eitaa logo
کانال نوای عاشقان
20.1هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
436 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
متن روضه ۷ پیغمبر اکرم فرمودند: أَلَا إِنَّ فَاطِمَهَ بَابُهَا بَابِی وَ بَیْتُهَا بَیْتِی خانه ی فاطمه... خانه منِ... یعنی مردم بدونید... خانه ی دخترم فاطمه احترام داره... مبادا به این خانه و اهلش بی حرمتی کنید... عرضه بداریم یا رسول الله... نبودید ببینید با این خانه و اهلش چه کردند... 🔸شعله می ریخت ز دیوار و در بیت الله یا رسول الله 🔸شعله می ریخت ز دیوار و در بیت الله 🔸پشت در پیرهن شعله وری گفت علـی خونه ی زهرای مرضیه رو آتیش زدند... اما به همین اکتفا نکردند... دومی نامرد خودش میگه... وقتی دیدم زهرای مرضیه... پشت در ایستاده... آنچنان به در کوبیدم... صدای ناله دختر پیغمبر... بین در و دیوار... 🔸لَگدی خورد به دَر، در که نه، دیوار شِکَست 🔸خانه لَرزید و تَمامِ تَنِ تَب دار شِکَست یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا... 🔸کاش درهای مَدینه وَسَطش میخ نَداشت 🔸پهلوی زخمی او با نوک مسمار شِکَست نانجیب میگه... دیدم فاطمه با همون حال... اجازه نمیده کسی وارد بشه... میگه دستم بردم بالا... فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَى خَدَّیْهَا از روی مقنعه... آنچنان سیلی زدم... گوشواره شکست و به زمین افتاد... ناله بزن یا زهرا... 🔸بابا ببین که مادر،خورده زمین پشت در 🔸پاشیده روی دیوار ،خون پهلوی مادر 🔸وقتی مادر راه میره بابا نیگاه کن ببین 🔸کنار پای مادر خون می چکه رو زمین اگر اینجا مادر رو زدن... کربلا هم دخترش زینب رو زدند... کنارِ بدنِ بی سر برادر... نانجیبها با تازیانه... با غلاف شمشیر... ناله بزن یا حسین... 🔸چون چاره نیست میرومُ میگذارمت 🔸ای پاره پاره تن به خدا می سپارمت @navaye_asheghaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ 🌹🌹☆هوالباقی ☆🌹🌹 🌹پنجشنبه است وياد درگذشتگان 🕯سلام بر همه اسیران خاک و هوشیاران حقیقی 🌹سلام بر تمامی یارانی که رفتند و چشم 🕯در گرو اعمال ما دوخته اند تا شاید هدیه ای دریافت کنند 🌹خداوندا تمامی عزیزان خفته در خاک را به کرمت بیامرز 🕯و ما را تا نیامرزیده ای از این دنیای فانی مبر 🌹به یاد اسیران خاک و پدران و مادران آسمانی 🕯و شادی روح تمام اموات مومنین واموات خودمون اموات بد وارث و بی وارث🕯 🌹السَّلامُ عَلَى أَهْلِ لا إِلَهَ إِلّا اللَّهُ مِنْ أَهْلِ لا إِلَهَ إِلّا اللَّهُ يَا أَهْلَ لا إِلَهَ إِلّا اللَّهُ بِحَقِّ لا إِلَهَ إِلّا اللَّهُ كَيْفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لا إِلَهَ إِلّا اللَّهُ مِنْ لا إِلَهَ إِلّا اللَّهُ يَا لا إِلَهَ إِلّا اللَّهُ بِحَقِّ لا إِلَهَ إِلّا اللَّهُ اغْفِرْ لِمَنْ قَالَ لا إِلَهَ إِلّا اللَّهُ وَ احْشُرْنَا فِي زُمْرَةِ مَنْ قَالَ لا إِلَهَ إِلّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِيٌّ وَلِيُّ اللَّهِ.🌹 🕯بسم الله الرحمن الرحیم.. ًاَللّـــهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ. تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ🕯 😭😭علوی😭😭 ✨ 🌹✨ 🍃🕯✨پنجشنبه است🕯 🏴 یادی كنیم از مسافرانی که روزی در آرزو و حسرت کربلا به سر بردن و الان در خاک سرد آرمیده اند خدایا تمام عزیزان و رفتگان ما را ببخش و بیامرز و با اباعبدالله الحسین محشور بگردان 🤲 با فاتحه و صلواتی روحشون را شاد کنیم 🕯🖤🙏
4_5945263820418056675.MP3
7.06M
_خوانی ▪️ حاج محمدتقی جلالی فلک آتش به سامونم زدی تو نمک برزخم افزونم زدی تو😭 ای داد الهی زاآتش آهم بسوزی که پنهونی شبیه خونم زدی تو💔 من ازهجرعزیزخفته درخاک گریبون تاگریبون میرنم چاک ای داد چنان آهی کشم ازسینه خود که ازآهم بسوزه چرخ افلاک😭 خداونداپرازخونه دوچشمم سرای ابروبارونه سرشتم ای داد ای داد زهجرونه بهاررفته ازدست تموم سال زمستونه دوچشمم💔 @navaye_asheghaan
‎⁨وحید شکری – رویای خوبمه رویای کربلا⁩.mp3
5.93M
🎧رویای خوبمه رویای کربلا 🎙 💟 علیه السلام رویای خوبمه رویای کربلا دنیا قشنگه با دنیای کربلا شب دیدنیه با شب های کربلا من برات گریه کنم تو برام گریه کنی من تو رو صدا کنم تو منو صدا کنی شوق زیارت شهرتو دوست دارم اشک فراق و این حسرتو دوست دارم میخواهم آقا خونمو بیارم حرم روزیمو از تو و دست تو دوست دارم یا اباعبدالله ... میشه پرنده شیم پروازمون حرم از بوم این حرم تا بوم اون حرم روزا تو آسمون شب خونه مون حرم من برات گریه کنم تو برام گریه کنی من تو رو صدا کنم تو منو صدا کنی واسه تو اشک رو گونه مو دوست دارم واسه تو حال قشنگمو دوست دارم خونه اول و آخرمه حرم خونه خوبی خونه مو دوست دارم یا اباعبدالله @navaye_asheghaan
💠 لطافت طبع در روایت مرثیه 🔹از معیارهای بررسی شعر خوب، نوع نگرش (گسترۀ دید، زاویۀ دید، عمق نگاه) و نوع بیان شاعر در مواجهه با موضوع شعر است. این‌که شاعر: ـ از کدام منظر و زاویه دید به موضوع نگاه می‌کند؟ ـ نگاه او گستره یا محدودیت دارد؟ ـ محدوده نگاه از کجا تا به کجاست؟ ـ با چه دقتی؟ آیا عمیق می‌نگرد یا سطحی؟ و در نهایت، دیده‌ها و شنیده‌های خود را چگونه وصف می‌کند؟ جزئی‌نگرانه یا به شیوه مرسوم، کلی‌نگرانه و بی‌تأثیر؟ جزئی‌نگاری در شعر حاصل جزئی‌نگری، گستره نگاه و عمق نگرش شاعر است. همچنین، استفاده از نشانه‌های متنوع در زندگی خبر از ارتباط عمیق شاعر با پدیده‌های هستی دارد. در این غزل، تمام موارد فوق قابل تحلیل و بررسی است. 🔸این شعر از نظر «موضوع و محتوا» و «شیوه بیان»، قابل تفکیک است: ▫️الف) موضوع و محتوا شاعر در بخش اول در موضوع مدح به جزئی‌نگاری مشاهدات خود می‌پردازد: 1️⃣ بخش آغازین: مدح؛ حضور حضرت زهرا(س) در عالم هستی که از زاویه‌های متعدد تحلیل می‌شود: روشنی‌بخشی، زهره فلک بودن، شمس و قمر حقیقی بودن، نگاه آرام‌بخش، سیر دعای نیمه‌شب او و سبک زندگی ساده ایشان، از نمونه‌های این تنوع نگاه و جزئی‌نگری است که به جزئی‌نگاری و تنوع بیان منجر شده است. تو زهرۀ فلَکی، رشک ماه و پروینی که با تو چرخ به شمس و قمر نیاز نداشت مسافری که نگاه تو بود بدرقه‌اش، خدای را، به دعای سفر نیاز نداشت دعای نیمه‌شبت سِیرِ آسمان می‌کرد که این پرستوی عاشق به پر نیاز نداشت بهشت روی زمین، خانۀ گِلین تو بود که ناز فضّه خرید و به زر نیاز نداشت 2️⃣ بخش میانی: تأثیر اندوه حضرت، بر عالم هستی که اندکی حال و هوای مرثیه دارد، با محور بیان عاطفی. این بخش نیز با همان نگرش مطرح شده است: تأثیر بر سبز شدن گل محبت، ارتباط معنوی ابر پاییزی با اشک حضرت یا با گل لاله: حکایت دلِ تنگ تو را توان پرسید، ز لاله‌ای که به خونِ جگر نیاز نداشت برای سبز شدن، گلبُن محبت و عشق به اشک زمزم از این بیشتر نیاز نداشت 3️⃣ بخش پایانی: طرح گزارش‌های شاعرانه از تاریخ با محوریت وصف، اعتراض و تعریض: وجود پاک تو می‌سوخت از شرارۀ غم دگر به شعلۀ قهر و شرر نیاز نداشت... ▫️ب) شیوه بیان نکته قابل ذکر، استفاده بهنجار از تشبیه و ظرفیت‌های آن است که در بیانی خالی از تکلف و با تکیه بر قانون ساده تشبیه (ادعای شباهت) در لایه‌های پنهانی شعر، فضاهایی شاعرانه و تصاویری بدیع خلق نموده است: مدینه با تو به ماهی دگر، نیاز نداشت به روشنایی صبح و سحر نیاز نداشت تو زهرۀ فلَکی، رشک ماه و پروینی که با تو چرخ به شمس و قمر نیاز نداشت (استفاده همزمان از دو تشبیه ساده و برتر، در لایه درونی شعر) دعای نیمه‌شبت سِیرِ آسمان می‌کرد که این پرستوی عاشق به پر نیاز نداشت (تشبیه اسنادی: دعای تو پرستوی عاشق بود) و: بهشت روی زمین، خانۀ گِلین تو بود که ناز فضّه خرید و به زر نیاز نداشت و کاربرد تشبیه بلیغ اضافی در این بیت: وجود پاک تو می‌سوخت از «شرارۀ غم» دگر به «شعلۀ قهر و شرر» نیاز نداشت 🔹نکته پایانی که نباید آن را نادیده انگاشت، روایت مرثیه همراه با طراوت خاص و لطافت طبع، به جای خشونت لفظی یا بصری است. شاعران وارسته و لطیف‌طبع، این نکته مهم را در نظر دارند که شعر، ترجمان عواطف شاعر است و در بیانی لطیف ارائه می‌شود؛ به‌ویژه اگر موضوع مراثی اهل‌بیت باشد. اصولاً به‌جز در عرصه حماسه - که حاصل غلیان عاطفی شاعر و گاه تصویر بازسازی شده از خشم شاعر است- زبان و بیان شعری نباید از طراوت و لطافت دور افتد و این مهم، در این شعر با وجود بیان تعریضی رعایت شده است؛ به عبارت دیگر با وجود محوریت موضوع مرثیه، شعر هرگز از بیان ذاتی و لطیف خود دور نشده است. مرور ابیاتی از این غزل که هریک حاوی مضامین مرثیه است و تداعی‌گر ابعاد مختلف آن، این حقیقت را اثبات می‌کند: شعله‌ور شدن بیت وحی: وجود پاک تو می‌سوخت از شرارۀ غم دگر به شعلۀ قهر و شرر نیاز نداشت اشک‌های فاطمی: گریستن ز تو آموخت ابر پاییزی دگر به خواهش از چشمِ تر نیاز نداشت برای سبز شدن، گلبُن محبت و عشق به اشک زمزم از این بیشتر نیاز نداشت میان چشمۀ اشک تو عکس زینب بود اگر شبِ تو به قرص قمر نیاز نداشت و بیتی که برگی زرین از دفتر مراثی فاطمی است. در این بیت، دو تصویر همزمان از اندوه حضرت به تصویر کشیده شده است؛ با استفاده از لطیف‌ترین و باطراوت‌ترین شیوه! تصویری مینیاتوری و نرم چون حریر... مثل تابلوی «ذبح اسماعیل» که با وجود خشونت موضوع، در هاله‌ای از طراوت هنر مینیاتور در نهایت ظرافت به تصویر کشیده شده است: حریر دست تو مجروح بود از دستاس به تازیانۀ بیدادگر نیاز نداشت این همان جلوه حقیقی هنر مرثیه‌پردازی است که «آن» هنری یا شاعرانه نام گرفته و بنده طلعت آن باید بود. 📗 (دفتر سوم، ص۴۲) .
📝 «۲» علیهاالسلام 🔹بی‌وفایی یثرب🔹 ماهی که یک ستاره به هفت آسمان نداشت جز هاله‌ای کبود از او کس نشان نداشت گفتن همان و عالمی آتش زدن همان خورشید بود و جز دل خود هم‌زبان نداشت تا در شنید قصّه‌اش، آتش گرفت و سوخت در، چوب بود و طاقت آتشفشان نداشت از گل لطیف‌تر هوس باغ کرده بود مجذوب بود و حوصلۀ این و آن نداشت این چند روز هم به لبش جان رسیده بود می‌خواست تا علی‌ست بماند، توان نداشت ممکن نبود حرف علی را زمین نهد حیدر توان این که بگوید بمان، نداشت دستاس هم که بود علی دست بسته بود زهرا که رفت سفره نمک داشت، نان نداشت مجبور شد علی که حمایل به تن کند دریای بی‌وفایی یثرب کران نداشت 📝
💠 استدلال‌آفرینی شاعرانه 🔹با آن‌که شعر، عرصه بیان عواطف است نه افکار؛ اما می‌تواند با هنرنمایی‌های شاعر، به فضایی تبدیل شود برای مواجهه با مخالفان و منکران یک حقیقت؛ آن‌گاه که شاعر با استدلال‌های هنری احتجاج کند و با بیان حسی و تأثیرگذارش مخاطب یا منکر را اقناع نماید. این نوع اشعار که عموماً استدلال‌محور (بر پایه بیان مضمون‌محور) است طبق شرایطی سروده می‌شود: ۱. استدلال‌های ارائه شده باید با محوریت عکس‌العمل‌های عاطفی شاعر همراه باشد. ۲. نحوه بیان شعر اگر هم شاعرانه نیست، حتماً باید غیرمستقیم باشد، تا به نظم و شعار کشیده نشود. ۳. اقتضائات و شرایط بلاغت کلام در آن رعایت شود. برای ارائه استدلال‌های شاعرانه چند راه جذاب و کلنجارآفرین وجود دارد: ـ بهره‌گیری و الهام از آیات و روایات ـ اقتباس از باورهای مردمی و ارائه به شیوه تمثیل یا اسلوب معادله ـ حُسن تعلیل (دلیل‌تراشی شاعرانه) 🔸ببینید حافظ در مواجهه با فردی که گناهکارش خوانده چه عکس‌العمل عاطفی اما شاعرانه‌ای نشان داده است؛ تا مخالف او به‌خوبی مجاب شود و دیگر چنین سخنی نگوید: عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه‌سرشت که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت! من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را کوش(باش) هر کسی آن دِرَوَد عاقبت کار که کشت! ظاهراً این دو بیت برگرفته از این آیه قرآن است: «مَن عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفسِهِ وَ مَن أَساءَ فَعَلَيها». (سوره جاثیه، آیه۱۵) شاعر با اتکا بر مفهوم آیه قرآن و با نگرشی شاعرانه درباره یک رفتار سوء، واکنش عاطفی خود را نشان داده است. از ظاهر بیت می‌فهمیم شاعر دارد به رفتار فردی پاسخ می‌گوید: در کار من دخالت نکن! (من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش) این نوع کلام، به‌جز این‌که عکس‌العمل عاطفی شاعر را نشان می‌دهد محتوایی را نیز انتقال می‌دهد. به دلیل محتوایی او دقت کنید: گناه دگری بر تو نخواهند نوشت! در این ابیات می‌بینیم حافظ بدون آن‌که نصیحت کند یا به‌طور مستقیم پیامی ارائه دهد، به نوعی عکس‌العمل عاطفی مردمی را در شعر خود بازسازی و در عین حال، استدلال منطقی و قانع کننده‌ای نیز ارائه می‌کند. شاعر واقعی برای انتقال افکار خود، به‌جای شعار دادن و صریح حرف زدن، استدلال‌ها و مواضع فکری خود را، در قالب عکس‌العمل‌های عاطفی و با بیانی شاعرانه مطرح می‌کند؛ راز شاعرانگی حافظ و مریدان او جز این نیست. 🔹در برخی ابیات این غزل نیز، ردپای استدلال‌تراشی شاعر را با بهره‌گیری از شگرد «حُسن تعلیل»، به‌وضوح می‌بینیم که سعی دارد در لابه‌لای واکنش‌های عاطفی آن را شاعرانه جلوه دهد: دلیل شعله‌ور شدن چوب در خانه حضرت زهرا علیهاالسلام: تا در شنید قصّه‌اش، آتش گرفت و سوخت در، چوب بود و طاقت آتشفشان نداشت دلیل طلب مرگ: از گل لطیف‌تر هوس باغ کرده بود مجذوب بود و حوصلۀ این و آن نداشت شیوه دیگر استدلال‌آفرینی، تحلیل‌های مبتنی بر تاریخ است که بر پایه بیان مضمون‌محور ارائه می‌شود: ممکن نبود حرف علی را زمین نهد حیدر توان این‌که بگوید بمان، نداشت دستاس هم که بود علی دست بسته بود زهرا که رفت سفره نمک داشت، نان نداشت مجبور شد علی که حمایل به تن کند دریای بی‌وفایی یثرب کران نداشت 🔸نکات مهم در پردازش استدلال: ۱. استدلال‌آفرینی و استدلال‌تراشی هر دو بر اساس بیان غیرمستقیم ارائه می‌شود؛ بنابراین استدلال‌هایی که به شکل منظوم به خورد مخاطب داده می‌شود ارزش ادبی ندارد. ۲. «استدلال‌آفرینی» بر اساس بیان «مضمون‌محور» آفریده می‌شود و عنصر خیال در آن چندان نقش ندارد اما «استدلال‌تراشی» یا همان «حُسن تعلیل» بر اساس «تخیل» شاعر شکل می‌گیرد و ارزش ادبی والایی دارد. ۳. پردازش استدلال در شعر، از ادراک شاعر و فوران شعور و احساس او خبر می‌دهد. اگر یکی از دو عنصر «ادراک» و «احساس» نادیده گرفته شود، شعر به ورطه نظم خواهد افتاد. 📗 (دفتر سوم، ص۷۷) .
📝 «۳» علیهاالسلام 🔹سرمایۀ محبت زهرا🔹 اشكی بُود مرا كه به دنیا نمی‌دهم این است گوهری كه به دریا نمی‌دهم گر لحظه‌ای وصالِ حبیبم شود نصیب آن لحظه را به عمر گوارا نمی‌دهم عمری بُوَد كه گوشه‌نشین محبتم این گوشه را به وسعت دنیا نمی‌دهم در سینه‌ام جمال علی نقش بسته است این سینه را به سینۀ سینا نمی‌دهم تا زنده‌ام ز درگه او پا نمی‌كشم دامان او ز دست تمنّا نمی‌دهم سرمایۀ محبت زهراست دین من من دین خویش را به دو دنیا نمی‌دهم گر مهر و ماه را به دو دستم نهد قضا یک ذره از محبّت زهرا نمی‌دهم امروز بزم ماتم زهرا بهشت ماست این نقد را به نسیۀ فردا نمی‌دهم در سایۀ رضایم و همسایۀ رضا این سایه را به سایۀ طوبی نمی‌دهم 📝 .
💠 زبانزد خاص و عام 🔹استاد سیدرضا مؤید در زمره شاعرانی است که از دهه‌ پنجاه تا کنون، به عنوان شاعر اهل‌بیت در میان اهل هیأت، مرثیه‌سرایان و ذاکران آل‌الله جایگاهی ویژه داشته است و بسیاری از ابیاتش میان خاص و عام زبانزد شده و در اذهان نقش بسته است. به عنوان نمونه می‌توان به این شعر اشاره کرد که از جمله آثار شاخص و معروف استاد مؤید است. 🔸مرکز ثقل محتوایی این شعر، ردیف آن (نمی‌دهم) است؛ که در حقیقت در هر بیت، حاوی مفهوم یک «نه» بزرگ به همه عناصر غیرمعنوی در زندگی است. با انتخاب این ردیف، مضامینی چون نه گفتن به طواغیت و مفهوم معاوضه نکردن دارایی‌های معنوی با امور دنیوی را به تصویر کشیده است. کارکردِ دیگر این ردیف اثرگذار، خلق فضایی حماسی با چاشنیِ لحن «انکار و طرد» مطالبی است که مقبول طبع و باور شاعر نیست. 🔹جالب توجه این‌که، این فضای حماسی با محوریت «مضمون» ایجاد شده است، نه بازی‌های لفظی و موسیقایی. بنابراین، این شعر می‌تواند در حکم الگویی قابل توجه باشد برای شاعرانی که به دنبال آفرینش فضای حماسی و انقلابی‌اند. برجستگی بیان مضمون‌محور و پیوند آن با حس و حال حماسی و انقلابی از یک سو، و از سوی دیگر زبان ساده و خالی از تکلف شاعر، زمینه‌های ارتباط مخاطب عام و حتی خاص را با شعر فراهم ساخته و در نتیجه مقبولیت شعر را رقم زده است. همچنین، بهره‌گیری از عناصر تاریخی، به غیرمستقیم شدن زبان، تحلیل‌محور شدن و نیز گسترش فضای شعر کمک کرده است. 🔸حضور پررنگ شاعر- که با ضمیر «من» در همه ابیات مشهود است- به معنای نگاه شخصی شاعر نیست بلکه راوی فرهنگ عمومی محبت و معرفت نسبت به اهل‌بیت و به عبارت دیگر، یک باور شیعی است که در قالب یک «من» اجتماعی- فرهنگی ترسیم شده است. با اندک تأملی می‌توان حدس زد، این شعر در دهه سوم عمر شاعر سروده شده است. «سادگی شعر» و امکان «بهره بردن آنی از شعر»، این فرضیه را اثبات می‌کند که شاعران مذهبی در دهه‌های پیشین در پی پاسخ به نیاز عمومی‌ بوده‌اند؛ البته از وظیفه و تعهد خود نیز در ارائه جهان‌بینی و روشن‌گری عموم غافل نبوده‌اند. 🔹این هدف را باید بسیار ارزشمند دانست و اگر امروز، مخاطب از شعر در هیأت لذت بیشتری می‌برد، مرهون همین تلاش سیدرضا مؤید و هم‌نسلان او از جمله محمدعلی مجاهدی، غلام‌رضا سازگار، علی انسانی و محمدجواد غفورزاده است. به‌راستی این شعر اگر شاهکار نیست، چرا به ذهن و زبان عموم مخاطبان راه یافته و ماندگار شده است؟ به نظر می‌رسد راز ماندگاری این شعر و امثال آن را به جز اصل «شعریت» باید در این ویژگی‌ها جست‌و‌جو کرد: سادگی و صمیمیت زبان، تطابق زبان شعر با زبان عامیانه یا استفاده از نشانه‌ها و عناصر ادبی که مخاطب با آن مأنوس است. 🔸این شعر پاسخ به یک نیاز مخاطب است، نه پاسخ به همه نیازهای او؛ و مخاطب به همان اندازه از شعر توقع دارد و آن را پذیرفته است: ابراز محبت و علاقه به محضر اهل‌بیت و مرزبندی میان باورهای شیعی با زبانی عاطفی و شاعرانه. استاد مؤید در برخی آثار خود توانسته است با شناخت نیاز مخاطب در یک برهه تاریخی، به‌خوبی به این نیاز پاسخ دهد؛ یعنی در عین سادگی و طراوت کلام، محتوایی عمیق و شاعرانه مطابق شئون شعر ولایی ارائه کند؛ شعری که عموم آن را به‌راحتی بفهمند و علاوه بر آن، خواص و اهل فن بر ارزش‌های آن صحّه گذارند. 📗 (دفتر سوم، ص۳۰) .
📝 «۴» علیهاالسلام 🔹ارث دریا🔹 جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد گریه‌ها می‌کرد تا اُمّت شود بیدار... حیف از صدای گریه‌اش اُمّت فقط بی‌خواب شد پشت در آمد بگوید، گوش عالم بشنود: «ارث دریا بود آنچه قسمت مرداب شد»... بشکند دستی که پای شعله را اینجا کشاند باب را آتش کشید، آتش کشیدن باب شد حضرت صدّیقه از گستاخی مسمار نه از طناب دور دستان علی بی‌تاب شد ما نمی‌دانیم، «نَعلُ السیف» می‌داند چرا «مرتضایم را نبر...»، «فضه مرا دریاب» شد... 📝 .