🏴#وفات_حضرت_ام_البنین_س
🏴#زمینه
🎤مداح :حاج سید مهدی میرداماد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
اُم البنین ای مادر عشق
عروس خانه ی كوثر عشق
پروراندی در دامن خود
یل و امیر لشكر عشق
نام تو زنده بود به هر لب
عباس تو ماه و تویی كوكب
خادم بیت ولا شدی تو
عباس تو شد خادم زینب
مادر عباس اُم البنین
نام تو پاینده ی زمان
نرود از قلب شیعیان
در مقامت بس كه تو شدی
مادر عباس پهلوان
ادب آموز پسر شدی تو
از غم او خون جگر شدی تو
وقتی شنیدی كه تشنه جان داد
پیش همه مفتخر شدی تو
مادر عباس اُم البنین
رسیده بر گوش عالمین
آن زمانی كه به شور و شین
زینب خبر داد از علقمه
اما تو گفتی جانم حسین
علقمه غوغای بی امان بود
جای تو خالی در آن میان بود
عوض تو زهرا زعنایت
گریه كن عباس جوان بود
مادر عباس اُم البنین
سینه_زنی_زمینه_وفات_ام_البنین_س_اُم_البنین_ای_مادر_عشق_مهدی_میرداماد.mp3
2.8M
🏴#وفات_حضرت_ام_البنین_س
🏴#زمینه
🎤مداح :حاج سید مهدی میرداماد
#شعر وفات حضرت ام البنین علیهاالسلام
آری کنیز زهرا،پروردگار عشق است
اُمُ الوفای دوران،آموزگار عشق است
خورشید،پیشِ چشمش،اُمّید سایه بانش
چیزی نخواهد از دل،وقتی کنار عشق است
مهر وادب اَساسش،اخلاص توشه اش بود
دُختِ بنی کَلابی،غرق بهارِ عشق است
با جان ودل رسیده،در این مسیر روشن
زیرا که جانسپاری،اَرج و عیار عشق است
فرمود با پسرها،ذُخرُالحسین هستید
جان را به کف بگیرید،این کارزارِ عشق است
فریاد زد پس از آن،با این که بی بنینم
چیزی جز این نفس نیست،جانم نثارِ عشق است
هرجا شنیدگفتند،عباس تشنه لب بود؛
میگفت پس حسینم؟این از وقارِ عشق است
🔸شاعر: محمد حسن جنتی
|⇦•از چه هراس از چه باک...
#سینه_زنی تقدیم به روحِ ملکوتیِ سردارِ رشیدِ اسلام ، کابوسِ جبهۀ استکبار شهید حاج قاسم سلیمانی با نوای سید مجید بنی فاطمه •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
از چه هراس از چه باک
خونِ حسین اعتبارِ ماست
ذکرِ هم الغالبون آینۀ روزگارِ ماست
شهادت شهادت شهادت ، افتخار ماست
پایِ عهدمون سر میدیم ، این جهادِ ایرانی هاست
وقتشِ بفهمن ایران ، کشورِ #سلیمانی هاست
پایِ عشق میمونیم ، پایِ عشق میمیریم
ما حسین حسین میگیم ، انتقام میگیریم
الموت لاسراییل ، الموت لامریکا
لبیک یا زینب ، لبیک یا زهرا
از چه هراس از چه باک
راهِ علی روبرویِ ماست
از دلِ عرش تا به خاک ، نام علی گفتگویِ ماست
شهادت شهادت شهادت ، آرزویِ ماست
از نفس نخواهیم افتاد ، از علی نفس میگیریم
بعد از قدس ان شاالله ما بقیعُ پس میگیریم
پایِ عشق میمونیم ، پایِ عشق میمیریم
ما حسین حسین میگیم ، انتقام میگیریم
الموت لاسراییل ، الموت لامریکا
لبیک یا زینب ، لبیک یا زهرا
از چه هراس از چه باک
عشقِ علی در سرشتِ ماست
راهِ علی تا ابد راهِ ورودِ بهشتِ ماست
شهادت شهادت شهادت سرنوشتِ ماست
بعدِ این همه سال دشمن خوبه که مارو بشناسِ
راهِ مادرایِ ما هم ، راهِ مادرِ عباسِ
پایِ عشق میمونیم ، پایِ عشق میمیریم
ما حسین حسین میگیم ، انتقام میگیریم
الموت لاسراییل ، الموت لامریکا
لبیک یا زینب ، لبیک یا زهرا
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#حاج_قاسم_سلیمانی
#راهیان_نور
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
banifateme_sardar_soleymani.mp3
7.57M
|⇦•از چه هراس از چه باک...
#سینه_زنی تقدیم به روحِ ملکوتیِ سردارِ رشیدِ اسلام ، کابوسِ جبهۀ استکبار شهید حاج قاسم سلیمانی با نوای سید مجید بنی فاطمه •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
رهبر انقلاب:
شهید سلیمانی، هم در زمان زنده بودنش استکبار را شکست داد، هم با شهادتش شکست داد
#سومین_سالگرد
#حاج_قاسم
#جان_فدا
#شد_باز_دل_دلتنگ_روی_حاج_قاسم
#سالگرد_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهید_شهادت_جان_فدا
🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷
شدباز دل دلتنگ روی «حاج قاسم»
دلتنگ آن خُلق نکـوی «حاج قاسم»
درماتمش بابُغض این غم گریه کردیم
هـم فـاطمـیه هـم مُـحَرم گـریه کـردیم
کی میرود ازخاطرم روزی که میسوخت
سردار دلها یار دلسوزی که میسوخت
کی میرود آن صبح روزجمعه از یاد
آن اربـاً اربـا پیکر و دستی کـه افتاد
تا که سپاه قدس ماشد بی سپهدار
مولای ما «سیدعلی»شدبی علمدار
آری هنـوزم داغ جـانکاه اسـت یاران
جای نفس درسینه ام آه است یاران
درد فراقش درد جانسوز است مارا
این داغ حتی استخوان سوز است مارا
یادش بخیر لبخندهای دل نشینش
عطر شهیدان می طراوید ازجبینش
یادش بخیربوداست دلتنگ شهیدان
گرچه همیشه بود همرنگ شهیدان؟
ازحاج قاسم درس خوش عهدی گرفتیم
عشق و وفا را از«ابومهدی» گرفتیم
یار صدیق حاج قاسم بود این مرد
هرجاکه حاجی بودلازم بوداین مرد
آری«ابومهدی»چو همرزمی وفادار
بهر«سلیمانی» برادر بود و هم یار
درب شهادت رابه یک آن باز کردند
ازفرش سوی عرش حق پرواز کردند
گرچه هـزاران دل اسیر این فـراقند
آن دو نمـاد عشـق ایـران و عـراقـند
آری شهیدان برکت شهرو دیارند
روزی خــوران سفـرۀ پــروردگـارند
ای تک سوارعرصۀ عشق وشهادت
وی بهترین یار«ولی»یار «ولایت»
افسوس ازجمع عزیزان رفتی ای مرد
رفتی ومانده دردل ماکوهی ازدرد
رفتی وجای خالی ات رادرد دیدیم
داغ تو آنچه با دلِ ما کرد دیدیم
ماخواب بودیم وتو را ازماگرفتند
آخر تـو را نـامـردها از مـا گـرفتند
شددر وصیت نامه ات زیبا روایت
باجان و دل بایدشویم یار«ولایت»
تادر ره عشق«ولی» بی سرنگردیم
سوگندبرخونت ز راهت برنگردیم
هرجاکه نامت هست سرسبزوبهاری است
خون توتاصبح ظهورعشق جاری است
شیرین ترین متن پیامت فتح«قدس» است
ای«حاج قاسم»انتقامت فتح قدس است
صَهیون و وَهّابیت و آل سعودی
از برکت خونت فنا گردند بزودی
رفتی وکوه غم نشسته بر دل ما
ذکرخوشت گردیده نُقل محفل ما
رفتی ومارادرغمت بغض«ولی» کشت
هم داغ توهم گریۀ«سیدعلی» کشت
رفتی یتیمان شهیدان گریه کردند
هم یادگاران شهیدان گریه کردند
امروزاگر درخانه آسوده نشستیم
مدیون ایثار شهیدان و توهستیم
تا به اَبد باشد دل ما از غمت پُر
ازخدمتی که کرده ای برما تشکر
راه تو راه انبیا راه حسین است
شدپیروت هرکس که دلخواه حسین است
ازداغ توما باهمه احساس خواندیم
درماتمت ما روضهٔ عباس خواندیم
در روضه هایت گفته بودیم یا اباالفضل
سردار،جایت گفته بودیم یا اباالفضل
دستت جدا گر پاره پاره پیکرت بود
شکر خداانگشت وهم انگشترت بود
جسمت اگرچه اِرباً ارباشدکفن داشت
گرچه درآتش سوخت تِکّه پیرهن داشت
شکر خداسردارچون، بعد ازشهادت
هرگز نشد به اهل بیت تو جسارت
دیگر یتیمان تو را که بی بهانه
هرگز نگفتند تسلیت با تازیانه
بعد ازبخون غلتیدنت سرداردلها
دیگرنبردند به اسارت خواهرت را
«مداح»این شدآخرین حرف شهیدان
عالم به قربان غریبی ات حسین جان
🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
بخشی از زيبایی های وقايع کربلا ...!
✿ زيباترین خواهش یک زن ↯
همراه کردن زهير با امام حسین (ع) توسط همسرش
✿ زيباترين بازگشت ↯
توبه حر و الحاق به سپاه امام حسين (ع)
✿ زيباترين وفاداری ↯
آب نخوردن حضرت اباالفضل (ع) در شط فرات
✿ زيباترين جنگ ↯
نبرد حضرت علی اکبر (ع) با دشمن
✿ زيباترين واکنش ↯
پرتاب کردن سر وهب توسط مادرش به طرف دشمن
✿ زيباترين پاسخ ↯
احلیٰ مِن الْعَسَل جناب قاسم ابن الحسن(ع)
✿ زيباترين هديه ↯
تقديم عون و محمد به امام حسين (ع) توسط مادرشان حضرت زينب (س)
✿ زيباترين نماز ↯
نماز ظهر عاشورا در زير باران تير
✿ زيباترين جان نثاری ↯
حائل قرار دادن دست ها، توسط عبدالله ابن الحسن (ع) و دفاع از عمو
✿ زيباترين سخنرانی ↯
سخنرانی امام سجاد (ع) و حضرت زينب (س) در کاخ ظلم
❗️ از همه زيبايى ها زيباتر، جمله «ما رأيتُ إلّٰا جميلاً» که حضرت زينب (س) حيدر وار بيان کرد.
وقتی که یزید با کنایه از ایشان پرسید: خب, چه دیدی؟
و خانم جواب دادند:
⇦ غیر از زیبایی چیزی ندیدم ⇨
4_5994648376589682119.mp3
211.3K
وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
تسلیت بر آل خیرالمرسلین
رفته از دار جهان امالبنین
باز، داغ فاطمه
تازه شد بهر همه
حضرت عباس، ماه علقمه
دستهگل آرد برای فاطمه
باز، داغ فاطمه
تازه شد بهر همه
مادر پاک شهیدان حسین
درجنان گردیده مهمان حسین
باز، داغ فاطمه
تازه شد بهر همه
ای مدینه آن بهشت یاس کو؟
وامصیبت مادر عباس کو؟
باز، داغ فاطمه
تازه شد بهر همه
روز یاران زین غم عظما شب است
این همان تکرار داغ زینب است
باز، داغ فاطمه
تازه شد بهر همه
او به یاد حضرت عباس بود
اشک چشمش وقف خیرالناس بود
باز، داغ فاطمه
تازه شد بهر همه
عون و جعفر!دیده از خون تر کنید
امشب استقبال از مادر کنید
باز، داغ فاطمه
تازه شد بهر همه
حاج غلامرضاسازگار
4_5823187243409344424.mp3
5.56M
روضه خانم ام البنین
مزاره گوز یاشی سوغات آپاردی ام البنین
غم وملالیلن عمرون قوتاردی ام البنین
اوغولسوز ئولدی الهی اوغولارین آناسی
ئوزی بقیعده یاتوب کربلاده دورت بالاسی
(یانایانا دییر ابوالفضل ئولورم)
آنان ئولنده آقا بوش ایوین بوجاقینده
دیله قالموشودی پرچمین قوجاقینده
(ابوالفضلین قانلی علمین قویوردی اورگینین باشنااله یانایانا دییردی بالا اوجا بویوا ننون قربان)
خیالی قبریوین اوسته گونوزلر آغلاردی
(گیدردی قبرستان بقیعه دورت دنه قبر دوزلدردی خانم یوزون قویاردی اوقبریلرین اوستونه دیردی بو عونومون قبری بوفضلیمین قبری بو جعفرین قبری بودا ابوالفضلین قبری)
خیالی قبریون اوسته گونوزلر آغلاردی
گئجه گلردی ایوه مشکیوی قوجاخلاردی
(اوغلی ئولن ننه اولسا گذشت الر ؛الله نه چتین اولار ننه نین اوغلی ئوله ایوینده نشانه سی قالا یادگاری قالا)
دیردی قانه باتان مشکیوه ننون قربان
خجالتینن آخان اشکیوه ننون قربان
بالا
من گیدن وقتیده هر مجلسه هر انجمنه
یر ویرردی ننه لر عرشه مجلسده منه
ظلمدی گوردوگی گونن دالی هر کیمسه قالا
ایندی هیچ مجلسه دعوت الین یوخدی بالا
#روضه_ام_البنین_س
6563_1580645758.mp3
4.46M
محمد حسین حدادیان
نوحه حضرت ابوالفضل
قلبم گرفتارت حالم پریشونت
من گریه ها کردم با اسم محزونت
هر شب به یاد تو چشمامو تر کردم
دیدی جوونیمو تو روضه سر کردم
( باز آبرومو خریدی میدونم )
( درمون دردامی دردت به جونم )
( خیلی بدهکار آقایی هاتم )
( میخوام همیشه کنارت بمونم )
آقا حسینه حسینه حسینه
مولا حسینه حسینه حسینه
اشک منو دیدی بازم کرم کردی
آدم نبودم من تو آدمم کردی
دور از تو دنیا رو میخوام چیکار آقا ؟
بازم دلم تنگه تنهام نذار آقا
(نیمه شبا سر رو تربت میذارم )
( میگم حسین آروم آروم می بارم )
( از تو بغیر از محبت ندیدم )
( من هیچکسو مثل تو دوس ندارم )
آقا حسینه حسینه حسینه
مولا حسینه حسینه حسینه
عمری دل زارم مست اباالفضله
روزی هر سالم دست اباالفضله
کارم گره خورده ای با وفا عباس
ماه بنی هاشم مشکل گشا عباس
( از بچگی گریه کردم براتو )
( از من نگیر اشک تو روضه هاتو )
( اسمت شده مرهم هر چی درده )
( هیچکی تو قلبم نمی گیره جاتو )
سقا اباالفضل اباالفضل اباالفضل
آقا اباالفضل اباالفضل اباالفضل
دینم حسین و رباب و رقیه
دنیام اباالفضل اباالفضل اباالفضل
آقام اباالفضل اباالفضل اباالفضل
آقام اباالفضل اباالفضل اباالفضل
Alimi-SalgardMarhoomZaker1393[03].mp3
6.2M
گفتن ندارد...گفتن ندارد...
نشسته کنج بقیع و غیر از مِحَن ندارد
ای وااای مردم حسینِ من
مانده بین صحرا کفن ندارد
ام البنین وای مادر...
وای مادر...وای مادر...
حسین....حسین....حسین من
واست بمیره مادر
ضیاء هر دو عین من
واست بمیره مادر
ام البنین وای مادر...
وای مادر...وای مادر...
گفتن ندارد... گفتن ندارد...
آن لاله ای که پژمرده دیگر چیدن ندارد
در بین کوفه کسی شبیه
حرمله دست بزن ندارد
رباب....رباب....رباب....رباب
عباسمو حلال کن
اگه علی نخورده آب
عباسمو حلال کن
ام البنین وای مادر...
وای مادر...وای مادر...
گفتن ندارد...گفتن ندارد...
ای وای زینب که جای
سالم به تن ندارد
بین خرابه رقیه مثل
بابای خود او کفن ندارد
ام البنین وای مادر...
وای مادر...وای مادر...
خدا...خدا...خدا...خدا...
زینبو کوچه بازار...
که بیشتر از کرب و بلا
زینبو داده آزار
عمری نمک گیر این روضه هاتم
خوبم بدم هرچی هستم به پاتم
گفتن که قول تو رد خور نداره
ارباب خوبم چی شد پس براتم؟ ۲
وای – چقدر دوری و دوستی آقا
وای – نگام کن تو رو جون زهرا ۲
حسین وای ۳
****
تو شاهی و من به عشقت مریدم
با لطف تو من به اینجا رسیدم
کم کم دارم پیر میشم اما آقا
حتی یه بار کربلاتو ندیدم ۲
وای – میدونم که سر بارت هستم
وای – سگ پشت دربارت هستم ۲
حسین وای ۳
****
آقا می دونم چقدر بد حسابم
میخوام کنی مثل نوکر خطابم
هر چی که از من بدی دیدی آقا
گفتی بیا و نکردی جوابم ۲
وای – آقاجون چقدر تو کریمی
وای – منم اون گدای قدیمی ۲
حسین وای
شاعر: میثم میرزایی.
#حضرت_ام_البنین
با فرض اینکه غصه ی دختر نباشد
با فرض اینکه خاطرات در نباشد
اصلا همینکه حضرت مادر نباشد
کافیست تا جان در تن حیدر نباشد
همصحبتش چاه است یعنی محرمی نیست
او حجت ا... است، این غم کم غمی نیست
دردی که دارد در گلویش ناتمام است
غرق سکوتست و به فکر انتقام است
میداند و چشم انتظار یک امام است
این قصه تا مهدی(عج) نیاید نا تمام است
سخت است حیدر باشی و ساکت بمانی
توفان خیبر باشی و ساکت بمانی
با اینکه بعد از مصطفی بابای دنیاست
با اینکه شاهدهاش می دانند مولاست
از صبح پای نخل و شب با چاه تنهاست
بیتاب عاشوراست یعنی فکر فرداست
وقتی حسین اندیشه ی یعسوب دین شد
قرعه به نام حضرت ام البنین شد
حق پهلوانی در خور پیکار میخواست
جنگ آوری که حیدر کرار میخواست
دلدار دلبرها سپاهش یار میخواست
یعنی امیر عشق پرچمدار میخواست
زهرا دعا کرد و علی حاجت روا شد
در قصه پای حضرت عباس وا شد
اول به قلب کودکش تفسیر آموخت
در سجده هایش ناله ی شبگیر آموخت
کم کم به چشم نافذش تاثیر آموخت
آخر به دستش کار با شمشیر آموخت
این دستها با دست عالم فرق دارد
عشق حسین آدم به آدم فرق دارد
از کودکی مولا صدا میکرد او را
هر لحظه و هرجا صدا میکرد او را
خم میشد و آقا صدا میکرد او را
در خلوتش لیلا صدا میکرد او را
مجنون که باشی غیر از این کاری نداری
جز شوق لیلا منطقی داری؟...نداری!
محراب دلخون بود، شاه لا فتی رفت
شهر کرامت زیرو رو شد، مجتبی رفت
شمشیر شک در سینه ها تا انتها رفت
پس دست حق سمت امام کربلا رفت
خورشید رفت و غم به قلب ماه افتاد
عباس همراه امامش راه افتاد
آواره و مجنون صحرای حسین است
تشنه ست با این حال سقای حسین است
عمریست میداند که دل جای حسین است
راه ظهور از رد پاهای حسین است
قربان چشمانی که در توفان بصیرند
این چشمها، این دستها خیر کثیرند
قامت بلند کاروان صاحب لوا شد
در راه پیش کودکان صد بار تا شد
همبازی و همراه دختربچه ها شد
در اوج بازی بر زمین افتاد و پا شد
لبخند کودکها به افتادن می ارزد
این منطق عشق است: جان دادن می ارزد
نقطه سر خط، شب شده...شش ماهه خواب است
تاریک شد خیمه...زمان انتخاب است
چشمان مومن سمت چشم ماهتاب است
او دست بر سینه ست، او پا در رکاب است
عباس ماند و اقتدا کردند یاران
از پیش، جانها را فدا کردند یاران
فردا شد و شد آنچه شد ...خورشید تنهاست
تنها که نه...با ماه خود غرق تماشاست
غرق تماشای علی ها بین صحراست
آنجا که باید دل به دریا زد همینجاست
پس آبرویش را به روی دوش انداخت
او که یمین میباخت اما دین نمیباخت
حسن اسحاقی👆
#حضرت_ام_البنین
مادرم در گوش من خوانده است:«یا ام البنین»
ذکر من تا روز محشر هست:«یا ام البنین»
هرکسی که توبهاش در محضر ربّ شد قبول
قبل از آن در زیر لب گفته است:«یا ام البنین»
مستجاب الدعوه شد هرکس که در این روزگار
بر گدایان درت پیوست یا ام البنین!
ما همیشه محضر تو عرض حاجت کردهایم...
...هرکجا خوردیم بر بن بست یا ام البنین!
هفت پشتم را نظر کردم تماماً بوده اند
نوکر عباس تو دربست یا ام البنین!
در حمایت از غریب کربلا ، عباس تو
دست داده تا بگیرد دست یا ام البنین!
فرق او را با عمودی تا دم ابرو شکافت
آن «حکیم بن طُفِیلِ» پست یا ام البنین!
خون چکید از چشمهایش روی نیزه تا که دید
دست زینب را کسی می بست یا ام البنین!
بعد عباست برای غارت اهل حرم
حرمله با شمر شد همدست یا ام البنین!
گرچه قدّت تا شده از غصهی زینب ولی
حرمتت با کعب نی نشکست یا ام البنین!
مهدی علی قاسمی👆
#حضرت_ام_البنین
یه مادر داره از احساس میگه
داره از روضه ی حساس میگه
گمونم روضه خون ام البنیه
داره از قامت عباس میگه:
قد و بالای عباسم نظر خورد
به چشم شیر من تیر سه پر خورد
خود من از بشیر اینو شنیدم
عمود آهن دشمن به سر خورد
شنیدم کوفیا دورش رسیدن
شنیدم دست عباس و بریدن
شنیدم بچمو شرمنده کردن
شنیدم مشکشو تیرا دریدن
تا وقتی روضه خون ام البنینه
ربابم گوشه ی مجلس میشینه
تا وقتی حرف مشک پاره میشه
رو لب گل میکنه داغ سکینه:
همین قد میگم از داغ زیادم
نگاه مهربونش مونده یادم
الا ام البنین شرمنده ام من
خودم دسته عموجون مشک دادم
شدیم آواره با زخم و تب و درد
سر ما نعره میزد شمر نامرد
پایین نی رد خونو میدیدم
عمو بالای نی خون گریه می کرد
میگه ام البنین، غم بی حسابه
جلو چشمام یه مشکه پاره قابه
میسوزه قلبمو آروم نمیشم
دلیل شرم من اشکه ربابه
خدایا پُر اگه پیمونه می شد
علی اصغرم گریون نمی شد
حسین من با طفل شیرخوارش
میون هلهله حیرون نمی شد
همین که روضه میره سمت گودال
رباب و زینبَن که میرن از حال
امون از تیغ و تیر و سنگ و نیزه
امون از غارت پیراهن و شال
چرا تشنه تو رو کشتن حسینم
سرت رو روی نی بردن حسینم
همه رفتن...یه گوشه دم گرفته
حسین من حسین من حسینم
مرضیه نعیم امینی👆
#حضرت_ام_البنین
روضه جان دادن عباس دلگیرت نمود
ماتم جانسوز سقای جوان پیرت نمود
آنقدر روضه شنیدی از بشیر و دیگران
که به یکباره تورااززندگی سیرت نمود
جای توخالی بنینت روسپیدت کرده اند
شیرپاکت جلوه گردرکربلاشیرت نمود
سربلند عالمت گرداند سقای حرم
گرچه داغ سینه سوزاوزمینگیرت نمود
روز روشن ازفرس افتادباضرب عمود
درک این روضه حزین وزاروشبگیرت نمود
جای تو خالی کجابودی ببینی دشمنان
پیکرش راپاره پاره ضرب شمشیرت نمود
حیف شد آن دیده مشگل گشایش راعدو
چون گریبانت دریده ضربه تیرت نمود
بسکه ازهرسوتنش شدطعمه سرنیزه ها
گوئيا سرتا به پایش را چو زنجیرت نمود
اسلام مولایی👆
#حضرت_ام_البنین
زبانحال حضرت امالبنین س با حضرت زینب س
شرمنده ام که سوخت میان شرر پرت
آتش گرفت باغ گل لاله در برت
شرمنده ام که مشک ابالفضل پاره شد
شرمنده رباب شد و کام اصغرت
مهلت نداد عمود به قولش وفا کند
عباس من که آب شد از آه آخرت
زینب حلال کن پسرم را حلال کن
قسمت نشد صدات کند چون برادرت
دست شکسته خون ز دو چشمان خون گرفت
خیلی شدم دوباره بدهکار مادرت
ای من فدای ناله ی روی بلندی ات
شرمنده ام که رفت ز دستت برادرت
سم ستور قسمت آن جسم پاک شد
بالای نیزه رفت سرش در برابرت
عباس رفت و آتش لشکر بلند شد
آتش گرفت چادر و دامان و معجرت
وحید محمدی👆
#حضرت_ام_البنین
روزگارم در غمِ آن قد و بالا سوخته
باغِ من گُل داشت روزی حیف حالا سوخته
وایِ من از پنج فرزندم یکی باقی نماند
وای بر دل زندگیام جمله یکجا سوخته
کاروانی که دلم را بُرد روزی با خودش
آمده از گرد و خاکِ راه اما سوخته
هرچه گشتم بینشان شاید که بشناسم کسی
هرکه دیدم پیر بود و شمعآسا سوخته
بال و پرهاشان شکسته یا کبود و بیرمق
شانهها از تازیانه خُرد حتی سوخته
چشمها از فرط سیلی سرخ و نابینا شده
چهرهها لبریز تاول زیرِ گرما سوخته
گیسوان زردند ، گویا بین آتش ماندهاند
تارِ موهاشان گره خورده است گویا سوخته
تا که پرسیدم امیرِ کاروان حالا که هست
بینِشان دیدم زنی اما سرا پا سوخته
گفتمش کو گیسوانِ زینبیات گفت آه
شعلهای بر معجرم اُفتاد آنجا سوخته
گفتمش سالارِ زینب را نمیبینم چرا؟
گفت دیدم چهرهاش بر ریگِ صحرا سوخته
شعله بود کرببلا و دود بود و خیمهها
بین آتش دختری دیدم که تنها سوخته
حسن لطفی👆
@navaye_asheghaan
#اینک_منم_دلتنگ_روی_حاج_قاسم
#سالگرد_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهید_شهادت_جان_فدا
🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷
اینک منم دلتنگ روی «حاج قاسم»
دلتنگ آن خُلق نکـوی «حاج قاسم»
درماتمش بابُغض این غم گریه کردیم
هـم فـاطمـیه هـم مُـحَرم گـریه کـردیم
کی میرود ازخاطرم روزی که میسوخت
سردار دلها یار دلسوزی که میسوخت
کی میرود آن صبح روزجمعه از یاد
آن اربـاً اربـا پیکر و دستی کـه افتاد
تا که سپاه قدس ماشد بی سپهدار
مولای ما «سیدعلی»شدبی علمدار
آری هنـوزم داغ جـانکاه اسـت یاران
جای نفس درسینه ام آه است یاران
درد فراقش درد جانسوز است مارا
این داغ حتی استخوان سوز است مارا
یادش بخیر لبخندهای دل نشینش
عطر شهیدان می طراوید ازجبینش
یادش بخیر که بوددلتنگ شهیدان
گرچه همیشه بود همرنگ شهیدان
ازحاج قاسم درس خوش عهدی گرفتیم
عشق و وفا را از«ابومهدی» گرفتیم
یار صدیق حاج قاسم بود این مرد
هرجاکه حاجی بودلازم بوداین مرد
آری«ابومهدی»چو همرزمی وفادار
بهر«سلیمانی» برادر بود و هم یار
درب شهادت رابه یک آن باز کردند
ازفرش سوی عرش حق پرواز کردند
گرچه هـزاران دل اسیر این فـراقند
آن دو نمـاد عشـق ایـران و عـراقـند
آری شهیدان برکت شهرو دیارند
روزی خــوران سفـرۀ پــروردگـارند
ای تک سوارعرصۀ عشق وشهادت
وی بهترین یار«ولی»یار «ولایت»
افسوس ازجمع عزیزان رفتی ای مرد
رفتی ومانده دردل ماکوهی ازدرد
رفتی وجای خالی ات رادرد دیدیم
داغ تو آنچه با دلِ ما کرد دیدیم
ماخواب بودیم وتو را از ماگرفتند
آخر تـو را نـامـردها از مـا گـرفتند
شددر وصیت نامه ات زیبا روایت
باجان و دل بایدشویم یار«ولایت»
تادر ره عشق«ولی» بی سرنگردیم
سوگند بر خونت ز راهت برنگردیم
در مکتبت اندیشه های پایداری است
خون توتاصبح ظهورعشق جاری است
شیرین ترین متن پیامت فتح«قدس» است
ای«حاج قاسم»انتقامت فتح قدس است
صَهیون و وَهّابیت و آل سعودی
از برکت خونت فنا گردند بزودی
امروزاگر درخانه آسوده نشستیم
مدیون ایثار شهیدان و توهستیم
تا به اَبد باشد دل ما از غمت پُر
ازخدمتی که کرده ای برما تشکر
رفتی وکوه غم نشسته بر دل ما
ذکرخوشت گردیده نُقل محفل ما
راه تو راه انبیا راه حسین است
راه علمدارحسین ماه حسین است
رفتی ومارادرغمت بغض«ولی» کشت
هم داغ توهم گریۀ«سیدعلی» کشت
رفتی یتیمان شهیدان گریه کردند
هم یادگاران شهیدان گریه کردند
ازداغ توما باهمه احساس خواندیم
درماتمت ما روضهٔ عباس خواندیم
درروضه هایت گفته بودیم یا اباالفضل
سردار،جایت گفته بودیم یا اباالفضل
دستت جدا گر پاره پاره پیکرت بود
شکر خداانگشت وهم انگشترت بود
جسمت اگرچه اِرباً اربا شدکفن داشت
گرچه درآتش سوخت تِکّه پیرهن داشت
شکر خداسردارچون، بعد ازشهادت
هرگز نشد به اهل بیت تو جسارت
دیگر یتیمان تو را که بی بهانه
هرگز نگفتند تسلیت با تازیانه
بعد ازبخون غلتیدنت سرداردلها
دیگرنبردند به اسارت خواهرت را
«مداح»این شدآخرین حرف شهیدان
عالم به قربان غریبی ات حسین جان
🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
خوشم با درد هجران و غریبی
نمی خواهم دوایی یا طبیبی
تو ای پیر دعا خود را دعا کن
مگیر از بهر من امَّن یجیبی
ز دلسردی دوران غم ندارم
که عشق افکنده در جانم نحیبی
بلی جانکاه باشد درد هجران
نمی نالم ولی از بی شکیبی
چو می خواهد دلم از غم بنالد
محبت می زند بر او نهیبی
بده مژده به جانبازان راهش
نباشد بهرتان جز او مجیبی
اگر با درد هجران خو بگیری
به خود گویی عجب عشق عجیبی
شب رویایی عمرم نگارم
گذارد در دهانم قطعه سیبی
بشویم دست از جان و زنم پر
به سوی یار در اوج غریبی
به گرد خیمه اش با نغمه گویم
چو از عشقت مرا دادی نصیبی
طبیبم گر جوابم کرده غم نیست
تو ننمایی جوابم ، یا حبیبی !
🌷🌼🌷🌼🌷
خدای مهربانم ...🙏
تو نهایتی، تو مهربانترینی
و من چقدر خوشبختم که در
آغوش امنِ
رحمت تو هستم ای بیکران مهربان...
🌼پروردگارا...
تو را سپاس برای حضورت
تو را سپاس برای همهٔ موهبتهایت
🌼پروردگارا...
سال جدید میلادی 2023 را
سال عشق و رحمت ،
سال آرامش و محبت
سال پاکی دل و خلوص نیت
برای همه بندگانت قرار بده.
🌼❄️🌼❄️
🌼خدایا
یاریمان کن بتوانیم افکار پریشان خود را رهایی بخشیم ....
و دلمان را مالامال از نور تو گردانیم
راه رسیدن به تو دشوار است
🌼ما را توان تحمل این دشواری عنایت کن
و در تاریکخانه این دنیا تنها رهایمان نکن
همچنان که تنهایمان نگذاشتهای
مرحم دل غمگینمان باش
تا بتوانیم پیام شادی را به دل هستی برسانیم.
🌼مهربانا
به ما بیاموز آنگاه خوشبخت خواهیم بود
که در خوشبخت کردن دیگران سهیم باشیم
و تلاشمان را در یاری رساندن به دیگر انسانها فزونی بخش ....
"الهی آمین "🤲
❄️ خدایـا🙏
🎄در اولین روز سال نو میلادی
✨ بهترین ها و زیباترینها
🎄را برای دوستان و عزیزانم
✨از درگاهت خواهـانـم
❄️خدایـا🙏
🎄قلبشـان را
✨خوشحال و سرشار از
🎄آرامش و خوشبختی بفرما
❄️آمیـــن🙏
🌿🕊🌺
تا باران نباشد، رنگین کمانی نیست...
تا تلخی نباشد، شیرینی نیست...
تا غمی نباشد، لبخندی نیست..
تا مشکلات نباشند، آسایشی وجود نخواهد داشت...
🌼 پس همیشه به خاطر داشته باش:
هدف این نیست که هرگز اندوهگین نباشی، هرگز مشکلی نداشته باشی، هرگز تلخی را نچشیده باشی...
همین دشواریها هستند که از ما
انسانی نیرومندتر و شایستهتر میسازند،
و لذت و شادی را برای ما معنا میکنند...
و اگر در مسیر رود سنگی نباشد، صدای دلنشین رودخانه نیز وجود نخواهد داشت...
غم فراق آمد و غم جگر درست شد
همیشه کار من به لطف چشم تر درست شد
شکسته بال پر زدم تمام روز تا خدا
به آسمان رسیدنم دم سحر درست شد
غبار آشیانه ی کبوتر تو آمد و
دوا برای زخم های بال و پر درست شد
هر آنکه پشتِ در نشست عاقبت گرفت و رفت
همیشه کار سائلان به پشت در درست شد
هزار مدّعی برای دیدن تو آمدند
ولی در این میانه، کار یک نفر درست شد
میانه ی من و تو را گناه زد بهم ولی
همیشه با بزرگیِ، تو بود اگر درست شد
به جای یارتان شدن همیشه بارتان شدم
فقط برای تو، همیشه دردسر درست شد
به داد من نمی رسند توبه های ناقصم
هــــزار بار توبه کرده ام مگر درست شد
اگر به شهر ما بلا نمی رسد به لطف توست
که از دعای تو برای ما سپر درست شد
عجیب گوشه چشم تو رئوف و کیمیاگر است
هزار عبد رو سیَه به یک نظر درست شد
به هر دری زدم که کربلا روم نشد نشد
به دست تو فقط برات این سفر درست شد
اهل مدینه شاهدِ بی یارها شدند
مشهور در زمانه به بی عارها شدند
رفتی توو کسی به علی تسلیت نگفت
اینگونه همنشین عزادارها شدند
می خواستند قبر تو را زیرورو کنند
اسباب زحمت من و تو بارها شدند
گفتند تو مریضه شده جان سپرده ای
مُنکِر به زخم ِ سینه و مسمارها شدند
رفتی تو و به روی سرم خانه شد خراب
اینها به فکر شادی و این کارها شدند
یادم نمی رود که چگونه تو را زدند
اسما و فضه مَحرم اسرارها شدند
بارفتن تو زینب و کلثوم و قافله
آماده ی ورود به بازارها شدند
اینجا تو پیش چندنفر خورده ای زمین
آنها اسیر وارد تالارها شدند
آن گیسوان ِ ناز که مثل ضریح بود
اسباب دستِ لشگریان بارها شدند
#نـوكــر_نـوشــت:
#فاطمه_جان💔
یادش بخیر بسترت آن گـوشه ی اتاق
حالا میان خانه چه خالیست #جای_تو
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #خامس_آل_عبا
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_محمد_معینی_زاده
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
#شبهای فراق زهرا (س)
#فاطمیه ۱۴۰۱
دیگر خوشی در بیت حیدر جا ندارد
لبخند بر طفلان او معنا ندارد
انبوهی از غم بر دلِ مولا نشسته
با داغ زهرا گشته حیدر دل شکسته
اولاد زهرا زانوانِ غم گرفتند
زینب ، حسین و مجتبی ماتم گرفتند
روز علی از غُصه ی زهرا شده شب
چادر نماز فاطمه شد سهم زینب
تا که نگاهش بر در و مسمار افتاد
از داغ محسن ، داغ زهرا می کند یاد
دیگر مزار فاطمه ، بالین مولاست
چون غرق محنت گشته و تنهای تنهاست
چون مَحرمی دیگر ندارد بعد زهرا
چاه بیابان گشته هَمدم بهر مولا
هر شب به ناله عُقده ی دل وا کند او
با این درِ آتش زده نجوا کند او
گوید که زهرا بانوی پهلو شکسته
دیگر علی بعد از تو شد تنها و خسته
راحت بخواب آرام جان ، نور دو عینم
شب ها کنار زینب و یار حسینم
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی