eitaa logo
دبیرستان نوایی
387 دنبال‌کننده
495 عکس
199 ویدیو
651 فایل
📭 @davari55 🌐 navaeeschool.ir 🌍 @navaeeschool ☎️ 03145823540
مشاهده در ایتا
دانلود
🖌 آیا می‌دانستید که: از اواسط اسفند سال گذشته تاکنون ۱۵ نفر در استان اصفهان بر اثر مسمومیت ناشی از مصرف الکل متانول، جان خود را از دست داده‌اند. @navaeeschool -------------------------
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی چنگ در پرده همین می‌دهدت پند ولی وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است حیف باشد که ز کار همه غافل باشی نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف گر شب و روز در این قصه مشکل باشی گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد صید آن شاهد مطبوع شمایل باشی .:حافظ:. @navaeeschool -------------------------
🔴 گرگ‌زاده عاقبت گرگ شود گروهی دزد غارتگر بر سر کوهی، در کمینگاهی به سر می‌بردند و سر راه غافله‌ها را گرفته و به قتل و غارت می‌پرداختند و موجب ناامنی شده بودند. مردم از آنها ترس داشتند و نیروهای ارتش شاه نیز نمی‌توانستند بر آنها دست یابند، زیرا در پناهگاهی استوار در قله کوهی بلند کمین کرده بودند و کسی را جرأت رفتن به آنجا نبود. فرماندهان اندیشمند کشور، برای مشورت به گرد هم نشستند و درباره دستیابی بر آن دزدان گردنه به مشورت پرداختند و گفتند: هر چه زودتر باید از گروه دزدان جلوگیری گردد وگرنه آنها پایدارتر شده و دیگر نمی‌توان در مقابلشان مقاومت کرد. سرانجام چنین تصمیم گرفتند که یک نفر از نگهبانان با جاسوسی به جستجوی دزدان بپردازد و اخبار آنها را گزارش کند و هرگاه آنان از کمینگاه خود بیرون آمدند، همان گروه از دلاورمردان جنگ‌دیده و جنگ‌آزموده را به سراغ آنها بفرستند. همین طرح اجرا شد، گروه دزدان شبانگاه از کمینگاه خود خارج شدند، جاسوس ، بیرون رفتن آنها را گزارش داد، دلاورمردان ورزیده بی‌درنگ خود را تا نزدیک کمینگاه دزدان که شکافی در کنار قله کوه بود رساندند و در آنجا خود را مخفی نمودند و به انتظار دزدان آماده شدند. طولی نکشید که گروهی از دزدان به کمینگاه خود باز گشتند و آنچه را غارت کرده بودند بر زمین نهادند، لباس‌ها و اسلحه‌های خود را در آوردند و در کناری گذاشتند، به قدری خسته و کوفته شده بودند که خواب آنها را فرا گرفت. همین که مقداری از شب گذشت و هوا کاملا تاریک شد، دلاورمردان از کمین بر جهیدند و خود را به آن دزدان از همه جا بی‌خبر رسانده و دست یکایک آنها را بر شانه خود بستند و صبح همه آنها را دست بسته نزد شاه آوردند. شاه اشاره کرد که همه را اعدام کنید. اتفاقا در میان آن دزدان، جوانی نورسیده و تازه به دوان رسیده وجود داشت، یکی از وزیران شاه، تخت شاه را بوسید و به وساطت پرداخت و گفت: این پسر هنوز از باغ زندگی گلی نچیده و از بهار جوانی بهره‌ای نبرده، کرم و بزرگواری فرما و بر من منت بگذار و این جوان را آزاد کن. شاه از این پیشنهاد خشمگین شد و سخن آن وزیر را نپذیرفت و گفت: بهتر این است که نسل این دزدان قطع و ریشه کن شود چرا که شعله آتش را فرو نشاندن ولی پاره آتش رخشنده را نگه داشتن و مار افعی را کشتن و بچه او را نگه داشتن از خرد به دور است و هرگز خردمندان چنین نمی‌کنند. وزیر، سخن شاه را خواه ناخواه پسندید و آفرین گفت و عرض کرد: رأی شاه عین حقیقت است، چرا که همنشینی با آن دزدان، روح و روان این جوان را دگرگون کرده و همانند آنها نموده است. ولی، امید آن را دارم که اگر او مدتی با نیکان همنشین گردد، تحت تأثیر تربیت ایشان قرار می‌گیرد و دارای خوی خردمندان شود، زیرا او هنوز نوجوان است و روح ظلم و تجاوز در نهاد او ریشه ندوانده است و در حدیث هم آمده که «هر فرزندی بر اساس فطرت پاک زاده می‌شود، ولی پدر و مادر او، او را یهودی یا نصرانی یا مجوسی می‌سازند.» گروهی از درباریان نیز سخن وزیر را تأکید کردند و در مورد آن جوان شفاعت نمودند. ناچار شاه آن جوان را آزاد کرد و گفت: بخشیدم اگر چه مصلحت ندیدم. کوتاه سخن آنکه: آن نوجوان را با ناز و نعمت بزرگ کردند و استادان تربیت را برای او گماشتند و آداب زندگی و شیوه گفتگو و خدمت شاهان را به او آموختند، به طوری که به نظر همه، مورد پسند گردید. وزیر نزد شاه از وصف آن جوان می‌گفت و اظهار می‌کرد که دست تربیت عاقلان در او اثر کرده و خوی زشت او را عوض نموده است، ولی شاه سخن وزیر را نپذیرفت و در حالی که لبخند بر چهره داشت گفت: عاقبت گرگ‌زاده گرگ شود گرچه با آدمی بزرگ شود حدود دو سال از این ماجرا گذشت. گروهی از اوباش و افراد فرومایه با آن جوان رابطه برقرار کردند و با او محرمانه عهد و پیمان بستند که در فرصت مناسب، وزیر و دو پسرش را بکشد. او نیز در فرصت مناسب و با کمال ناجوانمردی ، وزیر و دو پسرش را کشت و مال فراوانی برداشت و خود را به کمینگاه دزدان در شکاف بالای کوه رسانید و به جای پدر نشست. شاه با شنیدن این خبر، انگشت حیرت به دندان گزید و گفت: شمشیر نیک از آهن بد چون کند کسی ناکس به تربیت نشود ای حکیم کس باران که در لطافت طبعش خلاف نیست در باغ لاله روید و در شوره زار خس @navaeeschool -------------------------
Quran 8 Khordad 98 Navaee.pdf
153.6K
📋 قرآن هشتم خرداد ۹۸ - دبیرستان نوایی -------------------------- @navaeeschool --------------------------
📺 تدریس ادبیات فارسی نهم - درس ۱۳ مدرس: علی سلطانی‌زاده مشاهده کلیپ: https://www.aparat.com/v/hcr4V ------------------------- @navaeeschool -------------------------
📺 تدریس علوم تجربی هفتم - فصل ۱۲ «سفره سلامت» مدرس: آقای مهدی صالحی‌راد مشاهده کلیپ: https://www.aparat.com/v/pRYDr ------------------------- @navaeeschool -------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 توصیه‌های تغذیه برای پیشگیری از بیماری‌های تنفسی و کرونا @navaeeschool -------------------------
✅ حدیث روز ما قَضى مُسْلِمٌ لِمُسْلِمٍ حاجَةً اِلاّناداهُ اللّهُ تَبارَكَ وَتَعالى عَلَىَّ ثَوابُكَ وَلا اَرْضى لَكَ بِدُونِ الْجَنَّةِ. / امام صادق (ع) 👈 هر مسلمانى كه نياز و حاجت مسلمانى را برطرف نمايد خداى متعال به او مى‌فرمايد: اجر و ثواب تو بعهده من است و به كمتر از بهشت براى تو راضى نخواهم شد. 📚 بحارالأنوار ، ج ۷۳ ، ص ۳۱۲ @navaeeschool -------------------------
🖌 آیا می‌دانستید که: سامانه جامع sajam.scpd.ir و سامانه پیامکی 3000129 آماده دریافت گزارشات مردمی به منظور برخورد با نقض‌کنندگان پروتکل‌های بهداشتی در موضوع کرونا در مراکز عمومی و اصناف تجاری پرتردد به خصوص جایگاه‌های سوخت، فروشگاه‌های بزرگ و نانوایی‌ها است. @navaeeschool -------------------------
باد نوروز وزیده است به كوه و صحرا جامه عید بپوشند ، چه شاه و چه گدا بلبل باغ جنان را نبود راه به دوست نازم آن مطرب مجلس كه بود قبله نما صوفى و عارف ازین بادیه دور افتادند جام مى گیر ز مطرب ، كه رَوى سوى صفا همه در عید به صحرا و گلستان بروند من سرمست ، ز میخانه كنم رو به خدا عید نوروز مبارك به غنى و درویش یار دلدار ، ز بتخانه درى را بگشا گر مرا ره به در پیر خرابات دهى به سر و جان به سویش راه نوردم نه به پا سالها در صف ارباب عمائم بودم تا به دلدار رسیدم نكنم باز خطا .:امام خمینی (ره):. @navaeeschool -------------------------
🔴 تفسیر گردوی لیلی یک روز لیلی برای مجنون پیغام فرستاد که انگار خیلی دوست داری مرا ببینی؟ اگر نیمه شب بیایی بیرون شهر کنار فلان باغ می‌توانی مرا ببینی. مجنون که شیفته دیدار لیلی بود چندین ساعت قبل از موعد مقرر رفت و در محل قرار نشست. نیمه شب لیلی آمد و وقتی او را در خواب عمیق دید از کیسه‌ای که به همراه داشت چند مشت گردو برداشت و ریخت داخل جیب‌های مجنون و رفت. مجنون وقتی چشم باز کرد خورشید طلوع کرده بود، آهی کشید و گفت: ای دل غافل یار آمد و ما در خواب بودیم. افسرده و پریشان برگشت به شهر. در راه ، یکی از دوستانش او را دید و پرسید: چرا اینقدر ناراحتی؟! وقتی جریان را از مجنون شنید با خوشحالی گفت: این که عالی‌ست! نشانه این است که لیلی به دو دلیل تو را خیلی دوست دارد! دلیل اول اینکه: خواب بودی و بیدارت نکرده! و به طور حتم به خودش گفته او عزیز دل من است و‌ اکنون خواب ناز است پس نباید بیدارش کنم؟! و دلیل دوم اینکه: وقتی بیدار می‌شدی، گرسنه بودی و لیلی طاقت این را نداشت پس برایت گردو گذاشته تا بشکنی و بخوری! مجنون سری تکان داد و گفت: نه! او می‌خواسته بگوید تو عاشق نیستی! اگه عاشق بودی که خوابت نمی‌برد! تو را چه به عاشقی؟ بهتره بروی گردو بازی کنی! @navaeeschool -------------------------
📺 تدریس تفکر و سبک زندگی هشتم - مهار نفس (۱) مدرس: آقای اشکان یعقوبی‌فر مشاهده کلیپ: https://www.aparat.com/v/pVMh6 ------------------------- @navaeeschool -------------------------