|⇦•اي نورِ قلبِ عاشقم...
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی حسین طاهری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*اميرالمؤمنين نشسته بود كنار بستر زهرا، عينِ يه بچه زانوي غم بغل گرفته...*
اي نورِ قلبِ عاشقم، شمعِ اين خانه تويي
زهرا زهرا مرو مرو، لطفِ كاشانه تويي
*بعد از تو من اين خونه رو نميخوام....*
اي مرغِ پر شكسته ي افتاده كنج قفس
از فرط غصه فاطمه، درسينه مانده نفس
ممنونم اگر نروي
مي ميرم اگر بروي
زهرا مرو مرو
ای جانِ بر لب آمده، جانی برای من
پا رو به قبله، تاب و توانی برای من
خیلی توقعِ علی از تو زیاد نیست
تنها همین که زنده بمانی برای من
یک ذره ام به فکر خودت باش فاطمه
بس نیست این همه نگرانی برای من
*بچه ها مي نشستن، ميديدن مادر آروم خوابيد، اما تا فاطمه مي ديد بچه ها از كنارش رفتن، ناله و آهش از درد شروع ميشد...*
من بی قرارِ لحظه ای آرامشِ توأم
اما تو فکر پختن نانی برای من
در پاسخ سلامم فقط سعی می کنی
تا پلک ها به هم برسانی برای من
از سرفه های خونی تو دستم آمده
تا رفتنت نمانده زمانی برای من
من که گِله ندارم از این وضع
بگذر از تغییر شکلِ قد کمانی برای من
* تا من ميام ميخواي بلند بشي، اما نميتوني پاشي؛ يه جوري ميخواي بايستي كه من نفهمم قدت خميده شده..*
در بينِ شهرِ تنگ نظرها نگفتمت
تنها تو خواستگاهِ اَماني براي من
پس این وداع چیست خداحافظی چرا
من التماس می کنم که بمانی برای من
*اين روزا كسي دَرِ خونه ي اميرالمؤمنين رو هم نمي زد، اما اومدن گفتن: خانوم! بلال برگشته... بي بي فرمود: بلال يادگارِ بابامه، دلم برا اذونش تنگ شده... بلال رو تبعيد كرده بودن به شام آخه بيعت نكرد با اون نانجيبا...
يه شب پيغمبر رو بلال در عالم رؤيا ديد با سر و وضع خاكي، پريشان، پيغمبر به بلال عرضه داشت: بلال! تو نبايد يه سر به فاطمه ي من بزني؟
از خواب بلند شد هر جوري بود خودش رو رسوند به مدينه، خبر رسيد به خانوم كه بلال اومد، گفت: به بلال بگيد، دلم برا صداي اذانت تنگ شده...
مدينه فهميدن بلال اومده، امام حسن و امام حسين اومدن خوش آمدگويي گفتن به بلال، بلال! نمي دوني اين چند وقت چي سَرِ ما اومده، اين مدينه ديگه اون مدينه نيست، يادش بخير حُرمتي داشتيم توي اين شهر، بلال! مادرمون سلام رسونده گفته براش اذان بگی...
موقع اذان شد رفت بالاي مأذنه، مدينه غوغا شد، بلال اومده، صداش رو به اذان بلند كرد:" الله اكبر و الله اكبر" صداي ناله توي مدينه بلند شد" الله اكبر و الله اكبر" همه يادِ زمان پيغمبر افتادن" أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلٰهَ إِلَّا ٱللَّٰه" صداي گريه داره بلند تر ميشه، صداي ناله ی بي بي از همه بلند تر، گفت: زيرِ بغل هام رو بگيريد...
تا بلال گفت:" أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ ٱللَّٰه" بي بيِ با صورت به زمین افتاد، تا اسم باباش رو شنید، همه ی خاطرات جلو چشمش رد شد، اون دری که هر روز پیغمبر می اومد احترام میکرد هر روز سلام میداد" السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّة"... اون در رو سوزوندن، تا نام باباش رو توی اذان شنید، فاطمه روی زمین افتاد، حسنین دویدن، بلال! بسه، مادرمون جون داد...
آی گریه دارا! یعنی اگه یه دختر که بابا نداره اسم باباش رو هم جلوش بیارین دق میکنه...
اما برا هیچ دختر یتیمی والله سر باباش رو نمی برن... بخدا هیچ کجای عالم رسم نیست...
تا تشت رو گذاشتن جلوش، هی میگفت: عمه! من بابام رو میخوام، من غذا نمیخوام، تا رو پوش رو کنار زد، گفت: بابا! تا حالا کجا بودی، بابا! من عادت دارم رو پاهات بخوابم، بابا! تو همیشه من رو بغل می کردی، الان کار برعکس شده من باید سرت رو بغل کنم...*
دلم آغوش گرمِ تو رو میخواد
خرابه سرد و دارم میلرزم
هوا سردِ ولی عیبی نداره
من از تاریکی ها خیلی میترسم
*دست کشید رو لب و دهانِ بابا، دید لب و دهان بابا خونی و زخمی شده، اینقدر با دستای کوچیکش تو دهان خودش زد...*
از اونی که سرِ تو رو، رو نیزه بست بدم میآد
از اونی که دندونه تو رو با سنگ شیکست بدم میآد
بابا بابا بابا حسین...
* بابا! "مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي!" کی منو تو این سن کودکی یتیم کرده؟ "مَنْ ذَا الَّذي قَطَعَ وَرِيدَيْكَ" بابا! به من بگو کی رگای حنجرت رو بریده؟...*
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
#کربلایی_حسین_طاهری
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
نوحه فاطمیه 🖤🌴🖤🌴
سبک ..ای خدا دلم تنگ اومده 🎼🎵
شهر مدینه اذانش هم درد آوره
دلخوشیم اینه دیگه روزهای آخره
برا حسنم دیگه سفارش نکنم
شب پیش حسین کاسه آب یادت نره
راهیم خوشحالم کن علی(۲)
بیا این دم آخر حلالم کن علی(۲)😭
علی نبینم مرد خونم عزاداره
جانشین من یه دختره خونه داره
بگو یه نفر میخ و ز در دربیاره
از من که گذشت برا زینب خطر داره
کاشکی باز خونه پر خنده بود(۲)
کاشکی من می مردم ولی محسن زنده بود(۲)😭
قدر عافیت اونکه مریضه میدونه
نعمت آب و دهان روضه میدونه
الهی خدا برا کسی نیاره ولی
درد تاول و هرکی بسوزه میدونه
یا مولا من و شرمنده کن(۲)
تا راحت بمیرم یه بار دیگه خنده کن(۲)😭
وقت راه رفتن زانوی من درد می گیره
وقت حرف زدن گلوی من درد می گیره
دیگه چی بگم از نماز نشسته ام
وقتی در وضو بازوی من درد می گیره
شنیدم اشک مظلوم شفاست(۲)
اما شفای درد من فقط پیش باباست(۲)😭
#حضرت_زهرا
دختری چون تو عزادار پدر نیست که نیست
مادری چون تو عزادار پسر نیست که نیست
چون شما و پدر و شوهر و فرزندانت
لایق آیه جنات و نهر نیست که نیست
هیچکس مثل کسی که به شما سیلی زد
لایق آتش سوزان سقر نیست که نیست
گردن آویز تو دیدی که چه غوغایی کرد
هم عیارش به خدا دُرّ و گهر نیست که نیست
تا ابد نام برازنده ی تو هست که هست
ولی از غاصب حق تو اثر نیست که نیست
ناله ای با غم و سوز بُنَیَّ قتلوک
مانده در گوش نیاکان بشر نیست که نیست
جز علی همسر و همتای تو یا دخت رسول
احدی در همه ی جن و بشر نیست که نیست
نور تسبیح تو یا فاطمه، زهرایت کرد
پیش نورت اثر از شمس و قمر نیست که نیست
روی گردان شدی از هرکس و هر ملعونی
کمتر است از حد حیوان و بشر نیست که نیست
خانه با رفتنت از غم شده بی نور و چراغ
در شب تار علی فجر و سحر نیست که نیست
در فراق تو برای حسنین و زینب
چاره جز ناله و جز دیده ی تر نیست که نیست
قبر مخفی تو مخفی شد و گفتند به ما
چاره جز حضرت معصومه دگر نیست که نیست
شیعه دلگیر شود ، مقصد او شهر قم است
سفری بهتر از این سیر و سفر نیست که نیست
نیست پرونده ام از سیئه خالی اما
با شما در دل من بیم خطر نیست که نیست
شاعر #حمیدرضا_کزازی✍
.......................................................
@navaye_asheghaan
4_5902196057332253994.mp3
7.6M
متن مداحی :
ما در دو جهان فاطمه جان دل به تو بستیم
محبان تو هستیم
نظر کن ز عنایت ، به فردای قیامت
در معرکه ی عشق تو ما مرد جنونیم
همه فاطمیونیم
به دنبال شهادت ، فدایی ولایت
در عشق علی سینه سپر تا دم آخر
تویی حافظ حیدر
خروش تو در این راه ، علیاً ولی الله
دست همه بر چادر تو در صف محشر
به قربان تو مادر
اگر توبه شکستیم ، به امید تو هستیم
ای روح علی جان نبی، ام ابیها
تویی حضرت زهرا
فدای تو پیمبر ، به قربان تو حیدر
ای راضیه و مرضیه و کوثر و طاها
تویی عصمت کبری
پناه همه عالم ، تویی فاطمه جانم
ماییم فدای حرم زینب کبری
به فرمان تو زهرا
همه بنده ی عشقیم ، نگهبان دمشقیم
نوحه ما و همه این سلاما
نثار روح همه پیر غلاما
قال رسول الله نور عینی
حسین منی انا من حسینی.
یکی بود یکی نبود
من بودم بابا نبود
یکی بود یکی نبود
محرم تو حرم نبود
داد میکشید بر سر من
سایه ای رو سرم نبود
یکی بود یکی نبود
من بودم بابا نبود
تا میاوردم اسمشو
میزدنم با هرچه بود
یکی بود یکی نبود
تو حرم هلهله بود
عمه میگفت
فرار کنید ولی
پاهام پر از ابله بود
یکی بود یکی نبود
رفتم محله یهود
ثنان خولی حرمله
اما داداش علی نبود
یکی بود یکی نبود
صورتم شده کبود
آخه کنار قافله حرمله بود
عمو نبود
یکی بود یکی نبود
صورت من شده کبود
چون کنار قافله حرمله بود عمو نبود
یکی بود یکی نبود
صورت من شده کبود
چون کنار قافله حرمله بود عمو نبو
🔷🔷🔷◼️◼️◼️
🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀
540K
صدف چشم من از داغ تو گوهر بارست
چه کنم؟! کار علی بی تو به عالم، زارست!
اشتیاق تو مرا میکشد از خانه برون
ور نه از خانه برون آمدنم، دشوارست!
موقع آمد و شد، فاطمه جان! میبینم
دیدهی زینب تو مات در و دیوارست!
به گواهی شب و، زمزمهی مرغ سحر
اهل یثرب همه خوابند و، علی بیدارست
روز در خانه، پرستار حسین و حسنم
کمکم کن! که نگهداری شان دشوارست!
یاد آن روز که با زینب تو میگفتم:
دخترم! گریه مکن! مادرتان بیمارست!
چاه داند که به من، عمر چه ِسان میگذرد
قصه، کوتاه کنم ور نه سخن بسیارست
بشنو از شاعر (ژولیده)، تو راز دل من
صدف چشم من از داغ تو، گوهر بارست
شاعرژولیده نیشابوری
اجرای سبک مداح بختیاری پرویـــــــــزی
230408_001.MP3
17.38M
◾دشتی مراسم سالگرد پدر◾
شده یکسال من بابا ندارم
انیس ومونس شبها ندارم
گذشته سالگردی از فراقش
خمیده قامتم از سوز داغش
ندارد خانه بی بابا صفایی
به لب دارم پدر جانم کجایی
کجایی ای چراغ خانه ما
کجایی گرمی کاشانه ما
ستون خیمه جانم توبودی
پدر، شمع شبستانم تو بودی
نظر هر سوی اندازم به خانه
دلم گیرد برای تو بهانه
شده یکسال دلِ من بیقراره
سپهر زندگانی تاره تاره
شده یکسال دلم تنگ است بابا
سیاهی بهترین رنگ است بابا
مزار تو شده راه عبورم
شده سنگ غمت، سنگ صبورم
شده یکسال زهجرت در فغانم
بریزد اشک خون از دیدگانم
شده یکسال اما چون چهل سال
ز فرزند تو برگشته ست اقبال
👈اجرای سبک: استاد پرویزی🎤
👈تهیه و تنظیم: علیمحمدی✍
سبک عجب رسمیه رسم زمونه
ختم مادر جوان
✍به قلم مداح و شاعر اهل بیت،مریم صالحی مرزیجرانی
کجایی مادر،دورت بگردم 2
بیا ببین که من کوه. دردم
نمیگی احمد مادر نداره،ببین که ساینا چه بیقراره
دختر کوچولوت میگیره بونه،الهی هیچ کی بی مادر نمونه
داداز جدایی ،مادر کجایی2
تو رفتی ومن غریب وتنها م2
سه روزه که بند نمیاد اشکهام
تو رفتی و من چشم انتظارم
زدوریه تو مادر ابر بهارم
دادازجدایی مادر کجایی3
سر خاک تو مینالم مادر
ببین که شكسته بالم مادر
برگرد به خونه ای مهربونم
بدون تو من برگ خزونم
داد از جدایی مادر کجایی3
@navaye_asheghaan
درعزای دخترجوان
نازنین دخترگلعذارم
طاقت دوریت راندارم
آتش افکنده هجرت بجانم
خوش بودازغمت جان سپارم
خون شدآخردل نامرادم
کی رودخاطرتوزیادم
این من واین غم بی شمارت
بعدازاین کس نیایدبه دادم
کربلای محمد مهرى
#ختم_دختر_جوان
#دختر
@navaye_asheghaan
#دخترجوان
افسوس که آن دخترِ من هم سخنم رفت
امید و چراغ دل و نور بصرم رفت
زد آتش سوزان اجل، بر گل عمرم
ناگاه از این باغ، گل نو ثمرم رفت
آفتابی در جهان تابید و رفت
عمر کوتاهش جهان را دید و رفت
دست گلچین فلک با دست جور
غنچه امید ما را چید و رفت
بعد پرپر شدنت، ای گل زیبا، چه کنم؟
من به داغ تو، جوان رفته ز دنیا، چه کنم؟
بهر هر درد، دوایی است، مگر داغ جوان
من به دردی که بر او نیست مداوا، چه کنم؟
نو گلی پرورده بودم، خاک از دستم ربود
آنچنان در بر گرفت، انگار در عالم نبود
سالها زحمت کشیدم، تا گلم پرورده شد
ناگهان پیک اجل آن غنچه از دستم ربود!
دخترم دست اجل، زود تو را پرپر کرد
مادرت گریه کنان، خاک عزا بر سر کرد
دوستانت همگی، از غم تو مأیوسند
اشک چشم همگان خاک مزارت، تر کرد .
@navaye_asheghaan
#حضرت_زهرا
کوه غمی بی حساب روی سر افتاده بود
خانه ی وحی خدا،در شرر افتاده بود
دومی بی حیا لگد به در می زدو
مرغ زمین خورده بی بال و پر افتاده بود
به سینه ی همسرم رفت فرو میخ در
فاطمه در موج خون،غوطه ور افتاده بود
بس که در خانه را فشار داده،شکست
امید من یار من زیر در افتاده بود
با که بگویم همه از روی در رد شدن
جان عیال علی در خطر افتاده بود
پشت در سوخته شد سپر من ولی
خود وسط کوچه ها بی سپر افتاده بود
مگر به کوچه زن حامله را می زنند
آه که از نخل دین،برگ و بر افتاده بود
برگ و بر این درخت محسن ششماهه بود
که له شده روی خاک،از شجر افتاده بود
محمود اسدی👆
#حضرت_زهرا
اجل گم کرده بعد از قتل محسن خانه ما را
بیا ای مرگ یاری کن من افتاده از پا را
نه دستی مانده تا گیسوی زینب را زنم شانه
نه پایی تا برای گریه گیرم راه صحرا را
ببر ای دست سالم دست مجروح مرا بالا
که از صورت بگیرم قطره قطره اشک مولا را
ز تو ای دست، ممنونم که بر یاری دست حق
گرفتی از غلاف تیغ قنفذ اجر زهرا را
علی تنها، همه دشمن، تو بشکسته، من افتاده
خدا را، پس که یاری میکند آن یار تنها را؟
اجل را دور سر گردانده ام تا بر علی گریم
و گرنه پشت آن در گفته بودم ترک دنیا را
من از بهر علی گریان، علی از بهر من گریان
به نوبت زینب غمدیده دلداری دهد ما را
سراپا دردم و لب بستم و خاموشم از گفتن
مگر گاهی که دور از چشم زینب بینم اسما را
استاد حاج غلامرضا سازگار👆
#حضرت_زهرا
امشب که ناله از لبت اُفتاده رو مَگیر
بعد از سه ماه که تبت اُفتاده رو مَگیر
دیدار تو اگرچه غم انگیز میشود
بعد از سه ماه قسمتِ من نیز میشود
دردِ عیال دارم و پیرم نمودهاند
سی و سه سال دارم و پیرم نمودهاند
این آشیانه داغِ پرستو ندیده بود
من را مدینه دست به زانو ندیده بود
امروز فضه گفت که خانم وضو گرفت
بعد از سه ماه خانهی ما رنگ و بو گرفت
گفتم که کار کم بکن اینجا عزیزِ من
ممنونِ نان تازه ام اما عزیزِ من
نان را بدونِ قوَت بازو نمیپزند
نان را که با جراحت پهلو نمیپزند
این خانه مدتیست که جارو ندیده بود
من را مدینه دست به زانو ندیده بود
اصرار میکنیم که نانی -کمی- بخور
ای پلکِ نیمه باز تکانی -کمی-بخور
رد تو از تنور به بستر هنوز هست
زینب دوید گفت که مادر هنوز هست
او دختر است حسرتِ آغوش میخورد
این سینهی شکسته-بمان-جوش میخورد
دستت شکسته است که بالا نمیرود؟
این شانهات چه دیده چرا جا نمیرود
چشمِ تو نیز بستن بازو ندیده بود
من را مدینه دست به زانو ندیده بود
یادم نرفته تا در خانه تو را زدند
یادم نرفته با در خانه تو را زدند
چشمِ علی شکستنِ اَبرو ندیده بود
من را مدینه دست به زانو ندیده بود
امشب چقدر پیشِ حسن سوخت دخترت
امشب ببین که با سه کفن سوخت دخترت
گفتی وصیتت دو سه بوسه به حنجر است
گفتی لباسِ محسنِ تو قدِ اصغر است
بس کن رباب دستِ خودت را تکان نده
بر رویِ نیزه زخمِ گلو را نشان نده
بس کن رباب حرمله بیدار میشود
سهمت دوباره خندهی انظار میشود
حسن لطفی👆
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا_س
شور لطمه زنی حضرت زهرا(س) -(با دلی تاریک ، کوچه ای باریک)
(بند اول)
با دلی تاریک ، کوچه ای باریک
دشمن آماده ، دومی نزدیگ
مادری غمگین ، دشمنی از کین
حسن نبینه ، دستای سنگین
مادر افتاد پشت در
میخ و مسمارو دیوارو در
در افتاده به روی مادر
چل نفر رد شدن از رو در
دست علی رو بستن
غرور حسن رو شکستن
حرمت زهرارو شکستن
با لگد پهلوشو شکستن
لکه خونه روی زمین ، گوشواره افتاد رو زمین
نکشید دست حیدرو ، زهرا خورده روی زمین
(بند دوم)
تا که در افتاد ، مادری افتاد
دوتا گوشواره ، رو زمین افتاد
گریز حضرت رقیه (س)
دختری خسته ، دستای بسته
گوشای پاره ، فرق بشکسته
تو مدینه غوغا بود
سر سوختن در دعوا بود
مغیره غلافش بالا بود
انگار که روز عاشورا بود
گریز حضرت رقیه(س)
گوشوارشو کشیدن
دنبال رقیه دویدن
لباس های پارشو دیدن
دخترای شامی خندیدن
زهرا تو کوچه افتادو ، رقیه تو بیابونا
زهرا پشت فشار در ، رقیه زیر دست و پا
شاعر: #کربلایی_جواد_محمدی
.
#فاطمیه
#حضرت_زهرا_س_بعد_از_شهادت
تمام شمع وجود تو آب شد مادر
دعای نیمهشبت مستجاب شد مادر
گل وجود تو پرپر شد و به خاک افتاد
بهشت آرزوی ما خراب شد مادر
بهجای شمع که سوزد به قبر پنهانت
علی کنار مزار تو آب شد مادر
میان آن همه دشمن که میزدند تو را
دلم به غربت بابا کباب شد مادر
حمایت از پدرم را گناه دانستند
که کشتن تو در امت ثواب شد مادر
به محفلی که علی بر تو مخفیانه گرفت
سرشک دیدهی زینب گلاب شد مادر
به یاد نالهی مظلومیات دلم سوزد
که چون سلام پدر بیجواب شد مادر
نشان غصب فدک ماند تا به ماه رخت
گرفته نیمهای از آفتاب شد مادر
علی بهیاد جوانیت پیر گشت چو دید
خمیده سرو قدت در شباب شد مادر
عنایتی صف یوم الحساب «میثم» را
که خسته از گنه بیحساب شد مادر
#استاد_غلامرضا_سازگار✍
#بعد_از_شهادت #حضرت_زهرا
........................................................
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
سیمای علیست دلِ مبهوتِ خودش
در سفرهٔ خانه بود غم ، قوتِ خودش
گفتند اهالیِ محل گریه بس ست
خندید ولی فقط به تابوتِ خودش
#حامد_آقایی
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#بعد_از_شهادت
نه سال شوقِ بودنم بین صدایت بود
نه سال حیدر جان گرفت و جان فدایت بود
ای تو مجیرِ ضربه های ذوالفقار من
فتح الفتوح جنگهایم در دعایت بود
ای جوشنِ پیوستهٔ جان علی ، زهرا
جانِ علی در عشق مبهوت سخایت بود
مثل سه شب افطار ، بذلِ مهر می کردی
عمری اگر یک شهر پشتِ در گدایت بود
بعد از نبی ای چلچراغ سبزیِ سادات
گردِ غریبی بود که دیگر حنایت بود
چون چاه ، که همراهِ شبهای دل من شد
باران فقط در شهر غمها ، هم صدایت بود
آه از دل دیوار ، در می آمد از تو نه
دیوار هم بی اطلاع از غصه هایت بود
ای شمعِ من ، بر گریهٔ آرام تو سوگند
حتی علی هم روضه خوانِ بی صدایت بود
شرمنده ام می زد تورا و اینچنین می گفت
چون که علی را دوست داری این سزایت بود
ای که غریبیِ تو هم با من برابر شد
بین مدینه مرگ ، تنها آشنایت بود
حیدر که حتی با خیال رفتنت ، می مرد
زهرا چرا تابوت ، لبخندِ رضایت بود
هر دم کفن می دوختی رنگت عوض می شد
این آخری ها خانهٔ ما کربلایت بود
#حامد_آقایی
🌹🍀🌹🌹🍀🌹:
💚یاعلی ذاتت ثبوت قل هوالله اَحد
💚نـام تـو نقش نگین امراللهُ الصمـد
💜لَم یلِداز مادرگیتی ولم یولد چو تو
💜لَم یکُن بَعدازنبی مثلت له کفوااحد
💚یارب دل مرده مرا احیاء کن
🌳برروی گدای نیمه شب درواکن
💚سوگندبه محمد(ص)وعلی وزهرا
🌳پـرونده ی اعمال مرا امضـاء کن
💚هر،روزخودراباذکرشریف صلوات
💚بـرحضرت محمـدو خانـدان پاک و
💚شـریف و مطهرش شــروع کنیــم
💜اَللّٰهُـمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و💚
💚َآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ فَرَجَهُـم💜
💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ
♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🍀🌺🌹☘🌷🍀🌺🌹☘🌷
#زمزمه
#امام_زمان عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف
#محمد_مبشری ✍
بند ۱
ای آرزوی هر دل شیدا به کجایی
جان ها همه قربان تو مولا به کجایی
ای حجت حق روی زمین ای گل نرگس
نام تو بود ذکر لب ما به کجایی
چشمم شده دریا
بس اشک فشاندم
بر باغ دل و جان
بس لاله نشاندم
مولا ابا صالح ۲
بند ۲
ای مظهر معبود تعالی تو کجایی
ای مونس و ای محرم دل ها تو کجایی
در کرب و بلا یا نجف و سامره هستی
جویم به کجایت گل زهرا تو کجایی
از پرده برون آ
جانم به فدایت
از پرده برون آ
هستم خاک پایت
مولا ابا صالح ۲
بند ۳
لطف تو چوطوفان بُوَد و من پر کاهی
سویم نظری از ره لطف کن تو گاهی
از دوری تو مثل یک شمع بسوزم
از سینه ام، من بکشم آهی و آهی
غم مانده به دل ها
از هجر تو مولا
از دوریت ای گل
بین حال دل ما
مولا ابا صالح ۲
.
.┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
@navaye_asheghaan