t6-3.mp3
6.49M
سرود عربی میلاد پیامبر
🔸 امباركين عرس الاثنين
3️⃣
#آلبوم_تغارید_الفرح_۶
#تغارید
#پیامبر #محمد #امام_صادق #ربیع #ربیع_الاول
#هفته_وحدت گرامی باد #شهید_طهرانی_مقدم #صلوات
#امام_عسکری
بر عسکری آن نور ولایت صلوات
بر آن گل گلزار رسالت صلوات
خواهی که خدا گناه تو ، عفو کند
بفرست بر آن روح کرامت ، #صلوات
اَللّهمّ صلِّ علی محَمّد و آل مُحَمَّد وَ عجِّّل فرجهُم
.
#امام_حسن_عسکری
نام نیڪوش حسن، خوے حسن، روے حسن
باب #مهدى_زمان ڪاشف الاسرار آمد
حامے دین #محمد(ص) متولد گردید
عسڪرے فخر زمین، سرور و سالار آمد
.
.
به مناسبت۲۶رجب، وفات حضرت #ابوطالب (علیه السلام)🖤
امام صادق (علیه السلام) فرمودند :
روزی اميرالمؤمنين عليه السلام در مسجد نشسته بودند و مردم گرد او جمع بودند .
ناگهان مردى بلند شد و گفت:
اى اميرالمؤمنين ! چطور مى شود كه خداوند برای شما چنین جایگاهی قرار داده است ، در حالى كه پدرت ابوطالب در آتش جهنم معذب است ؟!
حضرت فرمود :
« مَهْ ، فَضَّ الله فَاكَ وَالَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِيّاً لَوْ شَفَعَ أَبِي فِي كُلِّ مُذْنِبٍ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ لَشَفَّعَهُ اللَّهُ فِيهِمْ أَبِي مُعَذَّبٌ فِي النَّارِ وَابْنُهُ قَسِيمُ الْجَنَّةِ وَالنَّارِ ...
ساکت باش ، خدا دهانت را بشکند !
قسم به خدايى كه #محمد صلیالله علیه و آله را به پيامبرى مبعوث فرمود ، اگر پدرم تمام گناهكاران زمين را شفاعت كند ، خداوند آن را مى پذيرد . مگر مى شود كه پدرم به آتش در عذاب باشد و فرزند او قسيم بهشت و جهنّم باشد؟!
قسم به آنكه محمد صلیالله علیه و آله را به پيامبرى مبعوث فرمود ، بدون شک نور پدرم در روز قيامت نور همه ی خلائق را خاموش می کند [ کنایه از برتری ایشان دارد ] جز پنج نور : نور محمّد ، نور من ، نور حسن و نور حسين و نور نه فرزند از اولاد حسین . زيرا نور او از نور ما است، خداوند آن را دو هزار سال قبل از خلقت حضرت آدم علیه السلام آفريده است.
منبع :
امالی طوسی ، ص۴۵۸
احتجاج ، ج۱ ، ص۲۳۰
بحارالأنوار ، ج۳۵ ، ص۶۹
.
12-Taheri-Shab 01 Moharam1398-007.mp3
6.2M
السلام علیکَ یا قتیل العبرات
چقدر دلم تنگه برات😭🍂🍂
حاج#محمد رضا طاهری
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
.
#شور
#امام_حسین
#محمد علی_قاسمی
با الهی بالحسین دست به دعا میگیرم
به لبم ذکر من اسمه دوا میگیرم
همه وجودم از درد و مرض پر باشه
زیر خیمه حسین میام شفا میگیرم
روضه یعنی نجات از بلا
روضه یعنی حیات با حسین
روضه یعنی شفا از مرض
با یه یا حسین
اتفاقا درد ما دوا میشه تو روضه به حرمتت
اتفاقا دوای درد عالم البکا لغربتت
اتفاقا اعتقادم اینه الشفا فی تربتت
نفسی که می کشم برکت این مجالسه
چرا حالا از مجالس کناره بگیرم
حالا بر فرض که مرگ و میری هم باشه رفیق
من یه عمره آرزومه که تو روضه بمیرم
اتفاقی نبود خاک ما
شد عجین با خاک کربلا
اتفاقی نبود امدیم
توی روضه ها
اتفاقا مریضیم خیمه های ارباب ما دارالشفاست
اتفاقا مریضیم گریه بردرد بی دوای ما دواست
اتفاقا مریضیم درمان ما لطمه زدن تو روضه هاست
هوای کرب و بلا تیره شده تار شده
ذوالجناح آمده و کار حرم زار شده
یه نفر نیست به فریاد حسینم برسه
پسر مادرم انگار گرفتار شده
قتلگاه شلوغه و قلب حرم میسوزه
چرا من حس میکنم که حنجرم میسوزه
میشنوم یه ناله ضعیفی از تو گودال
میگه ای شمر حیا کن جگرم میسوزه
اتفاقی نبود تشنه لب
زیر خنجر افتاد یاورم
اتفاقی نبود کشتنش
جلو مادرم
اتفاقا زنده بود یه لشکر می دویدن ای وای من
اتفاقا سرش رو از قفا می بریدن ای وای من
.
#شعر برای شروع حدیث_کساء
#مرا شفاعت این پنج تن بسنده بود
#که روز محشر به این پنج تن رهانم تن
#بهین خلق و برادرش و دخترو دو پسر
#محمد و علی و فاطمه و حسین و حسن
#ایا کسی که شدی معتصم به آل رسول
#زهی سعادت تو لاتخف ولا تحزن
#التماس دعا
معمولا حدیث کسا و ترجمه بکارمیبرند
ﻋﺎﻟﻢ ﮐﻮﻥ ﻭ ﻣﮑﺎﻥ ﺭﺍ ﮐﺒﺮﯾﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ
ﮐﺮﺩ ﺧﻠﻘﺖ ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻝ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ
ﺁﺏ ﻭ ﺑﺎﺩ ﻭ ﺧﺎﮎ ﻭﺁﺗﺶ ﻋﺮﺵ ﻭ
ﻓﺮﺵ ﻭ ﻣﻤﮑﻨﺎﺕ
ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﺍﺯ ﺑﻬﺮ ﻭﻻﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ
ﺍﺣﻤﺪ ﻭ ﺣﯿﺪﺭ ﻣﮑﺎﻥ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ
ﮐﺴﺎ
ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺪﯾﻘﻪ ﻭ ﻫﻢ ﻣﺠﺘﺒﺎﯼ ﭘﻨﺞ
ﺗﻦ
ﺷﺪ ﭼﻮ ﺩﺍﺧﻞ ﺩﺭ ﮐﺴﺎ ﺳﺮ ﺣﻠﻘﻪ
ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻋﺸﻖ
ﺧﺎﻣﺲ ﺁﻝ ﻋﺒﺎ ﮔﻠﮕﻮﻥ ﻗﺒﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ
ﺟﺒﺮﺋﯿﻞ ﺁﻧﺪﻡ ﮔﺮﻓﺖ ﺍﺫﻥ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻭ
ﻣﺼﻄﻔﯽ
ﮔﺸﺖ ﻭﺍﺭﺩ ﺑﺮ ﺩﺭ ﺩﻭﻟﺖ ﺳﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ
ﺗﻦ
ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﯿﻞ ﻣﻠﮏ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﺎﯼ ﺣﯽ
ﮐﺮﯾﻢ
ﭼﯿﺴﺖ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﻟﻬﯽ ﻣﺎﺟﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ
ﺗﻦ
ﻭﺣﯽ ﺁﻣﺪ ﺁﻧﺰﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ
ﻣﻦ ﻧﮑﺮﺩﻡ ﺧﻠﻖ ﻋﺎﻟﻢ ﺟﺰ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ
ﺗﻦ
ﮐﺴﯿﺘﻨﺪ ﺍﯾﻦ ﭘﻨﺞ ﺗﻦﺍﯼ ﻣﺎﻟﮏ ﺭﻭﺯ
ﺷﻤﺎﺭ
ﺷﺪ ﻧﺪﺍ ﺍﯾﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺎ ﻣﺼﻄﻔﺎﯼ ﭘﻨﺞ
ﺗﻦ
ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻠﯽ ﺑﺎ ﺷﻮﻫﺮ ﺍﻭ
ﻣﺮﺗﻀﯽ
ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ ﻧﻮﺭ ﭼﺸﻤﺶ ﻣﺠﺘﺒﺎﯼ
ﭘﻨﺞ ﺗﻦ
ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺳﺖ ﺧﺴﺮﻭ ﮐﺮﺏ ﻭﺑﻼ ﯾﻌﻨﯽ
ﺣﺴﯿﻦ
ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺮ ﺍﻓﺮﺍﺷﺖ ﺑﺮﮔﺮﺩﻭﻥ ﻟﻮﺍﯼ ﭘﻨﺞ
ﺗﻦ
ﺣﻖ ﺯﻫﺮﺍ ﻭ ﻋﻠﯽ ﻭ ﻣﺼﻄﻔﯽ،
ﺍﻭﻻﺩﺷﺎﻥ
ﺣﺎﺟﺖ ﺑﺎﻧﯽ ﺑﺮ ﺁﻭﺭﺍﯼ ﺧﺪﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ
ﯾﮏ ﻣﮑﺎﻥ ﺯﯾﺮ ﮐﺴﺎ ﯾﮏ ﺟﺎ ﻣﯿﺎﻥ
ﻗﺘﻠﮕﺎﻩ
ﮐﺮﺑﻼ ﮔﺮﺩﯾﺪﺷﺎﻥ ﻣﺎﺗﻢ ﺳﺮﺍﯼ ﭘﻨﺞ
ﺗﻦ
ﮔﻔﺖ ﺯﻫﺮﺍﺍﯼ ﻏﺮﯾﺐﺍﯼ ﮐﺸﺘﻪ ﻣﺎﺩﺭ
ﺣﺴﯿﻦ
ﮔﺸﺘﻪﺍﯼ ﻋﺮﯾﺎﻥ ﭼﺮﺍﺍﯼ ﺑﺎ ﻭﻓﺎﯼ ﭘﻨﺞ
ﺗﻦ
#حدیث_کساء
#پنج_تن
🔘🔘🔘🔘🔘🔘🔘🔘
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
از بس که غصه بر جگرم پا گذاشته
خون بر نگاه های ترم پا گذاشته
دیگر توان نمانده بیایم زیارتت
انبوه درد دور و برم پا گذاشته
تنهایی علی که از هرچه بیشتر
بر زخم های مختصرم پا گذاشته
با پای خود نیامده ام... لطف بچه هاست
یک شهر روی بال و پرم پا گذاشته
من هم قد حسن شده ام او نیست هم قدم
ردی خمیده بر کمرم پا گذاشته
گل بوسه های میخ در و تازیانه ها
بر بوسه هایت ای پدرم پا گذاشته
آنکس که پیش چشم علی میزند مرا
روی غرور همسفرم پا گذاشته
محسن فقط مدافع من گشت پشت در
اما کسی بر سپرم پا گذاشته
#محمد بیابانی
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
رفتی و روز و شبم یکسره غمبار شده
نیستی خانه به روی سرم آوار شده
سهم دستان منم مثل تو دیوار شده
پسرت فاطمه تب کرده و بیمار شده
نفسم!همنفست بی کس و بی یار شده
موقع غسل تنت بود ،سرم درد گرفت
تا نگاهم به پرت خورد پرم درد گرفت
بیشتر دیدمت و بیشترم درد گرفت
زیر تابوت تو زهرا کمرم درد گرفت
دم در خیره به من تیزی مسمار شده
آب غسلت همه از چشم تر حیدر بود
ورم بازویت از صورت تو بدترد
تازه بو بردم اگر پوشیه ات بر سر بود...
..روی پیشانی تو جای کلون در بود
شصتم از وضع وخیم تو خبردار شده
با چنین وقت کمم کار تنت را چه کنم؟
خون جار شده روی کفنت را چه کنم؟
رد سیلی کنار دهنت را چه کنم؟
نیمه شب گریه ی سخت حسنت را چه کنم؟
رفته ای و اسدالله گرفتار شده
به خدا زندگیم را به نظر چرخاندند
ریشه ام را که تو بودی به تبر چرخاندند
خبر مرگ تو را اهل خبر چرخاندند
تا که دیدند علی را همه سر چرخاندند
بی محلی به علی سنت بازار شده
نیستی دخترمان زار و پریشان شده است
تو چه گفتی که فقط گرم حسین جان شده است
حرف از پیرهنی آمد و گریان شده است
صحبت از بوسه ی بر حنجر عریان شده است
کربلا وعده ی دیدار منو یار شده
موقع گریه برای بدن بی سر شد
بدنی پاک لگد کوب شد و پرپر شد
قطعه قطعه پسری محضر یک مادر شد
نوبت نیزه زن ناشی خیره سر شد
نیزه ای در وسط حنجره اش کار شده
#محمد کیخسروی
@navaye_asheghaan
51248_139826172958_801729.mp3
801.7K
#سرود شور نیمه شعبان ولادت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
#کوچه هامون ریسه
کوچه هامون ریسه بندونه
لب اهل آسمون خندونـه
همه شادن همه خوشحالن
کیه امشب تـو دلا مهمونه
دلا غوغائه اگه شیدائه
شب ولادت گل پسر زهرائه
دلا پرشوره غم از ما دوره
بساط دل و دلدادگیمون باز جوره
*(مدد یا مولا مدد یا مولا
مدد یا اباصالح گل نرگس مولا)
بـه فدای تــو من آقا شم
دستمو بگیر که از جا پاشم
آرزومـــه کـه روز مـوعـود
سیاه لشکــر سپاهت باشم
امید دلها بقیه الله
روز جمعه ی ظهورت بیاد ایشالا
تویی سامونم عزیز جونم
دعای فرجو به زیر لب میخونم
*(مدد یا مولا مدد یا مولا
مدد یا اباصالح گل نرگس مولا)
ضربان قلب مـن یا مهدی
وارث حیدر و زهرا مهدی
اگه تـــو راه مـولا باشیـم
تضمینه بهشت ما با مهدی
شب میلاده دلامون شاده
رسیده گل نرگس همه جا آباده
دل و دلداره آره سالاره
وجودش چه قدر عطر ابالفضل داره
*(مدد یا مولا مدد یا مولا
مدد یا اباصالح گل نرگس مولا)
توی راه تو جون افشونیم
پای عشق تو همه میمونیم
یه روزی پشت سرت ایشالا
نماز جمعه مونو میخونیم
امام عشقی کلام عشقی
خودت کعبه ای و بیت الحرام عشقی
عدالت داری زعامت داری
روی شونه ت آقا شال سیادت داری
*(مدد یا مولا مدد یا مولا
مدد یا اباصالح گل نرگس مولا)
#محمد حسن بیات لو
روح الله نوروزی
🌼🍃🍀🌾🌼🍃🍀🌾🌼🍃🍀🌾🌼🍃🍀🌾🌼🍃🍀🌾
#وفات_حضرت_حمزه_سلام_الله_علیه
نور چشم پیمبری حمزه
چه قدَر مثل حیدری حمزه
اسدالله دیگری حمزه
به خداوند، محشری حمزه
ای مُلقّب به سیّدالشهدا
حامی مُخلص رسول خدا
هم عمو هم برادرش بودی
همه جا یار و یاورش بودی
تو علمدار لشکرش بودی
جنگجوی دلاورش بودی
تا نظر بر سپاه می کردی
روزشان را سیاه می کردی
بین لشکر وجود تو لازم
بین میدان، حریف تو نادم
افتخار قبیله ی هاشم
می نویسم برای تو دائم
می نویسم کمال داری تو
مثل جعفر دو بال داری تو
بی سبب نیست این که “سرداری”
به علی رفته ای جگر داری
وقت حمله به سینه پر داری
همه دیدند که هنر داری
با دو شمشیر حمله می کردی
وَ دمار از همه در آوردی
مرحبا بر تو ای عموی رسول
که چنین شد سفید، روی رسول
با تو محفوظ چار سوی رسول
کم نگردید با تو موی رسول
کاش حمزه مدینه هم بودی
دور بیت الحزینه هم بودی
بیعتت با نبی چه دیدن داشت
اَشهدت آن زمان شنیدن داشت
عطر اسلام تو وزیدن داشت
رنگ بوجهل هم پریدن داشت
با کمانت سرش ز هم پاشید
از تو و نام حمزه می ترسید
ما پیاده ولی سواره، شما
یکی از راه های چاره، شما
روضه های پر از اشاره، شما
تکّه تکّه و پاره پاره، شما
اهل بیت از تو یاد می کردند
بر تو گریه زیاد می کردند
در کمین بود، نیزه را انداخت
پیکرت را چه بی هوا انداخت
تا نبی روی تو عبا انداخت
همه را یاد بوریا انداخت
اوّلین رکن پنج تن می خواند
روضه ی شاه بی کفن می خواند
ته گودال پیکرش افتاد
جلوی چشم خواهرش افتاد
جای خنجر به حنجرش افتاد
ناله ای زد وَ مادرش افتاد
یا بُنَیَّ ذبیح عطشانم
یا بُنَیَّ قتیل عریانم
#محمد _فردوسی
@navaye_asheghaan
#شهادت_امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
آقاى بى كسى كه غم ارثيه داشته
اُنسى به داغِ مادرِ اِنسيه داشته
كنج اتاقِ خويش حسينيه داشته
با اهل خانه مجلسِ مرثيه داشته
حالا گرفته روضه غريبانه بازهم
نشناختند خشكِ مقدس مئآب ها
خورشيدِ علم را پَسِ ابر حجاب ها
مُشتى، رُفوزه در پىِ درس و كتاب ها
شاگردهايشان همه در رختخواب ها
آتش زدند بر در يك خانه بازهم
حق ميدهيم مرد اگر گريه ميكند
تنها ميانِ چند نفر گريه ميكند
با ترسِ دختران چقدر گريه ميكند
افتاده يادِ مادر و در گريه ميكند
تكرار شد مصيبت پروانه بازهم
آتش به بيتِ اطهرش افتادُ گفت آه
يادِ صداى مادرش افتادُ گفت آه
عمامه اش كه از سرش افتادُ گفت آه
وقتِ فرار، دخترش افتادُ گفت آه
ترسيده است دخترِ دردانه بازهم
يك نانجيب خنجرِ آماده مى كشيد
يك بى حيا عمامه و سجاده مى كشيد
بندِ طناب را كه زنازاده مى كشيد
شيخ الائمه را وسط جاده مى كشيد
آسيب ديد غيرت مردانه بازهم
بي احترام رفت ولى عمّه زينبش
بينِ عوام رفت ولى عمّه زينبش
در ازدحام رفت ولى عمّه زينبش
بزم حرام رفت ولى عمّه زينبش
وقت گريز شد دل ديوانه بازهم
دستِ عيالِ او به طنابى نرفت نه!
دست كسى به سوى حجابى نرفت نه
از صورتى عفيفه نقابى نرفت نه
ناموسِ او به بزم شرابى نرفت نه
رفتيم سمت مجلس بيگانه بازهم
بالاى تخت قائله اى بود، واى من
پيش رباب حرمله اى بود، واى من
زينب ميان سلسله اى بود، واى من
چوبِ بدونِ حوصله اى بود، واى من
خون شد روان از آن لب جانانه بازهم
#محمد _جواد_پرچمی
@navaye_asheghaan
#شهادت_امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
بر هم نزن نماز مرا، بی هوا نزن
حالا که می زنی، جلوی آشنا نزن
سجاده و عبای مرا می کِشی، بکش
اما لگد به تربت کرب و بلا نزن
آتش زدی به زندگی ام بس کن و برو
دیگر نمک به زخم دل من، بیا نزن
در خانه بس نبود غرورم شکسته شد؟
حداقل مقابل همسایه ها نزن
با تازیانه ات به سر و صورتم بزن
حرفی فقط به حضرت خیرالنساء نزن
بالای مرکبی و خجالت نمی کشی
پیچیده پای من... چه کنم؟! بی حیا نزن
موی سپید دارم و شیخ الائمه ام
هر طور می زنی بزنم، با عصا نزن
وقت گریز من شده "نوحوا علی الحسین"
زینب دوید و گفت: غریب مرا نزن
ای شمر بس کن و به روی سینه اش نرو
با چکمه ات قدم روی عرش خدا نزن
با دست و پا زدن گره ای وا نمی شود
تشنه لبم... عزیز دلم... دست و پا نزن
#محمد _جواد _شیرازی
@navaye_asheghaan
#ولادت_امام_کاظم_علیه_السلام
#سرود بسیار زیبا و دلنشین
بانوانی
#محمد فصولی
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
بارون بارون بارون
امروز خوشیمون فراوونه
جشنِ امیرِ همه دلها
موسی بن جعفر آقامونه ...
صحنش چقد خوشگل و زیباس
عمریِ دل کفترِ بومِ ...
عیدیِ ما نوکرا امروز
تو دستایِ بی بی معصومه
از یُمنِ امیرُ و شاهِ عالمین
این شبها چراغونیِ کاظمین ...
عیدی مون یه اربعین صحنِ حسین ...
ای عشقِ پیغمبر ، ای محبوبِ حیدر
یا باب الحوائج ، یا موسی بن جعفر ....
من نوکر و عبدِ این خونه
تو شمسِ نورانیِ هفتم
رزقم تو بین طلوعینِ
یعنی به مشهدُ به صحنِ قم
مدیونم ، به نیم نگات ای کریم
ممنونم که مبتلاطم از قدیم
میخونم تویی تموم زندگیم ...
ای یارُ و ای یاور ، ای آقام و دلبر
یا باب الحوائج ، یا موسی بن جعفر ...
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
.____.__.__.__._______.__.__._
#اربعین
امروز اربعین عزیز دو عالم است
یا این که روز دوم ماه محرّم است؟
یک قافله رسیده که ره توشه اش غم است
یک قافله که قامت بانوی آن خم است
یک قافله بدون علمدار آمده
یک قافله که از سر بازار آمده
گرد و غبار چادر زن ها مشخّص است
آثار خستگی بدن ها مشخّص است
رنگ کبود و جای زدن ها مشخّص است
از آه آه و لحن سخن ها مشخّص است ...
... خیلی میان راه اذیّت شدند آه
چل روز اسیر داغ اسارت شدند آه
در این میان زنی که شبیه فرشته است
آمد ولی حجاب سرش رشته رشته است
پیداست که به او چه قدَر بد گذشته است
با اشک، روی قبر برادر نوشته است:
قبر حسین ، کُشته ی عطشان کربلا
«در خاک و خون تپیده ی میدان کربلا»
من زینبم ... شناختی آیا ؟ بلند شو
ای نور چشم مادرم از جا بلند شو
یا که بگیر جان مرا یا بلند شو
ای سر بُریده ام! به روی پا بلند شو
برخیز و خوب دور و برم را نگاه کن
آوارگی اهل حرم را نگاه کن
هر کس رسیده محضر تو گریه می کند
دارد سکینه دختر تو گریه می کند
در پشت خیمه همسر تو گریه می کند
بالای قبر اصغر تو گریه می کند
لالایی رباب، دلم را شکسته است
آوای آب آب، دلم را شکسته است
دارد رباب صحبت سربسته با فرات
لب تشنه بود اصغرم ای بی وفا فرات!
یک لحظه هم برای رضای خدا فرات ...
... اصلاً دلت نسوخت برایم چرا فرات؟
رویت سیاه ! موی سفید مرا ببین
زخم گلوی طفل شهید مرا ببین
یک اربعین بدون تو سر کردم ای حسین
از شام و کوفه هدیه ای آوردم ای حسین
بهتر نگاه کن به روی زردم ای حسین
عبّاس اگر نبود که می مُردم ای حسین
چشمان هرزه دور و بر ما زیاد بود
در شهر شام ، خنده و هورا زیاد بود
با چوب خیزران لب سرخت سیاه شد
حرف از کنیز بردن یک بی پناه شد
وقتی سه ساله ی تو لبش غرق آه شد
با تازیانه پیرهنش راه راه شد
بین خرابه خاطره ها را گذاشتم
شرمنده ام که یاس تو را جا گذاشتم
چل روز پیش بود که پیشانی ات شکست
از لا به لای جمعیّتی نیزه دار و پست
دیدم که شمر آمد و بر سینه ات نشست
راه نفس نفس زدنت را به زور بست
خنجر کشید و آه ... بماند برای بعد
آهی شنید و آه ... بماند برای بعد
#محمد _فردوسی
"میلاد حضرت خاتم مبارک باد."
#محمّـــد (ص)
زمین شد روشن از روی محمّـــد
دلــم شد بنــــدِ گیـسوی محمّـــد
نسیمی میوزد خوشـبوتـر از گـل
جهان شد مسـت، از بوی محمّـــد
بـه چــوگــان نبـــوّت گوی سبقت
ربـــوده از همـــه گــــوی محمّـــد
به سجـــده میکشاند عــالمـی را
خــَـم محـــراب ابـــروی محمّـــد
تــَـــراز بنــــدگـی در نــزد ایــــزد
بـــوَد بیشک تــَـــرازوی محمّـــد
نباشد خـُـلق و خــویـی در زمـانه
به خوبی شهره چون خوی محمد
خوشا آن کس که الگو گیرد از او
که قـــرآن است الگــوی محمّـــد
خوشا آن رهــروی که هست دایم
بــه دنیـــا در تکـــاپـــوی محمّـــد
خوشا آن دل کــه آرامـش بگیــرد
ز ذکــــر نـــــام دلجــــوی محمّـــد
خوشا چشمی که در هنگام مردن
بـبـیـــنـد روی نیکــــــوی محمّـــد
به غیر از مسلمین باشد به محشر
نگـــــاهِ انبـــــیا ، ســـوی محمّـــد
علی گرچه بوَد (ساقی) کـــوثـــر
بــُــوَد سرمستِ میـــنوی محمّـــد
سيد محمدرضا شمس (ساقی)
@navaye_asheghaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#محمد رضا بذری
میخونم هر سحر آروم؛
سلام الله علی سیدنا المظلوم
دوباره اسمت روی لب گل کرده دلم هر جایی باشه بر میگرده کربلا کربلا… ای جان من کفِ امان من؛ ای ذکر تو شورِ بیانِ من… اسم تو حسین هر ضربان من؛ جانم جانم ای جان من… مولا حسین؛ سیدنا حسین… اسمت حسین هر ضربان من؛ جانم جانم ای جانم حسین… چقدر خوبه چه شیرینه؛ که این نوکری رو فاطمه میبینه… خدایی چی بهتر از این تقدیره؟! دلم از روضه پر میگیره؛ میره کربلا کربلا مداحی میخونم هر سحر آروم محمد حسین پویانفر تسکین من، اسم حسین من ای جلوه حق و یقین من خاک تو شد مهر جبین من؛ دینم دینم آیین من… مولا حسین؛ سیدنا حسین به راه تو باید دل بست؛ باید به شهدای حرمت پیوست نفس وقتی که عطر ثاراللهه… سرم رو میدم آخر توی راهه کربلا کربلا کربلا دنیای من راهنمای من؛ دست تو شد گره گشای من این نوکری مونده برای من… مولا مولا مولا مولای من… مولا حسین؛ سیدنا حسین…
@navaye_asheghaan