❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃
#فرازے_از_وصیت_نامہ
✍« به تاریخ ۹۴/۱۰/۵ ساعت ۲۳ و نیم شب، چند سطری وصیت نامه مےنویسم، علےوار زیستن و علےوار زندگے کردن را و حسین وار زیستن و حسین وار زندگےکردن و حسین وار شهید شدن را دوست مےدارم.شهادت در قاموس اسلام کاری ترین ضربات را بر پیکر ظلم، جور، شرڪ و الحاد مے زند و خواهد زد.
✍ببین ما به چه روزے افتـاده ایم و استکبار جامعه را به لجنزار کشیده است ولے چاره ای نیست، این ها سد راه اسلام شده اند و باید برداشته شوند تا راه تکامل طے شود.مادرجان و پدرجان شما را قسم مےدهم ڪه اگر به خاطر من گریه کنید اصلا از شما راضے نخواهم بود،زینب وار و علےوار زندگے نمایید و مرا به خدا بسپارید.
#شهید_علیرضا_مرادی🌷
💐 آیت الله حسن زاده :
🌷ذکر شریف "لا إله إلّا أنت سبحانک إنی کنت من الظالمین" معروف به ذکر یونسیه است...
🌸 هر مؤمنی به ذکر آن مداومت کند ، از غم نجات می یابد.🌷
🍃✨ ذکر یونسیه ✨🍃
🍃 در احادیث شیعه و اهل سنت از پیامبر اکرم «ص» روایت شده است که هر غمناکی با ذکر یونسیه ، خدا را بخواند حتما دعایش مستجاب میشود .
✨مقصود از خواندن خدا با ذکر یونسیه ، پیاده کردن حقایق این ذکر در درون جان است در ذکری که حضرت یونس «ع» گفتند به چند نکته مهم سفارش شده است :
1⃣ توجه به حقیقت توحید و این که هیچ معبود و تکیه گاهی جزء خدا وجود ندارد .
2⃣ پاک شمردن خدا از هرگونه عیب و ستم
3⃣ اعتراف به گناه و تقصیر در درگاه الهی
✨ذکر یونسیه زمینه ساز کمال روحی است
✨ ذکر یونسیه ، انسان را از ناراحتی ها نجات می دهد
🍃 هر کسی خدا را به یگانگی بشناسد و او را به پاکی بستاید و از گناهان توبه کند ، خدا او را می بخشاید و نجات عنایت می فرماید .
@seiro_solook_ta_khoda
#امام_خمینی (ره): 👇
💥 آنهايی كه درخانههای مجلل، راحت و بی درد آرميدهاند😇 و فارغ از همه رنجها😰 و مصيبتهای جان فرسای ستون محكم انقلاب و پابرهنههای محروم، تنها ناظر 😎 حوادث بودهاند و حتی از دور هم دستی بر آتش🔥 نگرفتهاند، نبايد به مسئوليتهای كليدی تكيه كنند، كه اگر به آن جا راه پيدا كنند چه بسا انقلاب را يك شبه بفروشند، و حاصل همه زحمات ملت ايران را برباد دهند"
#چند_واحد_خمینی_شناسی#ناصر_کاوه
(صحیفه امام ص 333 و 334)
دعوتید به کانال کتاب 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEJEIKPUP7yYXPfLSg
https://t.me/nasserkaveh44
Www.naserkaveh.com
💥 عشق💓رزمندگان به #امام_خمینی:👇
... در همان اوضاع یک برادر بسیجی که هنوز روی صورتش مو در نیامده بود، مجروح شده بود و به عقب حملش می کردند. چون دستش از پایین بازو قطع شده بود، یکی از برادرها با بند پوتین دستش را بسته بود که خیلی خونریزی نکند... 😰 ایشان با همان حال که به عقب می بردندش می گفت:👈«خدایا! 👐 خدایا!👐 تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار!»
💧تند تند همین را می گفت و همین طور خون از دستش جاری بود... 😇 خودم 👤را به ایشان رساندم و گفتم: «آخر عزیزم! لااقل پنجاه کیلومتر تا عقب راه داریم برای اینکه به اورژانس برسیم، از نفس می افتی، ضعف می کنی...» برگشت به من گفت:👇
«حاج آقا! خودتان گفتید هر وقت قطره خونی از شما ریخته می شود، دعای تان مستجاب می شود؛ من هم دارم برای امام دعا می کنم...»
#کتاب-زندگی-به-سبک-شهدا#ناصر-کاوه راوی:علیرضا دوستی
دعوتید به کانال کتاب 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEJEIKPUP7yYXPfLSg
https://t.me/nasserkaveh44
Www.naserkaveh.com
🍂
🔻 #جنایات_صدام
صدام واقعا انسان بزدلی بود و من تصور نميكردم وی تا اين حد ترسو باشد.
نيروهای عراقی مستقر در كويت، در وضع يأس و نااميد كنندهای به سر میبردند. راههای كمك رسانی به آنها به خاطر حمله های هوايی متحدين بسته شده بود. من بودم كه به نام صدام و برای بالا بردن روحيه ها از نيروها ديدار میكرد. صدام در آن ايام حتی تا مرز بصره نيز نيامد؛ چه برسد به كويت. او در پناهگاه ويژهء خودش سنگر گرفته بود. اين پناهگاه بسيار بزرگ بود و يك ميدان وسيع در جلو داشت كه به منزلهء يك فرودگاه كوچك عمل می كرد و در آن دو فروند جنگندهء شكاری ميگ-29 و چند دستگاه خودروی ارتشی قرار داشتند. اين پناهگاه، دارای 4 اتاق بزرگ با درهای آهنين بود و حتی اتاق بزرگی برای تشكيل جلسات در آن وجود داشت. صدام در تمام لحظات، آمادهء فرار بود و تا زمان عقبنشینی ارتش عراق از كويت، در همين حالت به سر می برد.
@defae_moghadas
🍂
🔴 عرض سلام و شب بخیر
یکی از محدودیت های موجود در خاطره گویی و خاطره خوانی در دفاع مقدس، یک طرفه بودن آن است و می شود گفت، قسمت جذاب و مکمل این خاطرات، شنیدن جریانات از سمت دشمن در جبهه مقابل است که باید تلاش شود تا این روایات نیز ثبت و ضبط شود.
خاطراتی که از امشب تقدیم حضور می شود، گفته های سرهنگ، کامل جابر از تلاش های ارتش صدام برای جلوگیری از نفوذ رزمندگان و گرفتن خرمشهر است که نکات بسیار جذابی را بیان می کنند.
این خاطرات حاصل تلاش سوره مهر در سال 87 می باشد.
🍂
🔻 آخرین شب در خرمشهر 1⃣
🔸خاطرات سرهنگ عراقی،
کامل جابر
▫️▪️▫️▪️
✍ من، شب آخر آزادی خرمشهر توسط نیروهای اسلامی، به این شهر اعزام شدم. ما با تمام امکانات آماده بودیم تا از تصرف این شهر به دست نیروهای اسلامی جلوگیری کنیم.
تیپ ما - تیپ «۲۸» - همراه نیروهای ذخیره برای دفاع از خرمشهر اعزام شدند. فرمانده تیپ، ساعت هفت صبح، طی جلسه ای توضیح داد که نیروهای ایرانی قصد بازپس گیری خرمشهر را دارند. این جلسه در منطقه «الدير» برگزار شد. فرمانده تیپ گفت که ما و لشکر هفت شلمچه، در منطقه بصره به عنوان نیروی ذخیره خواهیم بود. در خرمشهر، هر روز از صبح زود، خانواده ها را از شهر خارج می کردیم و با نفربرهای نظامی ایفا» در وضع بدی به منطقه «النشوة» انتقال می دادیم.
ساعت دوازده، تیپ ما را با تجهیزات کامل به سمت شلمچه حرکت دادند و گفتند در صورت لزوم، از پشتیبانی توپخانه هم برخوردار خواهیم بود.
هواپیماهای ما سرگرم بمباران نیروهای اسلامی بودند. ایرانی ها هم در يك واکنش ضعیف به حمله هواپیماها پاسخ می دادند. شاید اگر این موشكهای «سام» در اختیار بود، آسمانش جولانگاه هواپیماهای ما نمی شد.
همه گزارشها حاکی از این بود که نیروهای ایرانی، حمله وسیعی را علیه عراق آغاز خواهند کرد. در داخل خرمشهر، اقداماتی برای مقابله با این حمله صورت گرفته بود. آن روز، سرتیپ ستاد عبدالجواد ذنون - مدیر مرکز اطلاعاتی - به خرمشهر آمد تا از نزديك شاهد اقدامات امنیتی و تحولات منطقه باشد. او که متوجه ضعفهایی در اقدامات دفاعی شده بود، با وزارت دفاع تماس گرفت و گفت:
متأسفانه گزارش های قبلی در مورد امنیت این جا اشتباه است و احتیاج به بازنگری دارد.» خود نیز دستور داد اقداماتی جهت تقویت محورهای دفاعی داخلی و خارجی صورت گیرد. محور خارجی شامل پایان دادن به کار ساخت سنگرهای دفاعی شهر،. اتمام کار خط کشی سیم های خاردار، کاشت مین برای مقابله با حمله افراد پیاده و تانك ها، پوشاندن منطقه خشك - به ویژه منطقه نزديك بندر - با آب بود؛ اقدام دیگر، این که تمام واحدهای این محور را با تجهیزات الکتریکی مجهز کنند.
در محور داخلی هم برای سربازان خط دوم سنگرهایی احداث شد و این خط را با تجهیزات کامل و اسلحه آماده کردند. يك خط ارتباطی هم کنده شد تا سربازان ما بتوانند از طریق آن بین سنگرها رفت و آمد کنند. محور ارتباطی بین خط دفاعی دوم با خط دفاعی اول نیز طوری استتار شد که از بمباران هوایی و زمین در امان باشد. از طرف دیگر به تمام واحدها دستور داده شد که حتی برای يك ساعت هم مواضع خود را ترک نکنند.
#آخرین_شب_خرمشهر 1
▫️▪️▫️▪️
دنبال کنید...
@defae_moghadas
🍂
🍂
🔻 آخرین شب در خرمشهر 2⃣
🔸خاطرات سرهنگ عراقی،
کامل جابر
▫️▪️▫️▪️
در همان روز
۱۹۸۲/ ۵ / ۱۱ هر خانه و مغازه و کارخانه ای که سالم مانده بود، ویران شد؛ زیرا از سوی فرماندهی دستور ویرانی این اماکن برای پاکسازی منطقه صادر شد تا سربازان ما بتوانند آزادانه بجنگند و بر پیشروی نیروهای ایرانی اشراف داشته باشند. این کار به سرعت انجام شد. منظرهای دردناك بود و حکایت از کینه ای دیرینه داشت. تمام بلدوزرهای سپاه سوم در عملیات ویرانی منطقه شرکت داشتند.
سرگرد "غانم جسام" که افسر اطلاعاتی سپاه سوم بود، بر این عملیات نظارت می کرد. البته چنین عملیاتی برای اولین بار نبود که صورت می گرفت؛ چون واحدهای ما از آغاز ورود به خرمشهر، کار ویرانی منطقه را برای ایجاد سنگرهای دفاعی آغاز کرده بودند. گزارش های رسیده از واحدهای مستقر در خرمشهر حاکی از آن بود که در غرب کارون تحركات غیرعادی به چشم می خورد و نفربرهای ایرانی مردم را به طور منظم از منطقه خارج می کنند. این خبر را هواپیماهای گشتی ما تایید کردند و همین باعث شد تیپ ما به خرمشهر اعزام شود و مسؤولان نظامی رده بالا نیز رفت و آمدهایی به خرمشهر داشته باشند و با اسماعيل النعیمی - فرمانده محور خرمشهر - جلساتی ترتیب دهند. روز ۱۹۸۲
/ ۵ / ۲۰ ، درگیری های شدیدی بین نیروهای ما و نیروهای اسلامی که در حال پیشروی بودند، صورت گرفت. در آن روز، تیپ ما با تیپ های «۲۸۳- ۴۸- ۴۵» در این منطقه همرزم بودند.
🔸درگیری های خونین
سربازان ایرانی مثل داوطلبان مرگ به سوی ما می آمدند؛ انگار میخواستند ما را از روی زمین محو کنند. برای آنها مرگ، فشنگ و آتش معنا نداشت. با این که تانكهای تیپ زرهی ما پیشرفته و از نوع تی ۷۲ بود اما پیاده نظام ایرانی پشت سر تانكهای ما می دویدند و در يك لحظه آن را به خاکستر تبدیل می کردند. درگیری شدید بود. نمی توانستیم سربازان خود را از سربازان ایرانی تشخیص بدهیم. فرمانده گردان - سرهنگ دوم لطيفه صبحی - از من که فرمانده گروهان دوم بودم، خواست که تا آخرین نفس مقاومت کنم. او به دست خود سربازان فراری و اسیران ایرانی را اعدام میکرد. يك هفته گذشت و من با چشمان خود اجساد کشتگان دو طرف را میدیدم که در خاکریز میانی بر زمین افتاده بودند.
▫️▪️▫️▪️
دنبال کنید...
@defae_moghadas
#آخرین_شب_خرمشهر 2
🍂
🍂
🔻 آخرین شب در خرمشهر 3⃣
🔸خاطرات سرهنگ عراقی،
کامل جابر
▫️▪️▫️▪️
ستاد فرماندهی عراق دست به اقدام تازه ای زد؛ از نیروهای ذخیره مستقر در شلمچه خواست به منطقه عملیاتی اعزام شوند. لشکر هفت با تجهیزاتی که شامل زرهی و توپخانه بود، به منطقه اعزام شد. با وجود شدت درگیری و تلفات زیاد توانستیم به کمك لشکر هفت، خاکریز میانی را در تصرف خود نگه داریم؛ اما شب ۱۹۸۲/ ۵ / ۲۱ ، نیروهای اسلامی با پشتیبانی تانك تا صبح با ما درگیر شدند. جنگ شدید تانكها شروع شد. هواپیماهای ما مواضع نیروهای اسلامی را بمباران کردند. از گروهان من سیزده نفر کشته شدند. فرمانده گردان با من تماس گرفت و خواست موقعیت را برای او دقیق بازگو کنم. به او گفتم: «ما می جنگیم؛ بی این که از پشت سرمان اطلاعی داشته باشیم!» در این هنگام، ایرانی ها از پشت سر ما به خاکریز میانی حمله کردند و نیروهای ذخیره و امداد ما را گلوله باران کردند. آنها يك گروه شهادت طلب بودند که بیست نفر می شدند غير از تعدادی سرباز، ده نفربر هم در این حمله نابود شد. این گروه، نیروهای ما را که در حال پیشروی بودند، با آتش سلاحهای "BKC" نابود کردند و جز تعدادی : سرباز که فرار کردند، چیزی باقی نماند. البته افراد این گروه ایرانی، در درگیری با تیپ ۶۶«که به سوی خاکریز میانی پیشروی می کرد، شهید شدند.
واحدهای گشتی ما - در ساعت ده - تحرکاتی را از نفربرهای ایرانی در منطقه عبوری شماره يك واقع در منطقه ممنوع خاکریز میانی مشاهده کردند. فرمانده گردان تماس گرفت و گفت: «فکر میکنم امشب درگیری شدیدی در پیش داشته باشیم؛ چون ایرانی ها دوباره تجمع نیرو کرده اند و از راه عبوری شماره يك به منطقه آمده اند.»
من نیروهای خود را مرتب و اسلحه و مهمات را بازرسی کردم. با این که ساعت نزديك دوازده بود، فکر کردم شاید فرمانده شوخی کرده است
؛ چون ایرانی ها نیمه شب حمله نمی کردند. با وجود این، سنگرها را بازرسی کرده و اسلحه پخش کردیم. ساعت يك نيمه شب درگیری پراكندهای صورت گرفت و در پی آن، درگیری شدیدتری رخ داد. فرمانده گردان دوباره تماس گرفت و مرا از وضعیت موجود و تعداد نیروهای پیشرو مطلع کرد. من از آتش سلاحها توانستم تعداد نیروهای ایرانی را تشخیص بدهم. درگیری شدت گرفت. نزديك من ده نفر کشته شدند. با این که مواضع ما پشت خط دفاعی اول بود، ایرانی ها توانستند از خط دفاعی اول بگذرند و روبه روی گردان ما قرار بگیرند. گردان ما هم درگیر شد تا این که فرمانده گردان، فرمانده گروهان يكم - سروان خزعل منامی - فرمانده گردان سوم، سروان رعد عبدالقادر زباری - و معاون گردان، سرگرد فلاح مطلك جبوری کشته شدند. با نابودی این گردان، شکافي در خط دفاعی خاکریز میانی به وجود آمد و نیروهای اسلامی توانستند خود را به ما برسانند. سپس نیروی زرهی ایرانی شروع به پیشروی کرد. زره پوش های ایرانی توانستند به قسمت عقب خاکریز میانی، در قسمت راست نیروهای ما پیشروی کنند. من با مقر گردان یکم تیپ ۲۲ تماس گرفتم و نیروی ذخیره آن را به كمك طلبیدم. این گردان نیز پس از چند درگیری با نیروهای ایرانی شکست خورد و فرماندهاش اسیر شد، دیگر افسرانی که زنده مانده بودند هم اسیر شدند..
▫️▪️▫️▪️
دنبال کنید...
@defae_moghadas
#آخرین_شب_خرمشهر 3
🍂
🍂
🔻 آخرین شب در خرمشهر 4⃣
🔸خاطرات سرهنگ عراقی،
کامل جابر
▫️▪️▫️▪️
نابودی گردان یکم، در حکم آغاز نابودی سیستم دفاعی نیروهای ما در قسمت راست خرمشهر بود. این گردان، شاهرگ دفاعی خرمشهر محسوب می شد که با نابودی آن، نیروهای ایرانی توانستند قوای زرهی خود را وارد منطقه کنند. ورود نیروی زرهی باعث شد شکاف بزرگ تر شود؛ در نتیجه، گروه های بیشتری از نیروهای ایرانی وارد منطقه شدند. روحیه نیروهای ما که در قسمت راست مستقر بودند، از هم فرو پاشید؛ طوری که اولین سربازان فراری، از گردان ما بودند؛ چون فرمانده گردان و تعداد دیگری از فرماندهان کشته شدند و این یك فرصت طلایی برای فرار سربازان بود.
محاصره سربازان فراری ما توسط نیروهای اسلامی، از ساعت ۲۳ شب ۱۹۸۲/ ۵ / ۲۳ آغاز شده بود. هر کس در فکر جان خود بود. گویی زمین دهان باز کرده بود تا کشته های ما را ببلعد.
قهرمان کسی بود که می توانست خود را از این مهلکه نجات دهد. هوا آن قدر گرم بود که اگر با آتش دشمن هلاك نمی شدی، از هوای گرم جان سالم به در نمی بردی. گویی پرندگان ابابیل از آسمان فرود می آمدند تا ما را با سجیل سنگباران کنند! هیچ پناهگاهی نبود تا در آن پناه بگیریم؛ چرا که تمام سنگرها در خاکریز میانی نابود شده بود.
جسد افسران همرده خود را می دیدم که با آتش قوی زرهی ایران می سوخت. از خدا كمك خواستم تا مرا از آن جهنم نجات دهد. فریاد كمك كمك سربازان ما که پارچه های سفید را به علامت تسلیم بالا برده بودند، به گوش کسی نمی رسید. جسد سرهنگ ستاد صبحی الدليمي، رییس دایره مهندسی و مسؤول نظامی سپاه سوم که مسؤول ویرانی خرمشهر بود، زیر پای سربازان لگدکوب می شد. من نیز جسد او را عمدا لگد کردم؛ چرا که آن شب به اشتباهی که در خرمشهر مرتکب شدیم، پی برده بردم.
صبح ۱۹۸۲/ ۵ / ۲۳ تمام مواضع خاکریز میانی به تصرف نیروهای اسلامی در آمد؛ در حالی که نیروهای کمکی ایرانی را می دیدم که به این منطقه اعزام می شدند تا مواضع به دست آمده را تقویت کنند.
▫️▪️▫️▪️
دنبال کنید...
@defae_moghadas
#آخرین_شب_خرمشهر 4
🍂
🍂
🔻 آخرین شب در خرمشهر 5⃣
🔸خاطرات سرهنگ عراقی،
کامل جابر
▫️▪️▫️▪️
🔸پیشروی نیروهای اسلامی
ساعت هشت بامداد ۱۹۸۲/ ۵ / ۲۳ (دوم خرداد 61) نیروهای اسلامی از دو محور اصلی در خاکریز میانی پیشروی کردند: محور اول، جاده اهواز - خرمشهر و محور دوم، شیخ خزعل - اروندرود. آنها از اول صبح مهمات و تجهیزاتشان را به منطقه منتقل کرده بودند. دهها هواپیما به دفعات بر فراز این خاکریز مهم و حیاتی و راه عبوری شماره يك پرواز کردند. به گردان هایی که آسیب دیده بودند - از جمله گردان ما - دستور داده شد که به واحدهای مستقر در خرمشهر بپیوندیم. عده ای از افراد گردان ما قادر به حرکت بودند؛ اما عده ای هم به دلیل جراحات وارد شده خونریزی داشتند و نمی توانستند حرکت کنند. من که شب قبل، درجه نظامی ام را از روی لباس در آورده بودم، صبح آن را به لباسم زدم. يك کامیون ایفا ما را از میان آتش انواع سلاح ها به خرمشهر منتقل کرد.
تمام واحدها در آماده باش بودند؛ نه فقط به خاطر محاصره ایرانی ها که به دلیل از دست دادن قسمت راست خاکریز میانی بود. این قسمت، قلب دفاعی خرمشهر محسوب می شد. فرماندهی خرمشهر، نیروهایی را که گردان هایشان نابود شده بود، بین دیگر گردانها تقسیم کرد. من هم به تیپ ۱۱۳ به فرماندهی سرهنگ احمد زیدان پیوستم. در پیشروی نیروهای ایرانی، پل نظامی یی را که واحدهای مهندسی ما روی اروندرود نصب کرده بودند، به تصرف در آمد. ایرانی ها با این کار توانستند دیواری آهنین - به صورت زاویه قائمه - در اطراف شهر به وجود آورند.
ساعت هشت و نیم، ایرانی ها مواضع خود را در خاکریز میانی و پل نظامی تقویت کردند. هواپیماهای ما در تلاش بودند مواضع آنها را بمباران کنند؛ اما کاری از پیش نبردند؛ چرا که مجبور بودند از فاصله دور شليك كنند. برای همین، تعدادی از موشك ها به پشت منطقه خاکریز میانی اصابت کرد. روی پل هم ایرانی ها ضدهوایی کار گذاشته بودند. توپخانه ما که شب و روز بمباران می کرد، تأثیری در پیشروی ایرانی ها نداشت. البته ایرانی ها تلفاتی هم داشتند؛ چون مدام آمبولانس هایشان در حرکت بود. بسیاری از قسمت های خاکریز میانی در آتش می سوخت؛ این نشان می داد که ایرانی ها دچار خسارات زیادی شده اند؛ اما این مانع از پیشروی آنها نبود..
▫️▪️▫️▪️
دنبال کنید...
@defae_moghadas
#آخرین_شب_خرمشهر 5
#چهل_سالگی_انقلاب
🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥لحظه شلیک موشک کروز «هویزه»
🔹«موشک هویزه» دارای برد پروازی بیش از ۱۳۵۰ کیلومتر است که علیه اهداف زمینی ثابت استفاده میشود.
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️رقص مختلط بنفش پوشهای انتخابات ۹۶ بعد از شنیدن خبر پیروزی در مشهد!!
اینو گذاشتم واسشون تا وقتی مردم رو توی صف گوشت و... دیدن خجالت بکشن!
البته اگر خجالت بکشن
#نفوذ_دشمن در عرصه ی طب
✅ اهمیت #طب_اسلامی
❌❌❌ در فوق تخصص ترین بیمارستان #اسرائیل چه می گذرد ؟؟؟
⭕️ ببینید چطور سر ما کلاه گذاشتند وهر چه مواد وقرص شیمیایی 💊🔪 را به ما دادند وتوصیه های ناب اسلامی 💎 را برای خود گرفتند .
✍️ دکتر دریایی :
📣 یکی از دوستان ما جهت انجام یک سفر علمی به اسرائیل رفته بودند .
🌸 ایشان تعریف می کند: ما را جهت سفر علمی به اطراف تل آویو بردند، سپس وارد یک باغی شدیم که بسیار زیبا بود (فوق تخصص ترین بیمارستان #اسرائیل به صورت باغ درست شده بود) در این باغ مشاهد کردیم یک قسمت آن زالو می اندازند، یک قسمت آن فصد انجام می دهند، ویک قسمت آن حجامت انجام می دهند.
⁉️ تعجب کردم وسوال نمودم که جریان چیست ؟
👈 گفتند : خوب ما داریم در اینجا حجامت وفصد وزالو انجام می دهیم، همان طب الصادق (ع) ورساله ذهبیه و... که شما دارید ما در این مکان آن دستورات را اجرا می کنیم .
💯سپس از او سوال کردم که این 💊داروهای شیمیایی💊، که شما در ایران وخاورمیانه تولید وتبلیغ می کنید چیست ؟
❌❌❌ پاسخ داد : ما اینها را برای شما درست می کنیم.
⛔️ سپس ما را به خیابان های تل آویو بردند، در این خیابان ها آنچه که باعث تعجب ما شد اینکه حتی یک فروشگاه فست فود وجود ندارد، حتی دست یک نفر مثلاً نوشابه کوکاکولا مشاهده نکردیم⁉️ سوال کردم پس شما چطور معتقد به این محصولات هستید؟ پاسخ دادند که نه اصلا ما اینها را قبول نداریم، این محصولات را فقط برای کشورهای جهان سوم درست کردیم !!!
👈خود من شاهد بودم وقتی زیمباوه رفتیم، وارد یک کارخانه بسیار عظیم تولید سیگار شدیم، دیدم انواع اقسام سیگارها تولید می شود، سپس مشاهد کردم برای مثال 5 نوع سیگار وینستون تولید می شود، یک نوع وینستون مخصوص آمریکا است یکی مخصوص اسرائیل، یکی مخصوص اروپا، یکی مخصوص کشورهای خاورمیانه، یکی هم مخصوص ایران وکشورهای عربی می باشد .
📛 گفتم تفاوت این سیگار ها در چیست؟ گفتند: تفاوت اینها در مقدار نیکوتین سیگار، و نوع مواد افزودنی آن است، که متفاوت می باشد .
_____
🔆آیت الله تبریزیان : #رهبر_معظم_انقلاب بارها خطر نفوذ دشمن در عرصه های مختلف را گوشزد نمودند ویکی از این عرصه ها که زیاد جدی گرفته نشده است #نفوذ_دشمن در عرصه طب می باشد.🔆