زمینه شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام
افتاد حسین
تا رسید بالاسرش، افتاد حسین
چند قدم به پیکرش افتاد حسین
روی نعش اکبرش افتاد حسین
افتاد حسین
پیش اکبر آخرش افتاد حسین
جلو چشم خواهرش افتاد حسین
یهو یاد مادرش افتاد حسین
خدا میدونه، داره چی میگذره توی دلش
یه دست گرفته به کمر از مصیبت گُلش
با دست دیگهش، تو خاک و خون میگرده دنبالش
کجای این دل، بذاره خندههای لشکرو
تو خاک میگرده، پیدا کنه یه جوری اکبرو
نشد بذاره روی عبا تموم پیکرو
"عَلَی الدُّنیا یا علی بَعدَکَ العفا"
کُشتیم علی
دیگه دست و پا نزن، کشتیم علی
تو با این پرپر زدن، کشتیم علی
یه نگاه کن جون من، کشتیم علی
مُردم علی
تا تو رو زمین زدن، مُردم علی
همه دورت جمع شدن، مُردم علی
به غمم میخندیدن، مُردم علی
میدونی واسهت چه آرزوها داشته مادرت
حالا کجاست که ببینه که چی اومده سرت
به مادر تو، چهجور بگم که چی شد اکبرت
نفس زدنهات، میبینی دردسر شده برام
گذشته از من، یه جوری با غمت کنار میام
فقط علی جون، بگو که چی بگم به خواهرام
"عَلَی الدُّنیا یا علی بَعدَکَ العفا"
رعنا شدی
اومدی همه کس بابا شدی
عصای پیری واسه لیلا شدی
حالا تو چقدر مثل زهرا شدی
زمین که خوردی، رسیدن و چه بیهوا زدن
علی بودی پس تو رو با بغض مرتضی زدن
وضو گرفتن، برا رضایت خدا زدن
چشاتو وا کن، الهی خیر نببینه دشمنت
آخه چهجوری، دلشون اومده که کشتنت
برای بوسه، جای سالم نمونده رو تنت
"عَلَی الدُّنیا یا علی بَعدَکَ العفا..
ای علی اکبر حسین ثانی حیدر حسین
ای علی اکبر حسین
ای یل کرب بلا
ای علی اکبر حسین
ثانی حیدر حسین
ای امید خیمه ها
ای شبیه مصطفی
آی ای نفس های حسین
یار رعنای حسین
ماه زیبای حسین
ای علی اکبر حسین
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#محرم_97
#شب_هشتم
#زمینه
#پیش_چشم_من
پیش چشم من دست و پا نزن پسرم
دست و پا نزن داره میسکنه کمرم
کاش میشد یه بار دیگه نفس بکشی
نیزه خوردی ناله کردم اخ پسرم
دارم جون میکنم چشماتو وا کن
این پیرمردو بازم بابا صدا کن
نیمه جون بگو بابا
ناتوان بگو بابا
وقت نمازه پاشو
باز اذون بگو بابا
علی اکبر
من نمیتونم جسم تو حرم ببرم
باید از عبام برات کفن در بیارم
باید قبل از اینکه عمه زینب ببینه
خودم نیزه هارو از دهن دربیارم
بر میدارم تورو باز میمونی که😭
باید تو رو جمع کنم من تیکه تیکه
به دادم برس عباس
بیا که حسین تنهاست
ببین پهلوی اکبر
مثل مادرم زهراست
علی اکبر
ـــــــــــــــــــ
✍استعداد عمر سعد شدن همه ما...
در حادثه کربلا با سه نمونه شخصیت روبرو میشویم.
#اول: #حسین (ع)
حاضر نیست تسلیمِ حرفِ زور شود.
تا آخر میایستد.
خودش و فرزندانش شهید میشوند.
هزینه انتخابش را میدهد
و به چیزی که نمیخواهد تن نمیدهد.
از آب میگذرد، از آبرو نه
#دوم: #یزید
همه را تسلیم میخواهد.
مخالف را تحمل نمیکند.
سرِ حرفش میایستد.
نوه پیغمبر را سر میٔبرد.
بی آبرویی را به جان میخرد
تا به چیزی که میخواهد برسد
#سوم: #عمر_سعد
به روایتِ تاریخ تا روز ٨ محرّم در تردید است.
هم خدا را میخواهد هم خرما،
هم دنیا را میخواهد هم اخرت.
هم میخواهد حسین (ع)را راضی کند هم یزید را.
هم اماراتِ ری را میخواهد،هم احترامِ مردم را.
نه حاضر است از قدرت بگذرد،نه از خوشنامی.
هم آب میخواهد هم آبرو.
دستِ آخر اما عمرِ سعد تنها کسی است
که به هیچکدام از چیزهایی که میخواهد نمیرسد.
نه سهمی از قدرت میبرد نه از خوشنامی
ما آدمهایِ معمولی راستش نه جرات و ارادهِ حسین (ع) شدن را داریم،
نه قدرت و ابزارِ یزید شدن را
اما در درونِ همه ما یک عمرِ سعد هست!
بیش از همه از عمر سعد شدن بترسیم...
زمینه شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام
پاتو روو زمین نکش، پیش چشم من علی
جونمو به لب نیار، دست و پا نزن علی
کاش می شد بازم جلوم، می زدی قدم علی
ای تموم زندگیم، ریختنت به هم علی
زانوهام، بابا دیگه جون نداره
چه کنم، با این تن پاره پاره
ایستاده بودن و، منو می دیدن
اشکم که جاری شد، همه خندیدن
جونم فدای تو، یا علی اکبر
اینجوری نفس نزن، ای به قربون صدات
اولین دفه س دیدم، خوابیدی جلو بابات
هی می خوام بگم پاشو، حال و روزمو ببین
اما می بینم تنت، له شده روی زمین
فهمیدن، علی بودی پس زدنت
می کُشه، بابا رو نفس زدنت
حتی نمی تونم، که برم خیمه
این پیکرو چجور، ببرم خیمه
جونم فدای تو، یا علی اکبر
دنبال تنت میام، من نفس نفس زنون
دومین دفه س میرم، تشییع تن جوون
هرچی زور زدم روو پام، وایسم آخر افتادم
سینه ی تو که شکست، یاد مادر افتادم
غم تو، منو می کشه پسرم
تو جوون، بودی شبیه مادرم
دنبال پیکرت، نفسم می بره
بعد از تو من دیگه، نباشم بهتره
جونم فدای تو، یا علی اکبر
سادات حسینی:
🕊﷽🕊
🔺#روضه_حضرت_علی_اصغر_ع
▪️#دفتری_علی_اصغر ع
❤️بر عترت مصطفی مکرر صلوات
❤️بر فاطمه و ساقی کوثر صلوات
❤️خواهی گه شود مشکلت آسان بفرست
❤️بر چهره دلربای اصغر صلوات
✨هر شب تو را بزم عزاست مهدی جان
✨داغ دلت از کربلاست مهدی جان
✨مولا نبودی کربلا چه کردند 2
✨با اصغر شیرین زبان چه کردند
((یا صاحب الزمان
الغوث و الامان))
السلام علیک یا رضیع العطشان یا علی اصغر علیه السلام یا باب الحوائج
⭐️دنیا همه دیوانه و شیدای حسین است
⭐️مُهر همگان خاکِ کفِ پای حسین است
⭐️رمزی که شود ضامن ما در صفِ محشر
⭐️لبخند علی اصغر زیبای حسین است
⬅️دلتو ببرم یه لحظه کربلا آی کربلائیا، آی اونایی که حسرت کربلا به سینه دارین ، شش ماهه ابی عبدالله باب الحوائجه....
اگه گرفتاری مشکل داری ناله بزن
((یا باب الحوائج... یا علی اصغر))
بخدا با دستای کوچولوش گره های بزرگی رو باز میکنه...
امروز بند قنداقه علی اصغرو بگیر...
آقا زاده ای که باب الحوائجه...
حالا هر حاجتی داری بسم الله...
((یا باب الحوائج یا علی اصغر))
(همه ناله بزنند)
⬅️میگفت مسافر بودم از شهری به شهر دیگه میرفتم، وسط جاده، وسط راه ، ماشینم خراب شد، با زن و بچه کوچیکم موندم گوشه خیابون...
از ماشین پیاده شدم هر چی دستمو بلند میکردم، بهم اعتنا نمیکردند ماشینا رد میشدند، خدا چه کنم گرماست سوز عطشه،، خدا چه کنم نگام کنند...
میگه یه وقت خانمم صدا زد آی مرد، بیا قنداقه بچمو رو دست بگیر....
(آ گرفتی میخوام چی بگم)....
گفت قنداقه بچمو رو دست گرفتم اومدم وسط خیابون،،،،
میگه یه مرتبه دیدم یکی یکی ماشینها نگه داشتند....ایستادند
آقا چیه..
آقا مشکلت چیه...
آقا چیزی شده...
.....میگه همونجا قنداقه رو بغل گرفتم...
شروع کردم گریه کردن...
هی گقتم حسین حسین حسین....
مگه حسین قنداقه رو دستش نبود کربلا.....
چه کردند با دل ابی عبدالله...
چه کردند با جگر گوشه ابی عبدالله....
امان از دل حسین...3
یا حسین3...
یه لحظه دلتو ببرم کربلا و التماس دعا...آی حاجت دارا، آی گرفتارا، آی جوون دارا،،
⬅️خدا لعنت کنه حرمله رو ..
وقتی مختار قاتلان شهدای کربلا رو گرفت، حرمله رو هم گرفت...
صدا زد حرمله تو که اینقدر سنگدل هستی، اینقدر بیرحم هستی، شد تو کربلا دلت بسوزه...
◀️گفت بله امیر یه جا تو کربلا خیلی دلم سوخت....
(کدوم لحظه بود ای نانجیب)...
گفت اون لحظه ای دیدم حسین قنداقه علی اصغر رو زیر عبا گرفت داره از میدان بر میگرده...
(اوج)
یه قدم سمت خیمه بر میداره ....
دو قدم برمیگرده...
خدا چه کنه حسین..
مادرش رباب چشم انتظاره...
جواب مادر چشم انتظارو چی بده..
یه وقت دیدن ابی عبدالله رفت پشت خیام حرم ..
با غلاف شمشیر داره قبری محیا میکنه...
خدا این طفلُ مادر نبینه...
یه وقت شنید صدای نالهٔ مادری بلنده.....
حسین......
حسین.....
حسین..
حسین تو رو بجان مادرت زهرا س صبر کن حسین....
حسین اگه تو باباشی من مادرش ربابم
بزار یه بار دیگه علیمو ببینم...
(دشتی)
🔺مچین خِشت لحد تا من بیایم
🔺تماشای رُخ اصغر نمایم
🔺دوید او را گرفت با آهُ زاری
🔺که ای اصغر مگر مادر نداری
آخ
▪️تو رفتی و شدم آواره اصغر
▪️وای لباسات پیش مادر مونده اصغر
▪️یقین دانم پدر در وقت دفنِت
▪️برا تو لالایی خونده اصغر
هرچقدر ناله داری به مضطریه ابی عبدالله از سویدای دلت ناله بزن بگو یا حسین.....
به نیت فرج امام زمان،،، شفای همه مریضا،، زفع گرفتاریها،،،
(زمزمه کششی)
((یا باب الحوائج یا علی اصغر))...
🔺هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔺
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر
لالا لالا اید از خیمه
لالا لالا غنچه در آغوش
لالا لالا تشنه و بی تاب
لالالالا خسته و خاموش ۴
لالالا از عطش درکام
لالالا لب میگردونه
لالالالا ای گل مادر
لالالالا لاله ی پر پر ۳
علی اصغر ای گل نارم ۳
الا ای همرهان اهسته رانید
وای به خواب ناز رفته
شیر خواره شیرخواره
برای اینکه راحت تر بخوابد
زشام آورده اند یک گاهواره
ای دل ای دل ای دل ای دل ای دل
بیابان است و آوای ربابش
علی اصغر به صحرا برده خوابش
مه روی سکینه گشته نیلی
اخی کنار نعش بابا خورده سیلی
علی اصغر ای گل نارم ۲
لالالالالا تشنه ی آبی
لالالالا آخرین سرباز
لالالالا طفل بی شیرم
لالالالا بی تو میمرم ۳
لالالالا غنچه ی یاسم
لالالالا عشق و احسام
لالا لالا ماه گل پوشم
لالا لالا بر سر دوشم ۳
علی اصغر ای گل نارم ۳
لالا لالا سینه صد پاره
لالا لالا خالی گهواره
لالا لالا طفل دلبندم
لالالالا قبر تو کندم ۳
لالالالا آید از خیمه
لالالالا غنچه در آغوش
لالا لالا تشنه و بی تاب
لالالالا خسته و خاموش ۳
علی اصغر ای گل نارم ۳
#شب_هفتم_محرم
#نمونه_شروع_روضه
بسم الله الرحمن الرحيم
السَّلامُ عَلَیکمْ یااَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة...
بِمُوالاتِکُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعالِمَ دِینِنا وَاَصْلَحَ ماکانَ فَسَدَ مِنْ دنیانا
(خداوند، به ولايت شما، نشانه هاى روشن دين را به ما آموخت و آنچه را از دنيايمان تباه شده بود، اصلاح كرد)
🔸شب گر رخ مهتاب نبیند سـخت است
🔸لب تشـنه اگر آب نبیند ســخت است
🔸ما نوکر و ارباب تویی مهـدی جان
🔸نوکر رخ اربـاب نبیند ســخت است
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یا صاحب الزمان...
#شب_هفتم_محرم
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
متن روضه 1
🔸کیست اصغر، اکبر ذبح عظیم
🔸خود به تنهایی صراط مستقیم
امشب بریم درخانه ی باب الحوائج ششماهه ی امام حسین...
علی اصغر...
خدا میدونه یک سال منتظر شب هفتم نشستیم...
بیاییم برا ششماهه ی حسین اشک بریزیم...
جان عالم به فداش...
🔸اختری برشانه ی خون خدا
🔸آبروی روی گلگون خدا
این آقازاده خیلی آبرو داره درخونه ی خدا...
🔸دست های کوچکش، دست حسین
🔸روز عاشورا همه هست حسین
ابی عبدالله هم عنایت خاصی به علی اصغرش داره...
فقط همینو بگم....
قطعا ابی عبدالله، گریه کن های ششماهه اش رو دست خالی بر نمیگردونه...
🔸صورتش پژمرده اما دلگشا
🔸دستهای بسته اش مشکل گشا
عالمی به فدای دستان قشنگش...
با دستهای به ظاهر کوچیکش...
گره های بزرگی رو باز میکنه...
خیلی از علما، بزرگان ما، متوسل میشن به این شش ماهه...
آی مادری که سالهاست...
خدا بهت فرزند نداده...
امشب خدا رو به ششماهه ی حسین قسم بده...
خیلی ها امشب با دست پر از این مجلس میرن...
مواظب باش...
🔸دستهای بسته اش مشکل گشا
امشب... همه برا ششماهه گریه میکنند...
حتی روز عاشورا لشگر دشمن هم طاقت نیاورد...
گریه کردند...
مبادا آروم باشی...
🔸شیرخواری با پدر همدرد بود
🔸آخرین سرباز و اولمرد بود
لحظات آخر ابی عبدالله یه نگاه کرد به دوروبرش...
دید تنهای تنها مونده...
حبیب بن مظاهر رو به شهادت رسوندن...
عباسشو به شهادت رسوندن...
علی اکبرشو قطعه قطعه کردند...
دیگه یاری نداره...
یکدفعه از داخل خیمه...
صدای گریه علی اصغرش بلند شد...
با زبان کودکی...
میگه بابا...
مبادا صدای غربتت رو بشنوم بابا...
بابا..هنوز من زنده ام...
بابا...هنوز یک سرباز کوچک داری بابا...
🔸من به باغِ سرخِ خون، یاس توام
🔸با دو دست بسته عباس توام
چه خوب خودش رو فدا کرد...
آماده ای گریه کنی بسم الله...
خواهرها امشب باید بلندتر گریه کنند...
آخه شما بهتر میفهمید حال مادر علی اصغر رو...
میگفت مسافر بودم از شهری به شهر دیگه میرفتم
وسط جاده وسط راه ماشینم خراب شد با زن و بچه ی کوچکم موندم گوشه جاده
از ماشین پیاده شدم
هرچی دستمو بلند کردم کسی بهم اعتنا نکرد
ماشینا رد میشدند
خدایا چه کنم گرما ست سوزه عطشه
میگه یه وقت خانومم صدا زد آی مرد
بیا قنداقه ی بچه رو روی دست بگیر
گرفتی چی میخوام بگم؟
گفت قنداقه بچمو رو دست گرفتم اومدم وسط جاده
میگه یه مرتبه دیدم یکی یکی ماشین ها نگه داشتن
ایستادن
آقا چیه ؟؟؟
آقا مشکلت چیه؟؟؟
چیزی شده؟؟
میگه همو نجا قنداقه رو بغل گرفتم شروع کردم گریه کردن هی گفتم حسین حسین حسین
مگه حسین قنداقه رو دستش نبود کربلا
چه کردن با دل ابی عبدالله
ای مادرهای عزیز انشاءالله هیچ وقت داغ عزیز نبینید اما اگه بچه شش ماهه دارید همین الان یه دست زیر گلوش بکشید ببینید آیا طاقت دارید یه زخم روی بدنش ببینید یا نه
یا اینکه آیا گلوی این شش ماهه جای تیر سه شعبه هست یا نه
یه لحظه دلتو ببرم کربلا و التماس دعا...آی حاجت دارا، آی گرفتارا، آی جوون دارا،،
⬅️خدا لعنت کنه حرمله رو ..
وقتی مختار قاتلان شهدای کربلا رو گرفت، حرمله رو هم گرفت...
صدا زد حرمله تو که اینقدر سنگدل هستی، اینقدر بیرحم هستی، شد تو کربلا دلت بسوزه...
◀️گفت بله امیر یه جا تو کربلا خیلی دلم سوخت....
(کدوم لحظه بود ای نانجیب)...
گفت اون لحظه ای دیدم حسین قنداقه علی اصغر رو زیر عبا گرفت داره از میدان بر میگرده...
(اوج)
یه قدم سمت خیمه بر میداره ....
دو قدم برمیگرده...
خدا چه کنه حسین..
مادرش رباب چشم انتظاره...
جواب مادر چشم انتظارو چی بده..
یه وقت دیدن ابی عبدالله رفت پشت خیام حرم ..
با غلاف شمشیر داره قبری محیا میکنه...
خدا این طفلُ مادر نبینه...
یه وقت شنید صدای نالهٔ مادری بلنده.....
حسین......
حسین.....
حسین..
حسین تو رو بجان مادرت زهرا س صبر کن حسین....
حسین اگه تو باباشی من مادرش ربابم
بزار یه بار دیگه علیمو ببینم...
(دشتی)
🔺مچین خِشت لحد تا من بیایم
🔺تماشای رُخ اصغر نمایم
🔺دوید او را گرفت با آهُ زاری
🔺که ای اصغر مگر مادر نداری
آخ
▪️تو رفتی و شدم آواره اصغر
▪️وای لباسات پیش مادر مونده اصغر
▪️یقین دانم پدر در وقت دفنِت
▪️برا تو لالایی خونده اصغر
هرچقدر ناله داری به غریبی ابی عبدالله از سویدای دلت ناله بزن
سه مرتبه بگو یا حسین
#شب_هفتم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
مناجات 1
🔸آفتابا بسکه پیدائی نمیدانم کجائی
🔸دور از مائی و با مائی نمیدانم کجائی
امام زمان...
این روزها همه جا صدای یا بن الحسن بلنده...
همه دارن شما رو صدا میزنند...
ای منتقم کجایی...
🔸هر طرف رو آورم روی دل آرای تو بینم
🔸جلوه گر از بس به هر جائی نمیدانم کجایی
عزیز فاطمه...
ما منتظر اون روزی هستیم...
که صدای شما از کنار خانه خدا بلند ميشه:
« ألا یا أهل العالم أنا بقیه الله»
🔸کعبهای یا کربلا یا در نجف یا کاظمینی
🔸یا کنار قبر زهرایی نميدانم کجایی
امشب.. کجا زانوی غم به بغل گرفتی...
کجا برا جد غریبت اشک می ریزی...
آقا جانم...
🔸عبد را هجران مولا تلخ تر از زهر باشد
🔸من تو را عبدم تو مولائی نمیدانم کجائی
ما که جز در خونه ی شما جایی رو نداریم...
آقا... ما که جز شما اهل بیت کسی رو نداریم...
یا صاحب الزمان
شب هفتم محرم...
اومدیم بگیم آقا...
🔸مانده بر لب های اصغر همچنان نقش تبسم
🔸تا برای انتقام آئی نمیدانم کجائی
آقا بیا انتقام شش ماهه ی کربلا رو بگیر...
هر چقدر ارادت داری به امام زمان
یا بن الحسن...
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
#دامن_کشان_رفتی...
#بند_اول
آبی نمونده تا. برا تو بیارم٣
مادر ببخش من رو. که شیری ندارم٣
چرا آخه با من قهری ای مادر
بلاتکلیفم کردن علیاصغر
علی جانم علی جانم
ای پرستوی حرم. رو دستم بخواب٢
هی تلظی میکنی. امید رباب٢
#بند_دوم
هر دم دعام اینه. که بارون بباره٣
راحت بخواب مادر. عمو آب میاره٣
نکن گریه مادر حالِ من زاره
دل من هم مثل تو عطش داره
علی جانم علی جانم
دیگه دارم میمیرم. از این حال تو٢
دیگه جونی نداره. پر و بال تو٢
#بند_سوم
داشتم چی رویایی. برا تو عزیزم٣
حالا باید واست. فقط اشک بریزم٣
لباسات و با دست خودم دوختم
ولی حالا با رویات فقط سوختم
علی جانم علی جانم
عیب نداره پسرم. کریمِ خدا٢
گریه کن ای پسرم. ولی بی صدا۲
rozeye_mirza mohamady_93_8.mp3
9.29M
🏴 بنا نبود که آتش به باغ ما بزند
🏴 پسر بزرگ نکردم که دست و پا بزند....
🏴 روضه های محرم 🏴
🥀استاد_میرزا_محمدی
🏴شب_هشتم_محرم
حضرت_علی_اکبر علیه السلام
محرم ۱۳۹۳
┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈
.
#شب_هشتم_محرم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#غزل_مصیبت هشتم محرم حضرت علی اکبر علیه السلام
از خیمه که میرفت دلِ اهلِ حرم ریخت
عالَم همه آوار شد و روی سرم ریخت
تکبیر که میگفت کمی میشدم آرام
هر هلهلهیِ دشت شَرر بر جگرم ریخت
آمد به حرم خشکیِ لبهاشْ مرا کشت
آهی به لبش بود خدا... برگ و برم ریخت
زانو زد و بر دستِ پدر بوسه زد و رفت
تا پر زد عقابِ حرمَم بال و پرم ریخت
بغضِ علی و فاطمه بدجور اثر کرد
هر گوشهیِ صحرا اثری از پسرم ریخت
این جانِ امیر است که بر روی حصیر است
خونِ دلم از گوشهیِ چشمانِ ترم ریخت
آمد به روی دوشِ جوانان سوی خیمه
با ندبه که برگشت دلِ اهلِ حرم ریخت
#محرم
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#حسین_ایمانی
.
2. چنبشی بین اسمانها بود 97.mp3
8.93M
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا عَلیِّ بنِ الحُسَین
#حضرت_علی_اکبر
(علیه السلام)
#استاد_حیدرزاده
قسمت اول : شعرخوانی
جنبشی بین آسمان ها بود
شب هشتم محرم الحرام
۱۳۹7 ، هیئت ثارالله ، قم
Madahi-Seyed-Mehdi-Mirdamad-3.mp3
5.68M
🎙#سید_مهدی_میرداماد 🏴🏴🏴
#مداحی_شور
یا من هو الشفاء فی تربته
اللهم الرزقنا زیارته
سید شباب اهل الجنة
اللهم الرزقنا زیارته
حرف کربلا میشه بی اراده صورتم رو به امام رضا میشه
به دلم افتاده حاجتم دیگه روا میشه
قرارم با تو همین روزا پایینه پا میشه
من قطره تو دریا حسین
سید شباب اهل الجنه
اللهم الرزقنا زیارته
حرف کربلا میشه بی اراده صورتم رو به امام رضا میشه
به دلم افتاده حاجتم دیگه روا میشه
قرارم با تو همین روزا پایینه پا میشه
من قطره تو دریا حسین
#شب_هشتم_محرم
.
#شب_هشتم_محرم
#استاد_حیدرزاده
جُنبشی بين آسمانها بود
شورشی تا به عرشِ اعلا بود
چشمهای فرشتگان مبهوت
به جوانی ، پيمبر آسا بود
مرتضايی به شکلِ پيغمبر
يا حسينی که عالم آرا بود
محشری میرود به رویِ زمين
يا قيامِ قيامت آنجا بود
این خداوند دلبری باشد
که زغیر خدا بری باشد
لرزه بر جانِ دشت اُفتاده
از حسينی ترين نبی زاده
کيست اين مرد غيرتِ طوفان
کيست اين سر فرازِ دلداده
همه گفتند که خدا انگار
باز پيغمبری فرستاده
از نژاد علی به نامِ علی
مثل عباس ، کوهِ اِستاده
باز دريای ايستاده ببين
شورِ رزمِ امير زاده ببين
قدمی زد ، زمين تلاطم کرد
لشکری دست و پای خود گم کرد
آسمان را به خاک میدوزد
اينکه بر حادثه تبسم کرد
شور آتشفشان شروع شده است
مرتضی گوئيا تجسم کرد
اينکه از کُشته پشته میسازد
با لب تيغ خود تکلّم کرد
رجزش دشت را بهم پيچاند
نعرهای زد زمانه را لرزاند
تشنگی میبَرَد توانش حيف
خشکتر میشود لبانش حيف
پيشِ چشمانِ خستهاش انگار
تيره شد تيره آسمانش حيف
نَفَسش در شماره اُفتاده
خسته شد دستِ پُر توانش حيف
مَرکبِ زخمی از نَفَس اُفتاد
رفت در بينِ دشمنانش حيف
ناگهان ضربهای زد از پهلو
نیزهای سمتِ استخوانش حیف
بر زمينش زد از سرِ زينش
پدرش آمده به بالينش ...
شاعر : #حسن_لطفی
.👇