eitaa logo
کانال نوای عاشقان
13.6هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
312 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. با یاد سردار شهید كويريم و بي تاب باران زهرا فقيريم و محتاج چشمان زهرا بگوييد ما را گدايان زهرا بخوانيد يكتا پرستان زهرا "مسلمان زهرا ، مسلمان زهرا" اگر مثل روديم ، دريا شناسيم به مجنون بگوييد ليلا شناسيم همه سرشناسيم اگر ناشناسيم على دوست هستيم و زهرا شناسيم "به حيدر رسيديم از احسان زهرا" ميان قنوتش دعا كرده زهرا على دوست ها را جدا كرده زهرا بدان يك به يك را صدا كرده زهرا نجف را سراسر بنا كرده زهرا "پس ايوان طلا هست ايوان زهرا" سبب می شود افتخار علی را زند پرچم اقتدار علی را که دنیا ببینند یار علی را بگرداند او ذوالفقار علی را "علی تکیه کرده به جولان زهرا" روا شد پس از فاطمه آرزوها شده بسته لبهاى آن ياوه گوها به كورى چشمان بى چشم و روها صدا زد پيمبر «فداها ابوها» "صدا زد كه بابا به قربان زهرا" سلام ودرود خدا بر خديجه كس بى كسى پيمبر خديجه به دامانش آورده كوثر خديجه همه ابتر و گشته مادر خديجه "شده خوش به لبهاى خندان زهرا" به ما داده ارث خروشانی اش را گرفتيم درس رجزخوانى اش را سپرده به ما موج طوفانی اش را ببينيد ، قاسم سليمانى اش را "که هستیم ما نسل سلمان زهرا" همين عشق را ادعا می كنيم اش فقيرانه ما التجا می کنیم اش همه جان خودرا فدا می كنيم اش چه خوب است مادر صدا می کنیم اش "نخوردیم جز آب و جز نان زهرا" دعا ميكنيم و اجابت گرفتيم در خانه او اقامت گرفتيم براى قيامت ضمانت گرفتيم حديث كسا خواندو حاجت گرفتيم "به آمين و لطف فراوان زهرا" به جز مهر زهرا ثوابی نداریم به جز فاطمه ما جوابی نداریم شب اول قبر عذابی نداریم ز حشر و حساب اضطرابی نداریم "قيامت بگيريم دامان زهرا " غم از ما گرفته اگر غم خریده بد و خوب را نیز ، درهم خریده همه هرچه هستیم باهم خریده برای حسین و محرم خریده "به قربان فرزند عطشان زهرا" قسم بر حسین بدون سپاهش به لب تشنه گوشه قتلگاهش قسم به بنيَّ بنيَّ به آهش به خون گريه زينب بى پناهش "بميريم از داغ طفلان زهرا" شاعر: @navaye_asheghaan
قسم به آب..، به روز نخستِ پیدایِش قسم به باد..، به طوفانِ عاصیِ سَرکِش قسم به خاک..، به آن کوه‌های بی جنبش قسم به شعله‌ی خورشید، وقت هر تابش دلیل خلقت ربّانی جهان آمد بگو به اهل زمین، صاحبَ الزَّمان آمد زبان گشودی و تا عرش ذکر «یارب» رفت قلم به دست گرفتی، دل مُرَکَّب رفت نفس کشیدی و بادصبا..، مؤدَّب رفت دمی که پرده گرفتی ز چهره‌ات..، شب رفت به یُمن طَلعَت رویِ تو می‌کنم خیرات به آخرین سحرِ آلِ صُبح‌دم صلوات نسیم، عطر تو را هر کجاست، می‌جوید تو آن گُلی که زمانِ بهار می‌روید خوشا مشامِ تَری که «وصال» می‌بوید به قول خواجه‌ی شیرازمان که می‌گوید: «به حُسن و خُلق و وَفا کس به یار ما نرسد به یارِ یک‌جهتِ حق‌گزارِ ما نرسد» چه یوسفی‌ست که هجرش کشیدنی باشد! غم فراق ظهورت چشیدنی باشد چِقَدر ناز نگاهت خریدنی باشد علی علیِ لب تو شنیدنی باشد به عشق ذکر تو، ذاکر شویم..، می‌چسبد نجف کنار تو زائر شویم می‌چسبد نیازِ اهل یقین را شکوه ناز، تویی برای قبله‌ی توحیدیان نماز، تویی دری که سمت خداوند گشته باز، تویی قسم به بیتِ خدا، فارس الحجاز تویی به کعبه تکیه بده صبح روز سروری‌ات سرم فدای دم ذوالفقار حیدری‌ات تمام می‌شود این هجر ناتمام آقا به احترام تو دنیا کند قیام آقا فقیر سفره‌ی تو می‌شوم مدام آقا کریم زاده‌ی نسل حسن، سلام؛ آقا شبیه جد کریمت، سخاوتت علنی است کرامت تو به قرآن کرامتِ حسنی است کلام نافذ تو واژه واژه بی همتاست نگاه آبیِ تو بی کرانه‌ی دریاست فقیر کوی تو بودن عروج هرچه گداست محبت تو شبیه محبت زهراست شبیه فاطمه پُر دامنه است شوکت تو چقدر حضرت زهرایی است خصلت تو صدای بانگ اذانِ چهارده معصوم تپش..، تپش..، ضربانِ چهارده معصوم ای آخرین جریانِ چهارده معصوم عزیزِ فاطمه‌جانِ چهارده معصوم تویی که منتقم خون فاطمه هستی به داستان خداوند، خاتمه هستی برای نوح، دمت ساحلی به دریا شد مسیح، ذکر تو را بُرد..، کور بینا شد خلیل با مدد تو بلای بت‌ها شد ولایت تو عصایی به دست موسی شد شروع نقطه‌ی توحید هر قیام، تویی رسول‌های اولوالعزم را امام تویی به شعله می‌کشدم آن غم شب‌افروزم شبیه شمع، سحرهای هجر می‌سوزم هنوز چشم به فصل وصال می‌دوزم تویی مُحول الاَحوالِ عید نوروزم نوید آمدن تو پیام امّید است برای شیعه زمان ظهور تو..، عید است برای قفل ظهورت، کلید بودم کاش میان لشکر عشق‌ات، شهید بودم کاش منم همان که به یارش رسید بودم کاش شبیه شیخِ مفیدت، مفید بودم کاش چقدر دل به هوس‌ها سپرد نوکر تو به درد فصل ظهورت نخورد نوکر تو برای دفع بلا هر زمان که لازم هست به سوی لشکر کـُفـّار صد مهاجم هست هنوز سینه‌ی سنگین من مقاوم هست میان شاهرگم خون حاج قاسم هست اگرچه رفت علمدار..، این علم برجاست به روی شانه‌ی ما بیرق خدا بالاست چه سال‌ها که بدون تو بی بهار گذشت چه هفته‌ها که به ما در فراق یار گذشت چه روز‌ها که به این عاشق تو زار گذشت تمام جمعه‌ی عمرم در انتظار گذشت بس است دوریِ از ما..، بس است..، خسته شدیم به فاطمه قسم آقا..، بس است..، خسته شدیم برای بُردَن نام خوش‌ات دهان برسان لبی بساز برایم سپس زبان برسان به دست سینه‌زنِ‌ من کمی توان برسان مرا به کرببلای «حسین جان» برسان تو را به جان رقیه..، مخواه غم باشم فقط اجازه بده اربعین حرم باشم چقدر آه کشیدی ز دست این اقبال غروب روز دهم طبق سُنَّت هرسال شنیده‌ایم..، تو دیدی چه شد در آن گودال... همان دمی که ز گریه تو می‌روی از حال؛ بهم زند اثر ناله‌ی تو هیئت را حسین می‌کِشی و می‌کُشی جماعت را رسید نیمه‌ی شعبان..، دلم پُر آشوب است نگاه کن به دلی کز گناه معیوب است چقدر گریه به پای فراق مطلوب است مرا سحر برسانی به جمکران..، خوب است میان مسجد تو روضه‌ای به پا بکنیم برای مشک علمدار، گریه‌ها بکنیم خبر رسید به ایمان، ستون دین افتاد وقارِ بیرق شاهَنشَهی زمین افتاد امید تشنگیِ خیمه در کمین افتاد بلند‌مرتبه سقّا ز صدر زین افتاد کسی که چشم ندارد..، کمین خورَد سخت است کسی که دست ندارد..، زمین خورد سخت است
به مناسبت با یاد حاج قاسم رفت اما داستانی مانده است حاج قاسم رفت و راه بی‌کرانی مانده است در تنور سینه‌ها آتش‌فشانی مانده است مکتبش را دوستان و دشمنانی مانده است حاج قاسم رفت اما امتحانی مانده است تازگی‌ها هرطرف رو می کنی روز خداست مالک اشتر زمین افتادنش هم ماجراست حاج قاسم راز و رمز فتح خرّمشهرهاست با علی همراه شو، میزان علیّ مرتضی ست غیرت صفّینیان را نهروانی مانده است ای خمینی‌باوران دنیا جمارانی شده است ای مسلمان وقت تجدید مسلمانی شده است شهر را یک‌روز می‌بینی چراغانی شده است کربلا تا قدس لبریز سلیمانی شده است منتظر باش اتفاق ناگهانی مانده است نور پنهان، ماه پشت ابرها، ظلمت زیاد دشمنی بسیار و فتنه بی حد و بدعت زیاد بزدل و کج‌فهم و سازشکار و بی غیرت زیاد کوفیان! ما اهل ذلت نیستیم عزّت زیاد! در دل ما قاب عکس پهلوانی مانده است حاج قاسم کربلایی بود و سرتاپا حسین خوش به حال آنکه تا آخر بماند با حسین لِلذینَ آمَنوا فی هذهِ الدنیا حسین هرکه عزم کربلا دارد بگوید یاحسین بار سنگینی به دوش کاروانی مانده است ✍ @navaye_asheghaan
. ای آنکه سرداری و سر بر دار داری مانند میثم کوله ای پُربار داری قاسم سلیمانی! تو سلمان زاده هستی صدها مدال از حیدر کرار داری از مالک اشتر، شجاعت ارث بردی بر شانه ی خود بیرق عمار داری دستت علمدارِ علمدار حسین است بالی شبیه جعفر طیار داری از فکه و دهلاویه تا خان طومان از خون عشاق خودت طومار داری تشییع تو بر عالم و آدم نشان داد که عالمی سرباز پای کار داری تو مرد میدان بودی و نشناختیمت بعد از شهادت، جلوه ی بسیار داری حالا که دستت بازشد، ما را دعاکن چه انتظاری حاجی از انصار داری؟ قاسم سلیمانی، بگو تکلیف ما چیست؟ ای آنکه در دل، بغض استکبار داری این انتقام سخت را جدی گرفتیم تو بعد خود هم ملتی بیدار داری دشمن شناسی تو درس مکتب ماست رفتی، ولی هستی و استمرار داری به کوری چشم ایادی نفوذی در لشکرت، صد لشکر مختار داری ای ارباً اربا! شاهد نجوای رهبر! در کربلا حال خوشی با یار داری از بسکه سر دیدی بریده ...نامرتب... دیدیم هرشب دیده ی خونبار داری تو از احبّا هستی و شب های جمعه در کربلا با فاطمه دیدار داری رخت اسیری و سه ساله کم ندیدی با خار صحرا، درد دل انگار داری با آن سفرهایی که بین شام رفتی چه خاطراتی از غم بازار داری داغ دلت ایوان دکان بلند است اشک روان از روضه انظار داری **** غربت ببین! هم عمه سادات  آنجاست هم حرمله، هم خولی بد ذات آنجاست ✍ .
بنده ای که فقیر و ناچاری... نیمه شب در زدی گرفتاری... پرخطا و بد و گنهکاری... غم نخور، چون حسین را داری به غم سینه ات دوا برسان باز خود را به کربلا برسان ای که بر معصیت زدی دامن همه دورند از تو الاّ من گرچه کردی غریبگی با من می خرم روسیاهی ات را من با لباس سیاه نوکریَت شده ام با حسین، مشتریَت صبر کردم محرمش برسد باز دستت به پرچمش برسد از حسینیه ها دمش برسد توبه کن، اسم اعظمش برسد گرچه جرم تو بیش از آنهمه است خرجِ عفوت دعای فاطمه است پی هر چیز میروی آنی بطلب، چشم های گریانی خوش بحالت که با شهیدانی همدانی شو و سلیمانی با حسین عهد بستی عاشورا بنشین پای روضهء زهرا پسر تشنه اش دعا میکرد خنجر شمر، خون به پا میکرد بین گودال، سرصدا میکرد دهنش را به نیزه وا میکرد مگر آن بی حیا امان می داد زنده زنده حسین جان می داد از غم نیزه اش مسیحا سوخت با سرش در تنور، زهرا سوخت آن تن مُثله زیر گرما سوخت جگرش روی ریگ صحرا سوخت بدنی پاره پاره تر ز حصیر دفن شد آخرش میان مسیر .
تقدیم به شهید والامقام یک عده تو را نمی‌شناسند هنوز در غفلت خویش, بی حواس‌اند هنوز تو هیبت آفتابی و شب‌ْپَره‌ها از عکس تو نیز در هراس‌اند هنوز
. سرزمین شیردلان نامت همیشه ورد زبان است قهرمان داغت هنوز در دل و جان است قهرمان دارد غم تو شهرۀ آفاق می‌شود ابلیس از همین نگران است قهرمان در قلب کفر، نام تو را جار می‌زنیم اینجا که میهن خودمان است قهرمان! نزدیک قلّه باج به دشمن نمی‌دهیم این سرزمین شیردلان است قهرمان تا مکتب و مرام تو چشم و چراغ ماست این مرز و بوم، امن و امان است قهرمان ما ملت امام حسینیم تا ابد کاری بزرگ در جریان است قهرمان ✍ 🏷 🇮🇷 .
درحنجره‌ها، صدا، صدای تو بُوَد در دستِ مقاومت، لوای تو بُوَد این عزم خداست، حاج قاسم! والله آزادی قدس، خونْ بهای تو بُوَد
درحنجره‌ها، صدا، صدای تو بُوَد در دستِ مقاومت، لوای تو بُوَد این عزم خداست، حاج قاسم! والله آزادی قدس، خونْ بهای تو بُوَد
؛ با نام و یاد کو مسیحایی که جانِ رفته را باز آورد، در رگ خشک بشر خونی جنون‌ساز آورد؟ مَردهای مُرده بسیارند حرفش را نزن قتلگاهی کو که سرهای سرافراز آورد؟ حاج قاسم کو که با اعجاز نفسی مطمئن، از میان صخره‌های سخت، سرباز آورد؟ در سکوت دردناک و شرمناک منطقه نازم آن حوثی که با خود موشک‌انداز آورد بیشه‌ها از نعره لبریزند و از غُرّش پُرند شیر لبنان حمله بر گرگ دغلباز آورد این همه موشک که در قعر زمین لب بسته‌اند یک نفر باید که آن‌ها را به آواز آورد جرأتی دیوانه از جنس جنونی سرخ کو، تا بدون دکمه موشک را به پرواز آورد؟ کو علمداری که اسرائیل را ذلت دهد پرچم خون فلسطین را به اعزاز آورد؟ کو ابرمردی که پایان شب شیطان شود؟ کو ابالغوثی که دنیا را به آغاز آورد؟ کاش آن دست یداللهی که خیبر را شکست باز با یک ضربه دنیا را به اعجاز آورد... ✍ @navaye_asheghaan
🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷 یاد باد آن نازنین سردار عشق یار مظلومان عالم یار عشق یـاد بـادا کهـنه سـربـاز «ولی» کاشف الکرب و یَلِ «سیدعلی» یـاد بـاد آن آسمانی مـرد را بـا یتیمان شهید همـدرد را «حاج قاسم»تکسوار بی بَدیل خصم بدکینه شدازدستش عَلیل حرمله ها تکسوارم را زدند آن قرار بی قرارم را زدند رفت اما غافل از او دل نشد لحظه ای از یاد او غافل نشد «حضرت سیدعلی» تا رهبراست کشور ما«حاج قاسم»پرور است ازدل وجان با«ولایت»خو گرفت از خدا اینگونه آبرو گرفت از میِ جام «ولایت» بوده مست بال در بال شهادت رفته است تا ابد یادش به دلها ماندنی است درسهای مکتب اوخواندنی است آیه های عشق جاری از لبش شد جهانی ایده ها و مکتبش عشق دارد ریشه در اندیشه اش عشق بازی بود کار و پیشه اش هرکجا میرفت چون گل می شکفت جـز رضـای حـق کـلامی را نگـفت راه مـا راه «سلیـمانی» بُــوَد درسر ما محو«سُفـیانی» بُـوَد مابر این اندیشه براین باوریم آل«صَهیون» را ز پا در آوریم این رژیم جَعلیِ خود ساخته دست سـردار مـرا انـداخته دستهایش تـازه از هم باز شد روز بـدبختـی تـان آغــاز شـد عـاشق از بین بـلا می گذرد راه قدس از کربلا می گذرد «حاج قاسم»رفت وایران گریه کرد سرزمین پاک شیران گریه کرد «حاج قاسم»رفت وداغش مانده است راه و رسم وعطرباغش مانده است آنکه دلتنگ شهیدان بود رفت آنکه همرنگ شهیدان بود رفت در دلِ هرعاشق حاجت می نوشت تا که باشدبا شهیدان در بهشت بسکه دنبال شهادت می دوید عاقبت به آرزوی خود رسید دستش افتاده چو«شاه علقمه» فاطمیه رفت پیش «فاطمه» باخبر بود ارباً اربا می شود فاطمیه پیش«زهرا» می رود آه ای«سـردار»دلها آه آه گریه کردآن شب برایت چشم ماه شک ندارم تا که افتادی زمین در بغل بگرفت «امیرالمومنین» ای که داری پیش«حیدر» آبرو ازگل یاس «علی» «زهرا» بگو باز گو از«فاطمه»از حال او بـاز گـو از آن شکسته بال او صورتش آیا هنوزم نیلی است؟ جای پنج انگشت وضرب سیلی است؟ «فاطمه»آیا خمیده می رود؟ برزمین خود راکشیده می رود؟ باتو گفت آیا زسیلی خوردنش؟ گفت حیـدر را چگـونه بـردنش؟ بــاز گــو آیــا تــو را داده خــبر؟ چون شده که اوفتاده پشت در؟ باتواز ضرب لگد چیزی نگفت؟ از نود روزی که از دردش نخفت دیـــدن زهــرا گــوارای تــو بـاد «حاج قاسم»جان مبرما را زیاد ای عزیزِ«خامنه ای» و«امام» بـرتـو و روحت صلـوات وسلام قلب«مداح» شد ازاین غم ریزریز کن از او فـردا شفـاعت ای عـزیز 🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 @navaye_asheghaan
🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 اینک منم دلتنگ روی «حاج قاسم» دلتنگ آن خُلق نکـوی «حاج قاسم» درماتمش بابُغض این غم گریه کردیم هم فـاطمیه هـم مُحَرم گریه کردیم کی میرود ازخاطرم روزی که میسوخت سردار دلها یار دلسوزی که میسوخت کی میرود آن صبح روزجمعه از یاد آن اربـاً اربـا پیکر و دستی کـه افتاد تا که سپاه قدس ماشد بی سپهدار مولای ما «سیدعلی»شدبی علمدار آری هنوزم داغ، جانکاه اسـت یاران جای نفس درسینه ام آه است یاران درد فراقش درد جانسوز است مارا این داغ حتی استخوان سوزاست مارا یادش بخیر لبخندهای دل نشینش عطر شهیدان می طراوید ازجبینش یادش بخیر او بود دلتنگ شهیدان گرچه همیشه بودهمرنگ شهیدان ازحاج قاسم درس خوش عهدی گرفتیم عشق و وفا را از«ابومهدی» گرفتیم یار صدیق حاج قاسم بود این مرد او حاج قاسم را ملازم بوداین مرد آری«ابومهدی»چو همرزمی وفادار بهر«سلیمانی» برادر بود و هم یار درب شهادت رابه یک آن باز کردند ازفرش سوی عرش حق پرواز کردند گرچه هـزاران دل اسیر این فـراقند آن دو نمـاد عشـق ایـران و عـراقند آری شهیدان برکت شهرو دیارند روزی خوران سفره ی پروردگارند ای تک سوارعرصۀ عشق وشهادت وی بهترین یار«ولی»یار «ولایت» افسوس ازجمع عزیزان رفتی ای مرد رفتی ومانده دردل ماکوهی ازدرد رفتی وجای خالی ات رادرد دیدیم داغ تو آنچه با دلِ ما کرد دیدیم ماخواب بودیم وتو را از ماگرفتند آخر تـو را نـامـردها از مـا گـرفتند شددر وصیت نامه ات زیبا روایت باجان و دل بایدشویم یار«ولایت» تادر ره عشق«ولی» بی سرنگردیم سوگند بر خونت ز راهت برنگردیم در مکتبت اندیشه های پایداری است خون توتاصبح ظهورعشق جاری است شیرین ترین متن پیامت فتح«قدس» است ای«حاج قاسم»انتقامت فتح قدس است صَهیون و وَهّابیت و آل سعودی از برکت خونت فنا گردند بزودی امروزاگر درخانه آسوده نشستیم مدیون ایثار شهیدان و توهستیم تا به اَبد باشد دل ما از غمت پُر ازخدمتی که کرده ای برما تشکر رفتی وکوه غم نشسته بر دل ما ذکرخوشت گردیده نُقل محفل ما راه تو راه انبیا راه حسین است راه علمدارحسین ماه حسین است رفتی ومارادرغمت بغض«ولی» کشت هم داغ توهم گریۀ«سیدعلی» کشت رفتی یتیمان شهیدان گریه کردند هم یادگاران شهیدان گریه کردند ازداغ توما باهمه احساس خواندیم درماتمت ما روضهٔ عباس خواندیم درروضه هایت گفته بودیم یا اباالفضل سردار،جایت گفته بودیم یا اباالفضل دستت جدا گر پاره پاره پیکرت بود شکر خداانگشت وهم انگشترت بود جسمت اگرچه اِرباً اربا شدکفن داشت گرچه درآتش سوخت تِکّه پیرهن داشت شکر خداسردارچون، بعد ازشهادت هرگز نشد به اهل بیت تو جسارت دیگر یتیمان تو را که بی بهانه هرگز نگفتند تسلیت با تازیانه بعد ازبخون غلتیدنت سرداردلها دیگرنبردند به اسارت خواهرت را «مداح»این شدآخرین حرف شهیدان عالم به قربان غریبی ات حسین جان 🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 @navaye_asheghaan
🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 دلم تنگ قاسم سلیمانی است گـرفـتار آن یـار کـرمـانی اسـت پس ازچند سال غصهٔ سینه سوز دلم از غمش درد دارد هـنوز همه رفته اند و دلم مانده است غم سینه ام داغ فرمانده است غبـار غمش تـا به سینه نشست از این غصه آیینه ی دل شکست امان از جدایی امان از فراق کجا گیرم از«حاج قاسم»سراغ؟ چه گویم ز پاکی و یک رنگی اش بـرای شهـیدان دلتنـگی اش «سلیمانی» از آنِ دنیا نبود در این عالم از بهر او جا نبود چهل سال دنبال پرواز بود به رویش در آسمان باز بود خدا خواست او را عزیزش کند برای خودش ریز ریزش کند خدا خواست او اِرباً اربـا شود در عشقش بسوزد فریبا شود چهل سال کرده شهادت طلب ز دلتنگی آمد جانش به لب یَـل نــامـدار سپـاه علـی شده ارباٰ اربا به راه علی شرر زد به دلهای مردم غمش در آورده ما را زپـا ماتمش عجب داغ سردار جانسوز شد فـراق و غم یـار جـانسـوز شـد تمـامیِ ایـران دلتنگ اوست یتیـم شهیدان دلتنگ اوست یتیمان چو با او صمیمی شدند دوبـاره اسیر یتیمی شدند همان شب که یار «ولی» را زدند علمـدار «سیدعلی» را زدنـد چه دلها که از داغش آتش گرفت گلستان دل باغش آتش گرفت بــه راه «ولایت» بـرای خـدا چو«عباس» دستش زتن شدجدا فـدای تـن اِربـاً اِربـای او چه خالیست این سالها جای او سر ودست و پای تن چاک چاک جدا از هم افتاده بود روی خاک علمـدار بی دست، دستم بگیر تو دستت که باز است دستم بگیر بگیـر دست از هـر کجـا رانـده را زخیـل شهیـدان جـا مـانده را بگیـر دست من ای عزیز نجیب به لطف تو گردم شهادت نصیب یقین دارم ای ساکن شهر نـور تـو رجعت نمایی به وقت ظهور اگـر چـه شده دست وپـایت قلم بـه دستت دهـد بـاز «مهدی» عَلَم علـم را بگیـر و بگـو یــا علـی دوبـاره بـزن نعره هـو یـاعلی سلام ای علمـدار بی دست سلام زجـام شهادت شده مست سلام تـو چون شیشه ی عطر بشکسته ای به جان و دل خلق بنشسته ای فتاده به هر سوی بال و پرت شده روضه خوان دست وانگشترت بـریده چـو دیدند دستت همه تَجَسُّـم شده روضه ی علقمه برای همه دست تـو روضه خواند دگـر هیچ طاقت به دلها نماند به هر محفلی درد احساس شد همه روضه از دست عبـاس شد همان روضه ای که به کرب وبلا دو دستـان «عباس» گشته جدا همان دم که عباس پرپر زده حسین در کنارش بر سر زده ز خجلت علمدار آهی کشید خبر آمد و رنگ طفلان پرید خبر آمد احساس را کشته اند سپهدارم عباس را کشته اند تن ساقی چون لاله گلگون شده از این غصه«مداح» دلخون شده 🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 @navaye_asheghaan
🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 غم بی دردو درمون دره مه دل غـم سـردار کـرمون در مـه دل خدا دونّه مه دل وِنِسّه تنگه کهو نیل مثل آسمون رنگه جان برار سلیمانی ته قروون اَمه سردار سلیمانی ته قروون تِره «مسلمِ» کار بِنگونه سردار دَسِ یزیدی یون بَعی گرفتار تــره «ابـن زیــادِ» ایـن زمونه از ضـرب کینه بَهیته نشونه خـبر بمـو بـه امام زمـونه تِه«سردار سلیمانی» ره بَزونه اَمه «جان آقای» دل بَسـوته مه جان وِنِه فدای دل بَسوته تِه بُوردی جان آقا بِرمه کِرده وِنــه چـراغ دلخـشی دَمـرده غـریب جـا بَعـی مهمـون قرون بَسوتِـه تـن و غـرق خـون قرون تِـه چِشِ قرون عین دِتـا الماس تِه دَس جدامثل«حضرت عباس» تِه که شه بَعی مهمون شهیدون یتـیم بَیـنه یتیـمون شهیدون یتیمون دل از غم تَش وِشنه ته درد دوری وِشونّه کِشنه تِه بُوردن بُوردن وچِش مَشت وارش کجه بوردی هنوز راه دره مه چِش اگه بَسوته تِه تن «حاج قاسم» آخر بِموعه وطن «حاج قاسم» اگـر چـه پاره پاره بَیّـه تِه تن آخر تِـه پاره تَـنِ بَهییه کـفن تـره هـاکـردنـه تشـییع جنازه تِـه تـن نَشـیّه زیـر نَعـل تـازه ته خواخر ره نَوِردنه اسیری وِره آزار نِــدانـه سـرِ پیـری ته انگشتر ره ساربون نَوِرده تِه سر ره که خولیِ دون نَوِرده اَمـان از غـریبـیِ امـام حسـین وِنِـه غـم نصیبیِ امام حسین وِنـه خواخرهمونجه بورده ازحال وِنـه مـار نـاله زوعـه دور گودال تِــره بَکـوشتِنه تــِه مـار بَمـیره تِــره بَـروشتنه تِــه مـار بَمـیره الهـی بَهـووه «مداح» تِـه قـرون تِه قتلگاه بَهییه چشمه ی خون 🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 @navaye_asheghaan
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۷_۳۱_۲۲_۰۶_۵۱_۴۱۲.mp3
8.5M
زیارت عاشورا 🎙 «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏
حرم یعنی نگاه آبی دریا و طوفانش حرم یعنی تلاطم‌های امواج خروشانش حرم گاهی میان قاب چشم حضرت مولاست که هر شب در میان چاه‌ها می‌کرد پنهانش حرم گاهی فراتر می‌رود از مرز اندیشه تصور می‌شود بی‌گنبد و بی‌صحن و ایوانش حرم گاهی رسیده نیمه‌شب در دِیرِ نصرانی و هم‌صحبت شده با راهب تازه مسلمانش حرم گاهی همین‌جا گوشۀ دنجِ همین خانه‌ست همین سجاده، با تسبیح و مُهر و عطر و قرآنش... حرم گاهی همین جمهوری اسلامی ایران... همین که حاج قاسم این چنین می‌شد غزل‌خوانش همین خاکی که هر روزِ خدا خورشید از مشرق برای عرض حاجت می‌رسد در صحنِ سلطانش به سمت آسمان‌ها کوچه‌هایش نور می‌بارند به دنبال دلیلِ گفته‌ام هستی؟شهیدانش جزیره از نبود باکری‌هایش شده مجنون شده پُر خون دو چشم آسمان در سوگ دورانش نگاه آبی‌اش هر جا که باشد، آسمان آبی‌ست چه بغداد و چه سوریه، چه بیروت و چه تهرانش «اِذا جَاءَ» بخوان آری که «نصرُالله» نزدیک است بگو با کفر از فتح بلندی‌های جولانش زمانی قدس آغاز مسیر اربعینی‌هاست هزاران فرسخ آری دورتر از مرز مهرانش * * برای حاج قاسم ابتدا این شعر را خواندم کنار سنگ قبرش، در میان بُهت هجرانش برایش خواندم‌ و او می‌شنید و خوب می‌دانم که با این حرف‌هایم برده‌ام زیره به کرمانش برایش از حرم‌ها گفتم و از سرزمینی که سلیمانی شود هرکس که باشد مرد میدانش ✍ @navaye_asheghaan
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۷_۳۱_۲۲_۰۶_۵۱_۴۱۲.mp3
8.5M
زیارت عاشورا 🎙 «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏
. ما اهل دل و سوز نهانیم همه پروانه ی آن یوسف جانیم همه جمعیم در اینجا که بدانیم همه در لشکر صاحب الزمانیم همه در سینه بجای قلب، باور داریم ما دست به ذوالفقار حیدر داریم پشت سر ما دعای مادر مانده شمشیر علی بر سر خیبر مانده مردانه حسین پای کشور مانده حق است که شد سیّدعلی فرمانده تا هیأت ما سپاه ایرانی هاست این لشکر ما پُر از سلیمانی هاست یکّی و دو تا علم ندارد اسلام سردار رشید، کم ندارد اسلام والله که قدّ خم ندارد اسلام با اهل جهاد غم ندارد اسلام ای غزه! رسیدن به هدف نزدیک است چون مسجدالاقصی به نجف نزدیک است ایمانِ دل قنبر و سلمان قویَ است طعم رطب میثم ما معنویَ است ایران پُرِ سید رضی موسویَ است ایران نه! دگر کلّ جهان مهدویَ است این نخل، پر از برگ و ثمر خواهد شد با خون شهید، زنده تر خواهد شد سوریه، یمن، عراق هم کشور ماست هرکس که حسین گفته همسنگر ماست در بازی زرگرانه دعوا سرِ ماست «آن دختر کم حجاب هم، دختر ماست» این تفرقه ها ریشه ویرانی هاست دعوا سر اتحاد ایرانی هاست در مکتب ما روضه ی رضوان، حرم است عطری که چشیده سیب لبنان، حرم است خورشید دل افروز خراسان، حرم است جمهوری اسلامی ایران، حرم است حتی سرِ ما اگر به غارت برود حاشا که دگر زینب اسارت برود من نوکرم و بنده ی دنیای علی از خاکم و گردم روی پاهای علی دل بسته ام امروز به فردای علی چون باز مرا خریده زهرای علی خیرات کثیر مصطفی فاطمه است هر پنج تن آل عبا فاطمه است ✍ . @navaye_asheghaan
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۷_۳۱_۲۲_۰۶_۵۱_۴۱۲.mp3
8.5M
زیارت عاشورا 🎙 «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏
. سلام‌الله‌علیها به_نیت و تقدیم به ساحت مقدس مادر سادات سلام حضرت زهرا، سلام حضرت کوثر سلام حضرت بانو، سلام حضرت مادر من به تمنای وصالت پر شوق و اشتیاق هستم من، پای درگات، بگرفتم کاسه های خالیمو دستم من تو رو میشناسم، غیرُ میشناسم پس چشامو رو همه بستم این عالم برای فاطمه است خلقت خاک پای فلطمه است عزت داد اگه خدا بهش حاج قاسم گدای فاطمه است یا احمد یا حیدر / یا خدیجه دیده هاتون روشن قربون این کوثر/ صد هزار هزار هزاران چون من یازهرا ۳،منم فدای تو.. سلام حضرت حورا، سلام بانوی محشر سلام مادر ارباب، سلام حضرت مادر تو، نور آفاقی، مَثَلِ اعلای(۱) خدایی که إنّه باقی تو لیله قدری مَثَلِ اعلای خدایی که إنّه مُعطی تو مخلوق عالی(۲) مَثَلِ اعلای خداوند مُحَوّلُ الحالی نای حق، نوای فاطمه است رضیٰ الله، رضای فاطمه است عزت داد اگر خدا بهش حاج قاسم گدای فاطمه است یا احمد، یاحیدر، یا خدیجه دیده هاتون روشن قربون این کوثر، صد هزار هزار هزاران چون من یازهرا ۳، منم فدای تو سلام دختر احمد، سلام بانوی حیدر سلام مادر زینب، سلام محشر محشر تو، دختری والا، همسری والا مادری بی همتا هستی تو، زن میدانِ، جهادِ خانه، مردپرورِ خدا هستی تو، وقت میدانِ، خارج از خانه، اسطوره حیا هستی هر نور از حیای فاطمه است چادرها لوای فاطمه است باید شد شبیه بهترین این چادر ردای فاطمه است یااحمد، یاحیدر، یاخدیجه دیده هاتون روشن قربون این کوثر صد هزار هزار هزاران چون من یازهرا ۳، منم فدای تو.. --------------------------------------ـ ۱:زیارت جامعه کبیره؛ السلام علی ائمه الهدی... و المَثَلِ الاعلی ۲:مخلوق بلند مرتبه *** سبک و شعر : .👇 @navaye_asheghaan
. علیه‌السلام 🔸أینَ المُنتَقِم🔸 امروز دلتنگم، نمی‌دانم چرا! شاید... این عمر با من راه می‌آید؟ نمی‌آید؟ اصلاً چقدر از راه مانده؟ من کجا هستم؟ کی اختیار لحظه‌هایم رفت از دستم؟ دلخوش به رفتن بودم اما راه گم کردم این راه روشن را چه شد ناگاه گم کردم حتی چراغ روشنی هم این طرف‌ها نیست در ازدحام ابرها، خورشید پیدا نیست فانوس دل، می‌خواهد ای خورشید، نور از تو خیری ندارد باقی این عمر دور از تو این نامه را با خود نسیم آورده، می‌خوانی؟ از عاشقی در راه مانده، او که می‌دانی عمری‌ست از تو بی‌خبر ماندم، خبر داری! مولا! خبر از حال قلب محتضر داری! می‌ترسم از این روزهای غربت دنیا می‌ترسم از دیروز، از امروز، از فردا این لحظه‌ها بی یاد تو دلگیر و دلتنگ‌اند این نغمه‌ها بی عطر نام تو بدآهنگ‌اند این روزها شاید تو دلتنگی که این‌گونه یک‌باره دیگرگون شده دنیای وارونه من خوب می‌دانم تو دلگیری از این دنیا دلگیری از روز و شب ما بی‌تفاوت‌ها بی‌تو تمام عمر ما غرق تماشاییم بار گرانی بر زمین... ما گرم حاشاییم دلگیری از بی‌رنگی این شادی و غم‌ها دلگیری از دنیای تکراری آدم‌ها هر صبح جمعه آمد و ما خواب می‌دیدیم دریای عشقت بود و... ما مرداب می‌دیدیم یک شب بیا بیدار کن ما را که برخیزیم از عشق خود سرشار کن ما را که برخیزیم «اَینَ استقرّت»... دل هواخواه نگاه توست! مولا کدامین جاده امشب سر به راه توست؟ ای کاش با یاد تو امشب همسفر بودم از روضۀ پنهانی تو با خبر بودم شاید که داری سر به روی تربت مادر ای روضه‌خوان کوچه‌های غربت مادر شاید رسیدی کربلا دیشب، شب جمعه آه از شب بی‌تابی زینب، شب جمعه شب‌های جمعه کربلا غوغاست، عاشوراست شور حسینی در جهان برپاست، عاشوراست در جان عالم محشری کرده به‌پا! او کیست؟ اصلاً شب جمعه، شب آرام ماندن نیست ما هم شب جمعه عزیز از دست دادیم، آه آه از شبی که رفت ماه ما به قربانگاه در جان ما آتشفشان داغ او زنده‌ست این داغ، این آتشفشان، هر شب گدازنده‌ست در هر رگ ما شور خون‌خواهی‌ به جوش آمد هنگام فریاد آمد و وقت خروش آمد آن انتقام سخت نزدیک است می‌دانیم با ذکر اَین المنتقم، ما مرد میدانیم او با سپاهی از شهیدان می‌رسد آری دارد سپاه او چه سردار و علمداری فردا که آفاق جهان یک‌دست بارانی‌ست آری علم دست سلیمانی‌ست! زیبا نیست؟ این رجعت عشق است، این عهد شهیدان است بیرق به دست حاج قاسم... بین میدان است شوق شهادت داشت، عمری بندگی می‌کرد یک عمر مانند شهیدان زندگی می‌کرد در خاطر یاران همیشه عین باران بود بر خصم توفنده چو دریایی خروشان بود دلتنگ بود و با یتیمان گریه سر می‌داد آغوش گرمش بوی آغوش پدر می‌داد باران شده وقت دفاع از هر ستم‌دیده مثل اسیری دم‌به‌دم بر خویش لرزیده «للظالمِ خصماً و للمظلومِ عونا» بود او عطر مولا داشت، خاک پای مولا بود او مرد میدان بود آری مرد میدان‌ها جا داشت در دل‌های سوری‌ها و افغان‌ها لبنان و سامرا، یمن، غزّه، گواه من خورشید شب‌های غریبان بود ماه من او از تمام ما یقیناً ندبه‌خوان‌تر بود یابن‌الحسن‌هایش ولی در بین سنگر بود او سالیانی صبح جمعه منتظر مانده در خط حمله، ندبه خوانده، اشک فرمانده او «لَيْتَ شِعْرِي» گفته با مولای خود اما در خط حمله در بیابان‌های سامرا «اَینَ استقرّت»... دل هواخواه نگاه توست! مولا کدامین جاده امشب سر به راه توست؟ دل‌ها اسیر سوز و سرمای زمستان است دنیای ما محتاج لبخند بهاران است گرمای دستان تو را کم دارد این شب‌ها لبخند زیبای تو را می‌خواهد این دنیا می‌آیی از فصل گل و لبخند می‌دانم در روزهای آخر اسفند... می‌دانم با تو بهار رفته، از تبعید می‌آید می‌آیی و آن روز با تو عید می‌آید عج . @navaye_asheghaan
؛ ؛ باز جاری‌ست خیابان به خیابان این شور هم‌قدم باز رسیدیم به میدان حضور زنده‌تر می‌شود این شور و نوا نسل به نسل تازه‌تر می‌شود آزادی ما نسل به نسل زنده‌گانِ نَفَسِ قدسی روح‌اللهیم آیه‌ی فتح بخوانید که ما در راهیم سربه‌سر ملت عشقیم که تا جان داریم سر و سودای رسیدن به شهیدان داریم راهیانیم در این جاده‌ی پر رؤیا ما هرکه در بیعت عشق است بیاید با ما بهمن است و دل یک سال به این ماه خوش‌ است پرچم است و به دلش جلوه‌ی «الله» خوش‌ است پرچم عشق که خورشیدِ همه آفاق است تار و پودش همه از خونِ رگِ عشاق است شده هنگام علمداری ما بسم الله بگذر از خویش و به این بزم بیا بسم‌ الله شده در بزم وفا جام بلا دست به دست پرچم دوست رسیده‌ست به ما دست به دست بر زمین هر طرفی دست علمداری... آه سر هر دار خدایا سر سرداری... آه بیرق مستی این تاک نخواهد افتاد به اباالفضل که بر خاک نخواهد افتاد * * حاج قاسم که صدایش، نفس صبح‌دم است گفت جمهوری اسلامی ایران، حرم است باز دلتنگ تو هستیم کجایی ای مرد؟! دل به لبخند تو بستیم کجایی ای مرد؟! صف اول که به لبخند تو زیبا می‌شد شعر هم مثل همه محو تماشا می‌شد انتقام تو که کابوس شب آمریکاست ای یل معرکه! والله که بر ذمّه‌ی ماست این نه عهدی‌ست که یک‌آن هم از آن برگردیم جان سالم ببرد قاتل تو، نامردیم شیرمردا! ز تو این روبهکان می‌ترسند آری از اسم تو هم مثل اذان، می‌ترسند تو در این ظلمت شب، سرخ‌ترین فریادی بردن نام تو ممنوع شد ای آزادی! مرد باید، که به هنگام خطر یل باشد روز میدان و شب واقعه اول باشد * * ای نشسته صف اول! به عدالت برخیز مالک راه علی شو، به شجاعت برخیز چشم‌ها را بنگر، تشنه‌ی عدل است وطن هم‌قدم با صف مردم، به صف ظلم بزن با زر و زور، علی‌وار و دمادم بستیز صف‌شکن باش و در این خط مقدم بستیز «تازه آغاز جهاد است» بر این طبل بکوب «وقت اعدام فساد است» بر این طبل بکوب * * صبر کردیم و کنون موسم پیروزی ماست شک نکن بر اثر صبر، ظفر روزی ماست دارد اقرار کنون دشمن دیرین به شکست مفتضح گشته و خود نیز به این معترف است رفت آن هیبت پوشالی‌ دشمن بر باد نرود حیله‌ی دجالی‌اش اما از یاد چون که در معرکه‌ی جنگ سرش خورده به سنگ فکر نیرنگ کند باز و شود رنگ به رنگ * * گره کار وطن، غیرت ما می‌طلبد عقل و عشق و جگری چون شهدا می‌طلبد خندق است آی ببینید که احزاب آمد از صف ما برود، هرکه پی خواب آمد عشق می‌بارد و سرها به تماشا مستند دل بریدند ز خود تا به خدا پیوستند عطر عشق است که در شام و یمن پیچیده‌ست نور یارست به روی شهدا تابیده‌ست ره چراغان شده! جامانده مبادا باشیم می‌رود قافله! وامانده مبادا باشیم 🇮🇷🌹🇮🇷 قدس ای قبله‌ی اول! خط پایانی تو مقصد قافله‌ی هند و خراسانی تو! هر که دارد سر همراهی سر، بسم الله هر که دارد جگر خوف و خطر، بسم الله! ✍ شاعران: ▫️ ▫️ ▫️ @navaye_asheghaan
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۷_۳۱_۲۲_۰۶_۵۱_۴۱۲.mp3
8.5M
زیارت عاشورا 🎙 «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۷_۳۱_۲۲_۰۶_۵۱_۴۱۲.mp3
8.5M
زیارت عاشورا 🎙 «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۷_۳۱_۲۲_۰۶_۵۱_۴۱۲.mp3
8.5M
زیارت عاشورا 🎙 «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏