eitaa logo
دبیرستان نوایی
425 دنبال‌کننده
495 عکس
199 ویدیو
651 فایل
📭 @davari55 🌐 navaeeschool.ir 🌍 @navaeeschool ☎️ 03145823540
مشاهده در ایتا
دانلود
با پرتو جمالت برهان چه کار دارد؟ با عشق زلف و خالت ایمان چه کار دارد؟ با عشق دلگشایت عاشق کجا برآید؟ با وصل جانفزایت هجران چه کار دارد؟ در بارگاه دردت درمان چه راه یابد؟ با جلوه‌گاه وصلت هجران چه کار دارد؟ با سوز بی‌دلانت مالک چه طاقت آرد؟ با عیش عاشقانت رضوان چه کار دارد؟ گرنه گریخت جانم از پرتو جمالت در سایهٔ دو زلفت پنهان چه کار دارد؟ چون در پناه وصلت افتاد جان نگویی: هجری بدین درازی با جان چه کار دارد؟ گر در خورت نیابم، شاید، که بر سماطت پوسیده استخوانی بر خوان چه کار دارد؟ آری عجب نباشد گر در دلم نیابی در کلبهٔ گدایان سلطان چه کار دارد؟ من نیز اگر نگنجم در حضرتت، عجب نیست آنجا که آن کمال است نقصان چه کار دارد؟ در تنگنای وحدت کثرت چگونه گنجد در عالم حقیقت بطلان چه کار دارد؟ گویند نیکوان را نظارگی نباید کانجا که درد نبود درمان چه کار دارد؟ آری، ولی چو عاشق پوشید رنگ معشوق آن دم میان ایشان دربان چه کار دارد؟ جایی که در میانه معشوق هم نگنجد مالک چه زحمت آرد؟ رضوان چه کار دارد ؟ هان! خسته دل عراقی، با درد یار خو کن کانجا که دردش آمد درمان چه کار دارد؟ .:شیخ فخرالّدین ابراهیم بن بزرگمهر «عراقی»:. ------------------------- @navaeeschool -------------------------
🔴 صبر بر تلخی خواجه‌‏اى غلامش را ميوه‌‏اى داد. غلام ميوه را گرفت و با رغبت تمام می‌خورد. خواجه، خوردن غلام را می‌ديد و پيش خود گفت: كاشكى نيمه‌‏اى از آن ميوه را خود می‌‏خوردم. بدين رغبت و خوشى كه غلام، ميوه را می‌خورد، بايد كه شيرين و مرغوب باشد. پس به غلام گفت: يك نيمه از آن به من ده كه بس خوش می‌خورى. غلام نيمه‌‏اى از آن ميوه را به خواجه داد؛ اما چون خواجه قدرى از آن ميوه خورد، آن را بسيار تلخ يافت. روى در هم كشيد و غلام را عتاب كرد كه چنين ميوه‌اى را بدين تلخى، چون خوش می‌خورى. غلام گفت: اى خواجه! بس ميوه شيرين كه از دست تو گرفته‌‏ام و خورده‌‏ام، اكنون كه ميوه‌‏اى تلخ از دست تو به من رسيده است، چگونه روى در هم كشم و باز پس دهم كه شرط جوانمردى و بندگى اين نيست. صبر بر اين تلخى اندك، سپاس شيرينی‌هاى بسيارى است كه از تو ديده‌‏ام و خواهم ديد. ------------------------- @navaeeschool -------------------------
🔴 مرنج و مرنجان شاگردی از عارفی خواست که او را موعظه کند. عارف گفت: مرنج و مرنجان! شاگرد پرسید: مرنجان را فهمیدم یعنی کسی را اذیت نکنم ولی مرنج یعنی چی؟ چه‌طور می‌توانم ناراحت نشوم!؟ مثلاً وقتی بفهمم کسی مرا غیبت کرده یا فحش داده، چه‌طور نباید برنجم؟ عارف پاسخ داد: علاج آن است که خودت را کسی ندانی و اگر خودت را کسی ندانستی دیگر نمی‌رنجی! ------------------------- @navaeeschool -------------------------
🔴 نامه عاشقانه حضرت امام (ره) به همسرش در سفر حج زمان: فروردین ۱۳۱۲/ ذی‌القعده ۱۳۵۱ مکان: لبنان، بیروت مخاطب: ثقفی، خدیجه تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. [حالِ‏] من با هر شدتی باشد می‌‏گذرد ولی بحمدالله تا کنون هرچه پیش آمد خوش بوده و الآن در شهر زیبای بیروت هستم؛ حقیقتاً جای شما خالی است فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالی به دل بچسبد. در هر حال امشب شب دوم است که منتظر کشتی هستیم، از قرار معلوم و معروف یک کشتی فردا حرکت می‌‏کند ولی ماها که قدری دیر رسیدیم، باید منتظر کشتی دیگر باشیم. عجالتاً تکلیف معلوم نیست امید است خداوند به عزت اجداد طاهرینم که همه حجاج را موفق کند به اتمام عمل، از این حیث قدری نگران هستیم ولی از حیث مزاج بحمدالله به سلامت، بلکه مزاجم بحمدالله مستقیم‌تر و بهتر است. خیلی سفر خوبی است جای شما خیلی خیلی خالیست. دلم برای پسرت (۱) قدری تنگ شده است. امید است هر دو (۲) به سلامت و سعادت در تحت مراقبت آن عزیز و محافظت خدای متعال باشند اگر به آقا (۳) و خانم‏ها‌ (۴) کاغذی نوشتید سلام مرا برسانید. من از قِبَل همه نایب الزیاره هستم. ایام عمر و عزت مستدام. تصدقت، قربانت؛ روح اللَّه. --------------------- ۱) آقای سید مصطفی خمینی که در آن زمان سه ساله بوده است. ۲) اشاره به آقامصطفی و فرزند دیگرشان که درآن زمان هنوز به دنیا نیامده بود و چند روز پس از نگارش این نامه در زمانی که امام در سفر حج بودند، متولد گردید و او را «علی» نام گذاردند. وی در کودکی بر اثر بیماری درگذشت. ۳) آقای میرزا محمد ثقفی، پدر همسر امام خمینی. ۴) مادر و مادربزرگ همسر امام خمینی که در آن زمان در قید حیات بوده‌اند. ------------------------- @navaeeschool -------------------------
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎼 آهنگ: قدح را به سر کنید خواننده: علیرضا افتخاری ------------------------- @navaeeschool -------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 چگونه از ابتلا به بیماری آلزایمر پیشگیری کنیم؟ ------------------------- @navaeeschool -------------------------
✅ حدیث روز مَثَلُ الدُّنيا كَمَثَلِ ماءِ البَحرِ، كُلَّما شَرِبَ مِنهُ العَطشانُ ازدادَ عَطَشا حَتّى يَقتُلَهُ. / امام صادق (ع) 👈 حكايت دنيا، حكايت آب درياست كه هرچه تشنه از آن بيشتر بنوشد، تشنه‌تر مى‌شود تا سرانجام، او را بكُشد. 📚 الكافی ، جلد ۳، صفحه ۱۳۶ ------------------------- @navaeeschool -------------------------
🖌 آیا می‌دانستید که: طول كهكشان راه شيری برابر با ۱۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰،۰۰۰ كيلومتر است. اگر اين مسير را با قطاری با سرعت ۴۰۰ كيلومتر در ساعت بپيماييم ۲۸۵۳۸۸۱۲۷۹۰۰ سال وقت نياز داريم تا طول كهكشان را طی کنیم و اگر هر فرد ۱۰۰ سال عمر كند و از اول زندگی رانندگی كند برای طی اين مسير به ۲۸۵۳۸۸۱۲۷۹ راننده نياز داريم. ------------------------- @navaeeschool -------------------------
یک شبی مجنون نمازش را شکست بی‌وضو در کوچه لیلا نشست عشق آن شب مست مستش کرده بود فارغ از جام الستش کرده بود سجده‌ای زد بر لب درگاه او پر ز لیلا شد دل پر آه او گفت یا رب از چه خوارم کرده‌ای بر صلیب عشق دارم کرده‌ای جام لیلا را به دستم داده‌ای وندر این بازی شکستم داده‌ای نشتر عشقش به جانم می‌زنی دردم از لیلاست آنم می‌زنی خسته‌ام زین عشق، دل خونم مکن من که مجنونم تو مجنونم مکن مرد این بازیچه دیگر نیستم این تو و لیلای تو، من نیستم گفت: ای دیوانه لیلایت منم در رگ پیدا و پنهانت منم سال‌ها با جور لیلا ساختی من کنارت بودم و نشناختی عشق لیلا در دلت انداختم صد قمار عشق یک جا باختم کردمت آواره صحرا نشد گفتم عاقل می‌شوی اما نشد سوختم در حسرت یک یا ربت غیر لیلا برنیامد از لبت روز و شب او را صدا کردی ولی دیدم امشب با منی گفتم بلی مطمئن بودم به من سر می‌زنی در حریم خانه‌ام در می‌زنی حال این لیلا که خوارت کرده بود درس عشقش بی‌قرارت کرده بود مرد راهش باش تا شاهت کنم صد چو لیلا کشته در راهت کنم .:مرتضی عبداللهی:. ------------------------- @navaeeschool -------------------------
🔴‍ از باباکرم چه می‌دانید؟ باباکرم شخصی بوده از لاتهای قدیم به اسم رسمی کرم کریمی. قصاب محل بوده و همه از او حساب می‌بردند. وقتی از کوچه پس کوچه‌های محله گذر می‌کرد، بچه‌های فقیر و یتیم و بیچاره‌ای در طول مسیرش بودند که هر روزه به آنها کمک می‌کرد و با یک آب نبات آنها را خوشحال می‌کرد. طوری شده بود که این بچه‌ها او را کرم صدا می‌کردند و هر وقت از دور می‌آمد، بچه‌ها با شادی دست می‌زدند و صدا می‌زدند باباکرم باباکرم... و آقا کرم قصاب هم برای خوشحال کردن بچه‌های فقیر سر و گردن می‌جنباند و دست و پایی تکان می‌داد. ------------------------- @navaeeschool -------------------------
🔴 مهربان‌تر از مادر در زمان حضرت موسی (ع) پسر مغروری بود که دختر ثروتمندی گرفته بود. عروس مخالف مادرشوهر خود بود. پسر به اصرار عروس، مجبور شد مادر پیر خود را بر کول گرفته بالای کوهی ببرد، تا مادر را گرگ بخورد. مادر پیر خود را بالای کوه رساند، چشم در چشم مادر کرد و اشک چشم مادر را دید و سریع برگشت. به موسی (ع) ندا آمد برو در فلان کوه مهر مادر را نگاه کن. مادر با چشمانی اشکبار و دستانی لرزان، دست به دعا برداشت و می‌گفت: خدایا! ای خالق هستی! من عمر خود را کرده‌ام و برای مرگ حاضرم، فرزندم جوان است و تازه‌داماد، تو را به بزرگی‌ات قسم می‌دهم، پسرم را در مسیر برگشت به خانه‌اش، از شر گرگ در امان دار که او تنهاست. ندا آمد: ای موسی (ع)! مهر مادر را می‌بینی؟ با این‌که جفا دیده ولی وفا می‌کند. بدان من نسبت به بندگانم از این پیر‌زن نسبت به پسرش مهربان‌ترم. ------------------------- @navaeeschool -------------------------