eitaa logo
کانال نوای عاشقان
19هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
432 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
متن صوت روضه👆👆 😢🌑 امروز، در خانه امیرالمؤمنین علیه السلام چه خبر است؟ مقتلي که مي ‌خوانم، محکم ترین مقتل است. اين روايت از همه معتبرتر است. بی بی، حضرت زهرا علیهاالسلام، صبح، يکي از زن ها را خواست. ظاهراً به «بنت أبورافع» فرمود: آب بياور؛ بدنم را بشويم. بی بی صبح بدنش را شست. لباس¬هاي تميز و طيّب و طاهر به بدنش کرد. بعد از ظهر و عصر که شد، «اسماء بنت عميس» را خواستند يا خودش آمد. جناب اسماء با حضرت خديجه علیهاالسلام بسيار مأنوس بود. از ولادت حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام در خانواده ایشان رفت و آمد داشت. بي ‌بي را بزرگ کرده بود. طبق معاهده ای که با خديجه علیهاالسلام کرده بود، شب عروسي حضرت زهرا علیهاالسلام هم، پذيرايي و پرستاری می کرد. خديجه علیهاالسلام دم مردن گریه می کرد. اسماء گفت: چرا گریه می کنید؟ فرمود: گريه ام براي اين است که عروسي فاطمه علیهاالسلام دختر من در پيش است و در موقع عروسي او، نه من هستم و نه خواهري دارد. دختر من غريب و تنهاست و گريه ‌ام براي اوست. اسماء، تعهّد کرد که اگر من زنده ماندم، ‌مي روم خدمتش را مي کنم. لهذا پيامبر صلّی الله علیه و آله در شب عروسی، آن موقعي که زن ها را از خانه فاطمه زهرا علیهاالسلام بيرون کرد، ديد اسماء آن کنار ايستاده است. فرمود: اسماء! چرا نمی روی؟ گفت: من با خديجه علیهاالسلام معاهده کردم خدمتگزارِ دخترش باشم. من نمي‌توانم بيرون بروم. همين که پيامبر صلّی الله علیه و آله نام خديجه علیهاالسلام را شنيدند آهي از دل کشيدند، اشک از چشمانشان آمد و فرمودند: خديجه! شب عروسي دخترت، جاي تو خاليست! و بعد درباره اسماء دعا کردند و فرمودند: «خداوند حاجات دنيا و آخرت تو را برآورده سازد!» به هرحال بی بی، اسماء را طلبيدند و فرمودند: «اسماء! بستر من را وسط خانه بينداز.» اسماء، بستر بی بی را وسط خانه انداخت. اسماء! من مي ‌خوابم. مي ‌خواهم يك قدري استراحت كنم. اين قطيفه را بالاي صورت من بكش. اسماء! مراقب‌‌ باش هر وقت صداي اذان (مغرب) بلند شد، وقت نماز شد، بيا مرا بيدار کن. اگر صدا زدي بيدار شدم، فَبِها؛ امّا اگر جواب ندادم، بدان که به پدرم ملحق شده ام. اسماءگفت: بي ‌بي! اين چه فرمايشي است مي کنيد؟ خاک بر سرم! من زنده باشم، شما نباشيد؟ بستر بی بی را آورد و وسط خانه، رو به قبله انداخت. بي بی آمدند رو به قبله خوابيدند. قطيفه را بالاي صورتشان کشيدند. عصر، نزديک های غروب است. داخل خانه، اسماء و دو خانم، یعنی دختر بچّه های زهرا علیهاالسلام هستند: يکي ام ‌کلثوم علیهاالسلام دختر شش ساله، يکي زينب علیهاالسلام دختر پنج ساله. حسنين علیهماالسلام با اميرالمؤمنين علیه السلام از خانه بيرون رفته‌اند و ظاهراً مسجد هستند. اسماء و بچّه‌ها خيلي خوشحال شدند؛ الحمدلله بعد از هفتاد و پنج روز، بي بی امروز راحت است، يک کمي می خوابد. دخترها خوشحالند! دیگر مادرشان دردِ پهلو ندارد! ديگر بازويش درد نمی کند. در خواب و استراحت است. امّا يک مقدار کمي که گذشت، يک مرتبه صداي مؤذّن بلند شد. وقت نماز شد. اسماء جلو آمد: يا بنت رسول الله! بي بی جان! وقت نماز است. بلند شويد. جواب نيامد! بي ‌بي تکان نخورد! اسماء مضطرب شد. چرا بی بی جواب نداد؟ مرتبه دوم گفت: يا‌ ام الحَسنين! بی بی! وقت نماز است. باز هم جواب نيامد. آرام آرام کنار بستر بي بی آمد. همين که گوشه قطیفه را بلند کرد، ديد بي ‌بي از دنيا رفته است! اي واي! ای امان! ديدي خاک بر سر شدم! حالا چه کار کنم؟ اگر اسماء بخواهد اشک بريزد و گريه کند، دختر بچّه ها خودشان را مي ‌کشند. کسي نيست بچّه ها را نگهداري کند. در همين حال است که يک مرتبه در حياط باز شد، حسنين علیهماالسلام آمدند. تا آمدند، صدا زدند: اسماء! اين چه وقت خواب است؟ مادرمان اين وقت به خواب نمي ‌رفت! چرا اين طور خوابيده؟ يک کلمه اسماء گفت، خانه علی علیه السلام محشر شد، قيامت شد. چند تا بچّه، هي به سر زدند، به سينه زدند. يا الله! يک مرتبه اسماء صدا زد: آقازاده ها! مادرتان از دنيا رفت.‌ اي واي... 😭😭😭😭😭😭😭 متن روضه-بانوای حاج آرمین غلامی (مجنون)
🌺🌺کرامت حضرت زهرا(س) اللّهــم صلّ علــي محمّــد و آل محمّــد و عجّــل فرجــــهم " يكى از علماى بزرگوار مى فرمود: يك روز در شهر دمشق سوار ماشينى شدم كه به حرم حضرت زينب (سلام اللّه عليها) بروم ، جوانى كنار من نشسته بود كه از قيافه اش پيدا بود خيلى دوست دارد با من حرف بزند ولى ترديد داشت كه آيا من مى توانم با او عربى صحبت كنم يا نه . من به خاطر آنكه او را براى حرف زدن راحت كنم به عربى از او احوال پرسيدم ، او خيلى خوشحال شد و گفت : سيّدنا مساءلة . گفتم : بپرس ؟ گفت : پدرم اسمش عمر و جدّم اسمش خطّاب بود طبعا پدرم را وقتى مى خواستند اسم ببرند مى گفتند: عمر خطاب . او سال گذشته از دنيا رفت ، شبى من او را در عالم خواب ديدم كه به خاطر انحراف عقيده و اعمال زشتش سخت در عذاب است . او به من گفت : فرزندم ! من اسم تو را محمد گذاشتم تو فردا به فلان محل مى روى پيرمردى كه نامش محمّد است با تو ملاقات مى كند و تو را به حقايقى آگاه مى سازد؛ از مذهب و دين او پيروى كن كه شايد به اين وسيله خداى تعالى مرا هم از اين عذاب نجات بدهد. من خيلى به حال پدرم گريه كردم و با همان حال از خواب بيدار شدم . صبح آن روز به همان محلّى كه پدرم گفته بود رفتم و خدمت آن مرد بزرگ كه روحانى عاليقدرى بود، رسيدم . او به من مذهب شيعه را تعليم داد و سپس مرا وادار به يادگرفتن مسايل اخلاقى نمود. و خيلى براى من زحمت كشيد، متاءسفانه حالا چند روز است كه آن استاد هم به رحمت خدا رفته من از شما مى خواهم كه مرا راهنمايى كنيد كه چه كنم تا استاد و پدرم را در خواب ببينم و از حال آنها آگاه شوم ؟ من به او دعايى را كه مرحوم نورى رحمة اللّه عليه در كتاب جنّة الماءوى نقل مى كند و همچنين در بحارالانوار(41) آمده است تعليم دادم و از او خواستم كه فردا شب باز او را در صحن مطّهر حضرت زينب (عليهاالسلام ) ببينم تا براى من نقل كند كه خوابى ديده يا آنكه موفّق به آن نشده است . ضمناً مى دانم كه شما دوست داريد قبل از آنكه تتمّه قضيّه را نقل كنم دعايى را كه به او تعليم دادم براى شما بنويسم تا شما هم از آن استفاده نماييد. بسيار خوب ولى شرطش اين است كه ان شاءاللّه اگر موفق به زيارت هر يك از ائمه اطهار (عليهم السلام ) در خواب شديد و پس از بيدار شدن با نشاط مخصوص به خودش حال دعا پيدا كرديد مرا هم دعا بفرماييد. سيّد بن طاووس در كتاب فلاح السائل از ائمّه اطهار(عليهم السلام ) نقل مى كند كه : اگر بخواهى كسى را كه از دنيا رفته در خواب ببينى با طهارت يعنى با وضو و يا با غسل به خواب و به طرف دست راست بخواب و تسبيح حضرت زهرا (سلام اللّه عليها) را بگو سپس اين دعا را بخوان : اَللّهُمَّ اَنْتَ الْحَىُّ الَّذى لايُوصَفُ وَ الايمانُ يُعْرَفُ مِنْهُ، مِنْكَ بَداَتِ الاَْشْياءُ وَ اِلَيْكَ تَعُودُ فَما اقبلَ منها كُنْتَ مَلْجاهُ و مَنْجاهُ وَ ما اَدْبَرَ مِنها لَمْيَكُنْ لَهُ مَلْجَاء وَ لامَنْجا مِنْكَ اِلاّ اِلَيْكَ فَاَسْئَلُكَ بِلا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ وَ اَسْاءَلُكَ بِبِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ وَ بِحَقِّ مُحَمَّد (ص ) سَيّد النَّبِيّينَ وَ بِحَقِّ عَلِي خَيْرِالْوَصِيّينَ وَ بِحَقِّ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِساءِ الْعالَمينَ وَ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ الَّذينَ جَعَلْتَهُما سَيِّدَى شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ اَجْمَعينَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اَهْلِ بَيْتِهِ وَ اَنْ تُرِيَنى مَيّتى فِى الْحالِ الَّتى هُوَ فيها بالا خره اين دعا را به او تعليم دادم او رفت و فردا شب برگشت و گفت : ديشب من تا صبح خوابى نديدم ولى صبح كه نماز را خواندم و خوابيدم پدرم را در حال بدى ديدم . او از من تقاضا مى كرد كه براى نجاتش حضرت فاطمه زهرا (سلام اللّه عليها) را واسطه قرار دهم ، او به من گفت : من در اينجا فهميده ام كه شفاعت حضرت زهرا (عليهاالسلام ) از همه مؤ ثرتر است ، از آن حضرت از طرف من عذر بخواه ، زيرا من در دنيا محبّت دشمنان او را در دل داشته ام . من به او گفتم : استادى كه معرّفى كرده بودى از دنيا رفته او را در آنجا ديده اى ؟ گفت : نه او را در جايى كه ما هستيم نمى آورند. اى در درج حيا و آيت عظمى بضعه خير الورى و مريم كبرى فاطمه ام الائمه دخت محمد(ص) بهرتو ايجاد گشته سبعه اباء ام كتاب ام فضل ام علومى ام ابيهات خوانده خواجه اسرى راضيه مرضيه و تقيّه نقيه همسر حيدر على عالى اعلا نام تو صديقه و بتول و زكيه طاهره منصوره و محدثه عذرا عالم امكان ز نور روى تو روشن خوانده شدى زين سبب به زهره زهرا 📚منبع کتاب.كرامات الفاطمية 🍃💐🍃
مداحی آنلاین - ساکت و بی خواب شدی - میرداماد.mp3
6M
🔳 🌴ساکت و بی خواب شدی 🌴آرومی و درد می کشی 🎤 👌بسیار دلنشین
|⇦• روضه و توسل ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ گرم حاج حسن خلج_سال97 •✾• شفیعه ا ی که شفا می دهد، جواب شده است فَلَک به رویِ سَرِ مرتضی خراب شده است نفس کشیدنِ زهرا، چقدر قیمتی اَست که قَدرِ جانِ علی، هر نفس حساب شده است *گفتم:بابا! مادر مُرد...روای میگه: از خونه تا مسجد راهی نبود،اصلاً تو هم بوده،هی علی می خورد زمین، هی بلند میشد...وارد حجره ی فاطمه شد،دید پارچه ای کشیدن رو صورتِ زهرا...زینبین هر کدوم گوشه ای نشستن،زینب و اُم الکلثوم دارن میلرزن...اومد بالا سر زهرا نشست،پارچه رو کنار زد...فاطمه جان!...* برای صورتِ او بَرگِ گُل ضرر دارد همان کسی که به او حورا خطاب شده است از امام صادق علیه السلام پرسیدند:آقاجان! چرا به مادرِ شما گفتند: اِنسیَّةَ الحورا ؟ فرمود: حوریه توی بهشت اگر برگ بهشتی از درخت جدا بشه،تو آسمون بچرخه...از کنارِ صورتِ حوریه رد بشه،صورت حوریه کبود میشه... چقدر لطیفِ...اون وقت اون نامرد سیلی هاش مشهور بوده،در عرب میشناختنش،اون وقت شما تصور کنید این نانجیب،دست های بلند،قلبش پر از کینه، حالا زهرا رو تنها گیر آوُرده...* مهریه ی فاطمه را شَرمِ مرتضی پرداخت برای دادن مهرش، چقدر آب شده است دلیل شرم علی، بال زخمی زهراست دلیل شرم علی، قصه طناب شده است محسن حنیفی *همچین که پارچه رو کنار زد،زینب داره می بینه،دو تا دستای کوچیکش را گذاشت رو صورتِ مادر تا بابا صورت رو نبینه،هفتاد و چند روزِ زهرا رو گرفته...دستای کوچیک زینب رو علی گرفت،عزیزِ دلِ بابا، تو فکر کردی بابا خبر نداره؟ علی سَرِ فاطمه رو گذاشت رو زانوش،دخترِ رسول الله! دید جواب نمیآد...مادرِ حسن و حسین! دید جواب نمیآد...رمز و کلیدِ قفلِ زبون فاطمه یه کلمه است،زهرا! من علی ام....تا گفت: من علی ام،چشمای زهرا باز شد...دید علی نشسته،قطره قطره اشک های چشمِ علی رویِ صورت فاطمه...زهرا با همون دستِ شکسته، که جون نداره بالا بیاره،هی دست رو میخواد بالا بیاره،اما دست می اُفته،بار دوم،بار سوم،امیرالمؤمنین فرمود: فاطمه! میخوای چه کنی؟ این دستِ شکسته رو اینقدر بالا نیار...دست رو برد زیرِ دست زهرا،دست رو بالا بیاره...اینقدر زهرا خانومِ،اینقدر علی دوستِ،یه بار نگفت:علی تو صورتت رو پایین بیار،اصلاً نمیخوام ببینم سرت پایین باشه،علیِ من همیشه باید سرش بالا باشه،دستِ زهرا رو آورد بالا،بالا،مقابل صورت،یه وقت امیرالمؤمنین دید انگشتای بی رمق زهرا حرکت کرد،اشکایِ صورتِ علی رو پاک کرد،علی جان!جلویِ من اینجور گریه نکن... شبِ شهادتِ مادرِ،اما بی حسین نمیشه،بی کربلا نمیشه،رفقا وقتی علی گفت:زهرا! من علی ام،زهرا چشماش رو باز کرد،شروع کرد با علی حرف زدن،اما " لا یوْمَ کیوْمِک یا ابا عبدالله " ابی عبدالله هرچی صدا زد:علی اکبر! من باباتم...* ای پسر من پدرِ پیرِ تو هستم پدرِ پیر و زمین گیرِ تو هستم سخنی گوی دلم را خوش کن تو که آتش زده ای خاموش کن
‍ ‍ 🔹روضه جانسوز ویژه فاطمیه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها در کنده شد از جا و سر شعله زدن داشت از هیزم و از آتش و از در سخن داشت شد سرخ به جای همه از فرط خجالت میخی که نشانی زغم مادر من داشت ... یک دفعه گذشتن ازآن درهمه یقوم آن لحظه گذشتن که جانی به بدن داشت هی صدا میومد علی بیا ... وقتی که جماعت به سرش ریخت،زمین خورد وقتی که زمین خورد نگاهی به حسن داشت جا پای مغیره به روی چادرش افتاد ... در خانه و در کوچه و حتی دم مسجد ای وای که قنفذ همه جا دست بزن داشت این دست شکستن عرق شهر درامد این طور کشاندن به خدا داد زدن داشت ... بدجور شکستن غرور پسرش را یک عمر فقط ناله ی نامرد نزن داشت مانند حسینش شده محسن جگرش سوخت شاید بدن محسن او نیز کفن داشت *اینجا همه میخواستن مادر رو از مهلکه و معرکه بیرون بیارن،دیگه کربلا جا برا زن و بچه نبود ....فقط تماشا کردن ... فقط یه نازدانه ی امام حسن رفت تو میدان ... عموم رو رها کنید ....(روضه گودال شدا) .... این کمکم نتیجه نداد، آه ... عمه ی سادات دید دست ها با نیزه ها بالا پایین میره شمشیرها بالا پایین میره ... یه مرتبه همه عقب اومدن .... شروع کردن با سنگ زدن ... باران سنگ گرفت ..... ای حسین ....اشعار ایام فاطمیه
. |⇦•میمرم برات تا که بهتر بشی.. تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها _ حاج محمود کریمی ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ میمرم برات تا که بهتر بشی دوباره یل بدر و خیبر بشی دوایِ همه دردا گریه ست علی بشین گریه کن تا سبک تر بشی .. دوایِ همه دردا اسم توِ با اسم تو خوب میشه سر دردِ من دو عالم غلامِ منه چون که تو امام منی، جونِ من، مردِ من .. به قد قامتت میکنم اقتدا زمین و زمون محوِ این قامتِ سرت رو علی باز بالا بگیر مدارِ فلک دورِ عمامه تِ .. میونِ قنوت ، خیسیِ گونه هات تویِ سجده ها ، لرزشِ شونه هات میدونم تو قلبِ تو چی میگذره تو قلبِ تو و قلبِ دردونه هات میدونم که این داغ باعث میشه که تنهاترین مردِ عالم بشی فقط تو میدونی که چی میکشم فقط من میدونم تو چی میکشی .. علی جان؛ فقط تو میدونی چرا میخوام از خونه بی نشونه برم اگه تو اجازه بدی عشقِ من میخوام از کنارت شبونه برم بمیرم که باید باهام امشبم رویِ سنگِ غسالی نجوا کنی بمیمرم برات وقتی امشب میخوای کفن از رویِ نیلی ام وا کنی بمیرم که امشب میبینی چی شد که لبریز شد کاسۀ صبرِ من همین شد که خواستم ازت تا ابد خودت تنها باشی سرِ قبرِ من غریبی که غمش با چاه گوید هزار غصه با یک آه گوید برایِ دیدنِ من مَحرم من درون خانه یا الله گوید ــــــــــــــــــ 👇
❣﷽❣ 🔲 🔳 🔲 دلم به یاد حرم تا کربلا راهی میخونه تو قتلگاه زیارت ناحیه فرقه بالسیوف فرقه بالرماح جدم و میزدن گوشه قتلگاه 🔲وای حسین، وای حسین زمان خون گریه هات درست دم مغرب روضه بر گشتن یه اسب بی صاحب فرقه بالسنان فرقه بالحجر جدم و میزدن بی کس و بی سپر 🔲وای حسین، وای حسین با پرچم انتقام فاطمه العجل مرور میشه روضه ها دوباره از روی تل فرقه بالسهام فرقه بالعصا جدم و میزدن کوفیا بی هوا 🔲وای حسین، وای حسین 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5877637936844900820.mp3
3.35M
|⇦•میمرم برات تا که بهتر بشی.. تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها _ حاج محمود کریمی
تاریخ شهادت حضرت زهرا(س) به سه روایت اصلی نقل شده است. همواره این پرسش مطرح بوده است که کدام نقل از ایام شهادت آن حضرت به لحاظ تاریخی معتبر تر است؟ به گزارش خبرآنلاین بر اساس منابع تاریخی، ایام فاطمیه به حسب روایات بیش از ده تا پانزده قول بوده ولی آنچه شهرت دارد، سه قول اصلی است: 1.روایت «40» روز که دهه اول گرفته می شود، بعد از شهادت رسول الله صلی الله علیه وآله که مصادف با 8 تا 10 ربیع الثانی است. 2.روایت «75» روز که دهه دوم گرفته می شود، مصادف با 13 تا 15 جمادی الاولی است. 3.روایت سوم «95» روز که دهه سوم گرفته می شود، مصادف با 1 تا 3 جمادی الآخر است که بیشتر مورد تاکید است. محققان تاریخ اسلام معتقدند آنچه بیشتر مورد توجه و سندیت تاریخی است روایت سوم یعنی 95 روز است. البته مراجع تقلید و اهل معرفت به مومنان توصیه می کنند که هر سه قول را به برپایی عزاداری همت گمارند. در هر صورت روایت دوم شهادت حضرت زهرا(س) برابر 13 جمادی الاول که مطابق با 17 فروردین است و روایت سوم برابر سوم جمادی الثانی مطابق 6 اردیبهشت خواهد بود. این دو روایت در تقویم رسمی ثبت شده است. البته عموما پس از انقلاب اسلامی مرسوم شده است که این ایام را در سه دهه مجزا برگزار می کنند که برگزاری دهه اول بیشتر در میان بخشی از مذهبی ها و هیاتی ها مرسوم است و دهه دوم و سوم در جامعه ما عمومیت بیشتری دارد. /6262 منبع: خبرآنلاین