این موشک به سرانجام نرسید چرا که آن ها این سامانه را جزو سلاح های استراتژیک و مبنایی خود می دانستند و به دلیل حساسیت ویژه ای که روس ها داشتند، از دادن موشک سر باز زدند. این شهید عزیز نقل می کرد که من به ژنرال های روسی با اطمینان گفتم که ما می توانیم به این فناوری دست پیدا کنیم و همانند این موشک را بسازیم و البته پوزخندی به عنوان پاسخ بر لبان ژنرال های روسی نقش بست. او می گفت در برگشت از سفر روسیه تمام هم و غم من این شد که نمونه این موشک روسی را بسازم اما دائما در مسیر انجام تست های موشک اخلال به وجود می آمد. این شهید عزیز بیان می کرد که برای حل این مشکل به خدا توکل کردم و به ائمه اطهار (ع) متوسل شدم؛ به مشهد مقدس رفتم و سه روز در حرم حضرت امام رضا (ع) به ایشان توسل کردم و راجع به اختلال پیش آمده به تفکر مشغول شدم.... 🌹 شهید تهرانی نقل میکرد که بعد از سه روز در حرم حضرت رضا (ع) یک دفعه موضوعی به ذهنش رسید که احساس می کرد راه حل این مشکل است. طرحی در ذهنش جرقه زد که تعبیر ایشان درباره آن ساده و زیبا بود‎؛ او می گفت زیارت خودم را تکمیل کردم و سریع برگشتم منزل، دفترچه نقاشی دخترم را گرفتم و آن چه را که در ذهنم بود ترسیم کردم. بعد از بازگشت از مشهد این طرح را مدل سازی کردیم و به لطف خدا جواب هم گرفتیم و مشکل حل شد. در یک زمان دیگر شهید تهرانی مقدم نتایج کاری را که انجام شده بود بر روی رایانه به من نشان داد، واقعا غرورآفرین بود؛ موشک ساخته شده توسط جهاد خود کفایی سپاه در مقایسه با مدل روسی آن در بعضی ویژگی ها برتر هم بود 👈ایشان اهل توکل به خدا بود و در عبور از موانع و رسیدن به اهداف خود به ائمه معصومین (ع) متوسل می‌شد... 👈 راوی: نماینده، تهران
💐 امام رضا(ع): هرگاه که بندگان، گناهان تازه ای پدید آورند که سابقه نداشته است، خداوند بلای تازه ای برایشان پیش می آورد که قبلا نمی شناختند. وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۷۰ 🚩 شهدای # امام_رضایی:👇 🌹شهید روح الله. قربانی برای من هدیہ امام رضا (ع) بود👇 همسری کہ امام هشتم بہ ادم هدیہ بدهد وامام حسین (ع) او رابگیرد وصف نشدنی است. من عروس چنین مردی بودم با بچہ های دانشگاه رفتہ بودیم مشهد انجا برای نخستین بار برای ازدواجم دعا کردم گفتم: یا امام رضا (ع) اگر مردی متدین واهل تقوا به خواستگاری ام بیاید قبول می کنم یک ماه بعداز اینکہ از مشهد برگشتم روح الله امد خواستگاری ام... و شدم عروس امام رضا(ع)... 🌹شهید مهدی صابری توی وصیت نامه اش نوشته بود: رسیدن به سن 30 سال، بعد از علی اکبر (ع) برایم ننگ است.... مادرش می گفت: آخرین بار که از سوریه برگشت ایران، با هم رفتیم مشهد. بعد از زیارت دیدم مهدی کنار سقا خونه ایستاده و می خنده. ازش پرسیدم: چیه مادر؟ چرا می خندی؟...گفت: مادر! امضای شهادتم رو از (ع) 💕 گرفتم... بهش گفتم: اگه تو شهید بشی من دیگه کسی رو ندارم. مهدی دستش رو به سمت آسمون بلند کرد و گفت: مادر خدا هست🌷 رضا (ع) به من فرمودند: «من ضامن احمد هستم!»👇 💥 ناگهان انگار کسی در گوشم نجوا کرده باشد، فهمیدم او شاه خراسان و ایران امام رضا(ع) است. خوب توجه کردم، این چشم و چراغ ملک ایران را کجا زیارت کردم، به یادم آمد که ایشان همان کسی است که احمد را در چهار ماهگی در آن بیماری سخت ضمانت کرد و دست راست مبارکش را بر روی سینه نهاده و فرمود: «من ضامن احمد هستم!» از جا بلند شدم تا عرض ادب و ارادتی بکنم، هنوز سخن آغاز نکرده بودم که در دستان مبارکش پرونده‌ای دیدم. رو به من کرد و فرمود: «این پرونده عمر احمد است. عمر احمد در دنیا تمام شد، او 27 سال دارد!»فغان زدم و از آقا خواستم ضمانتی دیگر کند. فرمود: «ناراحت نباش، مدتی بر ضمانت خویش می‌‌افزایم.»... گویا همان روز احمد می‌‌خواست به شهادت برسد، اما نشد و امام هشتم(ع) یک هفته دیگر برای احمد مهلت گرفت. دیدم فردای آن روز احمد به کیاکلا آمد. او را دیدم در آغوشش گرفتم و بوسه‌های مادرانه نثارش کردم. این بار من به مانند آن زمان احمد را کنارم نشاندم و خوابم را برایش گفتم. چون موضوع تمدید عمر را شنید لبخندی زد و به من نگاه کرد و گفت:‌ «مادرجان!ناراحت نباش.!» 💥احمدم آن روز با تک تک اعضای خانواده عکس یادگاری گرفت. حرکاتش برایم اسباب نگرانی و تشویش بود؛ اما او چیزی به ما نگفت تا اینکه هنگام عزیمت به ایلام، به پدرش گفت: «باباجان! این آخرین دیدار است و شما دیگر مرا نمی‌بینید، اگر کوتاهی داشتم مرا ببخشید و حلالم کنید.»... با شنیدن این جملات قطرات اشک از چشمان پدرش سرازیر شد. دست روی کمرش گذاشت و گفت: «پسرم کمر مرا شکستی؟»... احمد چون اشک و حالت پدر را دید دست در گردن پدر انداخت و دست و روی پدر را بوسید و گفت: «بابا شوخی کردم، من که پیش شما هستم.»... بعد خداحافظی کرد و از ما جدا شد. در کوچه نگاهش می‌‌کردیم تا از ما دور شد. یاد آن شعر افتادم که سعدی بزرگ از زبانِ دل بی‌بی زینب سروده بود: ای ساربان آهسته ران کارام جانم می‌‌رود وان دل که با خود داشتم با دلستانم می‌‌رود. و با یاد زینب(س) به خود تسلی می‌‌دادم. دو سه روز مانده به شهادت احمد، پدرش خیلی‌ ‌بی‌تاب بود و بی‌قراری می‌‌کرد. نگران بود و حس پدرانه به او نهیب زده بود که احمدش پر کشیدنی است و دیگر پا به کیاکلا نمی‌گذارد. همان شب در خواب دیدم که خانه پر از نور شده و چهار زن با چهره‌های نورانی آمدند و در اتاق نشستند. دو تن از آنها که با حجاب بودند قیافه‌ای غمگین و محزون داشتند. بانویی که بالای سرم بود، یک پیراهن مشکی به دستم داد و گفت:‌ «بپوش، مگر نمی‌دانی احمدت شهید شده است؟»... شروع کردم به گریه و بی‌قراری کردن و احمد را صدا می‌‌زدم که ناگاه از خواب بیدار شدم. از اینکه همة اینها را در خواب دیده بودم، خیالم راحت شد. اما روز بعد ماجرای خواب را برای روحانی مسجد بازگو کردم و او گفت: «آن چهار زن حضرت آسیه، حضرت خدیجه، حضرت مریم و حضرت فاطمه(س) بودند و برای پسر شما عزاداری می‌‌کردند!»... دو سه روز بعد از آن خواب، گوینده‌ تلویزیون اعلام کرد که یکی از خلبانان دلاور هوانیروز در ایلام به شهادت رسید...ِ برای حفظ روحیه بچه‌های ارتش و نیروهای دیگر نظامی و مردم نامی از احمد نبردند. به همسرم گفتم:‌«این خلبان احمد بوده است. بی‌تابی‌های پدر احمد صد چندان شده بود. دوباره ساعت ده شب تلویزیون خبر شهادت خلبان دلاور هوانیروز را اعلام کرد. من گریه می‌‌کردم تا این که ابراهیمی استاندار ایلام زنگ زد و گفت: «مادر! احمد به سمت کربلا و هدفی که داشت، پر کشید» راوی; مادر .
🚩عنایت (ع) 👇 🌹هیچ گاه فراموش نمی کنم که یک شب بارانی در صحن مسجد گوهرشاد روبروی گنبد امام رضا (ع) پس از مدتی توسل از آقا خواستم که یکی از اولیاء خودت را به من نشان بده، تا شاید بواسطه او گرد معرفتی بر دامن گناهکارم بنشیند و بواسطه دم مسیحایی او شاید زنده شوم، چندثانیه بیشتر نگذشته بود که در آن طرف مسجد دیدم حسن آقا سر به سجده دارد و با خدای خود مشغول به راز و نیاز بود، پیش خودم یاد شعر حافظ افتادم که می فرماید،  "سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد  آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد" رفتم کنارش، در حال و هوای خودش بود، سلام کردم مثل همیشه با تبسم دستهای مهر بانش را بازکرد و مرا درآغوش خودش گرفت. هنوز بوی شهیدان را می داد، خیلی خوشحال به نظر می رسید.. پس از پرس و جو، فهمیدم پس از انجام عملیات بر علیه منافقان (جهت انتقام گرفتن ازخون شهید صیادشیرازی)، برای تجدید بیعت و شکرگزاری خدمت امام رضا (ع) رسیده بودند. به یاد توسل و خواسته ام از امام رضا(ع) افتادم و یقین کردم عملیاتی که ایشان رهبری کرده مورد قبول خدا واقع گشته و به واسطه انجام خالصانه این عمل به مقام اولیاء الله و مقربین رسیده است...روایتی از   👈 🌹روزی با هم ازنماز جماعت برمی گشتیم و از هر دری صحبت می کردیم؛ به ناگاه ایشان از سفر خویش به روسیه به اتفاق هیاتی برای خرید یکی از سیستم های موشکی دقیق روسی که سامانه ای با برد 300 کیلومتر و ضریب اطمینان بالا بود؛ سخن گفت. این موشک می توانست با کمترین اختلاف و انحرافی به هدف خود برخورد کند و این فناوری تنها در انحصار روسیه قرار داشت... 🌹مذاکرات برای خرید این موشک به سرانجام نرسید چرا که آن ها این سامانه را جزو سلاح های استراتژیک و مبنایی خود می دانستند و به دلیل حساسیت ویژه ای که روس ها داشتند، از دادن موشک سر باز زدند. این شهید عزیز نقل می کرد که من به ژنرال های روسی با اطمینان گفتم که ما می توانیم به این فناوری دست پیدا کنیم و همانند این موشک را بسازیم و البته پوزخندی به عنوان پاسخ بر لبان ژنرال های روسی نقش بست. او می گفت در برگشت از سفر روسیه تمام هم و غم من این شد که نمونه این موشک روسی را بسازم اما دائما در مسیر انجام تست های موشک اخلال به وجود می آمد. این شهید عزیز بیان می کرد که برای حل این مشکل به خدا توکل کردم و به ائمه اطهار (ع) متوسل شدم؛ به مشهد مقدس رفتم و سه روز در حرم حضرت امام رضا (ع) به ایشان توسل کردم و راجع به اختلال پیش آمده به تفکر مشغول شدم.... 🌹 شهید تهرانی نقل میکرد که بعد از سه روز در حرم حضرت رضا (ع) یک دفعه موضوعی به ذهنش رسید که احساس می کرد راه حل این مشکل است. طرحی در ذهنش جرقه زد که تعبیر ایشان درباره آن ساده و زیبا بود‎؛ او می گفت زیارت خودم را تکمیل کردم و سریع برگشتم منزل، دفترچه نقاشی دخترم را گرفتم و آن چه را که در ذهنم بود ترسیم کردم. بعد از بازگشت از مشهد این طرح را مدل سازی کردیم و به لطف خدا جواب هم گرفتیم و مشکل حل شد. در یک زمان دیگر شهید تهرانی مقدم نتایج کاری را که انجام شده بود بر روی رایانه به من نشان داد، واقعا غرورآفرین بود؛ موشک ساخته شده توسط جهاد خود کفایی سپاه در مقایسه با مدل روسی آن در بعضی ویژگی ها برتر هم بود 👈ایشان اهل توکل به خدا بود و در عبور از موانع و رسیدن به اهداف خود به ائمه معصومین (ع) متوسل می‌شد... 👈 راوی: نماینده، تهران
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
طراحی موشک در حرم!!! ♨️ ماجرای جالب ساخت موشک دوربرد در حرم علیه‌السلام 💢 موشکی که روسیه به ایران نفروخت! برشی از سخنرانی به مناسبت سالروز شهادت شهید طهرانی مقدم،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویدئو کامل سید امیر حسینی (ع) برای مردم مظلوم و بی پناه ، متوسل میشویم به امام رضا(ع) و پدر بزرگوارشان امام موسی بن جعفر(ع) و فرزند گرامیش، امام جواد(ع) اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ أَمَّن يُجِيبُ ٱلْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ ٱلسُّوٓءَ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویدئو کامل سید امیر حسینی (ع) برای مردم مظلوم و بی پناه ، متوسل میشویم به امام رضا(ع) و پدر بزرگوارشان امام موسی بن جعفر(ع) و فرزند گرامیش، امام جواد(ع) اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ أَمَّن يُجِيبُ ٱلْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ ٱلسُّوٓءَ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویدئو کامل سید امیر حسینی (ع) برای مردم مظلوم و بی پناه ، متوسل میشویم به امام رضا(ع) و پدر بزرگوارشان امام موسی بن جعفر(ع) و فرزند گرامیش، امام جواد(ع) اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ أَمَّن يُجِيبُ ٱلْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ ٱلسُّوٓءَ
شهید شاخص کشوری در سال ۱۴۰۱ شهید شاهرخ ضرغام شهادت هفدهم آذرماه . ماجرای توبه شهید شاهرخ ضرغام در روز عاشورای حسینی: در مراسمی که ظهر عاشورا سال ۵۶ در محله کوکاکولا تهران برگزار شده بود،روحانی در حال موعظه بود و به ماجرای توبه اشاره می‌کند و همین اتفاق باعث ایجاد تحول در شـــــاهـــــــــــرخ می‌شود و درخواست راهنمایی برای تغییر مسیر زندگی خود می‌کند. شاهرخ ضرغام به پیشنهاد این روحانی و شروط سه گانه برای توبه کردن راهی (علیه السلام) می‌شود. برادر شهید میگه شاهرخ بعدازظهر عاشورا با حالت پریشون اومد خونه و به من و مامانم گفت وسایلمون جمع کنید بلیط گرفتم بریم ! مادرم با تعجب گفت: "مشهــــــــــــــــد...؟! آخه بچه تو رو چه به مشهد؟" شاهرخ هم گفت بهت میگم جمع کن بریم! بالاخره رفتیم ترمینال اتوبوس و شبونه حرکت کردیم به سمت مشهد... حاج آقای روحانی به شاهرخ گفته بود باید برای بری مشهد پیش (علیه السلام) ولی ۳ تا شرط داره: ۱_ تا امام رو ندیدی و اجازه نداد وارد نشی! ۲_وارد که شدی تا اجازه نداد حرف نزنی! ۳_اجازه که داد هر غلطی کردی به امام بگو و ازش معذرت بخواه! داداشش میگه صبح رسیدیم مشهد رفتیم تو یه مسافرخونه یه استراحت کردیم و ۳ تایی رفتیم حرم مامانم رفت تو قسمت زنونه من و شاهرخ هم رفتیم مردونه وارد حرم که شدیم انگاری شاهرخ میخ کوب شده بود! همینجوری به نگاه می‌کرد و میریخت یه چند دقیقه ای تو همین حالت بود که گفت بیا بریم داخل رفتیم داخل حرم روبروی وایسادیم دیدم زیر لب داره یه چیزایی به امام رضا (عليه السلام) میگه و اشک میریزه تو حال و هوای خودش بود که یه پیرمرد قد خمیده رو دید که می‌خواست خودش رو به ضریح برسونه ولی جمعیت اجازه نمیدادن شاهرخ صحبت هاش رو قطع کرد رفت زیر یه خم پیرمرده و گذاشتش رو کولش با اون هیکلی که داشت جمعیت رو زد کنار و خودش و پیرمرده چسبیدن به ضریح منم دنبالشون رفتم شاهرخ هم گریه میگرد و میگفت امام رضا غلط کردم! بعد۱۰ دقیقه پیرمرده زد به شونه شاهرخ و گفت جوون بسه دیگه "خدا عاقبتت رو ختم به خیر کنه...!" بریم دیگه! تا آخرش شد! به کانال کنگره شهدا بپیوندید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویدئو کامل سید امیر حسینی (ع) برای مردم مظلوم و بی پناه ، متوسل میشویم به امام رضا(ع) و پدر بزرگوارشان امام موسی بن جعفر(ع) و فرزند گرامیش، امام جواد(ع) اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ أَمَّن يُجِيبُ ٱلْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ ٱلسُّوٓءَ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویدئو کامل سید امیر حسینی (ع) برای مردم مظلوم و بی پناه ، متوسل میشویم به امام موسی بن جعفر(ع)، امام رضا(ع)، امام جواد(ع) و امام هادی(ع) که روز چهارشنبه متعلق به ایشان می باشد. اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ أَمَّن يُجِيبُ ٱلْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ ٱلسُّوٓءَ از خدا خواهان این هستیم در این دهه فجر که روزهای پیروزی انقلاب است، امروز چهارشنبه با پیروزی تیم ملی فوتبال ایران در مقابل قطر و رسیدن به فینال جام ملتهای آسیا، دل مردم ایران شاد شود. الهی آمین ارادتمند:
📩 👈یک ماه زمان داریم؛ برای بهره‌برداری از اعمال ماه شعبان. 📨حتما برای دوستانتان ارسال کنید. ═✧❁🕌 یا (ع) 🕌❁✧═
🔴 وای به روزی که بگندد نمک ✍️ احمدحسین شریفی، رئیس دانشگاه بین المللی قم 🔻درخواستی از مسؤولان محترم وزارت بهداشت و مسؤولان محترم نظام پزشکی کشور و همچنین مسؤولان محترم قضایی کشور در خصوص شراب‌خواری عده‌ای از پزشکان 🔸یکی از خبرهای شوک‌آور در چند روز گذشته این بود که عده‌ای از پزشکان و متخصصان کشور در یک تجمع مختلط و بدون رعایت حدود و مرزهای شرعی و اخلاقی، در شیراز دور هم جمع شده و به شرب خمر و انواع دیگری از ناهنجاری‌ها مشغول شده‌اند که در این میان وضعیت جسمی ۲۹ نفر از آنان به دلایلی (از جمله شرب خمر) وخیم شده و در نهایت یکی از آنها می‌میرد، برخی به کما می‌روند و برخی دیگر دیالیز می‌شوند و برخی نیز هنوز در بیمارستان بستری‌اند و .... 🔹همگان می‌دانیم که از نگاه اسلام شرب خمر از محرمات قطعی است. از جمله مهم‌ترین نکاتی که به عنوان فلسفه یا حکمت تحریم شراب‌خواری بیان شده است، «صیانت از عقل و شرافت و عفت و حیاء و انسانیت» است. به تعبیر دیگر، گفته شده است که شرب خمر موجب زوال عقل، عامل فسادهای عقیدتی و اخلاقی و جنسی و جسمی، و به طور کلی، کلید همه انواع شرور و فسادهای فردی و اجتماعی است. به عنوان نمونه: علیه السلام در بیان فلسفه احکام و ارزش‌های دینی می‌فرماید خداوند برای حفاظت از عقل (به عنوان فصل ممیز انسان از سایر حیوانات) شرب‌خمر را حرام کرد: «تَرْكَ شُرْبِ الْخَمْرِ تَحْصِيناً لِلْعَقْل‏» علیه السلام فرمودند: شُرْبُ الْخَمْرِ مِفْتَاحُ كُلِّ شَرٍّ؛ شراب‌خواری کلید همه بدی‌هاست. و علیه السلام درباره فلسفه حرمت شرب خمر می‌فرماید: إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى حَرَّمَ الْخَمْرَ لِمَا فِيهَا مِنَ الْفَسَادِ وَ بُطْلَانِ الْعُقُولِ فِي الْحَقَائِقِ وَ ذَهَابِ الْحَيَاءِ مِنَ الْوَجْهِ وَ إِنَّ الرَّجُلَ إِذَا سَكِرَ فَرُبَّمَا وَقَعَ عَلَى أُمِّهِ أَوْ قَتَلَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّه‏ ...؛ خدای متعال شراب را به دلیل «فسادی که در آن هست» و «تباه‌سازی عقل» و «ناتوان‌سازی آن در درک حقایق» و «از میان رفتن آبرو و حیاء» حرام کرده است. و زمانی که مردی مست می‌شود چه بسا به مادر خودش هم تجاوز کند یا بی‌گناهی را به قتل برساند....» 🔸مع الاسف دسته‌جمعی عده‌ای از پزشک‌نمایان کشور موجب بدنامی جامعه پزشکی و بی‌اعتمادی مردم به این قشر خدوم و تأثیرگذار در جامعه شده است. آنچه که این بی‌اعتمادی را تشدید کرده است این است که تاکنون تنها مواجهه رسمی مسؤولان مربوطه با این پدیده شنیع و فساد آشکار، پیام تسلیتی بود که رئیس علوم پزشکی جهرم برای یکی از تلف‌شدگان این جمع صادر کردند و در وصف او چنان نوشتند که گویا یک عارف الهی و عالم ربانی از دنیا رفته‌اند! 🔻به هر حال، کمترین توقع از مسؤولان مربوطه این است که اولاً، به صورت شفاف موضع‌گیری خود را در قبال چنین رفتار شنیعی مشخص کنند؛ ثانیاً، نحوه برخورد با این افراد را به صورت عمومی و آشکار اعلام کنند؛ ثالثاً، به مردم اطمینان دهند که از این به بعد اجازه طبابت به چنین افرادی نخواهند داد؛ و رابعاً، با اخراج همیشگی آنان از جامعه پزشکی، این لکه ننگ را از دامن مقدس طبابت و پزشکی ایران اسلامی برای همیشه پاک کنند.
1_11317104192.pdf
1.39M
📚 ۳۵۶ حدیث از امام رضا ✏️ نویسنده: جمعی از نویسندگان 🇮🇷 ناشر: نشر دیجیتال قائمیه 📄 تعداد صفحات: ۱۲۰ 📣 زبان: فارسی #️⃣     ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ برای دیدن کتابهای بیشتر و دانلود رایگان 👈 عضو شوید 🆔 @tasnim_pdf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«ثمره‌ی» یک «عُمر»...! 🖌استاد دکتر احمد مهدوی دامغانی رحمة الله علیه: بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله ربّ العالمین وصلّی الله علی سیّدنا ونبینا محمّد وآله الطّاهرین برادر و.... جناب عالی با حُسنِ ظنّی که منِ بنده می‌ترسم لایق آن نباشم از این ناچیز خواسته‌اید که برخی از وظایف و تکالیفی را که خود را در شبانروز یا ایام معینی، موظف و مکلف به آن ساخته‌ام و به برخی از آن شاید بیش از هفتاد سال است که ملتزم و متعهد و موفق و مُستسعدَم، به عرضتان برسانم. چون مَقام،مناسب اطاله و اسهاب(=طول و تفصیل)نیست اجمالاً چند مورد را خدمتتان عرض می‌کنم. بدیهی است که این عاصیِ روسیاه، جرئت و جسارت اینکه بگوید این وظایف را برای تقرب به درگاه ربّ العزّة-جلّت عظمته- انجام می‌دهد، ندارد بلکه زبان حالش همان بیت شیخ اجل سعدی است که: می‌نگویم که طاعتم بپذیر قلم عفو بر گناهم کش ولی شک نیست که اگر ان شاء الله روی و ریایی در این اعمال نباشد، امیدم به رحمت واسعۀ الهی است و لا یخفی که بحمدالله برکات همین وظایف و تکالیف الزامی به خود را، همواره و مستمرّاً روزافزون می‌بینم و لله الحمد. و... در همه احوال خود را به خدا بسپارید و جز از او، از هیچ کس انتظاری نداشته باشید. احمد مهدوی دامغانی التماس دعا دارد. ۹۳/۳/۱۸. 🖌دستخط و نامهٔ ایشان. 👌استاد احمد مهدوی دامغانی رحمة الله علیه در سال ١۴٠١ و در سن ٩۶ سالگی وفات کردند. ارواحنافداه 💐در سالروز درگذشت استاد احمد مهدوی دامغانی ره به روح لطیف ایشان صلواتی هدیه بفرمائید.
«ثمره‌ی» یک «عُمر»...! 🖌استاد دکتر احمد مهدوی دامغانی رحمة الله علیه: بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله ربّ العالمین وصلّی الله علی سیّدنا ونبینا محمّد وآله الطّاهرین برادر و.... جناب عالی با حُسنِ ظنّی که منِ بنده می‌ترسم لایق آن نباشم از این ناچیز خواسته‌اید که برخی از وظایف و تکالیفی را که خود را در شبانروز یا ایام معینی، موظف و مکلف به آن ساخته‌ام و به برخی از آن شاید بیش از هفتاد سال است که ملتزم و متعهد و موفق و مُستسعدَم، به عرضتان برسانم. چون مَقام، مناسب اطاله و اسهاب(=طول و تفصیل)نیست اجمالاً چند مورد را خدمتتان عرض می‌کنم. بدیهی است که این عاصیِ روسیاه، جرئت و جسارت اینکه بگوید این وظایف را برای تقرب به درگاه ربّ العزّة- جلّت عظمته- انجام می‌دهد، ندارد بلکه زبان حالش همان بیت شیخ اجل سعدی است که: می‌نگویم که طاعتم بپذیر قلم عفو بر گناهم کش ولی شک نیست که اگر ان شاء الله روی و ریایی در این اعمال نباشد، امیدم به رحمت واسعۀ الهی است ولا یخفی که بحمدالله برکات همین وظایف و تکالیف الزامی به خود را، همواره و مستمرّاً روزافزون می‌بینم ولله الحمد. نور چشم عزیز! ۱- در روز جمعه و البته قبل از ظهر، غسل جمعه و تلاوت زیارت شریفۀ جامعۀ کبیره و خصوصاً زیارت عاشورا را- که ادعانامۀ مظلومیت آل محمد علیهم السلام به پیشگاه قدس الهی است- قطعاً قطعاً فراموش نفرمایید(در لعن و سلام زیارت عاشورا، به پنج شش بار اکتفا کنید) ۲- در نماز صبحِ دوشنبه، سورۀ مبارکۀ هل اتی را در رکعت اول و سورۀ مبارکۀ انا اعطیناک الکوثر را در رکعت دوم تلاوت فرمائید. ۳- هر شب بین نماز مغرب و عشاء، سوره‌های مبارکۀ الم سجده ۳۲ و مُلک ۶۷ قطعاً و قطعاً تلاوت فرمائید(پیری به من تعلیم فرموده است) و هم چنین سورۀ مبارکۀ دخان. ۴- هر صبح بعد از فریضه، شصت و شش بار آیۀ شریفهٔ «اللَّـهُ لَطِيفٌ بِعِبَادِهِ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ» (شوری ۱۹) را حتماً تلاوت فرمایید. ۵- از نماز غفیله غفلت نفرمایید و در قنوت همان دعای شریفۀ وارده برای نیمۀ شعبان(مفاتیح الجنان): اللَّهُمَّ اقْسِمْ لَنَا مِنْ خَشْيَتِكَ ... الخ را تلاوت فرمایید. ۶- از ختم «صلوات» در تعقیب نماز صبح غفلت نفرمایید. ۷- صلۀ رحم را به هر نحو که مقتضی می‌دانید، انجام دهید. از حسادت بپرهیزید. بپرهیزید که اوّلُ ذنب عُصِی به الله الحسد. ۸- از اینکه لااقل در هر ماه یک ختم قرآن مجید را انجام دهید، قصور نورزید. ۹- با اعلیحضرتِ اقدس، صاحب الزمان (عج) و اعلیحضرتِ اقدس علی بن موسی الرّضا همواره ارتباط قلبی و سلام لسانی داشته باشید. ۱۰- برای گذشتگان از اولیاء الله و فقهاء و محدّثان رضوان الله علیهم اجمعین، گاه گاه اختصاصاً تلاوت قرآن مجید را ترک نفرمایید. در همه احوال خود را به خدا بسپارید و جز از او، از هیچ کس انتظاری نداشته باشید. احمد مهدوی دامغانی التماس دعا دارد. ۹۳/۳/۱۸. 🖌دستخط و نامهٔ ایشان. 👌استاد دکتر احمد مهدوی دامغانی رحمة الله علیه در سال ١۴٠١ و در سن ٩۶ سالگی وفات کردند. ارواحنافداه 💐در سالروز درگذشت استاد احمد مهدوی دامغانی رحمة الله علیه به روح لطیف ایشان صلواتی هدیه بفرمائید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویدئو کامل سید امیر حسینی (ع) برای مردم مظلوم و بی پناه ، متوسل میشویم به امام موسی بن جعفر(ع)، امام رضا(ع)، امام جواد(ع) و امام هادی(ع) که روز چهارشنبه متعلق به ایشان می باشد. اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ أَمَّن يُجِيبُ ٱلْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ ٱلسُّوٓءَ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 حاضرشدن دختر ۸ ساله بدون جلوی علیه السلام !! قابل توجه مذهبی صورتی هایی که می گویند تا قبل از بالغ شدن، به کودک چیزی نگویید. همراه با مثال های بسیار درست و دقیق 👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ حضور و زیارت مجروحین لبنانی در حرم امام رضا علیه السلام 🎥 این فیلم را برای همه بفرستید تا بدانند میدان چه خبر است....❗️ 🔸 ایکاش زمان شناس باشیم و بدانیم الان وظیفه ما چیست...