♧•••﴿فـࢪیــ𝓯𝓻𝓲𝓫ــٖب﴾•••♧
♡•••┄┅┄┅┄┅♥️🖇┅┄┅┄┅┄•••♡
🖋️#ورقبیستویکم📜
_خیلی عروسکی مارال ...
دارم خیلی باهات راه میآم وگرنه حقش این بود
که همون دیشب نشونت میدادم که من اگه بخوام ، تو نمیتونی سرم داد بزنی که از اتاق بیرون برم ...
اما مراقب باش ...
فعلا صبورم ،نمیدونم تا کی ...
شاید تا وقتی که صبرم لبریز نشده ...
که اگه بشه نه ازت اجازه میگیرم نه کاری به قلب و احساست دارم ...
اگه دل تو پیش من نیست ،به من ربطی نداره ،
من که نمیتونم جواب دل تورو بدم ...
اما جواب دل خودم را باید بدم که چرا دارم صبر میکنم !
گوشهایم مثل راداری شده بود که کوچکترین ارتعاشهای صوتی حول من و او را میگرفت
و به کلماتی یا احساسی تفسیر میکرد و گزارشش را به عقلم صادر .
در میان این سکوت که حفظش میکردم ،
سربلند کرد و به لبان بیاحساس من بوسهای زد و گفت :
_برو حاضرشو که نهار دعوتیم ...
صبحانه که نخوردیم ، لااقل یه ناهار درست و حسابی بخوریم .
#ادامه_دارد•••
✿❥••به قݪم: ﴿مࢪضیہیگـانہ﴾
#ڪپۍممـنۅع(حࢪام)‼️
#امـانٺداࢪبـاشیـم❌
♡•••┄┅┄┅┄┅♥️🖇┅┄┅┄┅┄•••♡