eitaa logo
دبیرستان نوایی
387 دنبال‌کننده
495 عکس
199 ویدیو
651 فایل
📭 @davari55 🌐 navaeeschool.ir 🌍 @navaeeschool ☎️ 03145823540
مشاهده در ایتا
دانلود
🖌 آیا می‌دانستید که: رانندگی با سرعت حدود ۹۰ کیلومتر برساعت باعث کمترین مصرف سوخت می‌شود. سرعت بالاتر مصرف سوخت را تصاعدی افزایش می‌دهد. در سرعت کمتر نیز به خاطر طولانی شدن زمان سفر سوخت بیشتری مصرف می‌شود. -------------------------- @navaeeschool --------------------------
توفانِ بلا بسته همه رهگذر ما بشکسته فلک سنگِ جفا را به سر ما در وادیِ عشق تو همه گمشدگانیم ای مرگ! کجایی که شوی راهبر ما؟ پر نیست که در کوی تو پرواز نماییم آوَخ که فلک بست به هم بال و پر ما تا دیده به روی گل روی تو گشادیم خوار است همه روی زمین در نظر ما داغِ دلِ دل‌سوختگان را تو چه دانی؟ دل‌سوخته داند که چه آمد به سر ما ما دربه‌در از عشق تو، هر کوی دَوانیم رحمی تو نیاری به دلِ دربه‌در ما تا روز قیامت همه در سوز و گدازیم از آتشِ عشقی که زدی بر جگر ما نادم شوی از جور و جفاها که نمودی روزی که بجوییّ و نیابی اثر ما «افسر!» به جهان کاش وجود تو نبودی کاین زندگی و عمر، شده دردسر ما .:داراب افسر بختیاری:. -------------------------- @navaeeschool --------------------------
تاجر ثروتمندی ۴ همسر داشت. همسر چهارم را از همه بيشتر دوست می‌داشت و برای او دائما هدایای گرانبها می‌خرید و بسيار مراقبش بود. همسر سومش را هم دوست می‌داشت و به او افتخار می‌كرد. اما واقعيت اين است كه او همسر دومش را هم بسيار دوست می‌داشت. او زنی بسيار مهربان بود كه دائما نگران و مراقب مرد بود. مرد در هر مشكلی به او پناه می‌برد و او نيز به تاجر كمك می‌كرد تا گره كارش را بگشايد و از مخمصه نجات بيايد. اما همسر اول مرد، زنی بسيار وفادار و توانا بود كه در حقيقت عامل اصلی ثروتمند شدنش بود ولی اصلا مورد توجه مرد نبود و با اينكه او از صميم قلب عاشق شوهرش بود اما مرد تاجر به ندرت وجود او را در خانه‌ حس می‌كرد. روزی مرد مريض شد و فهميد كه به زودی خواهد مرد. به دارايی زياد و زندگی مرفه خود انديشيد و با خود گفت: من اكنون ۴ همسر دارم، ببینم آیا از بین اینها کسی حاضر است در این سفر همراه من باشد. او تصميم گرفت با زنانش حرف بزند. اول سراغ همسر چهارم رفت و گفت: من تو را از همه بيشتر دوست دارم و انواع راحتی را برايت فراهم کردم، حالا در برابر اين همه محبت، آيا در مرگ با من همراه می‌شوی تا تنها نمانم؟ زن به سرعت گفت: هرگز و مرد را رها كرد. مرد ناچار با قلبی شكسته نزد همسر سوم رفت و گفت: من در زندگی ترا بسيار دوست داشتم، آيا در اين سفر همراه من خواهی آمد؟ زن گفت البته كه نه. من جوانم و بعد از تو دوباره ازدواج خواهم کرد. تاجر سراغ همسر دوم رفت و گفت: تو هميشه به من كمك كرده‌ای و در مخاطرات همراه من بودی، می‌توانی در مرگ نیز همراه من باشی؟ زن گفت: اين فرق دارد من نهايتا می‌توانم تا قبرستان همراه تو باشم، اما در مرگ متأسفم. در همين حين صدايی او را به خود آورد: من با تو می‌مانم، هرجا كه بروی. تاجر نگاهش كرد، زن اول بود كه پوست و استخوان شده بود، غم سراسر وجودش را تيره و ناخوش كرده بود و زيبايی و نشاطی برايش نمانده بود. تاجر سرش را به زير انداخت و آرام گفت: بايد آن روزهايی كه می‌توانستم به تو توجه می‌كردم و مراقبت می‌بودم. این داستان از این رو بیان شد تا گفته شود در حقيقت همه ما چهار همسر داريم. همسر چهارم بدن ماست. مهم نيست چقدر زمان و پول صرف زيبا كردن او بكنيم، وقت مرگ اول از همه او ما را ترك می‌كند. همسر سوم دارايی‌های ماست. هر چقدر هم برايمان عزيز باشند وقتی بميريم به دست ديگران خواهد افتاد. همسر دوم خانواده و دوستان ما هستند. هر چقدر هم صميمی و عزيز باشند، وقت مردن نهايتا تا سر مزار كنارمان خواهند ماند. و همسر اول روح ماست. غالبا به آن بی‌توجهيم و تمام وقت خود را صرف تن و پول و دوست می‌كنيم. او ضامن توانمندی‌های ماست. اما ما ضعيف و درمانده رهايش كرده‌ايم تا روزی كه قرار است همراه ما باشد اما ديگر هيچ قدرت و توانی برايش باقی نمانده است. -------------------------- @navaeeschool --------------------------
🔴 علی (ع) در قرآن روزی معاویه «لعنة‌الله‌علیه» وارد مکه شد، گروهی بر معاویه وارد شدند و گفتند: آیا می‌دانی که ابن عباس تفسیر قرآن می‌کند؟ معاویه گفت: خب ابن عباس پسر عمه‌ی پیغمبر بوده، او از هاشمیان است! اگر او نکند چه کسی تفسیر کند؟! گفتند: آیات را به نفع علی بن ابیطالب تفسیر می‌کند و ما از این قضیه شاکی هستیم! معاویه گفت: خودم رسما وارد مجلس می‌شوم و جمعشان را بر هم می‌زنم. معاویه وارد مجلس تفسیر ابن عباس می‌شود، ابن عباس با چنان کیفیتی تفسیر آیات می‌کرد که معاویه هیچ جای اعتراضی بر خود ندید! بعد از مجلس معاویه رو به ابن عباس کرد و گفت: ابن عباس تو تفسیر آیات می‌کنی یا فضائل علی بن ابیطالب را بازگو می‌کنی؟! ابن عباس گفت: معاویه به من بگو کجای قرآن است که فضائل علی بن ابیطالب نیست؟ از خودت سوال می‌کنم این آیه برای کیست؟ "انَّما اَنتَ مُنذِرُ و َلِکُلِ قَومِ هاد" معاویه گفت: رسول خدا (ص) فرمود؛ منذر این امت منم و هادی وجود علی بن ابیطالب است! ولی ابن عباس حتما باید این آیه را بخوانی؟! ابن عباس گفت: "اِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهیرا" بگو این آیه برای کیست؟ معاویه گفت: این هم قصه‌ی طهارت و عصمت علی بن ابیطالب و اهل بیتش است، درست! ولی حتما باید این را بخوانی؟ ابن عباس گفت: "اِنَّما وَلیُّکُمُ اللهُ وَ رَسولُه وَالَّذینَ یُقیمونَ الصَّلوهَ وَ یُوتونَ الزَّکوةَ وَ هُم رکِعون" ای معاویه این آیه برای کیست؟ معاویه گفت: زمانی که علی بن ابیطالب انگشتر در راه خدا داد این آیه بر حق علی نازل شد، قبول دارم! ولی حتما این را باید بخوانی؟ ابن عباس گفت: "عَمَّ یَتَساءَلون عَنِ النَّبَاِ العَظیم" معاویه بگو این آیه در حق کیست؟ معاویه گفت: رسول خدا فرمود؛ خبر عظیم علی بن ابیطالب است که هم مردم ازش می‌پرسند و هم من از علی خواهم پرسید، ولی ابن عباس حتما باید این را بخوانی؟ ابن عباس گفت: "وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَمیعا وَ لا تَفَرَّقوا" بگو ببینم این آیه برای کیست؟ معاویه گفت: پیغمبر فرمود؛ حبل الله علی بن ابیطالب است دست به دامن علی بزنید و جای دیگر نروید که گمراه می‌شوید. ولی باید همین را تفسیر کنی؟ ابن عباس گفت: "کَفی بِاللهِ شَهیدا بَینی وَ بَینَکُم" این آیه برای چیست معاویه؟ معاویه گفت: این قصه قصه‌ی علم علی بن ابیطالب است که خدا همه‌ی علم جاری را در سیره‌ی او تعریف می‌کند، ولی لازم است حتما این را بخوانی؟ ابن عباس گفت: "قُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا و َأَبْنَاءَکُمْ و َنِسَاءَنَا و َنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ" بگو به من که این آیه برای کیست؟ معاویه گفت: این هم ماجرای مباهله با اهل نجران است که خدا در این آیه علی بن ابیطالب را نفس پیغمبر می‌خواند، ولی برای مردم حتما باید همین را بخوانی؟ ابن عباس گفت: "ساَلَ سائِلٌ بِعَذابِ واقِع" این آیه برای چیست معاویه؟ معاویه گفت: روز غدیر شخصی نزد رسول خدا آمد و گفت این سخنان از خودت بود یا از خدا؟ پیغمبر فرمود امر رسالت بود، شخص رو به پیغمبر کرد و گفت؛ به خدا بگو بر من عذاب وارد کند که تحمل ولایت علی را ندارم و خداوند جلوی همگان دشمن علی را هلاک کرد، ابن عباس قبول دارم! ولی آیا باید حتما این آیه را بخوانی؟ ابن عباس گفت: "یا اَیُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیک" این آیه دیگر برای چیست معاویه؟ معاویه گفت: این هم ماجرای ابلاغ ولایت علی بن ابیطالب است قبول دارم! ولی این را حتما باید بازگو کنی؟ ابن عباس گفت: "اَلیومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم" معاویه به من بگو این دگر برای کیست؟ معاویه گفت: این آیه هم اکمال دیانت در پرتوی ولایت علی بن ابیطالب است ولی آیه‌ای دیگری بخوان نه این را! ابن عباس از جا بلند شد و گفت: معاویه به من بگو کجای قرآن را بخوانم که فضل علی بن ابیطالب نباشد؟! کجا را بخوانم که از علی بیان نشده باشد؟! معاویه گفت: اصلا ابن عباس بخوان "اِذا زُلزِلَتِ الارض زلزالها ابن عباس: این آیه هم فضل علی بن ابیطالب است! معاویه گفت: علی در این آیه دگر چه می‌کند ابن عباس؟! ابن عباس گفت: نشنیدی بعد از رسول خدا یک سال نگذشته بود که زلزله‌ای بر مدینه آمد که همه‌ی مردم از شدت وحشت از خانه به در شده بودند و علی در میانشان حاضر شد و خواند این آیه را و پایش را بر زمین کوبید و فرمود: زمین! ابوتراب بر تو امر می‌کند آرام گیر! معاویه که از غضب بر خود می‌پیچید گفت: ابن عباس راحت بگو تا قرآن باشد، علی هم خواهد بود. 📚 بحار الانوار ج ۴۴ ص ۱۲۵ -------------------------- @navaeeschool --------------------------
انعکاس چیزی باش که می‌خواهی در دیگران ببینی. اگر عشق می‌خواهی؛ عشق بورز، اگر صداقت می‌خواهی راستگو باش و اگر احترام می‌خواهی احترام بگذار‌. -------------------------- @navaeeschool --------------------------
✅ حدیث روز اِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الْحِسابَ يَوْمَ الْقِيامَةِ. / امام صادق (ع) 👈 معاشرت و رفت و آمد با خويشاوندان، حساب روز قيامت را بر انسان آسان مى‌كند. 📚 بحار الأنوار ، ج ۷۴ ، ص ۱۰۲ -------------------------- @navaeeschool --------------------------
🖌 آیا می‌دانستید که: در هفدهم مرداد ماه سال ۱۳۷۷، محمود صارمی خبرنگار خبرگزاریِ جمهوری اسلامی، به همراه هشت نفر از اعضای کنسولگری ایران در مزار شریف افغانستان به دست گروهک تروریستی طالبان به شهادت رسید. به همین مناسبت، شورای فرهنگ عمومی، هفدهم مرداد ماه هر سال را به عنوان «روز خبرنگار» نامگذاری کرد. -------------------------- @navaeeschool --------------------------
ژاله سحرگه که ز ابری کشید بر ورقِ لاله به بُستان خزید لاله چو آگاهی از این کار یافت آتشی اندر دلش از کینه تافت گفت: که هستی که بدین کَرّ و فَرّ در برِ من ساختی اکنون مقرّ؟ بی‌خبر از راه رسیدن چرا؟ خانه‌ی اغیار گزیدن چرا؟ ژاله بدو گفت چنین -با خروش- کای گلِ بیرون‌شده از گل، خموش! شبنمِ گوهروَشِ افلاکی‌ام نه چو تو دلسوخته‌ای خاکی‌ام قطره‌ی لؤلؤفَرِ عُلْوی‌ٰمکان زاده‌ی ابرم، وطنم آسمان زیبِ جمالِ گل و سنبل منم روشنیِ دیده‌ی بلبل منم چون که به زیر آمده‌ام از زَبَر زیبدم اینک شَوَمَت تاج سر لاله به پاسخ لب خود باز کرد این سخن از بهرِ وی آغاز کرد بوالهوس، ای قطره‌ی بی رنگ و بو بیهُده از خویش مریز آبرو سوی نشیب آمدنت از فراز ننگ بُود، نیست سزاوارِ ناز فخر، به بالا شدن از پستی است جانبِ پستی شدن از سستی است من که ز پستی سوی بالا شدم سرخ‌گلی دلکش و رعنا شدم زیورِ گلزارم و زیبِ چمن زینتِ بُستان و صفای دَمَن می‌سزد ار فخر به عالم کنم ناز بر این عالم و آدم کنم ژاله چو از لاله شنید این مَقال غرق شد اندر عرقِ انفعال زاین سخن افتاد بسی در شگفت لرزه ز پا تا به سرش را گرفت ناگه از آن سوی فلک شد عیان کوکبه‌ی خسروِ سیّارگان ژاله بزد دست به دامانِ مهر رفت خجالت‌زده سوی سپهر ‏□ آری! هرکس به غرور اوفتاد یک‌سره حیثیّت او شد به باد جان من! این نکته به خاطر سپار غرّه مشو تا نشوی شرمسار .:آزاد اصفهانی (نوربخش):. -------------------------- @navaeeschool --------------------------
پادشاهی قصد کشتن اسيری کرد. اسير در آن حالت نااميدی شاه را دشنام داد. شاه به يکی از وزرای خود گفت: او چه می‌گويد؟ وزير گفت: به جان شما دعا می‌کند. شاه اسير را بخشيد. وزير ديگری که در محضر شاه بود و با آن وزير اول مخالفت داشت گفت: ای پادشاه آن اسير به شما دشنام داد. پادشاه گفت: تو راست می‌گويی اما دروغ آن وزير که جان انسانی را نجات می‌دهد بهتر از راست توست که باعث مرگ انسانی می‌شود. جز راست نباید گفت هر راست نشاید گفت 📚 گلستان سعدی -------------------------- @navaeeschool --------------------------
همه را باور کردن خطرناک است اما هیچکس را باور نکردن خیلی خطرناک‌تر است. .:آبراهام لینکلن:. -------------------------- @navaeeschool --------------------------
🔴 خطرات شهوت نفسانی امام باقر علیه السّلام فرموده‌اند: طبیعت بشر با شهوت و میل و حرص و ترس و خشم و لذت آمیخته شده است جز آنکه در بین مردم کسانی هستند که این پیوند و کشش طبیعی را با نیروی تقوی و حیا و تنزّه مهار کرده‌اند. موقعی‌که نفس متجاوزت، تو را به گناه می‌خواند به آسمان با عظمت و کیهان حیرت‌زا نگاه کن و از خداوند بزرگی که جهان را آفریده و بر آن حکومت می‌کند بترس و از گناه خودداری کن، اگر از خداوند توانا خوف نداری به زمین نظر افکن شاید از حکومت بشری و افکار عمومی شرم کنی و مرتکب معصیت نشوی. اگر جرأت و جسارتت به جایی رسیده که نه از حکومت الهی می‌ترسی و نه از مردم زمین شرم داری خود را از صف انسان‌ها خارج بدان و در عداد بهائم و حیوانات به حساب آور. 📚 مستدرک ۲ ، ص ۲۸۷ -------------------------- @navaeeschool --------------------------
با این خوراکی‌ها سیر می‌شوید اما چاق نه! -------------------------- @navaeeschool --------------------------