eitaa logo
دبیرستان نوایی
384 دنبال‌کننده
495 عکس
199 ویدیو
651 فایل
📭 @davari55 🌐 navaeeschool.ir 🌍 @navaeeschool ☎️ 03145823540
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ حدیث روز اِنَّ مَعَ اْلاِسْرافِ قِلَّةُ الْبَرَكَةِ. / امام صادق (ع) 👈 همانا اسراف با كمى بركت همراه است. 📚 وسائل الشيعه ، ج ۱۵ ، ص ۲۶۱ -------------------------- @navaeeschool --------------------------
🖌 آیا می‌دانستید که: کویر لوت سرزمین اسرارآمیزی است. از کلوت‌ها و افسانه‌های پر از جن و پری‌اش که بگذریم، کمتر کسی فکرش را می‌کرد که در نزدیکی لوت یکی از قدیمی‌ترین تمدن‌های دنیا تشکیل شده باشد. اما کشف قدیمی‌ترین پرچم دنیا از این منطقه، نام لوت را به تمدن کهن خبیص پیوند داد. قدیمی‌ترین درفش فلزی جهان، شباهت زیادی به درفش کاویانی دارد. درفشی که از حوالی کویر لوت در کرمان کشف شد و برگ تازه‌ای از تاریخ را رو کرد. -------------------------- @navaeeschool --------------------------
چشمی که باز نیست به روی تو بسته بِه دستی که دامن تو نگیرد، شکسته بِه بر خامشی قیامتِ کبری بلند شد بنشین دَمی که فتنه‌ی محشر نشسته بِه حرفی که دردِ عشق ندارد، نهفته خوش آهی که بی‌اثر بُود از دل نرسته بِه جان را که نسبتی‌ست به شیرازه‌ی وجود پیوند اگر به غیر تو باشد، گسسته بِه گر می‌رسد به خاطرت از خاطرم ملال قاصد، هلاک و بال کبوتر، شکسته بِه امشب سراغ نشئه «پری» می‌دهد به بزم زاهد! بیا که شیشه‌ی تقوا شکسته بِه .:پری بدخشی:. -------------------------- @navaeeschool --------------------------
شمر نمازش را می‌خواند، روزه‌اش را هم می‌گرفت، آشکارا هم فسق و فجور نمی‌کرد، و شاید اهل رشوه و ربا هم نبود. معاویه و ابن‌زیاد و عمربن‌سعد هم همینطور. یادمان باشد، زیارت عاشورا که می‌خوانیم وقتی رسیدیم به «وَ لَعنَ الله...»هایش؛ لحظه‌ای به خودمان گوشزد کنیم: نکند این «لعن الله...» شامل حال ما هم بشود؟! مایی که گاه خودمان را "ارزانتر" از شمر و عمر و ابن‌زیاد می‌فروشیم. جمله‌ای بس سنگین از شهید آوینی: "کربلا" به رفتن نیست، به شدن است! که اگر به رفتن بود! شمر هم "کربلایی" است! -------------------------- @navaeeschool --------------------------
در این دنیا خود را با کسی مقایسه نکنید در این صورت به خودتان توهین کرده‌اید. .:آلن استرایک:. -------------------------- @navaeeschool --------------------------
قورباغه‌ای در همسایگی ماری لانه داشت، هرگاه قورباغه بچه‌ای به دنیا می‌آورد، مار آمدی و بخوردی. قورباغه با خرچنگی دوست بود. به پیش خرچنگ رفت و گفت: ای برادر! تدبیری اندیش که مرا خصمی قوی و دشمنی بی‌رحم است. نه در برابرش مقاومت می‌توانم کرد و نه توان مهاجرت دارم، چرا که اینجا مکانی است خرم و زیبا، در نهایت آسایش. خرچنگ گفت: قوی پنجگان توانا را جز با مکر نتوان شکست داد. در این اطراف راسویی زندگی می‌کند، چند ماهی بگیر و بکش و از جلوی خانه.ی راسو تا لانه‌ی مار بیافکن، راسو یکی یکی می‌خورد و چون به مار رسد او را هم می‌بلعد و تو را از رنج می‌رهاند. قورباغه با این حیله مار را هلاک کرد. چند روزی بگذشت، راسو دوباره هوس ماهی کرد، بار دیگر به دنبال ماهی در آن مسیر راهی شد، پس قورباغه و همه‌ی بچه‌هایش را خورد. این افسانه گفته شد تا بدانیم که حیله و مکر بسیار بر خلق خدا موجب هلاکت است! 📚 کلیله و دمنه -------------------------- @navaeeschool --------------------------
۱۰ دلیل برای خداحافظی با نوشابه -------------------------- @navaeeschool --------------------------
✅ حدیث روز اِعلَمُوا أنَّ كَمالَ الدّينِ طَلَبُ الِعلمِ و العَمَلُ بِهِ. / امام علی (ع) 👈 بدانيد كه كمال دين در طلب دانش و به كار بستن آن است. 📚 الكافى ، ج ۱ ، ص ۳۰ -------------------------- @navaeeschool --------------------------
🖌 آیا می‌دانستید که: حشرات به پلک نیازی ندارند. سطح چشمان آنها به سختی استخوان‌بندی خارجی حیوانات است. در نتیجه چشم غیرقابل نفوذ بوده و مانند چشمان نرم و خیسِ مهره‌داران، نیازی به حفاظت بیشتر با کمک پلک ندارند. اگر چشم حشره‌ای کثیف شود به راحتی آن‌را با کمک پاهایش تمیز می‌کند. -------------------------- @navaeeschool --------------------------
ای فَرَس با تو چه رخ داده که خود باخته‌ای مگر این گونه که ماتی! تو شَه انداخته‌ای؟ ای همایون فَرَسِ پادشه سدره مقام که چراگاه بهشت است تو را جای خرام نه رکابی ز تو برجاست نه زین و نه لگام مگر ای پیک سبک پا! بر سر شاه انام چه بلا رفته که با خویش نپرداخته‌ای؟ تا صَهیل تو همی آمدی ای پیک امید بر همه اهل حرم بود صدای تو نوید کاینک آید ز پی پرسش ما شاه شهید مگر این بار خداوند حرم را چه رسید؟ کای فرس شیهه‌زنان بر حرمش تاخته‌ای؟ اگر آورده‌ای ای هدهد فرخنده سیر ز سلیمان و نگینش بر بلقیس خبر ز چه آلوده به خون تاج تو؟ خاکم بر سر راست گو تخت سلیمان شده برباد مگر تو ز بهر خبر از تیر پری ساخته‌ای! آن شهی را که به امرش فکند سایه سحاب خواهد ار آب، شود خاک در عالم نایاب طعنه بر لجّۀ تیار زند موج سراب دیده‌ای کشته مگر، تشنه لبش بر لب آب که چنین ناله به عیّوق برافراخته‌ای؟ تو که غلطان ز سر زین، نگونش دیدی در میان سپه دشمن دونش دیدی ای فرس راست به من گوی که چونش دیدی تو به چشمان خود، آغشته به خونش دیدی؟ یا قتیل دگری بود تو نشناخته‌ای؟ بوی خون آید از این کاکل و یال و تن تو شد مگر کشتۀ روبه، شه شیر اوژن تو دل افسردۀ من آب شد از دیدن تو فاش گو، برق که آتش زده بر خرمن تو؟ که چنین غلغله در بحر و بر انداخته‌ی؟ .:نیر تبریزی:. -------------------------- @navaeeschool -------------------------- نزد شهریار که سلطان الشعرای عصر خود بود یک بیت از نیر «محمدتقی حجه الاسلام مشهور به نیر تبریزی»خوانده شد. ای فرس با تو چه رخ داده که خودباخته‌ای مگر این‌گونه که ماتی! تو شه انداخته‌ای؟ او آهی کشید و گفت کاش به جای چهار جلد اشعار من همین یک بیت مال من بود. بدون اغراق باید گفت در ادب فارسی به مانند این بیت که زبان حال حضرت سکینه (س) است هنگامی که اسب خونین حضرت سیدالشهدا بدون حضرت به خیام برگشت، بیتی گفته نشده است. معنی برخی لغات: فَرس = اسب، در اینجا منظور اسب امام حسین (ع) سِدرَه = درخت کنار بالای آسمان هفتم و آن را سدره المنتهی گویند و حدّ رسیدن جناب جبرئیل همانجاست. صَهیل = صدای شیهۀ اسب لُجّه = عمیق‌ترین موضع دریا تَیّار = مواج ، در اینجا لُجّه و تَیّار کنایه از دریای عمیق و موّاج
🔴 ریگ به کفش داشتن روزی روزگاری در سرزمینی بسیار دور، مرد دانا، شجاع و جنگاوری به نام سنجر زندگی می‌کرد و او همیشه قبل از جنگیدن خوب فکر می‌کرد. روزی حاکم به او گفت: قرار است کاروانی از هدایای بسیار گرانقیمت به نشانه‌ی پایان جنگ به کشورمان وارد شود. من به این کاروان اعتماد ندارم. چون سال‌ها با این کشور در جنگ بوده‌ایم. شاید آوردن هدایا حیله باشد و نقشه‌ی شومی در سر داشته باشند. سنجر تا رسیدن کاروان هدایا خوب فکر کرد. او به سربازان سپرد که کسی را با شمشیر و نیزه و خنجر به قصر راه ندهند. اما تازه‌واردان هیچ اسلحه‌ای همراه خود نداشتند. کاروان پادشاه کشور همسایه بدون هیچ مشکلی وارد قصر حاکم شد. درست وقتی که فرستاده‌ی پادشاه کشور همسایه، پشت در اتاق حاکم منتظر ایستاده بود تا نامه‌ی صلح و هدایا را با او تقدیم کند، سنجر از راه رسید. رو به آن‌ها کرد و گفت: حاکم سرزمین ما منتظر ورود شما مهمانان عزیز است؛ اما من به عنوان رئیس تشریفات از شما می‌خواهم که چکمه‌هایتان را قبل از ورود به اتاق حاکم درآورید. با شنیدن این حرف، افراد تازه وارد و سردسته‌ی آنان به همدیگر نگاهی انداختند. رنگ صورتشان سرخ شد. یکی از آن‌ها بهانه آورد: ولی قربان! این لباس رسمی ماست. ما نمی‌توانیم بدون آن به حضور حاکم برسیم. سنجر گفت: اما این قانون حاکم و قصر اوست. کسی نمی‌تواند آن را زیر پا بگذارد. حالا چکمه‌هایتان را درآورید. آن چند نفر وقتی اصرار خود را بی‌فایده دیدند، ناگهان خم شدند و خنجرهای کوچک زهرآگین را از چکمه‌های خود بیرون آوردند. آن‌ها با سنجر درگیر شدند. سنجر که از قبل حیله‌ی آن‌ها را فهمیده بود و آمادگی جنگ را داشت، با شجاعت با آن‌ها جنگید و همه را دست بسته به ماموران کاخ تحویل داد. حاکم به هوش و درایت سنجر آفرین گفت و به او هدیه داد. از آن روز به بعد به افرادی که در ظاهر خطرناک نیستند ولی در سرشان پر از نقشه است می‌گویند: حتماً ریگی به کفشش دارد. -------------------------- @navaeeschool --------------------------
اغلب مردم تعریف و تمجیدها را ظرف چند دقیقه فراموش می‌کنند اما یک اهانت را سال‌ها به خاطر می‌سپارند. آنها مانند آشغال‌جمع کن‌هایی هستند که هنوز توهینی را که مثلا بیست سال پیش به آن‌ها شده را با خود حمل می‌کنند و بوی ناخوشایند این زباله‌ها همواره آنان را می‌آزارد. ✅ برای شاد بودن باید بر «افکار شاد» تمرکز کنید. باید ذهن خود را از زباله‌هایِ تنفر، خشم، نگرانی و ترس رها کنید. -------------------------- @navaeeschool --------------------------