eitaa logo
کانال نوای عاشقان
13.9هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
334 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام می کنم اینبار هم به لهجه خویش که باز یک دو قدم پای خود گذارم پیش سلام می کنم و شکر از سلام خودم برم به سجده که باشد فقط به کام خودم قبول می کنم آقا همیشه خودخواهم اجازه ام بدهی دائما در این راهم ردیف نیست دل و نظم... شعر دیوانه است نگیر سخت به این خط خطی که مستانه است دلم خوش است که این شعر ها به نام شماست "دلم خوش است که نامم کبوتر حرم است " بگیر دست مرا جان خواهرت ارباب نشسته بر دل من رد پنجه های عذاب برای گریه فقط یک بهانه می خواهم دوباره یک خبر از یک نشانه می خواهم سلام بعد سلام و سپس سلام و سلام خلاصه کرده خدا شعر عاشقانه تمام به این سلام چه خوشنود می شود قلبم به این سلام دلم خوب می شود آرام اگر که شام شب من سلام باشد و بس زیاد روزی روزم رسیده از تو به کام شمیم عود زیارت سکوت یک شب دنج خیال می کنم امشب حرم شده دنیام اسیر نیست دل عاشقان به حبس مکان برای این دل شاعر حقیقی است اوهام تمام دلخوشی ام این دو خط عاشقی است چه مرده بودم اگر زندگی نبود الهام هوا هوای سلام است و آسمان صاف است جهان شده ، همه پژواک ، از علیک سلام زینت کریمی نیا _التماس دعا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ دلی که در همــــه حــالت تو را صدا کرده به حتم حضــــرت زهــــرا بر او دعا کرده دلی که مـهـــر شــما را نداشــــت در دنیا نمازِ واجــــب خــــود را دگـــر قضا کرده تمام صحــــبتِ این دیــــوانه همین باشد کدام عــقــل سلیـمی تو را رهـــــا کرده ؟ تو را اگــر که کـسی از خدا جــدا دانست یقین که خـــون خـدا را ز حق جدا کرده به هر کجا که تو رفتی بهشت نام گرفت که با تو در هـمه عـالم خـدا چه ها کرده صفا و مـروه دگـــر لذتی نخواهد داشت برآنکـــه با حــــــرمِ کـــــربلا صـفـا کرده به زیــر قــــــبه تو تا دعا قــــــبول شود تمــــام حـاجــت ما را حــــــرم روا کرده اگرچه خاکِ حریمت زخون حنجر توست به یـمن خــــاک تو حـق درد را دوا کرده برای بوســه به تو خواهرت دوید حسین که دید جســم تو را شمر جا به جا کرده شعر:حامد آقایی ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─‌ ای حرمت فــوقِ حرم ها حسـین ای کرمــت اوجِ کــرم ها حسـین خم شده هرسال به صـد احـترام رو به تو پَـر های علم ها حسین ای تو مضـامین پُر از شور عشق از تـو نوشـــتند قلم ها حسـین لایـق فــردوس شـود هر کسی،،، سوی تو برداشت قدم ها حسین وقف جهانی شده خونَت، عوض وقف تو شدنوحه و دم هاحسین از غـــم تو داغ جــهان تازه شـد، داغ تو ســرلوحه غــم ها حسین خـــیـر ندیـــدی زِ عــرب ها ولی عبـد تو هستـند عجـم ها حسین آه،،، از آن وقــت کـه در قــتلگاه بر تو شـد از شمر ستم ها حسین شعر:مجتبی دسترنج ملتمس ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌
معما: نام مرد دانشمندی که یکی از سوره‌های قرآن به نام اوست؟ پاسخ معما : لقمان معما: سوره‌هایی را که تعداد آیه‌های آن، برابر با تعداد امامان معصوم است؟ پاسخ معما : تحریم » و«طلاق معما: سوره‌ای که به نام یکی از روزهای هفته است؟ پاسخ معما : جمعه معما: کدام سوره به «قلب قرآن» معروف است؟ پاسخ معما : یس معما: کدام سوره به «عروس قرآن» مشهور است؟ پاسخ معما : الرحمن معما: تنها سوره‌ای که به زبان حال بندگان نازل شده، کدام است؟ پاسخ معما : حمد معما: زینت قرآن چیست؟ پاسخ معما : به فرمایش حضرت محمد(ص)صوت زیبا زینت قرآن است
متن روضه 1 🔸ای اهل حرم میرو علمدار نیامد یا ابوالفضل العباس 🔸ای اهل حرم میرو علمدار نیامد 🔸سقای حرم سید و سالار نیامد یاابوالفضل العباس باب الحوائج... اقا جان.... امشب اومدیم در خونه شما اقای من... آقا امشب کلیمی ها... امشب مسیحی ها میان در خونتون... دست خالی ردشون نمیکنی آقا... من که یه عمره گدای در خونه شمام.... میشه یه نگاهی هم به مجلس ما کنید آقا.... خدا ميدونه ... اینها همشون عاشق شما هستند... امشب به عشق ابالفضل اومدند آقا... به یه امیدی اومدند آقا... خیلی ها مریض دارند... گرفتارند...حاجت دارند... 🔸سقای حرم میر و علمدار نیامد روز عاشورا وقتی صدای غربت ابی عبدالله بلند شد... ابالفضل العباس سریع خودش رو رسوند کنار برادر... صدازد ‌آقا جانم... قَدْ ضَاقَ صَدْرِي دیگه سینه ام تنگ شده... دیگه طاقت ندارم صدای غربتت رو بشنوم... ‌ اجازه میدان بده ... ابی عبدالله فرمودند.. برادرم... يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي تو علمدار منی .‌.. تو پرچمدار منی .. عباسم میخای بری برادرت رو تنها بگذاری... تمام دلخوشی بچه ها تویی عباسم... این بچه ها میان نگاه میکنند میبینند... هنوز خیمه عباس برپاست خوشحال میشند... فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ میخواهی بری اول برا بچه ها آب بیار عباسم... صدا زد سمعا و طاعتا مولای... عباس علمدار مشک و گرفت... حرکت کرد... اما دید صدای غربت بچه های حسین بلنده... هی بچها میگن االعطش العطش... خدا ميدونه چه کرد صدا العطش بچه ها با دل عباس... رفت به سمت شریعه ی فرات... دیدن مشک رو پر از آب کرد ... دست برد زیر آب... میخواد آب بنوشه اما... ذَكَرَ عَطَش الحسين و اهل بيته یادش اومد از لب تشنه ی حسین... یادش اومد از لب تشنه علی اصغر یادش اومد از لبان تشنه بچه های ابی عبدالله... آی عباس تو میخای آب بنوشی... درحالیکه بچه های حسین توی خیمه ها تشنه اند... صداشون به ناله بلنده... هی میگن العطش... برگشت به سمت خیمه ها... یه نانجیبی خدا لعنتش کنه... دست راست حضرت رو قطع کرد... صدا زد... وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني، اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني بخدا اگه دست راستم رو قطع کنید من از دینم دست برنمیدارم... یه نانجیبی هم دست چپ آقا رو قطع کرد... (یارب مکن امید کسی را تو ناامید) همه ی امید اباالفضل اینه آب رو به خیمه ها برسونه... 🔸ای مشک تو لااقل وفاداری کن 🔸من دست ندارم تو مرا یاری کن 🔸من وعده آب تو به اصغر دادم 🔸یک جرعه برای او نگهداری کن چهار هزار نفر کمان دار دور آقا رو گرفتند... هرکسی تیری از کمان رها میکنه... یک تیر آمد و به مشک اصابت کرد... آب روی زمین ریخت..‌. ‌یا زهراا ... همین جا بود که دیگه امید اباالفضل نا امید شد... آقا جانم ابالفضل ....اینام امشب به یه امیدی اومدن درخونه ی شما آقا... فَوَقَف متحیرا متحیر ایستاد... دیگه دست دربدن نداره... آب هم نداره... با چه رویی برگرده به سمت خیمه ها... در همون حالت تیری آمد و به چشم مبارک.... ای وای... ای وای... هرچی سر رو حرکت داد این تیر از چشم بیرون نیومد... سر رو خم‌ کرد... ‌‌ نانجیب... آنچنان با عمود آهنین بر فرق ابالفضل زد... صدای ناله اش بلند شد... (یا اخا ادرک اخاک) برادر حسین به فریادم برس یاصاحب الزمان منو ببخشید آقا... هر کسی از بلندی بر زمین میخوره... اول کاری که میکنه دستانش را سپر میکنه... عباس که دست در بدن نداشت... بمیرم باصورت به زمین افتاد... تا صدای ابالفضل رو ابی عبدالله شنید... خودش رو سریع رساند کنار برادر... ۴خدایا چکار کردن با برادرم... اومد کنار بدن عباسش نشست... صدا زد... 🔸گر نخیزی تو زجا کار حسین سخت تر است برادرم عباسم پاشو ببین دیگه تنها شدم 🔸نگران حرمم آبرویم در خطر است آی برادر خوبم... بلند شو ببین بچه ها بهونه ی آب گرفتند نه... میگن دیگه آب هم نمیخواهیم... بگید عموجانمون عباس برگرده... 🔸قامت خم شده را هر که ببیند گوید‌ برادر ببین دیگه قدم خمیده... 🔸بی علمدار شده دست حسین بر کمر است نگاه کرد به بدن عباسش... دید دستهای برادر رو قطع کردن... تیر به چشم عباسش زدند... عمود آهنین به فرقش زدند... بدن رو قطعه قطعه کردند... طاقت نیاورد... دستهاش رو گذاشت روی کمر... صدا زد... اَلآن اِنْکَسَر ظهری، وَقَلَّتْ حیلتی ، وَشَمَتَ بی عدوّی الان کمرم رو شکستند... بلند شو عباسم ببین دشمن داره به من میخنده... 🔸تا تو بودی خیمه ها آرام بود 🔸دشمنم در کربلا ناکام بود 🔸تا تو بودی خیمه ها پاینده بود 🔸اصغر ششماهه ی من زنده بود 🔸تا تو رفتی چهره ها نیلی شدند 🔸دستها آماده سیلی شدند
مدح‌حضرت‌زهرا‌‌س خلق کند حوری انسانی خود را ابلیس بهشتی بشود گر بگذارد بر خاک قدم های تو پیشانی خود را هفتاد یهودی نه، که سلمان و ابوذر مدیون تو هستند مسلمانی خود را در بند غمت هر که اسیر است عزیز است آزاد مکن یوسف زندانی خود را چون مور اگر ریزه خور خوان تو باشیم یک روز ببینیم سلیمانی خود را ترسی ز اجل نیست به این شرط که باشیم در روضه تو لحظه پایانی خود را دل را به منای غم تو ذبح نمودیم از یاد مبر این همه قربانی خود را   تمام عمر ز داغت گریستم زهرا خدا گواست که با گریه زیستم زهرا به انزوای غریبانۀ علی شب و روز چو شمع سوخته جانی گریستم زهرا توئی که عزّت و نامی مرا عطا کردی وگرنه بی تو  ندانم که کیستم زهرا نه عاشقم که بگویم مدینه عشق من است نه رهروم به طریق تو چیستم زهرا ز پا فکنده مرا بار معصیت امروز چگونه پیش تو فردا بایستم زهرا قبول می کنی اکنون بخوانمت مادر اگرچه آنچه که خواهی تو نیستم زهرا بگیر دست «وفائی »خسته را در حشر که بر حسین تو عمری گریستم زهرا
دست دستاس تو نان داد همه دنیا را کرمش برد پی شغل گدایی ما را قرص خورشید همان نان سر سفره ت بود رفت تا پر کند از گندم تو بالا را پرورش داد در این فاصله ی هجده سال نظرِ امّ ابیهایی تو بالا را سایه ات نیز نیفتاد به دیوار محل سایه ات نیز ندید آدم نابینا را یک نخ از وصله ی آن چادرتان کافی بود که مسلمان بکند کل یهودی ها را خواست روشن بشود عرش ، خدا فرمان داد بنویسند در اطراف زمین زهرا را بنویسند تو را زهره ی تابان علی بنویسند که خورشید تویی جان علی بنویسند تو را مادر پیغمبر ها بنویسند تو را عشق همه حیدر ها بنویسند که از صبح ازل تا امروز نرسیده ست به پایین قدومت پر ها ذوالفقار علی و تیغ کلام تو یکیست خطبه ای خواندی و لرزید همه پیکر ها بهتر آنکه بنویسند چه شد افتادی یا چه شد شعله کشیدند ز داغت در ها بنویسند چه شد فضّه خذینی گفتی بگذارید بدانند چه شد نوکر ها تنگیِ کوچه پر و بال تو را اذیت کرد وای از افتادنِ یکمرتبه ی مادر ها ردّ خون مرده گیِ بال و پرت خوب نشد تو زمین خوردی و حالِ پسرت خوب نشد
AUD-20220825-WA0012.
4.07M
*◾ مراسم ختم پدر◾* *رفته بابایم زِ دستم* *از غمش دلخسته هستم(2)* *ای اجل بابا چراغ محفلم بود* *توی باغ معرفت تنها گُلم بود* *بُردی او را عاقبت اندر کنارم* *داغ او مانده به روی قلب زارم* *رفته بابایم زِ دستم* *از غمش دلخسته هستم(2)* *من مثالِ بلبل بی آشیانم* *نغمه میخوانم ولی بی هم زبانم* *باغبان رفت و شدم تنهای تنها* *او مرا داده به دست بارِ غمها* *رفته بابایم زِ دستم* *از غمش دلخسته هستم(2)* *آشیانم گشته است ویرانه خانه* *زار و سرگردان شدم در این زمانه* *کوهی از غم میکِشم بر روی دوشم* *دائما از هجر بابا در خروشم* *رفته بابایم زِ دستم* *از غمش دلخسته هستم(2)* *چشمهایم از غمت دریاست بابا* *در دلِ من همچنان غوغاست بابا* *مهربانِ من بیا برگرد به خانه* *کن نظر بر حالم و اشکِ شبانه* *رفته بابایم زِ دستم* *از غمش دلخسته هستم(2)* *ای پدر سامان دگر این دل ندارد* *بی تو دریای دلم ساحل ندارد* *(هستی)گفته این دعا هر جانشیند* *(پرویزی)داغ پدر هرگز نبیند* *رفته بابایم زِ دستم* *از غمش دلخسته هستم(2)* 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 *👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️* *👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝*
رقیه ‍ تموم عالم مى ‏دونن كه دخترا بابایین بابا نیاد نمى‏ خوابند منتظر لالایى اند تو دختر نازمنى همدم و همراز منى بخواب بابا بخواب بابا سه سال جانباز منى صورت تو كبودتر از صورت مادر منه دست عدو بزرگتر از صورت دختر منه سه ساله دختر كى دیده  دلش بخواد شهید بشه سه ساله دختر كى دیده موهاش همه سفید بشه دیگه نمى ‏گم باباجون برام یه گوشواره بخر فقط یه آرزو دارم منم ببر منم ببر گوش بده بابا دخترت شكوه ز نامرد مى ‏كنه از اون شبى كه مى ‏دونى بابا گوشم درد مى ‏كنه خیمه هامون كه سوخته شد  من توى گودال اومدم به پیكر بى سر تو هر جورى بود یه سر زدم تو هم بیا تو هم بیا یه سر به دخترت بزن دخترِت رو دوست ندارى یه سر به خواهرت بزن این جورى كه من مى ‏بینم تو رو به جون دخترت لب واكن و به من بگو چه جور پریده شد سرت میگن یه شب تو راه شام به زخم دل نمك زدن   یه دختر سه ساله رو جلو همه كتك زدن اگه دلتون شکست التماس دعای فرج
خوشا بحال زائرات ارباب چقد دلم تنگه برات ارباب بزا بیا به کربلات ارباب حسین زهرا بزا منم مسافرت باشم کبوتر مجاورت باشم یعنی میشه که زائرت باشم حسین زهرا دلت میاد که جا بمونم من حرم نیام کجا بمونم من هوای کربلا به سر دارم دوباره زائر علمدارم خدارو شکر به تو گرفتارم تو پادشاهیو منم رعیت براتمو گرفتم از روضه ات همیشه خیر دیدم من از هیئت حسین زهرا ⏪ان شالله با هم بریم کربلا این یه مصرع رو بخونیم با همدیگه من از دعای مادرت زهرا رسیده ام به کربلا آقا ⏪بوی محرم داره میاد، همتون دلتنگ حرم امام حسینید میدونم، خوش بحال اونایی که دهه اول تو حرم اربابند به روی لب نوای چاووشه شرار غم تو سینه میجوشه تنگه دلم برای شیش گوشه منم غلام مادرت زهرا منم گدای خواهرت آقا میخوام بیام حرم همین حالا حسین زهرا جوونیمو میدم برای تو تا که بیام به کربلای تو
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─‌ هدیه به ساحت مقدس و ملکوتی اول مظلوم عالم امیرالمومنین علیه الصلاة و السلام و اول مظلومه عالم صدیقه کبری فاطمه ی زهرا سلام الله علیها، جلب رضایتشون عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بفاطمه و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها ده مرتبه یا الله،،، حاجات رو مد نظر بگیرید فرج امام زمانمون در راس همه حاجات، شفای همه مریضها (همه باهم) (أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوء)َ 1). فرج امام زمان(عج) ما معجل بفرما. 2). قلب نازنین آنحضرت از همه ما راضی و خشنود بفرما. 3 ). این قلیل توسلات، عرض ادب، اشک ریختن، از همه ی ما به کرمت قبول بفرما. 4 ). خدا به بیمار مدینه، مرضای اسلام، ملتمسین دعا، مریض مد نظر، شفای عاجل عنایت بفرما. 5 ). شب اول قبر امیرالمؤمنین و زهرای مرضیه به فریاد همه ما برسان. 6 ). آرزومندان عتبات و عالیات، مدینه منوره، مکه مکرمه به آرزوشان برسان. 7 ). حوزه های علمیه، مراجع عظام تقلید، رهبر معظم انقلاب در حفظ و پناه خود موید و منصور بفرما. 8 ). خدا به آبروی مادرمون زهرای مرضیه قسم، شر وهابیت، تکفیری ها، داعشی ها، دشمنان اسلام به خودشون برگردان. 9 ). هر که در این مجلس آمده حاجتی داره حوائج مشروعه این جمع برآورده به خیر بفرما. 10). اموات این جمع پدران، مادران، حق داران، ببخش و بيامرز. 11). ثوابی از این مجلس و محفل به روح همه اموات، گذشتگان، پدران، مادران، حق داران عائد و واصل بفرما. 12). بالنبی و آله بخوان سوره الفاتحه مع الاخلاص و الصلوات. ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
. بسمه تعالی # نمونه مقدمه ورود به دعای ندبه # مدرس : محمدرضاشمسی ____ قبل از شروع دعای ندبه دعای فرج امام زمان (عج) الهم کن لولیک الحجه بن الحسن را می خوانیم و در پایان دعا ذکر یا صاحب الزمان را می گوئیم تا همه تکرار کنند. سپس شعرزیر را👇 بصورت دشتی می خوانیم : بیا تا کی نهادی سر به صحرا یا اباصالح بتاب ای آفتاب عالم آرا یا اباصالح صدای غربت مولا زچاه کوفه می آید علی تنهاست ای تنهای تنها یا اباصالح بیا ای وارث حیدر که زخم سینه ی زهرا به شمشیر تو می گردد مداوا یا اباصالح (کیا امروز با امام زمان کار دارن هرکجا نشستی مدد بگیر از مولات امام زمان ) یا ابا صالح مددی مولا (3بار) در و دیوار بیت وحی گوید با تو پیوسته که اینجا مادرت افتاد از پا یا اباصالح (ازاین قسمت 👇باید سوز شعر بیشتر بشه) بیا از قنفذ کافر غلاف تیغ را بستان وای ، وای ، که جایش مانده بر بازوی زهرا یا اباصالح میان دشمنان نقش زمین شد مادرت زهرا (مگه میشه امام زمان به محفلی که نام مادرش زهرا برده میشه نگاه نکنه ) میان دشمنان نقش زمین شد مادرت زهرا بگو آندم چه حالی داشت مولا یا ابا صالح (حالا هر کجا نشستی امام زمانت را صدا بزن این لحظات تو پرونده اعمالت داره ثبت میشه ) یا اباصالح مددی مولا (صدا صدای این جمعیت نیست ا ) یا ابا صالح مددی مولا (3بار) (بعدش با بسم الله الرحمن الرحیم دعای ندبه را شروع می کنی ) # شاعر : استاد سازگار . 👇 این الطالب بدم المقتول بکربلا... صاحب عزا کجایی، کی می شود بیایی در صبح آشنایی، ای جلوه خدایی در ماتم عزای، کرب و بلا نشستی ای یار کربلایی، گویم سرت سلامت از دیده خون فشانی، در ماتم حسینت ای منتقم کجایی، گویم سرت سلامت یا امام زمان من نمیدونم کدوم مصیبت کربلا بیشتر دل شما رو می سوزونه ... اون چه مصیبتیه که در زیارت ناحیه مقدسه می فرمایید؛ شب و روز در مصیبت جد غریبم حسین گریه می کنم، اگه اشک چشمام تمام بشه خون گریه می کنم... وقتی از امام سجاد(ع) سوال شد در کجای حادثه کربلا بیشتر به شما سخت گذشت، سه بار فرمود؛ الشام الشام الشام. امان از مصیبت اسارت عمه جان شما زینب... آه بمیرم، برای اون لحظه ای که امام حسین از اسب بر زمین افتاد... تا اون نامردها دیدند دیگه کار آقا تمومه، دیگه توان نداره، هلهله کردند... به سمت خیمه های اباعبدالله هجوم بردند... این زنان و کودکان بی پناه سر به بیابونها گذاشتند... امان از مصیبت اسارت اهل حرم... امان از تازیانه ... امان از زخم زبان و دشنام... ای حسین... حسین آرام جانم حسین روح و روانم دگر طاقت ندارم حسین بی تو نمانم حسین بی تو چه سازم.... منظر دلهای ماست کرب و بلای حسین مرغ دل ما زند پر به هوای حسین تشنه گه کربلا مهر و مدد زد به عشق جنت اعلای دل صحن و سرای حسین ملک سلیمان بود در نظرش بی بها هر که گدایی کند پیش گدای حسین بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا تشنه آب فراتم ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا گریز دعای ندبه چشمم به انتظار تو تر شد نیامدی اشکم شبیه خون جگر شد نیامدی گفتند که جمعه می رسی از راه عمرم در این قرار به سر شد نیامدی ای یادگار علی و نور چشم فاطمه ای آخرین ذخیره طاها نیامدی یا صاحب الزمان... آی مردم ... صبح جمعه همه با یه امیدی اومدید و امام زمان و صدا می زنید... خدا امید هیچ بنده ای رو نا امید نکنه... اما بمیرم برای اون آقایی که کنار نهر علقمه امیدش نا امید شد... یا ابالفضل... به اهل حرم قول داده بود آب بیاره... مشک رو پر از آب کرد سوار بر مرکب به سوی خیام حرکت کرد... از روبرو کسی جرئت نداشت بیاد، نانجیبی از پشت درختان حمله کرد و با یک ضربه شمشیر دست راست قمر بنی هاشم رو قطع کرد... مشک رو به دست چپ داد... هنوز امید داشت... دست چپ رو هم قطع کردند... خم شد و مشک را به دندان گرفت ... هنوز در دل امید داشت... اما ناگهان تیری آمد و بر مشک نشست و آبها بروی زمین ریخت... آه امید آقا ابالفضل نا امید شد... از حرکت ایستاد(انگار بدون آب دیگه نمیخواد به خیمه ها برگرده)... تیر دیگری بر چشم قمر بنی هاشم نشست... یه نامردی با عمود آهنین چنان بر فرق ابالفضل زد.... یا امام زمان عموی شما دست در بدن نداره... از بالای اسب با صورت بر زمین افتاد... اینجا بود که صدای ناله ابالفضل بلند شد... «یا اخا ادرک اخاک» ای حسین برادرت را دریاب... حسین خودش رو بالای سر برادر رساند... صدا زد داداش؛ پاشو بریم به خیمه نذار که دشمن به ما بخنده داداش؛ آب به خیمه نرسید فدای سرت حسین قامتش خمید فدای سرت صدا زد حسین قسم ات میدم تا من جان در بدن دارم منو به خیمه نبری... آخه من به سکینه قول داده بودم آب برم ولی نشد ای حسین
دلی که در همه حالت تو را صدا کرده به حتم حضرت زهرا بر او دعا کرده دلی که مهر شما را نداشت در دنیا نمازِ واجب خود را دگر قضا کرده تمام صحبتِ این دیوانه همین باشد کدام عقل سلیمی تو را رها کرده ؟ تو را اگر که کسی از خدا جدا دانست یقین که خون خدا را ز حق جدا کرده به هر کجا که تو رفتی بهشت نام گرفت که با تو در همه عالم خدا چه ها کرده صفا و مروه دگر لذتی نخواهد داشت برآنکه با حرمِ کربلا صفا کرده به زیر قبه تو تا دعا قبول شود تمام حاجت ما را حرم روا کرده اگر چه خاکِ حریمت ز خون حنجر توست به یمن خاک تو حق درد را دوا کرده برای بوسه به تو خواهرت دوید حسین که دید جسم تو را شمر جا به جا کرده
جز در ِ خانه ی زهرا خبری جایی نیست به خدا جای دگر این همه زیبایی نیست مرده دل ها به خدا جز در ِ بیت الزهرا هیچ جایی خبر از فیض مسیحایی نیست هیچ کس جز پسران و پدر و همسر او تا قیامت به جهان لایق آقایی نیست زد پدر بوسه به دستش که بفهمند همه هیچ کس همچو نبی،  حضرت ِ زهرایی نیست آی دنیا نتوانی دل حیدر ببری آنکه دنیاش بُوَد فاطمه دنیایی نیست یک تنه با همه جنگید و به اثبات رساند حیدری های جهان را غم ِ تنهایی نیست داده است او پسر و جان و جوانی اش را تا بدانند همه جز علی آقایی نیست آه آن سیده که روی گرفته از کور زدنش در وسط کوچه تماشایی نیست بشکند دست عدو ؛ نور دو چشمان نبی در دو چشمش اثر از قدرت بینایی نیست
reza_helali_donyae_man_aghay_man 128.mp3
2.33M
دنیای من آقای من اللهم الجعل محیای محیای من من برای تو گریه میکنم تو برای من آقای من حسین حسین سامون بده لیلای من یک خبری به مجنون بده من که مُردم کرب و بلاتو نشون بده میگم عاشقم اما خودم بهتر میدونم که نالایقم کدوم عاشقی؟  من که همیشه برای تو آینه ی دقم کجا عاشقم؟ دوا بده درد بده هرچی دارم ازم بگیر به من یه کربلا بده سامون بده آقای من اللهم الجعل محیای محیای من حسین حسین نیمه شبه و خلوته تموم شهر کربلا بعد یه روز باشکوه خوابن همه مسافرا اما دل خراب من بازم شده مست یکی تو گوش من میگه ♫♫♫♫ شعر کامل مداحی دنیای من آقای من اللهم الجعل محیای محیای من با صدای عبدالرضا هلالی♫♫♫♫
زیر غلاف و تازیانه خورد شد بازو زهرا به مسجد رفت اما دست بر پهلو زهرا به مسجد رفت ، اما گرم فریاد است سلمان ! بگو مسجد چرا در لرزه افتاد است فریادهای فاطمه دیوار را لرزاند سلمان بگو دیدی که مسجد را صدا لرزاند زهرا اگر نفرین کند دنیا نمی ماند مسجد فرو می ریزد و بر پا نمی ماند تنها نمی ماند علی وقتی که زهرا هست - پهلوی او‌ هم‌ بشکند - زخمی است ، اما هست سرباز مولا می شود وقتی علی تنهاست زهراست حیدر ، ای جماعت ! مرتضی زهراست وقتی که مسجد در دل لات و هبل شد گم بتخانه با مسجد چه فرقی می کند مردم! منبر بدون مرتضی چوب است و جز این نیست بی مرتضی هرجا که باشی حرفی از دین نیست مردم ! فدک ارثیه ی قانونی زهراست آیا غلاف و تازیانه اجر ذی القرباست؟! زهرای مجروح علی آن روز غوغا کرد دست علی را فاطمه با خطبه اش وا کرد حیدر به زهرا گفت ؛ ما بی هم چه می کردیم؟! زهرا بیا با هم به سمت خانه برگردیم می دانم از بس درد داری ناتوانی تو اما عزیزم با علی باید بمانی تو با من بیا این روزها غوغاست در خانه زهرا به زینب فکر کن تنهاست در خانه همپای حیدر ! دست در دست علی بگذار حالا که اذیت می شوی کم کم قدم بردار هم صحبت تنهائیم ! تا خانه راهی نیست باید بمانی ، بی تو حیدر را پناهی نیست من بی تو بغضم ، گریه ام ، فریاد خاموشم باید بمانی بار غم برداری از دوشم زهرا چرا هی دست را بر گونه می گیری زهرا بگو از مرتضایت رو نمی گیری الجار ثم الدار می‌خواندی تو قبل از این حالا چرا عجّل وفاتی می کنی تلقین هر شب دعایت می کنم ، با من بمانی کاش زهرا بمان ، شبها تو سقای حسینم باش شاعر:
باز هم فصلِ اشک، فصلِ عزاست صاحبِ روضه حضرت زهراست وسطِ روضه، روضه‌خوان می‌گفت: فاطمیه، شروعِ عاشوراست فاطمه انتهای احساس است معدنِ نور و کوهِ الماس است بانوی داغ‌دیده‌ی یثرب معنیِ غربتِ گلِ یاس است آه، از ختمِ روزِ فرّخِ او اشک‌های نشسته بر رخِ او سیلیِ جای‌مانده بر رخسار از سلام بدونِ پاسخِ او سایه‌ی بر روی سرِ ما بود حضرتِ عشق، باورِ ما بود ایستادن، به پای امرِ ولی، این فقط جرمِ مادرِ‌ ما بود با شما قصدِ گفت‌وگو دارد بغضِ غم‌بار در گلو دارد جلوی چشمِ بی‌تفاوتِ شهر نزنیدش که آبرو دارد گریه‌ای بی‌جواب باقی ماند سوخت خانه، خراب باقی ماند در هجومِ بلا، به پشتِ در از گلِ من، گلاب باقی ماند با مصیبت گرفته خو، زهرا سخت، رنجیده از عدو، زهرا بدترین جای ماجرا، این است: از علی هم گرفته رو، زهرا آی مردم! مقام دارد او شأنِ هم‌چون امام، دارد او پیشِ چشمِ حسن، دگر نزنید به خدا احترام دارد او بر شما قومِ پست، بادا ننگ لعن و نفرین به مردمِ صدرنگ خونِ غیرت چرا نمی‌جوشد؟ آینه آمده مقابلِ سنگ ظاهرا گرچه چادرش خاکی‌ست اهلِ این خاک نیست، افلاکی‌ست دست بر دامنش فقط بِشَوید مظهرِ‌مهربانی و پاکی‌ست آه، هنگامِ مرگِ مهتاب است دمِ آخر، چقدر بی‌تاب است از برای قتیلِ لب‌تشنه در تمنای جرعه‌ای آب است
. بیت وحی و شعله های نار أَینَ المُنتَقِم سوخت در آتش گل و گلزار أَینَ المُنتَقِم این صدای ناله زهراست می آید به گوش از میان آن در و دیوار أَینَ المُنتَقِم مادر و شش ماهه باهم پشت در افتاده اند کار شد بر خادمه دشوار أَینَ المُنتَقِم خون محسن می‌چکد از آن درِ آتش زده خون زهرا ریزد از مسمار أَینَ المُنتَقِم با چهل نامرد شد در کوچه زهرا رو به رو وایِ من از این همه آزار أَینَ المُنتَقِم در کنار قبر زهرا نیمه شبها تا به صبح ناله میزد حیدر کرار أَینَ المُنتَقِم دید تا طشت پر ازخونِ حسن را خواهرش گفت با چشمان گوهر بار أَینَ المُنتَقِم نیزه داران آنقدَر بر پیکر اکبر زدند شد تنش مانند نیزه زار أَینَ المُنتَقِم با عمود آهنین افتاد آخر بر زمین با سر آن سر لشکر و سردار أَینَ المُنتَقِم خون اصغر را که می پاشید سمت آسمان گفت جدّت با دل خونبار أَینَ المُنتَقِم کرد با خون دلش مویِ سفیدش را خضاب بین مقتل سیدالاحرار أَینَ المُنتَقِم در میان قتلگه که دست و پا میزد حسین در حرم شد کار زینب زار أَینَ المُنتَقِم از حرم تا قتلگه میزد صدا (أَینَ الحسین) تا تنش را دید میزد زار أَینَ المُنتَقِم زجر ملعون دختر از قافله جا مانده را می‌کشد با زجر روی خار أَینَ المُنتقم زینبی که سایه اش را چشم نا محرم ندید شد تماشایی سرِ بازار أَینَ المُنتَقِم عبدالحسین میرزایی ✍ ................................................................
. سلام الله علیها چه کنم گر نکنم نالۀ پنهانی خویش خود هویداست غمم از دلِ طوفانی خویش همدم غربت من دیدۀ بارانی خویش دل پرشان شدم از یار پریشانی خویش آه از سینۀ پر شعلۀ من برخیزد از دو چشمان ترم خون جگر می ریزد شعله بر هستی من بعد نبی انداختند سوختند خانه ام و خانۀ ظلمت ساختند همره توسن غفلت به حریمم تاختند باختند آخرت و سوی جفا پرداختند عاقبت حق علی بعد نبی پامال شد الف قامت زهرای نبی چون دال شد ریختند پشت در خانۀ من نا مردان هتک حرمت بنمودند حریم قرآن کینه کردند و رساندند به لبهایم جان دست من بسته و بستند دو دستم ریسمان با لگد پهلوی زهرای مرا بشکستند پشت در سینۀ زهرای مرا هم خستند آه از ضربۀ سیلی که به رخسارش زد بر رخِ فاطمه با کینۀ سرشارش زد ضربۀ سیلی خصمانه به دیوارش زد بعد آن در پَسِ در تیزی مسمارش زد صورت فاطمه ام گشت از آن ظلم کبود به خدا مزد رسالت که به این حال نبود جز مَنِ خانه نشین نیست کسی تنهاتر نیست چشمی به جز از دیدۀ من دریاتر غصه ای نیست چُنان غصه من بالاتر غیر زهرا نَبُوَد بهر علی زهراتر چند ماهی ست که افتاده به بستر یارم کار او گریه شده ، ناله زدن شد کارم همچو شمعی ز اِلَم پیکر او آب شده گریه بسیار،ولی اشک چو خوناب شده آنقَدَر درد کشیده ست که بیتاب شده رُخَش از غصه چُنان چهرۀ مهتاب شده باورم هیچ نباشد که رود از بَرِ من سخت باشد غم بی مادریِ دخترمن ...............................................................
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
300K
باذن الله و باذن مولاتی فاطمه الزهرا سبک زمینه فاطمیه ۱۴۰۱ رد خون تو بسترت می کشه منو اشک چشم و درد سرت می کشه منو اینکه تو خونه این روزا فاطمه‌ی من رو میگیری از حیدرت می کشه منو میکشه منو غمت اب شدن نم نمت دق می کنم اخر از غصه‌ی قد خمت بگو چیکار کردن که می سوزی تو تب میپره هی از خواب چرا حسن هرشب این سکوت روز و شبات می کشه منو اشک چشمای بچه هات می کشه منو مثل آتیشِ بسترت می سوزه دلم غربت عجیب نگات می کشه منو تار شده بازم چشات جون نداری تو صدات واسه دل من که نه واسه دل بچه هات فقط یه بار دیگه پاشو از این بستر میگذره این روزا تو میشی باز بهتر غصه و غم رفتنت می کشه منو این کبودیای تنت می کشه منو خون مونده رو میخ در می کشه منو جای خالی محسنت می کشه منو از زمونه دلخوری خسته ای می خوای بری کاش بشه نری ولی انگاری مسافری قرار بعدی مون غروب عاشورا وقتی که تو گودال میره حسین ما سبک:حامد محمدی شعر:وحید محمدی، حامد محمدی
🏴 🏴 ✍شاعر:رضا نصابی 🎤مداح :کربلایی محسن صائمی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ جوونه من کجا داری میری یاره قد کمونه من ببین التماس و از دو چشمه خونه من جوونه من بمون زهرا بری میشه ویرونه این اشیون زهرا بی تو من ندارم دیگه هم زبون زهرا بمون زهرا بمون زهرا نزار فاصله بیا فته بینمون زهرا تو جوونی تو شدی چه قد کمون زهرا بمون زهرا نداری نا کاره خونه می کنی به زحمت ای زهرا معلومه همین روزا می افتی تو از پا ببین بانو نمونده برای پهلوونه تو نیرو نمونده دیگه توونی توی این زانو ببین بانو. کبوده روت ورم کرده بد جوری عزیزه من بازوت نداری تو خواب دیگه از درده این پهلووت کبوده روت شکسته پر دوباره بگو بخند تو زهرا با حیدر نپوشون کبودیه چشاتو با معجر چه بد می زد تورو وحشیونه پشت در نامرد می زد تو افتادی رو زمین و داشت لگد می زد چه بد می زد نزن نامرد نزن اخه داره می بینه حسن نامرد دستت و بلند نکن به روی زن نامرد