eitaa logo
کانال نوای عاشقان
14.3هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
349 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
3. هر چند نام نیک.mp3
2.71M
( سلام الله علیها ) هر چند ، نامِ نیک ، فراوان شنیده‌ایم نامی ، به باشکوهی ِ زینب ، ندیده‌ایم ارث از دلِ شجاع تو بُرده ست ، یا علی نامش گِره به نام تو خورده ست ، یا علی پیوندِ عقل روشن و بیداریِ دل است شاگردیِ تو کرده ، که استادِ کامل است مستی ، همان حقیقتِ مستورِ زینب است آباد ، خانه‌‌ی که در آن نور زینب است قانونِ عقل و عشقِ جهان را به هم زند وقتی ﻋﻘﻴلتُ العرب ، از عشق ، دم زند زینب به بند ، بندگی یار میکند گیراست زلفِ یار و گرفتار میکند از چشمِ یار، قامت دلدار، دیدنی است نام حسین ، از لب زینب ، شنیدنی است ...
3. تمام اهل سما.mp3
504.5K
( سلام الله علیها ) تمام اهل سما/تمام اهل زمین/ به یُمن مقدم تو/زبان گرفته چنین نورُ الهُدی زینب/عقیله یا زینب خاک سرِ کویت/عرش خدا زینب ( سیدتی ، زینب ... ) تکرار تو مهر و مهتابی/گوهر نایابی/ تو کوهی از عشق ِ/حضرت اربابی به عالمین زینب/نور دو عین زینب حقیقت ِ زهرا/جان حسین زینب ( سیدتی ، زینب ... ) تکرار روح مناجاتی/قبله ی حاجاتی/ جان به فدایت که/عمه ی ساداتی عنایتی زینب/به جمع ما زینب/ تا بشویم اهل ِ/کرببلا زینب ( سیدتی ، زینب ... ) تکرار
2. دیده بگشوده.mp3
803.2K
( سلام الله علیها ) دیده بگشوده به دنیا ، زینب کبری (2) تهنیت گو بر علی و مادرش زهرا (س) ( ای نور عین ،کوثرِ زهرا(س) جان حسین ، زینب کبری ) (2) خوش آمدی ، ای گل زهرا (س)... (2) نرگسِ شور و شعف ، زد غُنچه در عالَم (2) هر چه گویم در مقامش ، اندک است و کم ( بر پیکر ِ عالَمین جان است این دخترِ ، شیر یزدان است ) (2) خوش آمدی ، ای گل زهرا(س)... (2) بر جمالِ دلبرِ خود دیده بُگشوده او که از روز ازل ، مست حسین بوده ( یار ولی ، نور وجهُ الله دُختِ علی ، یار ثارَالله ) (2) خوش آمدی ، ای گل زهرا(س)... (2) خانه یِ زهرایِ اطهر ، گشته گلباران (2) از قدوم دخترش ، آن عصمتِ یزدان ( آن بانویِ ، فرد و بی همتا نور دلِ ، عترتِ طاها ) (2) خوش آمدی ، ای گل زهرا(س)... (2) ما ازین بانو به درد خود دوا خواهیم (2) دسته جمعی یک سفر ، کربُبلا خواهیم ( عشقِ حسین ، آبروی ما کربُبلا ، آرزوی ما ) (2) جانم حسین ، ای حسین جانم... (2)
1. نور چشم.mp3
1.77M
( سلام الله علیها ) نور چشم مرتضی ، آمد خوش آمد کوثرِ خیرُالنسا ، آمد خوش آمد خواهرِ خونِ خدا ، آمد خوش آمد بشکفد خنده ز هر لب شده جشن دین و مذهب آمده حضرت زینب (س) 2 مِهر و هم ماه ، تو هستی یا زینب یا زینب یا زینب هادیِ راه ، تو هستی یا زینب یا زینب یا زینب عصمتُ الله تو هستی یا زینب یا زینب یا زینب ( عمه ی سادات ، یا زینب ) 3 مظهر خداییِ شهامتی تو کعبه ی محبت و کرامتی تو آیه های صبر و استقامتی تو در دلم شور و نوایت یا زینب یا زینب یا زینب زنده ام من به ولایت یا زینب یا زینب یا زینب جانِ نوکران فدایت یا زینب یا زینب یا زینب ( عمه ی سادات یا زینب ) 3 نوکرَت باشد پُر از عشق و غم تو تحت بیرق و به زیرِ عَلَم تو پیرو مدافعان حرم تو با جهاد و دست تقدیر میشوند آخر زمینگیر صَهیونیست و کفر و تکفیر چون شهیدان خدایی یا زینب یا زینب یا زینب تو اگر کنی دعایی یا زینب یا زینب یا زینب میشویم کرببلایی یا زینب یا زینب یا زینب ( عمه ی سادات یا زینب ) 3
1. آسمونا ریسه بندون.mp3
1.15M
( سلام الله علیها ) آسمونا ، ریسه بندون شده از قدوم زینب اومده مظهرپاکی ، زینت اب برای خورشیدو ماه رسیده کوکب ، اومده زینب اومده قهرمان ، دریای بیکران اومده گل کوثر زهرامحونگاش ، زمزمه رولباش وان یکادپیمبر تالی تلو زهرای اطهره دسته گل باغ پیمبره آرامش قلب برادره ( زینب زینب بانو خوش آمدی ) تکرار مژده اومد ، پنجم ماه جمادی ، گل بستان ازقدومش عالَمی گشته گلستان کز جمالش آسمون شده درخشان ، ماه فروزان معنی عصمته ، بانوی عفته باحیا ، باوقاره بنت شیرخدا ، فاتح کربلا خطبه هاش ذوالفقاره یک نگاهی برعاشقان نما پرکن امشب دستان هرگدا عیدی ما دمشق وکربلا ( زینب زینب بانو خوش آمدی ) تکرار السلام ای الگوی حجب وحیا ، عمه ی سادات معنی صبرو وفا ، قبله ی حاجات ای شریکه الحسین روح مناجات ، عمه ی سادات نغمه ی هرلبی ، حیدری منسبی برعلی نورعینی کوثرکوثری ، بانوی محشری عشق قلب حسینی -سوم بردرگاهت بانو یه نوکرم سایه ی لطف تو روی سرم کاشکی باشم مدافع حرم ( زینب زینب بانو خوش آمدی ) تکرار
4_5897722616965237323.mp3
6.48M
‍ گریه اطفال کاروان زند صدا بیا بیا تاول پای کودکان زند صدا بیا بیا گلِ طاها با تازیانه بی کسیو غمِ شبانه (۲) دهد آوا بیا بیا 💫یا اباصالح بیا بیا💫 هر ضربه ی چوبِ خیزران زند صدا بیا بیا انگشتر دستِ ساروان زند صدا بیا بیا روی نیزه شریک قرآن ، روی خاکی لبانِ عطشان دهد آوا بیا بیا 💫یا اباصالح بیا بیا 💫 تیرِ نشسته به دیدگاه زند صدا بیا بیا ماه بلند به خون تبان زند صدا بیا بیا علمو دستای بریده مشک خالیه دل غم دیده (۲) دهد آوا بیا بیا یا اباصالح بیا بیا بقیته الله یعنی نورِدو دیده ی پیغمبر امیدو آرزوی حیدر چراغ سرِ قبرِ مادر مهدی بقیته الله یعنی تو غصه ها قرارِ شیعه امید وتکیه گاه شیعه دلیلِ سوزو آه شیعه یا مهدی متا ترانا یعنی خیلی دلم هواتو کرده دنیا بدونِ تو چقدر سرده خدا کنه آقام بر گرده آقا متا ترانا یعنی آخر یه روز تو رو می بینم یه روز کنار تو می شینم گل بوسه از دستت می چینم آقا ی من مولا ی من این المنتقم یعنی نبودی وحرم غوغا شد پای عدو به خیمه وا شد یوسف فاطمه معذرت میخوام اقا 😭👇 سرِ یه گوشواره دعوا شد این المنتقم یعنی نبودی وجسارت کردن حرم رو به اسارت بردن دلِ رقیه رو آزردن یا مهدی اِن جدی الحسین یعنی جدمنو تشنه لب کشتن جلو چشای زینب به زیرِ سم مرکب بردن حسین آقای مظلومم یاحسین 😭😭😭😭
. ‍ علی_قاسمی با الهی بالحسین دست به دعا میگیرم به لبم ذکر من اسمه دوا میگیرم همه وجودم از درد و مرض پر باشه زیر خیمه حسین میام شفا میگیرم روضه یعنی نجات از بلا روضه یعنی حیات با حسین روضه یعنی شفا از مرض با یه یا حسین اتفاقا درد ما دوا میشه تو روضه به حرمتت اتفاقا دوای درد عالم البکا لغربتت اتفاقا اعتقادم اینه الشفا فی تربتت نفسی که می کشم برکت این مجالسه چرا حالا از مجالس‌ کناره بگیرم حالا بر فرض که مرگ و میری هم باشه رفیق من یه عمره آرزومه که تو روضه بمیرم اتفاقی نبود خاک ما شد عجین با خاک کربلا اتفاقی نبود امدیم توی روضه ها اتفاقا مریضیم خیمه های ارباب ما دارالشفاست اتفاقا مریضیم گریه بردرد بی دوای ما دواست اتفاقا مریضیم درمان ما لطمه زدن تو روضه هاست هوای کرب و بلا تیره شده تار شده ذوالجناح آمده و کار حرم زار شده یه نفر نیست به فریاد حسینم برسه پسر مادرم انگار گرفتار شده قتلگاه شلوغه و قلب حرم میسوزه چرا من حس میکنم که حنجرم میسوزه می‌شنوم یه ناله ضعیفی از تو گودال میگه ای شمر حیا کن جگرم میسوزه اتفاقی نبود تشنه لب زیر خنجر افتاد یاورم اتفاقی نبود کشتنش جلو مادرم اتفاقا زنده بود یه لشکر می دویدن ای وای من اتفاقا سرش رو از قفا می بریدن ای وای من .
Alireza Talischi - Alamdaar 128 (MusicTarin)_220820201838.mp3
2.75M
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• تا رسیدم به فرات و بنشستم لب آب تا رسیدم به فرات و بنشستم لب آب یادم آمد ز کبودی لب طفل رباب یادم آمد ز کبودی لب طفل رباب نَبوُد صبر و قرارم گره افتاده به کارم نبود صبر و قرارم گره افتاده به کارم من علمدارم علمدار من علمدارم علمدار بر حسینم یار و غمخوار بر حسینم یار و غمخوار نه سری مانده نه دستی نه سری مانده نه دستی کمرم را تو شکستی کمرم را تو شکستی چه بگویم به سکینه چو سراغت گیرد چه بگویم به سکینه چو سراغت گیرد گر بفهمد تو شدی کشته بدان میمیرد گر بفهمد تو شدی کشته بدان میمیرد نَبوُد صبر و قرارم گره افتاده به کارم نبود صبر و قرارم گره افتاده به کارم من علمدارم علمدار من علمدارم علمدار بر حسینم یار و غمخوار بر حسینم یار و غمخوار نه سری مانده نه دستی نه سری مانده نه دستی کمرم را تو شکستی کمرم را تو شکستی
✍پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند: مَنْ قَضى لِمُؤْمِنٍ حاجَةً قَضَى اللّه ُ لَهُ حَوائجَ كَثيرَةٍ أَدْناهُنَّ الْجَنَّةُ. كسى كه حاجت مؤمنى را برآورد، خداوند متعال نيازهاى زيادى را از او برمى آورد كه كمترين آنها بهشت اسـت. 📚بحارالانوار، ج ۴، ص۲۸۵
گر نگاهی به ما كند زهرا دردها را دوا كند زهرا بر دل و جان ما صفا بخشد گر نگاهی به ما كند زهرا كم مخواه از عطای بسیارش كآنچه خواهی، عطا كند زهرا بضعۀ مصطفی بُوَد زآن‌رو جلوه چون مصطفی كند زهرا خانۀ وحی را، ز رخسارش، رشكِ غار حَرا كند زهرا نه عجب گر به شأن او گویند، خاك را كیمیا كند زهرا این مقام كنیز او باشد تا دگر خود، چه‌ها كند زهرا! چهره پوشد ز مرد نابینا تا بدین حد، حیا كند زهرا در طرفداری از خدا و رسول به علی اقتدا كند زهرا روز محشر -كه از شفاعت خویش حشر دیگر به پا كند زهرا- همچو مرغی كه دانه بر چیند، دوستان را جدا كند زهرا چه شود گر زِ رحمت بسیار حاجت ما روا كند زهرا؟ ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
همینکه درد زِ چشمِ تو خواب می گیرد تمامِ جانِ مرا اضطراب می گیرد بیا به همسرِ خود لحظه ای تبسم کن دلم از اینهمه حالِ خراب می گیرد گشوده دخترِ تو آیه هایِ قرآن را نشسته رویِ سرِ خود کتاب می گیرد عوض شده است در این خانه کارها امشب حسین پیش لبت ظرف آب می گیرد خدا کند که نبینند پهلوانی را که آستین رویِ ردِ طناب می گیرد سلام می کند اما علی از این مردم فقط زِ خنده یِ قنفذ جواب می گیرد ببین به خاک سیاهم نشاند آن نامرد که همسرم به رُخِ خود نقاب می گیرد کسی به سینه ی دیوار و در فشارت داد شبیه آنکه زِ گلها گلاب می گیرد ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
|⇦•نگاهم به جسم زخمی... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس حاج محمد رضا طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ نگاهم به جسم زخمی تو خیره مونده بنفشه ها تن تو رو پوشونده بگو کی صورت تو رو سوزونده چه سخته کنار جسم بیجونت بشینم جای یه دست پای چشات ببینم  میبینی که چرا غریب ترینم عزیزم رشته های سرخ و رو تنت  دیدم و دلم چه ناخوشه رد تازیونه هاست داره  من رو میکشه الوداع، عزیزِ حیدر... حلال کن کی روی بال های تو‌ پا گذاشته؟ کی پای چشمای تو‌ جا گذاشته؟ کی داغتو رو قلب ما گذاشته؟ حلال کن، اگه برا تو‌ من کاری نکردم میون شعله موندی غرقِ دردم آتیش گرفتم آخه من یه مَردم عزیزم... پشت در شکسته بودی و‌‌‌ نانجیب خیلی بد میزد هرکی رد میشد به پهلوی تو لگد میزد الوداع، عزیزِ حیدر... *دیدن زینب داره اشک میریزه و ناله میزنه برا مادر، چقدر وظیفه این خانوم سخته کنار بدن مادر... آخه نوشتن انگار جان از بدن امیرالمؤمنین داشت جدا میشد، زینب تا دید اومد رو زانوی بابا نشست، همین جور که گریه میکرد تو هق هقش اشکای چشم بابا رو پاک‌میکرد، گفت: بابا! زینب برات بمیره، اینطوری نکن با خودت... امیرالمومنین هم فرمود: زینبم! عزیزِ دلم! قربونت برم، تو هم اینجوری گریه نکن...* یه شامِ، غریبونه دیگه تو شام‌ میگیره برا اون سه ساله ای که پیره که آخر از غم‌ِ باباش میمیره یه جوری با مشت کوچیکش‌میزد تو لبهاش که دیگه شده درست شبیه باباش سر بریده رو‌نمیدید ای کاش *چی دید که یه مرتبه دق کرد این سه ساله!؟* دید که دندون بابا رو با خیزرون یزید شکسته بود جای سنگ پای چش باباش بد نشسته بود *بدن رو‌ روی خاک گذاشت زینب، هی میگفت: الوداع رقیه جانم...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بسم الله الرحمان الرحیم گریه های مولا علی ع در فراق حضرت زهرا (س) «اَلـسَّلامُ عـَلـَیـْکِ یــا سـَیّدَةَ نـِساءِ العالَمین،اَلـسَّـلامُ عَـلـَیْکِ یا والِـدَةَ الْحُجُجِ عَلَى النّاسِ اَجْمَعینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الْمَظْلوُمَة» ✳️امام صادق(ع) می فرماید : وقتی لحظات آخر عمر شریف حضرت زهرا(س) سپری می شد، حضرت(س) در حال گریه بود. امیر المومنین(ع) از ایشان پرسید: «یَا سَیّدَتی! مَا یَبکیِکِ؟ قَالَت : اَبکِی لِما تَلقِی بَعدِی!» ⭕️ای سرور من! چرا گریه می کنی؟ حضرت زهرا(س) فرمود : به سختیهائی گریه می کنم که تو بعد از من خواهی دید.(۱) 🏴وقتی حضرت زهرا(س) به شهادت رسید، امام علی(ع) ایشان را دفن کرد، در حالی که؛ «أَرْسَلَ دُمُوعَهُ عَلَى خَدَّيْه» ⭕️اشک از چشمان مبارک به گونه ها می ریخت.(۲) و حضرت(ع) در رثای فاطمه زهرا(س) فرمود : «اِنّمَا أَبكِی مَخَـافَةَ أَن تَطُولَ حَیاتِی!» ⭕️گریه می ‌کنم از اینکه مبادا بعد از تو زیاد زندگی کنم و عمرم طولانی باشد.(۳) : من علی ام که خدا قبله نما ساخت مرا، جز خدا و نبی(ص) و فاطمه(س) نشناخت مرا، من که یکبار دراز قلعه ی خیبر کَندم، داغ زهرا(س) به خدا از نفس انداخت مرا.. صبوحی 📚 : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۲۱۸ ۲)أمالی شیخ طوسی، ص۱۰۹ ۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به نام خدا 《السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ(ص) السَّلامُ عَلَيْكِ يَا اُمَّ الاَئِمَّة النُجَبَاء، السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا فَاطِمَهَ الزَهرَاء(س)》 ✅ابن فتال نیشابورے نقل مے کند که؛ هنگامے که حضرت فاطمه(س) در بستر بیمارے افتاد، روز به روز حال ایشان رو به وخامت بود. در طے این روزها، وقتے حضرت(س) روزے احساس کرد که زمان مرگ خویش فرا رسیده است، ام ایمن و اسماء بنت عمیس را احضار فرمود و کسى را به دنبال امام على(ع) فرستاد و وقتے امام على(ع) آمد، به ایشان فرمود : 📋《یَا ابْنَ عَمِّ! إِنَّهُ قَدْ نُعِیَتْ إِلَیَّ نَفْسِے وَ إِنَّنِے لَأَرَى مَا بِے لَا أَشُکُّ إِلَّا أَنَّنِے لَاحِقَهٌ بِأَبِے سَاعَهً بَعْدَ سَاعَهٍ وَ أَنَا أُوصِیکَ بِأَشْیَاءَ فِے قَلْبِی》 اى پسر عمو! احساس مى کنم که مرگ من فرا رسیده است و آن چنان هستم که تردید ندارم به اینکه هر ساعت به پیوستن به پدرم نزدیکتر مى شوم و اکنون به چیزهایى که در دل دارم تو را وصیت مى کنم. در این هنگام؛ امام علی(ع) فرمود : 📋《أَوْصِینِے بِمَا أَحْبَبْتِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ(ص)!》 اى دختر رسول خدا(ص)! به آنچه مى خواهى وصیت کن! 📋《فَجَلَسَ عِنْدَ رَأْسِهَا وَ أَخْرَجَ مَنْ کَانَ فِے الْبَیْتِ ثُمَّ قَالَتْ : یَا ابْنَ عَمِّ! مَا عَهِدْتَنِے کَاذِبَهً وَ لَا خَائِنَهً وَ لَا خَالَفْتُکَ مُنْذُ عَاشَرْتَنِی!》 سپس کنار بالین او نشست و هر که را در خانه بود، از خانه بیرون کرد. فاطمه(س) سپس فرمود : اى پسر عمو! مى دانى که هرگز به تو دروغ نگفته ام و از هنگامى که با یکدیگر زندگى مشترڪ داریم با تو مخالفتى نکرده ام. امام علی(ع) فرمود : 📋《مَعَاذَ اللَّهِ! أَنْتِ أَعْلَمُ بِاللَّهِ وَ أَبَرُّ وَ أَتْقَى وَ أَکْرَمُ وَ أَشَدُّ خَوْفاً مِنَ اللَّهِ أَنْ أُوَبِّخَکِ غَداً بِمُخَالَفَتِے فَقَدْ عَزَّ عَلَیَّ بِمُفَارَقَتِکِ وَ بِفَقْدِکِ إِلَّا أَنَّهُ أَمْرٌ لَا بُدَّ مِنْهُ وَ اللَّهُ جَدَّدَ عَلَیَّ مُصِیبَهَ رَسُولِ اللَّهِ وَ قَدْ عَظُمَتْ وَفَاتُکَ وَ فَقْدُکَ فَإِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ مِنْ مُصِیبَهٍ مَا أَفْجَعَهَا وَ آلَمَهَا وَ أَمَضَّهَا وَ أَحْزَنَهَا هَذِهِ وَ اللَّهِ مُصِیبَهٌ لَا عَزَاءَ عَنْهَا وَ رَزِیَّهٌ لَا خَلَفَ لَهَا》 پناه بر خدا! که تو به احکام خدا داناتر و پرهیزکارتر و بهتر از آنى و بیشتر از آن از خدا مى ترسى که من فرداى قیامت بتوانم بگویم که مخالفتى با من روا داشته اى و مفارقت و از دست دادن تو بر من، سخت گران است، ولى افسوس که از این جدایى چاره نیست. و به خدا سوگند! با مرگ تو مصیبت از دست دادن پیامبر (ص) بر من تازه مى شود و مرگ تو و از دست دادن تو مصیبتى بسیار بزرگ است، ولى همگان از خداییم و همگان به سوى او باز گردنده ایم و این مصیبت چه سخت و درد انگیز و دشوار و اندوه افزاست و این اندوهى است که چیزى مایه تسکین آن نیست و هیچ چیز آن را جبران نمى کند. و سپس هر دو براے مدتے گریستند. 📋《ثُمَّ بَکَیَا جَمِیعاً سَاعَهً وَ أَخَذَ عَلِیٌّ رَأْسَهَا وَ ضَمَّهَا إِلَى صَدْرِهِ وَ قَالَ لَهَا : أَوْصِینِے بِمَا شِئْتِ فَإِنَّکِ تَجِدِینِے وَفِیّاً أُمْضِے کُلَّ مَا أَمَرْتِنِے بِهِ وَ أَخْتَارُ أَمْرَکِ عَلَى أَمْرِی!》 سپس امام على(ع) سر فاطمه زهرا(س) را بر سینه نهاد و فرمود : به آنچه مى خواهى وصیت کن که به هر چه وصیت کنى عمل خواهم کرد و فرمان تو را بر خواسته خود ترجیح مى دهم. سپس حضرت فاطمه زهرا(س) فرمود : 📋《جَزَاکَ اللَّهُ عَنِّے خَیْرَ الْجَزَاءِ یَا ابْنَ عَمِّ! أُوصِیکَ یَا ابْنَ عَمِّ! أَنْ تَتَّخِذَ لِے نَعْشاً فَقَدْ رَأَیْتُ الْمَلَائِکَهَ صَوَّرُوا صُورَتَهُ》 وصیت مى کنم براى حمل جسد من تابوتى بسازى که تصویر آن را دیدم و فرشتگان نشانم دادند. امام(ع) فرمود : 📋《صِفِیهِ إِلَیَّ فَوَصَفَتْهُ فَاتَّخَذَهُ لَهَا فَأَوَّلُ نَعْشٍ عُمِلَ فِے وَجْهِ الْأَرْضِ ذَلِکَ وَ مَا رَأَى أَحَدٌ قَبْلَهُ وَ لَا عَمِلَ أَحَدٌ》 چگونگى آن را توصیف کن، و فاطمه(س) براى او توصیف کرد و على(ع) نیز آن چنان تابوت و سریرى را فراهم کرد. و این نخستین تابوتى بود که ساخته شد و پیش از آن کسى چنان فراهم نساخته بود. سپس فاطمه زهرا(س) این چنین وصیت نمود : 📋《أُوصِیکَ أَنْ لَا یَشْهَدَ أَحَدٌ جِنَازَتِے مِنْ هَؤُلَاءِ الَّذِینَ ظَلَمُونِے وَ أَخَذُوا حَقِّے فَإِنَّهُمْ أَعْدَائِے وَ أَعْدَاءُ رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ أَنْ لَا یُصَلِّیَ عَلَیَّ أَحَدٌ مِنْهُمْ وَ لَا مِنْ أَتْبَاعِهِمْ وَ ادْفِنِّے فِے اللَّیْلِ إِذَا هَدَأَتِ الْعُیُونُ وَ نَامَتِ الْأَبْصَارُ ثُمَّ تُوُفِّیَتْ!》 به تو وصیت مى کنم که هیچ یڪ از این کسانے که بر من ستم روا داشتند و حق مرا گرفتند، در تشییع جن
ادامه متن بالا👆🏻 ازه ام حاضر نشوند که آنان دشمنان من و دشمنان رسول خدا(ع) هستند. و اجازه مده که هیچ یڪ از پیروان ایشان هم شرکت کنند و وقتے چشمهاى مردم به خواب رفت و آرام گرفت، مرا در نیمه ے شب به خاڪ بسپار! و در این هنگام، حضرت فاطمه(س) رحلت کرد. 📋《فَصَاحَتْ أَهْلُ الْمَدِینَهِ صَیْحَهً وَاحِدَهً وَ اجْتَمَعَتْ نِسَاءُ بَنِے هَاشِمٍ فِے دَارِهَا فَصَرَخْنَ صَرْخَهً وَاحِدَهً کَادَتِ الْمَدِینَهُ أَنْ تَزَعْزَعَ مِنْ صُرَاخِهِنَّ وَ هُنَّ یَقُلْنَ : یَا سَیِّدَتَاهْ! یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)!》 همه مردم مدینه بانگ شیون برداشتند و زنان مدینه در خانه فاطمه(س) جمع شدند و چنان بانگ شیون برداشتند که نزدیڪ بود مدینه به لرزه درآید، و مى گفتند : اى بانوى ما، اى دختر رسول خدا(ص)! 📋《وَ أَقْبَلَ النَّاسُ إِلَى عَلِیٍّ(ع) وَ هُوَ جَالِسٌ وَ الْحَسَنُ(ع) وَ الْحُسَیْنُ(ع) بَیْنَ یَدَیْهِ یَبْکِیَانِ فَبَکَى النَّاسُ لِبُکَائِهِمَا》 و مردان هم به حضور على(ع) رسیدند که نشسته بود و حسن(ع) و حسین(ع) هم جلو پدر نشسته بودند و مى گریستند و مردم از گریه آن دو مى گریستند. 📋《وَ اجْتَمَعَ النَّاسُ فَجَلَسُوا وَ هُمْ یَرْجُونَ وَ یَنْظُرُونَ أَنْ تُخْرَجَ الْجِنَازَهُ فَیُصَلُّونَ عَلَیْهَا وَ خَرَجَ أَبُو ذَرٍّ فَقَالَ : انْصَرِفُوا فَإِنَّ ابْنَهَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) قَدْ أُخِّرَ إِخْرَاجُهَا فِے هَذِهِ الْعَشِیَّهِ! فَقَامَ النَّاسُ وَ انْصَرَفُوا》 مردم جمع شدند و نشستند و منتظر بودند که جنازه را بیرون آورند و بر آن نماز بگزارند. ابوذر از درون خانه بیرون آمد و گفت : بروید که بیرون آوردن جنازه دختر رسول خدا(ص) به تأخیر افتاد. مردم برخاستند و رفتند. 📋《فَلَمَّا أَنْ هَدَأَتِ الْعُیُونُ وَ مَضَى مِنَ اللَّیْلِ أَخْرَجَهَا عَلِیٌّ(ع) وَ الْحَسَنُ(ع) وَ الْحُسَیْنُ(ع) وَ عَمَّارٌ وَ الْمِقْدَادُ وَ عَقِیلٌ وَ الزُّبَیْرُ وَ أَبُوذَرٍّ وَ سَلْمَانُ وَ بُرَیْدَهُ وَ نَفَرٌ مِنْ بَنِے هَاشِمٍ وَ خَوَاصِّهِ صَلُّوا عَلَیْهَا وَ دَفَنُوهَا فِے جَوْفِ اللَّیْلِ وَ سَوَّى عَلِیٌّ حَوَالَیْهَا قُبُوراً مُزَوَّرَهً مِقْدَارَ سَبْعَهٍ حَتَّى لَا یُعْرَفَ قَبْرُهَا》 وقتے شهر آرام گرفت و پاسى از شب گذشت، امام على(ع) به همراه حسن(ع) و حسین(ع) و عمار و مقداد و عقیل و زبیر و ابو ذر و سلمان و بریده و تنى چند از بنى هاشم و خواص دوستان على(ع) جنازه را بیرون آوردند و بر آن نماز گزاردند و در دل شب به خاڪ سپردند و امام على (ع) اطراف آرامگاه فاطمه(س) صورت هفت گور دیگر هم پدید آورد تا آرامگاه آن حضرت شناخته نشود.(۱) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : چون دعا گویم که برخیزد ز بستر یار من کانتظار مرگ دارد، بانوے بیمار من؟ دست بیمارم دگر بالا نمے آید ز ضعف تا بگیرد اشڪ غم از دیده ے خونبار من جان من همراه جانانم رسول الله رفت دل هم آهنگ سفر دارد پے دلدار من شرح مظلومے من شد نقش بر رخسار او قصه ے غم هاے او بنوشته بر دیوار من 🖊 📚 : ۱)روضة الواعظین ابن فتّال نیشابوری، ج۱، صص۱۵۱-۱۵۰ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
arameshe-bi-enteha.mp3
13.06M
/آرامش بی انتها بی انتها کربلا 🎧 آرامش بی انتها کربلا کربلا شیرینیِ خاطره ها کربلا کربلا یه طرف غفلت دلم ، یه طرف اشتیاق تو چه کنم با گناه دل ، چه کنم با فراق تو کربلا کربلا ای تب و تاب غمت ، دار و ندارم دست منو برسون به دست یارم اون منو دوست داره که من دوسش دارم کربلا کربلا حسرت روز و شب بچگیامی دور شدم از تو ولی تو رؤیاهامی تو به خدا همونی که من میخوامی آرامش بی انتها کربلا کربلا شیرینیِ خاطره ها کربلا کربلا یکی بود و یکی نبود، زیر این گنبد کبود واسه دل بردن از خدا ، کسی غیراز خودت نبود ای آقام ای آقام کاش دوباره ببینم پائین پاتو از ما دریغ نکنی کرببلاتو باز دوباره بطلب خاطرخواهاتو ای آقام ای آقام از دل من میدونم که خبر داری ای تو که آبروی این گرفتاری تو شب اول قبر تنهام نذاری آرامش بی انتها کربلا کربلا شیرینیِ خاطره ها کربلا کربلا
. 🏷هیچی اندازه گریه تو روضه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هیچی اندازه گریه تو روضه ثواب نداره انقده خوبی حسین جان که حساب کتاب نداره باید گل بگیرن اون دهنی که اسمتو رو لباشه باید گل بگیرن اون دهنی رو که میگه روضه نباشه میخوام دنیا نباشه اگه روضه نباشه دنیا هنوز قشنگیاشو داره یاثارالله وابن ثاره دوست دارم که بی تکلف واسه تو چشام بباره کاشکی دنیا واسه ده شب منو آسوده بذاره اگر به غیر تو بر هرکسی تکیه زدم سادگی کردم تهش دیدم که رفته عمرمو دوا نشد یه ذره دردم چه اشتباهی کردم بذار دورت بگردم فقط تویی تو دنیا راه چاره یا ثارالله و ابن ثاره گریه گریه گریه گریه دلخوشیم فقط همینه گریه میکنم حسین جان مادرت منو ببینه برای فاطمه گریه کن تو به خدا خیلی عزیز آب رو آتیش این بارون اشکی که برای تو می ریزه برام خیلی عزیزه اشکی که داره میریزه فدای مادری که بی مزار یا ثارالله و ابن ثاره ـــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
تیشه به نخل باغ امیدم دگر زدند در عرش شعله بر دل و جان پدر زدند دیگر خوشی زخانه ی ما پا کشید و رفت غمها فقط به خانه رسیدند و سر زدند با بودن تو زندگیم روبراه بود آخر تمام زندگیم ام را نظر زدند بردار سر زخاک و ببین کودکان تو ناله ز ماتمت همه شب تا سحر زدند دیدند ناکسان که همه لشگرم تویی ازمن تو را گرفته به جانم شرر زدند از ره رسید قنفذ و من آه میکشم کو با مغیره بر تن تو بیشتر زدند گیرم تو را زدند در آن کوچه ها ولی دیگر چرا مقابل چشم پسر زدند یارب چگونه زنده بمانم که دیده ام تا حد مرگ فاطمه را پشت در زدند محمود اسدی ای کاش کار کوچه به اینجا نمی رسید دست کسی به صورت زهرا نمی رسید میخواست تا سپر بشود بهر مادرش بیچاره مجتبی قدش اما نمیرسید آن لحظه ای که پشت در افتاد فاطمه با فضه کاش زینب کبری نمیرسید می برد سوی خانه علی را ،ولی اگر قنفذ در آن کشاکش و غوغا نمیرسید میخواست خصم کار علی را کند تمام زهرا اگر به یاری مولا نمیرسید ای کاش وقت غسل تن لاغرش دگر دست علی به بازوی زهرا نمیرسید دست علی به بازوی زهرا رسید و کاش دست حسین به بازوی سقا نمیرسید قبل از حسین فاطمه آمد به علقمه ای کاش وقت خنده اعدا نمیرسید دست بریده بر روی دست شکسته بود نوبت به دست بوسی سقا نمیرسید در خیمه ها سکینه لب تشنه منتظر اما عمو به همره بابا نمیرسید عباس اگر که بود حرم تکیه گاه داشت کارش دگر به غارت و یغما نمیرسید عباس اگر که بود که زینب غمی نداشت پای عدو به خیمه زنها نمیرسید عباس اگر که بود کجا دست زجر دون بر صورت رقیه دردانه میرسید آه ای فرات بر لب شش ماهه رباب یک قطره آب از آن همه دریا نمیرسد!؟ عبدالحسین میرزایی
ردند در مسجد عدو نگذاشت یارم را ز روی خاک بردارم بگو بغض گلو را پیش چشمم بشکند زینب سکوت سینه سوزش داده بیش از گریه آزارم استاد حاج غلامرضا سازگار فاطمه، دلواپسم ، خیز و پریشانم مکن دست و پا گُم کرده ام بازی تو با جانم مکن بین مسجد گریه ام را دیده ای ،پس صبر کن پیش این نامرد مردم باز گریانم مکن یک طرف تابوتِ خالی ، یک طرف تصویرِ تو بین این دو قاتلِ جان زار وحیرانم مکن هرنفس که میکشی زخم تو سر وا میکند بیش از این شرمندهٔ دارو و درمانم مکن تو رشیده بودی بودی و شعله تنت را جمع کرد با بهم پیچیدنت  سر در گریبانم مکن خُب نخند اصلا اگر پهلو اذیت میکند استراحت کن ازاین خواهش پشیمانم مکن بر حصیر خانه چندین قطرهٔ خون دیده ام بین خانه زائرِ آیاتِ قرآنم مکن فکرِ اینکه میروی خانه خرابم میکند یادِ ایام وصالم ،غرقِ هجرانم مکن از چه تو اِنقدر حساسی به گیسویِ حسین وقتِ بوسه برگلویش دیده گریانم مکن معجرتوسوخت،حرف از معجر زینب نزن صحبتی از دخترِ پاره گریبانم مکن رویِ ناقه دید باد افتاده در مویِ حسین گفت چون مویِ پریشانت پریشانم مکن منکه حتی مرد همسایه ندیده سایه ام در میان کوچه و بازار مهمانم مکن بالبت بازی شد و شخصیت من خورد شد بیش ازاین شرمنده اشک یتیمانم مکن قاسم نعمتی