معلی بن خنیس میگوید: در یک شب بارانی، #امامصادق علیه السلام را دیدم که به سوی سایبان بنی ساعده در حرکت بود. من، از دور، او را همراهی کردم. ناگهان چیزی که بر دوش داشت بر زمین افتاد. امام فرمود: «بسم الله؛ اللهم ردّه علینا!». نزدیک رفتم و سلام کردم. پس از جواب سلام، فرمود: «ای معلّی! سعی کن آن چه را بر زمین افتاده به من باز گردانی»
من، در تاریکی شب جست و جو کردم. مقداری نان بود که پراکنده شده بود، و انبانی را نیز پیدا کردم. عرض کردم: «اجازه بدهید من این ها را برای شما حمل می کنم.» فرمود: «نَه؛ من سزاوارترم، ولی تو همراه من باش»
با هم رفتیم تا به سایبان بنی ساعده رسیدیم. گروهی از فقرا در آن جا خوابیده بودند. حضرت، برای هر یک از آنان، یک قرص یا دو قرص نان گذاشت تا به آخر رسیدیم. در برگشتن عرض کردم: «یا ابن رسول الله! آیا اینان حق را شناختهاند (از #شیعیان شمایند)؟». فرمود: «اگر حق را شناخته بودند، نمک هم برایشان میگذاشتم».(بحارالانوار ج47 ص20)
هر چیزی محکی دارد، محک و معیار خلوص #شیعیان نیز میزان تبعیت آنان از امامشان است. یکی از مواضعی که لزوم تأسی به امام، به شدت احساس می¬شود، برخورد با مخالفین و غیرشیعیان است. #ائمه شیعه با عامه #اهلسنت و کسانی که مستضعف فکری بودند، برخوردی همراه با خیرخواهی و محبت داشته و شیعیان خود را نیز به همین روش و عیادت از بیماران اهل سنت و نیکی به آنان و دوری از کینهورزی نسبت به ایشان سفارش مینمودند.(کافی ج4 ص681) باید به این حقیقت پی ببریم که در فرهنگ اهل بیت علیهم السلام، حساب عامه اهل سنت از دشمنان ایشان جداست و عامه اهل سنت به محبت و ارادت نسبت به اهل بیت افتخار کرده و خود را مرید ایشان میدانند. پس بهتر است برخورد ما با اهل سنت، توأم با عقلانیت و محبت باشد که فرمود: مودت و محبت دیگران را به سوی ما جلب کنید و برای ما، مایه زینت باشید(تحف العقول، ص488).
نویسنده: #محمدغلامی
#محبتاهلبیت
#رسولالله
#وحدت_اسلامی
#امت_اسلامی
#وحدتتمدنی
#مرکز_مطالعات_و_تحقیقات_نستوه
#نستوه